مطالب مرتبط با کلیدواژه

قیام حلولی


۱.

بررسی تطبیقی قیام صورت های ادراکی به قوه مدرکه در نظر ابن سینا و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اتحاد جوهری قیام صدوری قیام حلولی اتصاف عرضی قوه مدرکه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۲۴۵ تعداد دانلود : ۵۵۹
در خصوص نحوه ارتباط قوه مدرکه با صورت های ادراکی حسی و خیالی دو دیدگاه در فلسفه اسلامی وجود دارد: ابن سینا و دیگر مشائین قایل به حلول این صورت ها در فضای قوه ادراکی است و صدرالمتألهین هم قایل به صدور آنها از مرتبه ای از مراتب نفس و هم قایل به حلول آنها در مرتبه ای دیگر از [نفس] می باشد. براساس نظر مشاء، نفس هنگام ادراک تنها اتصاف عرضی به صور پیدا می کند و استکمال آن استکمال عرضی است. بنابراین، تفاوت انسان های کامل با ناقص تفاوتی عرضی است. ولی در دیدگاه صدرالمتألهین، نفس با اتحاد خود با این صور ترکیب اتحادی تشکیل می دهد و حرکتی جوهری دارد. تفاوت انسان ها در این دیدگاه تفاوتی جوهری است. یقین آوریِ ادراک حصولی در نظر ملاصدرا بیش از ابن سینا است، زیرا در قیام صدوری، شدت حصول فعل برای فاعل بیش از حصول مقبول برای قابل است.
۲.

بازخوانی انتقادی نظریه قیام حلولی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن سینا ادراک انطباع قوای نفس قیام حلولی نفس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۹ تعداد دانلود : ۲۰۵
مقاله حاضر به بررسی انتقادی نظریه قیام حلولی پرداخته و در صدد است تا حد امکان تبیین روشن تری از آن ارائه نماید. در این راستا ابتدا به بررسی ماهیت نفس و رابطه آن با قوای خود پرداخته و ضمن تحلیلِ مقوله ادراک از منظر ابن سینا، کاستی های این نظریه تبیین می گردد. بر همین اساس به نظر می رسد نظریه قیام حلولی ابن سینا که مبتنی بر حصول صور و انطباع آن ها در نفس است، با چالش هایی جدی روبروست. بر اساس مبانی ابن سینا، برای تحقق ادراک حسی از حیث کیفیت و نیز نحوه حصول صورت در قوای حسی، نمی توان وجهی سازوار و معقول یافت؛ چرا که کیفیت انطباع و نیز ایجاد صورتی شبیه صورت محسوس و فرآیند دقیق آن، به نحو ایجابی و واضح ذکر نشده و علاوه بر آن، با توجه به آنکه در این نظام، مساله نفسِ مجرد و نیز ارتباط آن با قوای مادی، فاقد تبیینی روشن و منسجم است، لذا حصول صورت ادراکی برای نفس و حلول آن در نفس نیز قابل تبیین نمی باشد. بنابراین به نظر می رسد نظریه ادراکِ مبتنی بر قیام حلولیِ ابن سینا از انسجام و سازواری لازم برخوردار نبوده و در تبیین چگونگی حصول ادراکات حسی، خیالی و عقلی برای نفس، فاقد کارآمدی لازم است.