مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
الگو
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
26 - 1
حوزه های تخصصی:
دانشگاه ها علاوه بر نقش محوری خود درتربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد، نقش مهمی در رشد و ارتقای علم و فنّاوری و نیز توسعه کشور دارند. در این میان مدیران دانشگاه به عنوان یکی از ارکان مهم پیشرفت دانشگاه و همراستایی این نهاد با برنامه های ملّی، ضامن تحقق اهداف، رشد و تعالی کشور است لذا شایسته سالاری در انتصاب افراد در مسؤولیت های مختلف مؤسسه های علمی، نخستین گام در پی ریزی مدیریت کارامد و اثربخش است. تحقق این موارد مستلزم کاربست الگویی علمی برای شایسته گزینی در نظام علمی کشور است لذا در این مقاله تلاش شده تا الگویی جامع با هدف سنجش شایستگی مدیران مؤسسه های علمی طراحی شود. بدین منظور با به کارگیری رویکرد فراترکیب، به تحلیل نتایج و یافته های پژوهش های پیشین پرداخته شد. در تحقیق حاضر روش نمونه گیری نظری و جامعه آماری شامل همه پژوهش های منتشر شده در حوزه شایستگی مدیران در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی به منظور دستیابی به اشباع نظری است. شاخص ها پس از استخراج در معرض نظر صاحب نظران حوزه های آموزش، پژوهش و فنّاوری قرار گرفت و با تعیین میزان اهمیت هر یک از شاخص ها روایی محتوایی آن تأیید و الگوی سنجش شایستگی مدیران در پنج مؤلفه و 57 شاخص ارائه شده است. مهم ترین ویژگی این الگو ، جامعیت آن در تلفیق مفاهیم همگون و پوشش تمام شاخص های سنجش شایستگی پژوهش های پیشین است.
شناسایی شاخصه های مدیریت تحول آفرین در مدارس متوسطه جهت ارایه مدل (بر مبنای نمونه مطالعاتی مدارس متوسطه شهرستان اردبیل)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۲
85-112
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی شاخصه های لازم جهت طراحی الگوی مناسب مدیریت تحول آفرین برای مدارس متوسطه است. پژوهش از طریق رویکرد ترکیبی (کیفی-کمی) انجام گرفت. در مرحله کیفی از روش داده بنیاد استفاده شد و برای دستیابی به مدل پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد و جامعه مورد بررسی متشکل از منتخبین خبرگان شامل اساتید دانشگاهی و مدیران کلان آموزش و پرورش بود که در زمینه موضوع مورد نظر تخصص و تجریه داشتند. به این منظور ، تعداد 30 نمونه از طریق نمونه گیری هدفمند غیراحتمالی و رویکرد اشباع نظری انتخاب شد. در بخش کمی، جامعه آماری، شامل تمام مدیران و معلمان مدارس متوسطه شهرستان اردبیل، در سال تحصیلی 1400-1399، به تعداد 1714 نفر بود که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1970)، از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده، 314 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد، سپس پرسشنامه مقایسه زوجی تهیه و توسط مدیران و معلمان مرتبط تکمیل گردید. اعتبارسنجی بخش کیفی به روش بازآزمون انجام گرفت و در بخش کمی نیز از روش شاخص روایی محتوایی و ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید که گویای اعتبار و پایایی هر دو بخش کیفی و کمی بود. نتایج نشان داد، عوامل تسهیل در برنامه ریزی و آموزش؛ مدیریت و نگهداشت منابع انسانی؛ خلق نوآوری؛ رهبری حمایتی؛ خودمدیریتی؛ رهبری انگیزشی؛ طراحی سیستم مدیریت عملکردسازمانی، اثربخشی و استراتژی محوری عوامل مدیریت تحول آفرین هستند. همچنین، برازش الگوی مدیریت تحول آفرین با استفاده از روش تحلیل عاملی تأیید شد. بنابراین، نتیجه گیری شد، الگوی ارائه شده دارای چارچوب مطلوب برای مدیریت تحول آفرین مدارس متوسطه است.
طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی سوادآموزی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی سوادآموزی است. پژوهش بر اساس هدف کاربردی و به رویکرد کیفی است که برای طراحی برنامه درسی از سنتز پژوهی و برای اعتباربخشی از تکنیک دلفی استفاده شد. جامعه پژوهش در بخش سنتز پژوهی شامل اسناد و در بخش تکنیک دلفی از افراد تشکیل شده است. اسناد شامل گزارش های یونسکو، رساله ها، پایان نامه ها، مقالات، کتاب ها، طرح های پژوهشی معتبر و جدید راجع به سوادآموزی در ایران و جهان و افراد شامل متخصصان برنامه درسی دوره سوادآموزی هستند. برای انتخاب نمونه در بخش سنتز پژوهی تأکید بر نمونه های جدید و معتبر هست در بخش اعتباربخشی 5 نفر از متخصصان برنامه درسی سوادآموزی به روش هدفمند مبتنی بر معیار انتخاب شده اند. قسمت سنتز پژوهی از برگه یادداشت ،فیش برداری و در بخش اعتباربخشی از مصاحبه نیمه ساختاریافته به عنوان ابزار پژوهش استفاده شده است.در پایان برنامه درسی سوادآموزی مبتنی بر الگوی تایلر شامل اهداف،محتوا،روش های یاددهی –یادگیری،ارزشیابی و مربی طراحی و به وسیله متخصصان برنامه درسی سوادآموزی اصلاح و تأیید گردید.
طراحی و اعتباریابی الگوی والدگری دوره نوجوانی بر اساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی والدگری دوره نوجوانی بر اساس منابع اسلامی به روش آمیخته(کیفی و کمّی) از نوع اکتشافی متوالی در سال 1399 انجام گرفت. در بخش کیفی پژوهش، ابتدا با استفاده از روش داده بنیاد و بر اساس تحلیل معنایی، منابع اسلامی بررسی و از میان بیش از 500 گزاره اسلامی، با توجه به اصل اشباع 166 گزاره انتخاب شد که با تحلیل گزاره ها، 194 کد باز، 88 کد محوری و 18 کد انتخابی به دست آمد. در بخش کمّی، با استفاده از روش دلفی، میزان مطابقت کدهای محوری با کدهای باز و گزاره ها، همچنین میزان مطابقت کدهای انتخابی با کدهای محوری و گزاره ها توسط متخصصان (77/84CVI >و96/0CVR >) تأیید شد. نتایج پژوهش نشان داد الگوی والدگری اسلامی برای دوره نوجوانی از 5 مقوله مبنایی(شرایط علّی، شرایط واسطه ای، مقوله محوری، راهبردها و پیامدها) و هر مقوله از یک یا چندین مؤلفه تشکیل شده است. در نتیجه ی تقسیم بندی کدها در مقوله های پنج گانه روشن شد که یک کد به عنوان شرط علّی، هشت کد به عنوان شرایط واسطه ای و هفت کد به عنوان راهبردها اختصاص یافت و دو کد نیز با هم ترکیب و مقوله هسته ای را شکل دادند. روایی الگوی والدگری اسلامی نیز توسط متخصصان مطلوب (99/0 CVI >و92/0CVR >) ارزیابی شد. نتیجه این که منابع اسلامی، از غنا و ظرفیت بالایی برای استخراج الگوی والدگری برخوردار است که برای دوره نوجوانی از 18 مؤلفه تشکیل و با اعتبار است.
بررسی و تبیین الگوهای فرهنگ ساز در زندگی مناطق بومی ایران زمین (مورد مطالعه: منطقه هورامان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم تیر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
55 - 68
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: فرهنگ یک منطقه معرف نوع زندگی و باور مردمان آن منطقه محسوب می شود که در گذر زمان شکل گرفته است. باتوجه به تغییرات سریع شیوه زندگی تحت الگوهای بیگانه و مدرن، توجه به مسائل فرهنگ بومی در نقاطی که دارای هویت جداگانه به لحاظ زندگی و تفکرات اجتماعی هستند، امری ضروری به نظر می رسد.هدف پژوهش: هدف تحقیق مشخص کردن سطوح فرهنگ و تبیین مؤلفه های فرهنگ بومی در منطقه هورامان بر مبنای میزان تعلق خاطر ساکنان است.روش پژوهش: روش تحقیق پژوهش به صورت توصیفی - تحلیلی است، که بخش توصیفی پژوهش، برمبنای مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است و بخش تحلیلی با استناد بر خروجی های حاصل از مبانی نظری به صورت میدانی در منطقه بومی هورامان انجام شده است. این بخش خود شامل دو فاز است، در فاز اولیه، عناصر فرهنگی منطقه هورامان شناسایی و معرفی شده است و سپس در گام دوم بر اساس پرشسنامه، نظریات300 نفر از ساکنین منطقه هورامان مورد واکاوی قرار گرفته است، تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار «SPSS» انجام شده است و خروجی ها در قالب جداول مکتوب تدوین شده اند.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد فرهنگ از سه سطح ابتدایی، میانی و پایانی تشکیل شده است، سطح اولیه بر مبنای مشاهدات عینی و ذهنی ساخته می شود، سطح دوم بر مبنای هنجارها و قوانین منجر به شکل گیری انتخاب در آدمی می شود و سپس در سطح سوم، الگوی زیست که زاییده جهان بینی است به وجود می آید، این سه سطح فرهنگی در منطقه هورامان از نگاه ساکنین شکل گرفته است و منجر به ایجاد فرهنگ بومی متفاوت نسبت به سایر نقاط ایران شده است.
بررسی مؤلفه های قرآنی نمادهای حیوانی در غزلیات شمس (از منظر الگوها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲
90 - 113
حوزه های تخصصی:
افراد برای ابراز معانی به گفتار و نوشتارِ هنجار روی می آورند، اما همیشه این زبان عادی قابلیت القای معانی ذهنی و ماورایی را نداشته؛ و با بالا بردن ظرفیت زبان دست به هنجارگریزی و استفاده از نماد می زنند. با این توضیح مولوی به عنوان یک شاعر و اندیشمند دینی مضامینی در ذهن خود دارد، که این مفاهیم را به واسطه مکانیزم بلاغی نماد به مخاطبان القا می کند و از آن جایی که مضامین قرآنی در ناخوادگاه مولوی جریان داشت-که تنوع استفاده مولانا در لفظ و معنا به احادیث و قرآن نشانگر آشنایی مولوی با معارف اسلامی است- پس نمادها هم چنان پشتوانه مذهبی خود را حفظ کرده اند، که در اغلب موارد برای دریافت لایه های ضمنی یک نماد باید به ژرف ساخت های دینی آن نیز توجه داشت. نتایج بررسی ها نشان می دهد که مولوی از گزاره های قرآنی و احادیث برای پردازش الگوهای عرفانی و اسلامی خود از جمله تهذیب نفس، سفر در خویشتن، تجدید حیات و... بهره می گیرد که این الگوها از لایه های متنوع ذهنی و زبانی شاعر به صورت دایره های متداخلی که مرکزیت آن حول محور انسان می چرخد، تشکیل شده است.
تبیین الگوی تحقق گردشگری خلاق در شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷
38 - 53
حوزه های تخصصی:
الگوها شبیه سازی واقعیت اند، مقایسه ای که رویت پیچیدگی های دنیای حقیقی را تسهیل می کند. هر الگوی تبیینی با شیوه های متفاوتی به زندگی انسان می نگرد، و هر یک از این الگوها فرضیه های خاص درباره ماهیت واقعیت پدیده را عرضه می کنند. از گردشگری خلاق نیز می توان به عنوان ابزاری برای احیای گردشگری شهرها نام برد. چرا که شهرها به عنوان نظام های فرهنگی در نظر گرفته می شوند که توسط میراث های انسانی و طبیعی شکل می گیرند. هدف این پژوهش، تبیین الگوی تحقق گردشگری خلاق در شهر اصفهان می باشد. رویکرد حاکم، بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت ژرفانگر، مبتنی بر پرسشنامه و رویکرد آینده پژوهی می باشد. جهت الگوسازی، ابتدا تمامی عوامل دخیل در آینده ی گردشگری خلاق شهر اصفهان از طریق مطالعه و بررسی پیشینه ی پژوهش و سپس از طریق مصاحبه و بررسی اسناد و پرسشنامه های دلفی تهیه شده است. روش نمونه گیری گلوله ی برفی و 35 پرسشنامه میان نخبگان حیطه ی گردشگری و استادهای دانشگاهی به عنوان جامعه ی آماری پژوهش توزیع گردید. بر این اساس، ابتدا شاخص ها و 52 متغیر در 6 حوزه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فناوری، زیست محیط و کالبدی شناسایی شده است. سپس جهت پردازش داده ها، از تحلیل اثرات متقابل ساختاری توسط نرم افزار میک مک استفاده گردیده است. عوامل کلیدی جهت ترسیم الگوی گردشگری خلاق، شناسایی و رتبه بندی شد و براین اساس جهت ترسیم الگوی مناسب جهت تحقق گردشگری خلاق شهر اصفهان تلاش گردید.
الگوشناسی اندام های کالبدی خانه های تاریخی لاهیجان با هدف ارائۀ رهیافت های هویت ساز در طراحی ساختارهای معاصر در زمینۀ تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۰)
۱۹۴-۱۶۸
حوزه های تخصصی:
از بین رفتن هویت در ساخت و سازهای نوین و سرعت تغییرات در بافت قدیم شهرها به عنوان گنجینه تاریخی- فرهنگی، لزوم بازشناسی الگوهای بومی را مسجل می نماید. الگوشناسی رویکردی است که سعی در شناخت روش های کاربردی برای دستیابی به عناصر هویت ساز بومی را داراست. در این میان، بافت های مسکونی به عنوان هسته اولیه شهرهای سنتی، میراثی واجد ارزش برای شناخت و تحلیل الگوهای بومی در راستای بهسازی و نوسازی توأم با تداوم هویت در بافت های فرسوده تاریخی و پیشگیری از پیدایش بناهای ناهمگون در بافت های نوین شهرهای ایران است. پژوهش حاضر در نظر دارد ضمن مستندسازی خانه های قاجار شهر لاهیجان به بازشناسی الگوهای کالبدی هویت ساز بپردازد؛ لذا در گام نخست به روش توصیفی-تحلیلی مبتنی بر مرور مباحث پایه ای مرتبط با مبانی الگوشناسی، شاخص های کالبدی مؤثر در الگویابی تبیین می گردد. در ادامه برای شناسایی الگوهای کالبدی، خانه های قاجار بازمانده در بافت تاریخی لاهیجان به عنوان جامعه نمونه مورد مطالعه قرار گرفته و ضمن شناسایی مؤثرترین عوامل، رهنمودهایی پایدار برای طراحی ساختارهای معاصر با هدف ارتقای ابعاد کیفیت ساز معرفی می گردند. نتایج حاصل از مطالعه نشان دادند که براساس الگوهای کالبدی شناخته شده در نمونه های مورد مطالعه که مشتمل بر چهار دسته اندام های فضایی (در سه مقیاس کلان، میانه و خرد)، سازه ای، نما و آرایه ای هستند، رهیافت هایی هویت ساز و پایدار در طراحی ساختارهای امروزی در منطقه مورد بررسی قابل پیگیری است.
الگوی پیشنهادی جهت طراحی برنامه درسی ترکیبی برای دانشجویان پزشکی عمومی بر اساس طرح گریوز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از عوامل موثر در اثربخشی و ارتقاء کارایی نظام آموزشی، توجه ویژه به آن است. برنامه درسی ترکیبی، تلفیقی از دو آموزش الکترونیکی و غیرالکترونیکی است. هدف از این مطالعه طراحی الگوی برنامه درسی ترکیبی برای دانشجویان پزشکی عمومی با الهام از الگوی گریوز بود. روش کار: پژوهش حاضر مطالعه کاربردی از نوع پژوهش های کیفی بود. به روش تحلیل مضمون از نوع قیاسی – استقرایی استفاده شده است. ویژگی های عناصر برنامه درسی ترکیبی برای آموزش پزشکی عمومی با استفاده از تحلیل داده های حاصل از مرور نظام مند منابع علمی و پژوهش های داخل و خارج کشور و اسناد بالادستی آموزش پزشکی و شیوه نامه های آموزش پزشکی و متن مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان و صاحبنظران مشخص شد. فرایند نمونه گیری هدفمند بوده است. بر اساس یافته ها، الگوی برنامه درسی ترکیبی برای دانشجویان پزشکی عمومی با الهام از الگوی گریوز طراحی گردید. نتایج: با استفاده از تحلیل محتوای استقرایی داده های حاصل از متن مصاحبه با مشارکت کنندگان و متن اسناد بالادستی و شیوه نامه های آموزش پزشکی، نتایج پژوهش های داخل و خارج کشور و تحلیل شده است. در تحلیل نهایی مفهوم اولیه استخراج گردید که با مقوله بندی آنها عناصر اصلی الگو شامل اهداف ، محتوا، راهبردهای تدریس و ارزشیابی برنامه درسی ترکیبی برای آموزش پزشکی عمومی شناسایی و مشخص گردید. نتیجه گیری: نتایج نشان داد الگوی تدوین شده متناسب با نظام آموزش پزشکی است. بسیاری از چالش های موجود در نظام آموزش پزشکی با برنامه ریزی مناسب قابل حل است و سیاست گذاران آموزش پزشکی، و پژوهشگران با درک پتانسیل آموزشی این نوع برنامه درسی، باعث توسعه و گسترش آموزش های دانشجویان پزشکی عمومی شوند.
ارائه الگوی جانشین پروری مهارت آموزی در کسب و کارهای خانوادگی در صنایع غذایی خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
۲۳۰-۱۹۳
تحقیق حاضر با هدف ارائه الگوی جانشین پروری مهارت آموزی کسب و کارهای خانوادگی در صنایع غذایی خراسان رضوی می باشد. تحقیق بنیادی و رویکرد کاربردی دارد و روش تحقیق آمیخته است.برای شناسایی شاخص ها از الگوی تحلیل محتوا استفاده شد،روابط بین متغییرها و ارزش آن از روش معادلات ساختاری(SEM) بدست آمد. جامعه آماری بخش کیفی شامل ﻣﻄﻠﻌﺎن و ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﺎن صنایع غذایی خراسان رضوی می باشند، نمونه گیری به روش گلوله برفی می باشد. همچنین جامعه آماری بخش کمی با روش نمونه گیری تصادفی ساده بررسی شد.گردآوری اطلاعات در بخش کیفی بصورت مصاحبه نیمه ساختار و بخش کمی بصورت پرسشنامه محقق ساخته می باشد. در ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ دادهﻫﺎ و دﺳﺖیﺎﺑﯽ ﺑﻪ اﻫﺪاف ﻣﺬﮐﻮر از روشﻫﺎی آﻣﺎر ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ و آﻣﺎر اﺳﺘﻨﺒﺎﻃﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. یﮑﯽ از روشﻫﺎی آﻣﺎری ﺑﺮای ﺗﺠﺰیﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﻮﺟﻮد در ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ دادهﻫﺎ روش ﺗﺠﺰیﻪ ﻋﺎﻣﻞﻫﺎ یﺎ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. با استفاده از نرم افزار Lisrel مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل تحقیق برای ضرایب تی بالای 96/1± تا 58/2± در سطح 05/0 معنی دار می باشند و ضرایب تی بالاتر از 58/2± در سطح 01/0 معنی دار هستند. ضرایب مسیر و واریانس تبیین شده متغیرهای تحقیق و شاخص های برازش بدست آمده برای مدل آزمون شده نشان می دهد که شاخص RMSEA در مدل برآورد شده با میزان ۰۶۴/0 از سطح قابل قبولی برخوردار بوده و دیگر شاخص برازش مانند CFI، GFI، NFI، و AGFI به ترتیب برابر با 97/0، ۹۴/0، ۹۵/0 و ۹۲/0 همگی در سطح مناسبی هستند.
ارائه الگوی سیاست گذاری آموزشی مهارت آموزی دانش آموزان دوره اول متوسطه: با رویکرد آمیخته
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان با مهارت یابی می توانند به درک عمیق تری از آموخته های خود دست یابند و برای ساختن آینده ای بهتر آماده شوند. پژوهش حاضر با هدف ارائه ارائه الگوی سیاست گذاری آموزشی مهارت آموزی دانش آموزان دوره اول متوسطه انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر داده ها، آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) واز نظر ماهیت در بعد کیفی، داده بنیاد سیستمی (پارادایمی) بوده و در بعد کمی، پیمایشی مقطعی بود. جامعه آماری بخش کیفی شامل اساتید دانشگاه و خبرگان که دارای پژوهش هایی در زمینه مهارت آموزی بود و در بخش کمی شامل کلیه معلمان دوره اول متوسطه آموزش و پرورش استان مرکزی که دارای تحصیلات کارشناسی ارشد به بالا دررشته علوم تربیتی به تعداد 500 نفر بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی آگاهانه هدفمند از نوع نظری بوده و با تعداد 15 نفر خبره شدند به اشباع نظری رسید؛ در بخش کمی حجم نمونه بر اساس فرمول تعیین حجم مورگان تعداد 217 نفر انتخاب شدند. در پژوهش حاضر پس از کدگذاری باز و محوری ابزار سنجش حاصل شده، در قالب یک فرم تنظیم و برای خبرگان جهت کدگذاری انتخابی ارسال و مورد اعتبار سنجی قرار گرفت و بر این اساس پرسشنامه محقق ساخته طراحی و میان نمونه آماری بصورت تصادفی انتخاب شده توزیع گردید. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: برای این در نتیجه، 5 بعد، 20 مؤلفه 118 شاخص برای الگوی سیاست گذاری آموزشی مهارت آموزی دانش آموزان نهایی شد. نتیجه گیری: پس از تأیید نهایی و اولویت بندی خبرگان، ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های سازنده الگو ترسیم شده، و مجدداً الگوی یادشده توسط خبرگان اعتباریابی شد
طراحی الگوی ارزیابی عملکرد ایمنی در نیروهای مسلح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۱۰ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۷
13 - 26
تلاش برای بهبود عملکرد در حوزه ایمنی، یکی از پیش نیازهای موفقیت نیروهای مسلح است. این مطالعه با هدف طراحی الگوی ارزیابی عملکرد ایمنی در نیروهای مسلح، انجام شده است. نوع پژوهش توصیفی – تحلیلی - ترکیبی است و برای طراحی و توسعه الگوی ارزیابی عملکرد ایمنی در نیروهای مسلح، مطالعه دقیق حوزه ایمنی در نیروهای مسلح صورت پذیرفت؛ لذا دادهها از طریق مشاهده، مصاحبه و مطالعه اسناد و مدارک جمعآوری شد. با توجه به اهمیت مصاحبهها، برای تجزیه و تحلیل آنها از روش تحلیل مضمون استفاده شد و آخرین دست آوردهای موجود در زمینه ارزیابی عملکرد، در ادبیات پژوهش، به کمک متاسنتز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت طراحی الگو و شناسایی روابط میان ابعاد الگو از روش الگوسازی ساختاری تفسیری استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از: رؤسا و معاونین واحدهای ایمنی و خبرگان مرتبط در حوزه ایمنی، که تعداد آنها بالغ بر 25 نفر میباشد. با جای گذاری شناسههای مربوط به عوامل ورودی مؤثر بر ارزیابی عملکرد ایمنی نیروهای مسلح، مجموعاً 65 شناسه در این بخش قرار گرفتند. با دستهبندی شناسهها 14 مفهوم پایه و 5 مفهوم سازمان دهنده حاصل شد و در بُعد مربوط به عوامل خروجی، مجموعاً 42 شناسه در این بخش قرار گرفتند که با دستهبندی شناسهها 13 مفهوم پایه و 2 مفهوم سازمان دهنده به دست آمد. در کل، الگوی ارزیابی عملکرد ایمنی در نیروهای مسلح دارای 6 بُعد ورودی، 4 بُعد فرایندی و 2 بُعد خروجی میباشد که با توجه به جدولهای سطحبندی مربوط به ابعاد ورودی مؤثر بر ارزیابی عملکرد ایمنی در نیروهای مسلح، به ترتیب: فرایندهای داخلی، ظرفیت و توان، توانمندسازی و یادگیری، بودجه و اعتبارات، سیاستها و قوانین میباشند و ابعاد خروجی، به ترتیب: سرامدی در ایمنی داخلی، سرامدی در پاسخگویی اجتماعی و توسعه پایدار میباشند.
طراحی الگوی مدیریت منابع انسانی فراجا در سطوح راهبردی بر اساس تجربیات 8 سال دفاع مقدس با نگاه به آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
37 - 60
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : از انتشار نخستین پژوهش درباره مدیریت، تاکنون پژوهشگران علوم مدیریت منابع انسانی همواره کوشیده اند تا نظریه های مناسبی را ارائه دهند تا مدیران سازمان ها بتوانند با تکیه بر آن به مدیرانی اثربخش تبدیل شوند. طبیعی است که وظیفه مدیران در سازمان در نظریه های ماشین گونه با مدیریت واقعی بر منابع انسانی بسیار متفاوت می باشد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مدیریت منابع انسانی در سطوح راهبردی بر اساس تجربیات 8 سال دفاع مقدس با نگاه به آینده، انجام گرفته است. روش: تحقیق حاضر کاربردی، روش تحقیق ترکیبی و تعداد اعضای جامعه آماری 50 نفر از مدیران سازمان فراجا می باشند که همگی از اساتید خبره، عضو هیات علمی دانشگاه و دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد یا دکتری بوده و دارای حداقل20 سال سابقه مدیریتی در سطوح کلان و راهبردی می باشند. روش نمونه گیری تحقیق، گلوله برفی و تا رسیدن به اشباع نظری است.جهت تجزیه و تحلیل مصاحبه ها، از روش تحلیل محتوا استفاده شده و تجربیات 8 سال دفاع مقدس آخرین دستاوردهای موجود در زمینه مدیریت در سطوح راهبردی، در ادبیات پژوهش، به کمک فراتحلیل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به منظور اعتباربخشی، از پرسشنامه بررسی اعضا و خبرگان و جهت طراحی الگو و شناسایی روابط میان ابعاد الگو از روش الگوسازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق حاکی است ابعاد الگوی مدیریت در سطوح راهبردی بر اساس تجربیات 8 سال دفاع مقدس با نگاه به آینده به ترتیب اولویت عبارتند از: سطح یک: بُعد اعتقادی، ارزشی و دینی (باورهای قلبی)؛ سطح دو: بُعد شخصیتی و اخلاقی (باورهای گفتاری یا لسانی)؛ سطح سه: بُعد فقهی و رفتاری (باورهای عملی یا یدی). نتیجه گیری: نتایج این تحقیق بیانگر این مهم است که اگر مدیر یک انسان اخلاقی بوده و دارای ارز ش های محکمی در حوزه خودسازی و ارتباط با خداوند باشد؛ یعنی کسی که رضایت خداوند، هدف اولیه و اساسی او باشد و هم چنین عوامل موقعیتی دیگر را نیز مورد توجه قرار دهد، می توان انتظار داشت که مدیریت وی موفق خواهد بود.
الگوی مهندسی سبک زندگی حرفه ای پلیس های فراجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
67 - 102
زمینه و هدف: سبک زندگی، سبک کنش بر اساس یک فرهنگ خاص ولی قابل تشخیص است. سبک زندگی حرفه ای فراجا، خصوصیات ویژه ای از سبک زندگی اسلامی را دارد. اهمیت و ضرورت پرداختن به سبک زندگی در این سازمان به لحاظ جایگاه و قداست شغلی و همچنین الگوپذیری جامعه از آن به عنوان نماینده نظام اسلامی یکی از دغدغه های مهم مسئولین است.روش: روش تحقیق تکاملی است، و در روش شناختی نوآوری دارد. از نظر هدف، کاربردی است و با رویکرد ترکیبی (کیفی توصیفی) انجام پذیرفته است. اعتباریابی الگو بر اساس پرسشنامه ای خودساخت یافته به دست آمد. ابعاد و مؤلفه های سبک زندگی حرفه ای و ارتباط بین آنها از خبرگان اخذ شده، و نظرات آنان توسط نرم افزار SPSS تحلیل و برای آزمون روایی همگرایی در نرم افزار SmartPls بررسی شده است.یافته ها: پس از گردآوری اطلاعات از قواعد الگوسازی با اکتشاف الگو در زندگی حرفه ای لایه درون سازمانی پلیس استفاده شد؛ تجزیه و تحلیل اطلاعات با «گمانه زنی، گزینش، پردازش» نسبت به ابعاد و مؤلفه های وصفی الگو، و در مراجعه به عینیت، به تعیین الگوی موضوعی انجامید.نتایج: غنی سازی و اسلامی تر شدن سبک زندگی حرفه ای پلیس از طریق ارتباط با خدا و خود برای خودسازی، در ارتباط با دیگران برای دگرسازی و در ارتباط با محیط برای محیط سازی بهتر به ترتیب اولویت نشأت می گیرد؛ از سوی دیگر، شناخت ابعاد و مؤلفه های این الگو در سطوح مختلف درون سازمانی، و ایجاد ارتباط میان این ابعاد به اکتشاف یک الگوی مهندسی شده در سبک زندگی حرفه ای فراجا می انجامد.
طراحی و اعتباربخشی الگوی نظام آموزش اثربخش برای مدیران دوره ی ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش ارائه الگوی نظام آموزش اثربخش برای مدیران دوره ی ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران بود. روش: روش پژوهش حاضر در کلان مطالعه از نظر اهداف کاربردی و مقطعی بود، در این مقاله تمرکز اصلی نتایج بر بخش کمی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه مدیران مدارس شهر تهران بودند و نمونه آماری تعداد 269 نفر از آنان که براساس جدول مورگان مشخص شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها در ابتدا مصاحبه با خبرگان این حوزه و سپس تدوین پرسشنامه بود. یافته ها: براساس تجزیه و تحلیل داده ها الگوی نظام آموزش اثربخش برای مدیران دوره ی ابتدایی ارائه شد که دارای هشت بعد: 1) رهبری و خط مشی گذاری با اعتبار 87/0، 2) ساختار مدیریتی با اعتبار 88/0، 3) آموزش اثربخش با اعتبار 93/0، 4) طراحی آموزشی با اعتبار 89/0، 5) برنامه ریزی آموزشی با اعتبار 90/0، 6) مدیریت اجرایی با عاتبار 89/0، 7) الزامات اجرایی با اعتبار 91/0، 8) ارزشیابی و پایش با اعتبار 93/0 می باشد. نتیجه گیری: در مجموع الگوی آموزش اثربخش با 8 بعد، 36 مؤلفه و 154 شاخص بدست آمد، که این الگو می تواند مددکار مدیران سایر مناطق آموزش و پرورش باشد.
طراحی الگوی آزادسازی برنامۀ درسی دورۀ ابتدایی: یک پژوهش کیفی
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
423 - 387
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش طراحی الگوی آزادسازی برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس شاخصه بسترها، سطوح و عناصر برنامه درسی بود. رویکرد تحقیق کیفی با روش تحلیل محتوا و سنتزپژوهی بود. جامعه نخست پژوهش کارشناسان آموزش ابتدایی و گروه های آموزشی را بود که 13 از آن ها به صورت هدفمند و از نوع نمونه گیری ویژه انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه شد. جامعه دوم متن اسناد و متون علمی بیست سال اخیر حوزه تمرکززدایی برنامه درسی بود و هم جامعه متخصصان برنامه درسی، کارشناسان و آموزگاران دوره ابتدایی که 19 نفر از آن ها به صورت هدفمند به روش زنجیره ای انتخاب شدند و اطلاعات از طریق مصاحبه و مطالعه و بررسی محتوای علمی به دست آمد. در تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای عرفی و تحلیل محتوای گال و همکاران استفاده شد. یافته ها نشان داد: 1. مؤلفه های گفتمان تغییر، حوزه های موضوعی نرم، تفکر سیستمی و توانمندسازی ارگانیکی بسترهایی هستند که شرایط لازم را برای اجرای رویکرد آزادسازی فراهم می کند. 2. سطوح تصمیم گیری مناسب برای آزادسازی برنامه درسی دارای سطوح چهارگانه (اجتماعی، آکادمیک، نهادی و آموزشی) است که مبتنی بر مشارکت مسئولان و متخصصان استانی، مناطق و مدارس است و سطح نهادی به عنوان محور یا رابط تصمیم گیری های سطوح قبلی و بعدی عمل می کند و نقش و عملکرد آن از بعد نظری - عملی جایگاه ویژه ای دارد. سطح آکادمیک بر بعد نظری و سطح آموزشی بر بعد عملی تأکید دارد، ولی سطح نهادی با تلفیقی از دو سطح تصمیم گیری (شبه عملی)، دارای ابعاد نظری - عملی است. 3. عناصر برنامه درسی مطابق با دیدگاه کلاین در یک ساختار شبکه ای در تعامل با یکدیگر قرار داشته و متأثر از نظریه ساختن گرایی اجتماعی در اجرای آزادسازی برنامه درسی بر طراحی محیط های یادگیری تأکید می کنند.
طراحی الگوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس اسلام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
46-58
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: پژوهش های داخلی و خارجی متعددی درباره درمان روان شناختی مبتنی بر پذیرش و تعهد انجام شده و اثربخشی آن را تأیید کرده است؛ اما امروزه با مشخص شدن نقش مذهب بیماران در درمان اختلالات روانی، مطالعات مذهبی-روان شناختی که به بررسی نقش مذهب افراد در درمان آنان می پردازد در سطح جهانی افزایش یافته است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس مفاهیم اسلامی برای به کارگیری در فرایند درمان افراد مسلمان با باورهای مذهبی بود. روش کار: به منظور بررسی چگونگی الگوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس مفاهیم اسلامی با بهره گیری از روش کیفی نظریه داده بنیاد (متنی)، مفاهیم نظری رویکرد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در قرآن کریم، تفسیر المیزان و اصول کافی واکاوی شد و با تبادل نظر با متخصصان علوم روان شناسی و متخصصان علوم اسلامی، مفاهیم موجود در متون اسلامی که با مفاهیم نظری رویکرد یادشده قرابت معنایی و مفهومی داشت، انتخاب و تعریف شد و در ادامه مفاهیم به دست آمده در دو مرحله باز و محوری کدگذاری شد و در مرحله سوم با اجرای کدگذاری انتخابی، مقوله های اصلی استخراج و ارتباط بین آنها مشخص شد. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: در این پژوهش الگوی پذیرش و تعهد بر اساس مفاهیم اسلامی طراحی و ارائه شد. این الگو از دو قسمت فرایندهای سلامت روانی که نشان دهنده قلب سلیم و فرایندهای آسیب روانی که نشان دهنده قلب مریض است تشکیل شده است. نتیجه گیری: درمانگران با استفاده از الگوی اسلامی ارائه شده در این پژوهش می توانند نتایج اثربخش تری در درمان اختلالات روانی در بین بیماران مسلمان در کشورهای اسلامی به دست آورند.
الگوی خط مشی گذاری اشتغال با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۱
1 - 36
حوزه های تخصصی:
نیروی انسانی هر کشوری ابزاری ضروری برای توسعه اقتصادی است و بدون داشتن نیروی انسانی کارآمد و متخصص دستیابی به توسعه غیرممکن است. سیاست های رشد اقتصادی کشور باید الگوی اشتغال را پیش بینی کند، بنابراین لزوم تعیین سیاست ها و برنامه ریزی اشتغال با توجه به افزایش جمعیت، اجتناب ناپذیر است. در همین راستا هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی خط مشی گذاری در حوزه اشتغال است. این پژوهش از نوع کیفی - اکتشافی با رویکرد داده بنیاد روش اشتراوس و کوربین، کاربردی، تفسیری و استقرایی است. چهارده نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی جامعه آماری پژوهش را تشکیل داده اند. داده های حاصل از آنها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شده و 170 کد اولیه استخراج و 39 مقوله و 14 مفهوم احصاء گردید. بدین ترتیب الگوی مدنظر با دو عامل علی؛ سازمانی و فراسازمانی، سه عامل به عنوان پدیده محوری؛ کمیسیون کار و امور اجتماعی مجلس، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و موسسات فنی و حرفه ای، دو عامل مداخله گر؛ ساختاری و اجرایی، دو عامل زمینه ای؛ سخت و نرم، دو راهبرد؛ کنش سیاست گذران و کنش بخش خصوصی و مردم نهاد و در آخر سه مفهوم پیامد؛ زیرساختی، اجرایی و فرهنگی- اجتماعی شکل گرفت. مقوله اشتغال و رفع بیکاری به عنوان یک پدیده مخرب اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی همواره از دغدغه های اساسی سیاست گذاران بوده است. بنابراین لازم تمام نهادهای حوزه سیاست گذاری اشتغال، ایجاد اشتغال را که یک مقوله فرابخشی است و به هماهنگی و مشارکت فعال دستگاه ها و نهادهای اجرایی مرتبط دارد در اولویت خود قرار دهند.
الگوی راهبردی مدیریت انتظامی بعد از وقوع بحران های ناشی از مخاطرات طبیعی (با تأکید بر سیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲
47 - 74
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: وقوع بحران های طبیعی یکی از چالش های اساسی پلیس برای استقرار نظم و امنیّت است. با خاتمه یافتن مأموریت سازمان ها و نهادهای متولی در بحث امداد و نجات، تلاش پلیس می بایست معطوف به انجام اقداماتی باشد که زمینه عادی سازی وضعیت حاکم بر مناطق حادثه دیده را فراهم نماید؛ بنابراین، پژوهش حاضر می کوشد تا ضمن دستیابی به مؤلفه و شاخص های مدیریت انتظامی بعد از وقوع بحران سیل، به این پرسش پاسخ دهد که الگوی راهبردی مدیریت انتظامی بعد از وقوع بحران های ناشی از مخاطرات طبیعی (با تأکید بر سیل) توسط پلیس چگونه است؟روش: این پژوهش از نظر هدف و جهت گیری کلی، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان، مدیران و کارشناسان حوزه مدیریت بحران در فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران و سازمان مدیریت بحران کشور می باشد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی و برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. در این روش، بعد از انجام پانزده مصاحبه، عوامل اصلی و فرعی در مصاحبه ها تکرار می شد و پژوهشگر به اشباع رسید. داده های کیفی لازم، جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت.یافته ها: کدهای فرعی و اصلی حاصل از مصاحبه های انجام شده با خبرگان، بیانگر این است که درمجموع 49 شاخص بر اساس داده های استخراج شده از جمع بندی مصاحبه ها به دست آمد، و درنهایت در قالب 9 مؤلفه و 3 مقوله (پی جویی نهایی، بازیابی و اقدامات پس از رویداد) مدیریت انتظامی بعد از وقوع بحران سیل، شناسایی و طبقه بندی شدند.نتیجه گیری: پیاده سازی الگوی طراحی شده در سه بُعد «بازیابی، پی جویی نهایی و اقدامات پس از رویداد» در حوادث ناشی از بحران سیل موجب استقرار نظم و امنیّت می شود؛ که زمینه ساز ادامه فعالیت های سازمان های متولی در مدیریت بحران است. پلیس می تواند به عنوان سازمانی تأثیرگذار با نقشی مهم و اثربخش در مدیریت بعد از وقوع بلایا ظاهر شود.
الگوی مدیریت هویت یابی کارکنان در سازمان های عمومی؛ کاربرد رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۱
97 - 123
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه منابع انسانی، برای سازمان نوعی دارایی حیاتی به شمار می رود و احساس هویت سرمایه های انسانی، ارزش افزوده زیادی را برای سازمان ایجاد می کند. بر این اساس، در پژوهش پیش رو، به ارائه الگوی مدیریت هویت یابی کارکنان در سازمان های عمومی با رویکرد آمیخته پرداخته شده است. روش: این پژوهش از نظر هدف، اکتشافی و از لحاظ نوع استفاده، کاربردی محسوب می شود. روش اجرای پژوهش، آمیخته اکتشافی است؛ به گونه ای که در بخش کیفی، از روش پژوهش داده بنیاد و در بخش کمّی، از روش پژوهش توصیفی پیمایشی استفاده شده است. داده های لازم برای بخش کیفی، از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از خبرگان منابع انسانی جمع آوری شده است و این افراد با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی گلوله برفی انتخاب شده اند. داده های بخش کمّی نیز، به کمک روش نمونه گیری خوشه ای از میان کارکنان شهرداری کرمانشاه به دست آمده است. یافته ها: بر اساس تحلیل داده ها، مقوله علّی شامل عوامل سازمانی، مدیریتی و فردی؛ مقوله محوری شامل عضویت، تشابه، وفاداری و سازگاری؛ مقوله مداخله گر شامل عوامل اقتصادی، عوامل سیاسی، وجه سازمان و ارتباطات خارجی؛ مقوله زمینه ای شامل حمایت سازمانی، گروه های کاری، فرهنگ سازمانی، استراتژی سازمان و ویژگی های سازمان؛ راهبردها شامل توسعه عزت نفس سازمانی، توسعه صمیمت سازمانی، توسعه نشاط سازمانی و افزایش مشروعیت و پیامدها شامل عوامل اجتماعی، عملکردی، رفتاری و نگرشی بودند. بر اساس تحلیل داده های کمّی برازش الگوی پژوهش تأیید شد. نتیجه گیری: اجرای بهینه راهبردهای هویت یابی کارکنان، به ارتقای نگهداشت کارکنان در سازمان کمک می کند. مدیران می توانند با ارتقای هویت یابی، میزان جذب کارکنان جدید را بهبود دهند.