مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
بحران های طبیعی
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
241 - 260
حوزه های تخصصی:
پیش از انجام اصلاحات ارضی سال 1341ش/1962م، در مدیریت روستایی، کدخدا پس از مالک نقش محوری داشت. هر چند نهاد کدخدایی یک ساختار کهن در جامعه روستایی داشت، اما از دوره پهلوی و تشکیل دولت مدرن در ایران، همزمان با تلاش روزافزون دولت با هدف نفوذ در جامعه روستایی، تغییراتی در وظایف، ساختار و کارکرد منصب کدخدا ایجاد شد. هدف این مقاله، تبیین کارکرد منصب کدخدا با رویکرد مدیریت بحران های طبیعی در روستاهای استان اصفهان دوره پهلوی است. سوال اصلی تحقیق، این است که کنش کدخدا در رویارویی با بحران های طبیعی در روستاهای استان اصفهان دوره پهلوی چگونه بود؟ مطالعه به روش توصیفی و تحلیلی و مبتنی بر گردآوری اطلاعات منابع کتابخانه ای و اسنادی است. یافته های تحقیق، نشان می دهد، کدخداها در سراسر دوره پهلوی، عملکرد فعال، مؤثر و مثبتی در جهت مدیریت بحران های طبیعی نداشتند. ضمن اینکه عواملی چون، نداشتن آگاهی علمی، تخصص، تسلیم پذیری در برابر بحران های طبیعی، نداشتن قدرت تصمیم گیری و ابتکار عمل به دلیل نظام اداری متمرکز، چالش های موثر بر عملکرد کدخداها بود.
هوشمندسازی مدیریت انتظامی بحران های طبیعی (زلزله) در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۰شماره ۴
195 - 229
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بحران های طبیعی علاوه بر مسائل اجتماعی، کالبدی و اقتصادی در شهرها بر بروز ناامنی، جرم و جنایت نیز تأثیرگذارند. تاکنون مدیریت بحران به طور عام و مدیریت انتظامی بحران به طور خاص متکی بر روش های سنتی بوده و کمتر از روش های هوشمند بهره برده است. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگو و راهبردهای هوشمندسازی مدیریت انتظامی بحران های طبیعی (زلزله) در شهر تهران انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کاربردی است. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه انجام شد. جامعه پژوهش در بخش کیفی متخصصان حوزه مدیریت انتظامی بحران های طبیعی بودند که بر مبنای دیدگاه آنان 34 شاخص استخراج شد. برای صحت سنجی یافته ها از ضریب هماهنگی کندال استفاده وسپس به منظور استخراج نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها، پرسش نامه نیمه ساختاریافته ای تهیه و نتایج آن در قالب مدل QSPM مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: هوشمندی در مدیریت انتظامی بحران زلزله در سه بُعد نهادی- سازمانی، انسانی و تکنولوژیکی دسته بندی شد. این ابعاد در چهار زمینه یکپارچگی مدیریتی، اطلاعاتی، لجستیکی و عملیاتی قابل تحقق اند. نتیجه گیری: دلیل استفاده محدود از روش های هوشمند در مدیریت انتظامی بحران های طبیعی(زلزله) را می توان در نداشتن الگوی مناسب دانست. براساس یافته های این مطالعه می توان مؤلفه های اساسی الگوی هوشمند انتظامی را یکپارچگی مدیریتی، اطلاعاتی، لجستیکی و عملیاتی درنظر گرفت.
الزامات اجرایی فعالیت ارتش ج.ا.ا.در بحران های طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال بیست و یکم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۳
67 - 88
حوزه های تخصصی:
در میان سازمان های نظامی، با توجه به میزان توانمندی ها و ظرفیت ها، ارتش ج.ا.ا تأثیر قابل ملاحظه ای در کنترل مدیریت بحران های طبیعی بر عهده دارد. به نحوی که علاوه بر حفاظت از مرزهای کشور، ضمن رعایت موارد پیشگیری در خصوص ساخت وسازهای درون سازمانی خود، همواره در تمامی حوادث غیرمترقبه حضور فعال دارد. بنابراین هدف مقاله تعیین الزامات اجرایی فعالیت ارتش در چرخه مدیریت بحران های طبیعی است که متناظر آن سوال تحقیق انجام شده است. این پژوهش از نوع کاربردی توسعه با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. اساس روش انجام تحقیق پنل خبرگی از استادان، صاحب نظران مدیریت بحران و تجربیات میدانی مسئولان است که نتایج تحقیق به صورت پرسشنامه ی استاندارد چارمز مورد تایید تصمیم گیران و تصمیم ساز معاونت های ذی ربط آجا قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی است که الزامات اجرایی فعالیت ارتش ج.ا.ا. در بحران های طبیعی در چهار الزام ساختار، منابع، قوانین و مقررات و دانشی دسته بندی شده و همچنین مشخص گردید، از آنجایی که در ماموریت های آجا و در سندهای توسعه کشوری برای ارتش ج.ا.ا در مرحله بازسازی نقشی تعریف نشده است، لذا این سازمان در مرحله بازسازی عملاً شرکت نمی کند، مگر بنا به دستور فرماندهی معظم کل قوا.
تعامل حقوق محیط زیست و حقوق بلایای طبیعی در تأمین امنیت محیط زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
1583 - 1606
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به آثار مخرب بحران های طبیعی، حفظ محیط زیست برای تأمین ثبات و امنیت جوامع ضرورت دارد. تأمین امنیت محیط زیستی به پیشگیری از تخریب محیط زیست و بحران های طبیعی بستگی دارد. بدین ترتیب نوعی تعامل علمی و کاربردی میان حقوق محیط زیست و حقوق بحران های طبیعی شکل گرفته است که به تقویت همدیگر کمک می کنند. حقوق محیط زیست با سازوکارهای پیشگیری از تخریب محیط زیست و سازگاری در برابر تغییرات محیطی به پیشگیری یا کاهش آثار منفی بحران های طبیعی و به رشد علمی حقوق بلایای طبیعی کمک می کند. حقوق بلایای طبیعی نیز با ارائه قواعد حقوقی وضعیت های اضطراری می تواند با ضرورت بخشی به تأمین امنیت محیط زیستی، ضمانت اجراهای حقوقی در حفظ محیط زیست را ارتقا دهد و حقوق محیط زیست را در عمل تقویت کند. در این مقاله با روش تحلیل حقوقی ضمن تبیین تعامل میان دو حوزه مطالعاتی حقوق محیط زیست و بلایای طبیعی، تأمین امنیت محیط زیستی با پیشگیری از بحران های طبیعی و ضرورت تحول در سازوکارهای حقوق محیط زیست با کاربست قواعد حقوقی وضعیت اضطراری بررسی می شود. کاربست این قواعد در حقوق محیط زیست از طریق قانونگذاری و مقررات گذاری می تواند ضمن اولویت بخشی به حفاظت از اکوسیستم های آسیب پذیر، تأمین امنیت محیط زیستی را تضمین کند.
نقش «پروژه های هنرمحور» در ترمیم عاطفی آسیب دیدگان بحران های طبیعی (تحلیل روان شناختی پروژه های هنر محور پس از حوادث آتش سوزی در استرالیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و سوم تابستان ۱۴۰۱شماره ۵۸
229 - 268
حوزه های تخصصی:
وقوع بلایای طبیعی با تبعات منفی روانی برای بازماندگان همراه است؛ ازاین رو، مداخلات اصولی به منظور تسریع روند ترمیم روانیِ آنان ضروری است. بهره گیری از قابلیت های هنر نقشی مؤثر در کاستن آسیب های روانی واردشده به جامعه دارد. هرچند کاربرد روان شناسانه هنر به شکل امروزینِ آن که نخستین بار «فروید» آن را ارائه کرد، به سرعت طى سی سال گذشته رشد کرده است؛ اما «پروژه های هنرمحور» مفهوم جدیدی است که در دو دهه گذشته در تعریف پروژه هایی بر اساس «رهبری هنری» و با در نظر گرفتن فرهنگ محلی، در راستای خلق تعامل مثبت و خلاقانه در جوامع آسیب دیده در مواجهه با بحران، به کار گرفته شده و برخلاف رویکرد سنتی که به استفاده از هنر در کاهش عوارض پس از سانحه محدود می شد، بر استفاده از ظرفیت های چندگانه هنر در مراحل مختلفِ پیش، هنگام و پس از وقوع بحران تأکید دارد. کشور استرالیا در سال های اخیر، هدفمند و مستمر، در اجرای پروژه های هنرمحور در مواجهه با بحران های طبیعی موفق عمل کرده و نتایج مطلوبی را به دست آورده است. این پژوهشِ کیفی، با مطالعه این پروژه ها به روش توصیفی تحلیلی، به دنبال کسب بینشی جدید در زمینه بهره مندی از هنر در کاهش آسیب های روانی ناشی از بحران های طبیعی است. بر اساس یافته های این پژوهش، توجه نظام مند به نقش هنر در تمامی مراحل و در سطوح مختلف مدیریت بحران کشور و استفاده از مدیوم های مختلف هنری متناسب با بحران، ضمن در نظر گرفتن تفاوت های سنی و جنسی، نقشی چشمگیر در کاستن آسیب های روانی ناشی از بحران های طبیعی و ترمیم عاطفی بازماندگان حوادث دارد.
تاب آوری نهادی و کالبدی-محیطی اجتماعات شهری در جهت کاهش بحران های طبیعی، زلزله (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال یازدهم پاییز ۱۳۹۷شماره ۴۲
165 - 187
حوزه های تخصصی:
بحران های طبیعی پتانسیل این امر را دارندکه درنبود سیستم های تقلیل مخاطرات به سوانحی هولناک بدل شوند. به همین علت امروزه تاب آوری، به منزله ی یکی از سنجه های مؤثر در فرآیند مدیریت بحران ها، رویکردی اجتماع محور برای ارتقای آمادگی اجتماعات شهری در برابر ناپایداری ناشی از بحران ها است. هدف اصلی این پژوهش سنجش معیارها و شاخص های سازنده تاب آوری شهروندان( نهادی و کالبدی-محیطی) و تعیین سهم و ظرفیت آنها بر عوامل تاثیرگذار بر تقویت تاب آوری می باشد. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی از نوع رابطه ای با هدف کاربردی می باشد. داده های مورد نیاز برای تحلیل بااستفاده از پرسشنامه گردآوری که روایی آن بصورت صوری و پایایی آن باآلفای کرونباخ 887/0 به تاییدرسیده است. جامعه آماری موردمطالعه شهروندان شهرکرمان بوده است. در آخر شرایط تاب آوری با توجه به شاخص های در نظرگرفته شده، بابهره گیری از نرم افزار (spss) و آزمون آماری تی تک نمونه ای(One Sample T- test)، آزمون همبستگی و تکنیک پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. همچنین برای وزن دهی به معیارها و زیر معیارها از تکنیک آنتروپی شانون و به منظور بررسی وضعیت چهار منطقه شهری دررتبه بندی تاب آوری از تکنیک و مدل های( WP,SAR) استفاده شده است. نتیجه مطالعه حاضر نشان می-دهد، که بین تاب آوری شهروندان و مولفه های نهادی و کالبدی-محیطی، در برابر بحران های طبیعی به ویژه زلزله رابطه معناداری وجوددارد. و در نهایت براساس تکنیک های رتبه بندی ذکر شده، به ترتیب مناطق،منطقه1، منطقه 3، منطقه2، منطقه 4از لحاظ تاب آوری رتبه بندی شده اند.
طراحی الگوی راهبردی مدیریت انتظامی حین وقوع بحران ناشی از مخاطرات طبیعی (با تأکید بر سیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: آگاهی داشتن از این موضوع که از مجموع 40 بلای طبیعی، امکان بروز بیش از 30 نوع آن در کشور ایران متصور است، توجه جدی مسئولین و مردم به این تهدیدات غیرقابل انکار را ضروری می سازد و از آنجا که نیروهای انتظامی در تمام شرایط، وظیفه حفظ نظم و امنیت را به عهده دارد و در وضعیت های بحران ناشی از حوادث غیرمترقبه (به خصوص سیل) فعالیت تمام دستگاه ها، سازمان ها و نهادها مرهون همکاری فراجا است، بنابراین پژوهش حاضر می کوشد به این پرسش پاسخ دهدکه الگوی راهبردی مدیریت انتظامی حین وقوع بحران ناشی از مخاطرات طبیعی (با تأکید بر سیل) توسط پلیس چگونه است؟ روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است و از نظر گردآوری داده ها در زمره پژوهش های کیفی– اکتشافی محسوب می شود. جامعه آماری خبرگان، مدیران وکارشناسان پلیس در حوزه مدیریت بحران استان لرستان است. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی، برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده، در این روش، بعد از انجام 15 مصاحبه، عوامل اصلی و فرعی در مصاحبه های قبلی تکرار می شد و پژوهش گر به اشباع رسید. داده های کیفی لازم جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل تماتیک مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: کدهای فرعی و اصلی حاصل از مصاحبه های انجام شده با خبرگان، مدیران و کارشناسان حوزه مدیریت بحران در فرماندهی انتظامی استان لرستان بر اساس داده های استخراج شده در مجموع 127 شاخص است و در نهایت در قالب 11مؤلفه و 3 مقوله (شناسایی، پاسخ و بازیابی، پی جویی و تجسس) مدیریت انتظامی در زمینه حین وقوع بحران سیل، شناسایی و طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد؛ پیاده سازی الگوی طراحی شده در حین وقوع بحران در سه بعد شناسایی، پاسخ و بازیابی و پی جویی و تجسس در حوادث ناشی از بحران سیل موجب انجام بهینه و صحیح وظایف و جلوگیری از سردرگمی در ساعات اولیه شروع بحران شده و پلیس می تواند به عنوان سازمانی تأثیرگذار با نقشی قابل ملاحظه و اثربخش در مدیریت بلایا ظاهر شود و در نتیجه کاهش هزینه ها، بهبود عملکرد پلیس و وحدت رویه در مدیریت انتظامی بحران های طبیعی را به دنبال خواهد داشت.
تدوین شاخص های تاب آوری خبرگزاری های ایران در مرحله بازسازی و بازتوانی مدیریت بحران های طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
24 - 1
حوزه های تخصصی:
رسانه های جمعی از جمله خبرگزاری ها به دلیل توانایی در جهت دهی به افکار عمومی، نقش اساسی در مراحل مختلف بحران -از جمله در مرحله بازسازی و بازتوانی- ایفا می کنند، به طوریکه با تعریف و پیاده سازی نقش های مثبت و ذاتی خود، می توانند ظرفیت ایستادگی جامعه خود را افزایش دهند. این در حالیست که پیش نیاز این کمک رسانی رسانه ها آن است که خود، بتوانند وضعیت اولیه خود را پس از بروز شرایط اضطراری حفظ کرده و به خدمت رسانی ادامه دهند؛ به بیان دیگر، تاب آور باشند. در راستای تاب آورسازی رسانه ها، اولین گام می-تواند اندازه گیری نحوه عملکرد و در حقیقت، میزان تاب آوری آن ها در مواجهه با بحران ها باشد. این موضوع بر ارائه شاخص هایی استوار است که وضعیت عملکردی رسانه در مواجهه با بحران ها را نمایان می سازد. لذا هدف این پژوهش، تدوین شاخص های تاب آوری خبرگزاری های ایران در بحران های طبیعی در مرحله بازسازی و بازتوانی می باشد. در این پژوهش که به شیوه کیفی انجام شده است، داده ها با استفاده از مرور نظام مند منابع و همچنین، مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12 نفر از متخصصان موضوع، گردآوری و با بهره گیری از روش تحلیل مضمونی تحلیل شده است. حاصل تحلیل داده های تحقیق، به معرفی 3 مضمون فراگیر (به عنوان ابعاد)، شامل «نظارت و پیگیری»، «توسعه یادگیری» و «تداوم خبررسانی» منتهی گردید که در ذیل آن ها 5 مؤلفه «نظارت بر اقدامات مسئولان»، «مراقبت از محیط و افکار عمومی»، «تجربه نگاری»، «آموزش آینده نگرانه» و «تهیه گزارش های وضعیتی» قرار گرفت. در نهایت، 12 شاخص به عنوان شاخص های اصلی عملکردی تاب آوری خبرگزاری های ایران در بحران های طبیعی (در مرحله بازسازی و بازتوانی) شناسایی و ارائه گردید.
الگوی راهبردی مدیریت انتظامی بعد از وقوع بحران های ناشی از مخاطرات طبیعی (با تأکید بر سیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲
47 - 74
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: وقوع بحران های طبیعی یکی از چالش های اساسی پلیس برای استقرار نظم و امنیّت است. با خاتمه یافتن مأموریت سازمان ها و نهادهای متولی در بحث امداد و نجات، تلاش پلیس می بایست معطوف به انجام اقداماتی باشد که زمینه عادی سازی وضعیت حاکم بر مناطق حادثه دیده را فراهم نماید؛ بنابراین، پژوهش حاضر می کوشد تا ضمن دستیابی به مؤلفه و شاخص های مدیریت انتظامی بعد از وقوع بحران سیل، به این پرسش پاسخ دهد که الگوی راهبردی مدیریت انتظامی بعد از وقوع بحران های ناشی از مخاطرات طبیعی (با تأکید بر سیل) توسط پلیس چگونه است؟روش: این پژوهش از نظر هدف و جهت گیری کلی، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان، مدیران و کارشناسان حوزه مدیریت بحران در فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران و سازمان مدیریت بحران کشور می باشد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی و برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. در این روش، بعد از انجام پانزده مصاحبه، عوامل اصلی و فرعی در مصاحبه ها تکرار می شد و پژوهشگر به اشباع رسید. داده های کیفی لازم، جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت.یافته ها: کدهای فرعی و اصلی حاصل از مصاحبه های انجام شده با خبرگان، بیانگر این است که درمجموع 49 شاخص بر اساس داده های استخراج شده از جمع بندی مصاحبه ها به دست آمد، و درنهایت در قالب 9 مؤلفه و 3 مقوله (پی جویی نهایی، بازیابی و اقدامات پس از رویداد) مدیریت انتظامی بعد از وقوع بحران سیل، شناسایی و طبقه بندی شدند.نتیجه گیری: پیاده سازی الگوی طراحی شده در سه بُعد «بازیابی، پی جویی نهایی و اقدامات پس از رویداد» در حوادث ناشی از بحران سیل موجب استقرار نظم و امنیّت می شود؛ که زمینه ساز ادامه فعالیت های سازمان های متولی در مدیریت بحران است. پلیس می تواند به عنوان سازمانی تأثیرگذار با نقشی مهم و اثربخش در مدیریت بعد از وقوع بلایا ظاهر شود.
ارزیابی و مدیریت خطر درحوادث غیر مترقبه طبیعی
حوزه های تخصصی:
وقوع مخاطرات و بحران های محیطی (زلزله، طوفان و سیل) در مناطق مختلف کشور اجتناب ناپذیر بوده و تنها با اتخاذ روش های مدیریت صحیح می توان خسارات حاصل از این بحران ها را به حداقل کاهش داد. مدیریت ریسک از جمله روش هایی است که قبل از وقوع حوادث با شناسایی و ارزیابی خطر های احتمالی پیش رو در شرایط بحرانی به اتخاذ تدابیر مناسب در جهت تقلیل آسیب ها اقدام می نماید. در این راستا هدف مطالعه حاضر ارزیابی ریسک های اصلی در زمان وقوع حوادث طبیعی و ارائه راهکارهای مدیریتی مناسب در جهت کاهش اثرات این بحران ها در کلانشهرها می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - پیمایشی است. اطلاعات مورد نیاز از دو طریق کتابخانه ای و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شده اند. جامعه آماری شامل کارشناسان و صاحب نظران مدیریت بحران در سازمان مدیریت بحران کشور و شهرداری تهران می باشند. حجم نمونه به روش گلوله برفی هدفمند 65 نفر تعیین گردید. برای ارزیابی و رتبه بندی ریسک ها از آزمون t و آزمون فریدمن بهره گرفته شده است. یافته ها نشان داد که ریسک های اصلی شهری به ترتیب اهمیت عبارت اند از آسیب به زیرساخت های اصلی (آب، برق و گاز)، صدمه دیدن مراکز حیاتی و امدادی (بیمارستان ها، آتش نشانی)، مسدودشدن مسیرهای اصلی شهری، کمبود ظرفیت مراکز درمانی و اورژانس، نشست زمین، تخریب سیستم حمل و نقل (مترو) و تخریب سازه ها و تاسیسات غیراستاندارد. برای مدیریت ریسک های ارزیابی شده، راهکارهایی ارائه شده است که نیازمند برنامه ریزی و نظارت سازمان های متولی امر مدیریت بحران در سطح استان ها و کلانشهرها می باشد.