مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
نحو
حوزه های تخصصی:
هدف جستار حاضر توصیف نظام زمان دستوری و تبیین ارتباط آن با نمود در کردی موکریانی است. لذا ابتدا زمان دستوری را توصیف کرده و سپس ارتباط آن را با انواع نمود دیدگاهی و موقعیتی روشن می سازیم. نتایج نشان می دهد که کردی موکریانی دارای یک نظام زمانی دوشقی (گذشته و غیرگذشته) است که در ترکیب با مفاهیم وجه نما و نمودنما می تواند ترکیبات زمانی متفاوتی را بسازد. ترکیب این نظام با مفاهیم وجهی صور متفاوتی از جمله ساختارهای آینده نما و پسایندی را به وجودمی آورد. علاوه بر این در ترکیب نمود و زمان ساختارهای کاملی از جمله کامل نتیجه ای، تجربی و متأخر پدید می آیند. همچنین نتایج نشان می دهد که زمان حال حاوی نمود ناقص بوده و زمان گذشته بی نشان ترین زمان برای نمود کامل است. تمام نمودهای موقعیتی به سهولت با گذشتة ساده همراه می شوند، اما برخی از آنها (لمحه ای، دستاوردی و در مواردی افعال ایستا) در زمان حال دچار نمودگردانی می شوند.
بررسی زبان شناختی تشابه ها و تفاوت های صرفی و نحوی و لغوی گفت وگوهای پیامبران در سوره اعراف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
حوزه های تخصصی:
با پژوهشی در قرآن کریم درمی یابیم که بیشترین آیاتِ مربوط به گفت وگو در سوره اعراف به کار رفته است. گاه گفت و گو میان پیامبران و قومشان، گاه میان خدای متعال و پیامبران و یا میان خدای متعال و بنی آدم و یا شیطان جاری است. در این مقاله تلاش شده است تا به بررسی زبان شناختی تفاوت ها و تشابه های صرفی و نحوی و لغوی آیات گفت وگو در سوره اعراف بپردازد؛ اما برای نتیجه بهتر، تنها آیات گفت وگوی پیامبران انتخاب شده است. نکته مهم این است که راز تفاوت و تشابه ساختار و اسلوب گفت وگوهای قرآنی چیست. مهم ترین تفاوت های به کاررفته در گفت وگوهای سوره اعراف در تفصیل جزئیات، تنوع افعال، تفاوت در استعمال حروف جر و عطف، تقدیم و تأخیر هستند. گاهی قسمتی از گفت وگو متناسب با سیاق جمله و هدف و غرض از آوردن آن گفت وگو مطرح می شود و قسمتی دیگر و در جایی دیگر به علت تناسب داشتن با غرضِ صاحب کلام از آوردن آن گفت وگو، آورده می شود. با توجه به مهم بودن معنی و مفهوم، اگر عبارت ها در معنی و مفهوم یکسان باشند، اختلاف الفاظ خللی به متن وارد نمی کند. در گفت وگوهای قرآنی آیه هایی هستند که ساختار زبان شناختی آنها به سبب آرایش واژگانی از یکدیگر متمایز می شوند. این تغییر در آرایش واژگانی به محیط واژگانی هر آیه مربوط می شود. در این مقاله با استفاده از شیوه استقرائی و توصیفی تحلیلی، این مهم بررسی شده است.
نقد و بررسی کتاب «درسنامه نحو»
حوزه های تخصصی:
یک ی از راه ه ای بهین ه س ازی آم وزش دان ش ه ا، کارآم د و روزآم د س ازی مت ن ه ای آموزش ی آنهاس ت. در ح وزه علمی ه تولی د مت ن ه ای آموزش ی چندس الی اس ت ک ه در کان ون توج ه ق رار گرفت ه و دفت ری ب ا ن ام دفت ر تدوی ن مت ون درس ی ح وزه ه ای علمی ه تأس یس ش ده اس ت. کت اب «درس نامه نح و» یک ی از مت ن ه ای تولی دی ای ن دفت ر در ح وزه دان ش نح و اس ت. در ای ن مقال ه س اختار ای ن کت اب از نظ ر بی ان مقدم ه، ترتی ب بی ان قواع د و تبوی ب و محت وای آن از نظ ر تعاری ف و تمرین ات ب ا اس تفاده از روش تحلیل ی- توصیف ی نق د و بررس ی ش ده اس ت.
نقد و بررسی نظرات نحوی عبدالعزیز کاشی در نسخه خطی« شرح المفصل»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسخه ی« شرح المفصل» عبدالعزیز کاشی برجای مانده از قرن هفتم و هشتم هجری است که در آن نویسنده با نثری روان و علمی به شرح کتاب «المفصل» زمخشری پرداخته است. با بررسی نظرات و موضع گیری های وی می توان دریافت که پیرو مکتب بصره بوده است. این نویسنده ی ایرانی مسلّط به زبان عربی تنها به ذکر نظرات علمای نحو بسنده نمی کند بلکه در موارد بسیاری با تکیه بر استدلال های سماعی و قیاسی به اظهارنظر می پردازد. ابن حاجب از جمله نحویانی است که کاشی بسیار به نظرات وی اشاره می کند؛ گاهی در تأیید و گاهی در نقد و رد نظرات وی. این جستار با روش توصیفی تحلیلی به بررسی انتقادهای کاشی نسبت به نظرات ابن حاجب پرداخته و به این نتیجه رسیده است که انتقادهای کاشی در بسیاری موارد به جاست. او با شیوه ای روشن و به دور از تکلّف و اصطلاحات پیچیده ی منطقی و با به کارگیری دلایل علمی استوار به اثبات مدّعای خود پرداخته است. کاشی در اکثر موارد با زمخشری هم عقیده است و توانسته درستی کلام زمخشری را به اثبات برساند.
تحلیل بازتاب دیدگاه و سبک فکری ناصرخسرو در کاربرد فعل
حوزه های تخصصی:
چکیده ناصرخسرو ازجمله شاعرانی است که به سبب نگاه ویژه و ایدئولوژی متفاوتش همواره مورد توجه دوستداران شعر کلاسیک فارسی بوده است. نگارندگان بر این باور هستند که آشنایی با نگرش ناصرخسرو و شناخت جهان شعری او از دریچه تحلیل زبانی آثار وی میسر است، ازاین رو در این گفتار به تحلیل دستوری سبکی افعال سی قصیدة آغازین دیوان ناصرخسرو پرداخته اند. پرسش هایی که این مقاله درصدد پاسخ دادن بدان هاست عبارت است از: افعال به کار رفته در قصاید ناصرخسرو دارای چه ویژگی های دستوری است؛ بسامد ویژگی های افعال در قصاید ناصرخسرو چه ارتباطی با دیدگاه و سبک وی دارد و تکرار این ویژگی ها نشان دهندة چیست. برای پاسخگویی به این پرسش ها افعال سی قصیدة نخست دیوان ناصرخسرو استخراج و ویژگی های دستوری آن ها توصیف شد؛ سپس اطلاعات به دست آمده به شیوه توصیفی تحلیلی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد بیشترین شخص به کاررفته در افعال قصاید، دوم شخص مفرد است که برخاسته از ماهیت تبلیغی شعر ناصرخسرو است. از نظر زمان، پرتکرارترین افعال فعل های زمان مضارع اخباری است که پیوند مستقیم شاعر با موضوع کلام را نشان می دهد. وجه غالب افعال قصاید، اخباری با صدای دستوری فعّال است که برخاسته از ماهیت تبلیغی و متعهد شعر ناصرخسرو است.
تبیین کارکرد مقاربه «خواستن» به عنوان معادلی گویا برای فعل مقاربه «کاد» در ترجمه فارسی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ترجمه های فارسی قرآن کریم برای فعل «کاد» و صیغه های مختلف آن که مسئله ای بحث برانگیز در آثار نحوی، تفسیری و تحقیقی است، معادل های متعددی برگزیده شده است. یکی از این معادل ها، ساخت های فعلی مصدر «خواستن» است که در برخی از ترجمه های کهن و معاصر انتخاب شده است. پژوهش حاضر با بررسی ترجمه های مذکور و با دامنه ای محدود در 60 ترجمه منثور، به این مسئله می پردازد که آیا « خواستن » می تواند بار معنایی « کاد » را در ترجمه آیات قرآن انتقال دهد و کارکرد دقیق آن را عهده دار شود یا خیر؟ برای پاسخ به این پرسش، پس از بیان ویژگی های نحوی و بلاغی فعل «کاد» در زبان عربی، ویژگی های «خواستن» در دستور زبان فارسی ارزیابی و کارکرد بلاغی آن بررسی می شود. سپس با رویکردی تحلیلی- تطبیقی، آیاتی که «خواستن» را به عنوان برابر فارسی «کاد» می پذیرد، شناسایی و با اقامه دلایل نحوی- بلاغی، کارکرد مقاربه «خواستن» به عنوان یکی از برابرهای معنایی مناسب برای فعل «کاد» در ترجمه قرآن، تبیین می شود. یافته های پژوهش حاضر دال بر این است که فعل «کاد» با احتوای مفهوم کلی مقاربه الامر، در برخی آیات، حامل معنای اراده کردن، میل داشتن و قصد داشتن برای انجام دادن فعلی دیگر است و در برخی آیات، حامل معنای پیش بینی، توقع، انتظار، امکان و احتمال وقوع فعلی دیگر که در هر دو مورد، «خواستن» با احتوای مفاهیم مشابه و متعارف در زبان فارسی، می تواند بار معنایی «کاد» در آیات مورد نظر را انتقال دهد و کارکرد آن را متناسب با ساختار زبان فارسی، بر عهده گیرد.
بررسی ویژگی های نحوی جایگاه میانی جمله در زبان آلمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان آلمانی در جمله های پایه ردۀ فعل مفعول و در جمله های پیرو ردۀ مفعول فعل دارد. علاوه بر این ویژگی، در زبان آلمانی ترتیب آزاد واژگانی را مشاهده می کنیم. نقش های دستوری نظیر فاعل، مفعول و قید جایگاه معینی در جمله ندارند؛ بلکه می توانند پیش از فعل صرف شده، در جایگاه میان فعل صرف شده و مصدر و همچنین پس از مصدر قرار گیرند. موضوع مقالۀ پیش رو، نحوۀ چینش سازه ها در جایگاه میانی جمله، بر اساس قواعد ساخت اطلاع و دیگر فاکتورهای دخیل در این ارتباط نظیر معرفگی، جان داری و ضمیرگذاری است. اهمیت پرداختن به این موضوع از این روست که در جایگاه میانی جمله محدودیتی برای تعداد سازه ها وجود ندارد. در این مقاله با استناد به قواعد ساخت اطلاع و معرفی دیگر فاکتورهای دخیل در چینش سازه ها در جایگاه میانی جمله، نشان می دهیم که علاوه بر آزادی نسبی در ترتیب قرارگرفتن اجزای نقش دار جمله، فاکتور های معناشناختی و کاربردشناختی نیز در ترتیب واژگان جمله مؤثر هستند. Informationsstruktur
مقایسه اثربخشی مداخلات عصب روان شناختی و روش دیویس بر مهارت های زبانی (واج شناسی، معنی شناسی، نحو) دانش آموزان نارساخوان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نارساخوانی رایج ترین نوع ناتوانی یادگیری است که به تأخیر و نارسایی در توانایی خواندن مربوط و با نارسایی زیاد در پیدایش مهارت های شناخت واژگان و فهم مطالب خوانده شده مشخص می شود. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مداخلات عصب روان شناختی (Neuropsychological intervention) و روش دیویس (Davis method) بر مهارت های زبانی (واج شناسی، معنی شناسی، نحو) دانش آموزان نارساخوان (Dyslexic students) بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر نارسا خوان پایه اول و دوم ابتدایی (سن 7 تا 9 سال) شهر اصفهان بود، که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش نیز شامل 45 دانش آموز نارساخوان (15 نفر در هر یک از گروه های عصب روان شناختی، دیویس و کنترل) بود که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون تشخیص اختلال خواندن بر اساس پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی، آزمون عملکرد خواندن محقق ساخته، آزمون هوش Raven کودکان و آزمون رشد زبان (Test Of Language Development یا TOLD) بود. داده ها با نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) تحلیل شدند. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون خواندن گروه های آزمایشی و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0≥p). نتایج مقایسه های زوجی نیز نشان داد که نمرات پس آزمون گروه عصب روان شناختی به طور معناداری نسبت به روش دیویس کارآمدتر بود (001/0 ≥p ). نتیجه گیری: زبان نقش مهمی در درک و بیان افراد ایفا می کند زیرا زبان دارای پایه های عصب روان شناختی متعددی است. برخی از مهارت های عصب روان شناختی شامل توجه، حافظه و کارکردهای اجرایی پیش درآمد زبان دریافتی هستند؛ بنابراین یکی از گام های اساسی برای اکتساب زبان، مهارت های عصب روان شناختی است.
اشارات نحوی در المیزان علامه طباطبائی(ره)
حوزه های تخصصی:
مفسر قرآن کریم باید در علوم قرآنی و علوم ادبی چنان مهارت و دانشی داشته باشد که بتواند به امر مهم تفسیر بپردازد و تفسیر بدون تبحر و مهارت در این علوم ممکن نیست. یکی از مهم ترین این علوم، علم نحو است که پایه و اساس بسیاری از علوم دیگر قرآنی و ادبی است. علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان که آن را به روش تفسیری قرآن به قرآن انجام داده ، گاهی به اجمال و گاهی به تفصیل به مباحث علم نحو اشاره کرده است. ایشان در طرح موضوعات نحوی، ضمن طرح مباحث نحوی در دو مکتب بصری و کوفی، به هیچ یک از این مکاتب تعصب نشان نداده است، بلکه هر وجه اعرابی را که با معنا و روش تفسیری وی سازگاری بیشتری داشته، پذیرفته است و تفسیر خود را بر مبنای آن ادامه داده است. در این مقاله، سعی شده با روش توصیفی تحلیلی، برخی از مباحث نحوی که علامه در تفسیر قرآن استفاده کرده است، استخراج و نحوه کاربرد و تعامل مفسر با آن ها بررسی و شرح داده شود تا ضمن بیان اشارات نحوی علامه، با روش تعامل او با علم نحو بیشتر آشنا شویم.
بازخوانی انتقادی از کتاب «آشنایی با دانش نحو »
منبع:
آینه پژوهش سال ۲۸ مهر و آبان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۱۶۶)
93 - 103
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های بهینه سازی آموزش دانش ها، کارآمد و روزآمد سازی متن های آنهاست. در حوزه علمیه تولید متن های آموزشی جدید چندسالی است که در کانون توجه قرار گرفته و دفتری با نام دفتر تدوین متون درسی حوزه های علمیه تأسیس شده است. کتاب «آشنایی با دانش نحو » یکی از متن های تولیدی این دفتر در حوزه دانش نحو است. در این مقاله ساختار این کتاب از نظر بیان مقدمه، ترتیب قواعد و تبویب باب ها و محتوای آن از نظر تعاریف، محتوای درس ها و تمرینات با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی نقد و بررسی شده است.
تحلیل گفتمانی مناظره ابو سعید سیرافی و ابوبشر متی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناظره ابوسعید سیرافی نحوی و ابو بشر منطقی از گره گا ه های کلیدی تمدن اسلامی است. این مناظره محل برخورد دو جریان اصلی برخاسته از رفرم ایدئولوژیک عباسی بود. یک جریان نهضت ترجمه و پیامدهای فکری آن و جریان دیگر دستگاه عقیدتی، فقهی و کلامی عصر عباسی است. جدا از اشکالات جدی سیرافی در رابطه با جای گاه منطق و رابطه منطق و زبان و نحو، این مناظره هدایت گر تنش ناشی از برخورد دو جریان فوق نیز می باشد. در این مقاله سعی کرد ه ایمبا توصیفی تاریخی و تبارشناسی از نهضت ترجمه و عصر تدوین به تحلیل گفتمانی این مناظره وارد و این تنش ایدئولوژیک را بررسی و تشریح کنیم.به نظر می رسد که نتایج این مناظره تأثیرات دامنه داری بر تفکر اسلامی نهاده باشد و در هردو جریان عقیدتی و فلسفی تغییرات پایداری داشته است. جریان فلسفی هم از منطق گرایی دور شد و به سمت بنیانی رفت که فارابی و سپس ابن سینا با عنوان فلسفه مشاء نهادند
سبک شناسی نحوی تشبیهات بلیغ در خطبه های نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشبیه بلیغ از زیباترین و پربسامدترین تشبیهات بکار رفته در خطبه های نهج البلاغه است؛ به گونه ای که حدود دوسوم تشبیهات خطبه ها را دربرمی گیرد، و ازآنجایی که نحو پایه و اساس کلام است و تشبیهات بلیغ در ساختارها و شیوه های متنوع نحوی ارائه شده است و هر یک کارکرد و دلالت ویژه ای را دربردارد، ازاین رو پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به سبک شناسی تشبیهات بلیغ خطبه های نهج البلاغه در لایه نحوی می پردازد. ساختمان جملات تشبیهات بلیغ در خطبه های نهج البلاغه در مواضع مختلف، با توجه به مقتضای کلام و نقش مشبه به در پنج اسلوب نحوی واقع شده است. در بیشترین بسامد مشبه به مفعول مطلق نوعی واقع شده است که به دلیل جناس اشتقاق موجود در آن موسیقی دل انگیزی دارد. در ساختارهای بعدی به ترتیب کاربرد، مشبه به خبر، اضافه تشبیهی، مفعول به دوم و حال واقع شده است. کاربرد فراوان ساخت های همپایه در تشبیهات بلیغ جمع، یکی از ویژگی های سبک نحوی امیر مؤمنان (ع) است که بستر برخی از صنایع بدیعی مانند تکرار، سجع، تقابل، موازنه و ... شده است و همین مسئله سبب ارتقای ارزش هنری و به ویژه ارزش موسیقایی تشبیهات گردیده است.
دراسه جوانب من اللهجه العربیه فى خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
هذه المقاله فى الواقع هی ثمره و حصیله دراسه میدانیه قام بها الباحث فی منطقه خوزستان الإیرانیه، درس من خلالها اللغه المحکیه لدى عرب خوزستان، کما هى الیوم، وبحث فیها الکاتب الحدود الجغرافیه للهجه، والقبائل التی تتکلم بها. ثمَّ تطرق إلى مباحث صوتیه وصرفیه ونحویه، وأشار إلى الاقتراض اللغوی لهذه اللهجه من الفارسیه و غیرها فی إیران. والتغییرات التى طرأت علیها. مع ذکر أمثله توضیحیه لکلِّ ذلک. وکان منهج البحث فی هذه الدراسه هوالمنهج الوصفی، فقد سجَّلنا عینات متنوعه من هذه اللهجه على أشرطه الکاست، ثم درسناها واصفین جوانبها الصوتیه والصرفیه والنحویه، وقد استعنّا فی مواضع باللغه (الفصحى) لتوضیح الجوانب المشترکه بینها و بین اللهجه العامیه فی خوزستان.
ظاهره التضمین فی القرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
التضمین عباره عن: تصحیح تعلق منصوب فعل او شبهه من الاسم وشبه الجمله بتقدیر عامل مناسب معنىً وعملا واضافه معناه الى العامل المذکور، او على ما اعتقده الکوفیون: تصحیح تعلق حرف بالعامل السابق بواسطه تقدیر معنى حرف او ظرف متعلق بالعامل من حیث المعنى. التضمین من الظواهر التی تلعب دورا وظیفیا هاما فی اللغه العربیه لا سیما فی القرآن الکریم وفی حقل التفسیر. قد عنی علماء کثیرون عبر التاریخ بهذه الظاهره فاننا نجد البصریین والکوفیین والبغدادیین والمصریین والاندلسیین من النحویین قد حاولوا ان یجدوا حدا علمیا دقیقا لهذه الظاهره لکنهم مع هذه الجهود الجباره لم یصلوا بعد الى تحدید علمی یجعل الباحث مکتفیا به. اهمیه هذه الظاهره من جانب والدور الایجابی الذی تلعبه من جانب آخر، بعثانی وحفزانی لکی ابذل ما فی وسعی واشمر عن ساعدی فی الحصول على حلول علمیه تجاه مسائل التضمین العدیده. اننی رکزت مسار هذا البحث على ثلاثه محاور: 1- هل یمکن تقدیم تعریف جدید لهذه الظاهره؟ 2- ما هی الادوار الوظیفیه الهامه التی یلعبها التضمین؟ 3- ما هی مکانه التضمین فی علم البیان؟
العربیه المعاصره فی خضمّ التطورات المتنوعه(مقاله علمی وزارت علوم)
إن للغه قسطا کبیراً من الدراسات العلمیه فی مختلف حقول العلوم الإنسانیه. إنها آیه لإبداع العقل، ومرآه صافیه لثقافه المجتمعات البشریه. اللغه لیست مجرد أداه للتعبیر عما فی النفس من الأفکار والأحاسیس، بل تتجاوز هذا الحد، بتأثیرها الفاعل فی نفس المتکلم والمخاطب، من خلال صبغ المضامین بصبغتها. واللغه العربیه لم تکن فی العصر المعاصر بمعزل عن المستجدات الحدیثه للدراسات الألسنیه، لکن الدراسه العلمیه للعربیه کانت منذ نزول القرآن الکریم أداه لفهم المضامین القرآنیه وسائر النصوص الأصیله الإسلامیه، فاعتادت أن تکون قائمه علی الاتجاهات اللغویه والبلاغیه المرتبطه بتفسیر النصوص الإسلامیه. هذا الاتجاه الکلاسیکی قلما یخضع للتحولات المستمره عند المتجددین الذین یرون اللغه عنصرا متغیرا فی ذاته کسائر الشؤون الإنسانیه المتطوره دوماً. ینطلق هذا البحث من قاعده التطور الذاتی والمستمر للغه، ویری الباحث أن قداسه القرآن یجب أن لا تحول دون التطورات العلمیه الحدیثه فی النظره إلی اللغه، ولا ینبغی حصر العربیه فی القوالب اللغویه التی صاغها المتقدمون، والتی ترسخت أکثر من ألف سنه فی أذهان الصرفیین والنحویین والبلاغیین، بل یجب الأخذ بعین الاعتبار کل المستجدات الحدیثه فی المجالات اللغویه والألسنیه.
نظره جدیده إلى المسائل المشترکه بین النحووالبلاغه وأثرهافی الدراسات البلاغیه والنحویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۱۵ سال ۱۴۲۹ شماره ۳
111-132
کانت البلاغه عباره عن نظرات متناثره فی الم صادر الن حویه وکانت الج هود النحویه متقدمه على علوم البلاغه ، حتى أن کثیراَ من المباحث التی بحثها أهل البلاغه تحدث عنها النحاه قبل تدوین البلاغه. وبعد استقلال العلوم البلاغیه دخل کثیر من المسائل التی هی من صمیم علم النحو فیها وعند التحقیق والتأمل یعلم أنها لاعلاقه لهذه المسائل بموضوع البلاغه وعلم المعانی . ومن هذه المسائل أحوال المسندالیه والمسند وأحوال متعلقات الفعل والقصر والفصل والوصل . فالبلاغیون عرفوا المعانی بأنها علم بأحوال اللفظ العربی التی بها یطابق مقتضى الحال ؛ وهذه المسائل بیان للأصول النحویه أو المعانی الوضعیه التی لاتتغیر . فالأبواب التی تتعلق بعلم المعانی قلیله جداَ ، حتى أنها تنحصر فی مباحث کالإیجاز والإطناب والمساواه وبعض مسائل الإنشاء والخبر.
بررسی گذرایی در گفتار کودک فارسی زبان از منظر انگاره نظری هاپر و تامسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه گذرایی مفهوم مهم و کاربردی در زبان و گفتمان است، بررسی آن در گفتار کودک می تواند پاسخ گوی مسائل زیادی در حوزه زبان آموزی کودک باشد. گذرایی در رویکرد معنایی - گفتمانی هاپر و تامسون براساس معیارهای متفاوتی تعریف می شود که یکی از آن ها حضور مفعول است. از دیگر معیارها می توان به عناصری همچون لحظه ای بودن و غایت مندی عمل، عاملیت کنش گر و میزان تأثیرپذیری مفعول اشاره کرد. در نوشتار پیش رو مؤلّفه های مطرح شده در نظریه هاپر و تامسون در گفتار کودک فارسی زبان بررسی شده است و اینکه آیا تفاوتی از لحاظ مؤلّفه های مذکور بین گفتار کودک و بزرگسال وجود دارد. تعیین مشخصات سرنمون گذرائی در گفتار کودک و میزان فراوانی آن در پیکره داده ها از دیگر مسائل بررسی شده در این پژوهش بود. به این منظور پیکره ای شامل صد بند خبری از گفتار چهار کودک فارسی زبان حدود سه سال بررسی شد. روش تحلیل داده های پژوهش ازنوع توصیفی - تحلیلی بوده است. تحلیل پیکره پژوهش نشان داد که گفتار کودک فارسی زبان می تواند معیارها و مؤلّفه های هاپر و تامسون را در خود داشته باشد که به صورت های مختلف معنایی یا واژنحوی بروز یابد. مؤلّفه های مشارکان در عمل، ارادی بودن، جنبشی بودن عمل و تأثیرپذیری مفعول در گفتار کودک نسبت به بزرگسال امتیاز بیشتری کسب کردند که بیان گر درجه گذرایی بالاتر بندهای گفتار کودک نسبت به بزرگسال است. سرنمون گذرایی در گفتار کودک شامل یک کنش گر (به طور معمول خود کودک) و یک شیئ بی جان است که تمام معیارهای ده گانه هاپر و تامسون در آن قابل بازیابی است.
بنیادهای زبان شناسی شناختی در دیدگاه های عبدالقاهر جرجانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی، ساختهای دستوری را مبتنی بر ساخت ذهنی می داند و معنی را در کانون توجه خود قرار می دهد و معتقد است: معنی از شناخت و ادراک انسان مستقل نیست و رمزگذاری زبان شامل عواملی چون گزینش، دیدگاه، کانون توجه، چارچوب بندی، شیوه های مقوله بندی، و جزء اینهاست و ساختار زبانی، بازتاب مستقیم شناخت است، یعنی یک عبارت زبانی خاص، به یک شیوه خاصِ مفهوم سازی یک موقعیت معین وابسته است؛ این دیدگاه بسیار به نظریه نظم عبدالقاهر شبیه است که می گوید: معنی سخن وقتی حاصل می شود که مطابق ترتیب و تألیف خاصّی که معانی مرتّب و منظّم در نفس و دل آدمی دارند، به فرمان عقل به الفاظ مرتب ریخته شود (جرجانی، 1374: 2). توجه به نقش شناختی زبان، اهمیت معنا، پیروی ساختارهای نحوی از ساختار معنای ذهنی و عواملی که زبان شناسان شناختی در رمزگذاری زبان مؤثر می دانند، در این سخن عبدالقاهر عیان است. با عنایت به اهمّیّت دیدگاه شناختی در زبان شناسی معاصر و به دلیل جامعیت و دقت دیدگاه های زبانی عبدالقاهر که در محافل علمی اهمّیّت فوق العاده ای یافته است، در این مقاله دیدگاه زبان شناسان شناختی را با دیدگاه های زبانی عبدالقاهر مقایسه و تحلیل کردیم و بدین نتیجه رسیدیم که هر دو زبان را یکی از قوای شناختی می دانند که منشأ تجربی، روانشناختی و نقش اجتماعی دارد. و دستور زبان پیرو معنا و مفهوم است و معنای زبان متأثر از نظرگاه، موقعیت و دانش فردی و کاربرد عینی آن است.
بررسی ارتباط مهارت خواندن واژه ها و درک نحوی با درک متن در کودکان نارساخوان و طبیعی فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
9 - 32
حوزه های تخصصی:
خواندن، بی گمان یکی از باارزش ترین مهارت های برجسته بشر است. برخی معتقدند توانایی واژگانی و دستوری، نقش مهمی در تواناییِ خواندنِ کودکان دارد. با توجه به متفاوت بودن زبان ها و شیوه های نگارشی آن ها، لازم است پژوهشی در پیوند با کودکان فارسی زبان نیز انجام شود. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط مهارتِ خواندنِ انواعِ واژه ها و درکِ متن با توانایی دستوری و واژگانی کودکان نارساخوان و طبیعی است. برای انجام این پژوهشِ میدانی، 16 دانش آموز نارساخوان و 32 کودک همتای سنی انتخاب شدند. پس از اجرای آزمون های خواندن و درک نحو، بیان دستوری و درک و بیان واژگان، یافته های آن ثبت گردیده و با نرم افزار اس.پی.اس.اس تحلیل شد. بر مبنای یافته های پژوهش حاضر در همه مهارت های خواندن و مهارت های واژگانی و نحوی، تفاوت معناداری میان دو گروه کودکانِ عادی و نارساخوان وجود دارد. همچنین، یافته ها نشان می دهد در هیچ یک از گروه ها میان مهارت های خواندن با درک ساخت های نحوی و بیان ساخت های دستوری همبستگی معناداری وجود ندارد. بررسی همبستگی میان مهارت خواندن و توانایی واژگانی نیز نشان داد در گروه نارساخوان، خرده آزمونِ واژه های تصویری با سرعت و دقت خواندن، خرده آزمون واژه های ربطی با سرعت خواندن و خرده آزمون واژه های شفاهی با دقت خواندن و درک متن، همبستگی مثبت و معناداری دارد. افزون بر این، همبستگی معناداری میان خواندن واژه های بی قاعده و واژه های تصویری و واژه های شفاهی وجود دارد اما میان خواندن ناواژه ها و واژه های تصویری، ربطی و شفاهی همبستگی معناداری وجود ندارد. بنابراین تقویتِ توانایی واژگانی کودکان نارساخوان علاوه بر بالا بردن مهارت هایی همچون سرعت و دقت خواندن، برای خواندن واژه ها به ویژه واژه های بی قاعده ضروری است.