مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مدل ویکور
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش جمعیت شهرنشین در چند دهه گذشته، چنانچه بخواهیم در توسعه شهرها، پاسخگوی احتیاجات امروزی و سهم نسل های آینده از منابع باشیم، باید اداره شهرها را بر پایه مشارکت آگاهانه شهروندان برنامه ریزی کنیم. یکی از این زمینه ها، مشارکت های شهروندی محله مدار در نظام مدیریت شهری می باشد که هدف اصلی تدوین این مقاله است. روش پژوهش، توصیفی، تحلیلی و پیمایشی می باشد و برای جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است که ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای پایایی آن 86/0 و روایی آن از طریق پرسش از اساتید، مثبت ارزیابی شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک ویکور استفاده شده است. این مدل برای ارزیابی گزینه هایی به کار می رود که هم زمان به یک اولویتبندی در معیارها دست می زنند و در نهایت مبنایی برای نتیجه گیری های آتی قرار می گیرند. جامعه آماری، جمعیت شهر بوکان در سرشماری 1390 (171773 نفر) می باشد. نمونه آماری با توجه به فرمول کوکران 383 نفر محاسبه گردید که جهت کاهش خطا 400 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج حاصل نشان می دهد که شهروندان از میزان مشارکت در سطح محلات سکونت خود راضی نیستند که این نشان دهنده عدم مشارکت مردم در کارهای صورت گرفته در محدوده محله خود است. همچنین نقش نهادها (سازمان های غیردولتی، شوراها و انجمن ها) در سطح دوم نارضایتی شهروندان قرار دارد. سطح نهایی نارضایتی ها در گروه مدیریت شهری می باشد که با توجه به امتیازات اخذ شده در مدل، رضایت نسبی شهروندان از عملکرد مدیران شهری را نشان می دهند. به دلیل اینکه در این مقاله، بیشتر به میزان مشارکت شهروندان در اداره محله خود پرداخته شده است، عملکرد یا عدم عملکرد مدیران شهری نمی تواند نشان دهنده شهری بهینه باشد؛ بنابراین، با ایجاد نهادهای مختلف در سطح محله می توان ارتباط پایداری بین ساکنان محلات و مدیران شهری (شورا و شهرداری) برقرار کرد.
سنجش و اولویت بندی پایداری اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان دلفان با استفاده از مدل تصمیم گیری ویکور (مطالعه موردی: دهستان خاوه شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بین ابعاد چندگانه توسعه پایدار، بعد اجتماعی یکی از ابعاد اصلی شناخته می شود. در این بین پایداری اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد توسعه پایدار بیش تر با ابعاد کیفی زندگی انسانی همگام است و بر مفاهیمی چون آینده نگری، عدالت محوری، مشارکت، توانمند سازی، دسترسی برابر، ارتقاء هویت فرهنگی و ثبات نهادی تأکید دارد. هدف از این پژوهش سنجش و اولویت بندی مقدار پایداری اجتماعی در محدوده روستاهای دهستان خاوه شمالی از توابع بخش مرکزی شهرستان دلفان استان لرستان است. روش پژوهش توصیفی– تحلیلی است؛ بدین منظور از مدل تصمیم گیری چند معیاره ی ویکور (VIKOR) و شیوه های تحلیلی مربوطه جهت رتبه بندی 10 روستای مورد مطالعه استفاده شد. سرانجام در این مدل مقدار Q بیانگر رتبه نهایی هر روستا از مجموع 11 شاخص مورد مطالعه است. این مقدار بین عدد صفر تا یک تعیین می گردد و هرچه به عدد صفر نزدیک تر باشد نشان دهنده مطلوبیت پایداری اجتماعی و هر چه به عدد یک نزدیک تر نشانگر ضعف پایداری اجتماعی است. در این راستا حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری کوکران برابر با 150 خانوار روستایی تعیین گردید. بر پایه یافته های پژوهش، شاخص های یازده گانه پایداری اجتماعی در چارچوب مدل ویکور نشان می دهند که روستاهای کفراج، سراب غضنفر و ایرانشاهی بالاترین و روستای سرخانجوب سفلی، نورمحمد زمانه و عزیزآباد پایین ترین مقدار پایداری اجتماعی را در بین روستاهای نمونه دارند. هم چنین میانگین Q در 10 روستای مورد مطالعه برابر با 0.520 بدست آمد که نشان می دهد در مجموع پایداری اجتماعی در دهستان خاوه شمالی پایین تر از حد متوسط است. لذا در راستای بهبود سطح پایداری اجتماعی در دهستان خاوه شمالی می بایست اقداماتی چون توزیع عادلانه امکانات و فرصت ها؛ ارایه خدمات اجتماعی مناسب و کافی برای همه افراد جامعه، بویژه در بخش های آموزش و سلامت؛ رفع تبعیض های اجتماعی و جنسیتی؛ ارتقاء مسوولیت پذیری سیاسی و مشارکت اجتماعی را در کانون برنامه ریزی توسعه اجتماعی قرار داد.
تحلیل نابرابری های توسعه منطقه ای در بخش بهداشت و درمانِ استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف برنامه ریزی منطقه ای توسعه و کاهش نابرابری هاست. لازمه ی برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر به لحاظ توسعه است. کاهش نابرابری در بهره مندی از منابع، دست آوردها و امکانات جامعه، یکی از مهم ترین معیارهای اساسی توسعه به شمار می آید. خدمات بهداشت و درمان یکی از ارکان اصلی توسعه محسوب می شوند و ارائه خدمات بهداشت و درمان در مناطق مختلف باعث کاهش فقر می شود، لذا شرایط را جهت تربیت و رشد سرمایه انسانی و توسعه اقتصادی و اجتماعی در مناطق مختلف کشور را فراهم می نماید. همچنین وضعیت بهداشتی و درمانی جامعه به عنوان یکی از مهم ترین معیارهای کیفیت زندگی و توسعه یافتگی مطرح است. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل میزان توسعه یافتگی شهرستان های استان اردبیل در بخش بهداشت و درمان است. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی بوده و درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان در شاخص بهداشتی و درمانی با مدل VIKOR مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که شهرستان های استان به لحاظ سطح توسعه یافتگی در شاخص های بهداشتی و درمانی دارای عدم تعادل می باشند، به طوری که شهرستان خلخال با امتیاز نهایی 0924/0 (بسیار برخوردار) و شهرستان پارس آباد با امتیاز نهایی 9989/0 (بسیار محروم) به ترتیب در سطوح اول و آخر قرار گرفته اند. همچنین نتایج آزمون همبستگی پیرسون برخورداری از شاخص های بهداشتی– درمانی در بین شهرستان های مورد مطالعه را در ارتباط با میزان نزدیکی به مرکز استان و میزان شهرنشینی به ترتیب رابطه ی معناداری مستقیم و غیرمستقیم را نشان می دهد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از مدل ویکور ( مطالعه ی موردی: حوضه آبخیز آق لاقان چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها ازجمله مخاطرات طبیعی هستند که همه ساله موجب خسارات جانی و مالی زیاد، به ویژه در نواحی کوهستانی می شوند. حوضه آبخیز آق لاقان چای با داشتن چهره ی کوهستانی و با توجه به وضعیت زمین شناسی، لیتولوژی و اقلیمی، عمده شرایط لازم جهت شکل گیری حرکات لغزشی را دارد. این پدیده همه ساله موجب خسارات به مناطق مسکونی، تخریب راه ارتباطی، رسوب زایی گسترده و پر شدن مخزن سد یامچی و بستر رودخانه از رسوب می شود. بنابراین هدف تحقیق حاضر، سطح بندی حوضه ی آق لاقان چای ازلحاظ خطر زمین لغزش می-باشد. در این مطالعه ابتدا با بررسی های میدانی و مطالعه منابع، ده عامل شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از جاده، فاصله از آبراهه، فاصله از گسل، فاصله از مناطق مسکونی، بارش، کاربری اراضی و خاک، به عنوان عوامل مؤثر برای ایجاد لغزش در منطقه شناسایی شدند. سپس لایه های اطلاعاتی در سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید. تحلیل و مدل سازی نهایی، در محیط ادریسی، با استفاده از روش ویکور به عنوان یکی از روش های تحلیل تصمیم-گیری چند معیاره، انجام شد. درنهایت، نقشه پهنه بندی خطر زمین لغرش، در پنج رده با خطر بسیار کم تا خطر بسیار زیاد طبقه بندی گردید. طبق نتایج به دست آمده، 8 درصد از مساحت حوضه در طبقه بسیار پرخطر و 27 درصد نیز در طبقه پرخطر قرار دارد. همچنین، طبقات با خطر متوسط، کم خطر و بسیار کم خطر به ترتیب، 31، 25 و 9 درصد مساحت حوضه را تشکیل می دهد. به طور عمده مناطق بسیار پرخطر و پرخطر در قسمت کوهستانی شمال و جنوب غربی حوضه مطالعاتی، در سازندهایی با زیربنای سنگ سخت به همراه مواد رسوبی و سست سطحی، شیب های 35-20 درصد و مقدار بارش بالا (550-350 میلی متر) قرار دارند. به طورکلی نتایج مطالعه نشان می دهد که حوضه آق لاقان چای دارای توان بسیار بالا ازلحاظ رخداد حرکات لغزشی می باشد. لذا انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی در حوضه مطالعاتی ضروری به نظر می رسد.
تحلیل نابرابری های ناحیه ای استان فارس با استفاده از مدلVIKOR
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار زمانی حاصل می شود که نابرابری های ناحیه ای کاهش یافته و عدالت اجتماعی برقرار شود لذا وجود نابرابری مانعی برای حصول این امر است. تحلیل نابرابری ها با معیار ها و شاخص های مختلف می تواند به شناخت نواحی کم توسعه یا در حال توسعه کمک نموده و الزامات لازم جهت تخصیص منابع به آنها را مهیا نماید. تحقیق حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به تحلیل نابرابری های ناحیه ای استان فارس با بهره گیری از 62 شاخص اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی- درمانی، کالبدی و زیست محیطی، فرهنگی- مذهبی و حمل و نقل و ارتباطات پرداخته است، که در این راستا آمار و اطلاعات لازم از سالنامه آماری سال 1390 استان فارس گردآوری شده و داده ها با روش آنتروپی وزن دهی شده و بر اساس مدل ویکور مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آنست که نابرابری در سطوح شهرستانی مشهود بوده که شهرستان شیراز به عنوان مرکز استان در سطح کاملا برخوردار قرار گرفته و شهرستان های جهرم، کازرون و استهبان، برخوردار و شهرستان های مهر، داراب، آباده، لامرد، بوانات و نی ریز، نیمه برخوردار بوده و بقیه شهرستان ها محروم می باشند و الگوی حاکم برتوسعه فضایی این استان مرکز-پیرامون بوده است.
تحلیلی بر پراکنش جمعیت و توزیع خدمات شهری بر پایه عدالت فضایی (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میزان و چگونگی توزیع خدمات شهری نقش مؤثری در جابه جایی فضایی جمعیت و تغییرات جمعیتی در مناطق شهری دارد. از آنجا که یکی از معیارهای توسعه پایدار شهری توجه به توزیع متوازن جمعیت است، توزیع خدمات شهری می تواند موجب عدالت فضایی گردد. هدف از این پژوهش، ارزیابی میزان هماهنگی در پراکندگی جمعیت و توزیع خدمات در نواحی شهر اردبیل است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و در آن از ضریب آنتروپی برای بررسی میزان تعادل در توزیع جمعیت و از ضریب پراکندگی و مدل ویکور برای بررسی میزان تعادل در توزیع خدمات شهری در نواحی شهر اردبیل استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، نواحی چهل وچهارگانة شهر اردبیل است که با توجه به هفده شاخص خدمات شهری ارزیابی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ناحیه های 6 و 7 منطقه 2 با بیشترین امتیاز (بسیار برخوردار) و ناحیه 7 منطقه 4 با کمترین امتیاز (بسیار محروم) به ترتیب در سطح اول و آخر قرار گرفته اند. همچنین بر اساس یافته های پژوهش، خدمات در برخی شاخص ها مانند فرهنگی، مهدکودک، آتش نشانی و... به صورت متعادل در نواحی شهر توزیع نشده است. همچنین بر اساس ضریب همبستگی پیرسون، بین تراکم جمعیت و توزیع خدمات (161/0) رابطه معناداری وجود ندارد. یعنی توزیع خدمات مطابق با نیازهای جمعیتی نبوده است، بلکه ویژگی های اجتماعی – اقتصادی ساکنان نواحی در پراکنش و توزیع خدمات مؤثر بوده اند. بررسی ضریب همبستگی پیرسون میان پراکندگی جمعیت و توزیع خدمات (151/0) در نواحی شهر اردبیل نبود رابطه معنادار را بین این دو متغیر نشان می دهد. بنابراین ضمن افزایش شاخص های خدمات شهری در سطح نواحی شهر اردبیل، برقراری ارتباط هماهنگ و مؤثر بین پراکندگی جمعیت و توزیع خدمات در نواحی شهر اردبیل ضروری به نظر می رسد. رشد شتابان جمعیت شهری و پیشی گرفتن آن از امکانات و خدمات شهری مطلوب و نبود برنامه ریزی صحیح، موجب ناهمگونی و عدم تعادل توزیع امکانات و خدمات در سطح شهر می شود.
رویکرد بومی به نظریه خرده فرهنگ دهقانی راجرز با تأکید بر روش های کمی (مطالعه موردی: دهستان سکمن آباد شهرستان خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر تلاشی در جهت ارزیابی ارتباط میان عناصر فرهنگی مطرح شده در نظریه خرده فرهنگ دهقانی راجرز در روستاهای دهستان سکمن آباد و سطح توسعه یافتگی این روستاها می باشد.
روش: روش تحقیق در این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است و به منظور جمع آوری داده ها از روش میدانی (پرسشنامه ای) و کتابخانه ای استفاده شده است. سطح تحلیل تحقیق، خانوارهای ساکن در دهستان سکمن آباد شهرستان خوی می باشد که برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه ها، از ضریب همبستگی پیرسون و برای تعیین سطح توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه، از تکنیک ویکور استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که عناصر خرده فرهنگی شامل «خانواده گرایی»، «وابستگی به دولت» و «تقدیرگرایی» در تمامی روستاهای دهستان مورد مطالعه، و عنصر «عدم اعتماد متقابل» به غیر از روستای ممش خان و عنصر «تصور خیر محدود» بجز روستاهای کلوانیس و ممش خان جزء ارزش های فرهنگی این جوامع به حساب می آیند. همچنین عناصر خرده فرهنگی «محلی گرایی» و «عدم چشم پوشی از منافع آتی به خاطر منافع آنی» در جوامع روستایی مورد مطالعه جزء ارزش-های فرهنگی آن ها نمی باشد. در گام بعدی با استفاده از تکنیک ویکور اقدام به سنجش سطح توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه گردید که نتایج نشان داد روستاهای گیلدور و زیوه به ترتیب بالاترین و روستاهای کولوس و سنت به ترتیب پایین-ترین سطح توسعه را در میان سایر روستاها دارند. در انتها، از طریق مقایسه میزان تأثیرپذیری روستاهای مورد مطالعه از عناصر خرده فرهنگی مطرح شده در نظریه راجرز، سطح توسعه افتگی این روستاها مشخص گردید. نتایج این مقایسه حاکی از آن است که روستاهایی که تأثیرپذیری کمتری از عناصر فرهنگی یاد شده دارند، نسبت به روستاهایی که این تأثیرپذیری در آن ها بیشتر است، از سطح توسعه بالاتری ، برخوردار می باشند.
راهکارهای علمی: با توجه به این که یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که بین عناصر فرهنگی نظریه راجرز و سطح توسعه یافتگی روستاها در منطقه مورد مطالعه رابطه وجود دارد، فراهم نمودن بستر مناسب برای توسعه در منطقه مورد نظر و انجام اقدامات اجتماعی- فرهنگی با تأکید بر اصلاح فرهنگ روستایی حاکم، امری ضروری می نماید.
اصالت و ارزش: وجه تمایز تحقیق حاضر در تلفیق روش های کمی در تجزیه و تحلیل اطلاعات و نیز در نظر گرفتن رابطه میان عوامل فرهنگی مورد نظر با میزان توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه می باشد.
پهنه بندی خطر سیلاب در حوضه ی آبخیز آق لاقان چای با استفاده از مدل ویکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیلاب، از خطرات اصلی در مناطق کوهستانی می باشد. حوضه آبخیز آق لاقان چای با داشتن چهره کوهستانی و با توجه به وضعیت زمین شناسی، لیتولوژی و اقلیمی، عمده شرایط لازم جهت شکل گیری خطر سیلاب را دارد. این پدیده همه ساله موجب خسارت به مناطق مسکونی، تخریب راه ارتباطی و رسوب زایی گسترده و پر شدن مخزن سد یامچی و بستر رودخانه از رسوب می شود. هدف این تحقیق پهنه بندی خطر وقوع سیلاب در حوضه آق لاقان چای می باشد. برای رسیدن به این هدف با بررسی های میدانی و مطالعه منابع، ابتدا 9 عامل مؤثر وقوع سیلاب منطقه شامل شیب، جهت شیب، لیتولوژی، ارتفاع، فاصله از آبراهه، بارش، دما، کاربری اراضی و خاک شناسایی شدند. سپس لایه ها اطلاعاتی توسط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید. ارزش گذاری و استانداردسازی نقشه های معیار،در نرم افزار IDRISIبه صورت توأم با استفاده از روش فازی انجام گرفت. در مرحله بعد عوامل موردبررسی به صورت زوجی مقایسه و وزن هر یک از عوامل که مبین میزان تأثیر آن ها است، در نرم افزار Expert Choice ارائه شد. تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش ویکور به عنوان یکی از روش های تحلیل تصمیم گیری چند معیاره، انجام شد.طبق نتایج به دست آمده، عوامل شیب، ارتفاع و فاصله از شبکه آبراهه، بیشترین تأثیر را بر ایجاد سیل در حوضه ی آق لاقان چای دارند. به طور عمده مناطق بسیار پرخطر در قسمت پرشیب شمال و جنوب غربی حوضه مطالعاتی قرار دارند. به طورکلی نتایج مطالعه نشان می دهد که حوضه آق لاقان چای دارای توان بسیار بالا ازلحاظ رخداد سیلاب می باشد، لذا انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی در حوضه ی مطالعات ضروری می باشد.
سنجش سطح دارایی های معیشتی در مناطق روستایی با رویکرد معیشت پایدار (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان تایباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در رویکرد معیشت پایدار روستایی، هدف اصلی، اتکا بر دارایی ها و سرمایه های اصلی (انسانی، اجتماعی، مالی، طبیعی، نهادی و فیزیکی) موجود در روستا به عنوان منابع اولیه و اساسی تأمین معاش روستایی است. بر این اساس، هدف این تحقیق، سنجش سطح دارایی های معیشتی و اولویت بندی روستاهای دهستان های دشت تایباد و کرات با هدف برخورداری از شاخص های معیشت پایدار می باشد.
روش: نوع تحقیق کاربردی، روش مورد استفاده، توصیفی- تحلیلی بوده و برای گردآوری داده ها از مطالعات کتاب خانه ای و میدانی استفاده شده است. حجم کل جامعه آماری 5079 خانوار روستایی بود که حجم جامعه نمونه مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران 94 خانوار در 16 نقطه روستا بوده است که پس از اصلاح تعداد آن به 162 خانوار افزایش یافت. برای تحلیل داده ها از روش های آماری و همچنین، مدل ویکور استفاده شده است.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد که بین روستاهای مورد مطالعه از نظر برخورداری از دارایی های معیشتی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد که سهم دارایی اجتماعی با میانگین رتبه 3.59 در مقایسه با سایر دارایی ها در بین روستاهای مورد مطالعه بیشتر است که نشان از یک پارچگی، همبستگی و انسجام اجتماعی در بین روستاهای مورد مطالعه است. دارایی انسانی نیز با میانگین رتبه 1.11، در رتبه آخر قرار می گیرد که نشان از مهاجرت نیروی های فعال و جوان روستایی می باشد. سایر دارایی ها به ترتیب اهمیت، شامل دارایی فیزیکی، دارایی طبیعی، دارایی مالی، دارایی نهادی و دارایی انسانی است. در نهایت، نتایج مدل تصمیم گیری ویکور با هدف اولویت بندی روستاهای مورد مطالعه از لحاظ برخورداری از دارایی های معیشتی نشان داد که روستای پشته و روستای رهنه از مجموعه روستاهای دهستان کرات در مقایسه با سایر روستاهای مورد مطالعه از نظر برخورداری از دارایی های معیشتی به ترتیب، در رتبه اول و رتبه آخر قرار گرفتند.
محدودیت ها/ راهبردها: تنوع معیشتی در مناطق روستایی و نبود آمارهای رسمی از محدودیت های اصلی تحقیق بوده است.
راهکارهای عملی: یکی از مهم ترین راهکارها، تأکید برنامه ریزان و مدیران روستایی به چند بعدی بودن معیشت روستاییان است. راهکار بعدی، تقویت دارایی های روستاییان در زمینه های مختلف است. راهکار سوم، تقویت نحوه و روش های استفاده از دارایی ها در روستاها می باشد.
اصالت و ارزش: نوآوری مطالعه در بررسی و تحلیل دارایی های معیشتی در مناطق روستایی است که می تواند در پایدار سازی مناطق روستایی مؤثر باشد.
ارزیابی توزیع فضایی خدمات بهداشتی- درمانی و ارائه الگوی توزیع بهینه مورد شناسی: استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به مسائلی که در زمینه توزیع فضایی خدمات در کشورهای درحال توسعه وجود دارد، نظیر فقدان سلسله مراتب مراکز توزیع در سطح منطقه، موضوع توزیع فضایی خدمات بیش از پیش مورد توجه قرارگرفته است؛ بنابراین، هدف این مقاله مشخص کردن چالش های موجود براساس مؤلفه های بهداشتی-درمانی از طریق رتبه بندی شهرستان های استان خوزستان و همین طور ارائه الگوهای بهینه سازی در توزیع فضایی خدمات است. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و مبتنی بر منابع اسنادی و کتابخانه ای است. برای سطح بندی از روش تصمیم گیری ویکور و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS، GISو Excelاستفاده شده است. نتایج پژوهش، نشان دهنده توزیع نابرابر خدمات بهداشتی- درمانی در شهرستان های استان خوزستان است که شهرستان اهواز با امتیاز صفر در بالاترین سطح توسعه و شهرستان باوی با امتیاز 1 در پایین ترین سطح قرارگرفته اند. همچنین ضریب همبستگی شاخص ویکور با تعداد جمعیت 0.652 و با درصد شهرنشینی 0.642 بوده که همبستگی بالایی است. در پایان با توجه به نتایج به دست آمده از تحلیل، الگوی توزیع فضایی بهینه خدمات بهداشتی- درمانی در استان خوزستان پیشنهاد گردیده است.
ارزیابی و پهنه بندی خطر ریزش با استفاده از مدل VIKOR (مطالعه موردی: حوضه آبخیز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناپایداری دامنه ها و ریزش ها از خطرات اصلی در مناطق کوهستانی است. حوضه آبخیز آق لاقان چای با داشتن چهره کوهستانی و با توجه به وضعیت زمین شناسی، لیتولوژی و اقلیمی، عمده شرایط لازم جهت شکل گیری حرکات ریزشی را دارد. این پدیده همه ساله موجب به مناطق مسکونی، تخریب راه ارتباطی و رسوب زایی گسترده و پر شدن مخزن سد یامچی و بستر رودخانه از رسوب می شود. بنابراین هدف تحقیق حاضر تهیه نقشه پهنه بندی خطر ریزش است. در این مطالعه ابتدا با بررسی های میدانی و مطالعه منابع، دوازده عامل به عنوان عوامل مؤثر برای ایجاد ریزش در منطقه شناسایی شدند. این عوامل شامل شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از جاده، فاصله از آبراهه، فاصله از گسل، فاصله از آبادی، بارش، تعداد روز های یخبندان، نوسان دما، کاربری اراضی و خاک است. سپس لایه ها اطلاعاتی توسط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید. تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش ویکور به عنوان یکی از روش های تحلیل تصمیم گیری چند معیاره، انجام شد. در نهایت نقشه پهنه بندی در پنج طبقه با خطربسیار کم تا بسیار زیاد تهیه شد. طبق نتایج به دست آمده 12 درصد از مساحت حوضه در طبقه بسیار پرخطر و 48 درصد در طبقه پرخطر قرار دارد. طبقه بسیار پرخطر و پرخطر درمنطقه کوهستانی قسمت شمالی و جنوب غربی حوضه مورد مطالعه قرار دارد. این مناطق خطراغلب دارای شیب های بالای 40 درصد، دیواره های عمودی و پرتگاهی و سنگ های آتش فشانی و آذرین هستند. به طور کلی نتایج مطالعه نشان می دهد که حوضه آق لاقان چای دارای توان بسیار بالا از لحاظ رخداد حرکات ریزشی است. لذا انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی در حوضه مطالعاتی ضروری به نظر می رسد.
ارزیابی کیفیت مسکن در سطح نواحی شهر زنجان
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان کوچکترین عنصر تشکیل دهنده سکونتگاه ها، محل استراحت، آسایش و پناهگاه خستگی ها از دیرباز جایگاه امنیت و آرامش بوده است و همین عوامل، مسکن را به یکی از اساسی ترین نیازهای بشری تبدیل نموده است. هدف پژوهش حاضر، سنجش کیفیّت مسکن در نواحی شهری زنجان است. در این پژوهش، شاخص کیفیّت مسکن در سطح نواحی شهر تعیین گردید که داده های مورد نیاز از سرشماری نفوس مسکن ۹۰ از طریق روش های ارزیابی چند معیاره در سطح نواحی شهرداری زنجان پرداخته شده است. وزن های مولفه های مربوط به هر قلمرو با استفاده از مدل AHP استخراج و برای تعیین فواصل بین گزینه ها و گروه بندی معیارها از مدل تاپسیس استفاده شد و در نهایت، به منظور استخراج شاخص نهایی کیفیّت مسکن در نواحی شهری زنجان از مدل ویکور استفاده شده است. با توجّه به تحلیل های انجام در نهایت فقط تنها ۲۲/۲ درصد از کّل نواحی شهری زنجان در شاخصهای مورد بررسی دارای کیفیّت مطلوب و نسبتاً مطلوب بوده، ۴۰/۷ درصد از نواحی دارای کیفیّتی متوسط است و ۳۷ درصد نواحی در وضعیت نسبتاً نامطلوب و نامطلوب قرار دارند. مطالعه حاضر، نشان داد که علاوه بر پایین بودن کیفیّت مسکن در سطح نواحی شهر زنجان در بین نواحی این شهر نیز از لحاظ کیفیّت مسکن تفاوت معناداری وجود دارد.
سنجش و رتبه بندی محلات شهری در نماگر های شهر پیاده مدار (مطالعة موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی شتابان در ایران و افزایش استفاده از خودروی شخصی، عرصة عمومی شهر را برای حضور پیادگان، محدود و دشوار کرده است. با بروز مشکلات ناشی از تسلط خودرو،، ایجاد «شهرهای پیاده مدار»، از سوی مدیران و برنامه ریزان شهری مورد توجه جدی قرار گرفته است. با توجه به اینکه، هرگونه برنامه ریزی، مستلزم مسئله یابی و سنجش وضعیت است، لذا، ضروری است تا از معیارها، نماگرها، روش ها و ابزارهای علمی مناسب، استفاده شود. هدف اصلی این پژوهش، سنجش وضعیت موجود و رتبه بندی محلات شهر اردبیل از نظر ویژگی های شهر پیاده مدار است. این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری داده های خام، از فرم محقق ساخته استفاده شده است. از 64 نماگر در قالب 5 معیار اصلی، برای سنجش، رتبه بندی و تحلیل محلات 44 گانة شهر ااستفاده شده است. با استفاده از روش کوکران 395 نمونه به عنوان حجم نمونه انتخاب شد ه و برای اطمینان از 400 نمونه در سطح محلات فرم داده ها، تکمیل شده است. نتیجة آزمون پایایی، به روش آلفای کرونباخ، 0.88 به دست آمده است که پایایی ابزار پژوهش را تأیید می کند. از روش ضریب پراکندگی (CV) و مدل ویکور (VIKOR) در محیط سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS) برای تجزیه وتحلیل و رتبه بندی محلات استفاده شده است. نتایج روش ضریب پراکندگی نشان می دهند که مقدار این ضریب در بیش از 87 درصد نماگرها، بیشتر از 100 است. از این نظر، توزیع نماگر های پیاده مداری در سطح محلات شهر، ناهمگن است. نتایج روش رتبه بندی ویکورنشان می دهند که؛ تنها حدود 25 درصد از محلات شهر اردبیل، واجد ویژگی های «شهر پیاده مدار» هستند. به عبارت روشن، این نتیجه به دست می آید که 75 درصد از محلات شهر، فاقد ویژگی های شهر پیاده مدار هستند. برای خلق شهر پیاده مدار، آموزش دادن پیاده مداری، بهسازی خیابان های شهری، رفع کردن موانع پیاده روی و برقرار کردن ارتباط بین شهرسازی و پیاده مداری، ضروری است.
سنجش نابرابری فضایی شاخص های فرهنگی بین شهرستانی با استفاده از مدل ویکور (مطالعه موردی: شهرستان های کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مسائل مؤثر بر رفتارها در جوامع انسانی مقوله فرهنگ است. در بیشتر کشورهای در حال توسعه، توسعه فرهنگی یکی از ابعاد اصلی فرایند توسعه محسوب می شود. بنابراین برای برنامه ریزی، تخصیص منابع و اعتبارات میان مناطق مختلف، شناسایی جایگاه منطقه در بخش مربوطه و سطح بندی برخورداری از مواهب توسعه ضروری است. هدف از این پژوهش، تعیین و تحلیل سطح توسعه فرهنگی و نابرابری ناحیه ای شهرستان های استان کرمانشاه با استفاده از مدل آنتروپی- ویکور است. جامعه آماری پژوهش، ۱۴ شهرستان استان کرمانشاه است. رویکرد حاکم بر این پژوهش توصیفی- کمی و تحلیلی است. در این پژوهش از ۲۰ شاخص فرهنگی برای سطح بندی و جایگاه هر یک از شهرستان های استان کرمانشاه در چهار سطح توسعه یافته (فرا برخوردار)، در حال توسعه (برخوردار)، توسعه نیافته (نیمه برخوردار) و محروم (نابرخوردار) بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش مبین آن است تنها شهرستان کرمانشاه در سطح توسعه یافته و رتبه اول قرار دارد و شهرستان های اسلام آباد غرب و صحنه در سطح در حال توسعه (برخوردار) و رتبه دوم قرار دارند. شهرستان های کنگاور، سنقر، هرسین، پاوه، سرپل ذهاب، گیلانغرب، قصر شیرین در سطح توسعه نیافته (نیمه برخوردار) و در رتبه سوم و شهرستان های روانسر، دالاهو، ثلاث باباجانی و جوانرود در سطح محروم (فروبرخوردار) و رتبه چهارم قرار دارند. یافته های حاصل نشان می دهد که نابرابری های فضایی فرهنگی، در سطح استان بسیار بالا است و تناسب چندانی با عدالت اجتماعی نداشته و لازم است به توزیع عادلانه منابع وخدمات فرهنگی در سطح توسعه فرهنگی توجه جدّی شود.
رتبه بندی رضایت مندی از مسکن روستایی با استفاده از تکنیک ویکور (مطالعة موردی: شهرستان ورامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بی توجهی به خواسته و تمایلات روستاییان در برنامه ریزی و توسعة مسکن چالش های متعددی در فرآیند برنامه ریزی و عمران روستایی ایجاد می کند و باعث ایجاد ادراک منفی در میزان رضایت مندی روستاییان از مقولة مسکن می شود. هدف این پژوهش، رتبه بندی نقاط روستایی شهرستان ورامین براساس میزان رضایت-مندی آن ها از مسکن با استفاده از مدل تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM) ویکور است.
روش: روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی است و بر روی ۳۷۱ خانوار نمونة تصادفی به نسبت اندازة خانوار در ۴۰ روستای نمونة تصادفی از مجموع ۷۸ روستا در ناحیة همگن شهرستان ورامین در استان تهران انجام شد. در این پژوهش مؤلفة رضایت مندی ساکنان روستایی از مسکن بر اساس ۶ شاخص بهداشتی، اقتصادی، تأسیسات و اجزای درونی مسکن، کالبدی، رفاهی، ایمنی از شاخص های تعیین شدة مربوط به مسکن روستایی و در قالب ۲۳ گویه سنجیده شد. در فرآیند انجام کار پس از محاسبة اهمیت نسبی، درجة ارجحیت هر شاخص با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون به دست آمد، سپس با استفاده از مدل ویکور رتبه بندی نقاط روستایی انجام شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که نقاط روستایی شهرستان ورامین به نسبت میزان رضایت مندی از مسکن در سطوح مختلفی قرار داشته اند که از این بین ۳۱ روستا در سطح خیلی کم، ۸ روستا در سطح کم و تنها ۱ روستا در سطح خیلی زیاد قرار گرفته اند. روستای طغان با رتبة ۱ و سطح رضایت مندی خیلی زیاد (۰)، در بالاترین و روستای حسین آباد کاشانی با سطح رضایت مندی بسیار کم (۹۷۵/۰)، در پایین ترین رتبه قرار دارند. فاصلة سطح روستاها به لحاظ سطح رضایت مندی نسبت به هم مشابه بوده و تفاوت چشم گیر و بسیار زیادی با یکدیگر ندارند؛ ولی قرارگرفتن ۳۱ روستا از ۴۰ روستای مورد مطالعه با سطح رضایت-مندی خیلی کم نشان گر این است که سطح رضایت مندی در ساکنان محدودة مورد مطالعه بسیار پایین تر از حد متوسط قرار دارد.
محدودیت ها و راه بردها: چالش های پژوهش حاضر به لحاظ محدودبودن پیشینة تحقیق مرتبط با موضوع پژوهش و هم چنین، هزینة بالای جمع آوری داده ها و تکمیل پرسش نامه ها با توجه به گستردگی محدودة مورد مطالعه است.
راهکارهای عملی: در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی در راستای تأمین مسکن مناسب برای روستاییان درنظرگرفتن وجه نظر و خواستة آن ها موجب ارتقای وضعیت مساکن روستایی و رضایت مندی مردم می شود.
اصالت و ارزش: این مقاله برای سازمان های متولی مسکن روستایی، از آن جا که مسکن ها با توجه به رضایت مندی افراد رتبه بندی شده است، با شناسایی روستاهای دارای رتبه های پایین در جهت ارتقای وضعیت و شرایط مسکن آن ها مفید خواهد بود.
ارزیابی پایداری اجتماعی کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بین ابعاد توسعه پایدار، بعد اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد اصلی شناخته می شود که بیش تر با ابعاد کیفیت زندگی همگام است و بر مفاهیمی مانند آینده نگری، عدالت محوری، مشارکت، توانمندسازی و ... تأکید دارد. هدف اصلی از پژوهش حاضر، بررسی و ارزیابی شاخص های پایداری اجتماعی در مناطق سیزده گانه شهر مشهد است. بدین منظور از مدل های تصمیم گیری چندشاخصه ویکور (VIKOR) و شیوه های تحلیلی مربوطه برای رتبه بندی و سطح بندی مناطق سیزده گانه کلان شهر مشهد با توجه به شاخص های پایداری اجتماعی استفاده شده است. پژوهش حاضر، از نوع پژوهش های توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری مورد بررسی در این پژوهش، مناطق سیزده گانه شهر مشهد و جمعیت ساکن در این مناطق به تعداد 2766258 نفر می باشند، که از میان آن ها بر اساس فرمول کوکران تعداد نمونه، 390 نفر تعیین گردید، که به روش تصادفی ساده از بین مناطق مختلف انتخاب شده است. بر پایه یافته های پژوهش، شاخص های «پایداری اجتماعی» در چارچوب مدل ویکور نشان می دهد که مناطق 1 و 9، بالاترین و مطلوب ترین شرایط را از نظر پایداری اجتماعی دارا می باشند و مناطق سه و یازده نامطلوب ترین شرایط را از نظر این شاخص ها دارا می باشند. نتایج حاصل از پژوهش، همبستگی بالایی (74/0) با مطالعات پیشین که در رابطه با وضعیت کلی پایداری در کلان شهر مشهد انجام شده است، دارد.
تحلیل توزیع فضایی کاربری های خدمات عمومی شهری در نواحی شهر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: یکی از اصول توسعه پایدار شهری، دستیابی عادلانه عموم شهروندان به خدمات شهری موردنیاز است و اصولاً این مهم زمانی محقّق می شود که اراضی و منابع مختلف شهری، به طور برابر میان واحدهای فضایی و اجتماعی شهر تخصیص یابد؛ موضوعی که تاکنون در اغلب شهرهای ما عینیت بیرونی نداشته و ازاین رو توزیع نامتناسب خدمات و تسهیلات عمومی در سطح محلاّت و نواحی شهرها یکی از نمادهای بارز ناپایداری شهری قلمداد می شود. هدف کلّی این پژوهش، بررسی و تحلیل وضع موجود توزیع فضایی کاربری های اساسی خدمات شهری نواحی شش گانه شهر بوشهر براساس جمعیت، مساحت و سرانه کاربری های مذکور با استفاده از مدل ها و روش های مناسب می باشد. روش: تحقیق حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است که از خدمات عمومی ۶ ناحیه شهر بوشهر صورت پذیرفته است. داده ها و اطلاعات موردنیاز از منابع کتابخانه ای به ویژه از طرح جامع و تفصیلی شهر بوشهر جمع آوری شده است. جهت بررسی، تحلیل و مقایسه توزیع کاربری های خدماتی موردنظر، سه مدل امتیاز استانداردشده، ضریب مکانی و ویکور به تفکیک و سپس به صورت ترکیبی برای رتبه بندی آنها در سطح نواحی به کار گرفته شده است. یافته ها/نتایج: نتایج نهایی پژوهش نشان می دهد که براساس تمامی روش ها، خدمات عمومی به طور عادلانه در بین نواحی شهر بوشهر توزیع نشده است و در بین ۶ ناحیه، ناحیه ۲ با کمترین جمعیت ساکن نسبت به سایر نواحی، از بیشترین خدمات شهری برخوردار می باشد. ازجمله مهم ترین دلایل تمرکز خدمات در ناحیه ۲ را می توان منطبق بودن بخشی از این ناحیه با بخش مرکزی تجاری شهر دانست. نتیجه گیری: از نتایج ناموزونی در توزیع خدمات در ۶ ناحیه بوشهر، انجام سفرهای درون شهری گاهی شدید به سوی نواحی برخوردار می باشد. ازاین رو لازم است در مدیریت و برنامه ریزی شهری به مقوله عدالت فضایی در توزیع خدمات اساسی شهری، به مؤلّفه مهم جمعیت و نیازهای آن توجّه ویژه به عمل آید.
سنجش و تحلیل روحیه کارآفرینی شاغلان بخش کشاورزی در مناطق روستایی: مطالعه موردی دهستان های شهرستان خواف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در سال 1394 با هدف سنجش میزان روحیه کارآفرینی در بین شاغلان بخش کشاورزی انجام شد. بدین منظور، از روش توصیفی- تحلیلی، با استفاده از منابع کتابخانه ای و پژوهش میدانی (پرسشنامه) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش 197 سرپرست خانوارهای شاغل در بخش کشاورزی چهار دهستان شهرستان خواف را دربرمی گرفت. گردآوری داده ها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با ابزار پرسشنامه محقق ساخته بر اساس نُه شاخص برگرفته از ادبیات نظری صورت گرفت. نتایج و یافته های پژوهش حاکی از آن بود که شاغلان مورد مطالعه در بخش کشاورزی در مؤلفه های مخاطره پذیری، عمل گرایی و چالش طلبی در وضعیت ضعیف قرار دارند. همچنین، با استفاده از مدل اولویت بندی ویکور، بین روستاهای مورد مطالعه در زمینه برخورداری از میزان روحیه کارآفرینی رتبه بندی انجام گرفت، که روستای چهارده با بیشترین امتیاز در رتبه اول و روستای مزرعه شیخ در رتبه دوم قرار داشتند.
بررسی و تحلیل تهدیدهای سیاسی، امنیتی و دفاعی در استان البرز با رویکرد آمایش سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهدیدهای امنیتی و دفاعی از ابعاد اصلی تهدید علیه واحدهای سیاسی محسوب می شوند. به لحاظ کارکردهای ویژه ای که امنیت و دفاع در واحدهای سیاسی دارند، تهدیدهایی ازاین دست می توانند نقش مؤثری در شکل گیری تصمیم های مختلف در این واحدها داشته باشند. بنابراین این پژوهش به دنبال شناسایی، بررسی و تحلیل، تهدید های امنیتی-دفاعی آمایش سرزمین، سطح بندی شهرستان های استان البرز بر اساس این تهدیدها و گزینش راهکار های آمایش سرزمینی برای آنها می باشد. این تهدید ها از طریق مطالعات اسنادی، پیمایشی و مصاحبه ای گردآوری شده اند. سپس با نخبان جهت پایایی پرسشنامه ، رتبه دهی به هرکدام از شهرستان ها از لحاظ تهدیدهای موجود و انتخاب راهکارها مصاحبه به عمل آمده است. به منظور رتبه بندی شهرستان های مختلف استان البرز از لحاظ تهدید های موجود، مدل ویکور را به کار گرفته است. همچنین برای وزن دهی شاخص ها در مدل ویکور از آنتروپی شانون استفاده شده است. از نتایج این پژوهش چنین بر می آید که در بین شهرستان های استان البرز شهرستان کرج به عنوان مرکز استان دارای بیشترین تهدید های سیاسی، امنیتی و دفاعی است. مهم ترین دلیل تمرکز تهدید ها در کرج، می تواند تمرکز خدمات، امکانات و دسترسی های مختلف استانی در این شهرستان باشد. همچنین دیگر شهرستان ها به دلیل عدم ارائه خدمات مناسب و درخور جمعیت نیز دارای تهدیدهای گوناگون در گروه های مختلف می باشند. نتایج نشان می دهد که از بین گروه های مختلف تهدید ها، تهدیدهای اقتصادی دارای بالاترین درصد اهمیت از لحاظ میزان تأثیرگذاری بر شهرستان های مختلف استان البرز است. بعد از تهدیدهای اقتصادی، تهدیدهای محیطی و زیست محیطی بیشترین اهمیت را در استان دارند. برای خروج استان به ویژه شهرستان کرج از وضعیت تهدیدزای موجود، در پایان به ارائه راهکار پرداخته ایم. یکی از مهم ترین راهکارهای آمایش سرزمینی برای کاستن از مسائل و مشکلات شهرستان های استان البرز، تمرکززدایی از کرج و ارائه امکانات و خدمات در دیگر شهرستان هاست.
بررسی و تحلیل نابرابری های ناحیه ای در شهرستان های استان اردبیل طی دوره های 1390-1385(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش برای نشان دادن نابرابری میان شهرستان های استان اردبیل 60 شاخص توسعه در بخش های بهداشتی درمانی، اجتماعی، آموزشی، فرهنگی، زیربنایی، با استفاده از مدل ویکور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. همچنین جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و ترسیم نمودارها و نقشه ها از نرم افزارهای Excel، SPss، ARC Map 10.1 استفاده شده است. همچنین جهت تعیین وزن شاخص های پژوهش از طریق تکمیل پرسش نامه توسط کارشناسان ( 20 نفر از کارشناسان و متخصصان) از مدلAHP استفاده گردید. طبق بررسی های صورت گرفته به این نتیجه رسیدیم که در سال 1390 از مجموع 10 شهرستان استان اردبیل، شهرستان اردبیل، توسعه یافته و شهرستان های گرمی، سرعین و خلخال شهرستان های رو به توسعه، شهرستان های پارس آباد، بیله سوار و نمین کمتر توسعه یافته و شهرستان های مشگین شهر، نیر و کوثر توسعه نیافته اند. این نابرابری ها بازتاب و برآیند عوامل محیطی، اقتصاد سیاسی، نارسایی های نظام برنامه ریزی فضایی به ویژه قطب رشد شهر اردبیل می باشد. همچنین طبق تحلیل و بررسی ها صورت گرفته به این نتیجه رسیدیم که نابرابری ناحیه ای در مقیاس شهرستان های استان اردبیل به صورت نامتعادل می باشد، بین جمعیت هر شهرستان و میزان توسعه یافتگی آن رابطه معناداری مثبتی وجود دارد، بین فاصله از مرکز استان و میزان توسعه یافتگی رابطه معناداری مثبتی وجود دارد.