مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
انقطاع عذاب
حوزه های تخصصی:
در پاسخ به مثال¬های نقضی «ادموند گتیه» در باب کافی نبودن اجزای سه گانه در تعریف سه جزیی معرفت، «آلوین گلدمن»، معرفت¬شناس معاصر، جزو چهارمی را به اجزای سه گانه ی تعریف می افزاید که به «شرط علّی معرفت» معروف است. بر مبنای این شرط، باور به یک گزاره باید معلول مستقیم یا نامستقیم محکی خارجی آن گزاره باشد. در این مقاله، از طریق مطالعه ی تطبیقی میان تقسیم گزاره ی مسوّره به حقیقیه و خارجیه از یک سو و شرط علّی معرفت از سوی دیگر و با تکیه بر تحلیل مختار از قضایای حقیقیه و خارجیه، نظریه ی «شرط علّی معرفت» مورد نقد قرار می گیرد. این مقاله نشان می دهد که نظریه ی شرط علّی با هیچ یک از دو قسم قضایای حقیقیه و خارجیه سازگار نیست و بر همین اساس، این شرط با مبانی منطق قدیم و جدید در تحلیل گزاره های کلی نیز ناسازگار است. در پایان، مقاله می کوشد، ضمن معرفی منطق حاکم بر نظریه ی شرط علّی معرفت، میزان کارآیی و اثربخشی آن را نیز مورد بررسی و نقد قرار دهد
ارزیابی نظریه انقطاع عذاب جهنم در اندیشه دکتر صادقی تهرانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مشهور اندیشه وران مسلمان، جاودانگی عذاب جهنم را پذیرفته و برخی آن را اجماعی دانسته اند. اما در این میان، برخی اندیشه وران نظیر ابن عربی، ابن تیمیه، ابن قیم جوزیه، رشیدرضا و دکتر صادقی تهرانی، نظریه انقطاع عذاب جهنم را برگزیده اند که در این میان، دکتر صادقی تهرانی، اهتمام ویژه ای به بررسی این نظریه داشته، ضمن نقد نظریه جاودانگی عذاب جهنم، زوایای مختلف نظریه انقطاع عذاب را به طور گسترده در مباحث تفسیر و کلامی خویش بررسی کرده که نوشتار حاضر، به تنظیم و ارزیابی دیدگاه وی پرداخته است. از رهگذر این جستار، مشخص می شود که به باور دکتر صادقی تهرانی، واژه «خلود» نه تنها در فرهنگ لغوی، بلکه در آیات قرآنی نیز بیانگر «بقای طولانی» است، نه «جاودانگی» و آنچه از آیات قرآنی در مورد جاودانگی استفاده می شود، «جاودانه بودن در آتش» است، نه «جاودانه بودن آتش». اما به نظر می رسد این نظریه که وام گرفته از پیشینیانی نظیر ابن تیمیه، ابن قیم جوزیه، رشیدرضا و دیگران است، پذیرفتنی نیست و نه تنها فاقد دلیل عقلی معتبر، بلکه با فرهنگ قرآنی نیز ناسازگار است.
بررسی و نقد دلایل ناهمسانی خلود و عذاب در اندیشه ابن عربی و تابعان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از جمله نقدهای مهم منتقدان مکتب ابن عربی، تأویلات غریبی است که او و برخی تابعانش درباره برخی آیات قرآن ارائه دادهاند و در شمار آنها مسئله خلود در جهنم است. ابن عربی با انکار ملازمه و همسانی «خلود در دوزخ» و «معذب بودن» بر این باور است که مخلدان در آتش و جهنم، با گذر از دورهای، با آنکه در جهنم جاودانهاند، معذب نخواهند بود و به گونه ای از تنعّم میرسند. این دسته کوشیده اند با بهرهگیری از مبانی تصوف و عرفان، همچون فطرت، سبقت رحمت بر غضب، جواز تخلف وعید الهی و... این مدعا را به اثبات برسانند. در این نوشتار برآنیم تا ضمن اشاره به دلایل، به بررسی و نقد آنها بپردازیم. از منظری کلان، دو گونه نقد بر نظریه و استدلال های ابن عربی وارد است نخست آنکه برخی مبانی به نظر درست یا دقیق نمیآید؛ دوم با فرض پذیرش برخی مبانی، نمیتوان به درستی مدعای مورد نظر رسید و استدلال صورت گرفته خدشهپذیر است.
بررسی سندی و دلالی روایت «جرجیر» و نقد برداشت های نادرست(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
129 - 142
حوزه های تخصصی:
روایت «سینبت فى قعر جهنم الجرجیر» از روایاتی است که بسیار در متون عرفانی مشاهده می-شود و عرفاء از این روایت دو نوع برداشت ارائه دادند. برداشت نخست منسوب به ابن عربی و پیروانش همچون قیصری هست؛ آنها بر این باورند که بعد از گذشت مدتی طولانی از عذاب، رویش گیاه جرجیر در قعر جهنم، دلالت بر سرد شدن آتش و انقطاع عذاب دارد و همه دوزخیان حتی کفار معاند و لجوج بعد از سالیان متمادی از رنج و عذاب با آنکه در جهنم بسر می برند عذاب از آنها برداشته می شود. برداشت دوم نیز منسوب به گروهی دیگر از عرفاء است که آنها بر این عقیده اند که رویش گیاه جرجیر در قعر دوزخ دلالت بر انقطاع دوزخ و پایان جهنم دارد و بعد از گذشت أحقاب همه جهنمیان حتی کفار از آنجا خارج و وارد بهشت می گردند. نگارنده با جستجو در مجامع روایی، دو نوع روایت در باب جرجیر را مشاهده کرده که با بررسی سندی و دلالی هر یک از آنها، به این نتیجه رسیده که هیچ یک از آن روایات دلالت بر آن دو برداشت فوق ندارند
بررسی تاویلات ابن عربی در نظریه انقطاع عذاب باتوجه به مساله غایت شناسی انسان با تاکید بر آموزه های امام خمینی
حوزه های تخصصی:
از جمله نقدهای مهم منتقدان مکتب ابن عربی، تأویلات غریبی است که ابن عربی و برخی تابعان ایشان نسبت به برخی آیات قرآن ارائه داده اند و در شمار آنها، مسأله خلود در جهنم، عذاب دائم و جاودان خالدان در دوزخ است.این دسته که نظریه انقطاع عذاب اهل دوزخ را مطرح می کنند برای مدعای خویش ادله و مبانی را مطرح کرده اند که برخی خلاف ظاهر و نص است. از جمله این افراد ابن عربی است که در مواضع مختلف آثارخود به این موضوع پرداخته است. به باور ابن عربی و برخی شارحان، غایت خلقت برخی انسان ها، دوزخ است و براساس همین مبنا چنین استدلال کرده اند که مزاج و ساختار وجودی این دسته افراد ملایم با دوزخ و عذاب است، لذا از بودن در دوزخ در عذاب نیستند.. در این نوشتار برآنیم تا ضمن بیان مدعا، باتوجه به آموزه ها و اندیشه امام خمینی به بررسی آن بپردازیم. از منظری کلان، غایت انسان سعادت است که تحقق و نزدیک شدن به این غایت به نسبت درجات و کمالات وجودی است که آن دردوزخ نخواهد بود.
تحلیل فلسفی-تفسیری نقش توبه اخروی در نجات از خلود عذاب دوزخیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال اول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
55 - 76
حوزه های تخصصی:
دقت در آیات و روایات نشان می دهد که گرچه در مقاطعی از عوالم بعد از مرگ، راه توبه اجمالا بسته می شود؛ اما در سایر مراحل آخرت، این باب رحمت خداوند همچنان باز است؛ و انسانهای گرفتار عذاب می توانند توبه حقیقی کنند؛ بلکه خداوند با رحمت واسعه اش تمهیداتی را در عوالم بعد از مرگ فراهم می کند تا انسانهای مجرمی که در دنیا مؤمن نگشته اند آگاهانه و مختارانه توبه کرده و مؤمن شوند و از این طریق، حتی از خلود عذاب جهنم رهایی یابند؛ از جمله آیاتی که بر جواز یا وقوع توبه در نشآت بعد از مرگ دلالت دارند آیات 85 تا87 سوره مریم و نیز آیات 22 تا 24 سوره فرقان است؛ و از جمله آیاتی که بر انقطاع عذاب و رفع خلود عذاب دلالت دارند آیاتی است که دلالت دارند کیفر اعمال ناشایست مجرمان در قیامت، عینا همان گناه عملی یا اعتقادی آنها است که در دنیا انجام شده است؛ چون لازمه یگانگی گناه و کیفر این است که با توبه و اعراض از این گناه عملی یا اعتقادی، عذاب نیز که عین گناه است برداشته می شود. .