مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
جادو
حوزه های تخصصی:
در پژوهش هایی که تاکنون درباره روایات اساطیری و حماسی ایران، بویژه شاهنامه صورت گرفته، نقش زنان کمتر کاویده شده است. مطابق شاهنامه فردوسی، نخستین زنی که در تاریخ اساطیری ایران در جایگاه مادری خردمند به فرمانروایی پادشاهی «فرخ» یاری رسانده، فرانک است. پژوهندگان درباره مقام فرانک نزد فریدون و پیروی بزرگان قوم از وی، به هنگام غیبت فرزند، سخنی نگفته اند. به گمانم دلایلی هست که نشان می دهد، فرانک به عنوان مادر شاه در جامعه بدوی ایران قدرتی درخور داشته و این امر در شاهنامه نمود یافته است. نگارنده کوشیده است تا ضمن طرح فرضیه نفوذ زن(همسر، دختر، مادر) شاه در جامعه کویان جادو، پایگاه فرانک را در تمهید و تایید فرمان روایی فریدون بازشناسد. بدین منظور، نظریه دومزیل (Dumezil) را پایه فرضیه و متن شاهنامه را اساس پژوهش شمرده است.
دام زلف (نگاهی به نماد جادو و رمزواره زلف و چشم در ادبیات غنایی و عرفانی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زبان جادو در فرهنگ عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جادو“ به معنی عام واژه، به مجموعه گسترده ای از آداب و کنش های زبانی اطلاق می شود که بخشی از جامعه با توسل به آن ها به طور مستقیم یا به واسطه عاملان می کوشند برای دغدغه های زندگی خود پاسخی بیابند. ارزش بررسی مجموعه آثار عامیانه ای که از دوره صفوی به زبان فارسی منتشر شده است، در این است که ما را با عوامل هراس و نگرانی های بخش وسیعی از جامعه ما آشنا می سازد. چاره جویی های غریب برای رویارویی با طیف وسیعی از موارد استیصال فردی و گروهی، از آفت و بیماری گرفته تا جنگ و صلح، بیانگر شیوه ای است که برای مقابله با دشواری ها در پیش گرفته می شود. مطالعاتی که از قرن نوزدهم تا امروز در فرانسه در این باره انجام گرفته است، نشان می دهد که ”سحر“، به عنوان زیر مجموعه ”جادو“، در گروه های روستایی غرب اروپا رواج داشته و دارد که عامل اساسی آن، فقر و فلاکت است. این پدیده ها را به شکل های مختلف در همه جوامع بشری می یابیم، اما شاید بتوان در چشم اندازی کلی چنین گفت که آداب و کنش ها در جایی بیشتر پرخاشگرانه و خشونت آمیزند (جادوی سیاه) و در جای دیگر، بیشتر به منزله تمهیداتی است برای حفاظت و حراست و مصونیت از بلایا (جادوی سفید).
تفسیر وصف الحالی از دیدگاه ویتگنشتاین در باب دین
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در فلسفه دین نسبت باورهای دینی با واقعیت است. متفکران دینی از واقع گرایی دین دفاع می کنند؛ در حالی که پاره ای از محققان حوزه دین، همچون جیمز فریزر، گزاره های دینی را فرضیه هایی باطل و دارای ارزش ابزاری می دانند. دیدگاه لودیگ ویتگنشتاین در باب دین، دست کم براساس تفسیر وصف الحالی از آن، متفاوت با دو دیدگاه یاد شده است. از نظر او نه گزاره های دینی شناختی اند تا بحث صدق و کذب آنها مطرح باشد و نه مناسک دینی ابزاری برای نیل به مقاصدی خاص هستند. گزاره های دینی صرفاً بیانگر احساسات و عواطف اند و آنکه آنها را بر زبان می آورد، سخن از ضمیر خود می گوید.
در این مقاله ضمن اشاره به برخی تفاسیر وصف الحالی از دین، نظر ویتگنشتاین در این زمینه بیان شده است و نظر موافقان و مخالفان تفسیر وصف الحالی از دیدگاه ویتگنشتاین مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
مقایسه ابعاد فانتزی جادو در بهمن نامه و گرشاسپ نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فانتزی و فرایندهای آن در ادبیات یکی از مباحث نو و قابل بررسی در گستره ادبیات فارسی به خصوص آثاری است که در ارتباط تنگاتنگ با اسطوره ها و حماسه ها قرار دارند ، از جمله مولفه های حیاتی در فضای وهم انگیز ، فانتزی جادو و جادوگریست . این مقاله تلاشی است برای دستیابی به نقاط تشابه و تفاوت کاربرد این مولفه در دو متن حماسی گرشاسپ نامه و بهمن نامه و سعی دارد ابتدا تعریفی اجمالی از فانتزی ارائه کند، پس از آن، مشخصات گرشاسپ و بهمن در دو منظومه مذکور بررسی شود و در نهایت، با ذکر شواهد مربوط، به مقایسه بسامد کاربرد جادو در دو منظومه بپردازد.
سیر تحول مفهوم حرز در فرهنگ اسلامی
حوزه های تخصصی:
سیر تحول مفهوم حرز در فرهنگ اسلامی :از انواع ادبیات دعایی جهان اسلام خاصه عالم تشیع، دعاهای حرز هستند. مطالعه این متون خواه از جهت بازشناسی تاریخ ادب دعایی، و خواه از جهت درک تحولات کلان تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، و خواه به منظور دست یابی به ابزاری مفهومی برای تاریخ گذاری روایات تاریخی کهن، شایان توجه است. نخستین گام در این مسیر به دست آوردن درکی واضح از مفهوم «حرز» است. این مطالعه در صدد است از خلال مروری پدیدارشناسانه بر شواهد حضور حرز در تمدن اسلامی، تعریفی تاریخی از این پدیده حاصل کند و مؤلفه های معنایی آن را در دوره های گوناگون تاریخش بازکاود.
اسطوره و قصه های عامیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه های عامیانه جلوه گاه فرهنگ هر ملت است و از آرزوها و تخیلات توده مردم شکل می گیرد. درواقع سرچشمه این قصه ها باورها و آیین های آغازین انسان هاست. باتوجه به اینکه اسطوره ها نیز جزیی از فرهنگ هر ملت به شمار می آیند، بنابراین یکی از عناصر سازنده این قصه ها، اسطوره ها هستند و باید گفت هر کدام به نوعی از یک ریشه تغذیه می شوند، اما با سمت و سویی متفاوت.
قصه های عامیانه ایرانی از کهن ترین تا متأخرترین شان، از قصه های جن و پری گرفته تا رمانس و داستان های عیاری همگی سرشار از باورهای اسطوره ای اند.
نوشتارِ پیش رو بر آن است که در قصه های عامیانه ایرانی رگه های اسطوره ای را بازنگری و بررسی نماید.
بررسی طلسم و طلسم گشایی در قصه های عامیانه فارسی (سمک عیار، حسین کُرد و امیرارسلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از قصه های عامیانه عناصری دخالت دارد که شاید بتوان آنها را امروزه به خرافات و عقاید بدوی انسان های گذشته تعبیرکرد؛ عناصری همچون: سحر، جادو و طلسم. در این پژوهش نگارنده از میان امّهات قصّه های مکتوب سه اثر مشهور را برگزیده است و در پی تبیین جلوه های مختلف طلسم و چگونگی گشایش آنهاست تا دریابد این عناصر چه ارتباطی با هم دارند. هدف این مقاله، بررسی جلوه های عینی طلسم در میان ایرانیان در خلال اهم قصه های عامیانه فارسی است. با مطالعه انجام شده در این گفتار نزدیکی برخی از طلسمات دیده شد و حتی در برخی از آنها مانند حسین کرد و امیرارسلان زوال طلسمات به طریقی یکسان تصویر شده این بیانگر تقریب زمانی این دو قصه است. آتش محور اصلی طلسمات است و از این منظر تأثیری پذیری از آموزه های اسلامی مبنی بر آفرینش دیوان و جنّیان از آتش بوضوح دیده می شود، طلسم و طلسم گذاران در سرزمینی غیر از ایران هستند و در ایران سپند جایی برای این اعمال شیطانی دیده نمی شود.
پدیدارشناسی زن جادو (با تکیه بر شاهنامه و شهریار نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله موجودات اهریمنی که در اساطیر، افسانه ها و حماسه های پارسی در تقابل با قهرمان داستان به ایفای نقش می پردازد و سعی در اغوای قهرمان و گاه کامگیری از او دارد، «زن جادو» است. در شاهنامه و شهریارنامه، دو اثر حماسی پارسی، نیز سه بار با این موجود اهریمنی روبه رو می شویم؛ در شاهنامه در خان چهارم رستم و خان چهارم اسفندیار، و در شهریارنامه در داستان مرجانة جادو با شهریار. در این مقاله پس از بحثی مختصر پیرامون «پری»، کوشیده ایم اثبات نماییم که زن جادو، همان پری است. آنگاه به بررسی تأثیر اعتقادات و افکار زرتشتی در شکل گیری این موجود اهریمنی با تکیه بر روانشناسی ژرفا پرداخته ایم.
جستاری در عقاید و آموزه های سای بابا؛ نقد و بررسی کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی اجمالی زندگی سَتْهیه سای بابا و مهم ترین آموزه های او، تبیین و شباهت ها و تفاوت های آن با ادیان و مکاتب معنوی هند، به ویژه مکتب هندویی ادوَیته وِدَه نته (Advaita Vedanta) و آموزه های عرفا و بزرگان سلف او مانند سای بابای شْریدی می پردازد. به نظر می رسد بیشتر آموزه های وی ریشه در مکاتب باستانی هندی و تعالیم شخصیت های مشهور پیش از خودش دارد، که سای بابا آنها را در قالبی امروزی بیان کرده است. با نقد و بررسی آموزه ها و دعاوی مهم وی، یعنی اینکه تجسد خداوند است و اعمال فوق بشری انجام می دهد، این نتیجه حاصل می شود که هیچ یک از تعالیم وی از منظر خداشناختی، جهان شناختی و نجات شناختی، با تعالیم الهی سنخیتی ندارد. همچنین اعمال به ظاهر جادویی وی نیز، اولاً، در بسیاری از موارد ثابت شده که چیزی جز تردستی نیست و ثانیاً، حتی اگر واقعیت نیز می داشت داعیه خدا بودن وی را ثابت نمی کرد.
بررسی خوارق عادات یا خلاف آمد عادت ها در حماسه
حوزه های تخصصی:
هم چنان که مبالغه یکی از شرط های گریزناپذیر توصیف صحنه های میدان های جنگیست، خلاف آمد عادات یا خوارق عادات، نیز یکی از ارکان اصلی شعر حماسی بشمار می رود. خوارق عادات در این مقاله، شامل نیروهای آسمانی، نیروهای زمینی، عوامل انسانی و امور جادوییست و در شاهنامه فردوسی و چند اثر حماسه مذهبی، از جمله؛ حمله حیدریِ باذل مشهدی، حمله حیدریِ راجی کرمانی، خاوران نامه و علی نامه، بررسی شده است. مضامین این عنصر جدایی ناپذیر حماسه، در شاهنامه فردوسی که به تأثیر از فرهنگ باستانی ایران سروده شده، پررنگ تر از مضامین مشابه در حماسه های مذهبیست. بسامد نیروهای آسمانی در حماسه های مذهبی، بیش تر از شاهنامه فردوسی، و برعکس بسامد نیروهای زمینی، عوامل انسانی و امور جادویی در شاهنامه بیش تر از حماسه های مذهبیست.
ارتباط نمایة نبرد با دیوان در اساطیر ایران با باور به خدایان شاخدار در فرهنگهای بومی (و آزمون وارگی این نبرد در مسیر فردیت قهرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موجودات شرور در اساطیر ایرانی، یاران اهریمن اند، از شاخص ترین موجودات شرور در اساطیر ایرانی، دیوان اند. در این جستار، تحلیل جدیدی از این موجودات ارائه می شود که مبتنی بر تطبیق آنها با خدایان شاخدار در فرهنگهای کهن آسیا و اروپای باستان و ارائة نظریه ای جدید پیرامون خاستگاه دیوان است. در این جستار، از جمله ویژگیهای برجستة مشترک بین این دو، موارد ذیل استخراج شده است: ارتباط با خدای خورشید، استحالة این خدایان باستانی در عصر غلبة تفکر دینی به شیطان و اهریمن، سیه چردگی و شاخداری (ریخت شناسی)، ارتباط با خدایان موسوم به گاو نر و ارتباط با مرگ و دنیای تاریک زیر زمین و سنتهای قربانی و مردم اوباری این خدایان. تعلق این خدایان به فرهنگهای عصر رب النوع پرستی باعث شده، در فرهنگهای توحیدی، ""نبرد"" با این خدایان و دیوان، به مثابه اژدهاکشی، تبدیل به آزمون واره ای برای تشرف قهرمانان شده، خویشکاری آنها این شده که به عنوان مانع در برابر آفریدگان نیکوی اورمزد ایجاد چالش کنند تا قهرمان را در مسیر تکامل قرار دهند. قهرمان با حمایت الهی فرّه بر موجودات مجهز به جادو غالب شده، با غلبه و گذر از دژها و قلعه های آنها، به جاودانگی می رسد
چشم زخم در میانه دین و جادو؛ مطالعه موردی سنت های وابسته به چشم زخم در روستای پیربالا، آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی باورها و آداب و رسوم مرتبط با چشم زخم در چارچوب مردم شناسی دین و آیین است. در مردم شناسی دین همواره میان مناسک دینی و جادویی تفاوت هایی ترسیم شده است. در این پژوهش ابتدا به ارائه تعاریف مشخص از دین و جادو از منظر مردم شناختی پرداخته خواهد شد و سپس مبتنی بر آن تعاریف مجموعه باورها و آداب و رسوم وابسته به چشم زخم در روستای پیربالای آذربایجان شرقی بررسی شده و درهم آمیختگی عناصر جادویی و دینی در آن باورها و مناسک تجزیه و تحلیل می شود. روستای پیربالا در هجده کیلومتری جنوب غربی شهرستان مرند از توابع استان آذربایجان شرقی قرار دارد. داده های مورد مطالعه در این پژوهش از طریق مشاهدات میدانی و ثبت مصاحبه با ساکنان آن روستا گردآوری شده و درون چارچوب پژوهشی مذکور تجزیه و تحلیل شده است. تمایزهای موجود میان عناصر دینی و جادویی در عمل و در بطن زندگی روزمره چندان هم پررنگ و مشخص نبوده و نتایج این پژوهش درهم آمیزی قابل توجهی را میان آن ها نشان می دهد. اصل و منشأ باور به چشم زخم اکنون برای اهالی پیربالا خصلتی دینی دارد و به طور دقیق از گفتمان دینی حاکم بر فرهنگ شیعی برمی خیزد. با این حال از شواهد قوم نگاشتی چنین برمی آید، ورای این باور دینی و در سطوح پایین تر، رفتارها، سلوک و ابزارهایی در زمینة دفع چشم بد نمایان می شوند که از ساحت دینی فراگذشته و مواجهه ای تجربی و انسانی تر را با نیروهای شرّ دامن می زند.
طب عامیانه در ایران عصر ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در تاریخ اجتماعی ایران عصر ناصری، که تابه حال چندان مورد توجه قرار نگرفته است، نقش و جایگاه طب عامیانه در نظام درمانی می باشد. نظام طب و درمان در این دوره به نوعی آمیخته با تقدیرگرایی و در شرایط فقدان و کمبود هر نوع خدمات طبی دولتی و نیز کم توجهی خود مردم نسبت به امور بهداشتی بود. در چنین شرایطی، باورهای عامیانه در ارائه نوع خدمت درمانگران مختلف در شاکله سه گروه عمده حکیمان و دلاکان، گروه های مرتبط با اوراد و ادعیه خوانان و نیز زنان و پیرزنان، تأثیرگذار بود. منابع اطلاعاتی این درمانگران، اغلب برگرفته از دانش پیشینیان در قالب طب سنتی و طب عامیانه ی مرسوم بود که مورد اخیر در ارائه راه های شناخت بیماری و شیوه های درمانی، نقشی مهم بر عهده داشت. طب دوره ناصری به جهتی دیگر نیز مطمح نظر می باشد و آن ورود طب نوین فرنگی با راه کارهای جدید درمانی بود که این موضوع مخالفت هایی را به دنبال داشت. تدریس طب جدید در دارالفنون نقطه عطفی در تاریخ طب ایران بود، اما این امر از سطح گرایش مردم نسبت به طب عامیانه نکاست؛ بلکه در پایان این دوره، پزشکی نوین هم ردیف با طب عامیانه در کنار هم به کار گرفته می شدند. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی علل تأثیرگذار در گرایش مردم به طب عامیانه و تداوم آن در دوره ناصری علیرغم ورود طب نوین فرنگی خواهد پرداخت.
بررسی دیدگاه «ادوارد تایلور» و «جیمز فریزر» درباره خاستگاه و تکامل دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان رویکردهایی که درباره تفسیر و تبیین دین پدید آمد، گرایش عقل گرایی از آن جهت که در تبیین دین، پیدایش و تحول آن را همچون جلوه هایی از تغییر و تکامل فکر و عقل انسان دانسته و تحول و تکامل دین را با تحولات ذهنی بشر یکی می داند، قابل توجه بوده است. این رویکرد، دین را پاسخی به نیاز شناختی انسان می داند. دین در این رویکرد انسان شناسانه، محصول تلاش انسان اولیه برای شناخت اشیاء و رویدادهای محیط اطراف اوست، در نتیجه هر چه دانش انسان به جهان پیرامونش افزایش پیدا می کند، نیاز او به دین کاهش می یابد. انسان شناسانی چون «ادوارد تایلور» و «جیمز فریزر» از این زاویه به خاستگاه و تکامل دین نگریسته اند. آن ها با تاکید بر اصولی مانند وحدت روانی و ذهنی انسان ها، اصل بقایا و الگوی تکامل فکری و ذهنی انسان، مراحل دین را از مرحله جانمند انگاری و جادو تا مرحله وحدت گرایی و توحید، تفسیر می کنند که سرانجام در دوران رشد علم افول می کند. این رویکرد انسان شناسانه، از دو جهت ضعف دارد، یکی از جهت عدم ابتناء بر اسناد عینی و تاریخی داده ها و نظریات ارائه شده که مسئله ای روش شناختی در مطالعات ادیان است و دیگری از جهت محتوایی؛ زیرا پیش فرض اصلی این دیدگاه که عناصر، کارکردها و ویژگی های همه ادیان همانند هستند، از یک طرف و عدم توجه به ابعاد مابعدالطبیعی و عاطفی دین از جهت دیگر، مورد نقد جدی دین شناسان است.
کارکردهای تعلیمی اسطوره در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزه های اخلاقی و تعلیمی یکی از گسترده ترین مفاهیم و مقاصد شعر فارسی است و شاعران برای تأیید، تثبیت و پروراندن این آموزه ها از پشتوانه های مختلفی بهره برده اند. هدف این مقاله بررسی کارکردهای تعلیمی باورهای اسطوره ای در مثنوی معنوی است که در دو حوزه باورها و موجودات اسطوره ای، چگونگی بهره گیری مولوی از آن ها و ویژگی ها و نحوه کاربردشان در راستای ادبیات تعلیمی بررسی شده است. در مثنوی مولوی، عرصه اسطوره در راستای مقاصد تعلیمی و اخلاقی بسیار گسترده است. مولوی از ویژگی های رفتارها و باورهای اسطوره ای مانند جادو و انواع آن، کوبیدن بر طبل هنگام ماه گرفتگی و... برای تبیین گزاره هایی مانند نکوهش نفس و دنیادوستی و پرهیز از فریب خوردن از آن ها و بیدار شدن از خواب غفلت استفاده کرده است. در حوزه موجودات اسطوره ای نیز جن و پری و غول از پربسامدترین موجودات در مثنوی محسوب می شوند که مولوی از آن ها نیز در راستای اهداف تعلیمی و برای بیان گزاره های اخلاقی مانند اعتماد نکردن به هر چیز و دعوت به هوشیاری و ضرورت تقویت بینش درونی بهره گرفته است. بهره برداری تعلیمی از اسطوره ها علاوه بر عمق و ژرفا بخشیدن به این اثر، آن را از یکنواختی موجود در متون اخلاقی و تعلیمی نجات می دهد. ذهنیت تعلیمی مولوی توانسته است که از این حوزه فکری بشر در راستای مقاصد تعلیمی با خلاقیت و مهارت بهره ببرد.
تحلیلی بر جادو و جادوگری در درمان بیماران روانی در گذشته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رضایت از زندگی بیانگر نگرش مثبت فرد نسبت به جهانی است که در آن زندگی می کند و در واقع همان احساس خشنودی است. رضایت از زندگی به متغیرهای متفاوتی بستگی دارد که یک سوی این نیازها به حکومت، سوی دیگر آن به جامعه و در نهایت به خود شخص بر می گردد. مسئله اصلی این
آداب چیدن مو و ناخن بنا بر فرگرد هفدهم وندیداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیروان دین زرتشت از گذشته های دور در تفسیر و ترجمة متون دینی همّت گماشته اند. بخش هایی از این تلاش که امروزه در دسترس است، ترجمه و تفسیری به زبان پهلوی از اوستاست که زند نامیده می شود. متن زند گرچه تقریباً ترجمة واژه به واژه از اوستا ارائه می دهد، ولی گاه برداشت شخصی و تفسیرموبدان را نیز نشان می دهد. آنچه به عنوان تفسیر برآن افزوده شده، خالی از ابهام نیست وگاه حتّی فهم آن ناممکن می شود. از آنجا که وندیداد دربرگیرندة مطالبی دربارة اعمال دینی و شرایع زرتشتی است، برای موبدان زندنویس آشناتر از بخش های دیگر اوستا بوده است؛ از این رو زند وندیداد را می توان کامل تر و دقیق تر از زند سایر بخش های اوستا دانست. متن زند فرگرد هفدهم وندیداد که دربارة آداب چیدن مو و ناخن است و حاوی مطالب فقهی بسیاری است، به نسبت زند قسمت های دیگر اوستا، ترجمه بهتری از اوستا به دست می دهد. در این فرگرد، دستور داده می شود که مو و ناخن چیده شده از مردان اهلو، آب، آتش و برسم دور برده شود و دفن گردد. در هنگام انجام اعمال آیینی، چیدن و دفن کردن مو و ناخن، آنها را به مرغ اشوزوشته پیشکش می کنند که هم چون جادوی سفید عمل کرده و آدمیان را از عواقب جادوی سیاه دیوان مازنی درامان نگاه دارد و دیوان مازنی نتوانند از اجزای جداشده از بدن شخص علیه خودش استفاده نمایند و در نهایت شخص از گزند جادو و جادوگر در امان خواهد ماند. موبدان در تفسیر این فرگرد، از خواندن دعاهایی چون ا شم وهو و اهونور، حتّی سروش باژ هنگام دفن مو و ناخن سخن گفته اند، که می توان این دعاها را وردهای جادوی سفید نامید
مقاله به زبان فرانسه: مارسل پروست و شرق: بازنویسی قصه های «هزار و یک شب» در «در جستجوی زمان از دست رفته» (Marcel Proust et l’Orient : la réécriture des Mille et une nuits dans “À La Recherche du temps perdu)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در نظر دارد بازنویسی قصه های هزار و یک شب توسط مارسل پروست (١٩٢٢- ١٨٧١) در جستجوی زمان از دست رفته را آشکار سازد. پروست با الهام گرفتن از شرق به خلق دنیای شگفت انگیز خود می پردازد و شهرزاد قصه گو نیز در نوشتار او به عنوان القاگر و اشاعه گر بلقوه حافظه مطرح می شود. به علاوه˓ جادو و استعاره در درک مفهوم غرابت پسندی دو موضوع اساسی اند که از دیدگاه مارسل پروست دوگانگی شخصیت ها می تواند معیار مناسبی در تبلور دنیای تخیلی تلقی شود (مادام وردورن در شکل دوشس گرمانت نمایان می شود و اوریان که به صورت خزنده ای کوچک مسخ می گردد). شرق به دو طریق در جستجوی زمان از دست رفته نمود می کند˓ یکی با انتخاب دقیق ( جادوی کلام) و دیگری با پیوستگی مداوم لحظات زمان (نقش حافظه) از سوی شهرزاد˓ که هر دو فرآیند در بازنویسی قصه های شرقی و معرفی آنها به خوانندگان فرانسوی قرن بیستم مهم بوده اند. تلاش خواهیم کرد با تکیه بر رویکردی مشابه، تأثیر شرق بر این رمان نویس فرانسوی را نشان دهیم و اینکه این مهم می تواند به عنوان پایه و اساس هر نوع تحول نهان و آشکار در نظر گرفته شود.
سلامت و باورهای عامیانه در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیماری و مرگ و میر بر اثر بیماری های واگیردار و ناشناخته یکی از واقعیت های اجتماعی دوره قاجار محسوب می شود. ادراک ابتدایی انسان پیشامدرن از بدن و زمینه های زیستی ابتلا به بیماری ها ریشه در باورهای عامیانه مردمان و منعکس کننده بخشی ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه آن روز بود. مقاله حاضر به بررسی باورهای عامیانه و کنش های متعاقب آن در مواجهه با بیماری ها بعنوان واقعیت اجتماعی پرداخته و درصدد پاسخ گویی به این دو پرسش است: باورهای عامیانه دربارة علل وقوع بیماری ها در این دوره چه بودند؟ چه راهکارهایی جهت بهبود و درمان بر حسب باورهای عامیانه تجویز می شد ؟ مطالعه اسنادی منابع تاریخی و تحلیل نظری یافته های مستخرج از منابع نشان می دهد باورهای عامیانه نقش مهمی در حفظ سلامت چه از باب بروز بیماری و چه درمان داشته است. در نزد عموم طرق تامین درمان و سلامت در اشکالی چون رجوع به طب سنتی و بهره گیری از شیوه های درمانی معمول بود. انتساب بیماری به امور ماور الطبیعه راه های حمل اوراد و طلسم ها را بعنوان روش های درمان دیده می شد و همچنین برخورداری از انرژی های افراد و اشیا مقدس به نیت شفابخشی این امور گویای نبود امکانات، عدم شناخت ساختار بدن در مواجهه با بیماری های عفونی پیچیدگی های بیماری در اعضای درگیر از یکسو و تلاش برای جلوگیری از وخامت احوال و حفظ بقا بود.