مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
سبک های یادگیری
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی عوامل مؤثر بر آمادگی یادگیری سازمانی در کارکنان شرکت ملی صنایع پتروشیمی و استفاده از نتایج پژوهش برای کاربست در فرایندهای آموزش انجام شده است. یادگیری الکترونیکی نوع خاصی از آموزش از راه دور است که در آن با تکیه بر تکنولوژی های مبتنی بر شبکه و با به ک ارگیری بسترهای انتقال مانند اینترنت یا اینترانت و با استفاده از ابزارهایی چند رسانه ای ، در یک محیط تعاملی مجازی به ارایه آموزش یا بازآموزی می پردازد. در این پژوهش آمادگی الکترونیکی که همانا توانایی یک سازمان برای اتخاذ موفقیت آمیز تکنولوژی اطلاعات و استفاده و کسب سود از آن می باشد مورد بررسی قرار گرفته است. روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی محسوب می شود. تعداد 400 نمونه به روش تصادفی منظم و متناسب از میان کارکنان شرکت های تابعه صنایع پتروشیمی انتخاب و تعداد 376 پرسشنامه تکمیل و بازگشت داده شد. نتایج به دست آمده با استفاده از روش های آماری مدل معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار آماری لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد متغیر آمادگی محیطی و امکانات با قوی ترین رابطه مستقیم و مثبت، بیشترین اثر را بر آمادگی یادگیری الکترونیکی داشته و متغیر سبک های یادگیری و آمادگی فرهنگ سازمانی بیشترین میزان اثر مستقیم و در مجموع با واسطه متغیر آمادگی محیطی و امکانات بیشترین اثرکل را بر آمادگی یادگیری الکترونیکی کارکنان داشته است. نتایج حاصل از تحلیل های مبتنی بر مدل های معادلات ساختاری و مقایسه آن با پژوهش های قبلی بیانگر آن است که الگوی مفهومی تنظیم شده به نحو مطلوبی از طریق داده ها پشتیبانی شده است.
بررسی میزان اهتمام و پایبندی مدیران دانشگاه فرهنگیان به اجرای مفاد میثاق نامه مدیران، و تأثیر آن بر آوا و تعهد سازمانی کارکنان، دانشجویان و اعضای هیئت علمی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی میزان اهتمام و پایبندی مدیران استانی دانشگاه فرهنگیان به اجرای مفاد میثاق نامه مدیران و تأثیر آن بر آوا و تعهد سازمانی کارکنان، دانشجویان و اعضای هیئت علمی بوده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را مدیران استانی، اعضای هیئت علمی، کارکنان استانی و دانشجویان تشکیل دادند. 229 نفر از اعضای هیئت علمی، 284 نفر از کارکنان استانی و 304 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه و به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. همچنین، همه مدیران استانی به دلیل حجم کم جامعه آماری به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های میثاق نامه پرسشنامه محقق ساخته با به کارگیری مفاد میثاق نامه و با تأیید خبرگان، و پرسشنامه استاندارد تعهد سازمانی و آوای سازمانی به کار گرفته شد. روایی پرسشنامه ها از طریق محاسبه CVR، روایی سازه و روایی محتوا، و پایایی پرسشنامه ها با محاسبه آلفای کرونباخ تأیید شد. یافته های پژوهش نشان داد بین نظرات دانشجویان، کارکنان استانی، اعضای هیئت علمی و مدیران استانی در زمینه پایبندی مدیران به مفاد میثاق نامه تفاوت وجود دارد. همچنین، ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین پایبندی مدیران به مفاد میثاق نامه و آوا و تعهدسازمانی دانشجویان، کارکنان استانی و اعضای هیئت علمی رابطه معناداری وجود دارد. به علاوه، نتایج و یافته های مدل سازی معادلات ساختاری نشان دهنده این است که پایبندی به مفاد میثاق نامه از سوی مدیران تأثیر مثبت و معناداری بر آوا و تعهد سازمانی دانشجویان، کارکنان استانی و اعضای هیئت علمی دارد.
تبیین الگوی فرایند طراحی فردمحور و مدل آموزش طراحی معماری بر مبنای تفاوت های شناختی یادگیرندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
43 - 58
حوزه های تخصصی:
بخشی از خطاهای آموزش طراحی معماری ناشی از نادیده گرفتن قابلیت های دانشجو و انجام برنامه های آموزشی هماهنگ است. این پژوهش به دنبال ارائه مدل فرایند طراحی و مدل آموزش دروس طراحی معماری بر مبنای تفاوت های فردی است. از طریق نظریه زمینه ای و با استفاده از یک پرسش نامه چند وجهی در میان مدرسان جوان دروس طراحی معماری، با کدگذاری باز از میان 472 مفهوم اولیه مستخرج از مبانی نظری و مطالعات میدانی، 83 مقوله محوری و در پی آن 9 مقوله عمده تولید گردید و در مدل پارادایمی، مقوله هسته با عنوان فرایند فرد محور طراحی حاصل شد. با استفاده از مفاهیم سازنده نظریه و پارادایم مارپیچ گونه فرایند طراحی، مدل فرایند فرد محور طراحی که کنشی است میان ویژگی های فردی تدوین گردید. رسالت یاد دهندگان شناخت این ویژگی ها و ارتقای آن در راستای اهداف طراحانه است. در انتها راهکارهای آموزشی در قالب مدل آموزش طراحی معماری بر مبنای این تفاوت ها ارائه شد.
سبک های یادگیری و مهارت خواندن فارسی آموزان غیر فارسی زبان سطح پیشرفته
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۹شماره ۱۱
95 - 110
حوزه های تخصصی:
مطالعات گسترده در سه دهه اخیر نشان داده است که یکی از تفاوت های فردی مؤثر بر یادگیری زبان دوم/ خارجی، سبک های یادگیری است که در پیشرفت تحصیلی زبان آموزان تأثیر چشمگیری دارد. سبک های یادگیری یکی از موضوعات مورد بحث در زمینۀ آموزش و یادگیری زبان دوم است و توجه به آن سبب تسهیل فرایندهای آموزش و یادگیری خواهد شد؛ اما با این حال، در زمینۀ یادگیری مهارت های مختلف زبان فارسی و سبک های یادگیری فارسی آموزان غیر فارسی زبان تاکنون مطالعه چندانی صورت نگرفته است. به این منظور، پژوهش حاضر به بررسی سبک های یادگیری فارسی آموزان زن ( 16نفر) و مرد ( 14نفر) خارجی سطح پیشرفته، که در مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه شهید بهشتی تهران مشغول به تحصیل بودند، پرداخته است. ابزار گردآوری اطلاعات، بخش خواندن آزمون مهارتی آمفا (جلیلی، 1390)و پرسشنامه سبک های یادگیری وارک (2004) دیداری، شنیداری، خوانداری-نوشتاری و حرکتی) بود. پس از گردآوری و تحلیل داده های به دست آمده، یافته ها نشان داد که بین سبک های یادگیری حرکتی و دیداری و مهارت خواندن رابطۀ معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر فارسی آموزانی که در آزمون خواندن موفق تر عمل کرده بودند دارای سبک یادگیری حرکتی و دیداری هستند. نتایج پژوهش حاضر راهکارهایی برای تدریس مدرسان زبان فارسی ارائه نموده و در مورد فرایند کارآمدتر تدریس زبان فارسی با توجه به سبک های یادگیری فارسی آموزان، چندین پیشنهاد مطرح نموده است.
بررسی رابطه سبک های یادگیری و سبک های شناختی در دانشجویان ورزشکار با اثر تعدیل کنندگی مقاطع تحصیلی و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های یادگیری و سبک های شناختی در بین دانشجویان دختر و پسر با اثر تعدیل کنندگی مقاطع تحصیلی و جنسیت انجام گرفت. بدین منظور 350 نفر از دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های یادگیری کلب (1985) و سبک های شناختی ویتکین (1971) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون، تی مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیره بررسی شد. نتایج نشان داد که بین سبک های شناختی و متغیرهای مربوط به سبک های یادگیری همبستگی معناداری وجود ندارد. همچنین همبستگی معناداری بین سن و سبک های شناختی و متغیرهای سبک های یادگیری به جز در آزمایشگری فعال مشاهده نشد. با این حال همبستگی معناداری بین سبک های یادگیری به دست آمد. نتایج بررسی تفاوت های گروهی نشان داد که دانشجویان کارشناسی نسبت به دانشجویان کارشناسی ارشد و پسران نسبت به دختران تمایل بیشتری به سمت سبک شناختی وابسته به زمینه دارند. در ادامه تفاوت آماری معناداری بین سطوح تحصیلی و جنسیت در سبک های یادگیری مشاهده نشد. دانشجویان کارشناسی نسبت به دانشجویان کارشناسی ارشد و پسران نسبت به دختران تمایل بیشتری به سمت سبک شناختی وابسته به زمینه دارند، به نظر می رسد سبک و جنسیت در ارتباط خود با اولویت ها تعامل دارند.
بررسی ارتباط میان نوع شخصیت فارسی آموزان عرب با سبک ها و راهبردهای یادگیری زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دست آوردن شناخت درباره نوع شخصیت، سبک ها و راهبردهای یادگیری فارسی آموزان کشورهای عربی زبان، از آن جهت اهمیت دارد که می تواند به افزایش کیفیت آموزش زبان فارسی منجر شود. هدف این پژوهش بررسی ارتباط میان نوع شخصیت، سبک ها و راهبردهای یادگیری زبان فارسی در میان فارسی آموزان عربی زبان است. برای سنجش نوع شخصیت یادگیرندگان، از پرسشنامه شخصیت مایرز بریگز (فرم ا.وی) و برای اندازه گیری سبک های یادگیری از پرسشنامه کلب (1984) و برای اندازه گیری راهبردهای یادگیری زبان از پرسشنامه آکسفورد (1990) استفاده شد. نتایج این پژوهش با نمونهای تصادفی شامل 50 فارسی آموز نشان داد که فارسی آموزان عربی زبان با نوع شخصیت درون گرا سبک یادگیری همگرا را بیش از افراد برون گرا به کارمی گیرند. علاوه بر آن، فارسی آموزان دارای نوع شخصیت حسی و ادراکی به طور معنا داری بیشتر از افراد شهودی و قضاوتی از سبک یادگیری جذب کننده استفاده می کنند. هم چنین یافتهها نشان می دهد که فارسی آموزان عربی زبان از هر چهار سبک یادگیری (همگرا، واگرا، انطباق دهنده و جذب کننده) به یک اندازه استفاده میکنند، اما راهبردهای شناختی و فراشناختی را بیشتر از راهبردهای دیگر به کار می برند. دستاوردهای این پژوهش به مدرسان کمک می کند تا بتوانند روش های تدریس خود را متناسب با نوع شخصیت و سبک ها و راهبردهای یادگیرندگان انتخاب و کیفیت آموزش را در کلاس های زبان فارسی افزایش دهند.
رابطه بین سبک های یادگیری و خلاقیت با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در دنیای امروز، حوزه ی یاددهی – یادگیری در زمره فعالیت های شناختی، عاطفی قرار می گیرد. همچنین با توجه به قرارگیری مقوله خودکارآمدی ذیل نظریه شناختی- اجتماعی، شناسایی عوامل مؤثر بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان امری ضروری است. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های یادگیری و خلاقیت با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان است. روش ها: روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بوده، جامعه پژوهش نیز شامل کلیه دانش آموزان پایه هشتم (پایه دوم دوره متوسطه اول) در شهرستان نکا است. ابزار پژوهش متشکل از پرسشنامه های سبک یادگیری، خلاقیت و خودکارآمدی تحصیلی بوده که پایایی آن ها با ضریب آلفای کرونباخ و روایی نیز با استفاده از نظر متخصصان تأیید گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که میانگین متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی، خلاقیت و سبک یادگیری در بین دانش آموزان بالاتر از میانگین فرضی طیف لیکرت قرار دارد. همچنین یافته ها حاکی از ارتباط معنی دار چهار سبک یادگیری همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق دهنده با خودکارآمدی تحصیلی است. از دیگر یافته های پژوهش می توان به وجود ارتباط مثبت و معنی دار خلاقیت (42/0 r=) و ابعاد آن یعنی؛ سیالی (20/0 r=)، بسط (22/0 r=)، ابتکار (23/0 r=) و انعطاف پذیری (57/0 r=) با خودکارآمدی تحصیلی اشاره نمود. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط مثبت و معنادار سبک های یادگیری و خلاقیت با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان، همچنین اهمیت دوره متوسطه اول در دوره نوجوانی و از سوی دیگر وجود مطالعه ی بین المللی تیمز در پایه ی هشتم، پیشنهاد می شود که متصدیان امر تعلیم و تربیت در راستای بهبود و ارتقاء خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان، به برپایی کارگاه و آموزش معلمان و دانش آموزان در رابطه با سبک های یادگیری و نگرش به خلاقیت اهتمام ورزند.
ارتباط بین استفاده از شبکه های اجتماعی و سبک های تدریس مرجح دانشجو معلمان با نقش میانجی سبک های یادگیری آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هشتم تابستان ۱۴۰۱شماره ۳۰
126 - 107
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی ارتباط بین استفاده از شبکه های اجتماعی و سبک های تدریس مرجح دانشجو معلمان با نقش میانجی سبک های یادگیری آن ها بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، پردیس شهید باهنر بیرجند بودند که در سال تحصیلی 1400- 1399 مشغول به تحصیل بودند. تعداد 156 دانشجو معلم با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان اندازه نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل، پرسشنامه سبک های یادگیری، پرسشنامه سبک تدریس ترجیحی و پرسشنامه استفاده از شبکه های اجتماعی بود. پایایی ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و همبستگی بین مؤلفه ها تأیید شد. یافته ها نشان داد که اثر مستقیم استفاده از شبکه های اجتماعی بر سبک های تدریس و همچنین اثر مستقیم سبک های یادگیری بر سبک های تدریس معنی دار بود؛ اما اثر مستقیم استفاده از شبکه های اجتماعی بر سبک های یادگیری معنی دار نبود. علاوه بر این اثر غیرمستقیم استفاده از شبکه های اجتماعی بر سبک های تدریس به واسطه ی سبک های یادگیری معنی دار نبود. بنابراین نمی توان به واسطه سبک های یادگیری دانشجو معلمان، سبک های تدریس مرجح آن ها را از طریق استفاده از شبکه های اجتماعی پیش بینی کرد.
رابطه بین سبک های یادگیری و خلاقیت با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در دنیای امروز، حوزه ی یاددهی – یادگیری در زمره فعالیت های شناختی، عاطفی قرار می گیرد. همچنین با توجه به قرارگیری مقوله خودکارآمدی ذیل نظریه شناختی- اجتماعی، شناسایی عوامل مؤثر بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان امری ضروری است. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های یادگیری و خلاقیت با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان است. روش ها : روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بوده، جامعه پژوهش نیز شامل کلیه دانش آموزان پایه هشتم (پایه دوم دوره متوسطه اول) در شهرستان نکا است. ابزار پژوهش متشکل از پرسشنامه های سبک یادگیری، خلاقیت و خودکارآمدی تحصیلی بوده که پایایی آن ها با ضریب آلفای کرونباخ و روایی نیز با استفاده از نظر متخصصان تأیید گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که میانگین متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی، خلاقیت و سبک یادگیری در بین دانش آموزان بالاتر از میانگین فرضی طیف لیکرت قرار دارد. همچنین یافته ها حاکی از ارتباط معنی دار چهار سبک یادگیری همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق دهنده با خودکارآمدی تحصیلی است. از دیگر یافته های پژوهش می توان به وجود ارتباط مثبت و معنی دار خلاقیت (42/0 r= ) و ابعاد آن یعنی؛ سیالی (20/0 r= )، بسط (22/0 r= )، ابتکار (23/0 r= ) و انعطاف پذیری (57/0 r= ) با خودکارآمدی تحصیلی اشاره نمود. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط مثبت و معنادار سبک های یادگیری و خلاقیت با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان، همچنین اهمیت دوره متوسطه اول در دوره نوجوانی و از سوی دیگر وجود مطالعه ی بین المللی تیمز در پایه ی هشتم، پیشنهاد می شود که متصدیان امر تعلیم و تربیت در راستای بهبود و ارتقاء خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان، به برپایی کارگاه و آموزش معلمان و دانش آموزان در رابطه با سبک های یادگیری و نگرش به خلاقیت اهتمام ورزند.
رابطه بین سبک های یادگیری، حل مسئله، هیجان خواهی و هوش فرهنگی با ادراک خطر: نقش واسطه ای تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین سبک های یادگیری، حل مسئله، هیجان خواهی و هوش فرهنگی با ادراک خطر بود. در این پژوهش کاربردی با روش توصیفی- همبستگی از بین رانندگان مرکز شهر تهران، تعداد 340 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه های سبک یادگیری کلب (1984)، حل مسئله هپنر و پترسون (1982)، هیجان خواهی آرنت (1994)، هوش فرهنگی آنگ و ارلی (2004)، تنظیم هیجان گراس و جان (2003) و ادراک خطر رانندگی آلبرگ و راندمو (2001) پاسخ دادند.بیشترین فراوانی متعلق به مردان، دامنه سنی40 تا 50 سال و تحصیلات فوق دیپلم و کمتر بود. ضرایب استاندارد مسیرهای مستقیم بین سبک یادگیری، حل مسئله، هیجان خواهی و هوش فرهنگی با تنظیم هیجان به ترتیب 41/۰، 31/0، 45/0، 45/۰ و ضریب استاندارد مسیر مستقیم بین تنظیم هیجان با ادراک خطر 93/0 و شاخص برازش مطلق (GOF) برای الگوی پژوهش مقدار ۳۸/۰ به دست آمد و مشخص شد که سبک یادگیری، حل مسئله، هیجان خواهی و هوش فرهنگی با میانجی گری تنظیم هیجان بر ادراک خطر رانندگان شهر تهران اثر مثبت دارند (05/0P<).
مطالعه رابطه باورهای معرفت شناختی و سبک های یادگیری با نگرش دانشجویان نسبت به آموزش الکترونیکی
هدف پژوهش حاضر، مطالعه رابطه باورهای معرفت شناختی و سبک های یادگیری با نگرش دانشجویان نسبت به آموزش الکترونیکی است. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بوده که در نیمه دوم سال تحصیلی 96- 1395 انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه همه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه پیام نور واحد اسلام آباد غرب به تعداد ۱۸۳۴ نفر بود که ۳۴۰ از دانشجویان به عنوان نمونه به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند، اما در مجموع، ۳۲۸ نفر از شرکت کنندگان پرسشنامه را پاسخ دادند. علاوه بر پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، برای سنجش نگرش دانشجویان نسبت به آموزش الکترونیکی از پرسشنامه میشرا با 22 گویه با ضریب پایایی 81 / 0، به منظور شناسایی سبک های یادگیری از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب با روایی 85 / 0، و به منظور سنجش ابعاد باورهای معرفت شناختی دانشجویان از پرسشنامه باورهای معرفت شناسی شومر با ضریب پایایی 74 / 0استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی نظیر میانگین، میانه، فراوانی، درصد و انحراف استاندارد و تحلیل های استنباطی مانند آزمون تی تک نمونه ای، تحلیل رگرسیون و مجذور کای استفاده شد. نتایج نشان داد بین سبک های یادگیری و نگرش نسبت به آموزش الکترونیکی رابطه معنادار وجود ندارد. همچنین، بین باورهای معرفت شناختی و نگرش نسبت به آموزش الکترونیکی رابطه معنادار وجود ندارد. به طور کلی، نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که نگرش دانشجویان نسبت به آموزش الکترونیکی بدون درنظرگرفتن باورهای معرفت شناختی و سبک های یادگیری آنان مثبت بوده که این نشان از انعطاف پذیری بالای این نوع آموزش است .
بررسی ارتباط بین نوع شخصیت، سبک ها و راهبردهای یادگیری زبان در میان فارسی آموزان چینی(مقاله علمی وزارت علوم)
در یادگیری زبان دوم، هر زبان آموز اطلاعات را از یک منظر منحصربه فرد دریافت می کند و متغیرهای فردی ازجمله ویژگی های شخصیتی می تواند بر نوع یادگیری زبان آموزان اثرگذار باشد. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط بین نوع شخصیتِ چینی زبانان بر سبک ها و راهبردهای یادگیری زبان فارسی به عنوان زبان دوم است. در این پژوهش 44 فارسی آموز به طور تصادفی، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور تحلیل این ارتباط، از سه پرسش نامه شخصیت مایرز بریگز (فرم AV)، سبک های یادگیری کلب (1984) و راهبردهای یادگیری زبان آکسفورد (1990) استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که بین نوع شخصیت چینی زبانان با سبک های یادگیری آن ها ارتباط معناداری وجود دارد؛ درباره سبک یادگیری همگرا، چینی زبانان با نوع شخصیت حسی و ادراکی نسبت به افراد شهودی و قضاوتی بیشتر از سبک همگرا استفاده می کنند. درباره سبک های یادگیری واگرا و انطباق دهنده به طور مشابه، چینی زبانان با نوع شخصیت احساسی و ادراکی نسبت به افراد تفکری و قضاوتی، بیشتر از سبک یادگیری واگرا و انطباق دهنده استفاده می کنند. همچنین درباره سبک یادگیری جذب کننده، چینی زبانان با نوع شخصیت برون گرا، حسی، احساسی و ادراکی نسبت به افراد درون گرا، شهودی، تفکری و قضاوتی؛ بیشتر از سبک یادگیری جذب کننده استفاده می کنند. راهبردهای شناختی و فراشناختی به عنوان راهبردهای غالب فارسی آموزان چینی شناخته شد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که سبک یادگیری جذب کننده، سبک غالب چینی زبانان است. دستاورهای این پژوهش کمک می کند تا با شناخت شخصیت فارسی آموزان چینی و درک سبک ها و راهبردهایی که به کار می گیرند، بر کیفیت آموزش تأثیر قابل توجه ای گذاشت و روش های تدریس زبان فارسی مناسبی را به کار گرفت.
تأثیر سبک های یادگیری بر عملکرد حسابرس با رویکرد مدل چندوجهی توانایی های میانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
143 - 160
هدف : سبک های یادگیری، توانمندی فردی و اولویت هایی هستند که نحوه درک، گردآوری و پردازش اطلاعات را تحت تأثیر قرار می دهن د. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر سبک های یادگیری با رویکرد مدل چندوجهی توانایی های میانجی بر عملکرد حسابرس است. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی و از منظر هدف نیز، از نوع کاربردی می باشد که از ابزار پرس ش نامه اس تاندارد اس تفاده شده است. نمونه پژوهش 517 نفر حسابرسان مشغول به کار در سازمان حسابرسی و موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران در سال 1399 است که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. هم چنین، فرضیه های پژوهش از طریق مدل س ازی مع ادلات س اخ تاری با به کارگی ری نرم افزار پی ال اس، مورد آزمون قرار گرف ت. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر، نشان می دهد که سبک های یادگیری با رویکرد مدل چندوجهی توانایی های میانجی بر عملکرد حسابرس تأثیر معنادار دارند. همچنین، سبک های یادگیری مفهوم سازی انتزاعی ترتیبی، تجربه عینی ترتیبی، مفهوم سازی انتزاعی پیشامدی و تجربه عینی پیشامدی به ترتیب بیشترین تأثیر را بر عملکرد حس ابرس دارند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد سبک های یادگیری، عملکرد حسابرس را تحت تأثیر قرار می دهد. لذا، نتایج پژوهش می تواند موجب بهبود تصمیم گیری و قضاوت حرفه ای حسابرس گردد و مفاهیم نظریه یادگیری بر پایه مدل چندوجهی توانایی های میانجی را وارد متون تحقیقات رفتاری در حسابرسی نماید.
رابطه انگیزش تحصیلی، مسئولیت پذیری و سبک یادگیری با عملکرد تحصیلی دانش آموزان
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین انگیزش تحصیلی، سبک های یادگیری، مسئولیت پذیری با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 1401-400 در شهر بوکان انجام شده است. روش مورد استفاده در پژوهش حاضر از نوع توصیفی و به روش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه آموزان دختر دوره دوم متوسط شهرستان بوکان بودند که از میان 3735 نفر از آن ها، نمونه ای به حجم 351 دانش آموز دختر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش برای بررسی متغیرها شامل پرسشنامه های یادگیری توسط کلب در سال 1985، عملکرد تحصیلی توسط صالحی در سال 1394، انگیزش تحصیلی توسط هارتر در سال 1981 و مسئولیت پذیری توسط گاف در سال 1987 بودند. داده ها با استفاده از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین انگیزش تحصیلی، مسئولیت پذیری و عملکرد تحصیلی همبستگی معنی داری وجود دارد.(p≤./01) نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که انگیزش درونی و بیرونی و مسئولیت پذیری و سبک های یادگیری که شامل چهار مؤلفه تجربه عینی، مشاهده تأملی، مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال است، به صورت مثبت و معنی داری قادر به پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان بوکان بودند (P≤/01) .
الگوی ساختاری سازگاری تحصیلی بر اساس راهبردهای یادگیری و سبک های یادگیری با نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین راهبردهای یادگیری و سبک های یادگیری با سازگاری تحصیلی دانشجویان بود. پژوهش حاضر به لحاظ روش، توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری تمام دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 1401-1400 (12614) بوده که از بین آنها 693 (446 دختر و 247 پسر) دانشجو به شیوه تصادفی ساده بعنوان نمونه انتخاب گردیدند. برای جمع آوری داده ها از سیاهه سبک های یادگیری کلب (LSI2، کلب، 1985)، پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ، پنتریج و همکاران، 1993)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ، گارنفسکی و همکاران، 2001) و مقیاس سازگاری تحصیلی (AAS، اندرسون و همکاران، 2016) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان دهنده برازش مطلوب داده ها با الگوی پیشنهادی پژوهش بود. نتایج بیان کننده رابطه مستقیم بین راهبردهای یادگیری و سبک های یادگیری با سازگاری تحصیلی (05/0>P ) و ارتباط بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با سازگاری تحصیلی بود(05/0>P ). همچنین راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان، ارتباط بین راهبردهای یادگیری و سبک های یادگیری با سازگاری تحصیلی را میانجی گری کرده است (01/0>P ) و راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان، فقط رابطه راهبردهای یادگیری با سازگاری تحصیلی را واسطه گری کرده است (01/0>P ). بر اساس یافته های این پژوهش، راهبردهای یادگیری، سبک های یادگیری و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان را به عنوان عوامل پیش بینی کننده سازگاری تحصیلی در روش های یادگیری- یاددهی و برنامه های پیشگیری توسط دانشجویان، مدرسان، مشاوران و مدیران دانشگاه ها در نظر گرفته شود.
مروری بر کاربرد سیستم های متاورس در آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پیشرفت تکنولوژی در عصر حاضر روش های آموزش معمول تغییر کرده است. یکی از چالش های آموزشی کمبود محتوا و ابزارهایی است که علم آموزان را به شیوه ای فعالانه درفرآیند آموزش درگیر کند. مشارکت پائین علم آموزان در فعالیت های آموزشی و محدودیت های زمان و مکان، همچنین دشوار بودن درک دانشی که پایه انتزاعی دارد، همگی از چالش های پیش روی آموزش کنونی است. در غالب موارد دانش آموزان در فیزیک شهودی ضعیف هستند و نبود فرصت کافی تعامل با مفاهیم به صورت عملی در دنیای واقعی به این موضوع دامن می زند. یکی از راه حل های موثر در سیستم های فیزیکی با حجم گردش داده و اطلاعات بالا، به کارگیری متاورس است که آینده پر باری را نشان می دهد. ادغام تکنولوژی های به روز مثل واقعیت مجازی، واقعیت افزوده، واقعیت ترکیبی، هوش مصنوعی و محاسبات ابری به فعالیت های آموزشی در برقراری ارتباط دو سویه کمک شایانی است که بهره وری آموزش را بالا می برد. در مقاله حاضر با مروری بر تکنولوژی های نوین و اشاره به حوزه های آموزشی و برخی اصول مرتبط با روش های آموزش ، بینش بهتری به متعلمان حوزه تعلیم وتربیت برای طراحی آموزشی مبتنی بر فناوری ارائه می گردد.
مقایسه عملکرد سبک های یادگیری مختلف از تجربه مصادیق و پیشینه ها در آموزش طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
77 - 86
حوزه های تخصصی:
آموزش طراحی معماری وابسته به ویژگی های فردی یادگیرنده جهت کسب نتایج بهتر در کارگاه های طراحی است. یکی از این ویژگی ها، تفاوت در سبک یادگیری است که تفاوت های موجود میان افراد در روش های یادگیری را بیان می کند. با وجود پژوهش های پیرامون پیشینه ها و روش های بهره گیری از مصادیق معماری به عنوان یک فعالیت رایج در فرآیند طراحی، در بدنه این روش آموزشی، به کمتر قرینه ای برمی خوریم که به روش یادگیری یادگیرنده جایگاهی سزاوار داده باشد؛ روش های آموزشی تجویزی و برای یادگیرندگانی مشترک با ویژگی های یکسان ارائه می شود.لذا تحقیق حاضر بر اساس تئوری سبک یادگیری دیوید کُلب در یکی از این روش های آموزشی، به تبیین تجربه سبک های یادگیری مختلف در بهره گیری از پیشینه های معماری پرداخته است. پژوهش با روش تحقیق شبه آزمایشی(پیش آزمون-پس آزمون) با برگزاری آزمون های استاندارد (آزمون عملکردی و پرسشنامه سبک های یادگیری کُلب) از دانشجویان درس مقدمات طراحی معماری3 دانشگاه آزاد تهران غرب، انجام شده است.یافته ها نشان می دهد سبک های یادگیری مختلف، تجربه متفاوتی از الگوی برداشت دانش از پیشینه های معماری دارند؛ سبک واگرا، موفقیت بیشتری در بهره گیری از دانش پیشینه ها با استفاده از الگوی برداشت نشان داده اند؛ درحالیکه کمترین پراکنش را در میان سبک های یادگیری دارد. لذا شایسته است روش های آموزشی با تقویت تجارب عینی یادگیرنده با پیمایش در آثار معماری، در راستای تقویت سبک واگرایی با ترجیحات یادگیری شاگردان منطبق گردد.
بررسی تأثیر ذهن آگاهی بر سبک های حل مسئله با نقش میانجی سبک های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۶۶۲-۱۶۴۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: مهارت حل مسئله و سبک های یادگیری به عنوان موضوعی مهم در تمامی گروه های سنی مطرح است. اگرچه عوامل تأثیرگذار بر مهارت حل مسئله و سبک های یادگیری در مطالعات متعددی بررسی شده است، اما بررسی تأثیر ذهن آگاهی بر سبک های حل مسئله با نقش میانجی سبک های یادگیری کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ذهن آگاهی بر سبک های حل مسئله با نقش میانجی سبک های یادگیری انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان گرمسار در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 341 نفر از این دانش آموزان انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پنج وجهی ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006)، جهت گیری سبک های یادگیری (تاولر و دیپ بوی، 2003) و سبک های حل مسئله (کسیدی و لانگ، 1996) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها نیز از روش همبستگی و معادلات ساختاری با کمک نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد پنج مؤلفه مشاهده، توصیف، عمل همراه با آگاهی، عدم قضاوت و عدم واکنش بر سبک های حل مسئله دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهرستان گرمسار با نقش میانجی سبک های یادگیری تأثیر داشته است (05/0 P<). نتیجه گیری: با استناد به نتایج به دست آمده، سبک های یادگیری با تأثیرگذاری غیرمستقیم بر سبک های حل مسئله می تواند یادگیری را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین نتایج این مطالعه می تواند در زمینه آموزشی - تربیتی تلویحات مهمی مانند اثربخشی ذهن آگاهی و سبک های یادگیری بر حل مسئله برای متخصصان آموزشی در بر داشته باشد.
فرا تحلیل روابط انواع سبک های یادگیری با پیشرفت تحصیلی فراگیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
131 - 153
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های فردی فراگیران که بر اثربخش بودن غالب مداخله های آموزشی تأثیر می گذارد، سبک یادگیری فراگیران است. سبک های یادگیری یکی از حوزه های پژوهشی مورد توجه در علوم رفتاری است؛ از این رو به دلیل حجم فزآینده تحقیقات حوزه سبک های یادگیری انجام پژوهش های ترکیبی در این حوزه ضرورت است. این پژوهش به روش فراتحلیل با هدف ترکیب عددی نتایج کمّی پژوهش های این حوزه انجام شد. جامعه آماری کلیه مقالات و پایان نامه های تحصیلات تکمیلی حوزه رابطه سبک های یادگیری با شاخص های پیشرفت تحصیلی داخل کشور بین سال 1371 تا سال 1401 است. از 189 مطالعه اولیه 98 مورد بر اساس ملاک های ورود و خروج وارد فراتحلیل شدند و در مجموع 384 اندازه اثر از این تعداد مطالعات به دست آمد نتایج نشان داد اندازه اثر ترکیبی سبک های یادگیری بر روی شاخص های پیشرفت تحصیلی برای مدل اثرات تثبیت شده برابر با 186/0 و برای مدل اثرات تصادفی برابر با 195/0 است که هر دو این اندازه های اثر ازلحاظ آماری معنادار هستند.. تحلیل های بعدی نشان داد مقدار اندازه اثر در سبک های مختلف یادگیری متفاوت است. بیشترین اندازه اثر مربوط به نیمرخ سبک های جکسون هست و کمترین اندازه اثر مربوط به سبک های فلمینگ با شاخص های پیشرفت تحصیلی می باشند. تلویحات این فراتحلیل تاثیر نسبتا پائین سبک های یادگیری بر پیشرفت تحصیلی را نشان می دهد و بر لزوم بررسی نقش متغیرهای میانجی در روابط بین این دو متغیر را تأکید می کند.
پیش بینی حل مسأله خلاق براساس تفکر انتقادی و سبک های یادگیری در دانش آموزان دختر متوسطه دوره دوم شهر اراک
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
10 - 21
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی حل مساله خلاق در دانش آموزان دختر دبیرستانی بر اساس تفکر انتقادی و سبک های یادگیری است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر اراک در سال تحصیلی 00-1399 بودند که از بین آنها با استفاده از فرمول نمونه گیری فیدل و تاباچنیک (2007) تعداد 106 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه حل مسأله خلاق هپنر و پترسون (1982)، تفکر انتقادی ریکتس (2003) و سبک یادگیری فلدر و سولومون (2003) بود. برای تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss25 از آزمون رگرسیون خطی چندگانه و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها نشان داد براساس تفکر انتقادی و سبک های یادگیری می توان حل مسأله خلاق دانش آموزان را یش بینی نمود. همچنین نتیجه فرضیه های فرعی پژوهش نشان داد ابعاد و مولفه های تفکر انتقادی و مولفه های سبک های یادگیری قادرند حل مسأله خلاق را در دانش آموزان پیش بینی نمایند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که با ارتقاء تفکر انتقادی و تغییر سبک های یادگیری می توان به شکوفا شدن حل مسأله خلاق دانش آموزان کمک کرد.