مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
فرهنگ پذیری
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و دوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۸۵
99 - 122
حوزه های تخصصی:
این پژوهش پیامدهای احتمالی مهاجرت خانوادگی زنان متأهل شهر تهران برای ادامه تحصیل در دانشگاه را واکاوی می کند. روش پژوهش، طبق ماهیت تحلیل داده ها، توصیفی و روش و مراحل گردآوری اطلاعات پیمایشی از نوع شبه پانل واپس نگر است. جامعه ی آماری این پژوهش، شامل تمام دانشجویان زن متأهل غیر تهرانی است که برای ادامه تحصیلات دانشگاهی در دانشگاه های تهران، تربیت مدرس، شهید بهشتی، مالک اشتر و خواجه نصیر با همراهی خانواده خود در تهران ساکن شده اند. 300 نفر از آنها برای نمونه با روش نمونه گیری احتمالی از نوع طبقه ای انتخاب شدند. داده های موردنیاز با استفاده از پرسش نامه های محقق ساخته جمع آوری شدند. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد که مهاجرت خانوادگی زنان متأهل برای ادامه تحصیل در دانشگاه به شهر تهران سطح رضایت زناشویی، فرهنگ پذیری و کیفیت زندگی را تغییر نداده و سطح پیشین هر سه مورد در موقعیت قبل از مهاجرت و در موقعیت فعلی نیز حفظ شده است، اما میزان گرایش به فرزندآوری، انسجام خانوادگی و تحرک اجتماعی در موقعیت فعلی حفظ نشده و کاهش داشته است. سه عامل نوع دانشگاه محل تحصیل، سطح تحصیلات و مدت زمان حضور، کم و کیف پیامدهای مختلفی که زنان مهاجر و خانواده آنها تجربه کرده اند را تبیین می کنند.
زمینه های پیدایش و ادغام فرهنگی- اجتماعی مهاجران ایرانی در فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۸
25 - 70
حوزه های تخصصی:
موضوع انطباق فرد مهاجر در جامعه مقصد همواره یکی از اصلی ترین مسائل در مطالعات مهاجرتی برای پژوهشگران به شمار می رود. مساله انطباق دیاسپورای ایرانی در فرانسه، از طرد کامل تا انطباق کامل را شامل می شود. این که فرد در کجای این طیف جایابی می شود به عوامل مختلفی ازجمله هویت واقعی و هویت آرمانی او بستگی پیدا می کند. درواقع هر قدمی در جهت انطباق در جامعه جدید به معنی قدمی دور شدن از فرهنگ اصلی خواهد بود. این تناقض در انطباق فرهنگی همیشه بر سر نسل های گوناگون مهاجر سایه افکنده است. نسل اول به دوباره سازی یا بازسازی فرهنگی دست می زند، نسل دوم بر سر مسائل هویتی که بسیار عمیق تر و پیچیده تر از مسائل نسل اول است، در حال کشمکش است. نسل سوم نه مشکل ادغام دارد و نه مشکل هویتی و عموماً میزان ارتباط او با جامعه مبدأ تنها به تلاش خانواده او بستگی دارد، در غیر این صورت، او می تواند یک «شهروند فرانسوی» و یا یک «شهروند جهانی بی سرزمین» به معنای واقعی کلمه باشد. پژوهشگر با توجه به تجربه زیسته ای که در کشور فرانسه داشته، در این مقاله تلاش می کند با استفاده از مشاهده ها و مصاحبه ها، داده ها و تحلیل های انسان شناختی خود را به صورت نظام مند برای مخاطب ترسیم سازد.
تحلیل جنسیتی چالش های دانشجویان افغانستانی در ورود به نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران یکی از مهمترین کشورهای میزبان مهاجران افغانستان در چهار دهه گذشته بوده و جامعه دانشجویان افغانستانی با اختلاف بسیار، بزرگترین گروه دانشجویان غیر ایرانی در آموزش عالی ایران است. پژوهش پیش رو در پی پاسخگویی به این دو سؤال است که مهمترین موانع و چالش های دانشجویان افغانستانی در مرحله ورود به آموزش عالی ایران چیست و تجربه زیسته دختران دانشجوی افغانستانی در این مرحله چگونه در فرایند انطباق فرهنگی آنان صورت بندی می شود. روش جمع آوری داده ها ترکیبی از منابع اسنادی و کتابخانه ای، مصاحبه نیمه ساخت مند با 71 دانشجوی افغانستانی و مصاحبه با نهادهای ذیر بط بوده و براساس مدل انگیزه های فرهنگ پذیری و تکنیک تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که آموزش عالی ایران با تقویت سرمایه فرهنگی و اجتماعی دختران افغانستانی نقش مهمی در تحرک عمودی آنان داشته است اما مواجهه دانشجویان افغانستانی با مجموعه موانعی که در مرحله پیش از ورود به دانشگاه وجود دارد فرایند فرهنگ پذیری این گروه را تحت تأثیر قرار می دهد. سختی مضاعف کنکور با موضوع شهرها و رشته های ممنوعه، تعدد نهادهای تصمیم گیر در حوزه دانشجویان بین المللی، چالش های بوروکراتیک انتقال از نهاد آموزش و پرورش به نهاد آموزش عالی، ضعف اطلاع رسانی و نبود وحدت رویه در سیاست گذاری های موجود در حوزه مهاجران، تأثیر روابط سیاسی دو کشور و معادلات منطقه ای بر نهاد دانشگاه، چالش شهریه، ابهام در بورسیه های تحصیلی و تأثیر قانون تبدیل وضعیت اقامتی مهاجران در ریزش سهم دختران در آموزش عالی از مهمترین چالش های دانشجویان افغانستانی در ایران می باشد. فرهنگ پذیری ناقص و ناموزون به افزایش برخورد متعصبانه و تشدید سوگیری فرهنگی خواهد انجامید که منافع ملی کشور را تحت الشعاع قرار خواهد داد. این مسئله تبعات متعددی در پی دارد و به راحتی می تواند بر هدف اصلی بین المللی سازی آموزش عالی ایران که در کلیه اسناد بالادستی، مبنی بر تربیت سفیر فرهنگی مورد تأکید قرار دارد؛ تأثیر معکوس بگذارد.
نقش و جایگاه تربیت فرهنگی در نظام تربیت معلم
منبع:
پژوهش در تربیت معلم دوره اول تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
109 - 124
حوزه های تخصصی:
فرهنگ پذیری و جامعه پذیری ازجمله اصلی ترین و مهم ترین کارکردهای نهاد تعلیم و تربیت به حساب می آید؛ چراکه مهمترین ساز و کار برای شکل گیری هویت محسوب می شوند. شکل گیری هویت هم ازجمله مهمترین اهداف تعلیم و تربیت به حساب می آید. از سوی دیگر، معلم از جمله مهمترین و مؤثرترین عناصر در فرایند تعلیم و تربیت است. بنابراین، معلم در فرایند فرهنگ پذیری، جامعه پذیری و شکل گیری هویتی به ویژه هویت فرهنگی دانش آموزان نقش کلیدی دارد. بنابراین موفقیت نهاد تعلیم و تربیت وابسته به تربیت فرهنگی و شکل گیری هویتی است. کاملاً آشکار است که معلمان برای تحقق این اهداف باید آماده شده باشند. وظیفه آماده سازی معلمان هم بر عهده نظام تربیت معلم است. با توجه به این مقدمه، هدف از مطالعه حاضر، تعیین نقش و جایگاه فرهنگ و تربیت فرهنگی در نظام تربیت معلم است. مطابق با این هدف پرسش های مطرح عبارت اند از: 1. برای تحقق تربیت فرهنگی در نظام تربیت معلم، چه اهدافی باید مدنظر قرار گیرند؟ 2. الزامات تحقق این اهداف چه هستند؟ 3. با چه روش های فرهنگی می توان این اهداف را تحقق بخشید؟ روش پژوهش این مقاله روش تحلیل تأملی است. نتایج به دست آمده از این مطالعه نشانگر آن است که عمده ترین اهداف در قلمرو تربیت فرهنگی معلمان عبارت اند از ارج نهادن و انتقال میراث فرهنگی گذشتگان به آنها، نقد و ارزیابی فرهنگی و اصلاح و بازسازی فرهنگی، به علاوه مهمترین اقتضائات عبارت اند از تغییر نگرش به نظام تربیت معلم و تغییر تعریف معلم و معلمی در نظام تعلیم و تربیت و به دنبال آن، تغییر در برنامه درسی نظام تربیت معلم برمنبای اولویت دادن به فرهنگ و تربیت فرهنگی. در مجموع این مقاله پیشنهاد می دهد که علاوه بر مقوله های پیشنهادی شولمن در باب دانش معلمی، مقوله دیگری تحت عنوان دانش و درک فرهنگی باید اضافه گردد.
بررسی و تبیین فریندها، عوامل و پیامدهای فرهنگ پذیریِ پارسیان و یونانیان در سده های ششم تا سوم پیش از میلاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
۱۴۳-۱۱۷
حوزه های تخصصی:
اسماعیل سنگاری،[1] مهدی تدین (ورپشتی)[2] چکیده تسخیر آسیای صغیر آغاز یک ارتباط طولانی مدت میان پارسیان و یونانیان بود که به موازارت تحولات سیاسی، عرصه های فرهنگی را نیز تحت تأثیر قرار داد. حضور پارسیان در این منطقه، دو فرهنگ برآمده از شرق و غرب را با ماهیت های متفاوت در یک فرایند فرهنگ پذیری قرار داد. این فرایند جریانی پیوسته بود که به صورت محدود آغاز شد و سپس به طور گسترده جامعه ی پارسی و یونانی را درگیر کرد. نوشتار حاضر با تکیه بر شواهد مکتوب و باستان شناختی، در صدد بررسی و تبیین عواملی است که در فرایند فرهنگ پذیری میان سرزمین های پارس و هلاس نقش اساسی داشتند. می توان گفت در مرحله ی نخست، شاخصه های فرهنگی در پی تعامل پارسیان با قدرت های محلی و استخدام هنرمندان و صنعتگران یونانی منتقل شدند. در مرحله ی دوم پیامدهای جنگ و فعالیت های سیاسی و اقتصادی جریان فرهنگ پذیری را تکمیل کرد و سرانجام آثار دگرگونی فرهنگی در آسیای صغیر در پایان دوران هخامنشی و پساهخامنشی پدیدار شد. [1] . دانشیار دانشگاه اصفهان، دکترای تاریخ، زبان ها و تمدن های دنیای باستان، (نویسنده مسئول)، (e.sangari@ltr.ui.ac.ir) [2] . کارشناس ارشد تاریخ ایران باستان، دانشگاه اصفهان، (mahditadayon63@gmail.com) تاریخ دریافت: ۱۶/۰۳/۱۳۹۹، تاریخ تأیید: ۳۱/۰۱/۱۴۰۰
نقش آفرینی مراکز آموزش عالی در ارتقاء فرهنگ پذیری اجتماع شهری یادگیرنده بررسی موردی: محله های سناباد و جنت، مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلان شهر مشهد با حضور مستمر میلیون ها زائر، کانون بزرگ ارتباط اقوام و فرهنگ های مختلف است. این حضور علاوه بر فرصت های متعدد اقتصادی و گردشگری، زمینه برخورد جریان های فرهنگی ناهم سو با یکدیگر را ایجاد کرده است؛ جریان های فرهنگی که ارزش هایی گاه متضاد با یکدیگر را پشتیبانی می کنند و این تضاد عامل چالش های فرهنگی در شهر مشهد شده است. پژوهش حاضر هدف خود را به کارگیری انگاشت شهر یادگیرنده و تأکید بر نقش مراکز آموزش عالی همچون عامل وحدت بخش این جریان ها، برای تقویت هویت فرهنگی در این شهر قرار داده است. شهر یادگیرنده با ایجاد فضای تجربیات مختلف، دربرگیرنده تمامی گروه های اجتماعی و فرهنگی است و فرآیند یادگیری شهروندان و فرهنگ پذیری را تسهیل می بخشد. برای دستیابی به هدف مقاله معیارها و شاخص های پژوهش با روش فراتلفیق استخراج و وزن دهی شده است. داده های جمع آوری شده از طریق پیمایش میدانی (با 150 پرسشنامه از جامعه آماری) و مطالعات اسنادی، با شاخص های توزیع جمعیتی، فضایی و اجتماعی سنجیده شده است. و در نهایت رتبه بندی نواحی هفت گانه به وسیله مقادیر استاندارد شده حاصل از سنجش شاخص ها صورت پذیرفت. نتیجه این تحلیل تعیین ناحیه برخوردار از الزامات فرهنگ پذیری، به عنوان محرک توسعه فرهنگی و فرهنگ پذیری و ارائه پیشنهاد برای فراهم کردن ساختار فضایی و نهادی تسهیل کننده یادگیری، با امکان حضور جریان های مختلف فرهنگی و با تقویت نقش مراکز آموزش عالی به عنوان واحد میانجی ارتباطات این جریان ها است.
تبیین فرایند فرهنگ پذیری بر اساس آموزه های اسلامی با تأکید بر نقش مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین فرآیند فرهنگ پذیری بر اساس آموزه های اسلامی با تاکید بر نقش مدارس انجام شد. روش: پژوهش کیفی از نوع هیبرید بود که در سه بخش تحلیل نظری، کار در عرصه و تحلیل نهایی انجام شد. در بخش اول از روش تحلیل محتوا و در بخش دوم از روش مصاحبه استفاده شد. بخش سوم نیز، تحلیل یافته ها در دو بخش بود. جامعه تحقیق در بخش اول ، قرآن کریم و در بخش دوم مدیران و معلمان مدارس متوسطه اول شهر تهران سال تحصیلی 1400 بود. نمونه ها به شیوه هدفمند تا رسیدن به اشباع مقولات با تعداد14 نفر به شیوه مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. از طریق تحلیل محتوا و کدگذاری باز، محوری و انتخابی داده های جمع آوری شده تحلیل گردید. یافته ها: در بخش اول با استفاده از تحلیل محتوا به روش استقرائی-قیاسی، مولفه های فرایند فرهنگ پذیری از سیره پیامبران اولولعزم در قرآن در4 دسته مقوله شناسایی و هر کدام در سطحی بالاتر در سه حیطه (شناختی، عاطفی و عملی) دسته بندی شد. ازجمله: 1-راهبرد فرهنگ پذیری با تاکید برتوحیدباوری با شاخص های سلوک نبوی، 2-مقدمات؛ با زیرمقولات فرهنگ شناسی، مخاطب شناسی، نیروسازی و داشتن تشکیلات، زمانبندی مناسب ؛ 3-اصول از جمله استقامت و بردباری، حفظ کرامت انسانی، تعهد و الزام درونی، صراحت بیان و وضوح پیام؛ 4-روش های نهادینه کردن ارزش ها از جمله دعوت به تعقل و انگیزه بخشی. در بخش دوم بر اساس مولفه های احصا شده فرایند فرهنگ پذیری اسلامی و مصاحبه و کدگذاری، دو دسته نقش برای مدارس شناسایی شد. 1- نقش آموزشی شامل روشهای مستقیم ( تمرین و تکرار در فرایند تدریجی )، نیمه مستقیم (بحث و گفتگو، مناظره ) و غیرمستقیم (یادگیری مبتنی برتجربه وعمل) 2- انگیزه بخشی شامل روش های خودیاری فرهنگی، روش اقناع و ... نتیجه گیری: درمرحله آخربراساس تحلیل وترکیب داده های نظری و تجربی چنین نتیجه گیری شدکه معلم برپایه اصل محبت واقناع سازی الگوهای ارتباطی در فرایند فرهنگ پذیری، بایدضمن تقویت روحیه توحید باوری درخود و دانش آموزان، با تعامل موثر با متربیان، نقش آفرینی بیشتری در فرآیند فرهنگ پذیری نسل جدید داشته باشند.
بررسی روابط تعامل بین فرهنگی و شهروندی؛ پژوهشی انسان شناختی در ارامنه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی روابط بین فرهنگی اقلیت ها با یکدیگر و بافرهنگ مسلط و نیز ارتباط آن با مفهوم شهروندی در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهشگران با بررسی رویکردهای نظری در زمینه شهروندی و فرهنگ و انجام مطالعه اقدام به بررسی روابط برون گروهی ارامنه تهران در جامعه متکثر و چند فرهنگی ایران کرده اند. سال این است که 1 نسبت و ارتباط ارامنه با جامعه بزرگ تر ایران چگونه است؟ 2 آن ها چه نگاهی نسبت به جامعه غیر ارمنی دارند و چگونه رفتار خود را نسبت به برون گروه تنظیم می کنند و در این میان نقش نهادهای اجتماعی برون گروهی چیست؟ 3 نگرش ها و رفتار های ارامنه تا چه اندازه باارزش های مدنی و شهروندی همسو است؟ نتایج حاکی است که پاره ای از عوامل فرهنگیِ درون گروهی به همراه نهاد های اجتماعی غیرهمسو با ارزش های مدنی مانع شکل گیری روند ادغام فرهنگی در تعاملات روزمره ارامنه با جامعه بزرگ تر شده است. روش انجام این پژوهش انسان شناختی و ژرفانگر است و گرداوری اطلاعات نیز عمدتاً از طریق مصاحبه های عمیق انجام شده است.
فرآیند فرهنگ پذیری در موسیقی کُجور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی موسیقی منطقه کجور در استان مازندران می پردازد؛ منطقه ای که در چند برهه مختلف از تاریخ، به ویژه از دوره صفویه به بعد، میزبان اقوام مهاجر با فرهنگ های متفاوتی بوده است. رویارویی اقوام و گروه های مختلف در این منطقه، دو گروهِ فرهنگی «ایل» و «گیل» را به وجود آورده که در حال حاضر پس از چند قرن تقابل، به شکل ترکیبی و درهم تنیده تبدیل شده اند. فرهنگ پذیری موسیقایی اقوام مختلف از یکدیگر، در کنار سایر تحولات اجتماعی و فرهنگی آنها، همواره قابل مطالعه است. با توجه به اهمیت و تحلیل این پدیده، فرآیند فرهنگ پذیری در موسیقی کجور بر اساس روند «تلفیق» و «جانشینی» عناصر موسیقی چند فرهنگ متفاوت در یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش از نوع موسیقی شناسی قومی است و داده ها بر پایه کار میدانی و حضور در محل و انجام گفت وگو و ضبط موسیقی گردآوری شده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد رویارویی فرهنگ های مختلف در این منطقه، تأثیرگذاری آن ها بر یکدیگر و تلفیق عناصر فرهنگی در طی زمان، به نوعی یکپارچگی فرهنگی انجامیده و موسیقی نیز به عنوان یکی از ارکان فرهنگ، از این جریان مستثنا نبوده است.
جایگاه منسوجات اسلامی دوره ایلخانی به مثابه عنصری از فرهنگ پذیری
حوزه های تخصصی:
از قفقاز تا اقیانوس هند و اراضی جیحون تا مدیترانه همه زیر سلطه مغولان دوره ایلخانی بوده است. اسلام آوری نوادگان چنگیزخان و تغییر آیین ایشان از شمنیزم به اسلام سبب شد تا یکپارچگی حکومتی و مذهبی را در کرانه های تحت تسلط خود ایجاد کنند. هنر به عنوان عاملی موثر بر تجلی اندیشه اسلامی و عنصری فرهنگی در این دوره مورد توجه واقع شده بود. جنگ، مهاجرت و مذهب از عوامل مهم در فرایند فرهنگ پذیری است که در دوره ایلخانان با هر سه مورد مواجه هستیم. حمله مغولان به ایران، مذهب اسلام و همچنین مهاجرت هنرمندان به دربار ایلخانان سبب شد تا مضامین فرهنگی ایرانی با عناصر اسلامی و اندیشه هنری چین تجمیع شده و به مثابه عنصری از فرهنگ پذیری نمایان شود. که مسئله پژوهش حاضر است. چرا که نتایج حاصل از انطباق ماهیت، ساختار و ویژگی شناختی بصری الگوهای درون منسوجات سبب تعامل فرهنگی و انعکاس بصری کلام خدا و ارتباطش به عنوان عنصری زنده و پویا مشترکاتی را به همراه دارد که در اثر فرهنگ پذیری نمایان شده است. بررسی تمام عوامل فوق الذکر پاسخی است به این پرسش که چگونه هنرپارچه در دوره ایلخانی به عنوان یک پدیده در جهان متاورس می تواند عنصری از فرهنگ پذیری قلمداد شود؟ پژوهش حاضر از روش گردآوری داده ها بر پایه مطالعات( اسنادی- کتابخانه ای) شکل گرفته است و با رویکرد توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.
تاثیر ادراک شده عوامل تنوع نیروی کار بر اجرای موثر استراتژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
25 - 45
حوزه های تخصصی:
امروزه با افزایش تنوع نیروی کاری در سازمان های ایرانی از لحاظ مذهبی و قومی دغدغه ای نسبت به تاثیر آنها بر اجرای استراتژی در سازمان ها به وجود آمده است. این پژوهش با هدف ارزیابی تاثیر ادراک شده عوامل تنوع نیروی کار بر اجرای موثر استراتژی در دانشگاه علامه طباطبائی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش معاونین و کارکنان مسئول و ارشد دانشکده های دانشگاه علامه طباطبائی (10 دانشکده است. برای سنجش متغیرهای تحقیق تعداد 66 پرسشنامه میان جامعه آماری توزیع شد. روایی پرسشنامه با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن با آلفای کرونباخ تعیین شد. از روش مدلسازی معادلات ساختار ی با رویکرد حداقل مربعات جزئی برای آزمون فرضیات و برازش مدل استفاده شده است. به منظور آزمون فرضیه ها و تخمین مدل از نرم افزارهای SPSS و smart PLS استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که فرهنگ پذیری، درجه یکپارچگی ساختاری و تعارض بین گروهی بر اجرای استراتژی تاثیر معناداری دارند؛ اما درجه یکپارچگی غیررسمی و سوگیری سازمانی بر اجرای استراتژی تاثیر معنادار ندارند. نتایج مطالعه نشان داد که رابطه آماری بین تنوع نیروی کار و اجرای استراتژی در دانشگاه علامه طباطبائی وجود دارد. نتیجه می گیریم که تنوع میان کارکنان بر دستاوردهای موفقیت آمیز اهداف سازمانی در دانشگاه تاثیر می گذارد. یافته های مطالعه، یافته های تجربی مطالعات دیگر را تایید می کند.
واکاوی فرایند بین نسلی ادغام فرهنگی مهاجران افغانستانی در جامعه ایران: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
11 - 37
حوزه های تخصصی:
ایران در چهار دهه گذشته میزبان مهاجران خارجی، عمدتا افغانستانی و عراقی بوده است. ادغام فرهنگی فرایندی است که مهاجران دانش و استاندارهای فرهنگی را برای تعامل با جامعه میزبان به دست می آورند و درنتیجه این فرآیند، انگیزه های آنان برای ادغام تسهیل می گردد. هدف این مقاله، کندوکاو فرایند ادغام فرهنگی در بین مهاجران افغانستانی نسل اول و دوم در ایران است. پژوهش در چارچوب رویکرد برساخت گرا و روش تحقیق کیفی داده بنیاد اجرا شده است. شیوه نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی بوده و با 45 نفر مشارکت کننده مصاحبه نیمه ساختاریافته بعمل آمده است. داده های به دست آمده از مصاحبه در سه سطح کدگذاری اولیه، متمرکز و نظری مورد تحلیل قرار گرفت. در نهایت 10 مقوله اصلی از تحلیل داده ها کشف شد که عبارت است از: شگفت زدگی اولیه، شناخت، همانندی، اُخت شدن، همگرایی، دنبال کردن ارزش های مبدأ، تمایل به حفظ ارزش های مقصد محوریت زبان و مقاومت فرهنگی میزبان. مقوله هسته پژوهش "این همانی فرهنگی" کشف شد که 9 مقوله دیگر را تحت پوشش خود قرار می دهد. بر اساس نتایج تحقیق، همسان سازی (جذب) فرهنگی در بین مهاجران در یک فرایند بین نسلی شکل گرفته است.
فرایند فرهنگ پذیری نومعلمان دوره ابتدایی: پژوهشی خودمردم نگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
206 - 173
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بازنمایی و روایت تجارب نومعلمان دوره ابتدایی به منظور واکاوی فرایند فرهنگ پذیری آن ها بود. برای دست یابی به این هدف، پژوهشگر از روش خودمردم نگاری استفاده کرده است. بر اساس منطق این روش، «خود پژوهشگر و پنج نومعلم دیگر» به عنوان نمونه موردمطالعه از نومعلمان دوره ابتدایی به صورت هدفمند و از نوع ملاک محور انتخاب شده اند. داده ها از طریق تأمل، یادداشت برداری و دفترچه خودشرح حال نویسی پژوهشگر و مصاحبه نیمه ساختاریافته با مشارکت کنندگان جمع آوری شده اند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش چهار مرحله ای پاینار و فرایند کدگذاری و مقوله بندی استفاده شد. برای تأمین اعتبار یافته ها، پژوهشگر سعی کرد با توصیفات غنی، دقیق، عمیق و اصیل و نیز محدود نشدن به زمان، مکان یا رویداد خاص، عمق و گستره تجارب خود را موردتوجه قرار دهد. همچنین چندین بار بین روایت های نگارش شده، مقولات و تجربیات خود و نومعلمان رفت وبرگشت کرد. نتایج تحقیق نشان داد که در فرایند فرهنگ پذیری، پیشینه فرهنگی نومعلمان و آموزش های دانشگاهی توسط مدرسه و نظام آموزشی نادیده گرفته می شود. در اکثر شرایط مدرسه و نظام آموزشی با بهره گیری از استراتژی «کوره ذوب» به دنبال آن هستند تا نومعلمان را با فرهنگ خود همسو و سازگار نمایند. در مقابل، نومعلمان در بیشتر مواقع از استراتژی «تلفیق» استفاده می کردند تا بین فرهنگ معلمی خود و فرهنگ حاکم بر دانشگاه فرهنگیان و آموزش وپرورش اتصال برقرار کنند.
ساخت، عامل یابی و روایی سنجی مقیاس فرهنگ پذیری برای دانش آموزان دوزبانه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
90 - 111
حوزه های تخصصی:
فرهنگ پذیری فرآیند تغییرات اجتماعی، روانی و فرهنگی است که از تعامل فرهنگ ها و درعین حال سازگاری با فرهنگ حاکم بر جامعه ناشی می شود. این پژوهش با هدف ساخت، عامل یابی و روایی سنجی پرسشنامه فرهنگ پذیری در دختران دانش آموز دوزبانه در شهر ارومیه انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دو زبانه پایه های دهم و یازدهم در سال تحصیلی 1400-1401 در شهر ارومیه بود. تعداد 300 دانش آموز با روش تصادفی خوشه ای سه مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه فرهنگ پذیری پاسخ دادند. پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روایی با استفاده از روایی محتوایی و تحلیل عاملی تأییدی محاسبه شد. نتایج پژوهش حاکی از پایایی مطلوب بود و نتایج تحلیل عاملی تأییدی حاکی از میزان مطلوب شاخص های برازش مدل بود. بنا بر متوسط واریانس استخراج شده (AVE) 2 عامل استخراج شده توانستند 61/51 درصد از واریانس پرسشنامه فرهنگ پذیری را تبیین کنند. بر اساس نتایج تحقیق حاضر مقیاس فرهنگ پذیری با پانزده گویه و دو مؤلفه زبان و هویت فرهنگی استخراج گردید که می تواند برای سنجش میزان فرهنگ پذیری دانش آموزان مورداستفاده قرار گیرد.
کاوش فرایندهای همانندسازانه نوجوانان مهاجر افغانستانی، یک مطالعه کیفی در شهر یزد
منبع:
فرهنگ یزد سال سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
59 - 94
مهاجرت بین المللی پدیده ای است کهن که به اشکال و با اهداف گوناگون انجام گرفته است و به دلایل مختلف همچنان ادامه دارد. به دلیل گستردگی مهاجرت در دنیای امروز، همه جوامع بشری به گونه ای با چالش های مربوط به مهاجرت رو به رو هستند. پیامدهای مربوط با مسئله مهاجرت، نوجوانان نسل دوم مهاجر افغانستانی را در ایران با چالش هایی روبه رو کرده است. مواجهه نوجوانان با فرهنگ و ارزش های جامعه میزبان و انتخاب نوعی از فرهنگ پذیری (همانندگردی، جدایی، یکپارچگی و حاشیه نشینی) برای سازگاری و ایفای نقش در عرصه اجتماعی، پژوهشگران را نیازمند به مطالعه در این حوزه کرده است؛ از این رو مقاله حاضر تلاش کرده است به مطالعه فرایندهای همانندسازی نوجوانان افغانستانی ساکن شهر یزد بپردازد. این پژوهش با روش شناسی کیفی و رویکرد نظریه زمینه ای، با نمونه گیری از 17 نفر از مهاجرین نوجوان افغانستانی صورت گرفته است. در این فرایند داده ها از طریق روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل و بررسی شده اند. مقوله های اصلی کشف شده شامل دل زدگی از برچسب دیگران نزدیک، فشارهای هنجاری سلطه جویانه خانواده های اقتدارطلب، رنجش از دیگران نزدیک، واسازی فرهنگی خانواده و...است. نتایج پژوهش نشان داد نوجوانان با جنبه هایی از فرهنگ افغانستان احساس بیگانگی دارند و تمایل به پذیرش جنبه های محدودیت زا را ندارند. در مقابل بخش هایی از فرهنگ و سنت جامعه ایران که احساس آزادی عمل و انتخاب را در نوجوان ایجاد می کند، مورد پذیرش این نوجوانان قرار گرفته است.
مطالعه پدیدارشناختی راهبردهای فرهنگ پذیری کودکان کار افغانی (مطالعه موردی: مرکز حامی پرتو منطقه 5 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
313 - 335
حوزه های تخصصی:
افغانستان به عنوان یک کشور همسایه با مشکلات امنیتی و اقتصادی جدی روبه رو بوده و بسیاری از افغانستانی ها به دنبال بهبود شرایط زندگی خود به کشورهای همسایه مهاجرت می کنند، ایران به عنوان یکی از مقصدهای اصلی این مهاجران انتخاب می شود. مهاجرانی که به شکل غیرقانونی از افغانستان به ایران می آیند از مهارت و توانایی خاصی برخوردار نبوده و در کارهای رده پایین جامعه مشغول به کار می شوند. کودکان این مهاجران نیز به دلیل مشکلات اقتصادی خانواده هایشان مجبور به کار می شوند. با توجه به اینکه بسیاری از کودکان و نوجوانان افغانستانی در ایران به دنیا آمده اند یا در سنین کودکی به این کشور مهاجرت کرده اند، مسئله فرهنگ پذیری آن ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر فهم راهبردهای فرهنگ پذیری کودکان کار افغانی در ایران است. در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناختی، از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته برای جمع آوری اطلاعات پژوهش استفاده شده است. مشارکت کنندگان پژوهش را کودکان افغانی حاضر در مرکز حامی پرتو در منطقه 5 تهران تشکیل داده اند و با 18 نفر از آن ها مصاحبه شده است. برای انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری هدف مند با حداکثر تنوع استفاده شد. داده ها با استفاده از روش موستاکاس تحلیل شده اند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که راهبردهای فرهنگ پذیری کودکان کار افغانی عبارتند از: همانندسازی، جدایی یا انفصال، هماهنگی یا انطباق، حاشیه گزینی یا انزواطلبی. یکپارچگی، رایج ترین شکل راهبرد فرهنگ پذیری است؛ چراکه به کودکان کار افغانی اجازه می دهد با وجود پایبندی به هویت فرهنگی و ارزش های جامعه خویش، خود را با هویت و فرهنگ جامعه میزبان وفق دهند.
فرایند فرهنگ پذیری در میان نوجوانان افغانستانی، یک مطالعه کیفی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه گذشته، مهاجرت افغانستانی ها به دیگر کشورهای جهان، به ویژه ایران و پاکستان، موج های مهاجرتی عظیمی را به وجود آورده است، به گونه ای که زندگی آنان در چهار دهه گذشته در کشور ایران، مسائل مهمی را به وجود آورده است. سازگاری و تطبیق پذیری نوجوانان مهاجر افغانستانی یا در اصطلاح مهاجران نسل دوم با جوامع میزبان، از جمله این مسائل بوده است. با توجه به اینکه بسیاری از آنان در ایران به دنیا آمده اند، اما همچنان فعالانه درگیر فرایند فرهنگ پذیری و پیچیدگی های آن اند، مطالعه پیش رو با استفاده از پارادایم تفسیری، روش نظریه زمینه ای و با نمونه گیری نظری، 21 نفر از نوجوانان افغانستانی ساکن یزد را انتخاب کرد و مصاحبه های عمیق درباره چالش های مهاجرتی با آنان انجام شد. فرایند نمونه گیری تا مرحله اشباع داده ها ادامه پیدا کرد و داده های گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی و در قالب هفده مقوله هسته ارائه شده است. مقولات اصلی کشف شده شامل پروبلماتیک شغلی، فوبیای ذهنیت های انسان زدایانه، تبعیض های ساختاری تزلزل بخش، اتوپیای انتظار، بازنمایی و اقناع هویت و ... هستند. یافته های این پژوهش نشان داد که نوجوانان مهاجر نسل دوم از فرایندهای تطبیق پذیری در مقابل ساختارهای اجتماعی دل زده می شوند و در آنان خودپنداره منفی تشکیل می شود. بر همین اساس، مدل پارادایمی و نظریه تجربی پژوهش ارائه شدند.
اپرت های فارسی دوران مشروطه از منظر جهان محلی شدن (اپرت های رستاخیز شهریاران ایران، پریچهر و پریزاد، الهه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های پایانی قرن سیزدهم شمسی تحت تأثیر تغییرات سیاسی و اجتماعی پس از انقلاب مشروطه، گونه های جدیدی از نمایش در ایران شکل گرفتند که در ارتباط کامل با موسیقی قرار داشتند. در این مسیر ابتدا اُپرت های عصر مشروطه، تحت تأثیر اُپرت های قفقازی خلق شدند و سپس طی چند دهه فعالیت در زمینه ساخت اپرت در ایران با فراهم آمدن شرایط تحصیلات آکادمیک در حوزه آواز غربی در هنرستان موسیقی، شرایط برای تولید اولین اُپراها در ایران ایجاد شد. هدف از این پژوهش پاسخ دادن به این پرسش است که اپرت های عصر مشروطه چه تأثیراتی از نمونه های غربیِ اپرا و اپرت پذیرفته اند و چگونه مسیر بومی شدن پدیده جهانی اپرا در آنها رخ داده است؟ از این رو به مطالعه سه اپرت رستاخیز شهریاران ایران، پریچهر و پریزاد و الهه، بر پایه نظریه جهان محلی شدن و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و استفاده از اسناد کتابخانه ای پرداخته شده است. از نتایج مقاله حاضر می توان به این موضوع اشاره کرد که اپرت های پس از مشروطه به عنوان گونه جهان محلی شده اپرتِ غربی در ایران بوده اند. این گونه جهان محلی شده که «اپرت فارسی» نام گرفت، تحت تأثیر نفوذِ فرهنگی اپرت غربی، بخش مهمی از حیات موسیقایی ایران در سه دهه ابتدایی 1300 ه.ش را تشکیل داد.