مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
کلیشه های جنسیتی
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها انعکاس دهنده جنبه ها و زاویه های مختلف زندگی مردم و دربردارنده مفاهیم اجتماعی و فرهنگی و به منزله متن های زبانی در کانون توجه زبان شناسی اجتماعی هستند. پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی تحلیلی است که به بررسی کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های فارسی و ترکیه ای از دیدگاه جامعه شناسی زبان پرداخته است. در این مقاله تعداد 100 ضرب المثل دارای کلیشه جنسیتی در زبان فارسی و ترکیه ای، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و بررسی شده اند. این پژوهش درپی دستیابی به این پرسش هاست که کدام نوع از کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های فارسی و ترکی بیشتر مشاهده می شود؟ کلیشه های جنسیتی موجود در ضرب المثل های فارسی و ترکی بیشتر بر کدام جنسیت تأثیر می گذارد؟ از منظر جامعه شناسی زبان کاربرد کلیشه های جنسیتی خاص در ضرب المثل های فارسی و ترکی، چگونه اوضاع اجتماعی هر دوره را بازنمایی می کند؟ نتایج این تحقیق بیانگر آن است که کلیشه های جنسیتی در ضرب المثل های مربوط به زنان بیشتر از مردان است. همچنین، بیان ویژگی های اخلاقی در ضرب المثل های فارسی و ترکی بیشتر از سایر ویژگی ها کاربرد داشته است و مفاهیم مطرح شده در ضرب المثل ها نشان دهنده سوگیری جنسیتی، بی توجهی به زنان و سطح پایین اجتماعی زنان در فرهنگ عامه مردم در گذشته است. همچنین، فرهنگ ترک زبانان و ایرانیان به دلیل نزدیکی مرزها و فرهنگ های ایران و ترکیه، در کاربرد کلیشه های جنسیتی در جامعه، دارای شباهت های زیادی با هم هستند.
تبیین ارتباط درک کلیشه های جنسیتی و درک کیفیت فضایی در دانش آموزان دختر(نمونه ی موردی مدارس متوسطه دوم در شهرستان بانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در محیط های آموزشی، کیفیت فضای معماری با تأثیر بر شناخت های حسی، فکری و ادراکی می تواند نقش و عملکردی آموزشی ایفا نماید. بررسی ها نشان می دهد فرایند آموزش در تعامل با فضاهای آموزشی می تواند در افزایش شوق یادگیری بسیار تأثیر گذار باشد. کلیشه های جنسیتی در چارچوب رویکرد اجتماعی-فرهنگی، به عنوان یکی از الگوهای ذهنی تعیین کننده درهویت فردی به ویژه دردختران نوجوان به شمار می آید.مساله اصلی در این پژوهش، نادیده گرفتن جنبه روانشناختی جنسیت(در اینجا کلیشه های جنسیتی) در فرایند طراحی فضاهای آموزشی می باشد. با توجه به ارتباط کلیشه های جنسیتی و وضعیت زنان، انجام مطالعات معطوف جنسیت و وضعیت آموزش آنان نقش بسیار مهمی درشناخت بهتر وضعیت آنان دارد.جامعه ی آماری دختران دانش آموز مدارس متوسطه شهر بانه در نظر گرفته شده که طریق فرمول کوکران تعداد90 دانش آموز پیش بینی شده و از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تکمیل گردیده است. نتایج حاصل در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که حاکی از وجود کلیشه های جنسیتی و درک نابرابری جنسیتی در دختران دانش آموز و همچنین وجود رابطه معنادار میان درک کلیشه های جنسیتی دردانش آموزان و میزان ادراک کیفیت محیطی مدرسه می باشد. *این مقاله برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی دکتر لیلا بلیلان و دکتر داریوش ستارزاده و مشاوره خانم پریسا هاشم پور که در دانشکده معماری و هنر واحد تبریز در پاییز انجام گرفته است.
تحلیل و سنجش رابطه کلیشه های جنسیتی و توانمندسازی زنان در نواحی فقیرنشین شهری (مطالعه موردی: سکونتگاه های غیررسمی شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۷
47 - 59
حوزههای تخصصی:
به دنبال بازنگری مفهوم توسعه پایدار، امروزه کشورهای در حال توسعه، در پی جلب مشارکت زنان در فرآیند توسعه می باشند. در سکونت گاه های غیررسمی، یکی از موانع توانمندسازی زنان در نقش آفرینی آن ها در فرایند مشارکت در ساماندهی محلات مسکونی خویش، وجود عقاید قالبی یا کلیشه هاست. کلیشه ها نقشی غیرقابلیتی به زنان داده اند. به طوری که آن ها هیچ فرصتی برای کسب قدرت و توانمندی نمی یابند. بنابراین در روند توانمندسازی زنان، مطالعه ساختارهای بازدارنده فرهنگی حائز اهمیت است. هدف این مقاله تحلیل رابطه کلیشه های جنسیتی و توانمندسازی زنان در سکونت گاه های غیررسمی است. همچنین رابطه توانمندسازی زنان با متغیرهای زمینه ای نظیر سن، تأهل، تحصیلات، وضعیت اشتغال و مهاجرت سنجیده می شود. پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی- کاربردی و از نظر روش، پیمایشی- تحلیلی است و برای گردآوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، زنان 18 سال به بالای ساکن در سکونت گاه های غیررسمی شهر ایلام می باشد که با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی طبقاتی متناسب با حجم و بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران، 377 نفر انتخاب شدند. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوا و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ (89/0) بدست آمد. برای تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS، از آزمون های همبستگی پیرسون، دو نمونه ای مستقل (T)، تحلیل واریانس (F) و تحلیل رگرسیونی بهره گرفته شد. از نرم افزار AMOS نیز برای مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین توانمندسازی زنان و میزان اعتقاد به کلیشه های جنسیتی با اطمینان لازم رابطه معناداری وجود دارد. همچنین متغیرهای زمینه ای همچون سن، وضعیت تأهل، تحصیلات، مهاجرت و وضعیت اشتغال رابطه معناداری با توانمندسازی زنان دارند. از این رو توانمندسازی آنان در این زمینه ها، بسترهای ظرفیت سازی اجتماعی محلی را فراهم می آورد.
ارزیابی نگرش های کلیشه ای نسبت به حضور زنان در مناصب مدیریتی صنعت ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی نگرش های کلیشه ای نسبت به حضور زنان در مناصب مدیریتی در صنعت ورزش به صورت یک پژوهش کاربردی و با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان رشته تربیت بدنی و مدیریت ورزشی در دانشگاه های تراز اول شهر تهران بودند که با میزان پاسخ دهی 80 درصد، 324 نمونه حاصل شد. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد "زنان به عنوان مدیر" میهایل (2006) بود که اعتبار صوری و محتوایی آن با استفاده از نظرات 13 نفر از متخصصان بررسی شد و پایایی آن با سنجش آلفای کرونباخ 87/0 به دست آمد. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک های تحلیل عاملی، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که دانشجویان حوزه ورزش به ویژه مردان نگرش کلیشه ای نسبت به تصدی نقش مدیریت توسط زنان در این صنعت به ویژه در دو بعد تمایل زنان و موانع زنانه دارند. اما، تفاوت زیادی در نگرش دانشجویان بر حسب مقطع تحصیلی، شاغل بودن و جایگاه شغلی پیدا نشد. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که توسعه سازوکارهایی جهت سنجش نگرش کلیشه ای افراد پیش از ورود و اصلاح آن پس از ورود به صنعت ورزش، بسیار مفید است. همچنین تنظیم سیاست هایی که منجر به افزایش تمایل زنان به تصدی مناصب مدیریتی شود، در کنار رفع موانعی که به واسطه نقش خانه داری برای ایشان ایجاد شده است، در کمرنگ شدن این نگرش کلیشه ای راه گشا خواهد بود.
تحلیل روایت کار احساسی زنان در سال اول ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان در سال اول ازدواج بر روی احساسات خود کار کرده و آن را متناسب با مناسبات زندگی جدید شان سامان می دهند. هدف از انجام این مطالعه، کشف کار احساسی 20 زن در شهر اصفهان در سال اول ازدواج با استفاده از نظریه آرلی. هوقشیلد و تکنیک گریماس است. یافته ها نشان داد کنش گری زنان برای رسیدن به یک زندگی خوب طراحی شده است. در این راستا، آنها به انجام دو نوع «کار احساسی معطوف به خود» و «کار احساسی معطوف به دیگری» دست می زنند. «کار احساسی معطوف به خود» غالباً با یک انگیزه درونی و با هدف ارتقای کیفیت زناشویی، خروج از یک بحران، خلق رضایت، خودتأملی و تعامل سازنده با دیگران انجام می گردد و به وفور از یاری یاری رسان ها استفاده می شود. «کار احساسی معطوف به دیگری» همواره با یک نیروی درونی و با هدف ایجاد تغییر آگاهانه، میل به بازشناخته شدن و رسیدن به خلسه سعادتمندانه صورت می گیرد و به ندرت اثری از آثار یاری رسان ها و مخالفان دیده می شود. ساختار قدرت در خانواده، فقدان برخی مهارت ها و توانمندی ها در زنان و عاملیت زنان در شکل دهی و انسجام به خانواده از جمله دلایلی است که زنان را به سمت کار احساسی معطوف به خود سوق می دهد.
مطالعه جنسیتی پژوهش ورزی در علوم انسانی؛کاووشی در ادوار جشنواره بین المللی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
111-136
حوزههای تخصصی:
شناخت تفاوت های جنسیتی در علم موضوع مطالعاتی مهمی در ساحت جامعه شناسی علم و مطالعات زنان و جنسیت است که به بررسی سهم هر یک از دو جنس بعنوان کنشگر علم در قالب تولید، پژوهش، آموزش و ارزیابی پرداخته و می تواند در سامان مندی سیاستگذاریهای علم و بهینه سازی برنامه ها تاثیرگذار باشد. این پژوهش به روش کمی از نوع تحلیل ثانویه اطلاعات به تحلیل جنسیتی وضعیت برگزیدگان در جشنواره بین المللی فارابی در بخش برگزیدگان داخلی، خارجی و سایر عناوین و نیز دست اندرکاران کمیته علمی در سالهای ۱۳۸۶-۱۳۹۸ میپردازد. تعداد برگزیدگان مرد در بخش داخلی بیش از سه برابر برگزیدگان زن است. زنان در بهترین موقعیت (دوره نهم) توانسته اند به۳۰ درصد جوایز دست یابند. پژوهشگران زن در گروه فناوری اطلاعات، اطلاع رسانی و کتابداری، زبان و ادبیات و زبانشناسی و هنر و زیبایی شناسی با بالاترین امتیاز، حضور نه چندان شاخصی را به ثبت رسانده اند. در بخش های جانبی تنها سه زن در این سالها برگزیده شده اند. در بخش بین المللی، نسبت جنسیتی ۰/۰۹است. در مجموع ۵ زن در مقابل ۱۳۵ مرد توانسته اند در شورای علمی جشنواره عضویت یابند. مقاله با رویکرد تحلیلی به طرح راهبردهایی جهت تغییر و برون رفت از وضعیت موجود پرداخته است.
کلیشه های جنسیتی و اطلاق جنسیت به یک اثر هنری: مطالعه موردی "نقاشی رئال و انتزاعی"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
63 - 70
حوزههای تخصصی:
شکل گیری کلیشه های جنسیتی ماحصل برداشت از تفاوت زیستی بین جنس ها است که منجر به واگذاری نقش ها به جنسی خاص می شود و در پی آن ترجیحات و انتظارات از جنس ها را به وجود می آورند که به عنوان نوعی پیش زمینه تمامی مناسبات اجتماعی و فرهنگی را تحت تاثیر قرار می دهد و موجب عدم قضاوت صحیح آن ها می گردد. این پدیده در دنیای هنر نیز امکان پذیر است. در پژوهش حاضر بازتاب تقابل دو شیوه فکری منطقی و احساسی در دو سبک نقاشی انتزاعی و رئالیستی مورد بررسی قرار می گیرد تا با تکیه بر این امر به این مقوله دست یابد که تا چه میزان کلیشه های جنسیتی در انتساب یک اثر هنری به زنان یا مردان تأثیر گذار است؟ روش پژوهش حاضر از نوع پیمایشی و میدانی و با اتکا به روش های تجربی و به شیوه کمی است و به منظور سنجش فرضیه پژوهش از ابزار گمانه زنی جنسیت خالق اثر هنری استفاده شده است. تحلیل عاملی پرسشنامه مزبور نشان می دهد که در انتساب سبک اثر هنری به جنسیتی خاص (آثار انتزاعی به مردان و آثار رئالیستی به زنان)، پیش زمینه های فکری و کلیشه های جنسیتی مؤثر است و اطلاق جنسیت به پدیدآورنده اثر هنری با هیچ یک از عوامل جمعیت شناختی همبستگی معناداری ندارد.
بررسی کلیشه های جنسیتی در آثار داستانی جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تحولات اجتماعیِ صورت گرفته در جوامع بشری، اساس تفکر مردسالارانه مورد تردید و پرسش قرار گرفته و وضعیت زنان دستخوش تحولات اساسی شده است. از تحولات صورت گرفته در وضعیت زنان حضور آن ها در صحنه های گوناگون اجتماعی و به عهده گرفتن نقش هایی فراتر از نقش های فیزیکی است که جامعه کهن در قرون و اعصار گذشته به آن ها تحمیل کرده و در صدد تداوم آن است. اما به رغم تغییرات آشکاری که با تلاش زنان در این زمینه صورت گرفته است، تفکر مردسالار هنوز در مقابل تغییر جامعه به سوی برابری جنسیتی مقاومت می کند و در بسیاری از عرصه ها، همچون عرصه فرهنگ، نمی خواهد به واقعیت های جدید تن در دهد. در ادبیات داستانی معاصر ردپای تفکرات مردسالارانه و نگاه برتری جویانه مردان به زنان دیده می شود. در بعضی از آثار داستانی، خصوصیات زنان و نقش های آن ها از کلیشه ها و تصورات قالبی متابعت می کند که با واقعیت زندگی زنان متفاوت است. ادبیات داستانی با نقش مهم و انکارناپذیری که در انتقال فرهنگ و جامعه پذیری در هر جامعه ای دارد، در صورتی که حامل کلیشه های جنسیتی باشد، می تواند به بازتولید و استمرار تفکری منجر شود که زنان را جنس دوم و موجودی صرفاً جنسی می بیند و خواهان به انقیاد کشاندن آن ها در سطوح متفاوت حیات فردی و اجتماعی است. این تحقیق به آثار یکی از نویسندگان معروف و تأثیرگذار ایران جلال آل احمد از منظر مسئله زنان و کلیشه های جنسیتی می پردازد.
فرایند طرد و حذف زنان در جنبش دانشجویی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
47 - 71
تأمل در جنبش دانشجویی، بیانگر تحولات مختلف است؛ تحولاتی که اثرگذاری متفاوتی را در سطح جامعه درپی داشته است. اما هر چقدر که مطالعه عمیق تری در رابطه با جنبش دانشجویی انجام شود، بیشتر به این نکته پی می بریم که سازوکارها و روابط قدرت در بین زنان و مردان در این جنبش باهم متفاوت بوده است. به گونه ای که به نظر می رسد زنان در این میدان، به صورت استثنائاتی حضور داشته اند. در این پژوهش با هفده نفر از زنان فعال در انجمن های اسلامی دانشگاه های تهران بین سال های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶، مصاحبه عمیق انجام شده و با استفاده از روش پدیدارشناسی، فرایند طرد و حذف زنان، مورد واکاوی قرار گرفته است. درنهایت نیز این فرایندها به سه بخش برون جنبشی، درون جنبشی و کنشگر تقسیم و ذیل هر کدام هم زیرشاخه های متفاوتی بیان شده است. در بخش برون جنبشی، باور و اعتقادات عمومی و خانواده در کنار ساختارهای تثبیت کننده نابرابری، به عنوان مانعی برای فعالیت زنان بیان می شوند. در بخش درون جنبشی، مقاومت در برابر تغییر جایگاه مردانه و استفاده ابزاری از زنان نقشی مهم در حذف و یا کم رنگ شدن آن ها در جنبش دانشجویی دارد. در بخش کنشگر نیز، فقدان خود، نقش بسیار مهمی در حذف زنان در جنبش دانشجویی را برعهده دارد.
مدل سازی پیشران های تأثیرگذار بر تحرک اجتماعی بین نسلی زنان شهر دهلران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف مقاله حاضر، بررسی پیشران های تأثیرگذار بر تحرک اجتماعی بین نسلی در میان زنان شهر دهلران است. روش اجرای پژوهش پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان شهر دهلران می باشد، که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 373 نفر تعیین شد. از لحاظ زمانی این پژوهش در سال 1399 1398 اجرا شده است. شاخص های روایی و پایایی بخش مدل اندازه گیری مدل نشان می دهند که مدل از برازش خوبی برخوردار است. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری تأثیر متغیر سرمایه اجتماعی، مصرف رسانه ای، تقدیرگرایی، کلیشه های جنسیتی و احساس عدالت اجتماعی را بر تحرک اجتماعی بین نسلی زنان را تأیید کرده است. همچنین نتایج نشان می دهد متغیر مصرف رسانه ای بیشترین تأثیر را بر متغیر تحرک اجتماعی بین نسلی دارد و در مرتبه بعد متغیرهای تقدیرگرایی، کلیشه های جنسیتی، احساس عدالت اجتماعی و سرمایه اجتماعی قرار دارند. درنهایت این که متغیرهای پژوهش توانسته اند 5/29 درصد از تغییرات متغیر تحرک اجتماعی بین نسلی را تبیین کنند.
بازنمایی کلیشه های جنسیتی در رسانه: مطالعه ادبیات داستانی آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
مرد یا زن بودن، تصورات و پیش فرض هایی را به دنبال دارد که در فرهنگ هر جامعه ای تا حدودی متفاوت است. این تصورات، کلیشه های جنسیتی نامیده می شود که کمابیش در هر جامعه ای وجود دارد. بر اساس کلیشه های جنسیتی، زنان و مردان در جامعه دارای ویژگی های خاص، رفتار خاص و حالات روانی خاص هستند و قابلیت انجام وظایف و کارهایی را دارند که به صورت معمول با یکدیگر متفاوتند. کلیشه ها در درون فرهنگ جوامع و به همراه دیگر عناصر فرهنگی از طریق نهادهای های اجتماعی مانند خانواده، رسانه های گروهی، گروه همسالان و نظام آموزش در طی نسل های متمادی بازتولید می شوند. رسانه های همگانی در کنار خانواده و آموزش و پرورش، از جمله عوامل جامعه پذیر کردن افراد یک جامعه هستند. آنچه رسانه ها به نمایش می گذارند هم برگرفته از فرهنگ جامعه است و هم تأثیرگذار بر آن. در این میان کتاب یکی از رسانه های همگانی است که از طریق انعکاس هنجارها، ارزش ها و تفکرات موجود در جامعه، به بازتولید فرهنگ جامعه می پردازد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی کلیشه های جنسیتی موجود در ادبیات داستانی آل احمد می باشد. بدین منظور تمام آثار داستانی آل احمد مورد بررسی قرار گرفت. روش مورد استفاده در این پژوهش، تحلیل محتوا می باشد. یافته ها نشان از وجود کلیشه های جنسیتی (پر حرفی، خرافاتی، هیجانی و انفعال برای زنان و پرخاشگری و عصبانیت و سلطه گر بودن برای مردان) در داستان های آل احمد بوده و در این میان کلیشه های زنانه برجسته تر و از نظر تعداد سهم بیشتری را به خود اختصاص داده است.
مطالعه الگوی خودتوانمندی زنان کارآفرین یزد: تعامل سازنده با حصارهای ذهنی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
415 - 440
حوزههای تخصصی:
در ایران، توسعه و ترویج کارآفرینی یکی از نیازهای جدی جامعه است و ساختار خانوادگی، نگرش سنتی و کلیشه های جنسیتی، که توصیف کننده ساختارهای اجتماعی کشورها است، به شدت بر فرایند توسعه کارآفرینی زنان اثرگذار است. بنابراین، ضروری است که در بررسی این فرایند عوامل ذکرشده در نظر گرفته شود. هدف از این جستار واکاویِ رفتارهای موفقیت آمیز کارآفرینانه زنان در شهر یزد است. تحقیق حاضر کیفی است و جامعه مطالعه شده را زنان کارآفرین در شهر یزد تشکیل می دهند. در نمونه تحقیق، 15 زن کارآفرین، که از نظر سن، تحصیلات، نوع حرفه و وضعیت تأهل متفاوت بودند، به روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. برای تحلیل مصاحبه ها از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شد که از نتایج تحلیل ها، سه مضمون اصلی به دست آمد: مضمون اصلی تعامل سازنده با حصارهای ذهنی و اجتماعی شامل 21 مفهوم و 5 مضمون فرعی ( غلبه ایدئولوژی جنسیتی مرد سالارانه، حمایت نکردن ساختاری، کلیشه باور نداشتن به توانایی زن، دید اقتصادی به کار زن، کوته نگری اجتماعی)، مضمون ارتقابخشی به خویشتن شامل 21 مفهوم و 4 مضمون فرعی (همسو شدن با هنجارهای اجتماعی، اثبات قابلیت های فردی، غلبه بر خودمحدودسازی، رعایت هنجارهای جنسیتی) و مضمون اصلی اثبات گری بازتابی با 9 مفهوم و 2 مضمون فرعی (میل به خوداثباتی و خودباوری کنشی).
تأثیر رسانه ها بر کلیشه های جنسیتی در ورزش زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
57 - 72
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، رسانه ها مهم ترین ابزار انتقال پیام هستند که به طرق گوناگون در دسترس عموم مردم قرار دارند و سهم چشمگیری در میزان آگاهی مردم نسبت به موضوعات مختلف دارند؛ بنابراین، در پژوهش حاضر به مطالعه تأثیر رسانه ها بر کلیشه های جنسیتی در ورزش زنان پرداخته شده است. روش به کار گرفته برای تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل مضمون یا تماتیک است. جامعه پژوهش شامل زنان ایرانی ورزشکار در سطح حرفه ای و همچنین شامل پژوهشگرانی است که در حوزه مطالعاتی ورزش زنان فعالیت می کنند. در تحلیل یافته های حاصل از مصاحبه ها، دو تم اصلی؛ کژکارکردها و کارکردهای رسانه ها در حوزه تأثیرگذاری رسانه ها بر کلیشه های جنسیتی استخراج شد که بیانگر تأثیر دوگانه و متضاد آنهاست؛ بدین معنی که؛ از یک سو، پیامد بازتاب موفقیت ها و فعالیت های زنان ورزشکار حرفه ای در رسانه ها سبب تضعیف اندیشه های حاکم مردسالارانه در ورزش می شوند، ولی، ازسوی دیگر، رسانه ها به واسطه سوگیری در تأکید و بزرگنمایی بعد زنانگی ورزشکاران زن با القای نگاه جنسیتی و باور غیرجدی بودن ورزش زنان در اذهان عموم به تقویت کلیشه های جنسیتی در جامعه می پردازند.
نقد فرهنگی و چالش های تعارض هویتی زنان در جدال با کلیشه های جنسیتی مطالعه موردپژوهانه: داستان کوتاه «جنیه البجع» غاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
161 - 180
حوزههای تخصصی:
کلیشه های جنسیتی برخاسته از فرهنگ جوامع مردسالار، معرّف باورهای مشترک و محدودکننده در مورد چگونگی عمل افراد در خانواده و جامعه و طبقه بندی جامعه به مردانه و زنانه هستند. نوشتار پیش رو می کوشد تا با بررسی داستان کوتاه «جنیه البجع» غاده السمان برمبنای مهم ترین مبانی نقد فرهنگی در حوزه جنسیت و به چالش کشیدن گفتمان غالب مردسالار و با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی نشان دهد که السمان چگونه توانسته است با ترسیم رنج های زنان در خانواده به عنوان هویتی مطیع و منفعل در محیطی مردمحور، سیر دگرگونی این زنان و بازیافتن هویت مستقل آن ها را در محیطی برابر در بافت داستان خود نشان دهد. مهم ترین حوزه مورد انتقاد السمان، حیطه فرهنگ عامه جوامع عربی است که نتوانسته است خود را با مبادی جریان نواندیش معاصر هماهنگ کند. با این توضیح که السمان، آسیب شناسی کلیشه های جنسیتی در مردان را نیز ترسیم کرده و میزان خطای فرهنگ درمورد مردان به عنوان قشر فرادست جامعه مردسالار را نیز نشان داده است. انتقاد از نابرابری های جنسیتی، آسیب های نظام مردسالار، خودباختگی زنان در محیط نابرابر جنسیتی، تعارض مبانی سنت و مدرنیته، و تقلیل زن به هویت جنسی از مهم ترین مباحثی است که السمان در نقد فرهنگ جامعه عربی در داستان های خود برجسته ساخته است.
موانع فرهنگی- اجتماعی مشارکت زنان در فعالیت های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۹ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱
147 - 163
حوزههای تخصصی:
امروزه مشارکت زنان در فعالیت های مختلف اجتماعی بخشی از حقوق اجتماعی آنان تلقی می شود، اما موانع فرهنگی و اجتماعی بسیاری در این زمینه وجود دارد. مشارکت زنان در ورزش به دلیل تأثیرات آن بر سلامت جامعه دارای اهمیت بسیاری است. در اینجا برای مطالعه مشارکت زنان در ورزش از مدلی که ترکیبی از نظریه های فیش باین و آیزن، نظریه یادگیری اجتماعی، سرمایه فرهنگی و نیز نظریه های بم، چافتز و چو استفاده شده است. روش تحقیق پیمایشی و تکنیک جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه بوده و از آزمون تی گروه های مستقل و رگرسیون لجستیک استفاده شده است. حجم نمونه 200 نفر از زنان غیر ورزشکار به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از جامعه آماری 106404 نفری زنان 40- 20 ساله شهر همدان و یک گروه 50 نفری از زنان ورزشکار بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. نتایج نشان گر پایگاه اقتصادی اجتماعی بالاتر، میزان سرمایه فرهنگی، تمایل فردی و حمایت اجتماعی بیشتر از زنان ورزشکار نسبت به زنان غیر ورزشکار است. نگرش خانواده زنان ورزشکار،مثبت تر و میزان پذیرش باورهای قالبی به طور معنی داری کمتر از زنان غیر ورزشکار است. اما از نظر سودمندی ادراک شده تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود ندارد. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که متغیر های سرمایه فرهنگی و تمایل فردی دو متغیر تأثیر گذار بر احتمال مشارکت ورزشی است.
باز نمایی جنسیت در کتب فارسی مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان در سال تحصیلی 89- 1388(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳
75 - 96
حوزههای تخصصی:
کتاب های درسی در کنار آموزشِ دانش آموزان، آنها را برای پذیرش نقش های متناسب با ویژگی های جنسیتی شان، آن گونه که مدنظر مؤلفین این کتب می باشد، آماده می کنند. پژوهش حاضر درصدد است به چگونگی بازنمایی جنسیت در کتاب های فارسی دوره ی راهنمایی و پایه های اول، دوم و سوم دبیرستان در رشته های غیر انسانی در سال تحصیلی 89- 1388 بپردازد. روش تحقیق، تحلیل محتوای کمی بر اساس شاخص جنسیت در بین تصاویر، اسامی، مؤلفان کتاب ها، نویسندگان متون درسی و شخصیت های حاضر در متن دروس می باشد. همچنین از روش تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل کیفیت بازنمایی ها در تصاویر و متون درسی استفاده شده است. این تحقیق با مبنا قرار دادن نظریه های آلتوسر و بوردیو در این زمینه، سعی در کشف چگونگی بازنمایی های جنسیتی در این کتاب ها نموده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد در بخش کمّی، به مردان، بسیار بیش از زنان پرداخته شده است و زنان با معیار این شاخص ها حضور چندانی در کتاب های مورد بررسی ندارند. از نظر کیفی زنان در اندک موارد حضور، موجوداتی ضعیف، عاطفی، نیازمند کمک و مطیع مردان بازنمایی می شوند. در مقابل، مردان در موارد بسیاری، حاضر در اجتماع، صاحب قدرت، دانا و عاقل، مدیر و کاردان، شجاع و جنگنده تصویر شده اند. به نظر می رسد کلیشه های جنسیتی رایج در اجتماع، در کتاب های مورد بررسی نیز بازتولید شده اند.
عوامل زمینه ساز زیست جنسی زنان در باشگاه ها و سالن های ورزشی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
397 - 430
حوزههای تخصصی:
با چرخش مفهومی غریزه جنسی به لذت جنسی شاهد غلبه گفتمان های جنسی به حوزه های اجتماعی و درنوردیده شدن مرز میان فضاهای خصوصی و عمومی هستیم. یکی از نمودهای ورود گفتمان های جنسی به فضاهای عمومی را می توان در میدان بررسی شده پژوهش حاضر، یعنی در باشگاه های ورزشی، مشاهده کرد. پژوهش حاضر با هدف شناخت عوامل زمینه ساز زیست جنسی زنان در باشگاه های ورزشی در سال 1394 1395 در بازه زمانی 18 ماه مطالعه عمیق انجام شد. گردآوری اطلاعات با استفاده از مشاهده، مشاهده مشارکتی و مصاحبه نیم ساخت یافته با 21 نفر از زنان ورزشکار شهر اصفهان انجام گرفت. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری هدف مند، نظری و گلوله برفی است. برای تحلیل اطلاعات از تکنیک های نظریه داده بنیاد و رویکرد کدگذاری استراوس استفاده شد. همچنین، برای حصول اعتباریابی پژوهش از روش تطبیق توسط اعضا، بررسی همکار و مشارکتی بودن پژوهش استفاده شد. تحلیل اطلاعات در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی بیانگر این است که در شناخت عوامل زمینه ساز زیست جنسی زنان در باشگاه های ورزشی علایق جنسی تغییر یافته به منزله شرایط علّی اثرگذار، فرهنگ هوسران به منزله شرایط بسترساز، فانتزی های زیبایی در قالب استراتژی ها و پیامدهایی در ابعاد روانی و اجتماعی مهم و در خور توجه اند. بنابراین، درهم ریختگی زیست جنسی زنان به منزله هسته مرکزی باید مورد توجه سیاست گذاران فرهنگی قرار بگیرد. خلق مفاهیم جدید در ایجاد هنجارهای نو یا جایگزینی هنجارهای ناکارآمد گذشته می تواند به کاهش بی هنجاری زیست جنسی و سامان بخشیدن به این نیاز اساسی کمک کند.
زمینه ها و حوزه های تصمیم گیری زنان؛ بازسازی معنایی تجربه و درک زنان شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
1 - 25
حوزههای تخصصی:
گستره و دامنه قدرت زنان به دلیل جایگاه شکننده و آسیب پذیر در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی با محدودیت هایی همراه است. یکی از عرصه هایی که به میانجی آن می توان به کندوکاو در باب قدرت زنان پرداخت، فرایند تصمیم گیری در زندگی روزمره است. هدف این پژوهش، بازسازی معنایی تجربه زیسته زنان متأهل از تصمیم گیری ها و کشف زمینه ها، پیامدها و نحوه مواجهه زنان با پدیده تصمیم گیری از طریق ادراک و معنای ذهنی کنش هایی است که زنان با استفاده از آن ها تلاش می کنند از موقعیت های زندگی روزمره به عنوان منبع قدرت برای افزایش عاملیت خود در محیط استفاده کنند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای میان زنان متأهل شهر سنندج به انجام رسید. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند و حداکثر تنوع و برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. نتایج حاصل از مصاحبه با 28 نمونه از زنان سنندجی بیانگر آن است که خودباوری، بازاندیشی و خطرپذیری، پشتوانه خانوادگی، کلیشه های جنسیتی، تجربه (سابقه ) تصمیم گیری و منابع در دسترس زنان از زمینه های تصمیم گیری زنان به حساب می آیند. بازسازی معنایی تجربه و درک زنان از تصمیم گیری نشان می دهد که زنان برای تصمیم گیری از استراتژی هایی چون گفت وگوی منطقی، انجام دادن درست و به موقع مسئولیت ها، استقلال و پشتوانه مالی، قرار دادن همسر در عمل انجام شده، بسنده نکردن به وضع موجود و بالا بردن سطح توقع از زندگی مشترک و اعتصاب زنانه بهره می گیرند. تجربه تصمیم گیری برای زنان پیامدهای احساس ارزشمندی، تعمیم و تعمیق تعلق جمعی، خوداتکایی، توانمندسازی و اعتماد به نفس در پی داشته است.
دوآلیته تبعیض و امید، نظریه ای زمینه ای از تراژکتوری شکل گیری تبعیض جنسیتی میان زنان طبقه متوسط شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
55 - 79
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه تراژکتوری شکل گیری تبعیض جنسیتی در زندگی زنان طبقه متوسط شهر تبریز پرداخته است. با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای و با استفاده از نمونه گیری نظری تعدادی از زنان شهر تبریز انتخاب و مطالعه شدند. فرایند نمونه گیری نظری تا اشباع داده ها ادامه یافت. اطلاعات گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند و یافته ها در قالب خط داستان (شامل 15 مقوله اصلی و یک مقوله هسته)، مدل پارادایمی ارائه شدند. به طور کلی، نتایج تحقیق نشان دادند که زنان به واسطه فرهنگ با دوآلیته تبعیض و امید مواجه اند. این دوآلیته علاوه بر حاکمیت محدودیت های جنسیتی، از فرودست انگاری اجتماعی روانی زنان و... نیز منتج می شود. در چنین موقعیتی، استراتژی های مقابله (اتوپیای بازاندیشانه/ فرودست انگاری اجتماعی روانی/ بیش فعالی) در زنان فعال می شود. اما این استراتژی ها مخاطراتی نیز برای این زنان به همراه دارند. در واقع، زنان در کنار همه تبعیض ها و مبارزه برای زدودن آن ها به امید رسیدن به جایگاه واقعی شان زندگی خودشان را با دوآلیته تبعیض و امید پیش می برند.
نگرش اجتماعی نسبت به تجرد دختران 30 سال و بالاتر (مورد مطالعه: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
« «میل به پذیرفته شدن» کنشگر بازیگر را وا می دارد تا نقش محوله را به هنرمندانه ترین و ظریف ترین نحو به بازی درآورد و منتهای پذیرش مخاطبانش را از آن خود کند و تشویق و تحسین آنان را بی وقفه صاحب شود، اما آنگاه که در این فرایند مانعی پیش آید وی از قله ی پذیرش کامل به دامنه ها رانده می شود و گاه مشمول فرایندی می شود به نام «داغ ننگ»! صفتی بدنام کننده با خصیصه ی نسبی که بسته به بستر جامعه با صفات خاصی تافته می شود. «تجرد دختران در سنین بالا» از جمله ی این ویژگی ها در جامعه ی ماست. پدیده ای که عدم تعادل در عرضه و تقاضا در ازدواج در شرایط امروز این پدیده را پررنگ تر ساخته است. این پژوهش با هدف سنجش پدیده ی داغ ننگ تجرد در میدان کنش متقابل با افراد عادی به شیوه ی پیمایش به دنبال کنکاش در نگرش افراد در باب تجرد دختران ۳۰ سال و بالا تر می باشد. در این راستا با بهره گیری از نظرات گافمن و بوردیو و همچنین نظریه یادگیری اجتماعی و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب به تفکیک سن و جنس و منطقه سکونت ۳۸۴ نفر از افراد ۷۰-۲۰ ساله ی شهر یزد با ابزار پرسشنامه به آزمون درآمدند. یافته های این پژوهش حاکی از حضور پدیده ی داغ ننگ اجتماعی تجرد در قریب به ۵۰ درصد از افراد مورد مطالعه می باشد.