مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نحو
حوزه های تخصصی:
«ما» یکی از مبهم ترین و متنوع ترین و پرکاربردترین واژگان عربی است. یکی از انواع آن «ما» موصوله است که برای ابهام زدایی آن از جمله یا شبه جمله ای به عنوان صله استفاده می کنند. گاهی عبارت صله با عبارت قبل از «ما» شباهت داشته، «ما» یا ضمیر راجع به آن برای هر دو عبارت، یکی از چهار نقش کلیدی: فاعلی، نائب فاعلی، مفعولی، یا مبتدایی را ایفا می کند. در این میان، نمونه هایی مثل «فیه ما فیه» وجود دارد که در آنها دو عبارت طرفین «ما» یکسان است. نگارندگان در این مقاله ضمن نام گذاری چنین کاربردهایی به «اسلوب معادله»، با توجه به نکات دستوری و بلاغی، به بازنگری در مفهوم آن پرداخته و پس از گزارش ترجمه نمونه هایی از آن در قرآن و حدیث و متون ادبی، ترجمه های قابل قبول را نمایانده اند.
برخی پیامدهای نظریه ساخت اطلاع برای ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت اطلاع به عنوان یکی از بخشهای دستور زبان (Lambrecht, 1994) به میزان بجایییک صورت زبانی در یک موقعیت ارتباطی و کلامی خاص مرتبط میشود. به عبارت دیگر، در ساخت اطلاع مسئله این است که در یک موقعیت خاص از بین چندین صورت زبانی با معنای گزارهای و تحلیلی مشابه، کدام صورت زبانی بجا و کدام نابجاست. در این پژوهش برخی از پیامدهای عملی نظریه ساخت اطلاع برای ترجمه تبیین شده است. برای تحقق این هدف، پرسش نامهای طراحی شد که در آن آزمودنیها در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون به سؤال هایی درمورد صرف و نحو جواب دادند. نتایج به دست آمده از به کارگیری آزمون T4 جفتی روی دادهها نشان می دهد در آزمون صرف تفاوت مشاهده شده بین عملکرد آزمودنیها در دو مرحله آزمون معنادار بوده؛ درحالی که در آزمون نحو تفاوت معنادار نبوده است. پیامد این پژوهش برای ترجمه این است که ترجمه تحت اللفظی صورتهای زبانی به ویژه در حوزه صرف به تولید صورتی نابجا منجر میشود؛ اما در حوزه نحو ممکن است به تولید ساختی بینجامد. پیامد دیگر این است که برای ارائة ترجمه ای با ارزشِ نقشی برابر، مانند دیگر حوزههای دستور زبان، مترجمان به آموزش صوری ساخت اطلاع نیاز دارند.
جادوی نحو در غزل سعدی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نویسنده بر آن است تا از منظری به کلام سعدی بپردازد که بتواند به دریافتی سبک شناسانه از نحو سعدی در غزلیات دست یابد. وی اشاره می کند که یکی از مسایلی که درباره کلام سعدی بسیار مطرح می شود، سبک طبیعی یا نحوی معیار است. شعر سعدی به نحو معیار یا نظم پایه زبان فارسی بسیار نزدیک است. از ویژگی های دیگر سخن او، کاربرد تمهیدات پیوندی است که در واقع استفاده از آن دسته از عناصر زبانی است که بندها و بخش های کلام را به هم متصل می کند.
تعامل نحو و واژگان در دستور وابستگی:(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشیده ایم تا در چهارچوب دستور وابستگی ضمن برشمردن نقش های گوناگون فعل «شدن» در فارسی، از اهمیت واژگان در توصیف های نحوی سخن بگوییم. نگارندگان در این مقاله همچنین کوشیده اند تا به دقت از این اصل صورت گرایانه پیروی کنند که وجود نقش های دستوری هر زبانی را تنها با استناد به معیارهای صوری می توان پذیرفت و استعانت از معیارهای صرفاً معنایی برای تفکیک نقش های دستوری از هم، قابل قبول نیست. فعل «شدن» دارای یکی از شش نقش زیر در زبان فارسی است: فعل ربطی (در سه نوع جمله اسنادی کامل، اسنادی ناقص، و اسنادی با فاعل بندی)، جزءِ همکرد در برخی فعل های مرکب و فعل های پی بستی، فعل کمکی مجهول ساز، فعل وجهی، فعل کمکی در صورت مجهول یا ناگذرای افعال ضد سببی و در آخر فعل بسیط. در این مقاله، موارد فوق را یک به یک بررسی می کنیم.
مقاله به زبان عربی: پدیده توهم در زبان عربی (ظاهرة التوهم فی اللغة العربیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توهم"" یکی از پدیده های زبانی شناسایی شده در نحو عربی است. نحویان سنتی از دیر باز برای توجیه پاره ای از واژگان و ترکیب های نحوی که با قواعد رایج دستوری سازگاری ندارد، از این پدیده زبانی کمک گرفته اند؛ با این وصف، تنها در علم نحو و در قالب اصطلاح «العطف علی التوهم»، به معرفی کوتاهی از آن بسنده کرده اند. افزون بر این، از معرفی ""توهم"" در علم لغت نیز غفلت ورزیده و محدوده کاربرد این پدیده در نحو را تنها به باب ""عطف"" محدود ساخته اند و به دیگر موارد استفاده از آن در ابواب دیگر علم نحو اشاره نکرده اند.
چنین کاستی هایی ما را بر آن داشت تا با جست و جو در کتاب های لغوی و نحوی، و بر اساس روش وصفی ـ تحلیلی با بررسی و نقد سخنان ایشان در این خصوص، به معرفی بیشتر این پدیده در زبان عربی بپردازیم و در این راه به ابداع سه اصطلاح جدید، یعنی: «التوهم النحوی»، «التوهم اللغوی» و «التوهم المعنوی» دست یازیم .
بررسی جایگاه و کارکرد مقوله نفی در تحلیل ساختی فارسی و تبیین فرایند منفی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از تمایز های مهم در تحلیل های نحوی تمایز میان مقوله های واژگانی و مقوله های نقشی است. همچنان که دستور زایشی مراحل سیر خود را طی می کند، اهمیت مقوله های نقشی در تحلیل ساختی و توضیح و تبیین مراحل اشتقاق عبارت ها و جملات بیش از پیش مورد تأکید قرار می گیرد. در این پژوهش، ضمن بررسی آرای مختلف در زمینه جایگاه و نحوه عملکرد یکی از مقوله های نقشی، یعنی مقوله نقشی نفی، با ارائه شواهدی به ردّ نظریه ای می پردازیم که جایگاه مقوله یاد شده را بر فراز گروه زمان در نظر می گیرد. بر این اساس، فرافکن نفی در فارسی را سازة بلافصل مشرف برگروه فعلی بالایی(vP) در نظر می گیریم. در این تحلیل، هنگامی که در جمله فعل کمکی (پس از فعل اصلی) یا فعل وجهی (پیش از فعل) وجود دارد، مجموعة v که شامل فعل اصلی است به فعل کمکی یا وجهی منضم می شود. سپس عنصر نفی از گره Neg حرکت کرده و به ساخت حاصل از این اشتقاق افزوده می شود. پس از حرکت عنصر نفی از Neg به T، این عنصر به سازه متشکل از فعل وجهی و فعل اصلی متصل می شود و صورت دستوری منطبق بر ترتیب خطّی روساختی فعل منفی (ن + خواهد + نوشت) را تولید می کند. همچنین برای نخستین بار فرمولی مبتنی بر برنامه کمینه گرا جهت منفی سازی جمله های فارسی ارائه می شود.
تفسیر لغوی و ادبی قرآن از منظر روایات معصومان(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از کهن ترین روش های تفسیر قرآن روش تفسیر به لغت و صرف و نحو و بلاغت (تفسیر ادبی) است. در روایات تفسیری بجای مانده از معصومان (ع)، موارد فراوانی وجود دارد که آن بزرگواران ضمن بازگو کردن معنای لغوی یا نکات ادبی موجود در آیات و با تکیه بر قواعد صرف، نحو، معانی، بیان و یا ارجاع به کاربردهای عرفی و ذکر واژه های مترادف به تفسیر و تبیین آیات پرداخته اند.
در این مقاله موارد و نمونه هایی قابل اعتنا از این گونه تفسیر در آثار به جای مانده از معصومان (ع) ارائه شده تا علاوه بر اثبات ریشه داری و قدمت این روش در تفسیر قرآن، مشروعیت، صحت و نیز اهمیت این شیوه در تفسیر به عنوان یکی از روش هایی که معصومان در تبیین آیات قرآن به کار برده اند نیز به اثبات رسد.
بررسی ونقد معانی حرف جر «باء» از دیدگاه ابن هشام انصاری
حوزه های تخصصی:
جمال الدین بن هشام انصاری (761م) در تاریخ نحو عربی و تحول و پیشرفت و احیای این علم، سهمی بسزا و نقشی عظیم دارد. او که خالق اثر «مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب» است، نحوی مبتکر و صاحب نظری است که در فهم، بررسی، مقایسه، استنباط و بیان مسائل و قضایای نحوی از شیوه ها و اسلوب های بدیع و منحصر به فرد خود استعانت می گیرد. حرف جر «باء» از دیدگاه ابن هشام دارای چهارده معناست که یک معنای آن زائد و سایر معانی غیر زائد است. از جمله این معانی می توان به الصاق، تعدیه، استعانت، سببیت، مصاحبت، ظرفیت، بدل، مقابلة، مجاوزت، استعلاء، تبعیض، قسم، غایت، تفدیة و تأکید اشاره نمود. نگارندگان در این مقاله می کوشند به بررسی و نقد مقوله حرف جر «باء» از دیدگاه ابن هشام انصاری از طریق قرائن مقالیه و حالیه بپردازند.
تکواژ صفر
حوزه های تخصصی:
در صرف تکواژبنیاد، تکواژ صفر به تکواژی گفته می شود که بار معنایی دارد، اما هیچ گونه تظاهر صوری ندارد؛ یعنی نه صورت آوایی دارد و نه صورت نوشتاری؛ به عنوان نمونه، کلمة «رفت» در زبان فارسی، فعل گذشتة سوم شخص مفرد است، اما در این کلمه هیچ نشانة صوری ای برای نشان دادن مشخصه های شخص و شمار وجود ندارد. گروهی از زبان شناسان کلمة «رفت» را به صورت [رفت-Ø]فعل تحلیل می کنند و مشخصه های شخص و شمار را به تکواژ صفر نسبت می دهند، اما تکواژ صفر از سوی بسیاری از محققان از جمله آرونوف (1976 و 1983)، لیبر (1981)، بائر (1983و 1988)، اشتکاور (1992) و ملچوک (1996)، به دلایل متعددی از جمله تعدد مقولات دستوری و تعدد معانی، مورد اعتراض قرار گرفته است. در این مقاله، ماهیت تکواژ صفر مورد بررسی دقیق تر قرار گرفته و مصادیق این تکواژ و شرایطی که زبان شناسان برای وجود آن مطرح کرده اند، معرفی شده است. آن گاه، پس از ارائة دلایلی که برای تأیید و رد تکواژ صفر برشمرده اند، با ارائة شواهد زبانی مشخص شده است که آنچه در منابع با عنوان «تکواژ صفر» می نامند، خلأای است بافتی در محور هم نشینی که گویشور با توجه به بافت زبانی و غیرزبانی ای که در دسترس دارد، آن را پر می کند.
دستور زبان ایلامی هخامنشی؛ بخش دوم: درآمد؛ قید؛ عدد؛ حرف ندا؛ نحو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان ایلامی هخامنشی چندان متفاوت با دوره های پیشین این زبان است که می توان و به جاست دستور زبانی مستقل بر آن نوشته شود، چنان که پیپر (1955) نزدیک به شصت سال پیش چنین کرده است. نوشته حاضر دستور مستقلی است بر این زبان بنابر متن های ایلامی هخامنشی در کتیبه های شاهی هخامنشی و گل نوشته های دیوانی ایشان که بخش های قید، عدد، حرف ندا و نحو را شامل می شود. بخش های دیگر این دستور، در مقاله ای مستقل در شماره پیشین همین نشریه، منتشر شده است.
بررسی انواع تاکید در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح تاکید [focus] حداقل در دو معنی در مباحث زبانشناسی به کار رفته است: نخست، اشاره به سازه یا عبارتی دارد که از حیث آوایی برجسته تر از سازه های دیگر جمله تلفظ می شود (جکنداف1972، ولدووی 1990، ولدووی و انگدال 1996، روت 1995)، و کاربرد دوم آن به معنای بخشی از جمله است که دارای اطلاع نو می باشد و از آن به عنوان تاکید جمله یاد می شود (جکنداف1972، ولدووی 1990، روت 1995، کیدوای 2000، ایشی هارا 2000، برونتی 2003، کولز 2003). تاکید را می توان در زبان های مختلف با استفاده از ابزار آوایی، صرفی و نحوی نشان داد. برخی زبانها از یکی از این ابزار استفاده می کنند؛ برخی دیگر از همه این ابزار برای بیان تاکید استفاده می کنند (ولدووی و انگدال 1996، زوبی زارتا 1998، کیدوای 2000). در بسیاری اوقات از ترکیبی از ابزارهای نحوی ، صرفی و آوایی برای نشان دادن تاکید استفاده می شود. در این مقاله سعی بر آن است تا نشان دهیم در زبان فارسی انواع تاکید کدامند و چه تفاوتهایی با همدیگر دارند. به این منظور سعی می شود تعریف مشخصی از تاکید ارائه شود و تفاوت آن با مبتدا [topic] ، و زمینه [ground] یا پیش انگاره [presupposition] مشخص شود. همچنین میان تاکید اطلاعی [information focus] جمله که در هر جمله وجود دارد ، دارای اطلاع نو می باشد، می تواند بخشی از جمله یا کل آن را شامل شود، و فقط شامل موضوعهای درونی [internal arguments] و متمم ها می باشد؛ و تاکید تقابلی [contrastive focus] که تاکید نشاندار است، لزوما در هر جمله ای وجود ندارد، علاوه بر داشتن اطلاع نو، معنای تقابل [contrast] یا نوعی برجستگی [prominence] در خود دارد، فقط شامل واژه یا بخشهای کوچکتر از واژه می شود، و می تواند شامل همه موضوعها و ادات [adjunct] نیز باشد؛ تفاوت می گذاریم.
زبان فارسی به مثابه زبانی هسته آغازین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه بیشتر گروههای نحوی زبان فارسی، همجون گروه اسمی (NP)، گروه صفتی (AP) و گروه قیدی با حرف اضافه (PP) ساختار هسته آغازین تلقی گشته اند و بر این مبنا تحلیل شده اند، با این حال اکثر دستوریان و زبان شناسان بر مبنای توالی عناصر سازندة جمله که ساخت فاعل- مفعول- فعل یا (SOV) را ارائه می دهند، این زبان را اساساً زبانی هسته پایانی تصور نموده اند، در این مقاله، نویسنده با استناد به این واقعیت که اکثر گروههای بیشینه زبان فارسی (XPs) هسته آغازین اند، این طور استدلال می کند که اگر بتوان تحلیلی برای گروههای فعلی ارائه نمود که مزیتی معنی دار برای توالی SOV نسبت به SVO قائل نشود، می توان زبان فارسی را اساساً به مثابه زبانی هسته آغازین تحلیل نمود. نویسنده با استناد به شواهدی همچون تولید جمله های مکمل (CPs) پس از فعل متعدی، جای دهی ضمائر مرخم (Clitics) و جایگاه قید نسبت به هستة گروه فعلی و مکمل آن، در کنار وقوع همزمان توالی (OV) و (VO) به این نتیجه می رسد که در یک تحلیل نحوی نه تنها فرض ساخت زیر بنایی (SOV) برای فارسی توجیه نظری ندارد بلکه فرض SVO برای این زبان، زیر ساخت فارسی را بهتر تحلیل می کند.
فراگیری نحو زبان فارسی (یک تحقیق موردی: 36 تا 50 ماهگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله رشد زبانی یک کودک فارسی زبان از نظر نحوی مورد بررسی قرار می گیرد. این مقاله حاصل پژوهشی است که به صورت تک موردی و طولی بین سنین 36 تا 50 ماهگی انجام گرفته است. جمع آوری اطلاعات به صورت طبیعی بوده و البته در بعضی موارد از روش تجربی نیز استفاده شده است. در این تحقیق انواع جملات تولید شدة کودک از نظر ساختاری، زمان دستوری، مطابقه و وجه و همچنین ساخت های معلوم و مجهول ساختار درونی گروه های اسمی، روابط ضمایر و سایر موارد مربوط به حوزة نحو مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته اند.
بررسیِ کاربرد انواع بند، آرایش واژگانی و دستگاه های آن، در نوشتارِ دانش آموزانِ دخترِ پایه های دوم تا پنجم ابتدایی در شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، به توصیفِ کاربردِ انواع بند، آرایش واژگانی و دستگاه های مربوط به آن، در نوشتار دانش آموزانِ پایه های دوم تا پنجم ابتداییِ شهر کرمان می پردازد. چارچوبِ نظری پژوهش، نظریة نقش گرای مقوله و میزان هلیدی (1961) است، که باطنی (1348)، بر روی زبان فارسی پیاده کرده است. نتایج به دست آمده، حاکی از این است که در ظهور ساخت های نحویِ نوشتاری نیز، همچون گونه گفتاری، سلسله مراتب وجود دارد. و ساخت های پیچیده و نشان داری مانند جملات پرسشی، منفی، مجهول و ساخت های چندمتممی، دیرتر در نوشتار دانش آموزان ظاهر می شوند، و از بسامد وقوع کمتری نیز برخوردارند. ظهور بسیاری از ساخت های نحویِ پیچیده، و افزایش کاربرد آن ها، در جریان افزایش پایة تحصیلی، نقش مثبت آموزش را در پیشرفت گونة نوشتاریِ زبان، در نزد دانش آموزان، نشان می دهد.
معنای اصلی و تبعی در ترجمه ی غلامعلی حدّاد عادل از قرآن کریم (مطالعة موردپژوهانه ی سوره ی نمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصل در ترجمه، رعایت امانت، حفظ معنا و سلیس بودن است که این موضوعی ثابت در اصل ترجمة غلامعلی حدّاد عادل است. یقیناً ترجمة فارسی شیوا و ادبی وی، توانسته است بخش عمده ای از این ضرورت ها و انتظارها را تحقّق بخشد، لیکن مسئلة این تحقیق، میزان و چگونگی این تعادل و مطابقت معنا با الفاظ قرآنی است. مترجم برخی ساختارهای صرفی نحوی و بلاغی را در ترجمه نادیده انگاشته، در مواردی نیز ترجمة واژگان (اسم، فعل و حرف)، ترکیب ها و اصطلاحات در مقابل هم قرار نگرفته است. بنابراین، لازم معنا یا معنای تبعیِ واژگان، ترکیب ها و اصطلاحات در ترجمه لحاظ شده است، نه معنای اصلی و دقیق آنها. این پژوهش درصدد است تا با مطالعة موردپژوهانة «سورة نمل»، ترجمة ایشان را از زوایای مختلف واژگانی، صرفی نحوی، بلاغی و ویرایشی، به بوتة نقد، تحلیل و تطبیق بسپارد تا مواردی که در ترجمة این سورة مبارکه نیازمند بازنگری دقیق تری هستند، بازشناسی نماید. دستاورد حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ترجمة مترجم، در عین برخورداری از امتیازهای فراوان، از جمله نوآوری در شیوة ترجمة وفادار و معنایی، التزام به پیام و محتوای زبان قرآن، شیوایی بیان و استفاده از واژه های فارسی روان، پرهیز از زیاده نویسی و فارسی گرایی افراطی و... در حوزه های صرف و نحو، بلاغت، ترجمة واژگان و... نیاز به بازنگری دقیق تری دارد که برخی از آنها در این پژوهش موردی، واکاوی و تحلیل توصیفی شده است.
مقایسه لهجه صنعاء با عربی فصیح
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، شناسایی برخی از خصوصیات آوایی لهجه صنعاء و مقایسه آن با زبان عربی معیار است. لهجه صنعاء یا لهجه صنعانیه درواقع لهجه مردمان صنعاء پایتخت یمن است. این لهجه بهواسطه غلبه معمول لهجه پایتخت بر دیگر لهجههای یمن شاید بهعنوان لهجه یمنی نیز شناخته شود. دادهها از طریق مصاحبه حضوری غیررسمی با دانشجویان یمنی به صورت فردی یا جمعی و مکالمه با افراد بومی در شهر صنعاء به عنوان سخنگوهای آن لهجه و همچنین مشاهده و شنیدن سخن آن ها و تجزیه و تحلیل کلامشان و با تکیه بر دیگر روش های تحقیقات میدانی گردآوری شده است. و در این مقاله تمرکز نویسندگان معطوف به بیان تغییرات آوایی در ضمایر و دستگاههای فعلی این لهجه است.
برابریابی دستوری و ترجمه پژوهی فراز «فمافوقها» در قرآن برپایه بینامتنیت با احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیر باز مفهوم فراز قرآنی«بَعُوضَةً فمافوقها»،«پشه و فراتر از آن»، موضوع بحث و اختلاف مفسران و مترجمان قرآن بوده، ظاهراً واژه «فوق» در معنای متداول آن (بالاتر و بزرگ تر) به کار نرفته، که نظر به در مقام تمثیل بودن این عبارت، معنای متضاد آن یعنی «کمتر و پائین تر» مورد اعتنا است. این نوشتار ضمن بهره گیری از دانش های زبانی با استناد به کتب لغت، نحو و تفسیر، و باتوجه به تفاوت های واژه های «ف »، «ما» و «فوق»، با روش توصیفی– تحلیلی، و بر پایه روابط بینامتنی به بررسی مدلول این شیوه کاربرد در احادیث بزرگان صدر اسلام پیامبر(ص) و امام علی (ع) و امام موسی کاظم (ع)) پرداخته- که توجه به این بینامتنیت برای دریافت مفهوم آیه تاکنون از نظر دور مانده بوده است- و معنای این فراز را براساس تفسیر «بزرگ تر و بالاتر» روشن نموده است؛ نیز با عنایت به روابط بینامتنیت این عبارت قرآن و فرازی از خطبه 164 نهج البلاغه مشخص می شود «ف َ» در این فراز، به معنای «إلی» است و باید در فارسی به واژه «تا» برگردان شده، مراتب سیر صعودی به بزرگ تر را نشان دهد؛ ضمن آنکه با نقد و بررسی بسیاری از ترجمه های فارسی این عبارت و ارائهنمودارهای آن، نشان می دهد واژه «فوق» در زبان فارسی قطعا دو معنای متضاد را (در هر صورت) بر نمی تابد و بر این اساس فقط برخی ترجمه ها وفادار می نماید.
کتاب «النحو الأساسی» در ترازوی نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم بهمن و اسفند ۱۳۹۵ شماره ۶ (پیاپی ۴۳)
صرف و نحو یکی از علومی است که با انگیزه ی کاربرد و استفاده ی صحیح زبان عربی، بویژه زبان قرآن پا به عرصه ی وجود گذاشت و سبب پیدایش مکاتب و آثار بیشماری در این علم گردید. یکی از کتب معاصر که در زمینه ی آموزش زبان عربی به رشته تحریر درآمده، کتاب «النحو الأساسی» تألیف سه تن از پژوهشگران کویتی است که در راستای آفرینش اثری در حد متوسط با اسلوبی متفاوت در زمینه صرف و نحو نگاشته شده است. این جستار سعی کرده با استفاده از روش تحلیلی توصیفی در راستای نقد منابع و متون آموزشی زبان عربی به نقد و بررسی کتاب مذکور بپردازد. در این تحقیق ضمن معرّفی اجمالی کتاب، بخش های مختلف آن از جمله: ساختار و شکل ظاهری و محتوا که شامل تعاریف، بیان مسأله، شواهد، تمرینات و منابع کتاب می شود، مورد پژوهش قرار گرفته است و علاوه بر بیان برجستگی ها و امتیازاتی نظیر: داشتن شیوه ای منسجم و یکسان در آوردن مباحث مختلف، استفاده از متون ساده و روان و تنوع در تمرینات، در حد امکان به ذکر پاره ای از کاستی ها مانند: حذف یا بیان ناقص برخی از موضوعات ضروری، عدم رعایت اصل ساده به مشکل در چینش تمرینات، نداشتن منابع و ... پرداخته است.
دانش اعراب القرآن و نقش آن در ترجمة قرآن کریم ( با تاکید بر ترجمه شاه ولی الله دهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعراب القرآن از دانش هایی است که در راستای فهم و تفسیر استدلالی قرآن کریم شکل گرفته و در آن، آثار ارزشمندی تالیف شده است. در میان قرآن پژوهان، معرِبان در کتاب های «اعراب القرآن» و مفسران در آثار تفسیری خود به خوبی اهمیت این دانش را دریافته و از آن بهره برده اند اما برخی از مترجمان با تساهل از این دانش گذر کرده و به یافته های دانش اعراب القرآن به عنوان یکی از بایسته های مقدماتی ترجمه قرآن کمتر توجه کرده اند. در این مقاله نخست به تعریف این دانش و پژوهش ها و تالیف های صورت گرفته در آن پرداخته و سپس نقش اعراب القرآن را در ترجمه صحیح قرآن کریم پیگیری کرده ایم. مهم ترین عناصر تاثیر گذار اعراب القرآن بر ترجمه کلام الله عبارت اند از توجه به معنای مراد گوینده بر پایه ظهور عرفی، رعایت قواعد نحو و علائم اعراب، عنایت به ایجاز های حذف، توجه به سیاق و قرائن سازنده معنا، دقت در تقدیم و تأخیر الفاظ، توجه به تعدد وجوه در یک آیه و تشخیص نوع ادوات بکار رفته در آن. از میان ترجمه های قرآن «شاه ولی اللّه دهلوی» در ترجمه خود به وجوه اعراب کلمات قرآن توجه تام ورزیده و ترجمه او از این حیث قابل قبول است گرچه درمواردی از اعمال آموزه های اعراب القرآن غفلت کرده و ترجمه اش به راه ناصواب رفته است.