مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تلفیق
حوزه های تخصصی:
این مقاله عوامل مؤثر مهاجرت و تغییرات فرهنگی ایل قشقایی را که در حومة شهرها زندگی می کنند، بیان می دارد. قشقایی ها تنها گروه ترک زبان در بخش جنوب مرکزی ایران هستند که با فارس زبانان جنوب ایران از نظر فرهنگی متفاوتند. حدود یکصد هزار نفر از جمعیت ایل قشقایی هنوز کوچ نشین هستند. مردم ایل قشقایی که از نظر سوابق تاریخی و تولیدات دامی نقش مهمی را در سیاست و اقتصاد ایران ایفاء کردند، به وسیله مهاجرت به شهرها اسکان یافته و شیوه معیشت آنها دگرگون شده است. در این مطالعه سعی شده که تغییرات فرهنگی کوچ نشینان و اسکان یافته های قشقایی با هم مقایسه شوند تا تغییرات تدریجی زبان و فرهنگ آنها مورد ارزیابی قرار گیرد. واژگان کلیدی: عشایر، فرهنگ، قشقایی، ترکیب، تلفیق، مشابهت. اصل مقاله به زبان انگلیسی لست. لطفاً به صفحه (12) از بخش انگلیسی مجله رجوع شود.
تلفیق کنش و ساختار در اندیشه گیدنز، بوردیو و هابرماس و تاثیر آن بر جامعه شناسی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلفیق گرایی سومین رویکرد از نظریه پردازی اجتماعی در سه دهه آخر از قرن بیستم است که متأثر از دو رویکرد اثبات گرا و تفسیرگرا و به عبارتی کنشگرایان و اختیارگرایان افراطی و قائلین به آزادی بی حد و حصر برای کنشگر از یک سو، و ساختارباوران و جبرگرایان در مقیدکنندگی ساختار، جامعه و نظام بر کنشگر (انفعال کنشگر) از سوی دیگر، به طور همزمان می باشد. تلفیق گرایان پیروان هر رویکرد را به تنهایی دارای کاستی هایی در روش و تقلیل گرا محسوب می کنند و خود به تبیین نظریه ای تلفیقی با رابطه ای دیالکتیکی و بازتابنده در چهارچوبی تاریخی و پویا (جهان مدرن) و مبتنی بر فرهنگ، ارتباطات و زبان می پردازند.آنتونی گیدنز با طرح «نظریه ساختارمندی» خود مدلی پویا از رابطه کارگزار ـ سیستم ارایه می دهد: استقلال و محرکی انسان از یک سو و ساماندهی نهادها در تعامل اجتماعی از سوی دیگر (دوسویگی ساخت). پیـر بوردیو نیز با ترکیب نظریه عادت واره و حوزه در «ساختارگرایی تکوینی»اش خواهان رفع تناقض میان عینیت گرایی و ذهنیت گرایی است. یورگن هابرماس با ایراد نظریه «کنش ارتباطی» به ترکیب نظام دانش و معرفت (عوامل عینی) و منافع انسانی (پدیده های ذهنی) می پردازد (عقلانیت ارتباطی). هر سه اندیشمند به اعاده حیثیت انسانی از یک سو و پویایی جامعه از سوی دیگر مدد می رسانند.
ملاحظات اساسی در باب سیاست گذاری توسعه برنامه درسی میان رشته ای در آموزش عالی از منظر فرایند تکوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا، با اشاره به ضرورت ورود به عرصه علوم میان رشته ای و نیاز به ارایه تبیین دقیق نظری از آن، هدف مقاله در همین راستا ارزیابی می شود. سپس موقعیت مساله ای علوم میان رشته ای، در آموزش عالی ایران و جهان توضیح داده می شود. از آنجا که تبار و پیشینه مباحث تلفیق در برنامه های درسی مقطع پیش از دانشگاه، یعنی حوزه آموزش و پرورش، است، بر ضرورت آشنایی سیاست گذاران آموزش عالی با این پیشینه تاکید شده و در بخش بعد، از طریق باز پردازش این پیشینه، شکل متفاوتی از تیپ شناسی تلفیق (سه وجهی) عرضه شده است. آنگاه منطق های متفاوتی تشریح شده است که در پس استفاده از رویکرد تلفیقی در آموزش پیش از دانشگاه، در مقایسه با آموزش دانشگاهی، وجود دارد و بر این مهم تاکید می شود که منطق تلفیق (و علوم میان رشته ای) در آموزش عالی، علی الاصول، پاسخ گویی به نیازهای معرفتی و اجتماعی نوظهور بشر از طریق خلق و تکوین رشته های جدید است. متعاقبا، در بخشی که می توان آن را مهم ترین بخش این نوشتار دانست، با ارایه بررسی های نمونه ای و اجمالی درباره تکوین علوم میان رشته ای، قواعدی که در جیان تکوین رشته های جدیدی باید به آنها ملتزم بود، توضیح داده شده است. در بخش نتیجه گیری، پیش از بخش پایانی، پنج گزینه سیاستی در توسعه علوم میان رشته ای توضیح داده شده است و بالاخره، در بخش پایانی یک گونه شناسی تلفیق در برنامه درسی آموزش عالی نقد و ارزیابی شده است.
جایگاه علوم میانه رشته ای از نظر مباحث علوم تربیتی
حوزه های تخصصی:
نظام آموزش عالی به رغم رشد کمی، کارایی لازم را در حل مشکلات جامعه ندارد. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تصمیمات متعددی را مانند طرح بازنگری برنامه درسی اتخاذ کرد و به اجرا گذاشت، ولی هنوز نتیجه لازم را به همراه نداشته است و شاهد موضوعات درسی و روش تدریس به سبک سنتی هستیم. آسیب شناسی شکست طرح ها، تلاش برای فهم مشترک از موضوعات میان رشته ای، اصلاح برداشت ها از برنامه درسی و تدریس و نیز بسترسازی مناسب برای آماده کردن اساتید برای نگاه به رشته های تخصصی، به صورت نظام مند، از راه های اجتناب ناپذیر برای حل مشکلات اجتماعی است. در این پژوهش، مبانی نظری دانش میان رشته ای با تاکید بر رشته علوم تربیتی و نیز ابعاد مختلف آن از دیدگاه صاحب نظران تعلیم و تربیت بررسی شده است.
روی آورد بین رشته ای و هویت معرفتی فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصالت تفکر فلسفی ملاصدرا و تبیین تعین معرفتی فلسفه او از مسایل بحث برانگیز است. صدرا شناسان معاصر دیدگاههای گوناگون در این خصوص ادامه کرده اند . منکران اصالت تفکر فلسفی ملاصدرا او را به التقاط متهم کرده اند و قائلان به اصالت این فلسفه در تبیین آن ، دیدگاه های مختلف ابزار داشته اند؛ عده ای آن را حکمت تلفیقی دانسته اند که درنظام و ساختار معرفتی ابتکاری است و عده ای ملاصدرا را ابن سینای اشراقی به سبک سهروردی دانسته اند و برخی فلسفه او را اصالتاً « کلام » تلقی کرده اند و گروهی بر زبان ومنطق برتر در حکمت متعالیه تاکید کرده اند. « تنوع ابزار در مقام گردآوری » و « هندسه نوین معرفتی » دو دیدگاه دیگر در تبیین هویت معرفتی فلسفه صدرایی هستند . مطالعه بین رشته ای تبیین روشنی از فلسفه صدرا است که در پررتو توجه به آفات حصرگرای روش شناختی قابل حصول است. اخذ روی آورده های گوناگون در تبیین پدیدارها نوعی کثرت گرایی روشی شناختی است که بر نظریه ذو مراتب بودن حقیقت استوار است، نظریه ای که تمایز فلسفه متعارف و متعالیه را توضیح می دهد.
تلفیق، راهبردى مناسب براى تدوین برنامه درسى چندفرهنگى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس نتایج این پژوهش، مشخص شد که برنامه درسى آموزش عالى کشور به سبب مغفول بودن سیاست قومى و چندفرهنگى در ایران، الگو و راهکارى در زمینه برنامه درسى چندفرهنگى ندارد. ازطرفى، به کاربستن نتایج پژوهش ها درباره الگوى پیشنهادى چندفرهنگى و سیاست قومى مناسب ایران نیز در هاله اى از ابهام و عدم قطعیت، گزارش شده است. این موضوعات، ضمن محروم کردن برنامه هاى درسى از صفاتى مثل چالاکى، تنوع و تکثّر، موانعى را نیز در برابر بین المللى کردن برنامه درسى آموزش عالى ایران ایجاد کرده است. در روبه روشدن با این مسئله، متخصّصان این حوزه از دانش، با چالش هایى مواجه شده اند و سیاست گذاران آموزش عالى نیز چاره اى جز ورود به این بحث ندارند.
براى رهایى از این وضعیت، سکون و پاسخگویى به این نیاز معرفتى و اجتماعى و پرهیز از یک سونگرى به مفهوم چندفرهنگى، رویکرد میان رشته اى و تلفیق، به عنوان راهبرد مناسب، معرفى و اَشکال برنامه ریزى تلفیقى چندرشته اى متقاطع و برنامه ریزى چندرشته اى متکثّر، براى طراحى رشته برنامه درسى چندفرهنگى پیشنهاد شده است
نیازسنجی و اولویت بندی رشته های بین رشته ای؛ مطالعه موردی دانشگاه های آزاد نجف آباد و دولتی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نیازسنجی و اولویت بندی رشته های بین رشته ای در دانشگاه آزاد نجف آباد انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید و دانشجویانِ در دسترس تحصیلات تکمیلی دانشگاه های آزاد نجف آباد و دولتی اصفهان در سال 1389-1388 می شود. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است که از بین جامعه آماری، 105 نفر (اساتید دانشگاه آزاد نجف آباد و دانشگاه اصفهان 55 نفر و دانشجویان تحصیلات تکمیلی 50 نفر) به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساختة رشته های میان رشته ای بود. یافته های پژوهش نشان داد تمایل و انگیزه کافی برای اجرای این دوره ها در بین اساتید و دانشجویان وجود دارد و در حال حاضر امکان برگزاری تنها پنج رشته بین رشته ای از لحاظ منابع اطلاعاتی، امکانات فضای آموزشی، فرهنگی و مدیریتی بیشتر وجود دارد. اولویت بندی رشته های بین رشته ای نشان داد رشته های ویراستاری، روان شناسی سیاسی و اعتیاد، فلسفه تحلیل زبانی و مدیریت قراردادهای بین الملل در اولویت اول قرار دارند و رشته های بین رشته ای دیگر در اولویت بعد قرار دارند.
نقد و بررسی رویکرد تلفیقی در فلسفة تعلیم و تربیت اسلا می (بر مبنای فلسفة اسلامی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مدافعان رویکرد تلفیقی در فلسفة تعلیم و تربیت اسلا می، که افرادی همچون کیلانی و به ویژه خسرو باقری هستند، نخست به نفی و رد رویکرد ایجابی نسبت به کاربست فلسفة اسلا می در تدوین فلسفة تعلیم و تربیت اسلا می دست زده اند و در ادامه، با بیان اینکه گریزی از فلسفه به طور کلی نیست، رویکرد سلبی را هم رد نموده، در جست وجوی راه سو می برآمده اند که به بیان ایشان، همان «استفاده از فلسفه همچون روش و ساختار است». مقالة حاضر نخست به این دیدگاه و در ادامه، به نقد و ارزیابی آن پرداخته است. نخست چالش اسلامی بودن فلسفة اسلا می مطرح شده است تا ملاحظه شود که اشکالات این گروه به اسلامی بودن فلسفة اسلا می که مبنای نفی فلسفة اسلا می از سوی این گروه است آیا اساساً وارد است؟ و در ادامه، رویکرد تلفیقی نقد و بررسی شده است.
رویکرد تلفیقی در برنامه ی درسی تربیت بدنی مقطع ابتدایی: تبیین امکان از دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف عمده این پژوهش امکان به کارگیری رویکرد تلفیقی در برنامه درسی تربیت بدنی مقطع ابتدایی از دیدگاه متخصصان است. روش پژوهش حاضر توصیفی پیمایشی است. جامعه ی آماری این پژوهش را اساتید و صاحب نظران رشته ی علوم تربیتی با گرایش برنامه ریزی درسی و اساتید و صاحب نظران رشته ی تربیت بدنی با گرایش مدیریت و برنامه ریزی و آشنا به برنامه درسی تربیت بدنی دانشگاه های دولتی شهر تهران تشکیل می دهند. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه ی محقق ساخته ی 25 سؤالی جمع آوری شده است. اطلاعات به دست آمده با استفاده از دو روش آماری t تک نمونه ای و خطی- لگاریتمی بررسی شده است. یافته های به دست آمده از طریق روش آماری t تک نمونه ای حاکی از آن است که از دیدگاه متخصصان تدوین اهداف، انتخاب محتوا و همچنین انسجام تجربیات فراگیران از طریق ارائه برنامه درسی تربیت بدنی به صورت تلفیقی معنادار است. همچنین نتایج حاصل از روش خطی- لگاریتمی حاکی از آن است که دیدگاه متخصصان با توجه به جنسیت و میزان موافقت آنان نسبت به تدوین برنامه درسی تربیت بدنی تلفیقی معنادار است و دیدگاه متخصصان با توجه به سابقه تدریس و تعامل این سه عامل معنادار نیست. بر اساس نتایج این پژوهش از نظر متخصصان با توجه به مؤلفه های برنامه ریزی درسی می توان برنامه درسی تربیت بدنی را به صورت تلفیقی تهیه و تدوین نمود. همچنین از نظر متخصصان با توجه به عامل جنسیت و میزان موافقت می توان برنامه درسی تربیت بدنی را به صورت تلفیقی تهیه و تدوین کرد. با توجه به عامل سابقه تدریس و تعامل سه عامل تهیه برنامه درسی تربیت بدنی به صورت تلفیقی از نظر متخصصان اختلاف نظر وجود دارد.
شناسایی گونه های غالب وغایب تلفیق دربرنامه درسی دانشگاه علوم اسلامی رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف شناسایی گونه های غالب وغایب تلفیق دربرنامه درسی دانشگاه علوم اسلامی رضوی و بررسی میزان فاصله آن با وضعیت ممکن صورت پذیرفت.روش پژوهش از نوع توصیفی/مقایسه ای بود وجامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه علوم اسلامی رضوی در سال تحصیلی 92-93به تعداد 940 نفربود.که 135نفر طبق فرمول حجم نمونه به شیوه نمونه گیری هدفمند به طوری که دانشجویان سال آخر دوره کارشناسی که مدت زمان بیشتری را در دانشگاه سپری کرده اند و دروس بیشتری را گذرانده اند انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند که در نهایت داده های حاصل از 80پرسشنامهای که توسط جعفری ثانی وهمکاران(1392) بر اساس الگوی تلفیق فوگارتی(1991)تهیه شده بود پس از جلب مشارکت آزمودنی ها جمع آوری شد و با استفاده از آمار توصیفی، تحلیل واریانس یک طرفه درون آزمودنی ها و تی همبسته مورد تحلیل وتفسیر قرار گرفت. یافته ها نشان داد که: 1- از دید دانشجویان دانشگاه علوم اسلامی رضوی، در حال حاضر، الگوی تلفیق بین رشته ای بر تدوین واجرای برنامه درسی این دانشگاه غالب است.2- الگوی تلفیق فرارشته، در برنامه درسی دانشگاه علوم اسلامی رضوی غائب(امکانپذیرتر) است3- ازنظر دانشجویان،بین وضع موجود و وضع ممکن در هر سه دسته از الگوهای کلان تلفیق در برنامه های درسی دنشگاه علوم اسلامی رضوی تفاوت معنی دار مشاهده شد. با عنایت به یافته های حاصل، الگوی تلفیق غالب بر برنامه درسی دانشگاه علوم اسلامی رضوی الگوی تلفیق بین رشته ای است که با ماهیت دانشگاه(حوزوی دانشگاهی) همخوانی دارد. والگویی که می تواند در برنامه درسی این دانشگاه مورد نظر قرار گیرد و به عبارت دیگر غائب می باشد، الگوی فرارشته ای است.
Инкорпорация как проявление закона языковой экономии (بررسی پدیده زبانی تلفیق درگفتار به عنوان نمادی از قانون کم کوشی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، اصل صرفه جویی در گفتار به عنوان یک قانون جهان شمول در زبان شناسی تجزیه و تحلیل می شود. صرفه جویی در مصرف انرژی به هنگام گفتار معمولاً در مواردی عینیت پیدا می کند که گوینده ناگزیر است دو واحد زبانی نامتقارن با هم را در گفتار خود به کار گیرد. موضوع اصلی بحث در این مقاله، پدیده زبانی تلفیق است که به وضوح در گروه زبان های هند و اروپایی و به ویژه در زبان های روسی و انگلیسی دیده می شود. نگارنده در این پژوهش مانند بسیاری از زبان شناسان بر این باور است که وجود دوگانگی نامتقارن در نشانه های زبانی، موجب پیشرفت و پویایی نظام زبان می شود. پدیده تلفیق به عنوان نتیجه و نمادی از کارکرد اصل صرفه جویی در گفتار، در ساختارهای نحوی همه زبان های دنیا یک اصل تأثیرگذار است. بر اساس نتایج به دست آمده، گویندگان استفاده از پدیده زبانی، تلفیق واحدهای زبانی با یکدیگر را بهترین شیوه برای صرفه جویی در مصرف انرژی و زمان گفتار می دانند. این واحدهای زبانی ممکن است از نظر معنایی به طور همزمان با نهاد و گزاره در زنجیره گفتار مرتبط باشند و از نظر مورفولوژیکی نیز ساختمانی شبیه ترکیب و گروه واژه داشته باشند.
تلفیق علم و تکنولوژی در برنامه درسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در نظام آموزشی باید بدان پرداخت، آموزش است. آموزش از ترکیب چهار نظام که در تعامل با یکدیگرند، به وجود آمده است. این چهار نظام عبارتند از تدریس، یادگیری، ساختار و برنامه درسی. برنامه درسی طرحی برای عمل است که ساختار را هدایت می کند. موضوع دیگر، جایگاه دانش و چگونگی تبدیل آن به ماده درسی است. در تعلیم و تربیت پست مدرن، دانش به خودی خود هدف نیست، بلکه هدف، \""گفتمان سازنده دانش\"" است به همین جهت در کلاس درس، تمرکز بر ساختن دانش، فهم، همکاری و مشارکت است. نظام آموزشی کشور ها به منظور تربیت فراگیرانی مستقل، منعطف، خلاق و دارای تفکر انتقادی لازم است در حوزه اهداف، محتوا، وسایل، روش ها و نیز فرصت ها و فعالیت های تربیتی تجدیدنظر به عمل آورند. از دیرباز طراحی برنامه درسی و ارائه موضوعات به شکل های مختلف صورت گرفته است. در آغاز قرن بیستم متفکران تعلیم و تربیت در مسیر تلفیق برنامه درسی گام نهادند؛ اما روند مسلط در این قرن مبتنی بر رویکرد تک رشته ای، تکثر دروس و برنامه درسی رشته محور بوده است. تلفیق به معنای سازگار کردن و باهم آمدن است و با تخصصی شدن و جداسازی موضوعات درسی مغایرت دارد. تلفیق، مبتنی بر نگرش کل نگر است که سعی دارد آموزش را با زندگی روزمره فراگیر مرتبط سازد. هدف از این پژوهش، تبیین برنامه درسی تلفیقی، بیان انواع آن و چگونگی تلفیق علم و تکنولوژی در برنامه درسی دوره ابتدایی است. روش بکار گرفته شده، روش تحلیلی- استنتاجی است. بدین منظور پس از تبیین برنامه درسی و توضیح درباره تلفیق، به نمونه هایی از تلفیق در حوزه محتوا مانند تلفیق موضوعات و دانش بنیادین، تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با تمام حوزه های دانش، اشاره شده است. بر اساس مطالعات و تحلیل های انجام شده می توان نتیجه گرفت که: با تلفیق علم و تکنولوژی در برنامه درسی به طور عام و در دوره ابتدایی به طور خاص، میزان یادگیری و تسلط دانش آموز بر محتوای سازماندهی شده افزایش می یابد و دانش آموز بهتر می تواند مطالب آموخته شده را در زندگی واقعی بکار گیرد.
تلفیق علم و تکنولوژی در برنامه درسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در نظام آموزشی باید بدان پرداخت، آموزش است. آموزش از ترکیب چهار نظام که در تعامل با یکدیگرند، به وجود آمده است. این چهار نظام عبارتند از تدریس، یادگیری، ساختار و برنامه درسی. برنامه درسی طرحی برای عمل است که ساختار را هدایت می کند. موضوع دیگر، جایگاه دانش و چگونگی تبدیل آن به ماده درسی است. در تعلیم و تربیت پست مدرن، دانش به خودی خود هدف نیست، بلکه هدف، \""گفتمان سازنده دانش\"" است به همین جهت در کلاس درس، تمرکز بر ساختن دانش، فهم، همکاری و مشارکت است. نظام آموزشی کشور ها به منظور تربیت فراگیرانی مستقل، منعطف، خلاق و دارای تفکر انتقادی لازم است در حوزه اهداف، محتوا، وسایل، روش ها و نیز فرصت ها و فعالیت های تربیتی تجدیدنظر به عمل آورند. از دیرباز طراحی برنامه درسی و ارائه موضوعات به شکل های مختلف صورت گرفته است. در آغاز قرن بیستم متفکران تعلیم و تربیت در مسیر تلفیق برنامه درسی گام نهادند؛ اما روند مسلط در این قرن مبتنی بر رویکرد تک رشته ای، تکثر دروس و برنامه درسی رشته محور بوده است. تلفیق به معنای سازگار کردن و باهم آمدن است و با تخصصی شدن و جداسازی موضوعات درسی مغایرت دارد. تلفیق، مبتنی بر نگرش کل نگر است که سعی دارد آموزش را با زندگی روزمره فراگیر مرتبط سازد. هدف از این پژوهش، تبیین برنامه درسی تلفیقی، بیان انواع آن و چگونگی تلفیق علم و تکنولوژی در برنامه درسی دوره ابتدایی است. روش بکار گرفته شده، روش تحلیلی- استنتاجی است. بدین منظور پس از تبیین برنامه درسی و توضیح درباره تلفیق، به نمونه هایی از تلفیق در حوزه محتوا مانند تلفیق موضوعات و دانش بنیادین، تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با تمام حوزه های دانش، اشاره شده است. بر اساس مطالعات و تحلیل های انجام شده می توان نتیجه گرفت که: با تلفیق علم و تکنولوژی در برنامه درسی به طور عام و در دوره ابتدایی به طور خاص، میزان یادگیری و تسلط دانش آموز بر محتوای سازماندهی شده افزایش می یابد و دانش آموز بهتر می تواند مطالب آموخته شده را در زندگی واقعی بکار گیرد.
تلفیق نتایج چند طبقه بندی کنندة فازی با استفاده از قوانین اتصال در فضای توپولوژی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبقه بندی، تکنیکی در تحلیل تصاویر سنجش از دور است که به طور وسیع در کاربرد های مختلف استفاده می شود. در روش های طبقه بندی نظارت شدة سنتی، اطلاعات آموزشی و نتایج طبقه بندی مبتنی بر اصل «هر پیکسل-یک کلاس» نمایش داده می شوند. در مواردی که عدم اطمینان و پیکسل های مختلط در سنجش از دور وجود دارد، استفاده از روش های فازی توصیه می شود. مطالعات اخیر نشان می دهند که استفاده از اطلاعات مجاورت به همراه اطلاعات طیفی می تواند به صحت بالاتری در طبقه بندی بینجامد. استفاده از اطلاعات مجاورت در پس پردازش نتایج طبقه بندی به دلیل وابستگی نداشتن به طبقه بندی کنندة اولیه از دلایل استفاده از آن در پژوهش حاضر است. قوانین اتصال در فضای توپولوژی فازی یکی از روش های استفاده از اطلاعات مجاورت در بخش پس پردازش است. درصورتی که از بیش از دو طبقه بندی کننده استفاده شود، می توان امکان تلفیق نتایج را بررسی کرد. در این پژوهش برای تلفیق مکانی نتایج با استفاده از قوانین اتصال در فضای توپولوژی فازی، دو راهکار پیشنهاد شده است. در راهکار نخست، یکی از دو طبقه بندی کننده مبنای تلفیق قرار می گیرد و در راهکار دوم فقط پیکسل هایی که در هر دو روش طبقه بندی، به صورت یکسان طبقه بندی شده اند و هم زمان پیکسل محدوده نیستند، در تصویر نهایی برچسب خود را حفظ می کنند. نتایج نشان می دهند که راهکار نخست درمقایسه با راهکار دوم دقت بهتری را به دست می دهد. بیشترین مقادیر صحت کلی و کاپای کلی به دست آمده مربوط به زمانی است که روش طبقه بندیِ بیشترین شباهت در راهکار نخست تلفیق مکانی مبنا قرار می گیرد و به ترتیب 01/89 و 98/88 هستند. به طور کلی، تلفیق مکانی نتایج درمقایسه با وضعیتی که فقط از یک طبقه بندی کننده استفاده شود، دقت را بهبود می دهد. کلید واژه ها : طبقه بندی فازی، فضای توپولوژی فازی، تلفیق، قوانین اتصال
تحلیل مؤلفه های موسیقایی در غزلیات حافظ
حوزه های تخصصی:
ارتباط ساختاری حافظ با موسیقی به شیوه های مختلفی در غزلیات او مشاهده می-گردد. ادراک موقعیت حافظ در مقابل موسیقی به شکل دقیق آن، با توجه به استفهام فنی موسیقی کاملا واضح نیست. اما با استفاده از نشانه های موجود در ابیات دیوان وی، می توان میزان خویشاوندی او را با موسیقی سنجید. این تمایل به صورت همگن در همه ی غزل ها به چشم نمی خورد. تجزیه وتحلیل در استفاده از بحور مختلف در شعر حافظ، تنها یکی از نمادهای این گرایش است؛ اگرچه اوزان عروضی غزل های مختلف با مقیاس های زمانی (وزنی) در موسیقی ایران، خواص ریتمی یکسانی را از خود نشان می دهد. درحالی که استفاده از واژگان موسیقی نیز یکی از مهم ترین نشانه-های موسیقایی موجود در غزل های حافظ است. این مولفه می تواند به عنوان یکی از نمادهای توجه حافظ به موسیقی قلمداد گردد. باید تاکید کرد که تحلیل تلفیق شعر و موسیقی کنونی کلاسیک ایران، بیانگر خواص واژگانی است که امکان این هم-پوشانی را قویا میسر می سازد. این تلفیق خصوصا در واژه های یک سیلابی به-کارگرفته در غزلیات حافظ مشهودتر است. واژه هایی که با تغییر در ماهیت هجا، تغییر در معنی ندارند. باید اذعان کرد که این رویه، عموما در آواز کنونی ایران بسیار رایج است. ساختار آواز ایرانی این مجال را برای انطباق جملات موسیقایی آواز ردیف دستگاهی با غزلیات حافظ فراهم می سازد. اگرچه می توان آشکارا بر این نکته تاکید نمود که همه ی ابیات یک غزل، ظرفیت های موسیقی پذیری را به شکلی یکسان ندارند. با وجود اینکه ساختار موسیقی ایران از عصر حافظ تا دوره ی موسیقی دستگاهی (موسیقی صدوپنجاه سال اخیر) تغییراتی داشته است، اما خواص موسیقی-پذیری شعر حافظ را می توان در بررسی تلفیق موسیقی در موسیقی امروز ایران جست وجو نمود و برای ادوار پیش از آن به خواص واژگانی مراجعه کرد.
واکاوی و تبیین ماهیت و مبانی برنامه درسی هم افزا(سینرژیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «هم افزایی» اولین بار در حوزه علوم زیستی و سپس در حوزه علوم مدیریتی پا به عرصه گذاشت. پس از ورود موفقیت آمیز این مفهوم در حوزه های علوم رفتاری، علوم اجتماعی، علوم سیاسی و علوم ارتباطات، بکارگیری آن در حوزه برنامه درسی نیز رایج شد. در این ورود، ترکیب «برنامه درسی هم افزا» شکل گرفت. این صورت بندی مفهومی به نوعی از برنامه ریزی درسی اشاره دارد که برنامه درسی را با پوششی گسترده تر از گذشته مطرح می کرد. «برنامه درسی هم افزا» ظرفیتی برای ورود کارگزاران مدرسه ای به عنوان اجزای برنامه درسی فراهم می آورد و از این طریق، از معنای مرسوم برنامه درسی فراتر می رود. این تصویر تازه از برنامه درسی، با تشریح دو بخش برنامه درسی صامت و برنامه درسی ناطق تبیین می گردد. در این مقاله، علاوه بر تشریح هویت این برنامه، مبانی، ویژگی ها و دستاوردهای برنامه درسی هم افزا معرفی می شود.
بازاندیشی در مفهوم شناسی «میان رشتگی» و تاریخچه ادبیات نظری آن در ایران
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۲
113 - 142
حوزه های تخصصی:
میان رشتگی، رویکردی جدید در عرصه پژوهش، آموزش و طبقه بندی علم است که از منظرهای کاربردی مختلف، ضرورت فراوان دارد، بااین حال، فقر ادبیات نظری آن، از موانع رواج و توسعه آن محسوب می شود تا آنجا که حتی میان رشته ای پژوهان، به ابهام مفهومی خود این اصطلاح، تصریح دارند. این مقاله با روش تحلیل محتوای کیفی با بهره گیری از نظریه معاصر استعاره و با استفاده از منابع کتاب خانه ای می کوشد با استخراج مؤلفه های اصلی «میان رشتگی»، انگاره ای روشن از مفهوم آن ارائه داده و تاریخچه ادبیات نظری این حوزه نوپدید در ایران را شناسایی و معرفی کرده است. مطابق بررسی این پژوهش، عمر ادبیات رویکرد میان رشته ای و تلفیقی در ایران، همگام با خط مشی گذاری علم در این زمینه، کمی بیش از دو دهه است. موضوع مطالعات میان رشته ای، مسئله ای «پیچیده» بوده و پیچیدگی را می توان به «مطالعه رفتار سیستم ها» تعریف کرد و راه میان رشتگی از رشته های تخصصی می گذرد. شبکه معنایی «میان رشتگی» متشکل از شش مفهوم «تلفیق و ترکیب»، «استفاده از چند دانش تخصصی»، «دیالکتیک و جمع گرایی پویا»، «موضوع پیچیده»، «فرآیند بودن» و «ارزش افزوده معرفتی داشتن» است. از میان این مؤلفه ها، «تلفیق و ترکیب» نقشی محوری و اساسی دارد. بر اساس همین مؤلفه است که طیف میان رشتگی ترسیم می گردد و میان رشته ای نماها از میان رشته ای واقعی تمایز پیدا می کند.
بررسی تطبیقی برنامه درسی آموزش انشا در دوره متوسطه آلمان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۱
99 - 128
حوزه های تخصصی:
امروزه در اغلب نظام های برنامه ریزی درسی جهان، مقوله آموزش انشانویسی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف این مقاله، شناسایی، توصیف و مقایسه عناصر و مؤلفه های آموزش انشانویسی در برنامه درسی زبان آموزی آلمان و ایران است. روش تحقیق تحلیلی استنادی بوده و اطلاعات بر اساس مراحل تطبیق جرج بردی جمع آوری و طبقه بندی شده است. نتیجه مطالعه نشان می دهد که آموزش انشا در آلمان هم در برنامه درسی زبان آلمانی و هم در سایر برنامه های درسی مانند مطالعات اجتماعی، زیست، ریاضی، علوم، هنر و مهارت های زندگی به صورت یک مهارت تلفیقی ارائه می شود در حالی که در ایران مهارت انشا تنها در برنامه درسی زبان فارسی به صورت تفکیکی درون رشته ای و بدون ارتیاط با سایر برنامه های درسی آموزش داده می شود. همچنین، در آلمان بر خلاف ایران آموزش انشا برای معلمان و دانش آموزان و حتی اولیا یک ضرورت آموزشی محسوب می شود و تسلط بر مهارت انشا و نویسندگی دارای منزلت فرهنگی، اجتماعی و شغلی است و هدف اصلی معلمان آلمانی، بها دادن به توانمندی دانش آموزان در تولید متن و به کارگیری آن در زندگی می باشد و در درس انشا نمره مستقلی در کارنامه ثبت نمی شود.
چرایی و چگونگی تلفیق آموزش عمومی و آموزش فنی وحرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۵۲
78 - 99
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، توضیح و تبیین ضرورت تلفیق آموزش و پرورش عمومی و فنی و حرفه ای و ارائه چارچوبی برای تلفیق این دو مؤلفه است. مسئله اصلی نگارنده فقدان فهم روشن از تلفیق و نداشتن چارچوب نظری درباره ضرورت (توجیه علمی، اقتصادی و اجتماعی) درهم تنیدن آموزش عمومی و آموزش های فنی و حرفه ای و فراهم نبودن شواهد متقاعدکننده درباره شیوه مناسب تلفیق بود. روش این پژوهش، کیفی از نوع مطالعه اسنادی است. با توجه به مفاهیم و تلویحات مطالعات مربوط به حرفه گرایی جدید، به نظر می رسد تلفیق آموزش عمومی با آموزش های فنی و حرفه ای می تواند به غنای هر دو نوع آموزش بینجامد و عموم دانش آموزان از آن بهره مند شوند. شالوده آموزش های فنی و حرفه ای را آموزش و پرورش عمومی تشکیل می دهد و همه جمعیت دانش آموزی (نه گروهی خاص) به این شالوده نیاز دارند. بنابراین، تلفیق دو نوع آموزش یاد شده اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. درهم تنیدن آموزش فنی و حرفه ای و آموزش عمومی یک راهبرد تربیتی است که قضاوت درباره مفید بودن آن نیازمند محک تجربی است. در حالی که، در سطح بین المللی یک حرکت کلی به سوی تلفیق به روشنی دیده می شود، در کشور ما اندیشه تلفیق در حال شکل گیری است.
حکم فقهی تلفیق فتوی در مذاهب اربعه اهل سنّت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال پنجاه و دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۲۲
51 - 72
حوزه های تخصصی:
تلفیق آن است که فرد با انتخاب آرای مذاهب مختلف در باره یک مسأله به گونه ای عمل کند که عمل او مطابق با رأی هیچکدام از مذاهب، صحیح نباشد. فقها درباره حکم تلفیق به سه دسته تقسیم شده اند، گروهی با استناد به اجماع، سدّ ذریعه، و عدم وجود سابقه در صدر اسلام به طور مطلق قائل به عدم جواز آن شده اند؛ در مقابل، گروهی دیگر به جواز مطلق آن قائل شده اند. این گروه برای صحت قول خود به آیات و روایات دال بر رفع حرج و تکلیف، عمل صحابه، جواز تقلید عامی از مجتهد و برخی از قواعد فقهی استناد جسته اند. دسته سوم تلفیق را با شروط و ضوابطی چون عدم مخالفت با اجماع، منجر نشدن به تتبع رخص، عدم مخالفت با قواعد شرع و اهداف شارع جایز دانسته اند. با مقایسه دیدگاه های سه گانه فوق و ادلّه آن ها می توان گفت که دیدگاه سوم راجح به نظر می رسد؛ از آن رو که اولاً با منع مطلق تلفیق، اسباب عُسر و حرج را برای مکلّفان فراهم نکرده و با روح تیسیر و آسان گیری شریعت نیز هماهنگی دارد و از سوی دیگر با قرار دادن شروط و ضوابطی از اشکالاتی که در نظریه جواز مطلق تلفیق وجود دارد جلوگیری کرده است.