مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
گفتمان انتقادی
گسست جامعة قاجار از اندیشة سنتی و بروز گرایش های نوخواهان در آن دوره، پیامد یک خودآگاهی انتقادی بود که به دنبال وقوع بحران های متعدد اجتماعی ـ سیاسی رخ نمود. رشد روزافزون ترجمة آثار سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی در روزگار قاجار، سبب گسترش آگاهی های اجتماعی شد.
در مقالة حاضر، ضمن طیف بندی گفتمان های انتقادی آن دوران و ارائة شواهد، نشان داده شده است که اکثر طراحان این گفتمان، دست اندرکار ترجمة متون بوده اند، و با این ترجمه ها، اذهان مردم را درمورد ناکارآمدی نظم سیاسی موجود روشن ساخته و احساس آنها را در تغییر این موقعیت برانگیخته اند.
تحلیل اجتماعی شناختی اشعار احمد مطر و سیاوش کسرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات انتقادی همواره منعکس کننده جهت گیری ها و اندیشه های مبارزان علیه حاکمیت های استبدادی بوده است. وجود رویدادهای عرصه اجتماعی و سیاسی زمینه مشترکی در ادبیات فارسی و عربی برای حضور شاعران در این حیطه فراهم کرده است. اشعار سیاوش کسرایی و احمد مطر نیز از جهت زمینه اجتماعی، محتوا و استراتژی های زبانی در حوزه انتقادی قرار دارند؛ از این رو این مقاله سعی دارد با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی با تأکید بر الگوی اجتماعی شناختی وندایک، ضمن شناسایی گفتمان های شکل گرفته در اشعار دو شاعر، ایدئولوژی ها و سازوکارهای زبانی گفتمان مدار اشعار را بازشناسی کرده و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. بررسی اشعار نشان می دهد که هر دو شاعر، با استفاده از زبان شعری و خلق گفتمان انتقادی، پیوند ظریفی بین جهانِ شعر و واقعیت برقرار کرده اند و از رهگذر آن در مسیر آگاهی بخشی به ملت مبارز پیشگام بوده اند. همچنین ساختار زبانی و مفهومی گفتمان های شکل گرفته در اشعار حاکی از این است که کسرایی و مطر در کنار تعهد به مبارزه و انتقاد با استفاده از استراتژی های زبانی و قدرت تأثیرگذاری آن، نظام گفتمان انتقادی یکپارچه ای را در برابر سطله استبداد خلق کرده اند. گفتمان غالب در اشعار کسرایی با هدف پیروزی مبازران، ارائه راهکار مقاومت و اعتراض و ترسیم افق های رهایی بنا شده است؛ در مقابل گفتمان مسلط در اشعار احمد مطر بیشتر به بازتاب تلخی های نظام حکومت با هدف مشروعیت زدایی از سلطه حاکمان صورت بندی شده اند.
تحلیل انتقادی هدف های اقتصادی برنامه های توسعه در ایران (قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحلیل انتقادی، جنبه های گوناگون یک موضوع، از دیدگاه گفتمان های رایج جامعه بررسی می شود. در این مقاله، تحلیل انتقادی هدف های اقتصادی برنامه های توسعه در ایران (قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی) مدنظر قرار می گیرد و مقاله ها و پژوهش های مختلف بررسی می شود. مطابق نتایج، گفتمان های انتقادی، از دیدگاه های خاص و مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به برنامه ها و اهداف آن توجه داشته اند؛ بنابراین، بر اهداف اقتصادی برنامه های توسعه، تأثیرهای مثبت، مبهم و حتی متناقض ایجاد کرده اند؛ به طوری که نزدیک به سی مفهوم در برنامه های توسعه ایجاد شده است که همگی در راستای هدف برنامه ها هستند، اما نکته بسیار مهم آنکه درنهایت، تنها دو مورد از این اهداف سی گانه، یعنی اهداف کمی چند متغیر کلان و اهداف کمی بخش سنجیده شده اند. این مطلب، بی اثربودن بیشتر گفتمان های جامعه بر اهداف اقتصادی برنامه های توسعه را نشان می دهد. البته باید توجه داشت که مهم ترین هدف برنامه های توسعه یعنی همان عبارت «توسعه» در نظام برنامه ریزی ایران با شفافیت تعریف نشده است؛ بنابراین، مهم ترین نتیجه این است که باید توسعه و برنامه های توسعه کشور با دقت علمی، تعریف و درمورد آن ها اجماع علمی حاصل شود. نتیجة بعدی این است که هیچ گونه نظریه و مکتب علمی خاصی در اقتصاد کشور حاکم نبوده است تا اهداف اقتصادی برنامه های توسعه با آن تعریف شوند. در چنین فضایی، تنها منابع دولت و مردم برای رفع نارسایی ها و مشکلات کشور و آرمان و آرزوهای ساختار سیاسی و البته بدون توجه به یک نظریة علمی و راهبرد مورد نظر آن صرف شده اند و در عمل موفقیت چندانی حاصل نشده است.
بررسی گفتمان انتقادی در نهج البلاغه براساس نظریه ی نورمن فرکلاف(مطالعه موردی توصیف کوفیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی، به عنوان رویکردی بین رشته ای علوم اجتماعی، فراتر از صورت های زبانی، به بررسی ایدئولوژی ادیب که بازتاب دهنده شرایط اجتماعی و فرهنگی فضای حاکم بر جامعه اوست، می پردازد. از آن جا که قدرت حاکم بر هرجامعه ای، گفتمان آن جامعه را سامان می بخشد؛ این رویکرد، چگونگی پیوند آثار ادبی با قدرت مسلّط بر جامعه را در سه لایه ی: توصیف، تفسیر و تبیین مورد بررسی قرار می دهد. بی شکّ، خطبه های نهج البلاغه سرشار از موضوعات گوناگون است که امام(ع) هر یک از آن ها را به منظور هدایت بهتر جامعه به سوی سعادت، در نهایت فصاحت و بلاغت و با توجّه دقیق به اوضاع سیاسی و اجتماعی مسلّط بر زمان بیان نموده اند.
این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و برپایه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، به بررسی چگونگی تعامل زبانی خطبه های امام (ع) با اوضاع خفقان آمیز مسلّط بر زمان را که کوفیان به آن دامن زده بودند، می پردازد. دست آورد این نوشتار، تبیین گفتمان روان شناسانه و هنری خطبه ها و اثبات تاثیر پذیری آن ها از شرایط سیاسی حاکم و بویژه رفتار کوفیان و نیز تاثیر متقابل امام(ع) بر آن هاست.
بررسی تطبیقی حکایتی از مثنوی معنوی «داستان جزع ناکردن شیخی بر مرگ فرزندان خود» با مآخذ روایی آن بر اساس رویکرد نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنویاز مواریث عرفانی و ادبی پیش از خود بهره برده است. در این پژوهش «داستان جزع ناکردن شیخی بر مرگ فرزندان خود» از مثنویبا ترجمه رساله قشیریهو تذکرة الاولیابر اساس رویکرد نورمن فرکلاف مورد مقایسه و تحلیل انتقادی گفتمان قرار گرفته است. در سه اثر مذکور به بیان احوال عارفانه پرداخته شده است. گفتمان غالب در بستر عرفان در حکایت مثنوی، «ولی و عارف واصل»، در رساله قشیریه«مقام رضا» و در تذکرة الاولیا«تسلیم» است. در این حکایات بیش از هر چیز دغدغه های عارفانه روایت برجسته شده است. در این بستر، موقعیت هایی قابل ردیابی است و تأثیر و نشانه های دوری از خویشتن، یقین، قدرت روحی ولی، عطوفت حقیقی، توجه به حق، قدرت و سلطه به خصوص در تبیین جایگاه عارف و نظام معنایی آن مورد تبیین قرار گرفته است. مولوی، عطار نیشابوری و ابوالقاسم قشیری با ترکیب بندی ابعاد گفتمان های مسلط عرفان، در قالب ژانری از پیش موجود، روایتی روحانی و معنوی را از نو بازتولید کرده اند. سه اثر مذکور به منزلة رخدادی ارتباطی، فقط بازتابی از اندیشه شاعر نیستند بلکه با انتقاد از عملکردهای مادیگرایانه و دلبستگی های موقّتی و عاریتی، نظم گفتمانی ویژه ای را خلق می کنند. این آثار در به چالش کشیدن ویژگی های عرفانی و تقویت گفتمان عارفانه موفق بوده اند.
گفتمان انتقادی و بازتاب شکاف نسلی در رمان های واقع گرای عصر پهلوی دوم (مطالعه ی موردی: نیمه راه بهشت، شراب خام، سگ و زمستان بلند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ییکی از وجوه مهمّ رمان های اجتماعی و واقع گرا، بازتاب وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه است. شخصیت-های کنش گر در این رمان ها بازتابی از جامعه هستند و به نمادی از تعارض با جامعه پدیدار می شوند. در عصر پهلوی دوم بسیاری از رمان های اجتماعی و واقع گرا پدید آمدند که به انتقاد از وضعیت سیاسی و اجتماعی موجود پرداخته اند. ازجمله ی این رمان ها، نیمه راه بهشت (1332ش)، شراب خام (1347ش) و سگ و زمستان بلند (1355ش) است که با گفتمانی انتقادی، به انتقاد از تقابل سنّت و تجدّد، روشنفکران سرخورده، نظام اداری و حکومتی و حضور و نفوذ آمریکا در ایران، پرداخته اند و زوایایی از جامعه ی عصر پهلوی دوم را بازنموده اند. مسأله اصلی در این پژوهش، بررسی رمان های مزبور، به شیوه تحلیل محتوا، به هدف تبیین نوع انتقادهایی است که هر یک از این رمان ها از وضعیّت سیاسی، اجتماعی و اداری جامعه داشته اند. یافته ی پژوهش نشان داده است که انتقادهایی که نویسندگان این رمان ها از وضعیّت سیاسی، اجتماعی و اداری جامعه مطرح کرده اند نشان دهنده ی شکافی است که میان نسل های مختلف جامعه و حکومت به وجود آمده است.
بررسی سروده های پروین اعتصامی از منظر شعرشناسی شناختی و تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کلمات و ارتباط بین آنها همواره مورد توجه صاحب نظران در حوزه نقد ادبی بوده است. از آن جمله می توان به منتقدانی اشاره کرد که به شعرشناسی شناختی پرداخته اند. این شاخه از مطالعات ادبی بیش از هر چیز به درک شباهت میان اشیاء، رابطه آنها و بازشناسی الگوهای آنها در ساختارهای انتزاعی می پردازد. طبیعی است که این رویکرد جز با تحلیل متن میسر نمی شود. تحلیل متن، خود نیز به زمینه های دیگری مرتبط می شود که به کنش های بیانی نویسنده یا شاعر و کنش های القایی در میان خوانندگان منتهی می گردد. درک این مفاهیم نیز به دو شکل سریع و مؤخر روی می دهد که هرکدام نیز رویکردهای دیگری را برمی انگیزند که به خواننده مرتبط می شوند. از این روی می توان چنین ادعا کرد که هر متن ادبی بازنمای عینی گفتمان های انتقادی ای است که در هر جامعه ای وجود دارد. جستار پیش رو با این پیش فرض که سروده های پروین اعتصامی می توانند باز خوردی از این ادعا باشند، به بررسی شعرشناسی شناختی و تحلیل گفتمان انتقادی در برخی از سروده های این شاعر پرآوازه اختصاص یافته است. پژوهندگان این مقاله با ارایه نمونه هایی از این دو رویکرد، بر آن بوده اند تا نمود شعرشناسی شناختی و تحلیل گفتمان را در سروده های پروین اعتصامی نشان دهند. دستاورد تحلیل های نگارندگان در این پژوهش بیانگر این واقعیت است که عوامل بافتی و زبانی در سروده های پروین، روابط پنهان میان قدرت و سوءاستفاده از آن، سلطه و نابرابری های اجتماعی را آشکار می سازند.
بررسی سروده های پروین اعتصامی از منظر شعرشناسی شناختی و تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کلمات و ارتباط بین آنها همواره مورد توجّه صاحب نظران در حوزه نقد ادبی بوده است. از آن جمله می توان به منتقدانی اشاره کرد که به شعرشناسی شناختی پرداخته اند. این شاخه از مطالعات ادبی بیش از هر چیز به درک شباهت میان اشیاء، رابطه آنها و بازشناسی الگوهای آنها در ساختارهای انتزاعی می-پردازد. طبیعی است که این رویکرد جز با تحلیل متن میسّر نمی شود. تحلیل متن، خود نیز به زمینه های دیگری مرتبط می شود که به کنش های بیانی نویسنده یا شاعر و کنش های القایی در میان خوانندگان منتهی می گردد. درک این مفاهیم نیز به دو شکل سریع و مؤخّر روی می دهد که هرکدام نیز رویکردهای دیگری را برمی انگیزند که به خواننده مرتبط می شوند. از این روی می توان چنین ادّعا کرد که هر متن ادبی بازنمای عینیِ گفتمان های انتقادی ای است که در هر جامعه ای وجود دارد. جستار پیش رو با این پیش فرض که سروده های پروین اعتصامی می توانند باز خوردی از این ادّعا باشند، به بررسی شعرشناسی شناختی و تحلیل گفتمان انتقادی در برخی از سروده های این شاعر پرآوازه اختصاص یافته است. پژوهندگان این مقاله با ارائه نمونه هایی از این دو رویکرد، بر آن بوده اند تا نمود شعرشناسی شناختی و تحلیل گفتمان را در سروده های پروین اعتصامی نشان دهند. دستاورد تحلیل های نگارندگان در این پژوهش بیانگر این واقعیّت است که عوامل بافتی و زبانی در سروده های پروین، روابط پنهان میان قدرت و سوءاستفاده از آن، سلطه و نابرابری های اجتماعی را آشکار می سازند.
تحلیل «ببرها در روز دهم» بر اساس رویکرد گفتمان انتقادی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تامر، از برجسته ترین داستان نویسان و طنزپردازان جهان عرب است. درون مایه ی اکثر داستان های وی حقایق پنهان و آشکار سیاسی و اجتماعی جامعه خویش است که گاه نمادین و رمزگونه و گاه صریح بیان می گردد. این مقاله در نظر دارد با واکاوی ابعاد اجتماعی داستان «ببرهای روز دهم» و تحلیل نمادینی از زندگی ببر، ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺑﻨیﺎدیﻦ ﺟﺎﻣﻌ ﻪ سوری و کثرت مشکلات زندگی چون فراگیری یأس، خواری و فقر و گرسنگی را تبیین نماید. این داستان کوتاه، به عنوان نمونه ای از ادبیات داستانی معاصر دنیای عرب، با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادیِ نورمن فرکلاف بازخوانی می گردد. تامر در این داستان با بهره گیری از زبانی رسمی و آمیخته به طنز اجتماعی، به موانع شکوفایی استعدادهای ذاتی انسان عربی- سوری و مبارزه با همه گیر شدن یأس و خواری انسان عربی به طور عام و ذلت و شکست انسان سوری به طور خاص می پردازد. با وجود طبع انتقادی نویسنده، زبان داستان صریح و رُک نیست بلکه، به علت در امان ماندن از آسیب حاکمان مستبد، با بهره گیری از رموز به نقد و تفسیر جامعه خویش می پردازد. ازاین رو، با گفتمان انتقادی فرکلاف، می توان به کشف لایه های رمزگونه متن و مراحل تقسیمات دهگانه زندگی ببرهای روز دهم، دست یافت.
بررسی قصه یوسف (ع) بر اساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی معنا و یافتن مدلولات اثر ادبی به واسطه دال ها و نشانه های روساخت متنی، همواره یکی از دغدغه های اصلی ناقد ادبی از دیرباز تاکنون بوده است. تحلیل گفتمان با رویکردها و شاخه ها و نظرات متعدد و گوناگون خود در تلاش است روابط متقابل زبان و جامعه را گره گشایی کند؛ به بیانی دقیقتر تحلیل گفتمان با تکیه بر اشکال زبانی و نشانه ها، در ورای خود نوعی مفهوم ایدئولوژیک را با هدف عملکرد اجتماعی بازخوانی می کند و در واقع ایدئولوژی در پس متون را مورد واکاوی و کنکاش قرار می دهد؛ از این رو تحلیل گفتمان رویکردی متن بنیاد است که متن را از جهت ملاک های درونی و بیرونی بررسی می کند. نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف یکی از مشهورترین نظریات حوزه گفتمان کاوی به شمار می آید که در تلاش است ضمن بیان رابطه میان ملاک های درونی و برونی متن، قدرت مسلّط جامعه ای را که اثر ادبی در آن شکل گرفته از طریق سه محور توصیف، تبیین و تفسیر مورد واکاوی قرار دهد. بر این اساس پژوهش حاضر در صدد است با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و ابزار کتابخانه ای، داستان حضرت یوسف را بر پایه ی نظریه ی گفتمان انتقادی فرکلاف در سطوح سه گانه تحلیل نماید. دستاورد پژوهش حاضر نشان می دهد که میان زبان و بافت اجتماعی و بیرونی قصه حضرت یوسف در قرآن کریم انسجام و پیوند ناگسستنی وجود دارد و این قصه از جهت برجستگی های برهانی، عاطفی و گفتمانی در سطح زبان، متناسب با موقعیت آن در کنعان و سپس در قصر فراعنه مصر شکل گرفته است.
تحلیل گفتمان انتقادی داستان حضرت موسی (ع) در قرآن کریم (براساس الگوی نورمن فرکلاف)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
گفتمان انتقادی، نوعی روند تکوینی تحلیل گفتمان به شمار می رود که در آن با عبور از توصیف صِرف داده های زبانی، بر فرایندهای مؤثّر در شکل گیری گفتمان توجّه می شود. در همین راستا، پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی و بر اساس الگوی تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، تلاش کرده به گفتمان کاوی انتقادی داستان حضرت موسی (ع) در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بپردازد و ضمن بررسی جنبه های ادبی و بلاغی داستان مذکور، گفتمان های غالب و مفاهیم ثانویه و پوشیده متن را که کمتر به آنها توجه شده، مورد بررسی قرار دهد. نتایج حکایت از آن دارد که در سطح تفسیر، بیشتر بر انتخاب واژگان و به خصوص جنبه استعاری آنها، کاربرد جملات منفی و خروج جملات پرسشی از معنای اصلی خود، و نیز لحن گفت وگوها تأکید شده است. نکته قابل توجّه در سطح تفسیر، غلبه گفتمان قدرت و اقتدارطلبی بر گفتمان مردمی و آزادی طلبانه است که در مقابل آن، گفتمانی الهی و ضد استکباری و انتقادی، قد عَلم می کند و خداوند متعال به عنوان راوی داستان به صورت مستقیم و یا در قالب سخنان شخصیت اصلی داستان، آن را به مخاطب ارائه می دهد و به این وسیله، گفتمان رسمی را که به صورت فرادستی و فرودستی بوده، به چالش می کشاند. در سطح تبیین نیز آثار گفتمان رسمی بر نهادهای اجتماعی و افراد آن مورد بررسی قرار گرفته و اینکه شاخصه های گفتمان رسمی چگونه در سخنان شخصیت های داستان و آینده آنان، تبلور می یابد.
تحلیل گفتمان انتقادی در داستان عامیانه حسین کرد شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم آذر و دی ۱۳۹۸ شماره ۲۹
93-112
حوزه های تخصصی:
مفهوم قدرت و رابطه آن با ایدئولوژی یکی از مؤلفه های اساسی نظریه گفتمان انتقادی است. در این مقاله جایگاه و موضع قدرت ایدئولوژیکی یکی از عیاران شاه عباس صفوی به نام حسین کرد را بر اساس دو مفهوم کنش تهدید کننده وجهه و کنش حافظ وجهه در مقابل دشمنان شاه عباس بررسی کرده ایم. در کنش تهدیدکننده وجهه، حسین کرد، بی پروا به شیوه های بیانی مختلفی، خود را در موضع قدرت و مخاطب را در موضع پذیرش قدرت قرار می دهد. در کنش حافظ وجهه نیز بسامد بالا به حفظ وجهه خود حسین کرد تعلق دارد و گاهی در رده ای پایین تر به شاه عباس تعلق می یابد. در این مقاله بر اساس دو کنش یادشده، نشان داده می شود که عیاری به نام حسین کرد، در جایگاه بسیار بالایی حتی گاه برتر از شاه عباس قرار می گیرد. به همین دلیل است که او حتی از کنش تهدیدکننده وجهه علیه شاه عباس نیز استفاده می کند. هدف این پژوهش نیز نشان دادن موضع قدرت عیاران شاه عباس و به ویژه حسین کرد با توجه به مؤلفه ایدئولوژی بوده است.
بررسی و نقد رمان امّ سعد و دختر شینا براساس رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فِرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان انتقادی، شکل تکامل یافته تحلیل گفتمان است که در آن با توجّه به لایه های زبانی، گفتمان های مؤثّر در اثر ادبی شناسایی و بررسی می شود؛ درواقع این نظریّه براساس دو محور اصلی، یعنی تحلیل زبان شناختی و تحلیل اجتماعی استوار است و در پژوهش های تحلیل گفتمان انتقادی، از این دو محور و ارتباط این دو، سخن گفته می شود. در رویکرد اجتماعی گفتمان، بافت موقعیّتی و در رویکرد زبان شناختی، بافت متنی تشریح می شود. پژوهش حاضر با توجّه به انواع ارتباط ها و پیوندها، می کوشد تا با روش توصیفی - تحلیلی و استفاده از ابزار کتابخانه ای، جنبه های ادبی و اجتماعی رمان امّ سعد غسان کنفانی و دختر شینا بهناز ضرابی زاده را برپایه الگوی گفتمان انتقادی فرکلاف بررسی کند و برآوردهایی ازجمله را دربر دارد: در سطح توصیف، صحنه پردازی بخش قابل توجّهی از این دو رمان را به خود اختصاص می دهد، این تصویرپردازی ها به خواننده کمک می کند تا به درک عمیقی از موضوع و درون مایه اصلی داستان و رمان دست یابد. در سطح تفسیر، بافت موقعیّتی داستان بررسی می شود که زمان در رمان امّ سعد به سال های اشغال فلسطین به وسیله اشغالگران صهیونیستی و در دختر شینا به سال های جنگ بین ایران و عراق برمی گردد. در سطح تبیین که بیانگر ایدئولوژی نویسنده است، مبارزه و مقابله با اشغال وطن و پایداری و مقاومت جلوه می نماید؛ همچنین در بافت درونی، تفکّر مبارزه با اشغال و پایداری و مقاومت مورد توجّه نویسنده قرار گرفته است.
تحلیل خطبه ی انتقادی امام حسن (ع)پس از رحلت رسول خدا (ص)بر اساس نظریه فرکلاف
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی، پدیده ای زبانی می باشد که در اثر ارتباط تولید شده، و گرایشی مطالعاتی، اجتماعی و میان رشته ای است. گفتمان انتقادی، به تحلیل و نقد متونی که بازتاب دهنده عوامل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حاکم بر فضای جامعه است، می پردازد. هدف از پژوهش حاضر تحلیل گفتمان انتقادی امام حسن مجتبی7 در وقایع پس از رحلت رسول خدا6 بر اساس نظریه فرکلاف است که در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین و به روش توصیفی- تحلیلی به آن پرداخته می شود. دستاورد این نوشتار تبیین گفتمان انتقادی امام7 است که نشان دهنده شرایط خفقان و قدرت مسلط بر جامعه، اوضاع مردم کوفه در زمان حضرت می باشد، افزون بر این اثرپذیری امام7 از آن شرایط که گفتمان را به صورت اعتراضی و انتقادی نسبت به پیمان شکنان ایراد فرموده اند، این انتقاد را در راستای اثبات امامت و جانشینی بعد از رسول خدا6، شکوه از حق ضایع شده حضرت علی7، ذکر فضایل پدر بزرگوارش، معرفی یار و یاور دلسوز پیامبر اکرم6 و روشنگری در جهت برانگیختن افکار عمومی برای حمایت و پشتیبانی امام7 و یارانش برجسته می نماید.
تحلیل گفتمان انتقادی خطبه های علی (ع) در جریان بیعت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه گفتمان انتقادی، بافت متنی رادر کنارعوامل بیرونی دخیل در تولید متن(بافت موقعیتی) تحلیل می کند. در این میان چگونگی بازنمایی تقابلهای گفتمانی در متون تاریخی یکی از مهمترین مباحث نظریه تحلیل گفتمان انتقادی است. خطبهها با تولید شفاهی و انعکاس واقعی ارزشهای حاکم بر جامعه نقش مهمی در تقویت یا تضعیف گفتمان ایفا میکنند. بررسی خطبههای علی(ع) در جریان بیعت عمومی مردم با ایشان، به عنوان نمادتسلط قدرت گفتمان انتقادی بر گفتمان طبیعی شده پس از پیامبر(ص)، میتواند ایدئولوژی گفتهپرداز و چرایی تقابل گفتمان علوی با گفتمانهای حاکم بر جامعه را تبیین نماید. روش پژوهش در مقاله، کیفی و بر اساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف است. نتیجه بحث نشان میدهد، امیرمؤمنان(ع) محور خطبههای خود را بازتولید گفتمان حق در مقابل باطل قرار داده و با کاربست ساختار ایدئولوژیک که در پیشزمینه ذهنی مخاطبان نهفته است، ضمن انتقاد از گفتمان های پیشین تلاش دارد، نظم گفتمانی نوینی را پیریزی نماید.
نگاهی انتقادی به گفتمان های قدرت و جنسیت در داستان کوتاه «شازده خانم» نوشته شیوا ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دهه های هفتاد و هشتاد را می توان دوران تثبیت ادبیات زنان و شکل گیری گفتمانی زنانه دانست. شیوا ارسطویی ازجمله نویسندگانی است که با محور قراردادن زنان سعی می کند از مفهوم زنانگی در آثارش کلیشه زدای کند. این مقاله به بررسی انتقادی دو گفتمان قدرت و جنسیت و ارتباط آنها با یکدیگر در داستان «شازده خانم» پرداخته است. داستان در دو سطح درونی و بیرونی پیش می رود. در سطح بیرونی، گفتمان سیاسی حاکم به واسطه انقلاب در حال دگرگونی است و به تبع آن جایگاه سوژ گی افراد در جامعه نیز در حال تغییر است. این تغییرات تعریف زن و زنانگی را نیز شامل می شود. در سطح درونی، راوی خود را در مرز بین سنت و مدرنیته می یابد. او به پشتوانه خودآگاهی اجتماعی، از پذیرفتن بی چون و چرای بخشی از سنت سر باز می زند اما همچنان در جامعه مردسالار در جایگاه فرودست باقی می ماند. این تغییرات یک سویه نیستند. همان طور که دگرگونی در گفتمان قدرت، تحول در گفتمان جنسیت را به دنبال دارد، تغییر گفتمان جنسیت و هویت جنسی نیز خودآگاهی زنان نسبت به حقوق و مطالباتشان را در پی دارد که سطوح بالاتر اجتماعی را وادار به پذیرش موجودیت آنها و سازگار کردن خود با تعاریف جدید می کند.
گفتمان انتقادی در داستان بچّه های قالیباف خانه هوشنگ مرادی کرمانی (براساس نظریه نورمن فرکلاف)
منبع:
شفای دل سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
157 - 176
حوزه های تخصصی:
نظریه گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، یکی از نظریّات مطرح در بررسی متون ادبی، به ویژه ادبیّات داستانی، در شناسایی تغییرات و تحولّات فرهنگی و اجتماعی جامعه است. فرکلاف از اندیشمندانی است که با هدف نقد جامعه سرمایه داری در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی، بر روی آثار ادبی تحقیق کرد و با تأکید بر وضعیّت رابطه قدرت و ایدئولوژی، به بررسی متون در سه سطح: توصیف، تفسیر و تبیین پرداخت. در این مقاله داستان «بچّه های قالیباف خانه» هوشنگ مرادی کرمانی براساس گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. مرادی کرمانی در این داستان بر مبنای رابطه قدرت ایدئولوژی و گفتمان مورد نظر فرکلاف، وضعیّت اسفناک استثمار انسانی کودکان و سلطه فرادستان بر فرودستان را روایت کرده است. در سطح توصیف با تکرار نام شخصیّت ها، واژگان خاص، شمول معنایی واژگان، آمیخته کردن زبان بومی و عامیانه و ادبی و زبان طنز با هم در بافتی نمادین، ایدئولوژی خود را بازگو کرده است. در سطح تفسیر، با ایجاد پیش فرض در موقعیّت مشابه و بافت بینامتنی و طنز موقعیّت، گفتمان طیف های مختلف قابل تفسیر است. در سطح تبیین، مهم ترین مسأله پدیده کودک آزاری، تضییع حقوق کودکان است که در کنار آن بحران های عاطفی، تقابل فقر و سرمایه داری، امید و ناامیدی، مبارزه و تسلیم، دینداری و بی دینی، فضای داستان را در طنزی تلخ و اندوه بار قرار داده است.
بازنمایی پول در تبلیغات دیداری تحلیل گفتمان دیداری کمپین تبلیغاتی بانک ملت(مقاله علمی وزارت علوم)
با توسعه ی ارتباطات دیداری در عصر حاضر، نقد متون دیداری به منظور رمزگشایی معانی و بیان مفاهیم آن از اهمیت خاصی برخوردار می گردد. تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان یکی از رویکردهایی که بافتار و زمینه های اجتماعی، هر دو را مورد توجه قرار می دهد، امکان بررسی گفتمان ها را در متون هنری امکان پذیر ساخته است. هدف از پژوهش حاضر معرفی گفتمان دیداری یا دیدمان به عنوان روشی برای خوانش آثار دیداری است و بحث نظری آن به روش شناسی دیدمان انتقادی اختصاص دارد که مدلی تلفیقی از روش شناسی رز و فرکلاف است. در بخش تحلیل مقاله مجموعه آثار کمپین تبلیغاتی بانک ملت با هدف تبیین کارکرد دیدمان آن بر اساس مؤلفه های متنی تصاویر و زمینه های بازنمایی آن مورد خوانش و نقد قرار گرفته است. در این خوانش تحلیلی ساختار فناوری، پیکره بندی تصاویر و تأثیرات اجتماعی آثار در سه لایه ی متن، کنش گفتمانی و کنش اجتماعی با بر شمردن مصداق های هر یک مورد بحث قرار گرفته است. یافته های پژوهش در تحلیل آثار بیان گر آن است که کارکرد گفتمانی این سلسله تبلیغات برجسته کردن ارزش معنوی پول به عنوان سرمایه ملی-فرهنگی و ترویج هم دلی و میهن دوستی در مخاطبان است که طی آن سفارش دهنده از نهادی اعتباری و مالی به نهادی فرهنگی تغییر هویت می یابد.
تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف براساس داستان سلیمان
حوزه های تخصصی:
بخشی از سوره ی نمل به روایت حکومت و قلمرو وسیع حضرت سلیمان می پردازد. که جن، انس، پرندگان و باد، همه تحت فرمان وی درآمدند. با توجه به اهمیت نظریات نوین در فهم متون به روش توصیفی–تحلیلی انجام می گیرد. تحلیل گفتمان با رویکرد ها ،شاخه ها و نظرات متعدد و گوناگون می کوشد، روابط متقابل زبان و جامعه را گره گشایی کند؛ به بیانی دقیق تر تحلیل گفتمان با تکیه بر اَشکال زبانی و نشانه ها، در ورای خود نوعی مفهوم ایدئولوژیک را با هدف عملکرد اجتماعی بازخوانی می کند؛ در واقع ایدئولوژی در پس متون را مورد واکاوی و کنکاش قرار می دهد، تحلیل گفتمان، متن را از جهت ملاک درونی و بیرونی بررسی می کند. نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف یکی از مشهورترین نظریات حوزه گفتمان کاوی است که،به بیان رابطه ، میان ملاک های درونی و برونی متن و قدرت تسلط جامعه ای را که اثر ادبی در آن شکل گرفته از طریق سه محور توصیف، تفسیر و تبیین مورد واکاوی قرار می دهد؛ بر این اساس، پژوهش حاضر در صدد است، داستان حضرت سلیمان را بر پایه ی نظریه ی گفتمان انتقادی فرکلاف در سطوح سه گانه تحلیل نماید. این پژوهش نشان می دهد که بیان سطح توصیف داستان اهمیت ویژه ای برخوردار است و در سطح تفسیر مشاهده می گردد که انسجام و پیوندی ناگسستنی وجود دارد و از جهت متن روایی و با نگاهی ایدئولوژی به داستان ارزش ویژه ای می بخشد
واکاوی نظم مکنون مدیریت قدرت در تولید متن/ فضا از منظر گفتمان انتقادی (مورد پژوهی: محله اسلام آباد شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
909 - 931
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت قدرت در تولید متن/ فضا دلالت بر شکل گیری نظمی است که با انتقاد همراه است؛ زیرا نظم شکل یافته بر حقیقتی متفاوت از نظم آشکار دلالت دارد. این امر به ویژه در سکونتگاه های مسئله دار به عنوان نوعی سکونتگاه غیررسمی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا این سکونتگاه ها تجسم عینی نظم نهادهایی هستند که تحت مناسبات قدرت حقایق را آشکار نمی کنند؛ از این رو هدف پژوهش حاضر واکاوی نظم مکنون مدیریت قدرت در تولید متن/ فضا در سکونتگاه های مسئله دار با رویکرد گفتمان انتقادی در محله اسلام آباد شهر زنجان است. پژوهش حاضر کیفی و از نوع واکاوی است. به منظور گردآوری داده ها از مشاهده مشارکتی، مصاحبه ساخت نیافته از ساکنان و جامعه متخصصان در قالب پنل دلفی استفاده شد. برای شناخت نظم حاکم بر تولید متن/ فضا در محدوده مورد مطالعه از آزمون t تک نمونه ای و کشف متغیرهای مکنون از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتایج نشان می دهد مطلوبیت بعضی از متغیرهای حقوق فضا در تجربه زندگی ساکنان محله اسلام آباد، به دلیل بافت موقعیتی و دسترسی به خدمات اولیه است. شاخص های مؤثر در نظم تولید شده متن/ فضا در محله اسلام آباد در 8 طبقه تقسیم بندی شده که حقوق شهروندی با 9/19 درصد بیشترین تأثیر را در میان عوامل داشته است. همچنین تقابل ساختارهای زبانی سکونتگاه های مسئله دار در متن شهر با مفاهیم متفاوتی معنا شده است که آمال و خواسته های ساکنان را به نمایش می گذارند. پیام ناشی از این محله ها در متن شهر عمدتاً پذیرش سرنوشتی متفاوت با نظم آشکار است؛ فضاهایی که با فقر و نبود آگاهی شناخته شده و تلاش تحمیلگران برای طبیعی شوندگی و سرنوشت ابدی این سکونتگاه هاست؛ سرنوشتی که در سایه ایدئولوژی بازیگران مسلط در شرایطی مانند رکود اقتصادی، افزایش قیمت ها، بیکاری، ضعف در دسترسی به خدمات، رفع نیازهای اساسی و کاهش عدالت اجتماعی به افزایش فقر و عقب ماندگی ساکنان این فضاها منجر می شود.