
مقالات
حوزههای تخصصی:
تحلیل احساسات در رسانه های اجتماعی به عنوان یک ابزار مؤثر در تصمیم گیری استراتژیک، به مدیران این امکان را می دهد که نظرات و واکنش های کاربران را نسبت به برندها، محصولات و خدمات شناسایی کرده و استراتژی های بهتری برای رقابت و جذب مشتریان تدوین کنند. این تحقیق به بررسی استفاده از تحلیل احساسات در رسانه های اجتماعی به منظور طراحی مدل تصمیم گیری استراتژیک پرداخته است. در این مطالعه، داده های کیفی از منابع مختلف، شامل مصاحبه با خبرگان و تحلیل محتوای رسانه های اجتماعی جمع آوری شده و تحلیل مضمون به منظور استخراج مضامین اصلی و فرعی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان می دهند که تحلیل احساسات می تواند در ایجاد استراتژی های بازاریابی، مدیریت بحران، تحلیل رقبا، و بهبود خدمات مشتریان تأثیرات قابل توجهی داشته باشد. همچنین، استفاده از الگوریتم های هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در تحلیل احساسات، دقت و سرعت فرآیند تصمیم گیری را بهبود می بخشد. این تحقیق به ویژه بر اهمیت استفاده از داده های اجتماعی برای تصمیم گیری های استراتژیک در سازمان ها و برندها تأکید دارد.
مدل سازی استراتژیک تاب آوری سازمانی در مواجهه با بحران های پیچیده: رویکرد یادگیری تطبیقی
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به طراحی مدل استراتژیک تاب آوری سازمانی در مواجهه با بحران های پیچیده از طریق رویکرد یادگیری تطبیقی پرداخته است. هدف اصلی پژوهش، شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر تاب آوری سازمانی و معرفی راهکارهایی است که به سازمان ها کمک می کند در شرایط بحرانی پیچیده، به طور مؤثر واکنش نشان دهند. نتایج نشان می دهد که تاب آوری سازمانی شامل فرآیندهای یادگیری مستمر، تطبیق با تغییرات محیطی و بهره گیری از تجربیات گذشته است. علاوه بر این، یادگیری تطبیقی به سازمان ها این امکان را می دهد که به سرعت به بحران ها واکنش نشان دهند و توانمندی های خود را بهبود بخشند. این تحقیق بر لزوم استفاده از روش های نوین ارزیابی تاب آوری و تقویت ظرفیت های سازمانی در پاسخ به تهدیدات پیچیده تأکید دارد. یافته ها همچنین به اهمیت رهبری تحول گرا، ساختار سازمانی انعطاف پذیر و فرهنگ سازمانی باز در تقویت تاب آوری اشاره دارند. در نهایت، مدل پیشنهادی می تواند راهنمایی برای طراحی استراتژی های تاب آوری در سازمان ها باشد.
طراحی مدل پیش بینی رفتار مشتریان با استفاده از الگوریتم های هوش مصنوعی و شبکه های عصبی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی و طراحی یک مدل پیش بینی برای تحلیل رفتار مشتریان با استفاده از الگوریتم های هوش مصنوعی و شبکه های عصبی می پردازد. هدف اصلی این تحقیق، شبیه سازی و پیش بینی رفتارهای خرید مشتریان در بازارهای پویا و متغیر با کمک مدل های یادگیری ماشین است. در این راستا، ابتدا مبانی نظری مرتبط با پیش بینی رفتار مصرف کنندگان، کاربردهای هوش مصنوعی در تحلیل داده ها و الگوریتم های شبکه عصبی مورد بررسی قرار می گیرد. سپس مدل های مختلف پیش بینی معرفی شده و کاربرد آنها در تحلیل داده های مشتریان و تصمیم گیری های تجاری تشریح می شود. همچنین، چالش ها و فرصت های استفاده از الگوریتم های هوش مصنوعی در پیش بینی رفتار مشتریان در صنایع مختلف بررسی شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که استفاده از شبکه های عصبی و الگوریتم های یادگیری ماشین می تواند بهبود قابل توجهی در پیش بینی دقیق رفتار مشتریان و بهینه سازی استراتژی های بازاریابی و فروش ایجاد کند. در نهایت، نتایج حاصل از مدل سازی و پیش بینی رفتار مشتریان برای سازمان ها و کسب وکارها می تواند به عنوان ابزاری کارآمد در تصمیم گیری های استراتژیک و مدیریت منابع استفاده شود.
طراحی مدل هوشمند مدیریت ریسک در زنجیره تأمین با استفاده از تکنیک های یادگیری ماشین
حوزههای تخصصی:
مدیریت ریسک در زنجیره تأمین یکی از چالش های مهم در دنیای کسب وکار است که تأثیر زیادی بر عملکرد سازمان ها دارد. در این تحقیق، مدل هوشمند مدیریت ریسک در زنجیره تأمین با استفاده از تکنیک های یادگیری ماشین طراحی شده است. هدف از این مدل، شناسایی و ارزیابی ریسک ها، پیش بینی اثرات آن ها و ارائه راهکارهای بهینه سازی استراتژی ها با توجه به داده های بزرگ و پیچیده است. با استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین مانند درخت تصمیم، شبکه های عصبی و ماشین های بردار پشتیبان، مدل پیشنهادی قادر است ریسک ها را به صورت دقیق تر و سریع تر شبیه سازی و پیش بینی کند. نتایج این تحقیق نشان می دهند که این مدل هوشمند می تواند در بهبود تصمیم گیری ها و افزایش تاب آوری زنجیره تأمین مؤثر باشد. در نهایت، این مدل به سازمان ها کمک می کند تا ریسک ها را به نحو مؤثری مدیریت کرده و هزینه های ناشی از بحران ها را کاهش دهند. این مطالعه می تواند به عنوان پایه ای برای تحقیقاتی بیشتر در زمینه به کارگیری یادگیری ماشین در مدیریت ریسک زنجیره تأمین مورد استفاده قرار گیرد.
مدل ارزیابی عملکرد سازمانی با استفاده از ابزارهای هوش تجاری (BI): مطالعه موردی بانک ها
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، ابزارهای هوش تجاری (BI) به عنوان یکی از ارکان اصلی ارزیابی عملکرد سازمان ها در بخش های مختلف از جمله بانکداری شناخته می شوند. این تحقیق به بررسی نقش هوش تجاری در ارزیابی عملکرد بانک ها پرداخته و تأثیر آن بر بهبود فرآیندهای تصمیم گیری و ارتقاء کارایی سازمان ها را بررسی کرده است. با استفاده از مدل های ارزیابی متوازن (Balanced Scorecard) و ابزارهای BI، بانک ها قادر به تحلیل داده های پیچیده و تصمیم گیری های استراتژیک می باشند. این تحقیق نشان داده است که پیاده سازی موفق BI در بانک ها می تواند باعث شفافیت بیشتر، تحلیل داده های دقیق تر و در نهایت بهبود عملکرد کلی سازمان ها گردد. با این حال، چالش هایی نظیر هزینه های پیاده سازی، نیاز به زیرساخت های مناسب و تغییرات فرهنگی در سازمان ها، از جمله موانع استفاده بهینه از این ابزارها به شمار می روند. تحقیق حاضر به شناسایی این چالش ها پرداخته و راهکارهایی برای رفع آن ها ارائه داده است.
ارائه مدل بومی سازی مدیریت استراتژیک پایداری در صنایع ایران: ترکیب تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، هدف اصلی ارائه مدل بومی سازی مدیریت استراتژیک پایداری در صنایع ایران با استفاده از ترکیب تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره بوده است. با توجه به اهمیت پایدار بودن عملکرد سازمان ها در دنیای رقابتی امروز، این تحقیق به تحلیل و ارزیابی وضعیت موجود صنایع ایران در زمینه مدیریت استراتژیک پایداری پرداخته است. داده های به دست آمده از مصاحبه ها و نظرسنجی ها نشان می دهد که عوامل مختلفی همچون تغییرات اقتصادی، فناوری، و تغییرات اجتماعی می توانند بر استراتژی های پایداری تاثیرگذار باشند. تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره به ویژه در انتخاب گزینه های استراتژیک و ارزیابی آن ها مورد استفاده قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهد که بومی سازی این مدل ها برای صنایع ایران ضروری است و مدل پیشنهادی می تواند به صنایع کشور در جهت بهبود عملکرد و انطباق با نیازهای پایداری کمک شایانی کند. این تحقیق نشان دهنده اهمیت توجه به فرآیندهای تصمیم گیری استراتژیک در راستای دستیابی به توسعه پایدار در صنایع ایران است.
بررسی تاثیر مسائل کلیدی منابع انسانی بر نتایج مدیریت منابع انسانی با نقش میانجی تصمیم گیری منابع انسانی و نقش تعدیل گری بلاکچین(مورد مطالعه: شرکت گلرنگ)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق بررسی تاثیر مسائل کلیدی منابع انسانی بر نتایج مدیریت منابع انسانی با نقش میانجی تصمیم گیری منابع انسانی و نقش تعدیل گری بلاکچین (مورد مطالعه: شرکت گلرنگ) باشد. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر چگونگی گردآوری اطلاعات توصیفی و از شاخه پیمایشی است. داده های تحقیق از طریق سوالات پنج گزینه ای لیکرت موجود در پرسشنامه تحقیق جمع آوری شده است. درپژوهش حاضر به منظورتجزیه وتحلیل داده های حاصل از پرسشنامه، متناسب با نیاز آماری از نرم افزار آماری SPSS.V24 و از نرم افزار معادلات ساختاری pls.V3 در قالب دو بخش آمارتوصیفی و استنباطی بصورت رگرسیون خطی و چندگانه استفاده گردیده است. جامع این تحقیق کارکنان شرکت گلرنگ می باشد که کل جامعه آماری بالغ بر 440نفرمی باشد. جهت محاسبه حجم نمونه موردنیاز برای پژوهش با استفاده از فرمول کوکران در سطح اطمینان 5 درصد برابر با 205نفر بدست آمده است.نمونه مورد مطالعه به روش در دسترس جمع آوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مسائل کلیدی منابع انسانی بر نتایج مدیریت منابع انسانی با نقش میانجی تصمیم گیری(473/0) نقش تعدیلگر بلاک چین بین مسائل کلیدی منابع انسانی و تصمیم گیری منابع انسانی (103/0) مقررات سازمانی بر مسائل کلیدی منابع انسانی(141/0) استخدام و انتخاب بر مسائل کلیدی منابع انسانی(135/0) پاداش و مزایا بر مسائل کلیدی منابع انسانی(233/0) آموزش و توسعه بر مسائل کلیدی منابع انسانی(368/0) شایستگی منابع انسانی بر مسائل کلیدی منابع انسانی(298/0) انطباق نرم افزار بر مسائل کلیدی منابع انسانی(385/0) فرهنگ بر مسائل کلیدی منابع انسانی(368/0) تصمیم گیری منابع انسانی بر مدیریت زمان و هزینه(409/0) تصمیم گیری منابع انسانی بر دیجیتالی شدن و تمرکززدایی(347/0) تصمیم گیری منابع انسانی بر اثربخشی و کارایی در عملکرد(211/0) در شرکت گلرنگ تأثیر مثبت دارد.