مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
صنایع فرهنگی
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹۳
29 - 70
حوزه های تخصصی:
بر اساس رویکرد غالب در توسعه، در چند دهه اخیر، مسیر رشد، در سطوح مختلف خرد و کلان از طریق تولید و تمرکز بر صنایع با ارزش افزوده بالا نظیر صنایع فرهنگی می گذرد. برنامه ریزی و مدیریت در فرایند تولید، توزیع و مصرف محصولات فرهنگی از شناخته شده ترین و مهم ترین وظایف دولت ها در سطح جهان است که از آن به عنوان محور اصلی در توسعه اقتصادفرهنگ جوامع یاد می شود. طبق رویکردهای جدید، نقش آفرینی دولت در اقتصادفرهنگ نیازمند شاخصه هایی است تا از این طریق فرایند توسعه تسهیل گردد. یکی از مهم ترین این شاخصه ها که مبتنی بر وجود زیرساخت های نهادی است، شاخص های ترکیبی حکمرانی خوب می باشد. هدف مطالعه، بررسی رابطه میان شاخص های حکمرانی خوب و توسعه اقتصادفرهنگ کشورها می باشد. لذا با به کارگیری روش تحلیل تطبیقی- کمی در میان 20 کشور توسعه یافته و رشدیافته در اقتصادفرهنگ و ایران، توسعه یافته گی اقتصادفرهنگ و حکمرانی خوب موردبررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که اقتصادفرهنگ ایران و شاخص های حکمرانی خوب فاصله زیادی با کشورهای توسعه یافته و رشدیافته دارند و این معرف توسعه نیافتگی اقتصادفرهنگ در ایران است. هم چنین نتایج تحلیل همبستگی و رگرسیون چندگانه نشان می دهد که میان شاخص حکمرانی خوب و توسعه اقتصادفرهنگ این کشورها رابطه مستقیم و با شدت قابل قبولی (R2=0.50) وجود دارد.
فرهنگ و سیاست: بررسی تطبیقی تاثیر سیاست گذاری فرهنگی بر قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران و ترکیه (مطالعه موردی صنایع فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت روزافزون فرهنگ در روابط بین الملل و تأثیرگذاری این مؤلفه بر کشورها و به ویژه اثربخشی عناصر فرهنگی ایران و ترکیه؛ نگارنده در چارچوب نظریه قدرت نرم و سیاستگذاری فرهنگی با رویکرد مقایسه ای به این پرسش اساسی پرداخته است: بین دو کشور ایران و ترکیه در سیاست های فرهنگی تأثیرگذار بر قدرت نرم، چه وجوه اشتراک و اختلافی وجود دارد؟ فرضیه مقاله بر این مبنا قرار دارد که با توجه به همسانی/ناهمسانی الگوی ساختاری و الگوی اجرایی سیاست گذاری فرهنگی دو کشور، شباهت/تفاوت هایی در کاربرد ابزارهای سیاستگذاری فرهنگی بر قدرت نرم در حوزه صنایع فرهنگی به صورت خاص وجود دارد. یافته های پژوهش نشان داد، سیاست-گذاری فرهنگی در حوزه صنایع فرهنگی توسط ایران و ترکیه برای تولید قدرت نرم در خاورمیانه و بخش هایی از اروپا و آفریقا مورد استفاده قرار گرفته است. در خصوص ایران تحولات منطقه ای، مشکلات اعتباری، سیاست تمرکزگرایی فرهنگی، عدم استقلال اقتصادی رسانه ها، عدم حمایت دولت از صنایع فرهنگی، افزایش فرقه گرایی در جهان و ناتوانی های ایران در نفوذ به کشورها از طریق ابزارهای جذاب قدرت نرم را می توان برای عدم موفقیت ایران در حفظ وجهه مطلوب خود در منطقه برجسته کرد. ترکیه نیز تا سال 2013 به عنوان یک بازیگر مهم در عرصه قدرت نرم مورد بود؛ بااین حال محدودیت های آزادی بیان، سانسور رسانه ای و سرکوب مخالفان بر روی رتبه فعلی قدرت نرم ترکیه نیز تأثیر گذاشت و به دلیل عقب ماندگی دموکراتیک، ظرفیت جذب مخاطبان بین المللی به ویژه در غرب کاهش یافت.
موسیقی محلی؛ چالش ها و راهکارهای خلق ثروت (مورد مطالعه: موسیقی محلی کهگیلویه و بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
57 - 74
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله مطالعه چالش ها و را ه کارهای خلق ثروت در موسیقی محلی استان کهگیلویه و بویراحمد است. برای رسیدن به این هدف، با استفاده از تحقیق کیفی و مصاحبه با 12 نفر از کنشگران موسیقی محلی استان، چالش های موسیقی محلی شناسایی و راه کارهایی برای رشد و سودآوری در این حوزه ارائه گردید. سابقه نگرش منفی به موسیقی، نبود سابقه مصرف عمومی هنر، ذائقه موسیقیایی، پایین بودن درآمد اقتصادی مردم، نبود حامیان مالی، گران بودن ادوات موسیقی و محدودیت واردات تجهیزات استودیویی، ابهام در احکام موسیقی، حساسیت های مذهبی، مدیران غیرمتخصص، کمبود امکانات زیرساختی و بودجه، استفاده ابزاری از هنرمندان در جهت مقاصد ایدئولوژیک و نقض حقوق مؤلف از جمله چالش ها و محدودیت هایی است که موسیقی محلی با آن روبروست. حمایت از گردشگری موسیقی، تأسیس تلویزیون اینترنتی، تشکیل نهاد مدیریت جمعی، استفاده از بازی های دیجیتال، استفاده از ظرفیت مهاجران قومی در شهرهای بزرگ کشور، استفاده از ظرفیت مهاجران خارج از کشور، حضور در فستیوال های جهانی، بازاریابی محلی، ملی و جهانی، سرمایه گذاری در آموزش، حمایت رسانه ای از کارآفرینی فرهنگی، توزیع نوآورانه و دیجیتال موسیقی و حق پخش رسانه ای راه کارهایی است که می تواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم به رشد، ترویج و در نتیجه تولید ثروت در صنعت موسیقی محلی بینجامد. نکته مهم و قابل تأمل آن است که اغلب راه کارها با توجه به فضای نوین رسانه ای ارائه شده است. لذا از آنجا که در ایران گفتمان دولتی بر حوزه سیاستگذاری فرهنگ و رسانه غلبه دارد، تغییر در سیاست های فرهنگی و سرمایه گذاری در زیرساخت هاست که می تواند بستری برای تحقق این راه کارها، فراهم کند.
مطالعه کیفی رابطه برساخت خلاقیت و سیالیت ژانرهای موسیقی؛ مطالعه موردی تغییرات ژانری و نوآوری در فرهنگ تولید موسیقی کلاسیک ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، سیالیت در تقسیم بندی ژانر موسیقی کلاسیک ایرانی را مرتبط با معنای خلاقیت به مثابه «فرایندی فرهنگی» مطالعه کردیم. از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با پنج نفر از موسیقی دانان در ژانر موسیقی دستگاهی، چگونگی رابطه برساخت خلاقیت در «فرهنگ تولید» صنعت موسیقی ایران را با تقسیم بندی ژانر کلاسیک ایرانی تحلیل کردیم. طبق نتایج، مضامین اصلی عبارتند از «خلاقیت شهرت-محور» که موسیقی شبه دستگاهی، ترکیبی و سفارشی-سازمانی را ایجاد می کند، «خلاقیت ناب» که ژانر هنری را می آفریند و «خلاقیت فرهنگ ساز» که ژانر اصیل دستگاهی و هنر اجتماعی را خلق می کند. در هر ژانری، کدهای اخلاقی و آیینی و جایگاه مخاطب و سود متفاوت است. کدهای اخلاقی و آیینی در مضمون فرهنگ ساز، مرتبط با پیش شرط های اخلاقی مانند تواضع و آداب آیینی ساز زدن است. رابطه با مخاطب، عمودی و در راستای ارتقای سلیقه شنیداری اوست و سود مالی در آن آینده نگرانه است. در خلاقیت ناب، کدهای اخلاقی و آیینی برجسته نیستند، مخاطب غایب است و خود واقعی خالق در این ژانر حضور دارد. ژانر شهرت- محور، با تصور مخاطب شروع می شود، احساس از خودبیگانگی هنرمند در این ژانر وجود دارد، نتیجه گرایی سریع مالی در آن دنبال می شود و کدهای اخلاقی و آیینی مبتنی بر خودنمایی تکنیکی است.
شناسایی مدل پارادایمی «توسعه نوآوری در مؤسسات خیریه ایران» (یک نظریه زمینه ای)
«نوآوری» پیش فرض ضروری هر فعالیت مداوم رقابتی است. در عرصه فعالیت های اجتماعی و به ویژه اقتصادی، گوی سبقت را کسی می رباید که بتواند راهکارها و منابع تداوم نوآوری سازمان خود را بهتر و بیشتر بشناسد. امروزه مؤسسات خیریه در ایران بیش از هر زمان دیگری وارد عرصه رقابت شده اند و متخصصان، وجود بازار رقابت سخت و جدی در بخش های مختلف به ویژه برای جذب و حفظ حامیان را در میان مؤسسات خیریه تأیید می کنند؛ رقابتی که دیرزمانیست در مؤسسات خیریه کشورهای توسعه یافته و در پی پذیرش خیریه در بستر صنایع فرهنگی به طور جدی سازماندهی شده و جریان دارند. در این پژوهش، راهکارها و منابع توسعه نوآوری در مؤسسات خیریه ایران مطالعه شد. بدین منظور از روش تحقیق کیفی گراندد تئوری، با ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 6 نفر از خبرگان حوزه خیریه، به صورت نمونه گیری هدفمند استفاده شد و پژوهش تا رسیدن به مدل پارادایمی ادامه یافت. نتایج به دست آمده نشان دادند عواملی چون ویژگی های مدیر، قدرت میانجی ها، شبکه شدن، تشکیل نظام جامع امر خیر، ارتباطات میان فرهنگی از تأثیرگذارترین عوامل توسعه نوآوری در مؤسسات خیریه کشور هستند و محوری ترین مقوله شناسایی شده، بهره مندی از دانش بازار است. برنامه ریزی راهبردی و تعیین اهداف و روش ها براساس دانش روزآمد بازار موجب می شود شرایط گوناگون و زمینه های لازم برای توسعه نوآوری، فراهم و به تبع آن، ارتباط میان فرهنگی و تکثرگرا که زمینه ساز تحولاتی جدی در عرصه امر خیر هستند، در خیریه ها محقق شوند.
رسانه های جدید، دیجیتالی شدنِ صنایع فرهنگی و چالش های نوین: یک فراتحلیل کیفی
منبع:
علوم خبری سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
115 - 154
تحولاتی که با ورود به حوزه ی دیجیتال در عرصه های متعدد حیات بشر حادث شد به میزانی بود که لقب انقلاب به خود گرفت. فهم دقیق و صحیح انقلاب دیجیتال از آن نظر حائز اهمیت است که با گذشت چند دهه از شکل گیریِ آن، نه تنها خاموش نشده و آرام نگرفته است بلکه هر روز و هر لحظه میدانی دیگر و پهنه ای گسترده تر را از خود متأثر می سازد و متناسب با قدرتِ این نفوذ و وسعتِ این دربرگیری، تبعات و چالش های منبعث از آن نیز قابل توجه تر، جدی تر و دغدغه برانگیز تر می شود. در این میان صنایع فرهنگی نیز رفته رفته گاه مختار و گاه ناچار با این دگرگونی ها همگام شدند و با گذشتِ اندک زمانی اجبار عرصه را بر اختیار تنگ کرد و موج عظیم و پرقدرت دیجیتال سازی، صنایع فرهنگیِ دنیایِ آنالوگ را در خود فرو برد. این پژوهش از رهگذر فراتحلیلِ سی و دو اثر در حوزه ی موضوعی مذکور پس از ارائه ی تعریفی از رسانه های جدید و ذکر تاریخچه ای کوتاه از دیجیتال سازی، به برخی از صنایع فرهنگی نظیر بازی ها، موسیقی و اینترنت در عصر دیجیتال و چالش های نوینِ برخاسته از آن ها می پردازد.مسئله ی به اشتراک گذاری محتوا، مکانیزم های توزیع در فضای جدید، شکافِ دیجیتالی، کنترلِ جریان، هدایت توجه و نقش موتورهای جستجو، تجاری سازی و تبلیغات در فضای مجازی، تبدیل شدنِ کاربران اینترنت به کارگرانِ بدونِ مزد و مسائل مرتبط با کلان داده ها از جمله مباحثی است که در قالب چالش های نوینِ پیرامونِ رسانه های جدید در این پژوهش به آن ها پرداخته شده است.
طراحی مدل عوامل مؤثر برصنایع فرهنگی خلاق در ایران
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
297 - 315
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر،طراحی مدل عوامل مؤثر برصنایع فرهنگی خلاق در ایران بود.
روش شناسی پژوهش: روش پژوهش آمیخته (کمی-کیفی) است و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگان و اساتید بود در بخش دلفی جهت شناسایی از108 نفر خبره با روش های نمونه گیری هدفمند-قضاوتی استفاده شد و در بخش مدل سازی کارشناسان وزارت میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی که حدوداً 10000نفر بود. با توجه به جدول کرجسی و مورگان، حجم نمونه برابر با 384 نفر با روش طبقه ای ساده انتخاب شدند . از پرسشنامه دلفی جهت شناسایی عوامل و پرسشنامه محقق ساخته جهت مدل سازی استفاده شده است که هر دو پرسشنامه روایی آن تأیید شده و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ اندازه گیری شد و این مقدار بالای70/0 بود.
یافته ها : جهت شناسایی عوامل تأثیرگذار از آزمون شناسایی به روش دلفی استفاده شد که طی دو مرحله عمل غربال گیری صورت گرفته و در نهایت خبرگان از معیارهای شناسایی شده در پیشینه تحقیق در تعداد 6 معیار و 16 زیرمعیار تأثیرگذار بر صنایع فرهنگی خلاق، در تعداد 7 معیار اصلی و 17 زیرمعیار به اجماع نظر رسیدند همچنین نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نتایج را تأیید کرده است، سپس با کمک اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه ای که در اختیار خبرگان قرار گرفته است و با معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل مدل سازی شده است و این عوامل رتبه بندی شد و میزان اهمیت هر کدام از معیارها از اول تا سوم به ترتیب اهمیت عبارتند از: سرمایه های ساختاری و انسانی، زیرساخت های مورد نیاز، حمایت های دولت.
اصالت/ارزش افزوده علمی: صنایع فرهنگی خلاق، با تولید نیازهای جدید، نه تنها می توانند باعث تولید مصرف کنندگان فرهنگی جدید در جامعه باشند بلکه همچنان با تشدید مصارف فرهنگی می توانند انباشت فرهنگی را که نیازمند ارتقای سرمایه فرهنگی در جامعه است را موجب شوند.لذا طراحی مدل عوامل مؤثر برصنایع فرهنگی خلاق به تولید مخاطبین جدید ارزشی نائل آیند و به درستی با بهره گیری از دانش و تکنولوژی و به صورت هدفمند در راستای تولید محصولات و خدمات فرهنگی اقدام نمایند.
تحلیل اهمیت- عملکرد از منظر عوامل کلیدی موفقیت در "صنایع خلاق"(مقاله علمی وزارت علوم)
نوآوری و خلاقیت واژگانی هستند که به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرند و مفهوم اقتصاد خلاق هم در اسناد خط مشی و سیاست های کلان کشورهای اروپایی از جمله سیاست های اتحادیه اروپا، برنامه عمران ملل متحد و دیگر اسناد سازمان های بین المللی به وضوح قابل مشاهده است. از سویی مفاهیم صنایع فرهنگی، صنایع خلاق و اقتصاد خلاق، تاکنون در ایران مورد توجه تعداد اندکی از اندیشمندان و پژوهشگران بوده است. در عین حال، توجه دیگر کشورها به این مفاهیم و درک پیامدهای آن منجر به تحولات عمیق در تفکر و نوع نگرش سیاست گذاران کلان فرهنگی و اقتصادی شده است. هدف این مقاله ایجاد درکی بهتر و عمیق تر از مفهوم صنایع فرهنگی و صنایع خلاق به عنوان زیربنای اقتصاد خلاق از دیدگاه عوامل کلیدی موفقیتِ این صنایع است. این پژوهش بر مبنای نظرات 40 نفر از خبرگان حوزه صنایع خلاق که بر اساس معیارهای تخصص و سابقه فعالیت آنها انتخاب شده اند انجام گرفته و در آن با بکارگیری تکنیک تحلیل اهمیت-عملکرد به بررسی عوامل کلیدی موفقیت در صنایع خلاق کشور پرداخته شده است. نتایج پژوهش هم حاکی از آن است که از نظرگاه خبرگان و فعالان دخیل در این صنعت، هنوز توجه به عوامل کلیدی موفقیت بجز برای عامل سرمایه های فرهنگی در وضعیت مطلوبی قرار ندارد.
مطالعه تطبیقی مدیریت جمعی حقوق مولف در آثار موسیقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال بیستم بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۶
137 - 163
حوزه های تخصصی:
موسیقی به عنوان یکی از هنرهای هفتگانه، در تمام جوامع از گذشته و حال وجود داشته و به عنوان یکی از ویژگی های مهم و قابل توجه فرهنگ جهانی در نظر گرفته می شود. احساسات و ایده هایی که موسیقی بیان می کند، موقعیت هایی که در آن موسیقی پخش می شود و به آن گوش داده می شود و نگرش نسبت به نوازندگان موسیقی و آهنگسازان به شدت تحت تاثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی، آب و هوا، دسترسی به فناوری و مسائل دینی قرار دارد. هنرمندان در طول زمان به این نتیجه رسیده اند اجرای برخی حقوق مربوط به آثارشان به تنهایی دشوار و در بسیاری موارد غیرممکن است و بهتر است نهادی جهت پیگیری و مدیریت حقوق آنها باشد تا بتوانند با فراغ بال بیشتری به آفرینش و خلق آثار جدید بی اندیشند؛ لذا در هر کشوری طبق شرایط و موقعیت خود و گاهی با استفاده از تجربیات سایر کشورها انواع سازمان های مدیریت جمعی حق مولف و حقوق مرتبط را تشکیل داده اند. ایجاد نظام مدیریت جمعی حق مولف در ایران می تواند موجب ارتقای سطح حمایت از حق مؤلف و حقوق مرتبط و حرفه ای شدن تجارت در این زمینه ها گردد و بدین وسیله موقعیت صاحبان حقوق همچون آهنگسازان، خوانندگان، نویسندگان و هنرمندان را بهبود بخشد به گونه ای که به بهترین شکل از منافع تجاری اثر خود برخوردار شوند و از طرف دیگر منجر به رشد صنایع فرهنگی و هنری درکشور می شود و نیاز جامعه و مصرف کنندگان را به شکل بهتری تامین می کند.
ساختاردهی به مسائل صادرات صنایع خلاق و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنایع خلاق و فرهنگی دارای ظرفیت بالایی جهت انتقال مفاهیم فرهنگی ملت ها هستند و این موجب می شود تا صادرات این محصولات در کنار سود اقتصادی از بعد تاثیرگذاری فرهنگی نیز حائز اهمیت باشد. به منظور رونق صادرات این حوزه می بایستی موانع موجود شناسایی گردیده و برطرف شود. هدف از این پژوهش استخراج موانع صادرات صنایع خلاق می باشد که برای دستیابی به آن از روش آمیخته استفاده گردیده است. در بخش کیفی با بکار بردن روش تحلیل مضمون بر روی ادبیات و مصاحبه با فعالین این حوزه ۱۶۸ مضمون پایه شناسایی شد که این مضامین در ۴۱ مضمون سازمان دهنده دسته بندی گردید و در مرحله بعدی در ۱۰ مضمون فراگیر جای گرفت. در بخش کمی با طراحی پرسشنامه و انتخاب ۱۰ خبره بر اساس روش نمونه گیری قضاوتی، مضامین بدست آمده با روش دیمتل اولویت بندی شدند. نتیجه تحلیل پرسشنامه ها نشان می دهد که "عدم ایفای نقش های حاکمیتی در صنایع خلاق" از بیشترین تاثیر گذاری در میان موانع برخوردار بوده و "عدم ایفای نقش های حاکمیتی در صنایع خلاق"، "چالش های ساختاری و نهادی شرکت های فعال در حوزه صنایع خلاق"و "عدم توجه به عوامل نهادی در صنایع خلاق" ازجمله موانع علی در این حوزه می باشد.
بررسی موانع صنعت فرهنگی میان تجار ایران و آذربایجان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال دوم بهار ۱۳۸۷ پیش شماره ۲
17 - 35
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر برگرفته از کاری پژوهشی با عنوان "بررسی موانع صنعت فرهنگی میان تجار ایران وآذربایجان"می باشد که در سال1385در شهر آستارا انجام گرف ته است . در این مقاله نخست به اهمیت نقشفرهنگ در توسعه کشورها پرداخته و ضمن تبیین جایگاه دولت در این مقوله، به تعریف صنعت فرهنگی و دامنه فعالیت های مربوط به این صنعت اشاره می نماید و به دنبال آن، وضعیت صنایع فرهنگی در اقتصاد کشورهای در حال توسعه را شرح می دهد. در ادامه ضمن ارائه مدل مفهومی پژوهش، به موانع سیاسی، اقتصادی، مدیریتی، تکنولوژیکی و قانونی به عنوان متغیرهای مستقل تحقیق پرداخته و سپس به نتایج پاره ای از تحقیقات در داخل کشور پیرامون موانع تجارت خارجی اشاره می کند. در نهایت نیز ضمن معرفی جامعه و نمونه آماری، چگونگی تست فرضیات پنج گانه پژوهش توصیف می گردد.
بررسی سیاست های فرهنگی ایران و ایتالیا در حوزه صنایع فرهنگی، گردشگری و هنر های نمایشی با رویکرد تطبیقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۸ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۴
37 - 52
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: امروزه مدیریت فرهنگی بدون توجه به سیاست های فرهنگی سایر کشورها و میزان تأثیر آن بر فرهنگ بومی و نادیده انگاشتن شرایط محیطی رویکردی استراتژیک نبوده و هرگز نمی توان از این طریق به اهداف غایی فرهنگی دسترسی پیدا کرد. آنچه در این تحقیق مورد نظر است اشاره به همپوشانی و تشابهات فرهنگی دو کشور ایران و ایتالیا است که هر دو از تاریخ و پیشینه فرهنگی چندین هزار ساله برخوردار هستند.
روش پژوهش:روش انجام این پژوهش «تحلیل محتوا» است. واحد ثبت برای تحلیل محتوایی، موضوع و اهداف و برای تحلیل واژگانی، کلمه هست. از فیش برگه برای جمع آوری اطلاعات و از سیاهه وارسی جهت ثبت و ضبط، مقایسه و ارزیابی استفاده شد. روش گرد آوری اطلاعات پژوهش به صورت کتابخانه ای در بین اسناد و مدارک مرتبط کلیه سیاست های اتخاذ شده در بخش فرهنگی و گردشگری دو کشور ایران و ایتالیا به عنوان جامعه آماری است.
یافته های پژوهش: به طورکلی با نگاهی به سیاست های کلی فرهنگی ایران و ایتالیا مشخص می شود که ایران دارای 5 هدف کلی سیاست فرهنگی می باشد که در کل 25 راهکار عمومی و 7 راهکار عملی برای رسیدن به آن ها پیش بینی شده است؛ و ایتالیا دارای 6 هدف کلی سیاست فرهنگی می باشد که در کل 38 راهکار عمومی و 23 راهکار عملی برای رسیدن به آن ها پیش بینی شده است. در این پژوهش در چهار حوضه محتوای سیاست های فرهنگی، صنایع فرهنگی، گردشگری و هنرهای نمایشی این راهکارهای عمومی و عملی مقایسه شده است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که دو کشور ایران و ایتالیا در چهار حوضه محتوای سیاست های فرهنگی، صنایع فرهنگی، گردشگری و هنرهای نمایشی و از نظر اصول و سیاست های کلی دارای همپوشانی و تطابق بالایی هستند و در زمینه راهکارهای عملی با هم تفاوت زیاد داشته و در بسیاری از موارد نزدیکی در این زمینه ها متوسط و کمتر از متوسط است.
سیاست پژوهی توسعه اقتصاد فرهنگ در ایران (بررسی موانع و ارائه راهکارهای سیاستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمرکز بر تولید، توزیع و مصرف صنایع فرهنگی با ارزش افزوده بالا، به عنوان یکی از محوری ترین مسیرهای پیشرفت، عامل توجه به اقتصاد فرهنگ در کشورهای توسعه یافته است. امروزه اقتصاد فرهنگ توسعه یافته به عنوان قدرت جایگزین در اقتصاد سیاسی کشورها شناخته می شود. توسعه اقتصاد فرهنگ نیازمند به کارگیری راهبردهای کارآمد و متناسب با شرایط و ایجاد هماهنگی در بخش های مختلف تولید، توزیع و مصرف کالا و خدمات فرهنگی به صورت مستمر و متعادل است. برای دستیابی به چنین هدفی لازم است که نقاط ضعف و موانع پیش روی بخش های مختلف اقتصاد فرهنگ شناسایی و راهکارهای برون رفت از آن به سیاست گذاران و اداره کنندگان کشور ارائه گردد؛ بنابراین، در این مطالعه با رویکرد سیاست پژوهی و روش تحقیق کیفی با 30 نفر از متخصصان و فعالان حوزه صنایع فرهنگی از طریق نمونه گیری هدفمند، مصاحبه و مسائل موجود در توسعه اقتصاد فرهنگ شناسایی و درنهایت راهکارهای سیاستی ارائه شده است. تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه با روش تحلیل محتوای کیفی و در نرم افزار مکس کیودا انجام شده است. نتایج شامل دو بخش مسائل و موانع مربوط به سیاست گذاری و اجرا در بخش های مختلف اقتصاد فرهنگ و راهکارهای سیاستی برای رفع موانع و توسعه آن است. این مسائل در حوزه سیاست گذاری و سه بخش مهم اقتصاد فرهنگ یعنی تولید، توزیع و مصرف طبقه بندی شده اند که برخی از مهم ترین مقوله های اصلی آن عبارت اند از: عدم همسویی نهادی، عدم وجود رویکرد واقع گرایانه در سیاست گذاری، حضور دولت در تولید فرهنگی، مسائل مرتبط با آموزش و پژوهش، نیروی انسانی، انجمن ها و اصناف، کسب وکارهای فرهنگی، بخش خصوصی، حقوق مالکیت معنوی، بازار و بازاریابی داخلی و خارجی، رفاه، تقاضا و جامعه پذیری فرهنگی. در پایان راهکارهایی سیاستی برای از میان برداشتن این موانع در حوزه های مختلف ازجمله چگونگی نقش آفرینی دولت، سیاست گذاری، مدیریت بخش نیروی انسانی، آموزش، پژوهش، بازار فرهنگی و سایر بخش ها ارائه شده است.
بازنمایی نقش صنایع فرهنگی در توسعه شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه صنایع فرهنگی، همواره یکی از موضوعات مورد بحث در مجامع داخلی و بین المللی بوده است[1] تا به دنبال یافتن جایگاه فرهنگ در بسترهای اقتصادی ملی و بین المللی، بتوان فرصت هایی را در راستای توسعه شهرها به خصوص در بعد اقتصادی رقم زد[2]. بدین ترتیب که صنایع فرهنگی از طریق نوآوری و خلاقیت سیستم فرهنگ را به اقتصاد متصل می کند و به عنوان مهم ترین ابزار رقابت، موجب ایجاد شغل و انباشت سرمایه می شود[3]از سوی دیگر شهرها به عنوان زیستگاه های انسانی از چنان اهمیتی برخوردار شده اند که محققان را ملزم ساخته اند هرآنچه که می تواند در توسعه این سکونتگاه ها موثر باشد را شناسایی نمایند. شهرها که پیش از این با تأکید بر بعد اقتصادی در اوج شکوفایی قرار داشتند، اکنون رو به افول نهاده و حیات دیرینه این عرصه ها که به عنوان نیروی محرکه ای در راستای تحرک اقتصادی به شمار می رفت، در حال مضمحل شدن است[4]. از دهه 1980 به بعد و با ظهور تحولاتی در عرصه علم اقتصاد، فرهنگ در روند تحولات اجتماعی به عنصری غالب و محوری درآمده است. شهرها با توجه به آنکه نیروی نهفته ای را در خود با نام فرهنگ می پرورانند، می توانند به عنوان گنجینه های نهفته شهر، عامل حیات بخش را برای شهر رقم زده و نیرو محرکه لازم جهت رونق و توسعه شهرها را از این طریق میسر سازند[6،5] و جانشین مناسبی برای اقتصادی که اکنون در پرتو جهانی شدن و تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رو به افول است، شوند[8،7]. بنابراین فرهنگ و به تبع آن اقتصاد فرهنگ می تواند پتانسیل درونی شهر را شکوفا نموده و توسعه شهرها را سبب شود. تا جایی که برای کشورهای درحال توسعه نیز در پرتو این تفکر، امیدها و نویدهای تازه ای را از حیث تولید ثروت از طریق صنایع فرهنگی و غلبه بر فقر و از بین بردن بیکاری ایجاد کرده است. ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و به عنوان یکی از معدود تمدن های زنده باقی مانده از اعصار گذشته، دارای سبقه تاریخی، فرهنگی و هنری و از قبل آن دارای صنایع فرهنگی متعددی بوده که می توان از آن به عنوان پتانسیلی جهت رشد و توسعه شهرها بهره برد. لذا 3 پرسش مطرح می شود، اول اینکه چارچوب مفهومی صنایع فرهنگی موثر بر توسعه شهرهای ایران مبتنی بر چه ابعاد، مولفه ها و شاخص هایی است؟ دوم، کدام یک از اهمیت بیشتری برخوردار است؟ و نهایتا سوال سوم، صنایع فرهنگی احصاء شده به چه میزان بر هریک از ابعاد توسعه تاثیر می گذارد؟ بنابراین هدف پژوهش حاضر خلق یک چارچوب منسجم از صنایع فرهنگی موثر بر توسعه شهرهای ایران و اولویت بندی آنها مبتنی بر نظرسنجی از خبرگان و تعیین میزان تاثیر صنایع فرهنگی بر هریک از ابعاد توسعه شهرها است.مواد و روش هاپژوهش پیش رو بنا به ماهیت خود در گروه تحقیقات توصیفی-تحلیلی قرار گرفته و به توصیف و معرفی مفهوم، ابعاد، مولفه ها و شاخص های صنایع فرهنگی که می تواند بر توسعه شهرها موثر باشد، پرداخته است.روش گردآوری داده ها از طریق مطالعه اسنادی بوده و با روش تحلیل محتوا، مفهوم فرهنگ، صنایع فرهنگی، ابعاد و مولفه های آن، توسعه و ابعاد توسعه تشریح شد. به منظور تأیید ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های احصا شده و رسیدن به اشباع نظری، از پرسشنامه خبرگان(شامل40 نفر از دارندگان مدرک دکتری تخصصی در رشته های شهرسازی و یا مدیریت فرهنگی) بهره گرفته شد و از آنان خواسته شد اولا، نظر خود را در رابطه با تایید یا عدم تایید هریک از ابعاد، مولفه ها و شاخص های صنایع فرهنگی در تحقق توسعه شهرهای ایران مطرح نمایند، ثانیا ضریب اهمیت هریک از ابعاد، مولفه ها و شاخص های صنایع فرهنگی را در توسعه شهرهای ایران، مشخص نمایند. ثالثا مشخص نمایند هر شاخص بر کدام یک از ابعاد توسعه شهری تاثیر بیشتری دارد. نهایتا به منظور اولویت بندی ابعاد، مولفه ها و شاخص ها، از روش وزن دهی نوسانی(Swing weighting) استفاده شد. بدین ترتیب که میانگین هندسی وزن ابعاد، مولفه ها و شاخص های صنایع فرهنگی موثر بر توسعه شهرهای ایران که از پرسشنامه خبرگان بدست آمد، محاسبه گردید. به منظور مقایسه پذیری شاخص ها، اوزان به دست آمده نرمال شد، تا مشخص گردد در راستای دستیابی به توسعه شهرهای ایران از طریق صنایع فرهنگی، بر کدام یک از ابعاد، مولفه ها و شاخص های صنایع فرهنگی می توان تاکید بیشتری نمود و چارچوب مذکور بر کدام یک از ابعاد توسعه شهری می تواند تاثیر بیشتری داشته باشد.یافته هاصنایع فرهنگی از طریق 3 بعد گردشگری، نهادهای آموزش عالی و نهایتا سرگرمی سازی، می تواند بر ابعاد توسعه شهرهای ایران اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... موثر باشد. بعد گردشگری شامل مولفه هایی چون ارتباطات، برندسازی، میراث فرهنگی و طبیعی و نهایتا هنرهای تجسمی است که در مجموع 17 شاخص از مجموع شاخص های صنایع فرهنگی اعم از قرارگیری در مسیر ارتباطی، تعداد و کیفیت هتل ها و ... را در بر گرفته است. در بعد نهادهای آموزش عالی و صنعت علم نیز مولفه هایی چون چاپ و انتشارات و تحقیقات و توسعه قرار داشته که در مجموع 7 شاخص از مجموع شاخص های صنایع فرهنگی را از آن خود کرده است. نهایتا در بعد سرگرمی سازی سه مولفه فیلم و ویدیو، هنرهای نمایشی و اسباب بازی وجود داشته که 8 شاخص از مجموع شاخص های صنایع فرهنگی را به خود اختصاص داده است. از آنجا که ابعاد، مولفه ها و شاخص های صنایع فرهنگی به یک میزان بر ابعاد توسعه شهرهای ایران موثر نیستند، از میانگین ضرایبی که افراد خبره به شاخص های صنایع فرهنگی دادند، میانگین هندسی گرفته شد تا وزن اولیه هر شاخص تعیین گردد. این در حالی است ضرایب محاسبه شده اجازه مقایسه دو به دویی شاخص ها و مولفه ها در ابعاد مختلف را نمی دهند. لذا به منظور مقایسه پذیری تمامی ابعاد، مولفه ها و شاخص های صنایع فرهنگی در توسعه شهرهای ایران، تمامی سطوح به صورت یکپارچه نسبت به 1 نرمال شد. از میان شاخص های 32 گانه صنایع فرهنگی موثر بر توسعه شهرهای ایران، شاخص تبلیغات، با ضریب تاثیر 4.033 درصد، بیشترین نقش را در توسعه شهرهای ایران بر عهده دارد. در گام بعد نیز شاخص هایی همچون کیفیت میراث طبیعی، بسترهای تاریخی، تعداد اماکن تاریخی و ثبت شده میراث و همچنین تعداد و کیفیت جشن و فستیوال ها سالیانه به ترتیب با ضرایب اهمیت 3.884، 3.839، 3.816 و 3.770 درصد قرار گرفته است. به منظور محاسبه میزان تاثیر صنایع فرهنگی بر ابعاد توسعه شهری، متخصصان تعیین نمودند که هر یک از شاخص های صنایع فرهنگی بر کدام یک از ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فناوری، محیط زیستی، قانونی و کالبدی توسعه شهرهای ایران بیشترین تاثیر را دارد. به همین منظور وزن هر شاخص در تعداد تکرار هر بعد از توسعه شهری ضرب شده و پس از نرمال سازی به 100، میزان تاثیر هر شاخص بر هر بعد از توسعه شهرهای ایران مشخص شد. نتایج حاکی از این است که صنایع فرهنگی می تواند موجب توسعه ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، فناوری، سیاسی، قانونی و محیط زیستی، به ترتیب با ضرایب تاثیر 39.207، 16.901، 12.15، 11.076، 9.253، 7.499 و 3.914 درصد شده و از این طریق توسعه شهرهای ایران را محقق نماید.نتیجه گیریدر این پژوهش مشخص شد ابعاد، مولفه ها و شاخص های صنایع فرهنگی احصاء شده، اولا همگی دارای تاثیر مستقیم بر توسعه شهرهای ایران بوده و شهرهای ایران با داشتن امکانات هنری و فرهنگی بیشتر جذابیت ویژه ای را برای گردشگران فراهم آورده و در نتیجه گردشگری فرهنگی را محقق نموده است. علاوه بر این صنایع فرهنگی با فعالیت در حوزه های مختلف هنری موجب جذب نیروی کار متخصص در حوزه های مختلف شده و از این طریق اشتغال را فراهم آورده است. دیگر اینکه صنایع فرهنگی با فعالیت در عرصه های مختلف هنری، فضاهایی را در سطح شهرها ایجاد نموده است که از این طریق، تعاملات و روابط اجتماعی را در سطح شهر بهبود می بخشد. ثانیا آنها به یک میزان بر توسعه شهرهای ایران موثر نیستند. از میان سه بعد صنعت گردشگری، صنعت سرگرمی سازی و گسترش نهادهای آموزش عالی و صنعت علم، بیشترین تاثیر مربوط به بعد صنعت گردشگری و بعد از آن صنعت سرگرمی سازی بوده است. از میان مولفه های مربوط به بعد صنعت گردشگری، مولفه میراث فرهنگی و طبیعی بالاترین امتیاز و پس از آن مولفه های ارتباطات، برندسازی وسپس هنرهای تجسمی در رتبه های بعدی قرار دارند. در بعد صنعت سرگرمی سازی، مولفه فیلم و ویدیو و... بالاتر از هنرهای نمایشی و اسباب بازی قرار گرفته اند و نهایتا در بعد گسترش نهادهای آموزش عالی و صنعت علم، مولفه تحقیقات و توسعه در رتبه بالاتری نسبت به چاپ و انتشارات قرار می گیرد.از میان کلیه شاخص های 32گانه نیز، شاخص های تبلیغات، کیفیت میراث طبیعی، بسترهای تاریخی، تعداد اماکن تاریخی و ثبت شده میراث، تعداد و کیفیت جشن و فستیوال ها سالیانه، تعداد و کیفیت هتل ها، تعداد و کیفیت موزه ها، درصد گردشگری سالانه، تعداد و کیفیت مراکز تجاری، تعداد و کیفیت پارک علم و فناوری از مجموع مولفه های 9گانه بیشترین امتیازات را به خود اختصاص داده اند. در واقع صنایع فرهنگی با ماهیت دانش بنیان خود، از فرهنگ به عنوان یکی از ابعاد زندگی شهری و توسعه پایدار وام گرفته و از این طریق توانسته بر سایر ابعاد توسعه شهری در شهرهای ایران علی الخصوص ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی به ترتیب با ضرایب تاثیر 39.207، 16.901 و 12.150درصد تاثیر بگذارد.
استراتژی، راهبردها، چالش ها و پیامدهای صنایع دستی مبتنی بر توسعه گردشگری با استفاده از روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره چهارم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۴
18 - 29
حوزه های تخصصی:
هنر صنایع دستی دارای ارزش های معنوی و مادی بسیار زیادی است که یکی از مؤلفه های مهم گردشگری فرهنگی است. در جامعه ای که هنر یکی از راه های گسترش توسعه فرهنگی و اقتصادی است به یقین آن جامعه در مسیر رشد و بالندگی قرار دارد. کشور ما با داشتن صنایع دستی متنوع و با کیفیت می تواند در زمره کشورهای پیشتاز صنعت گردشگری قرارگیردکه البته با چالش هایی نیز مواجه است. این مقاله با هدف شناخت استراتژی ها و پیامدهای صنایع دستی درگسترش صنعت گردشگری فرهنگی با روش داده بنیاد و با تکنیک مصاحبه باز و عمیق و مطالعه مقالات و اسناد مرتبط انجام شده است. پژوهش طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و انتخابی با استفاده از نرم افزار تحلیل داده ها (MAXQDA) به تحلیل پرداخته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد تنوع محصولات فرهنگی و هنری در کشور می تواند کمک شایانی به اقتصاد بدون نفت باشد. اگر صادرات صنایع دستی در دستور کار قرار گیرد پرسود خواهد بود و نکته حائز اهمیت اینجاست که این صنعت با گردشگری رابطه دیالکتیکی دارد و صنایع دستی بخش مهمی از صنعت گردشگری بوده و ارتباط تنگاتنگی با آن دارد. خروجی مدل نشان داد که مشارکت روستاییان، هنرمندان و صنعت کاران فرهنگی تا حدود زیادی به حمایت دولت وابسته است. مثلاً واردات تجهیزات کارگاهی جدید و متنوع، نیازمند تسهیلات بانکی و پولی است که حمایت سازمان های فرهنگی دولتی و نیمه دولتی را می طلبد. همچنین وجود یک سامانه جامع و تارنماهای تخصصی حوزه صنایع دستی از نیازهای مهم این حوزه است که موجب تولید ثروت فرهنگی و رشد اقتصاد هنر و رفع بیکاری در کشور خواهد بود. پیامدهای توسعه صنایع دستی موجب توسعه اقتصاد فرهنگ، تقویت غرور ملی و رشد ناخالص ملی خواهد بود.
اثر صنایع خلاق بر نرخ اشتغال (روش گشتاورهای تعمیم یافته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصادی کاربردی ایران سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
193 - 221
حوزه های تخصصی:
اهمیت رو به رشد صنایع خلاق در طی سالیان اخیر، این صنایع را به موضوع بحث در اقتصاد جهانی مبدل کرده است؛ به نحوی که بسیاری از کشورها جایگاه ویژه ای را برای این صنایع درنظر می گیرند. در دهه های اخیر تغییراتی در ساختار اقتصادها به وقوع پیوسته که موجب تغییر شکل ساختار اشتغال در کشورها شده است. صنایع خلاق به سرعت درحال تبدیل شدن به موتورهای قدرتمند رشد و توسعه اقتصادی هستند و این امر پیامدهای عمیقی در ساختارهای اقتصادی و اشتغال جوامع به دنبال دارد. صنایع خلاق از خلاقیت، نوآوری، مهارت ها و توانایی افراد برای ایجاد اشتغال استفاده می کنند و پتانسیل بالایی در گسترش آن دارند. خلاقیت به عنوان یک دارایی استراتژیک کلیدی که در فرآیند تولید همه کالاها و خدمات مهم است، در الگوهای اقتصادی نمود پیدا کرده است. ازطرف دیگر، خلاقیت، یک فرآیند ذهنی است که نمی توان آن را از نظام فرهنگی و اجتماعی که افراد در آن فعالیت می کنند، جدا نمود؛ از این رو، پژوهش حاضر نقش صنایع خلاق را در اشتغال 98 کشور توسعه یافته و درحال توسعه طی دوره زمانی 2011 الی 2020م. با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) مورد بررسی قرار می دهد؛ بدین منظور در این پژوهش، سه الگو برآورد شده است. نتایج این پژوهش نشان دهنده اثر مثبت و معنادار صنایع خلاق بر اشتغال کشورهای موردمطالعه در تمامی الگوهای پژوهش است. براساس نتایج به دست آمده ضریب صنایع خلاق در کشورهای توسعه یافته (0.3539) از مقدار این ضریب در کشورهای درحال توسعه (0.2992) بیشتر است؛ بنابراین انتظار می رود میزان تأثیرگذاری تولیدات خلاقانه فرهنگی و هنری بر اشتغال در این کشورها بیشتر از کشورهای درحال توسعه باشد؛ از دیگر یافته های پژوهش می توان به تأثیر منفی تورم بر اشتغال و هم چنین تأثیر مثبت سرمایه انسانی، تولید ناخالص داخلی، سرمایه گذاری و درجه باز بودن اقتصاد بر اشتغال اشاره نمود.
صنایع فرهنگی؛ پشتیبان و پیشران گفتمان انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروز صنایع فرهنگی از جمله مهم ترین صنایع پیشران و خلاق در جهان هستند. صنایعی که نقش ارزش مندی در انتقال معانی و مفاهیم فرهنگی جوامع معاصر دارند. هدف در این پژوهش بررسی نقش صنایع فرهنگی در پشتیبانی و پیشرانی نظام جمهوری اسلامی ایران در تعاطی با ارزش های اسلام و گفتمان انقلاب اسلامی است که با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و الگوی بدیع منظومه تکاملی مورد واکاوی و تحلیل قرار گرفته است.یافته های اصلی در این پژوهش با استفاده از داده های قابل اعتناء از منابع مطالعاتی مختلف و مبانی فکری مقام معظم رهبری و نظرات برخی صاحب نظران و فعالان عرصه صنایع فرهنگی مبتنی بر الگوی منظومه تکاملی به دست آمده که در ابتداء محتوای هر یک از أبعاد الگو واکاوی و ادبیات نظری مربوطه برگرفته از پیشینه ها و منابع مطالعاتی مختلف گردآوری شده است، و سپس ضمن تحلیل و بررسی نهایی، نتیجه گیری مؤثر از رهیافت موضوع ارایه شده است. اصول و شاخص های محوری صنایع فرهنگی در قالب اصول ۱۵ گانه و شاخص های 132 گانه تجویزی و تحذیری؛ شامل بایدها و نبایدها در حوزه صنایع فرهنگی پیشران گفتمان انقلاب اسلامی، از یافته های این پژوهش است. نتایج نشان می دهد هر چقدر گستره تولید و توزیع صنایع فرهنگی و خلاق بر مبنای راهبردهای ۵ گانه انطباق، مشارکت، مردمی بودن، نوآور و دانش بنیان، و ملهم از ارزش های اسلامی، انقلابی و منویات امامین انقلاب اسلامی با محوریت اصول و شاخص های تولید شده باشد، به همان اندازه ترویج گفتمان انقلاب اسلامی نیز تسهیل شده و صدور انقلاب اسلامی نیز روندی جهانی و ماناتر خواهد داشت.
طراحی مدل مفهومی یکپارچه نوآوری در صنایع خلاق و فرهنگی: ارزیابی عمق و ابعاد نوآوری در صنایع دستی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود اینکه در سال های اخیر، ارتقای کمی و کیفی مشهودی در تولید، عرضه و پذیرش محصولات و خدمات فرهنگی در کشور مشاهده می شود، همچنان راه زیادی تا نیل به پیشرفت مطلوب در این بخش باقی مانده است. یکی از مسیرهای توسعه در صنایع خلاق و فرهنگی، توجه به ابعاد و عمق نوآوری است. این صنایع، منبعی سرشار از ایده های نوآورانه به شمار می روند و با نوآوری پیوندی ناگسستنی دارند. با وجود این، به دلیل عدم اطمینان، پویایی، پیچیدگی و ابهام در فعالیت ها و ابعاد صنایع خلاق، تاکنون ارزیابی دقیقی از نوآوری در این صنایع صورت نپذیرفته است. در این تحقیق پس از طراحی مدل مفهومی یکپارچه ای از نوآوری های فرهنگی و صنایع خلاق در قالب مدل قیف نوآوری، ابعاد و عمق نوآوری در صنایع دستی کشور مورد ارزیابی قرار گرفته است. در همین راستا، محقق توانسته است، با استفاده از دو استراتژی پژوهش آرشیوی و پیمایش، علاوه بر بررسی عمیق ادبیات موضوع و پیشینه پژوهش، با تنظیم 10 مصاحبه نیمه ساختارمند و دریافت 105 پرسشنامه از کارشناسان و تولیدکنندگان عمده این صنایع، فعال در 80 رشته متنوع در 24 استان کشور، داده های موردنظر را جمع آوری کند. در این تحقیق، به منظور بررسی عمق نوآوری در صنایع دستی از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج این آزمون، به طور میانگین، عمق متوسطی از نوآوری در این صنایع را نشان می دهد هر چند در برخی ابعاد مدل نظیر عوامل زمینه ای و سازمانی و تجاری سازی محصولات، عمق نوآوری ضعیف و در محصول خروجی این صنایع، عمق نوآوری مطلوب ارزیابی شده است. براین اساس، راهکارهایی نیز برای تعمیق نوآوری ها در صنایع دستی ارائه شده است.
عوامل اصلی مؤثر بر تجاری سازی صنایع فرهنگی
حوزه های تخصصی:
تجاری سازی بخش مهمی از فرآیند توسعه در تولید و توزیع صنایع فرهنگی است و یکی از الزامات ورود موفقیت آمیز به بازار مصرف به شمار می آید. لازمه تحقق این امر ایجاد بسترهایی مناسب است که در عین فراهم آوردن ارزش اقتصادی، ارزش های فرهنگی را در داخل و خارج از مرزهای کشور حفظ کرده و گسترش دهد. صنایع فرهنگی حامل ایده ها، نمادها و شیوه زندگی افراد جامعه بوده و نقش های مختلف اطلاع رسانی، سرگرم کنندگی، هویت سازی و اثرگذاری بر تجارب فرهنگی افراد جامعه دارد. در این پژوهش ضمن ارائه مفاهیم تجاری سازی صنایع فرهنگی، جهت تعادل بین قابلیت تجاری و حفظ ارزش محصولات فرهنگی در تجاری سازی صنایع فرهنگی به اخذ نظرات خبرگان پرداخته شده است. مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل 10 نفر از خبرگان حوزه صنایع فرهنگی و خلاق بوده اند که از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جهت گردآوری داده ها و روش تحلیل مضمون جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی استفاده شده است. جامعه آماری بخش کمی نیز شامل صاحب نظران حوزه تجاری سازی صنایع فرهنگی و خلاق به تعداد 40 نفر است که از روش تحلیل عاملی تأییدی به منظور معنا دار بودن شاخص ها و بار عاملی اقدام شد. نتایج نشان می دهد که آموزش قوانین حقوقی و مالی، آموزش تنظیم قراردادها، سیاست های دولت و فراهم آوردن شرایط برای سرمایه گذاری مهم ترین عوامل در تجاری سازی صنایع فرهنگی است. همچنین همبستگی بالایی میان عوامل حقوقی و سیاسی، فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی در تجاری سازی صنایع فرهنگی وجود دارد.
طراحی الگوی توسعه صنایع فرهنگی و صنایع خلاق در ایران (مطالعه موردی: تعاونی های صنایع خلاق و نوآور ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
60 - 77
حوزه های تخصصی:
This research seeks to design a native model and theory for the development of cultural industries and creative industries through the tools and tools of economics and the freshness of the creative economy in the cultural sector. There are also practical solutions and applications for the development of cultural and creative industries regarding the promotion and application of cultural and creative industries, as well as for the people, the people and the city. The purpose of this research is to design a model for the development of cultural and climatic industries in the country and to become a creative Iranian. In this study, the grounded theory of the theory (field theory) is used which is a kind of qualitative research method. Using purposeful sampling and Snowball with theoretical saturation criterion, 50 environmental experts participated in this study. The semi-deep interview technique was used to collect information. Then, all data is encoded using the ground-based theory of coding instructions. From the data, 151 concepts, 6 categories, 14 subcategories were identified in groups (environmental, causal, mediator, axial, strategic and consequence) and its paradigm pattern was designed. Subsequently, the self-concept theory was presented in the form of a story and a visual model, and on the basis of which the definition and classification was used for the development of creative industries and cultural industries. In the end, by answering the five questions of Strauss and Corbin, the theory of emerging The data is evaluated.