آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

جنبش های اجتماعی بحثی اساسی در نظریه های انقلاب هستند که به واسطه همین اهمیت نظریه های مختلف کوشیده اند آن ها را توضیح دهند. یکی از مهم ترین این نظریه ها، نظریه محرومیت نسبی است. لشکر بنی عباس با شعارهای برابری خواهانه سطح انتظارات ارزشی طبقات اجتماعی را بالا برد، این در حالی بود که سطح توانایی ارزشی مردم تغییر چندانی پیدا نکرد و دچار سرخوردگی و محرومیت نسبی شدند. بنی عباس با به چالش کشیدن ارزش های اقتصادی، دینی، منزلتی و مشارکتی موجب افزایش حجم این جنبش ها گردیدند. بنی عباس با گرفتن مالیات های زیاد و تصرف زمین ها، از بین بردن انسجام عقیدتی و عدم مشارکت وسیع طبقات اجتماعی در کارهای حکومتی، باعث محرومیت نسبی طبقات اجتماعی شدند. این محرومیت نسبی به نوبه خود برافزایش میزان مشارکت طبقات اجتماعی و بالا رفتن حجم جنبش ها تأثیر گذاشت. درنهایت با کنترلی نسبی که مخالفان بر نیروهای جنبش کننده پیدا نمودند توانستند مدت زیادی دوام بیاورند. مقاله حاضر می کوشد با تمرکز بر نحوه شکل گیری و علل جنبش های سنباد و المقنع و با بهره گیری از روش تحلیل تاریخی و جامعه شناسی و بررسی محتوای آثار تاریخی و جامعه شناسی، در پرتو نظریه محرومیت نسبی، به بررسی شکل گیری و علل این جنبش ها بپردازد.

تبلیغات