مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
میان رشتگی
به رغم آن که ساحت میان رشته ای چه از نظر مفهوم پردازی و چه از نظر کاربرد هنوز در میانهٔ راه است، بیشتر مطالعات در این زمینه بر سوژهٔ دانشگاه متمرکز بوده و بر لزوم ایجاد جریان میان رشته ای در دانشگاه توجه نشان داده اند. با وجود این، تجربهٔ زیست دانشگاهی نشان می دهد انسان دانشگاهی که مهارت میان رشته ای را پیش از دانشگاه نیاموخته است، در فهم و کاربری میان رشتگی در دانشگاه نیز ضعیف عمل می کند. از این منظر فارغ از مفهوم «رشته» که یادآور فعالیت تخصصی در دانشگاه است، واژهٔ «میان رشته ای» بیان کننده مجموعه ای از مهارت های زیست در آینده است که باید از نخستین مراحل آموزش پذیری انسان در سبد آموزش او قرار گیرد. این مقاله، کوششی نظرورزانه و تحلیلی استنباطی برای بسط جایگاه میان رشته ای در آموزش های پیشادانشگاهی است که در آن ابتدا امکان پذیری و ضرورت این جایگاه بررسی می شود و سپس برخی از راه کارهای عملی برای نیل به این مقصود تشریح می شود تا تصویری از آیندهٔ مدرسه شکل گیرد. این تکه چسبانی تصویری از مدارس آینده است که در آن انسان میان رشت ه ای برای زیست در محیطی پیچیده، مهارت هایی چون سازگاری، کار گروهی، خلاقیت، تفکر انتقادی و حل مسئله را به دست می آورد.
بازاندیشی در مفهوم شناسی «میان رشتگی» و تاریخچه ادبیات نظری آن در ایران
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۲
113 - 142
حوزه های تخصصی:
میان رشتگی، رویکردی جدید در عرصه پژوهش، آموزش و طبقه بندی علم است که از منظرهای کاربردی مختلف، ضرورت فراوان دارد، بااین حال، فقر ادبیات نظری آن، از موانع رواج و توسعه آن محسوب می شود تا آنجا که حتی میان رشته ای پژوهان، به ابهام مفهومی خود این اصطلاح، تصریح دارند. این مقاله با روش تحلیل محتوای کیفی با بهره گیری از نظریه معاصر استعاره و با استفاده از منابع کتاب خانه ای می کوشد با استخراج مؤلفه های اصلی «میان رشتگی»، انگاره ای روشن از مفهوم آن ارائه داده و تاریخچه ادبیات نظری این حوزه نوپدید در ایران را شناسایی و معرفی کرده است. مطابق بررسی این پژوهش، عمر ادبیات رویکرد میان رشته ای و تلفیقی در ایران، همگام با خط مشی گذاری علم در این زمینه، کمی بیش از دو دهه است. موضوع مطالعات میان رشته ای، مسئله ای «پیچیده» بوده و پیچیدگی را می توان به «مطالعه رفتار سیستم ها» تعریف کرد و راه میان رشتگی از رشته های تخصصی می گذرد. شبکه معنایی «میان رشتگی» متشکل از شش مفهوم «تلفیق و ترکیب»، «استفاده از چند دانش تخصصی»، «دیالکتیک و جمع گرایی پویا»، «موضوع پیچیده»، «فرآیند بودن» و «ارزش افزوده معرفتی داشتن» است. از میان این مؤلفه ها، «تلفیق و ترکیب» نقشی محوری و اساسی دارد. بر اساس همین مؤلفه است که طیف میان رشتگی ترسیم می گردد و میان رشته ای نماها از میان رشته ای واقعی تمایز پیدا می کند.
یک نظریه در باب میان رشتگیِ؛ مقدمه و گزارشی از یک پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
رویکرد میان رشته ای، رویکرد پساتوسعه به دانش است؛ رویکردی که آرمان هنجار مسئولیت را پیش می نهد: «میانِ» سوژه و ابژه، خود و دیگری، و گذشته و آینده چیزی لازم است تا خدشه های نظام غایی امنیت را جبران کند. بدون این غایت میانی، همه ارزش های نو در معرض خدشه و انحراف هستند. اما این مسئولیت نیز با محدودیت روبه رو است؛ به گونه ای که چه بسا میان رشتگی نیز ناقض غایت خود شود. خوانش پدیدارشناختی، این محدودیت را جبران می کند. تحقق آن جبران و رفع این محدودیت، در گرو مسئولیت برای کاستن استعداد وقوع شرارت در موقعیت است: درست آن گاه که کمتر دست به خشونت می زنیم، کمتر به تبعیض وقع می نهیم، و کمتر به بهره کشی، تخریب، تجاهل، و بی عملی روی می آوریم، زمینه مسئولیت را خلق کرده ایم. برای ما که در فرایند پیشرفت هستیم، میان رشته کاری به مثابه کنش برآمده از همکاری رشته ها، در راستای تحقق مسئولیتی که با خود امنیت و ایمنی را نیز محقق می کند، امری خطیر و کاری بسیار دشوار است؛ تنها با پرمایگی دانشی و اخلاقی است که می توان در نظر و عمل، میان رشته شناس و میان رشته کار شد. میان رشتگی از خود ما آغاز می شود و تحقق خود، بدون ادراک خردورزی و بدون تلاش سنجش گری ناممکن است. مساهمت من در این مطالعه میان رشته ای در حد همین افزوده است که می توان با رهیافتی متفاوت از رهیافت اثبات گرایانه به تبیین افقی از میان رشته ای پرداخت که انتقادهای گذشته، دیگر سر راست نکنند و زمینه های تبانی میان رشتگی برای مباشرت در شرارت را منتفی کند.
ماهیت میان رشتگی مقاله های چهار حوزه نانو، زیستی، شناختی و اطلاعات بر اساس فنّ هم تألیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله قصد دارد ماهیت میان رشتگی مقاله های چهار حوزه نانو، زیستی، شناختی و اطلاعات را بر اساس فنّ هم تألیفی شناسایی کند. روش: این مقاله به لحاظ هدف کاربردی است و از فنّ هم تألیفی استفاده می کند. جامعه آماری پژوهش مقاله های ایران به زبان انگلیسی در قالب مقاله، در چهار حوزه نانو، زیستی، شناختی و اطلاعات سال های ۲۰۰1 تا ۲۰۱۵ است که در پایگاه استنادی بین المللی اسکوپوس نمایه شده است. شاخص های مورد استفاده شامل ضریب هم تألیفی، تعاملات بیرونی و درونی پژوهشگران، شاخص شمول (دربردارندگی)، نظریه گراف، درخت پوشای بیشینه و درخت پوشای کمینه است. یافته ها: بالاترین امتیاز شاخص شمول به حوزه نانو در ترکیب «نانو - زیستی» اختصاص دارد. بالاترین ضریب هم تألیفی برای ترکیب دوگانه «نانو – زیستی» و ترکیب های سه گانه «نانو - اطلاعات - زیستی» و «نانو - شناختی - زیستی» حاصل شد. حوزه اطلاعات، بالاترین میزان شاخص تعاملات درونی و حوزه نانو بالاترین تعاملات بیرونی پژوهشگران را به خود اختصاص داد. نتیجه گیری: شباهت ساختار اجتماعی حوزه نانو به حوزه زیستی در بالاترین سطح قرار دارد. ظرفیت و زمینه همکاری میان پژوهشگران حوزه های سه گانه «نانو - اطلاعات - زیستی» و «نانو - شناختی - زیستی» بالاست. پژوهشگران حوزه های دیگر توانسته اند به میزان زیادی در تدوین و انتشار مقاله در حوزه فناوری اطلاعات مشارکت کنند. به سبب ماهیت میان رشته ای حوزه نانو، امکان حضور و همکاری پژوهشگران و متخصصان این رشته در سایر رشته ها به میزان بالایی وجود دارد.
علوم انسانی پزشکی/سلامت: تحلیل انتقادی مبانی نظری و عملی پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
225-249
حوزه های تخصصی:
«علوم انسانی پزشکی» در وهله اول عبارتی نامأنوس به نظر می رسد. اینکه چگونه دو حوزه مجزا و متمایزِ معرفتی، همنشین شده اند، به وضعیت پروبلماتیک پزشکی اشاره دارد. در بخش ابتدایی مقاله به تحلیل علوم انسانی پزشکی بر اساس روش مطالعات مناقشه های این حوزه خواهیم پرداخت و در بخش دوم، حوزه انتقادی مطالعات فراپزشکی را به عنوان بدیل علوم انسانی پزشکی پیشنهاد خواهیم داد. جریان معاصر علوم انسانی پزشکی با نقد پزشکی مدرن از اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد میلادی آغاز شد که دغدغه اش، گسترش روزافزون علوم زیست پزشکی و انسان زدایی پزشکی بود. پیشگامان این حوزه ، راه حل را در این یافتند که پیوند علوم انسانی با حوزه پزشکی می تواند گره گشا باشد. علوم انس انی پزشکی، با بازنگری در برنامه های آموزشی بسیاری از دانشکده های پزش کی آمریکای شمالی و اروپا پا گرفت و به تدریج به پژوهش های بالینی و طبابت نیز تسری یافت. با مرور و تحلیل دقیق پژوهش ها و ادبیات علوم انسانی پزشکی پنج مناقشه اصلی شناسایی شدند: تعابیر و تعاریف گسترده و مختلف، رشته – حوزه، چندرشتگی - میان رشتگی، علوم انسانی پزشکی - علوم انسانی سلامت، علوم انسانی کلاسیک - علوم انسانی انتقادی و علوم انسانی پزشکی - فلسفه پزشکی. در تحلیل نهایی در لایه زیربنا دو عنصر را می توان از هم بازشناخت: یکی دوگانه ها و دیگری رانه ها یا فرآیندها. دوگانه ها را می توان ذیل چند گروه کلی تر دسته بندی کرد: روش شناختی، علم شناختی، هستی شناختی و پراکسیولوژیک. در مورد رانه ها یا فرآیندها می توان به طبی سازی، بوروکراتیزاسیون، تکنیکی سازی، اخلاقی سازی، علمی سازی تخصصی سازی و نیز فردی سازی اشاره کرد. اما همان طور که در تحلیل نهایی اشاره کرده ایم، رویکرد انتقادی توفیق چندانی نیافته است. در بخش دوم مقاله به دو پرسش پرداخته ایم. پرسش نخست آنکه رویکرد انتقادی قابل دفاع در علوم انسانی پزشکی/سلامت چه مقوماتی دارد و پرسش دیگر اینکه مطالعات فراپزشکی که به عنوان بدیلی برای علوم انسانی پزشکی/سلامت پیشنهاد شده است، چه معنا و مقوماتی دارد. پزشکی و علوم انسانی (علوم اجتماعی مدرن) از یک سنخ هستند و به همین دلیل جامعه شناسی، روانشناسی و انسان شناسی نمی توانند هدف علوم انسانی پزشکی یعنی انسانی کردن پزشکی را برآورده کنند. از این رو نظریه انتقادی ای باید مورد توجه قرار بگیرد که همزمان علوم اجتماعی و پزشکی را نقد کند؛ همچون فوکو، گادامر و هابرماس . «مطالعات انتقادی فراپزشکی» همچون چتری فرارشته ای، باید متکفل توجه به پرسش های بنیادین پزشکی شود ، جریانی انتقادی میان رشته های علوم انسانی سلامت برقرار و هم چنین مواجهه انتقادی به غایت و هدف طبابت و پزشکی را تقویت کند
مطالعه ای آینده پژوهانه در ابعاد مختلف آموزش؛ ارائه چشم اندازی از مدرسه میان رشته ای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدارس چگونه می توانند نسل آینده را برای دنیایِ پس از انقلاب صنعتی چهارم آماده کنند؛ که بارزترین مشخصه های آن بی ثباتی، عدم قطعیت، پیچیدگی و ابهام است. ماهیت «تعلیم وتربیت» در اثر تغییرات چگونه دستخوش تغییر می شود؟ باوجودِ اعمال تغییرات زیاد در مدارس طی سالیان گذشته، انگاره های کانونی درباره مفاهیمی چون مدرسه، آموزش، مهارت های کلیدی و نقش معلم دچار دگردیسی خاصی نشده اند و تغییر پارادایم لازم در حوزه آموزش شکل نگرفته است. در این مقاله با رویکرد آینده پژوهانه و استفاده از روش بریکلاژ و بررسی روندهای کیفی و نشانک های ضعیف، تغییر ابعاد اصلی آموزش و دگردیسی آنها بررسی کرده و سپس با شالوده شکنی در پیش فرض های سنتی یادگیری همچون انباشت دانش، محوریت آموزگار، آزمون های استاندارد، ساعات حضور انعطاف ناپذیر و تلقی کارخانه ای از مدارس، تصویری بدیل از مدرسه به مثابه «کارگاهی مشارکتی» ترسیم شده است. تجربه های میان رشته ای، بازآموزی و عبور از آموخته هایِ پسین، مفاهیم نظری کلیدی چنین مدرسه ای هستند و کودکان را برای آینده هایی بدیل مهیا می کنند که ممکن است هیچ شباهتی با گذشته نداشته باشند. از نتایج این مقاله که از ترکیب میان رشته ای مباحث حوزه آموزش، روان شناسی و جامعه شناسی با آینده پژوهی به دست آمده است، می توان در راستای پیش نگری و خط مشی گذاری کلان در حوزه آموزش وپرورش بهره برد.
چرایی و ضرورت «میان رشتگی» در عرصه آموزش و پژوهش
حوزه های تخصصی:
«میان رشتگی»، به مثابه خط مشی علم در قرن اخیر در عرصه های آموزش و پژوهش رواج قابل توجهی پیدا کرده و رسوخ آن در ادبیات متخصصان برنامه ریزی درسی و طراحی آموزشی، شیوه های تدریس، رویکردهای تحقیق و پژوهش و روش مطالعه پدیده ها و حل مسئله و طبقه بندی دانش دیده می شود. در ایران نیز شیب رو به رشد تأسیس رشته های میان رشته ای در تحصیلات تکمیلی شاهدی بر این رواج است. بررسی تحلیلی لزوم و چرایی سیاست میان رشته ای، علاوه بر اینکه به عنوان تحقیقی سیاست پژوهانه، پرسشی از مرحله مطالعات بنیادین فراگرد خط مشی گذاری را پاسخ می دهد، مفهوم و حقیقت میان رشتگی را از منظر کارکردی روشن می سازد. این مقاله، با روش توصیفی - تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای، در تلاش است ضرورت و چرایی پیدایش سیاست «میان رشتگی» در عرصه تحقیق و آموزش را کشف و ارائه دهد. بر این اساس، ضرورت میان رشتگی، هم از جنبه های نظری و مبنایی مایه می گیرد و هم نیازهای عملی و کاربردی به آن شدت می بخشد. چهارده ضرورت میان رشتگی را می توان در سه مضمون کلان «ضرورت های علم و نظام آموزشی»، «ضرورت های کاربردی» و «ضرورت های ذاتی و فلسفی» دسته بندی کرد.
بررسی و مقایسه تنوع رشته های علوم ورزشی در دانشگاه های ایران و جهان: به سوی کاربردی سازی علوم ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربیات سایر کشورها در زمینه نوع رشته و اهداف متصور شده برای آن، می تواند وسعتی از تفکرات راهبردی در برنامه های آموزشی به منظور کاربردی سازی علوم را کشف و تحلیل کند. هدف پژوهش حاضر مطالعه تطبیقی رشته های علوم ورزشی در دانشگاه های ایران و جهان از منظر تنوع رشته ای در راستای کاربردی سازی این رشته بود. روش تحقیق کیفی و در این راستا از الگوی بردی استفاده شد. نمونه آماری، برنامه آموزشی رشته-های علوم ورزشی دانشگاه های برتر در علوم ورزشی بود. در انتخاب دانشگاه های مطرح علوم ورزشی از رتبه بندی شانگهای (2018) استفاده شد. مطالعه 100 دانشگاه مختلف در زمینه ورزش نشان داد بیش از 84 رشته مختلف از علوم ورزشی در مقطع کارشناسی آموزش داده می شود، در حالی که در ایران 16 رشته از علوم ورزشی آموزش داده می شود. نوع مدارک (کارشناسی علوم، کارشناسی هنر و ...)، تنوع رشته و نوع موسسه (گروه، دانشکده، مدرسه، دانشگاه) در دوره کارشناسی در دانشگاه های ایران و جهان متفاوت است. تنوع رشته ای در راستای ایجاد رویکردهای میان رشته ای باید مورد توجه قرار گیرد و پیشنهاد می شود گستره ای از رشته های علوم ورزشی متناسب با نیازهای جامعه و فرهنگ ایرانی اسلامی به منظور توسعه رویکردهای چند رشته ای و میان رشته ای ایجاد شود. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که توسعه رشته های علوم ورزشی می-تواند به عنوان ابزاری برای کاربردی تر کردن علوم ورزشی در جامعه باشد.
بررسی و مقایسه تنوع رشته های علوم ورزشی در دانشگاه های ایران و جهان: به سوی کاربردی سازی علوم ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربیات سایر کشورها در زمینه نوع رشته و اهداف متصور شده برای آن، می تواند وسعتی از تفکرات راهبردی در برنامه های آموزشی به منظور کاربردی سازی علوم را کشف و تحلیل کند. هدف پژوهش حاضر مطالعه تطبیقی رشته های علوم ورزشی در دانشگاه های ایران و جهان از منظر تنوع رشته ای در راستای کاربردی سازی این رشته بود. روش تحقیق کیفی و در این راستا از الگوی بردی استفاده شد. نمونه آماری، برنامه آموزشی رشته-های علوم ورزشی دانشگاه های برتر در علوم ورزشی بود. در انتخاب دانشگاه های مطرح علوم ورزشی از رتبه بندی شانگهای (2018) استفاده شد. مطالعه 100 دانشگاه مختلف در زمینه ورزش نشان داد بیش از 84 رشته مختلف از علوم ورزشی در مقطع کارشناسی آموزش داده می شود، در حالی که در ایران 16 رشته از علوم ورزشی آموزش داده می شود. نوع مدارک (کارشناسی علوم، کارشناسی هنر و ...)، تنوع رشته و نوع موسسه (گروه، دانشکده، مدرسه، دانشگاه) در دوره کارشناسی در دانشگاه های ایران و جهان متفاوت است. تنوع رشته ای در راستای ایجاد رویکردهای میان رشته ای باید مورد توجه قرار گیرد و پیشنهاد می شود گستره ای از رشته های علوم ورزشی متناسب با نیازهای جامعه و فرهنگ ایرانی اسلامی به منظور توسعه رویکردهای چند رشته ای و میان رشته ای ایجاد شود. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که توسعه رشته های علوم ورزشی می-تواند به عنوان ابزاری برای کاربردی تر کردن علوم ورزشی در جامعه باشد.
ضرورت ها و الزامات نقد زیست محیطی با نگاهی به کاستی های آن در مقالات ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
145-188
حوزه های تخصصی:
نقد زیست محیطی که در واکنش به بحران زیست محیطی به وجود آمد، منشأ بسیاری از معضلات زیست محیطی را در ریشه های فرهنگی آن جست وجو می کند و با پل زدن بین علم و فرهنگ می کوشد روند رو به رشد بحران زیست محیطی را متوقف یا کُند کند. این نقد در دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران ایرانی قرار گرفته است ؛ اما چنین می نماید که هنوز این نوع تحقیقات در ایران با استانداردهای جهانی فاصله دارد. این نقد به علت ارتباط با مسائل سیاسی و اقتصادی و بسیاری از پیچیدگی های دیگر، ظرفیت های خاص خود را دارد؛ اما از آنجا که در ایران به بسترها و مسائل اساسی آن کمتر توجه می شود، بیشتر حالت تزیینی یافته و چندان به اصول و ابعاد مختلف آن توجه نشده است. در پژوهش حاضر، به منظور نزدیک کردن اصول این نقد در ایران به مفاهیم جهانی آن، با مرور آرای نظریه پردازان برجسته جهانی و ارزیابی تعدادی از مقالات منتشرشده در ایران در زمینه نقد بوم گرا، تلاش می شود مشکلات و نواقص این نقد و قوّت ها و ضعف های آن واکاوی شود. نتیجه این تحقیق نشان می دهد نبودِ شناخت صحیح از مفهوم بوم نقد و محیط زیست، بی توجهی به ارزش و جایگاه ذاتی جهان غیرانسانی فارغ از نگاه انسان مدارانه، نادیده گرفتن جنبه های میان رشته ای نقد بوم گرا، کم رنگ بودن بُعد عمل گرایانه و کاربردی نقدها و انتخاب نادرست آثار برای این نقد، بخشی از مشکلاتی است که در ایران متوجه نقد زیست محیطی است.
مبانی پارادایمی رویکرد میان رشته ای و نسبت آن با سنت نظری حکمت اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
5 - 39
حوزه های تخصصی:
علوم انسانی اسلامی کارآمد، برای حل مسائل و معضلات عینی که عموما چندتباری اند، نمی تواند در تک رشته ها متوقف شود و نیازمند بهره گیری از رویکرد میان رشته ای است. درحالی که میان رشتگی خود رویکرد نوینی در مغرب زمین است و از ابهامات پارادایمی و فقر مبانی رنج می برد، استفاده از این روش در پارادایم علم اسلامی، بدون توجه به لوازم و مبانی آن امکان پذیر نیست. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای در سه گام نسبت میان میان رشتگی و پارادایم علم اسلامی را روشن می سازد که آیا این پارادایم، ظرفیت مطالعات میان رشتگی را دارد یا خیر؟ در گام اول ضمن بررسی نسبت میان سیستم و میان رشتگی، می کوشد اصلی ترین مبانی معرفت شناختی، روش شناختی و هستی شناختی میان رشتگی را استخراج و معرفی نماید. در گام بعدی، با عرضه ی این مبانی به پارادایم علم اسلامی، استقبال این پارادایم از مبانی میان رشتگی روشن می شود. در گام سوم، نشان داده می شود که این پارادایم، به گونه ای این مبانی را ارتقا می دهد که میان رشتگی تعالی یافته ای را هدف قرار می دهد و در حد میان رشتگی مرسوم متوقف نمی شود.
فراتحلیل موضوعی و بررسی انتقادی پژوهش های میان رشته ای در زمینه آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حرکت از فضای رشتگی به سمت گفتمان های میان رشته ای با تمرکز بر حل مسائل واقعی، به یک روند مهم در آموزش عالی تبدیل شده و نسل های آتی دانشگاه ها به سمت میان رشته ای شدن پیش خواهند رفت. در این میان مطالعات نظام مند آینده ها یا آینده پژوهی نیز مورد توجه دانشگاهیان در رشته های مختلف قرار گرفته است. در این مقاله به منظور بررسی جایگاه مطالعات آینده پژوهانه در حوزه های دانشی گوناگون و با استفاده از روش فراتحلیل کیفی، به بررسی اندازه و پراکندگی ورود حوزه های دانشگاهی مختلف به بحث آینده پژوهی پرداخته شده است. بدین جهت در مجموع 737 مقاله علمی، که توسط دانشگاهیان رشته های مختلف و با محوریت آینده پژوهی در ایران به چاپ رسیده اند، جمع آوری و در 19 حوزه کلی و 350 حوزه فرعی دسته بندی شدند. این دسته بندی ملاک فراتحلیل موضوعی مقالات در زمینه آینده پژوهی است که نشان می دهد در حوزه های برنامه ریزی جغرافیایی، «امنیت» و «آینده نگاری سازمانی» به ترتیب بیشترین میزان فعالیت و در حوزه های ورزش، «مطالعات زنان» و «آینده حرفه»، کمترین میزان فعالیت در زمینه آینده پژوهی را داشته اند. نتایج این مقاله تراز خوبی برای مشخص کردن خلأ های پژوهشی در زمینه آینده پژوهی است و همچنین نقاط ضعف فعالیت های میان رشته ای در این حوزه را آشکار می سازد.
برهم کنشی مطالعات میان رشتگی و فرهنگی در ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، بر نقش مطالعات میان رشتگی و فرهنگی در تبیین ادبیات تطبیقی تأکید می کند. در این جا، پای چند مسأله به میان می آید. اول، ادبیات فقط محدود به متون مکتوب نمی شود و همه نوع متون نوشتاری و غیرنوشتاری را در برمی گیرد. دوم، تعریف دقیقی از ادبیات تطبیقی به مثابه «رشته» یعنی نظام مطالعاتی در دست نداریم. سوم، علاوه بر مطالعات رشته ای، بحث مطالعات میان رشته ای، چندرشته ای، بینا رشته ای، پسارشته ای و فرارشته ای نیز به میان می آید. همه بحث این است که ادبیات تطبیقی چه موقع و چگونه ممکن است به مطالعه فرهنگی بدل شود؟ این مقاله، می کوشد به برخی مسائل مرتبط با پیوند مطالعات فرهنگی، میان رشتگی، و ادبیات تطبیقی اشاره و روابط میان آنها را به اختصار تبیین کند. از این رو، ابتدا به پیشینه مطالعاتی اشاره، و سپس، مبانی نظری بحث تبیین می شود. به تعاریف مختلف فرهنگ نیز اشاره، و مباحث میان رشتگی در ارتباط با مطالعات فرهنگی و ادبیات تطبیقی مرور می شوند. آن گاه تلاش می شود، مسائل میان رشتگی ادبیات تطبیقی به مثابه رشته، مرور شود. این مقاله، درآمدی بر بحث ارتباط ادبیات تطبیقی با سایر هنرها محسوب می شود.
فقر مبانی نظری در گرایش های زبان و ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
۲۳۸-۲۰۵
حوزه های تخصصی:
گرایش های مصوب رشته زبان و ادبیات فارسی در کنار برخی فایده ها، اشکالاتی بنیادین نیز دارند. مهم ترین اشکالشان فقر مبانی نظری در تعریف این گرایش هاست. همین فقدانِ بنیان های نظریِ مشخص و روشمند، موجب دخالت برخی مبانی و پیش فرض های ناآگاهانه در هدف گذاری این گرایش ها و تعریف برنامه های درسی آن ها شده است. در مقاله حاضر با مرور برخی از این گرایش ها به بحث درباره این مبانی غیرروشمند و مشکلات و آسیب های آن ها پرداخته ایم. مهم ترین این موارد عبارت اند از: فهم متعارف از ادبیات و مفاهیم وابسته، تغییر ماهیت برخی دروس و گرایش ها در اثر سلطه ادبیات عامیانه، تقلیل گرایی در نگاه به متون و موضوعات به سبب تأکید سطحی بر بومی سازی، و تکیه بر رویکرد تک رشته ای. این موارد پیوندی نزدیک با یکدیگر دارند؛ یعنی وجود یکی از آن ها (به ویژه تکیه بر فهم متعارف از ادبیات) در یک گرایش، کم و بیش دیگر اشکالات را نیز در آن گرایش ایجاد کرده است. این مبانی غیرروشمند، بیش از همه بر ضعف نگاه پژوهشی در ادبیات دانشگاهی اثرگذارند و به فاصله گرفتن از نگاه انتقادی و مسئله محور در این گرایش ها دامن زده اند. در این مقاله بر برخی دیگر از معیارها همچون توجه به رویکرد میان رشته ای برای گسترش روشمند و پژوهش محور رشته ادبیات نیز تأکید شده است.
تحلیل روابط میان رشته ای فناوری های نانو، زیستی، اطلاعات و شناختی با تکنیک هم استنادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش قصد دارد ماهیت میان رشتگی مقاله های چهار حوزه نانو، زیستی، شناختی و اطلاعات را براساس تکنیک هم استنادی شناسایی کند. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی بوده و از تکنیک هم استنادی استفاده کرد. جامعه آماری، مقاله های ایران به زبان انگلیسی در قالب مقاله در چهار حوزه فناوری نانو (21393 مقاله)، زیستی(27578)، شناختی (16358) و اطلاعات (3535) سال های ۲۰۰1 تا ۲۰۱۵ که در اسکوپوس نمایه شده است. شاخص های مورداستفاده شامل تأثیرگذاری و تأثیرپذیری، شاخص شمول (دربردارندگی)، نظریه گراف، درخت پوشای بیشینه و کمینه است. یافته ها: بالاترین امتیاز شاخص شمول متعلق به حوزه اطلاعات در ترکیب «اطلاعات - زیستی» است. بالاترین تعداد استناد مشترک، مربوط به ترکیب حوزه های «نانو - اطلاعات - زیستی» است. تأثیرپذیری حوزه اطلاعات از سایر حوزه ها و تأثیرگذاری حوزه نانو بر سایر حوزه ها بیشتر است. نتیجه گیری: دو حوزه نانو و زیستی به میزان زیادی این قابلیت را دارند که از آثار نویسندگان مشترکی جهت استناد به مقاله های خود بهره مند شوند. در ترکیب سه گانه «نانو - اطلاعات - زیستی»، از بُعد استناد بین نویسندگان مشترک، هماهنگی یا میان رشتگی بیشتری دیده می شود و امکان بیشتری جهت بهره گیری از آثار نویسندگان به منظور استناددهی در مقاله های خود را دارند.
مفهوم پردازی توسعه برنامه های میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱
105 - 129
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران در سال های اخیر تلاش کرده اند میان رشتگی را در چارچوب نظریه های مختلفی بازنمایی کنند. با این وجود، ابعاد و زوایای آن در جامعه علمی به نیکویی مورد واکاوی قرار نگرفته است. این پژوهش با هدف مفهوم پردازی توسعه برنامه های میان رشته ای از منظر نظریه سیستم های پیچیده به انجام رسیده است. این پژوهش از نوع کیفی و در آن از روش «گروه کانونی» استفاده شده است. نمونه آماری این پژوهش شامل؛ 7 نفر از اعضاء هیات علمی که در زمینه پژوهش دارای تجربه و فعالیت پژوهشی بوده اند، می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی، و بطور مشخص تحلیل تم(مضمون)، کد گذاری باز، و محوری انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از بعد کارکردی، عواملی همچون؛ 1- تفکر میان رشته ای، 2- بلوغ رشته ای، 3- توجه رسمی، 4- نیاز سنجی و مسئله یابی، 5- تولید دانش تلفیقی، و 6- شبکه سازی در توسعه برنامه های میان رشته ای موثرند. همچنین از بعد ساختاری؛ 1- نهاد سازی، 2- ساختار برنامه درسی 3- عوامل سازمانی و 4- ساختار ذهنی افراد، بر توسعه برنامه های میان رشته ای تاثیر گذارند. با اجرای این پژوهش این نتیجه حاصل شد که؛ میان رشتگی نه تنها خود حاصل پیچیدگی است، بلکه توسعه و تداوم بخشی فعالیت های میان رشته ای در فراهم سازی ظرفیت های پیچیده در سیستم دانشگاه، نقشی بسیار اساسی ایفا می کند.
رمان زندگینامه ای به مثابه ژانری تلفیقی با نگاهی به روایت قلندر و قلعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان زندگینامه ای در جایگاه گونه ای مدرن در تاریخ پردازش های ادبی انسان، برونداد دگرگونی های اندیشگانی و تحولات اجتماعی بوده، روندی تطوری را پیموده است. پژوهش پیش رو، ضمن توجه به فرآیند گذار زندگینامه به رمان زندگینامه ای، بسترهای فکری فلسفی شکل گیری آن را تبیین می کند و در وهله بعد، برخی از ارزش های زیبایی شناختی رمان زندگینامه ای را معرفی می نماید. همچنین، پژوهش حاضر با بهره گیری از الگوی روش شناختی توصیف و تحلیلِ پیکره مورد مطالعه، نشان می دهد رمان زندگینامه ای در پرتو سرشت تلفیقی و خصلت میان رشته ای خود، گستره همکنشی های ادبیات با علم و هنر است به گونه ای که گاهی مفاهیم و نظام های فکری آن قلمروهای معرفتی، پیکره رمان را شکل می دهند و در نتیجه، مفهوم جدیدی با عنوان «ژانر تلفیقی» شکل می گیرد که همساز با جهان چندوجهی مدرن است. بر مبنای پژوهش حاضر، رمان زندگینامه ای در سطح محتوایی، ضمن چرخش از تاریخ به فرد، بر نقش انسان در ساختن تاریخ تأکید دارد و به این ترتیب، ارزش های زیبایی شناختی ویژه ای در آن رقم می خورند و با جایگزین کردن نمادپردازی به جای توصیف، امر ذهنی را به جای امر عینی می نشاند. در این سیاق، رمان قلندر و قلعه نوشته سیدیحیی یثربی به مثابه مصداقی بر رمان زندگینامه ای واکاوی شده است. در روایت موردمطالعه، ضمن کاربست رؤیاپردازی، شاعرانگی زبان که همساز با سرشت فلسفه اشراقی اند، نماد نیز در جایگاه عنصری مرکزی عمل می کند به گونه ای که تقابل نیروهای متعارض فکری در روایت به واسطه پردازش نمادها شکل می گیرد، نمادهایی که خود امتداد شبکه ای از تقابل های گفتمانی در لایه های عمیق تر روایت اند.
چالش ها و موانع فرهنگیِ نظریه پردازی میان رشته ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارویژه علوم انسانی و اجتماعی، فهم و حل مسئله ها و مشکلات جامعه است و این کارویژه را در سطح پیچیده تر و تخصصی تر مطالعات و حوزه های میان رشته ای انجام می دهد. حتی در مواردی که تخصص های رشته ای از فهم و حل مسئله ها و مشکلات عاجز می شوند میان رشته ای ها با توان و قابلیت مضاعف و با مبانی روش شناسی و معرفت شناسی چندبُعدی و چندسطحی به ایفای نقش می پردازند. مفروض مقاله این است که در ایران امروز در حد قابل قبول و در تراز بین المللی، نظریه ها و نظریه پردازانی در حوزه مطالعات میان رشته ای نداریم. مسئله این مقاله شناخت چرایی نبود نظریه و نظریه پرداز برجسته و در تراز بین المللی در ایران امروز در حوزه های میان رشته ای علوم انسانی و اجتماعی است. این چرایی علل متعددی در سطوح مختلف دارد و این مقاله به دنبال فهم برخی علل اصلی و کلی است که به فرهنگ حاکم بر این حوزه بازمی گردند. پرسش اصلی این است که چالش ها و موانعِ فرهنگیِ نظریه پردازیِ میان رشته ای در حوزه علوم انسانی و اجتماعی در ایران کدام اند؟ مقاله شش چالش و مانع کلان فرهنگی را در حوزه نظریه پردازیِ علوم انسانی و اجتماعی و به ویژه مطالعات میان رشته ای شناسایی و بحث کرده است که عبارت اند از: عوام زدگی، سیاست زدگی، مهندسی زدگی، غرب زدگی، سنت زدگی و حیرت زدگی. در این تحقیق هم زمان از دو روش پدیدار شناسی و روش تحقیق پایه استفاده شده است.