مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
ساختار فضایی
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۵
32 - 53
حوزههای تخصصی:
شهرهای تک قطبی و تک مرکزی، با گسترش نامنظم خود بویژه در تقابل با توسعه متوازن و متعادل هستند. تمرکزگرایی باعث معضلاتی همچون توزیع نامتوازن نظام شهری و فعالیتی در ساختار و سازمان فضایی منطقه می گردد و به تبع آن چالش هایی مانند عدم امکان برنامه ریزی دقیق جهات توسعه آتی شهرها، مهاجرت های بیش از اندازه به مرکز، آلودگی های زیست محیطی، ترافیک و در نهایت کاهش کیفیت زندگی در مقیاس شهری و منطقه ای را دربردارد. الگوهای متفاوتی در مورد توسعه و برقراری تعادل فضایی در مقیاس شهر – منطقه وجود دارد که یکی از آنها توسعه چندمرکزی است. مفهوم توسعه چندمرکزی در مقیاس منطقه ای و فرامنطقه ای، نگرش جدیدی است که از دل سند چشم انداز توسعه فضایی اروپا استخراج شده است و امروزه بعنوان رویکرد و مدل توسعه ای در سایر مناطق و کشورها مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی این مقاله این است باتوجه معضلات مجموعه شهری رشت، به سنجش میزان توسعه فضایی این محدوده براساس اصول چند مرکزیتی بپردازد. در این رابطه شاخص های توسعه فضایی چند مرکزیتی در دو مولفه موفولوژیک و عملکردی برگرفته از متون نظری استخراج و با روش های کمی مورد ارزیابی قرار میگیرد. براساس نتایج پژوهش، مجموعه شهری رشت از لحاظ ساختاری، پتانسیل توسعه ی الگوی چندمرکزی را نداشته و با ساختاری سلسله مراتبی و تک مرکزی تبیین میگردد.
شناخت و تحلیل دگردیسی ساختار فضایی صنعت و نظام جریانات موثر در منطقه البرز جنوبی (با تاکید بر جابجایی کامیون کالا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضا محصول کنش متقابل نیروهای مختلف و پیچیده ای است که به عنوان یک معلول ماحصل علل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و طبیعی است. بدون شک فضا در هر بستر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و طبیعی الگویی متفاوت و مختص به خود را به نمایش می گذارد. تغییرات سازمان و ساختار فضایی منطقه در ماتریس فضایی هر محدوده سرزمینی متاثر از نیروهای متعدد و متکثری است که گاهاً به صورت اولیه و ثانویه شکل می یابد. بدون شک یکی از اهرم های تغییر در ساختار فضایی و نیز سازمان فضایی جریان در هر منطقه، الگوهای فعالیتی به ویژه پراکنش صنعت در آن محدوده است. آنچه در این مقاله به عنوان موضوع اصلی مورد توجه قرار گرفته است تحلیل سیمای دگردیسی ساختار فضایی صنعت در راستای تحلیل نظام جریانات موثر در منطقه البرز جنوبی است. در این راستا انواع آزمون های K-Reply، Global Moran، Standard Deviational Ellipse، و ... در نرم افزار Arc GIS و نیز آزمون های آماری تحلیل Centrality، Betweenness، Density، Core-Periphery، Closeness،از نرم افزار UCINET و نرم افزار NET DRAW با هدف بررسی سازمان فضایی جریان ها استفاده شده است. عموم بررسی های صورت گرفته در خصوص الگوی دو نوع ساختار و سازمان فضایی نشان از تمرکز تهران است اما تغییر فاحش در تغییرات تدریجی سیمای منطقه حکایت از دگردیسی ساختار فضایی به تبعیت از سازمان فضایی است. به طور کلی می توان نتیجه گرفت هر فرم جغرافیایی در نتیجه سهم عوامل مختلف سیمای متفاوتی را به نمایش می گذارد. لذا در این رابطه ما با مکانیزم های اولیه و مکانیزم های تشدیدکننده مواجه هستیم که در آن جریان و شبکه به مراتب در شکل یابی ساختار فضایی نقش ایفا می کند. این موضوع تا حد بالایی با چرخه انباشت و یا تشکیل سرمایه در ارتباط نزدیک است.
رتبه بندی سطوح پایداری شهری و تبیین ارتباط آن با فرم و ساختار فضایی با استفاده از مدل FANP و رگرسیون؛ نمونه موردی: مناطق 22گانه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاوشی استنتاجی در ادبیات نظری می توان دریافت فرم شهر در مقیاس میانی با دربر گرفتن مؤلفه هایی از قبیل شبکه های ارتباطی، سیستم های حمل و نقل عمومی، دسترسی های پیاده و دوچرخه، استخوان بندی فضایی، توزیع فضایی فعالیت ها، ریخت شناسی مسکن و اندازه سکونتگاه، سیمای طبیعی و غیرفضایی از ابعاد مهم شناخت و تحلیل شهر محسوب می شود. از طرف دیگر، با توجه به درهم آمیزی مؤلفه های این مفهوم با ابعاد مختلف شهر، نقش آن بر جوانب مختلف پایداری انکارناپذیر خواهدبود؛ به طوری که یکی از مهم ترین منابع ناپایداری شهرها، فرم و ساختارفضایی شناخته شده است. مروری منتقدانه بر چارچوب های جدیدی که برای بازطراحی مکان های شهری در راستای دستیابی به پایداری مطرح شده است، حاکی از عدم توافق درخصوص مطلوب ترین فرم شهری پایدار است. این مسأله تنها با سنجش ارتباط میان شاخص های پایداری و فرم شهر در نمونه های موردی مختلف قابل حل و نتایج آن قابل تعمیم است. لذا در پژوهش پیش رو، محقق با استفاده از روش پژوهش استقرایی و بهره گیری از مدل FANP در محیط نرم افزار Pyton و همچنین استفاده از نرم افزار GIS جهت تحلیل داده های مکانی و پرسش نامه ساکنین(2200 پرسش نامه در سطح مناطق شهر تهران) برای شاخص های کیفی، به دنبال آن است که در وهله اول سطوح پایداری در مناطق 22گانه شهر تهران را ارزیابی و مناطق را نیز از لحاظ شاخص های فرم و ساختار فضایی طبقه بندی نماید و در مرحله بعد، ارتباط میان فرم شهر و ساختار فضایی با مؤلفه های پایداری درمقیاس مناطق شهر تهران را مورد آزمون قرار دهد. خروجی های رگرسیون نشان دهنده تأثیرگذاری مستقیم شاخص های فرم و ساختار فضایی شهری بر مؤلفه های پایداری در سطح مناطق شهر تهران است.
تبیین کاربست مفهوم شفافیت در فضای بناهای زیارتگاهی، گامی در مسیر شناخت الگوی پیشرفت معماری اسلامی ایرانی مطالعه موردی: سه نمونه (زیارتگاه علی ابن مهزیار اهوازی، امامزاده عبدالله شوشتر، بقعه شاه رکن الدین دزفول علیهم السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم فضا یکی از مهم ترین موضوعات معماری است که همواره مورد توجه معماران، نظریه پردازان و پژوهشگران قرار گرفته است. این مقاله در راستای بررسی شفافیت ساختار فضایی معماری بناهای زیارتگاهی می باشد. هدف این پژوهش تبیین کاربست مفهوم شفافیت در ساختار فضایی بناهای زیارتگاهی بر مبنای الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی است، که بر این اساس زیارتگاهای علی ابن مهزیار اهوازی، امامزاده عبدالله شوشتر و بقعه شاه رکن الدین دزفول به عنوان شاخص ترین مکان های زیارتگاهی خوزستان، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. روش گردآوری اطلاعات پژوهش، به لحاظ نوع نتایج توصیفی-تحلیلی و به لحاظ رهیافت تاریخی-تفسیری است که به شیوه تحلیل گونه شناختی و با شیوه گردآوری داده کتابخانه ای (اسنادی) و با ابزار نقشه خوانی، سندخوانی و فیش برداری به تبیین و دسته بندی انواع شفافیت در ساختار فضایی بناهای زیارتگاهی بر مبنای الگوی پیشرفت معماری اسلامی ایرانی پرداخته است. این پژوهش نشان دهنده متنوع بودن شفافیت فضایی در معماری زیارتگاه ها بر مبنای اصول معماری اسلامی ایرانی است که این کیفیت شفافیت، دارای چهار سطح کالبدی، بصری ادراکی، عملکردی و معنایی در فضای معماری تبیین نمود. در معماری بناهای زیارتگاهی شفافیت معنایی و مفهومی نمود بیشتری دارتد، در شفافیت بصری و ادراکی انسان همواره فضا را تعریف شده، ولی بی پایان احساس می کند، و این شفافیت علاوه بر عملکرد خود سبب تداوم بصری، نورانیت و درک همزمان درون و بیرون فضا می شود.
ارائه چهارچوب نظری مناسب ساختار فضایی بنادر و مناطق پسکرانه ای بر مبنای روش تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۴
۴۰-۱۹
حوزههای تخصصی:
بنادر را می توان دروازه های اصلی ورود و خروج جریان های فضایی برشمرد. این کانون های فعالیتی، درصورتیکه بتوانند پیوند مناسبی با ساختار فضایی مناطق درون سرزمینی ایجاد کنند، نه تنها می توانند جریان های توزیع کالا را به خوبی هدایت کنند، بلکه نقش موثری در توسعه نواحی پسکرانه ای خواهند داشت. در این میان، تمرکز و تاکید بر مولفه های ساختار فضایی، می تواند موجب رونق تعامل بنادر با قطب ها و توسعه پسکرانه های درون سرزمینی شود. هدف از این پژوهش، شناسایی مولفه های ساختار فضایی و تدوین یک چارچوب نظری مناسب از دیدگاه های مطرح پیرامون ساختار فضایی بنادر- پسکرانه بر مبنای روش تحلیل محتوا است. یافته های پژوهش نشان می دهد از میان مجموعه نظریه های ساختارفضایی، شش مولفه قابل شناسایی است که عبارتند از: قلمرو، کانون، محور ارتباطی، سازمان یابی سطوح، تعامل و انتظام. با تلفیق هرکدام از این مولفه ها، ابعاد جدیدی از ساختار فضایی سرزمین روشن می شود که شامل تحرک فضایی، کاربری فضایی و فرم فضایی خواهد بود. تحرک فضایی بر مبنای پیوندها و روابط میان اجتماعات انسانی و کاربری فضایی بر مبنای فعالیت های انسانی و زمین شکل می گیرد. فرم فضایی نیز حاصل برهم کنش این دو بُعد در پهنه سرزمین است که در مقیاس های مختلف به صورت پنهان یا آشکار نمایان می شود. وجود مولفه انتظام آشکار و برنامه ریزی شده در ساختار فضایی یک منطقه، خود عاملی در تبیین بُعد جدیدی تحت عنوان پشتیبانی فضایی است. در حقیقت این بُعد مشخص کننده تفاوت در ساختار فضایی یک منطقه درون سرزمینی با ساختار فضایی بندر- پسکرانه است. وجود فضاهای پشتیبان در مناطق پسکرانه بندرگاهی، بر اساس تصمیم سازی برنامه ریزان فضایی و تصمیم گیری سیاست مداران، می تواند زمینه لازم را برای ورود فضاهای جغرافیایی کمتر توسعه یافته به چرخه انطباق ساختار فضایی مهیا کند. در این حالت چهارچوب نظری جدیدی تحت عنوان چرخه تعامل در ساختار فضایی بندر- پسکرانه و مبتنی بر چهار بُعد ذکر شده بوجود می آید که هدف آن تبیین مدل توسعه فضایی متوازن بندر و مناطق پسکرانه در مقیاس های مختلف است.
بررسی ارتباط بین ساختار فضایی و نابرابری های منطقه ای در استان های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۶ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲۱
15 - 29
حوزههای تخصصی:
در طول دهه های اخیر، فرضیات مبنی بر ارتباط میان ساختار فضایی و کاهش نابرابری های منطقه ای، بار دیگر توجّه صاحب نظران و سیاست گذاران را همراه با مطرح شدن سیاست های توسعه ی چندمرکزی در مقیاس اروپا و سطوح ملّی، جلب کرده است. بر این اساس، مقاله ی حاضر سعی کرده است تا با بررسی نظریات اقتصادی و آزمون تجربی این فرضیات در کشور، پایه ای را برای پشتیبانی از سیاست های توسعه ی چندمرکزی بیابد. در این راستا، با استفاده از شاخص های دو مؤلّفه ی توزیع اندازه ی شهرها و پراکنش فضایی مراکز، میزان چندمرکزیتی یا تک مرکزیتی استان های کشور تعیین شد. سپس با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، پیوند میان مقادیر چندمرکزی و سه شاخص ضریب جینی، پراکندگی و سهم مصرف فقرای استان های کشور در سال 91 و میزان تغییرات آن ها در بین سال های 91-1384 محاسبه گردید. یافته های تحلیل ها حاکی از آن است که بر خلاف ادعاهای صورت گرفته، پیوند معنادار و قابل توجّهی میان ساختارهای چندمرکزی و نابرابری منطقه ای کم تر، حداقل در بین استان های ایران وجود ندارد. با این وجود، با حذف ساختارهای میانی(بین چندمرکزی و تک مرکزی)، روابط مهمی پدیدار شد که نشان می دهد، چندمرکزیتی بیش تر و هم چنین توزیع متوازن اندازه ی مراکز، می تواند باعث کاهش نابرابری های منطقه ای گردد.
تحلیل عوامل مؤثر بر الحاق روستاهای حریم کلانشهر تبریز (مورد مطالعه: روستاهای دهستان آجی چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
130 - 150
حوزههای تخصصی:
رشد پراکنده کلانشهرها باعث شده که روستاهای اطراف آن نیز گسترش یابد و به شهرها الحاق شود. با الحاق روستاها به شهرها روابط فضایی پیچیده شده و از نظر کالبدی، اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و زیست محیطی دچار تغییرات شدیدی شده است که کلانشهر تبریز هم از این قاعده مستثنی نبوده است. بر این اساس هدف اصلی تحقیق شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر الحاق روستاهای هم جوار کلانشهر تبریز می باشد. در این تحقیق از روش توصیفی- اکتشافی و پیمایشی با پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق 30 نفر از خبرگان و متخصصان شهری و روستایی بوده است. برای تحلیل اطلاعات از روش معادلات ساختاری با به کارگیری نرم افزار SPSS و Amos استفاده شد. سه سازه پنهان برونزا به نام های "عوامل درونی"، "همجواری با کلانشهرها"، و "عوامل بیرونی" شناسایی شد که جنبه های اصلی الحاق روستاها به کلانشهرها را نشان می دهد؛ در میان آن ها، عوامل همجواری با کلانشهرها بیش ترین بارگذاری را با (89/0=γ) نشان دادند. این مطالعه مشخص کرد که پارامترهایی مانند عوامل اقتصادی، ویژگی های کالبدی و اجتماعی-فرهنگی بیشترین تأثیر را در همجواری با کلانشهرها از نظر الحاق روستاها به کلانشهرها دارد. کمترین اثرگذاری مربوط به عوامل درونی در روستاها می باشد. از دیدگاه خبرگان، عوامل اقتصادی در الحاق روستاها به شهر مؤثر است و باعث می شود که افراد با درآمد کم از مناطق مختلف شهر به این قسمت ها مهاجرت کرده و روستاهای پیرامونی در شهر ادغام شود. بنابراین سازماندهی الحاق روستاها به شهر می تواند تأثیر مثبتی روی گسترش و توسعه کلانشهر تبریز داشته باشد.
واکاوی مسائل و مشکلات ساختار فضایی منطقه شهری تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۰
73 - 91
حوزههای تخصصی:
شهرها به عنوان فضایی مستقل از پیرامون خود محسوب نمی گردند و با توجه به تعاملات گسترده شهرها با مناطق پیرامونی و اثرگذاری این روند در ابعاد مختلف، بررسی ساختار فضایی منطقه شهری ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد. در این راستا، هدف از تحقیق حاضر بررسی مسائل و مشکلات منطقه شهری تبریز و ارائه راهکارهایی به منظور ارتقاء و توسعه محدوده مورد مطالعه می باشد. از این رو، روش تحقیق در مطالعه حاضر آمیخته (کمی-کیفی) با هدف کاربردی و ماهیت تحلیلی-اکتشافی می باشد که به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل تحلیل عاملی در محیط نرم افزار SPSS استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را نیز مدیران و مسئولان شهری تشکیل داده اند که با توجه به مشخص نبودن حجم جامعه آماری، 100 نفر از طریق روش کوهن و نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان حجم نمونه تعیین گردیده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مهمترین مسائل و مشکلات منطقه شهری تبریز در قالب 6 دسته اصلی قابل تقسیم بندی بوده که بر مبنای مدل تحلیل عاملی 81/45 درصد از مسائل و مشکلات منطقه شهری تبریز را دربر می گیرد. عامل ها و مسائل استخراج شده به ترتیب اهمیت شامل مسائل ساختار و سازمان فضایی، مسائل زیست محیطی، آسیب پذیری کالبدی، مسائل اقتصادی، شبکه ارتباطی، حمل ونقل و ترافیک و مسائل اجتماعی-فرهنگی بوده که ارزش ویژه آنها نیز به ترتیب6/915، 3/422، 2/711، 2/091، 1/822 و 1/327 می باشد. نتایج نیز نشان می دهد که ساختار یک طرفه و تک قطبی منطقه (مادرشهر تبریز) تأثیر بسزایی بر افزایش مسائل و مشکلات داشته است و نیاز است تا با تأکید بر توزیع فضایی متعادل عملکردها از فشار بیش از حد به شهر تبریز جلوگیری به عمل آید.
آسیب شناسی وضعیت نظام سکونتگاهی شهری و روستایی با رویکرد آمایشی و استقرار جمعیت در سواحل و جزایر جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
46 - 57
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی در توزیع جغرافیایی جمعیت اثر دارند که تاثیر اقتضائات جغرافیایی، عوامل طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی از جمله آنها است. اقتضائات جغرافیایی نظیر شیب و پستی و بلندی ها (توپوگرافی)، ویژگی های اقلیمی همانند میزان بارندگی، ویژگی های زمین شناختی همانند خاک مناسب و دسترسی به منابع آب، در شکل گیری اجتماعات بشری و فعالیت های اقتصادی موثرند. از طرف دیگر به لحاظ تاریخی هم جریان های اقتصادی همانند راه ابریشم بر شکل گیری و توسعه شهرها و روستاها اثر داشته اند. شاید موضوع حکمرانی را هم به عنوان یک عامل موثر در این زمینه به توان نام برد که چگونه بین امنیت ملی و منطقه ای و استقرار و توسعه سکونتگاه ها و فعالیت ها رابطه ایجاد کرده است. مطالعات نشان می دهد در توزیع و تراکم جمعیت تنها یک عامل موثر نیست بلکه همواره مجموعه ای از عوامل در یک ارتباط تنگاتنگ تاثیر می گذارند. چرا که در این صورت انتظار می رود دو نقطه با شرایط یکسان دارای توزیع و تراکم تقریبا یکسان باشند، اما مشاهده می شود که چنین امری اتفاق نمی افتد. نوع فعالیت ها و الگوی آن، بهره وری فعالیت ها، زمینه اشتغال، کیفیت و قیمت مسکن و دهها مورد دیگر که از عوامل اقتصادی به شمار می آیند و همچنین عوامل اجتماعی نظیر مذهب، اعتقادات و نژاد در نحوه توزیع و پراکندگی جمعیت موثرند.
ارزیابی انعطاف پذیری ساختار فضایی شهری در برابر تحولات مربوط به کاربری اراضی (مطالعه موردی: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
171 - 184
حوزههای تخصصی:
ساختار فضایی شهرها موضوع تحقیقات و مطالعات مختلفی در حوزه برنامه ریزی شهری بوده است. این ساختار تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله کاربری زمین است. کاربری زمین در شهرهای ایران عمدتاً در قالب طرح های جامع شهری شکل می گیرند، بنابراین برنامه ریزان شهری در تهیه طرح های توسعه شهری، ضمن حل معضلات موجود، به دنبال ترسیم آینده ای مطلوب و بهینه برای شهرها هستند. تحلیل ساختار فضایی در سطح کلان ابزار مناسبی در این خصوص محسوب می گردد، چراکه یکی از خروجی های اصلی طرح های جامع شهری، نقشه ساختار فضایی شهر است. با این وجود نسبت به تغییرات احتمالی ساختار فضایی ناشی از تغییرات کاربری اراضی در سازمان فضایی شهری تحقیقات کافی در داخل کشور صورت نگرفته است. لذا پژوهش حاضر به دنبال آنست تا میزان انعطاف پذیری ساختار فضایی شهر ساری، به عنوان مرکز یکی از استان های مهم ایران که از نظر تحولات جمعیتی و فعالیتی، از سوی نیروهای مختلف در معرض فشار است را در برابر تغییرات مربوط به پهنه ها مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی - علی است. در این پژوهش با استفاده از مستندات موجود به بررسی تغییرات ساختار فضایی متآثر از تصمیمات کمیسیون ماده ۵ شورای عالی شهرسازی و معماری در شهر ساری پرداخته می شود. بدین صورت که ابتدا محدوده سطح مجاز کاربری ها تعیین و چگونگی تغییرات سطح هر کاربری در هر پهنه از نظر مورد قبول بودن و یا مردود بودن تعیین می گردد. سپس از طریق آزمون آماری مک نمار تعیین می شود که آیا تغییرات در مجموع منجر به تغییر پهنه شده است یا خیر. پاسخ این آزمون مجدداً در مقیاس اندازه گیری اسمی به هر پهنه نسبت داده می شود. نتایج تحقیق حاکی از آنست که از ۱۰۱ پهنه موجود در این شهر ۴۸ پهنه به دلیل عبور کردن از حیطه مجاز تعیین شده برای هر یک از کاربری ها، نسبت به طرح مصوب جامع شهری دارای مغایرت هستند. این امر ضرورت تهیه الگوی تعیین آستانه های قابل تحمل در طرح های جامع، مترتب بر اجزای اصلی ساختار فضایی شهر از جمله کاربری اراضی، که به عنوان یکی از خروجی های اصلی طرح جامع در نظر گرفته می شود، را تأیید می کند.
بازشناسی الگوی معماری و ساختار فضایی خانه باغ های اسلامیه (شهرستان فردوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
اسلامیه شهری است در شمال شرقی فردوس که بعد از زلزله سال 1347 خورشیدی در این منطقه تأسیس گردید. خانه های این شهر توسط معماران محلی و بدون حمایت و نظارت دولت وقت احداث شد. در این پژوهش سعی بر آن است با ارائه پلان و عکس به توضیح و توصیفی در مورد معماری این خانه ها دست یازیم. مطالعات انجام گرفته مؤید این امر است خانه های احداث شده بعد از زلزله در این شهر تقریباً دارای پلان یکسان بوده و به صورت خانه باغ بنا شده اند و ساختار فضایی شامل ایوان ورودی، هشتی، دالان، حیاط، اتاق هایی با کارکردهای مختلف و باغی که ساختمان در آن قرار گرفته، می باشد. مصالح به کار رفته در خانه باغ های اسلامیه اکثراً بوم آورد است از قبیل خشت و گل و آجر؛ جهت خانه ها همگی بدون استثنا شمال غربی- جنوب شرقی (رون اصفهانی) بوده این خانه ها در بعد از زلزله - خلاف خانه های سازمانی که توسط دولت در فردوس ساخته شده بود- از نمونه خانه های قبل از زلزله فردوس الگو گرفته است. خانه های تاریخی فردوس که کاملاً با اوضاع اجتماعی، معیشتی و اعتقادی مردم و خصوصاً شرایط اقلیمی منطقه متناسب بوده الگویی برای خانه باغ های تازه تأسیس بعد از زلزله در اسلامیه است.
آینده پژوهی بعد اکولوژیکی تاب آوری در ساختار فضایی شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در طی یکی دو دهه اخیر با افزایش بحران ها، تاب آوری شهرها و مناطق در مقابل مخاطرات طبیعی و انسانی موردتوجه ویژه ای قرارگرفته است. هدف این پژوهش تحلیل فضایی مؤلفه های اثرگذار بر تاب آوری شهری کلان شهر تهران (پایتخت سیاسی و اقتصادی ایران) در قالب شاخص های اکولوژیکی و شناسایی مهم ترین عوامل اثرگذار بر آن هاست. در این پژوهش ابتدا شاخص هایی در 7 دسته شامل مخازن انتقال آب، مراکز جمع آوری زباله، مراکز تصفیه آب و فاضلاب، کاربری سبز و پارک ها، اراضی قهوه ای و بایر، خطوط گسل، و آلودگی هوا در محیط نرم افزار جی آی اس با استفاده از ابزارهای هم پوشانی وضعیت تاب آوری مناطق را نشان داد. بحث آینده پژوهی این مقاله متشکل از دو بخش است.در بخش اول، به منظور ایجاد پایگاهی از عوامل اولیه موجود درباره مؤلفه های تاب آوری فضایی ، از تکنیک پویش محیطی (بررسی مقالات و منابع چاپی، مصاحبه با متخصصان و پایش همایش ها و کنفرانس ها) و بررسی پیشینه ادبیات استفاده شده است.در بخش دوم از کارشناسان و نخبگان خواسته شد که مهم ترین مؤلفه های اثرگذار بر تاب آوری اکولوژیکی زیست محیطی را ظرف ۱۰ سال آینده مشخص نمایند. که نهایتاً به صورت دلفی 18 متغیر تعیین گردیدند و از نرم افزار میک مک برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده می شود.یافته ها نشان داد تحلیل فضایی تاب آوری شهر تهران در بعد اکولوژیکی زیست محیطی با در نظر گرفتن نمودار تحلیل اثر وابستگی در وضعیت ناپایدار قرار دارد. بر اساس یافته ها، متغیرهای پهنه های گسل و شدت زلزله، خشک سالی، استقرار منابع تولیدی و صنعتی (نیروگاه و صنایع)، هم جواری کانون های خطر، کیفیت خاک، کیفیت و کمیت ذخایر آبی، آلودگی های زیست محیطی، تهدیدات با منشأ ژئومورفولوژیک (زمین لغزش، فرونشست و..) دارای بیشترین ضریب تأثیرگذاری بر بعد اکولوژیکی تاب آوری شهر تهران دارد.
تبیین تحولات ساختار فضایی منطقه کلان شهری تهران با تأکید بر قیمت مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
73 - 100
حوزههای تخصصی:
افزایش بی رویه قیمت زمین و مسکن در چند دهه اخیر منجر به واگرایی خیل مهاجرین نسبت به شهر تهران و در مقابل توجه به پیرامون مرکز منطقه کلان شهری تهران شده است. پژوهش حاضر درصدد مطالعه فرآیند تکوین ساختار فضایی منطقه کلان شهری تهران با توجه به تحولات کمی قیمت مسکن در رویکرد ریخت شناسانه است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای تحلیل های آمار فضایی از نرم افزارهای Arc Gis و GeoDa استفاده شده است. متغیرهای تراکم جمعیت و اشتغال به عنوان متغیر وابسته و فاصله از مرکز، فاصله از راه های اصلی و قیمت مسکن به عنوان متغیر مستقل استفاده شده اند و اثرات این متغیرها با آزمون رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) سنجیده شده است. مطابق یافته ها اثرات راه های اصلی بر توزیع تراکم جمعیت از 34 درصد در سال 85 به 33 درصد در سال 95 و اثرات فاصله از راه بر تراکم اشتغال از 37 درصد به عدد 33.3 درصد در سال 95 رسیده که روند کاهشی را طی می کند. اثر فاصله از مرکز بر تراکم جمعیت از 18.8 درصد در سال 85 به عدد 26.7 درصد در سال 95 رسیده است، بدین معنی که شهرهای نزدیک به شهر تهران افزایش جمعیت بیشتری را تجربه کرده اند. قیمت مسکن و اثرات آن بر تراکم جمعیت از 23 درصد در سال 85 به 27 درصد در سال 95 رسیده است. با توجه به ضریب R2 می توان گفت اثرات افزایش قیمت مسکن در گذر زمان بر پراکنش فضایی جمعیت و اشتغال نقشی فزآینده دارد و سهم مهمی در تغییرات ساختار فضایی منطقه کلانشهری تهران گذاشته است.
ریخت شناسی بناهای تاریخی (مطالعه موردی خانه های تاریخی رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۳)
474 - 507
حوزههای تخصصی:
پیوند معماری گذشته و حال همواره تحول آفرین است. تحولی که می تواند هویت های دوره معاصر و آینده را شکل دهد، سنت های معماری را حفظ نماید و جذابیت های زیبایی شناختی یادمان ها، بناها و مناظر شهری را ظهور و بروز بخشد. میراث معماری هر منطقه به مرور زمان تحت تأثیر محیط طبیعی و انسان ساخت تکامل یافته و رشد کرده است. این سیر تکاملی، تنوعی از معماری را ایجاد کرده است که بر اثر آن هر شهر، منطقه، محله و حتی گذر خصوصیات منحصربه فرد خود را دارا است. این تنوع، در عین همبستگی و هماهنگی، نمایانگر هویت فرهنگی و محیطی شهرها است. با استخراج اصول پایدار، که استخوان بندی معماری تاریخی را شکل داده اند، ریخت شناسی به عنوان مرجعی الهام بخش به معماران و برنامه ریزان شهری کمک می کند تا بتوانند سنت های معماری را با روش های خلاقانه در معماری معاصر به دور از تقلید تجسد بخشند. هدف از این پژوهش دست یابی به اصول و الگوهای معماری تاریخی برای استفاده در طراحی بناهای معماری جدید با توجه ریخت شناسی آن ها است. در این راستا ابتدا به روش تحلیلی توصیفی مفاهیم پژوهش تبیین و فرایند ریخت شناسی بناهای تاریخی تدوین می شود. در بخش بعدی خانه های تاریخی شهر رشت به عنوان نمونه موردی مطالعه و بررسی می شوند. یافته ها نشان می دهند که توجه به مراتب فرهنگی و هویت که در ساختارهای فضایی بروز می یابند درکنار مؤلفه های کالبدی در ریخت شناسی بناهای تاریخی اهمیت دارد. در مطالعه فرم و ویژگی های کالبدی و کیفیت های بصری رابطه معناداری میان بنا در محوطه و موقعیت آن در بافت وجود داشت. شکل بنا، تناسب میان عناصر و کلیت فرم، سطح اشغال و تعداد طبقات خانه های تاریخی رشت دارای ویژگی های منحصربه فردی هستند. ریخت شناسی ساختارهای فضایی در خانه های تاریخی رشت نشان داد روابط بین فضاهای عملکردی در فضاهای داخلی و ارتباط آن با فضای بیرونی عمدتاً به وسیله فضاهای نیمه باز (ایوان) اتفاق می افتد. این ویژگی علاوه بر شفافیت فضایی موجب غنای بصری نمای بیرونی نیز می شود. فرایند ریخت شناسی در دست یابی به اصول و الگوهای معماری تاریخی می تواند در طراحی فضاهای جدید مورد توجه قرار گیرد.
تحلیلی بر تحولات ساختار فضایی-کالبدی کلان شهرهای ایران (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
83 - 103
حوزههای تخصصی:
شناخت ساختار فضایی-کالبدی شهرها از منظر تحولات آن، یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در میزان موفقیت برنامه ریزان و دست اندرکاران شهری است و می تواند به بهبود محیط های شهری کمک شایان توجهی نماید. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تحولات ساختار فضایی-کالبدی در کلان شهر تبریز نگارش شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر آمیخته (کمی-کیفی) با هدف کاربردی و ماهیت تحلیلی-اکتشافی است که به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از مدل هلدرن و تکنیک موران و کرنل در نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. یافته های تحقیق براساس مدل هلدرن حاکی از آن است که در دوره 1365-1335، 71 درصد از رشد فیزیکی شهر مربوط به رشد جمعیت و 29 درصد به رشد افقی مربوط است. در دوره 1385-1365 رشد جمعیتی و افقی شهر در حالت تقریباً مساوی (48 و 52 درصد) بوده و در دوره 1400-1385 رشد جمعیتی گسترده موجب رشد عمودی و شکل گیری شهر فشرده تبریز گردیده است. همچنین کلان شهر تبریز در یک حالت تک هسته ای (مرکز شهر) قرار داشته و با توجه به تحولات صورت گرفته و افزایش عملکردهای اداری، درمانی و تفریحی در مناطق شرقی و صنایع در مناطق غربی، قابلیت تبدیل به یک الگوی توسعه ای چندهسته ای در ساختار فضایی خود را دارد. به عبارتی تحولات ساختار فضایی شهر در سال های اخیر، تمرکززدایی از مرکز شهر را شاهد بوده است. نتایج نیز حاکی از آن است که روند تحولات ساختار فضایی-کالبدی شهر از حالت سریع به متوسط و دوباره به سریع تغییر یافته است و دراین بین شاهد شکل گیری گسترده نابرابری ها و عدم تعادل های فضایی در ابعاد مختلف هستیم.
تحلیلی بر وضعیت ساختار فضایی شهر صنعتی آبادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۶
191 - 206
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل نقش صنعت در ساختار فضایی شهر آبادان انجام شده و از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. شیوه گردآوری داده ها از دو روش اسنادی و روش میدانی می باشد. جامعه آماری این پژوهش محلات 39 گانه شهر آبادان است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های آماری کمی تصمیم گیری های چند معیاره تاپسیس، آنتروپی شانون، تحلیل خوشه ای، آزمون رتبه ای فریدمن، تحلیل مسیر و آزمون t مستقل استفاده گردید. نتایج حاکی از آن می باشد که عامل مسأله ساز در دگرگونی ساختار فضایی شهر آبادان، صنعت نفت و شکل گیری فعالیت ها و کاربری وابسته به آن بوده، که سبب شکل گیری و قطبی شدن ساختار فضایی محلات شرکت نفتی و سایر محلات شهری گردید و تأثیرات این شکل از توسعه و توزیع نابرابر در دسترسی به شاخص های اقتصادی ایجاد نوعی دوگانگی در ساختار فضایی شهر را به دنبال داشته است.
واکاوی انتقادی دیدگاه های موجود پیرامون چیستی «شهر ایرانی»؛ با تأکید بر مفاهیم حاکم بر شهرهای ایران در دوران پیش از اسلام
حوزههای تخصصی:
مقدمه: واژه «شهر ایرانی» مقوله ای ابهام آور و درهم تنیده است که پژوهش های متعددی به انحاء مختلف، در ادبیات خود بکار گرفته اند. پرسش اصلی آن است که «آیا آنچه به عنوان «شهر ایرانی» تلقی می گردد، دارای تعریف واحد و ویژگی های ثابت و مشخصی است که بتوان به عنوان معیار تمایز از «شهرهای غیرایرانی» دانست»؟ هدف پژوهش: پژوهش حاضر، به دنبال واکاوی انتقادی دیدگاه های موجود پیرامون مفهوم «شهر ایرانی» با محوریت مفاهیم حاکم بر شهرهای ایران در دوران ماقبل اسلام و ارائه چارچوبی برای تبیین این واژه و کاربرد صحیح تعابیر آن در شرایط مختلف، در ادبیات شهرسازی است.روش شناسی: با روش تفسیری، ابتدا به مرور متون و دیدگاه های صاحب نظران پیرامون «شهر در دوران تاریخی ماقبل اسلام» و انواع تعابیر و تعاریف موجود از این واژه پرداخته شده است. در گام بعد، با تحلیل محتوای دیدگاه ها و استخراج مشخصه های تأثیرگذار بر شکل گیری و تحول شهرهای کهن ایران، تعابیر مختلفِ قابل استنباط از این واژه، بر مبنای مشخصه ها، تلخیص و دسته بندی گردیده است. در مرحله بعد، تعابیر با نگاهی انتقادی، مورد تحلیل و نقد نگارندگان قرار گرفته و در نهایت با بهره گیری از نظریات خبرگان از طریق مصاحبه عمیق، روش نمونه گیری گلوله برفی و با اتکا به شیوه اشباع نظری، ابعاد پنهان مانده از نقدهای نگارندگان تکمیل شده است. یافته ها و بحث: تعابیر استنباط شده بدین شرح اند؛ «شهر ایرانی»؛ «نمادی از نشانه ها و آیین کهن ایرانی»؛ برآمده «از دین و مذهب کهن ایرانی»؛ «دارای سازمان فضایی و عناصر کالبدی مشخص»؛ «دارای اشتراک در عوامل شکل گیری و تحول، همانند موقعیت مکانی یا زمانی خاص». بررسی ها نمایانگر «عدم وحدت و یکپارچگی مفهومی واژه شهر ایرانی» است. نتیجه گیری: هرچند عامل وحدت دهنده و وجه مشترک تعابیر، «فرهنگ و هویت ایرانی» و «تعلق داشتن به ایران و خود را ایرانی دانستن» است، اما این مفهوم «پویا»، «نسبی» و «چند لایه» بوده و به تنهایی نمی تواند تعریف مستقلی را برای شهر ایرانی در خود داشته باشد.
بررسی تأثیر عوامل اجتماعی بر تحولات پیکره بندی فضایی مساجد تهران از دوره مشروطه تا کنون با روش فضای محدب (نحو فضا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
746 - 762
حوزههای تخصصی:
مساجد ایرانی از ورود اسلام تاکنون از نظر کالبدی دچار تغییر و تحولاتی شده اند؛ این تغییرات را می توان ناشی از عوامل فرهنگی-اجتماعی در هر دوره دانست. در این پژوهش، پنج نمونه از مساجد دوره مشروطه تاکنون به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است. نمونه ها هریک دارای جایگاه اجتماعی مهمی هستند. روش پژوهش ترکیبی می باشد که از نوع تاریخی همراه با تفسیر و تطبیق، همچنین شبیه سازی یارانه ای صورت گرفته است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است که به کمک ابزار و نمونه برداری انجام شده است. بعد از بررسی اطلاعات اولیه مساجد با استفاده از نرم افزار AUTO-CAD نقشه مساجد به صورت نقشه محدب تعریف و ترسیم می شود سپس با نرم افزار DEPT-MAP مورد تحلیل قرار می گیرد. مؤلفه های عمق متوسط، انتخاب، اتصال، کنترل و هم پیوندی در این فضاها بررسی شده که به طور نسبی و قیاسی تحلیل می شود. خروجی این نرم افزار به صورت داده های گرافیکی و کمی است که به تحلیل هریک پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که قابلیت انتخاب در فضای مساجد از مشروطه تاکنون کاهش یافته است. قابلیت اتصال که نشان دهنده شناخت جمعی و گردش فضایی است؛ همچنین میزان کنترل فضایی در مساجد ثابت بوده است. مساجد نزدیک به دهه های کنونی دارای یکپارچگی کم تر و سهولت در روابط فضایی هستند. همچنین سلسله مراتب در مساجد در ابتدا کم شده و در مساجد کنونی به مرور، مجدداً افزایش یافته است.اهداف پژوهش:ارزیابی ساختار فضایی مساجد پس از مشروطه در تهران با استفاده از روش فضای محدب تحت تأثیر عوامل اجتماعی.مقایسه تأثیر عوامل اجتماعی در فضای محدب از مساجد دوره مشروطه تاکنون در تهران.سؤالات پژوهش:چگونه می توان تأثیر عوامل اجتماعی در مساجد پس از مشروطه تهران را با استفاده از روش فضای محدب ارزیابی کرد؟عوامل اجتماعی از دوره مشروطه تاکنون موجب چه تحولاتی در پیکره فضایی مساجد شده است؟
نهاد آموزشی و سطح دانش آموختگی: نقش سیاست های آموزشی دانشگاه آزاد واحد ساری در تبیین و توسعه دانش آموختگی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
7 - 17
حوزههای تخصصی:
دانشگاه آزاد اسلامی، به عنوان یک نهاد آموزشی که بیش از ربع قرن از تأسیس آن می گذرد، نقش گسترده ای در رشد و گسترش و توسعه آموزش و بالابردن سطح دانش آموختگی و تعالی افراد جامعه در ایران دارد. آموزش نیروی انسانی جهت ورود به بازار کار ازجمله فعالیت های دانشگاه ها ازجمله دانشگاه آزاد می باشد، و این فعالیت تأثیر بسیار زیادی بر رشد و توسعه کشور دارد؛ و خود نیز متأثر از این رشد و توسعه گردید و این رشد در دانشگاه به لحاظ کالبدی بسیار ملموس تر و در اذهان عموم جامعه به عنوان حقیقتی انکارناپذیر جا افتاده است. دانشگاه آزاد اسلامی در مسیر رشد و توسعه خود محیط پیرامون خویش را با خود همراه نمود و نه تنها بر کالبد و پیرامون خویش اثرگذار بوده بلکه در اکثر شهرهای کوچک و متوسط و در حال رشد توانسته ضمن تحمیل خویش بر سایر کاربری ها، مسیر توسعه شهر را تغییر داده و خود عامل تعیین چگونگی شکل گیری بافت های جدید و تکامل بافت های قدیم گردید. روش تحقیق برحسب هدف، کاربردی و شیوه مطالعه برحسب روش و ماهیت، توصیفی و تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای، اسنادی، و مطالعات میدانی (پرسش نامه) بوده است و جامعه آماری پژوهش هم شامل 370 نفر از ساکنین محلات پیرامونی است ولی جهت اطمینان 400 پرسش نامه توضیح و 385 پرسش نامه به صورت کامل پاسخ داده شد، که برای تحلیل اطلاعات از نرم افزارهای تحلیلی spss و Excell استفاده شده است. نتایج این پژوهش بیانگر تأثیرگذاری دانشگاه در ابعاد اقتصادی، کالبدی، اجتماعی و فرهنگی است.اهداف پژوهش:مطالعه نهادینه کردن نقش دانشگاهی و علمی برای این محدوده از شهرستان ساری.بررسی افزایش تأثیرات مثبت و کاستن از تأثیرات منفی دانشگاه بر محلات و روستاهای پیرامونی.سؤالات پژوهش:چگونه می توان با مکان یابی صحیح تأثیرات نامطلوب دانشگاه را کاهش داده و تأثیرات مطلوب آن بر رشد و پیشرفت منطقه را افزایش داد؟تغییر ساختار بافت جمعیتی و هویتی در بافت پیرامون دانشگاه در چه جهت صورت می گیرد؟
سنجش جدایی گزینی فضایی-اقتصادی و ارتباط آن با ساختار فضایی شهر (مطالعه موردی: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
293 - 320
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های بروز پدیده جدایی گزینی در سطح شهرها، تمایزهای اقتصادی است که در اثر تخصیص ناعادلانه منابع، فرصت ها و خدمات شکل می گیرد. جدایی گزینی شهری، مانعی بزرگ برای تحقق شهری فراگیر، منسجم و یک پارچه است. پیامدهای مرتبط با جدایی گزینی فضایی نه تنها متوجه خانواده های ضعیف می شود؛ بلکه همه شهروندان و ساختار فضایی شهرها را تحت تأثیر قرار خواهد داد. ازاین رو، مطالعه ارتباط بین جدایی گزینی و ساختار فضایی شهر از اقداماتی است که باعث دستیابی به مدیریت شهری کارآمد و حکم روایی مطلوب شهری می شود. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش، سنجش جدایی گزینی فضایی-اقتصادی کلان شهر تهران است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی–تحلیلی است. نتایج پژوهش حاکی از شکل گیری الگوی متمرکز ساختار فضایی و جداشدگی متوسط تا شدید برخورداری از شاخص های اقتصادی در مناطق شهر تهران است، به نحوی که میزان Z-Score توزیع فضایی شاخص ها بیشتر از مقدار 1.65 و میزان آنتروپی و جداشدگی فضایی شاخص ها اغلب بیشتر از 0.6 است. همچنین، نتایج نشان می دهد که بیشترین میزان ضریب رگرسیونی بین آنتروپی جمعیت و توزیع فضایی شاخص های اقتصادی مربوط به مناطق شمالی و مرکزی شهر تهران و کمترین میزان این ضریب مربوط به مناطق جنوب شرقی و جنوب شهر است و بین توزیع فضایی جمعیت و شاخص های اقتصادی در کلان شهر تهران روندی شمالی–جنوبی و شرقی–غربی برقرار است که باعث نوعی جدایی گزینی فضایی و تمرکزگرایی در دو محور مرکزی و شمالی شهر شده است. ازاین رو، ارزیابی روند جدایی گزینی فضایی-اقتصادی کلان شهر تهران طی سال های آتی و شناسایی سایر عوامل زمینه ای دیگر که به نوعی نقش به سزایی در جدایی گزینی اقتصادی این شهر دارند، به عنوان راهبردهای کلیدی تبیین و تحلیل جدایی گزینی فضایی کلان شهر تهران مطرح می شوند.