روستا و توسعه پایدار فضا
روستا و توسعه پایدار فضا دوره 5 بهار 1403 شماره 1 (پیاپی 17) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پهنه بندی بوم شناختی کشاورزی، فرآیندی است که یک منطقه جغرافیایی با توجه به شاخص های اقلیمی و زمینی به نواحی یا پهنه های همگن برای کشاورزی تقسیم می شود. درواقع، پهنه بندی بوم شناختی کشاورزی به معنی به کارگیری اصول بوم شناختی جهت مدیریت یک نظام کشاورزی پایدار است. وجود تنوع محیط جغرافیایی در یک منطقه، ضرورت پهنه بندی بوم شناختی را بیشتر نمایان می سازد. هدف اصلی پژوهش حاضر پهنه بندی بهینه بوم شناختی و تعیین الگوی فضایی کشت محصولات زراعی و باغی در سطح حوزه های آبریز منطقه 3 آمایش کشور است. نوع پژوهش حاضر، کاربردی- توسعه ای و روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. داده های مربوطه از شرکت مدیریت منابع آب ایران، سازمان زمین شناسی کشور و سازمان هواشناسی کشور جمع آوری شده و جهت تحلیل از سیستم اطلاعات جغرافیایی و تحلیل سلسله مراتب استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد منطقه 3 کشور ازنظر شاخص های بوم شناختی بسیار متنوع است. این منطقه به لحاظ بوم شناختی دارای پهنه های مختلفی بوده و این پهنه ها دارای ویژگی های خاصی است که هرکدام را از دیگری به لحاظ محدودیت ها و فرصت های فعالیت های باغداری و زراعت مجزا می کند. این پهنه ها عبارت اند از "پهنه تغییر الگوی غالب کشت و سیستم آبیاری"، "پهنه تثبیت گیاهان صنعتی و باغات"، "توسعه غلات، حبوبات و باغات دیم"، "توسعه دانه های روغنی و باغات گرمسیری" و "توسعه اگریتوریسم و باغات ارگانیک". به طورکلی می توان چنین نتیجه گیری کرد که مناطقی که دارای تنوع طبیعی و محیطی زیادی هستند بهترین روش برای بهره برداری از منابع طبیعی و کاهش اثر فعالیت های باغداری و زراعت، تعیین پهنه های بوم شناختی و تعیین الگوی فضایی کشت است؛ به طوری که تعیین الگوهای فضایی کشت در تعیین کشت نوع محصولات غالب باغی و زراعی در هر پهنه کمک شایانی می کند.
تحلیل و سنجش ردپای اکولوژیکی سکونتگاه های روستایی با تأکید بر موقعیت طبیعی (مورد مطالعه: بخش حٌمیل شهرستان اسلام آباد غرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط زیست پدیده ای ثابت و مطلق است و توان اکولوژیکی محدودی برای استفاده انسان دارد. بنابراین ضروری است نحوه مصرف منابع طبیعی در دسترس مورد ارزیابی قرار گیرد. یکی از ابزارهای مناسب در این زمینه، شاخص ردپای اکولوژیکی است. در این راستا پژوهش حاضر با سنجش و اندازه گیری میزان ردپای سکونتگاه های روستایی بخش حٌمیل به تحلیل و ارزیابی پایداری اکولوژیکی این مناطق پرداخته است. پژوهش انجام گرفته به لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. از روش اسنادی و میدانی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. قلمرو مورد مطالعه، سکونتگاه های روستایی دارای سکنه بخش حمیل هستند که 17 روستای آن با روش سیستمی (تعداد خانوار، فاصله از شهر و موقعیت طبیعی) انتخاب شدند. حجم نمونه براساس فرمول کوکران، 360 خانوار تعیین شد. اطلاعات گردآوری شده با به کارگیری شاخص ردپای اکولوژیکی در پنج بخش مصرف (مسکن، غذا، حمل و نقل، زمین ساخته شده و کالاهای مصرفی) موشکافی شدند. همچنین جهت بررسی اثرات موقعیت طبیعی بر میزان ردپا از تحلیل واریانس فاکتوریل و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. سنجش ردپای اکولوژیکی منطقه نشان داد که از مجموع روستاهای مورد بررسی، 7/64 درصد معادل 11 روستا در شرایط ناپایدار و کسری اکولوژیکی قرار دارند. روستای کندهر دارای بیشترین کسری و روستای میان تنگ منصوری از بیشترین اضافه اکولوژیکی برخوردار است. همچنین نتایج بررسی روابط متقابل متغیرها نشان داد که بین اثرات موقعیت طبیعی در ردپای کل و ظرفیت زیستی روستاهای برگزیده تفاوت معنی داری وجود دارد و مشخص شد که روستاهای جنگلی ردپای بزرگ تری نسبت به روستاهای دشتی و کوهستانی دارند.
تحلیل أثرات مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی (مورد مطالعه: شهرستان اردل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخورداری از سرمایه مناسب به ویژه سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی توسعه پایدار از ملزومات اساسی است. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه و تأثیر مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی شهرستان اردل می باشد. نوع پژوهش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی و نوع تحقیق از لحاظ روش گردآوری داده ها به صورت پیمایشی و میدانی است. 30 درصد از روستاهای دارای سکنه شهرستان اردل که شامل 26 روستا می شود به عنوان روستاهای نمونه مورد مطالعه تحقیق انتخاب گردید. شیوه تجزیه و تحلیل داده با به کارگیری روش آماری مدل معادلات ساختاری (SEM) و در نرم افزار Smart-PLS انجام گرفت. نتایج نشان داد که سرمایه اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه در وضعیت ضعیفی قرار دارد. بر پایه آزمون همبستگی کندال ارتباط بین متغیرهای مستقل و توسعه پایدار روستایی معنادار هستند. بیشترین همبستگی در روستاهای عزیزآباد و الیکوه مشاهده شد. بین متغیرهای شبکه اجتماعی و انسجام اجتماعی بیشترین میزان ارتباط وجود دارد. همچنین بٌعد اجتماعی با آماره 466/30 ارتباط بیشتری نسبت به سایر ابعاد با توسعه پایدار روستاهای مورد پژوهش داشته است. بررسی و ارزیابی روابط مستقیم و غیرمستقیم مدل نشان داد که از نظر روستاییان متغیر شبکه اجتماعی با ضریب اثر 360/0، بیشترین تأثیر را بر توسعه پایدار داشته و آگاهی اجتماعی کم اثرترین متغیر بوده است. بر پایه تحلیل مسیر مشخص شد که مولفه های سرمایه اجتماعی می توانند 90/0 درصد از تغییرات توسعه پایدار منطقه را پیش بینی کنند.
تحلیل نقش نهاد خیریه ای امام علی (ع) در توسعه اقتصادی- اجتماعی نواحی روستایی شهرستان قائنات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نواحی روستایی به عنوان بخش بزرگی از نظام اجتماعی و اقتصادی کشور دارای اهمیت است. با این وجود، روستاها با چالش های متعدد توسعه ای مواجه است و نیازمند برنامه ریزی های توسعه ای همه جانبه از سوی مسئولان و متولیان مدیریت روستاها و سیاست گذاران می باشد. باید توجه داشت که در کنار نقش و تلاش های دولتی برای اقدامات توسعه ای در روستاها، نهادهای غیردولتی نیز می توانند به عنوان بازوی مؤثری در این زمینه در کنار دولت عمل کنند. بر این اساس در مناطق محروم و روستاهای دور از مرکز، نهادهای خیریه ای می توانند نقش مؤثری ایفا کنند. در این راستا، مطالعه حاضر به تحلیل نقش نهاد خیریه ای امام علی (ع)، در توسعه اقتصادی - اجتماعی نواحی روستایی شهرستان قائنات در قالب شاخص ها و متغیرهای سنجش فعالیت های نهاد مذکور در 5 روستای تحت پوشش خیریه امام علی (ع) شهرستان قائنات در بین 319 سرپرست خانوار با به کارگیری ابزار پرسشنامه پرداخته است که با توجه به کم بودن تعداد جامعه آماری، نمونه گیری به صورت تمام شماری انجام شده است. یافته های تحقیق بیانگر این است که نهاد «خیریه ای امام علی (ع)» بیشترین توجه را در بین شاخص های بعد اقتصادی، به شاخص افزایش مشاغل خانگی با مقدار 37/3 و کمترین توجه را در افزایش انگیزه سرمایه گذاری با میانگین 77/2 داشته است؛ همچنین بیشترین توجه را در بعد اجتماعی – فرهنگی در شاخص تشویق به ادامه تحصیل با میانگین 97/4 و کمترین توجه را در شاخص برگزاری مراسم های ملی - مذهبی با میانگین 33/3 داشته است. به طور کلی با توجه به نتایج آزمون تی تک نمونه ای، فعالیت های این نهاد خیریه ای تأثیر مثبت زیادی در بعد کالبدی، اجتماعی- فرهنگی و بهداشت و سلامت مددجویان روستاهای مورد مطالعه داشته است. به همین منظور توانسته بر رضایتمندی مددجویان تأثیر مطلوبی بگذارد. از طرفی در بعد اقتصادی و کارآفرینی عملکرد آن ضعیف و همراه با نارضایتی بوده است.
ارزیابی و تبیین ابعاد سرمایه اجتماعی مؤثر در فرآیند توسعه نواحی روستایی (مورد مطالعه: دهستان دشت ارزنه، شهرستان باخرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به توسعه روستایی مستلزم اهتمام ویژه به ذینفعان و بهره مندی از ظرفیت های جوامع محلی می باشد و این امر زمانی میسر خواهد بود که از سرمایه های اجتماعی در مناطق روستایی به نحو مطلوب استفاده نمود. در این پژوهش دو بعد سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد و مشارکت اجتماعی تعریف و مورد بررسی قرار گرفته است. دهستان دشت ارزنه یکی از دهستان های با ظرفیت بالای نیروی انسانی، اقتصادی، طبیعی و گردشگری در شهرستان باخرز است که کم توجهی به شاخص های اجتماعی همچون مشارکت، اعتماد، انسجام اجتماعی, تعهد و مسئولیت پذیری و .. زمینه ساز مشکلات متعدد در روستاها و حتی مهاجرت از روستاها، نارضایتی مردم، عدم احساس مسئولیت در زمینه جریانات روستایی شده است. که برنامه ریزی در این زمینه بسیار ضروری می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شامل سرپرستان خانوار روستایی دهستان ارزنه در شهرستان باخرز بوده و بر اساس آخرین سرشماری نفوس مسکن تعداد جامعه مطالعاتی 2779 خانوار می باشد و بر مبنای فرمول کوکران حجم نمونه مطالعاتی 300 نفر تعیین شده است. بمنظور بررسی ابعاد سرمایه های اجتماعی از آزمون های همبستگی اسپیرمن و مقایسه میانگین بین مؤلفه ها (تی مستقل) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که در بین مؤلفه های سرمایه های اجتماعی، مشارکت، احساس مسئولیت و اعتماد سازی تاثیر بسزایی در تقویت سرمایه های اجتماعی و دستیابی به توسعه روستایی در روستاهای مورد مطالعه داشته است و از بین 5 روستای مورد مطالعه، سه روستا توانسته اند به توسعه مطلوب بعد از انجام پروژه توان افزایی دست پیدا کنند، برمبنای یافته های پژوهش تقویت تشکل ها و گروه های مردمی از مهمترین راهبردهای تقویت سرمایه های اجتماعی و دستیابی به توسعه روستایی می باشد.
خوشه بندی روستاهای دارای پتانسیل گردشگری در شهرستان طبس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوشه های گردشگری به مجموعه ای از واحدهای کسب و کار گردشگری اطلاق می شود که در یک منطقه جغرافیایی متمرکز شده و دارای روابط همکاری تخصصی هستند. بسیاری از کشورها با به کارگیری راهبرد خوشه بندی سعی در غلبه بر مسائل و مشکلات موجود کسب و کارهای گردشگری دارند. شهرستان طبس از قدیمی ترین و خاص ترین سکونتگاه های ایران است که به دلیل جاذبه های تاریخی و طبیعی کم نظیری که دارد، از گزینه های محبوب برای گردشگری به شمار می رود. هدف از انجام پژوهش، خوشه بندی روستاهای دارای پتانسیل گردشگری در شهرستان طبس می باشد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و رویکرد غالب آن پیمایشی است. برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری شامل 36 روستای دارای پتانسیل گردشگری شهرستان طبس در استان خراسان جنوبی است. جهت خوشه بندی روستاها نظرات 30 نفر از متخصصان (کارکنان میراث فرهنگی، بخشداری و فرمانداری) مورد بررسی قرار گرفت. همچنین برای رتبه بندی روستاهای مورد مطالعه از مدل آراس و برای نمایش نتایج و خوشه بندی روستاها از نرم افزار GIS استفاده گردید. نتایج نشان می دهد روستاهای هودر، جوخواه، ازمیغان، کریت، دست گران، نای بند، اسفندیار، زنوغان، رباط خان، حلوان، دهنو و عرب آباد دارای پتانسیل قوی برای جذب گردشگری و ایجاد خوشه های گردشگری است و روستاهای خروعلیا، مرغوب، پیکوه، ملوند، حسن آباد، کردآباد، نصرت آباد، پیرحاجات، چیروک، سرند، ماودر نیز از پتانسیل کمتری برای جذب گردشگر برخوردار است. به عبارتی، تفاوت فضایی در سطوح توان جذب گردشگری بین روستاهای شهرستان طبس مشهود است که نیازمند برنامه ریزی یکپارچه توسعه با رویکرد آمایش فضایی است.
تحلیل عوامل مؤثر بر الحاق روستاهای حریم کلانشهر تبریز (مورد مطالعه: روستاهای دهستان آجی چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد پراکنده کلانشهرها باعث شده که روستاهای اطراف آن نیز گسترش یابد و به شهرها الحاق شود. با الحاق روستاها به شهرها روابط فضایی پیچیده شده و از نظر کالبدی، اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و زیست محیطی دچار تغییرات شدیدی شده است که کلانشهر تبریز هم از این قاعده مستثنی نبوده است. بر این اساس هدف اصلی تحقیق شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر الحاق روستاهای هم جوار کلانشهر تبریز می باشد. در این تحقیق از روش توصیفی- اکتشافی و پیمایشی با پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق 30 نفر از خبرگان و متخصصان شهری و روستایی بوده است. برای تحلیل اطلاعات از روش معادلات ساختاری با به کارگیری نرم افزار SPSS و Amos استفاده شد. سه سازه پنهان برونزا به نام های "عوامل درونی"، "همجواری با کلانشهرها"، و "عوامل بیرونی" شناسایی شد که جنبه های اصلی الحاق روستاها به کلانشهرها را نشان می دهد؛ در میان آن ها، عوامل همجواری با کلانشهرها بیش ترین بارگذاری را با (89/0=γ) نشان دادند. این مطالعه مشخص کرد که پارامترهایی مانند عوامل اقتصادی، ویژگی های کالبدی و اجتماعی-فرهنگی بیشترین تأثیر را در همجواری با کلانشهرها از نظر الحاق روستاها به کلانشهرها دارد. کمترین اثرگذاری مربوط به عوامل درونی در روستاها می باشد. از دیدگاه خبرگان، عوامل اقتصادی در الحاق روستاها به شهر مؤثر است و باعث می شود که افراد با درآمد کم از مناطق مختلف شهر به این قسمت ها مهاجرت کرده و روستاهای پیرامونی در شهر ادغام شود. بنابراین سازماندهی الحاق روستاها به شهر می تواند تأثیر مثبتی روی گسترش و توسعه کلانشهر تبریز داشته باشد.
بررسی عوامل مؤثر بر تاب آوری کالبدی سکونتگاه های روستایی بعد از رخداد سیلاب (مورد مطالعه: شهرستان بروجرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت مسائل و مشکلات روستاها و ارائه راهکارهای منطقی برای آن از اقدامات اساسی جهت توسعه پایدار روستایی است. امروزه نواحی روستایی برای توسعه پایدار با مشکلات و موانع بسیاری مواجه است که مخاطره سیل یکی از آنها است. برای کاهش اثرات این رخداد، رویکرد تاب آوری مطرح شده است. هدف پژوهش تبیین تاب آوری کالبدی مسکن مناطق روستایی با تأکید بر مخاطره سیلاب با به کارگیری معادلات ساختاری است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی بر پایه پیمایش میدانی است. سازه تاب آوری کالبدی مسکن در 5 مولفه تاب آوری مکانی، قانونی، سازه ای، کارکردی و تصویر ذهنی، به کمک 33 شاخص در طیف لیکرت کمی شد. پس از مطالعات اکتشافی اولیه 9 روستا در سطح شهرستان با بیشترین آسیب پذیری در مواجهه با سیل شناسایی و به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفت. این روستاها در زمان انجام پژوهش در سال 1401 دارای 2590 واحد مسکونی بودند که با به کارگیری فرمول کوکران 127 واحد به عنوان نمونه تعیین و به کمک سرپرستان خانوار ساکن در آنها، ابزار پژوهش تکمیل گردید. پایایی کل پرسشنامه برابر 812/0 است. نتایج نشان می دهد که اعتبار اندازه گیری شده هر پنج مدل اندازه گیری بر تاب آوری کالبدی مساکن و نیز مدل پنج عاملی مرتبه دوم برای بررسی تاب آوری کالبدی مساکن قابل قبول بوده است. در پایان شاخص تاب آوری سازه ای به میزان 69/0، شاخص تاب آوری قانونی به میزان 49/0، شاخص تاب آوری مکانی به میزان 44/0، شاخص تاب آوری کارکردی (32/0) و شاخص تاب آوری ذهنی با کمترین تأثیر به میزان 26/0 بر تاب آوری کالبدی مساکن تأثیر داشته است. همچنین ضریب تأثیر به دست آمده بین تاب آوری کالبدی مساکن و متغیر سیلاب 78/0- می باشد که نشان از شدت رابطه غیر مستقیم سیلاب بر تاب آوری کالبدی مساکن دارد.