مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
برساخته های اجتماعی
حوزه های تخصصی:
"کارل پوپر، فیلسوف اتریشی الاصل مقیم انگلیس، آنچه را که با عنوان ""منطق موقعیت"" یا ""تحلیل موقعیت"" معرفی کرده به منزله ابزاری روش شناسانه (متدولوژیک) برای علوم اجتماعی و انسانی در نظر گرفته است. هر چند این متدولوژی با اقبال شمار زیادی از محققان همراه بوده، اما نحوه معرفی این رهیافت از جانب پوپر، گذشته از تغییراتی که طی سالها و در جریان تحریرهای مختلف در آن واقع شده، با ایجاز و اختصاری همراه بوده است که در مواردی مخل فهم دقیق میشود و بعضا"" نوعی توهم ناسازگاری درونی را با برخی دیگر از آراء این فیلسوف به وجود میآورد. در مقاله ذیل، ضمن معرفی نقادانه رهیافت پوپر و اشاره به کاستیهای احتمالی آن، کوشش می شود تا قرائت سازگاری از مدل ""منطق موقعیت یا تحلیل موقعیت"" به عنوان مدل تبیین کننده مناسب برای فهم متاملانه در حوزه علوم اجتماعی و انسانی، ارائه شود. این مدل بر مفاهیمی همچون، موقعیت و شرایط، نهادها و بر ساخته های اجتماعی، حیث التفاتی، کنش و عمل، عقلانیت، معنا و نقش ظرف و زمینه در فهم امور، رویدادها و متون تاکید میکند. به اعتبار نقشی که مدل ""تحلیل موقعیت یا منطق موقعیت"" در وحدت بخشی میان رهیافتهای تبیین کننده مختلف، از جمله مدلهای علی، مدلهای متکی به تعمیمهای قانون مانند،تبیینهای متکی به نقش شخصیت و تفسیرهای متکی به متن (هرمنیوتیک) بازی میکند مدلی فراگیر و کارآمد است که در قیاس با برخی از مدلهای علوم اجتماعی و انسانی از این مزیت مضاعف برخوردار است که یافته ها و دعاوی اش عینی و نقد پذیر و متعلق به حیطه عمومی هستند.
"
ملاحظاتی نقادانه درباره ی دو مفهوم علم دینی و علم بومی
منبع:
فصلنامه حکمت و فلسفه تابستان و پاییز ۱۳۸۶ شماره ۱۰ و ۱۱
39 - 76
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر متشکل از سه بخش اصلی است. در بخش نخست با بهره گیری از شماری از تفکیک های فلسفی، منطقی و تجربی، دیدگاه های پوزیتیویستی و هرمنیوتیستی درباره علم و فناوری که طی دو قرن اخیر از دامنه تأثیر زیادی برخوردار بوده اند مورد نقادی قرار می گیرند. از رهگذر این نقادی توضیح داده می شود که برخلاف نظر پوزیتویست ها، اولاً همه علوم به فیزیک و ریاضی قابل تحویل نیستند و ثانیاً علم و فناوری از سنخ واحدی به شمار نمی آیند؛ و برخلاف نظر هرمنیوتیست ها، اولاً علوم انسانی و اجتماعی تافته ای به کلی جدا بافته از علوم فیزیکی و زیستی نیستند و ثانیاً فناوری برخلاف علم فاقد ذات و جوهر (در اصطلاح فلسفی) است.در بخش دوم با استفاده از نتایج به دست آمده در نخستین بخش به توضیح این نکته پرداخته می شود که علم و فناوری علی رغم ارتباط بسیار نزدیکی که با یکدیگر دارند، از جهات مهمی از هم متمایزند. همین تمایزهای اساسی منجر به آن می شود که محصول تکاپوهای علمی واجد خصلت کلیت و عمومیت باشد، حال آنکه فرآورده های تکنولوژیک رنگ ظرف و زمینه های محلی را به خود می گیرند. به همین منوال، در حالی که در علوم کوشش می شود تا از تأثیرات ناشی از نظام های ارزشی و/ یا ایدئولوژیک تا حد امکان احتراز شود، در حوزه فناوری آموزه های حاصل از ارزش ها از اهمیت بسیار برخوردارند.در سومین و آخرین بخش مقاله با ارائه توضیحات بیشتر درباره شباهت ها و تفاوت های علوم انسانی و اجتماعی با علوم فیزیکی و زیستی، بر این نکته تأکید می شود که علوم انسانی و اجتماعی با علوم فیزیکی و زیستی، بر این نکته تأکید می شود که علوم انسانی و اجتماعی دارای خصلتی دوگانه اند: این علوم از یکسو «علم» محسوب می شوند و از سوی دیگر «فناوری» به شمار می آیند. این خصلت دوگانه موجب می شود که امکان عام تولید فناوری های انسانی – اجتماعی ای بومی و حتی دینی موجود باشد. اما این نکه در عین حال در بردارنده دو نتیجه بسیار مهم است. نخست آنکه «علم دینی» یا «علم بومی» مفاهیمی سازگار نیستند. دیگر آنکه استفاده از امکان عامل تولید «فناوری های انسانی – اجتماعی بومی و یا احیاناً دینی» به منظور دستیابی به محصولات و فرآورده های خاص، نیازمند شناخت دقیق از ظرفیت ها و استعدادهای محیط ها و زمینه های معین است و در غیاب این درک دقیق، این احتمال قوت می یابد که کوشش هایی که در این قلمرو صورت می گیرد و سرمایه گذاری هایی که به انجام می رسد، ضایع و تباه گردد، یا نتایج نامطلوب و خلاف انتظار ببار آورد.
ملاحظاتی نقادانه درباره توسعه فناوری
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر پس از ارائه توضیحاتی در باره چیستی تکنولوژی و تفاوت آن با علم، یک چارچوب مفهومی برای بررسی "توسعه تکنولوژی" ارائه شده است. بخش پایانی مقاله نیز به پیشنهادهایی برای دستیابی به توسعه تکنولوژی در ایران اختصاص دارد. در سرتاسر مقاله اختصار و ایجاز تا حد امکان رعایت شده است. به عبارت دیگر نیت عمدتا جلب توجه مخاطب به برخی از حوزه ها به منظور ایجاد یک زمینه ذهنی مشترک بوده است و نه عرضه یک تصویر تفصیلی و مبسوط.
در قوّت ها و ضعف های مهندسی و تأثیر آن در علوم انسانی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این مقاله، ارزیابی نقّادانه جایگاه معرفت شناسانه مهندسی و تعیین حدود و ثغور تقریبی محدوده ای است که مهندسی را (با همه تنوعی که در آن به چشم می خورد) اولاً، از علوم جدا می سازد و ثانیاً، در میان انواع فنّاوری ها ممتاز می گرداند. همچنین، رابطه میان مهندسی و علوم انسانی و اجتماعی پرداخته است. روش: روش تحقیق مورد استفاده، تحلیل اسنادی است. یافته ها: استدلال محوری مقاله آن است که: اولاً، مهندسی شعبه ای شاخص از فنّاوری است و به این اعتبار با دیگر فنّاوری ها قرابت و ارتباط برهم افزا دارد. ثانیاً، همانند همه دیگر فنّاوری هاست و عموماً به گونه ای بارزتر از آنها، علاوه بر آنکه به نحو مستقل در کار خلق و ابداع واقعیت (برساختن واقعیت) سهیم است، در خدمت بسط علوم قرار می گیرد و ثالثاً، از آنجا که علوم اجتماعی و انسانی، به اعتباری فنّاوری های انسانی و اجتماعی نیز محسوب می شوند، رابطه میان مهندسی و این دسته از علوم/فنّاوری ها رابطه ای ویژه و مثمر ثمر است (یا به گونه ای هنجاری، چنین باید باشد). نتیجه گیری: عنایت به این مسئله است که ابزار ها و رویّه ها و شیوه ها و فنّاوری ها، به خودی خود اقتضای شرّ و خیر ندارند و اخلاقی بودن کنشگران و مجهز بودن آنان به بصیرتهای معرفتی و اخلاقی و بهره گیری مؤثر آنان از نهاد های نظارتی مناسب، مهم ترین امکانی است که برای اصلاح و کاستن از تبعات نامطلوب فنّاوری ها (از انواع مختلف آنها) در اختیار کنشگران است .