اندیشه دینی

اندیشه دینی

اندیشه دینی دوره 24 بهار 1403 شماره 90 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تحلیل روش شناختی نقدهای آیت الله جوادی آملی بر آراء رشید رضا در مسئله ی «توسّل»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسل شرک آیت الله جوادی آملی رشیدرضا شیعه و توسّل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۷
مسأله «توسّل» و پیوند آن با «شِرک»، از مسائل مورد اختلاف میان شیعه و اهل سنّت است و این اختلاف که برخاسته از مبانی و نگرش های کلامی مختلف بوده، در تفاسیر فریقَین به چشم می خورد. گروهی از مفسّران معاصر اهل سنّت «توسّل» را مصداق آشکار شِرک خوانده و آیات قرآنی مرتبط با توسّل را به گونه ای دلخواه و متناسب با منظومه فکری معرفتی خویش تفسیر کرده اند. رشیدرضا از جمله مفسّران سنّی است که در تفسیر المَنار به گستردگی با مسأله «توسّل» به دیده انکار و منع نگریسته است. اندیشه وی در این زمینه از سوی آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم به نقد کشیده شده است. یافته های این پژوهش حکایت از آن دارد که رشیدرضا در موضوع «توسّل» نگرشی جانب دارانه دارد که از پیش فرض های کلامی وی سرچشمه گرفته است. او سعی داشته تا با طرح اندیشه نادرست، توسّل به انبیاء و اولیاء از سوی شیعه را به نقد کشد. در مقابل، آیت الله جوادی آملی با تکیه بر مبانی قرآنی، روایی و عقلی، بیش از هر چیز از روش «بازتعریفِ مفاهیم اصلی» بهره جسته تا خلطِ مفاهیم و مغالطات وی را روشن سازد. او بر خلاف رشیدرضا، «توسّل» را از دایره مصادیق شرک خارج ساخته و توحیدِ ناب را از توحید متحجّرانه رشیدرضا و هم اندیشان وی جدا دانسته است. از نظرگاه آیت الله جوادی آملی، «توسّل» همسویی و همگامی با نظام خلقت و سنّت الهی است. نقدهای آیت الله جوادی آملی بر رشیدرضا در مسأله «توسّل»، از سنخِ نقدهای «مبنایی» است، نه بَنایی.
۲.

خودآگاهی خداوند در بیانات امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خود خودآگاهی علم حصولی علم حضوری صفات ذاتی صفات فعلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۵
صفت علم الهی، همواره از بحث برانگیزترین صفات خداوند بوده است. بحث از علم الهی، از جهت چیستی معلوم علم، به اقسام متعددی تقسیم شده است که در این میان، لحاظ ذات خداوند متعال به عنوان معلوم، بحث از خودآگاهی خداوند و مباحث در پیوند با آن را پیش می کشد. سابقه این مسأله را می توان در فلسفه های پیشا اسلامی، همچون فلسفه یونان و اسکندریه، کاوید، اما لااقل از اوائل قرن دوم هجری، به عنوان یکی از سؤالات الهیاتی مورد توجه مسلمانان قرار گرفته است. در اواخر قرن دوم هجری، و پیش از آنکه «مابعدالطبیعه» و «اثولوجیا» مورد ترجمه قرار گیرند، مسأله خودآگاهی خداوند در بیانات امام رضا (علیه السلام) با تبیینی فلسفی به چشم می خورد. امام (علیه السلام) با به کار گرفتن واژه «المعلمه» خودآگاهی خداوند متعال را نفی می کند که با لحاظ ساختار سخن، نحوه استدلال و نیز لحاظ سائر بیانات ایشان (علیه السلام) روشن می شود، که تنها گونه ای خودآگاهی از خداوند سلب شده است، و این گونه عبارت است از علم حصولی به خود، که صرفاً به سبب حضور «دیگری» محقق می گردد.
۳.

تحلیل «اضافه» و «نسبت» و جایگاه آن ها در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نسبت اضافه وجود رابط ابن سینا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۷
اگرچه درحکمت سینوی فقط برای اضافه وجودی غیرمستقل در نظر گرفته میشود، اما نسبتها نیز خصوصیت هایی مشابه با اضافه دارند. از نظر ابنسینا نسبت به معنای اعمّش هر گونه ربط بین دو طرف است. این نسبت در خارج، سبب تحقّق اعراض نسبی می شود؛ و اما در ذهن، نسبت، به علاقهای اطلاق میشود که مقولات نسبی لازم دارند. وقتی این نسبت (علاقه) از جهت خود نسبت ملاحظه گردد، به ناچار هر دو طرف، از جهت همین نسبت، نه از جهت ذاتشان، مورد نظر است و در این صورت چیزی جز اضافه نیست، ولی وقتی این علاقه فقط از یک طرف منظور شود، شامل شش مقولهی نسبی است و «نسبت» در یک معنای دیگر مختص به آنها می شود. از این معانی نسبت به دست میآید که در فلسفه ابنسینا نسبت همان وجود غیرمستقلی است که برای اضافه اثبات میشود. مقولاتی که متوقف بر چنین نسبتیاند، علاقهای را لازم دارند که به حسب این علاقه، تعقّلشان نیز در مقایسه با غیر به دست میآید. از چنین وجودی، مفاهیمی اضافی مانند خود نسبت و ربط انتزاع میشوند که از افراد اضافه به شمار میآیند و میتوان آنها را اضافه وجودی در مقابل اضافات ماهوی نامید.
۴.

هستی شناسی «ادراک» و نقش آن در حل چالش ها و مسائل مرتبط با «تجربیات نزدیک به مرگ»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربیات نزدیک به مرگ تجرد ادراکات اتحاد علم و عالم و معلوم عینیت ادراکات محسوس با ادراکات خیالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۷
هدف این نوشتار آن است که با تبیین هستی شناسانه مقوله «ادراک» ضمن اثبات تجرد ادراک به نقش این مقوله در تبیین مسائل و چالش های مرتبط با «تجربیات نزدیک به مرگ» بپردازد. تجرد ادراک در فضای فلسفه اسلامی به واسطه اموری نظیر «عدم انقسام پذیری»، «عدم زمان مندی» و «عدم مکان مندی» ادراک قابل تبیین و اثبات است. با اثبات «تجرد ادراک»، می توان تبیینی معقول از «تجربیات نزدیک به مرگ» و هسته مشترک این تجربیات ارائه داد و به حل چالش ها و مسائل مرتبط به «تجربیات نزدیک به مرگ» مانند «چالش زمان و مکان»، «چالش تجربیات نامتعارف»، «چالش واقع نمایی» و «چالش رابطه نفس با بدن» پرداخت. با ارائه تبیینی معقول از تجربیات نزدیک به مرگ و حل چالش ها و مسائل مرتبط با آن می توان «تجربیات نزدیک به مرگ» را به عنوان شاهد و مؤیدی معتبر بر وجود «بُعد و ساحت غیر مادی وجود انسان» دانست؛ هر چند که نباید از این نکته غافل ماند که اعتبار این تجربیات نسبت به «مرگ واقعی» و «مرگ بدون بازگشت» به سبب اموری مانند «شخصی بودن تجربه» و «وابستگی تجربیات به عالم خیال متصل شخص» به شدت محل مناقشه است.
۵.

فرامقولی بودن خداوند و الگوی رابطه ذات و صفات نزد ابوالحسن اشعری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابوالحسن اشعری آموزه بساطت الهی عینیت ذات و صفات الگوی شیء-ویژگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۸
ابوالحسن اشعری انتقادات مهمی علیه آموزه بساطت یا عینیت ذات و صفات ارائه کرده است. برخی از فیلسوفان معاصر در سنت فلسفه تحلیلی نیز دیدگاهی مشابه او در مورد این آموزه ارائه کرده اند. در نظر اشعری آموزه بساطت مستلزم اموری شهوداً نامعقول و بی معنا است. پذیرش آموزه بساطت در نگاه اشعری اولا مستلزم شخص انگاری صفات و ثانیا مستلزم پذیرش این همانی خارجی میان صفات است که از نظر او هر دو نتیجه به ضرورت عقلی مردود است. در این مقاله ضمن توضیح و بررسی مبانی متافیزیکی اشعری، انتقادات اصلی او علیه آموزه بساطت را صورتبندی می کنیم، سپس می کوشیم نشان دهیم اولا ماهیت خدای فرامقولی معرفی شده از سوی اشعری با مبانی متافیزیکی او خصوصا با الگوی شیء-ویژگی سازگار نیست و ثانیا ادله موافقان آموزه بساطت نیز به همان اندازه انتقادات او دارای قوت فلسفی است و ثالثا نظریه جایگزین او نمی تواند پاسخی به مساله رابطه ذات و صفات الهی باشد، مگر به ابتنای غیر علّی.
۶.

قانون، عنصر زمینه ساز حیات عقلانی در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قانون عدالت حیات عقلی سیاست شریعت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۵
قانون از عناصر اساسی در زمینه سازی حیات عقلانی به شمار می رود. هدف از اعتبار قانون، هدایت فرد یا جامعه به سوی تحقق مصلحت یا دورکردن از مفسده است. به باور ملاصدرا خداوند نوع انسان را منحصر در فرد نیافریده است،لذا انسان از یک زندگی اجتماعی و تمدنی برخوردار است، زیرا در وجود و بقای خود ناگزیر از مشارکت است که این تعاون و مشارکت پیروی از نوعی سنت و قانون می کند. مسئله پژوهش حاضر عبارت است ازاینکه آنچه ملاصدرا از قانون اراده کرده به صورت کلی، مساوق با شریعت نیست؛ بلکه معنایی عام تر اراده شده است. دراین تحقیق باتوجه به تحلیل معنای عام از قانون و با تکیه بر روش تحلیلی منطقی به رهاوردهایی از قبیل تبیین وابستگی و ارتباطِ قانون با دین و صلاح عمومی مردم و بررسی جایگاه امنیت با تکیه بر اجرای قانون با عنایت به سامانه های اجتماعی و در نهایت تحلیلی از نقش قانون در دوساحت درونی و بیرونی انسان، پرداخت. با تحلیل های انجام شده حکمت متعالیه در جهت زمینه سازی حیات عقلانی از ظرفیت مناسبی برخوردار است، زیرا همسویی عقل و دین در بستر تبعیت سیاست از شریعت منجر به شکل گیری هنجارهای اجتماعی و فردی خواهد شد.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۸۳