مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
دل
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
147 - 169
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، خوانشی است از مضامین معمارانه در فصل آفرینش انسان از رساله مرصادالعباد من المبدأ و المعاد اثر نجم الدین رازی عارف قرن هفتم هجری، به تعبیر دیگر؛ این رساله جریانِ گذر آدمی است در سفر از مبدأ و آفرینش گاه بهشت و سپس هبوط و حضور در عالم ناسوت و باز در ادامه؛ سیر و رسیدن به مقصد أعلی و زندگانی باقی. خلقت آدمی و سلوک روح او و مسکون شدنش در منزلگاه جسم و تن و... جای پای انواع تشبیهات و تمثیلات در حوزه سکنی گزیدن و منزل و مأوی گرفتن را در این نوشتار عرفانی باز کرده است. بدین ترتیب این تمثیلات و استعارات و ایماژهایی زیبا و منحصر بفرد که با استفاده از عناصر و سازه های معماری (خانه، عمارت، کوشک و...) ساخته و پرداخته شده اند، توانسته علاوه بر بیان زیباترین مفاهیم عارفانه پیوندی دلنشین از ادبیات و معماری را نیز به تصویر بکشد
تحلیل داستان «گنبد فیروزه ای » از هفت پیکر نظامی و افسونگری نفس امّاره
حوزه های تخصصی:
معرفت شهودی از نظر مولانا
منبع:
شفای دل سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
161 - 188
حوزه های تخصصی:
از نظر عرفا کامل ترین راه شناخت حق تعالی، معرفت شهودی است. این نوع معرفت نه از راه تفکّر نظری بلکه با مشاهده حقایق و طیّ منازل و مقامات و ترک تعلّقات دنیوی و تهذیب نفس به دست می آید. این راه اگرچه راهی دشوار و سخت و خاصّ برخی انسان های مخلص است، امّا نسبت به روش برهانی و عقلی نزدیک ترین راه به هدف است. در این پژوهش برآنیم تا نظر مولانا را در مورد این مقوله به روش تحلیلی–توصیفی بیان داریم. برآیند تحقیق حاکی از آن است که مولوی نیز چون دیگر عرفا، قائل به مراتب در معرفت و شناخت است و شناخت شهودی را معتبرترین شناخت می داند که در آن سالک بدون هیچ واسطه ای خدا را به شهود قلبی خود می شناسد. وی شناخت عقلی و سپس حسّی را در مراتب بعدی می داند و آن ها را برای کسانی که به شناخت مراتب بالاتر دسترسی ندارند، معتبر و مجاز می داند. از دیدگاه مولانا، ابزار و وسیله معرفت شهودی، دل است. از نظر وی دلی که منظر و مظهر حضرت سبحان است، دل انسان کامل یا به تعبیری دل اولیا و انبیا است و توحید حقیقی، دیدار شهودی است و این نوع معرفت نسبت به خداشناسی که مبتنی بر استدلال و آفاق و انفس است، رجحان و برتری دارد
حقیقت وآثار و موانع ذکر در بیان امام محمد غزالی
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال دوم دی ۱۳۹۹ شماره ۱۸
14 - 1
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف آشنای بیشتر بامبحث ذکراز دیدگاه امام محمد غزالی به روش توصیفی تحلیلی است می پردازد. با ذکر خدا دل آرام می گیرد هرکس با ذکر حق تعالی انس گیرد در دنیا و آخرت هیچ ترسی به او نمی رسد. ذکر خدا شفای همه دردهاست پس از یاد کردن خلق باید پرهیز نمود. ذکر خدای تعالی اقامه نماز و دادن زکات است و باطن آن ذکر شهود اسما و صفات حق است. برای انسان سالک ذکر غذای قلب و روح است، ذکر معراج مومن است که با ذکر حق و ذکر مشاهده به حق تعالی می رسد. هدف از ذکر حقیقی یاد محبوب است و فراموش کردن هستی وجودی خود است. ذکر گفتن لااله الاالله است و خداوند هیچ حدی برای ذکر قایل نیست. ذکر زیباترین جلوه ارتباط با خدا و اساسى ترین راه سیر و سلوک است؛ ذکرخدا، از یادبردن هستی محدود خویش درگذر یاد اسماى الهى و تداوم و استمرار آن است کتاب های منحصر به فرد امام محمد غزالی در رابطه باذکر که منتج از کتاب آسمانی و رسالت های پیامبران است جایگاه رفیع ذکر و اهمیت و موانع آن در عرفان اسلامی از منطر عرفا و بزرگان طریقت به ذکر الی الله که، تا حدّ بسیاری تحت تأثیر عظمت و ارزش این عمل عبادی قرار گرفته آن را مورد بررسی قرار می دهد. و جایگاه و ارزش ذکر در سلوک الی الله، و مداومت بر آن را به سالکان طریق حق متوجه ساخته و آن را تبین می نماید. و آنان را به ذکر و یاد حضرت حق فرا می خوانند.
تحلیل داستان غنایی مهتاب و کتان بر اساس تنها نسخه موجود آن در دانشگاه پنجاب پاکستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مهتاب و کتان یا دل و جان اثر شاعری بنام آفرین لاهوری و اهل دیار پاکستان است، که نسخه آن در بخش نسخ خطی دانشگاه پنجاب نگه داری می شود و تاکنون تصحیح و چاپ نشده و ناشناخته باقی مانده است. داستان روایتی تغزلی از اشتیاق و علاقه بین دو معشوقه با نامهای دل و جان است. شاعر با بیانی حکیمانه و موجز بسیاری از مباحث حکمی را نیز در خلال داستان آورده است و پی در پی عشق و محبت را توصیف می کند. برجستگی این منظومه این است که نام و شخصیت دو عاشق بصورت تمثیلوار بیان شده و مسائل عرفانی نیز در لابلای داستان ذکر می شود. زبان و بیان، تشبیهات و واژگانی که آفرین لاهوری به کار می برد، گاهی تکراری و خالی از هرگونه لطافت و گاهی بدیع است. باتوجه به اینکه آفرین در ردیف شاعران سبک هندی قرار گرفته، به تبعیت از شاعران دوره اول این سبک به خلق مضامینی ساده تر پرداخته است. این پژوهش بر آن است تا برای نخستین بار به معرفی این منظومه داستانی بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش به صورت اسنادی تحلیلی است و سعی شده به صورت بازخوانی نسخه موجود تحلیل و بررسی شود.
واکاوی «رمزهای هندسی زبان صوفیانه» در شعرعراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
رمزهای هندسی تعبیری مدرن از مجموعه ای از شگردهای ادبی است که قدمای بلاغی ما تحت عنوان تمثیل و متأخران تحت عنوان رمز، سمبول و پارادوکس از آن نام می برند. در این رویکرد، زبان در معنای حقیقی خود بکار نمی رود و معنای مجازی و رمزی، مورد نظر شاعر و نویسنده است. بی تردید، یکی از گروه های فکری جهان اسلام صوفیه هستند که این نوع بیان و زبان را برای تبیین آموزه های عرفانی خود مورد استفاده قرار می دهند؛ که در این میان عطار به عنوان برترین فردی که از رمزهای هندسی به شکلی هنری و ماندگار استفاده کرده است از برجستگی بیشتری برخوردار است. در مقاله ی پیش رو به شیوه ی تحلیلی - توصیفی شعر فخرالدّین عراقی از شاعران سده ی هفتم از این منظر مورد کاوش قرار گرفته است. نتیجه ی بدست آمده نشان می دهد که عراقی از زبان صوفیانه در قالب هندسه ی زبانی استفاده کرده و حقایقی عرفانی نظیر زبان دل، زبان اشارت، زبان تمثیلی- عرفانی، زبان شطح و طامات، زبان حقیقت، عشق و وحدت وجود بسیار سود جسته است و توانسته است به خوبی خبر کلان آموزه های عرفانی خود را به مخاطب منتقل نماید. از میان زبان ها، زبان حقیقت و رمز، بیشترین بسامد را در شعر عراقی دارد.
تحلیل شناختی استعاره های دل در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۹شماره ۸۶
263 - 284
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی استعاره های مفهومی با محوریت بن مایه دل در «مرصادالعباد» پرداخته می شود تا طرز تلقّی نجم رازی به عنوان نویسنده یکی از امهات آثار منثور فارسی در تاریخ نثر عرفانی از نظر مفهوم کلیدی دل روشن شود. برای این منظور، پس از استخراج استعاره های زبانی، گزارشی از استعاره های دل ارائه، سپس تشخیص استعاره های مفهومی انجام شده و پس از پردازش و تحلیل آن ها درنهایت این نتیجه حاصل شده که استعاره پردازی های رازی برخاسته از سه استعاره اصلی است که عبارتند از: «دل ماده است»، «دل مکان است» و «دل انسان است». مراحل شناخت و دریافت اندیشه شیخ، حول محور مفهومی سازی دل به مثابه مکان می گردد. فراوانی قلمرو مبدأ مکان از آن جهت است که همه احوال بر دل سالک وارد می شود. انتخاب بیشتر قلمروهایی که با دربار و پادشاه در ارتباطند، بیانگر دیدگاه درباری و وابستگی او به دربارها است. همچنین انتخاب بیشتر استعاره ها برای تجسمی کردن مفهوم دل براساس دیدگاه و بینش قرآنی و مذهبی وی است. عرفان شهودی و تصوف خاص وی؛ یعنی جمع بین عشق و عبادت نیز در استعاره سازی های او اثرگذار بوده است.
کارکرد استعاره های شناختی مفهوم «دل» در دیدگاه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسان شناختی بر + این باورند که نظام اداراکی انسان ذاتاً استعاری است. آن ها استعاره را مربوط به قلمرو اندیشه و فراتر از حوزه زبان می دانند. استعاره در نظریه معاصر به معنای مفهوم سازی پدیده های پیچیده و نامحسوس ذهن از سوی تجارب ملموس و حسی انسان است. اهمیت بررسی مفهوم «دل» در ناشناختگی و ماورائی بودن آن در زبان و ادبیات، به ویژه عرفان است. واژه دل معانی گسترده و متنوّعی را القا می کند. از این رو، بررسی شگردهای پردازش استعاری دل در شناسایی عواطف و نظام اندیشگانی شاعر بسیار مهم است. بنا بر این اهمیت، پژوهش حاضر می کوشد با هدف شناسایی مکتب فکری سنایی در این راستا و برخی ظرایف ذهنی و بیانی حاکی از آن، به توصیف و تحلیل شگردها و ابزارهای محسوس کردن «دل» در اندیشه این شاعر در چارچوب نظریه شناختی و کارکردهای مفهوم سازی آن بپردازد. نتایج نشان می دهد که پربسامدترین نوع استعاره دل، هستی شناختی و چشمگیرترین آن از نوع شیء انگاری است که حاکی از تأثیر تجارب اولیه ذهنی و ناخودآگاه جمعی بر ذهن شاعر در فهم دل است. القای مفاهیم عاطفی (عشق ورزی، حزن و شادی)، تبیین مفاهیم اخلاقی (شکیبایی و نفس و دنیاگرایی)، جایگاه تجلی حق بودن، اندیشه ورزی و دانایی و نیز رازداری به ترتیب از مهم ترین کارکردهای معنایی دل است.
بررسی تطبیقی مفهوم«دل» براساس نظریه استعاره مفهومی در تعابیر مصطلح فارسی و اوکراینی
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال دوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۵)
90 - 101
حوزه های تخصصی:
مفهوم دل در ادبیات عرفانی کهن ایران زمین دارای اعتباری خاص است و ادبیات تطبیقی بستری است که برای مقایسه مفاهیمی ازین دست با الگوهای موجود در دیگر کشورها حائز اهیمت است. مقاله حاضر به بررسی خصوصیات انعکاس مفهوم «دل» براساس نظریه استعاره مفهومی در زبان های فارسی و اوکراینی می پردازد .دراین مقاله، مجموعه شواهد زبانی با استفاده از این نظریه، که برای نخستین بار در سال 1980 توسط جورج لاکوف و مارک جانسون مطرح شد مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس تجزیه و تحلیل استعاره های مفهومی حاوی کلمه «دل» و مفاهیم موجود در دو زبان، مشترکات و تفاوت هایی در مفهوم سازی دل در فرهنگ های فارسی و اوکراینی تشخیص داده شد و وجود شباهت های فراوانی که در نتیجه بررسی اصطلاحات فارسی و اوکراینی جلوه گر شد گواه آن است که در نظام تعقّلی فارسی و اوکراینی زبانان این بخش دنیای درونی انسان تا اندازه ای به طور یکسان مفهوم سازی شده است. ازنتایج این مقاله می توان به این موارداشاره کرد: امکان بررسی مفاهیم دنیای درونی انسان به وسیله “نظریه استعاره مفهومی” ، وجود شباهت هایی بین اصطلاحات فارسی و اوکراینی به سبب شباهت هایی بین مفهوم سازی نظام تعقّلی فارسی و اوکراینی زبانان ونیزهمانندی های بین دو ملت ایران و اوکراین ، از لحاظ فرایندهای اندیشه و شیوه های شناخت جهان درگذشته .
جایگاه لطایف چهارگانه در کسب معرفت از دیدگاه عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
19 - 38
حوزه های تخصصی:
بخش مهمی از اندیشه های عین القضات همدانی - عارف بزرگ سده ششم هجری- به بحث معرفت اختصاص دارد؛ و مقاله حاضر سعی دارد به روش توصیفی- تحلیل محتوایی، به نقش لطایف چهارگانه –از لطایف سبعه، مطرح در سلوک عرفانی- در معرفت بخشی از منظر عین القضات بپردازد و مبانی معرفتی او را از طریق منابع و ابزار شناخت تحلیل و بررسی کند؛ زیرا عین القضات به سه لطیفه نفس، دل و روح، عقل را هم می افزاید ولی آن را به کسب علوم نظری محدود می کند؛ و معتقد است دل به واسطه ذوق یا چشم بصیرت، نفس به واسطه شناخت نفس پیامبر(ص) یا در مرتبه فنا، به طور بی واسطه از روح- جان- امکان کسب معرفت پیدا می کنند، و همگی با مراتب مختلف یقین ارتباط دارند. اما آنچه نقش عقل را در نگاه عین القضات بارز می کند یکی منشأ جبروتی و نقش آن به عنوان پلی بین عین و ذهن به عنوان ابزار ترجمه معرفت، و دیگری به عنوان پیش نیاز نخستین مرتبه معرفت است. به طور کلی او معرفت را علمی لدنی و ذوقی دانسته است؛ ولی علم و معرفت را نه صرفاً دو مفهوم شناختی، بلکه دو عالم وجودی در نظر گرفته است، به همین علت در تقسیم بندی عین القضات علم تقلیدی و برهانی، جزو مراتب معرفت محسوب نمی شود.
چیستی انسان و مراتب کمال وجودی او نزد عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
65 - 86
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله حاضر پژوهش پیرامون « چیستی انسان ومراتب کمال وجودی او نزد عین القضات همدانی » است. انسان شناسی وی- مانند دیگر عارفان- مبتنی بر نظریه تجلّی وظهور است که بر اساس آن همه عالم و از جمله انسان « مَظهر» وجود خداست. از نگاه عارفان، انسان مظهر کامل و اتم خداوند است واز این جهت بیشترین شباهت وتناسب را با وجود وی دارد. از نظر عین القضات، انسان موجودی دوساحتی و مرکب از روح وبدن است، لیکن حقیقت وی در بُعد روحانی او قرار گرفته است. او همانند فلاسفه، روح را موجود مجرد می داند و با عقیده متکلمان که منکر تجرد روح اند مخالفت ورزیده است وآن را کفر آمیز و مخالف کتاب و سنت می داند؛ در عین حال با حکما نیز مخالفت ورزیده و ماهیت انسان را همانندآنها « حیوان ناطق » نمی داند، بلکه مهم ترین ویژگی انسان را صفت« بصیرت» می داند که با علم حضوری وشهود قلبی ادراک می شود. به علاوه، نفس آدمی را ملکوتی می داند که از عالم بالا بر او افاضه شده است و در معرفت نفس بر وساطت وجود مقدس رسول اکرم(ص) تأکید بسیار می ورزد ومی گوید: «پس از آنکه انسان از شراب معرفت مست شود، چون به کمال مستی رسد و به نهایت انتهای خود رسد، نفس محمد(ص) بر وی جلوه کنند» این نگاه وی در باره پیامبر اسلام، ناشی از همان بینش مبتنی بر تجلّی و ظهور است که معرفت خدا را از طریق تجلّی وظهور انسان کامل بر انسان سالک می داند. یافته های ما نشان می دهد که عین القضات، هرآنچه را در باب انسان وکمالات وجودی او گفته است، آنهارا از کتاب و سنت بر گرفته و مسلمانی معتقد و پایبند به شریعت بوده وخود نیز عامل به آن بوده است. روش تحقیق در این مقاله، روش توصیفی و تحلیلی است.
ماهیت زبان و مفردات آن در اندیشه امام محمد غزّالی(مقاله علمی وزارت علوم)
بیشتر پژوهش هایی که درباره «زبان» و نقش آن در حوزه متون عرفانی انجام گرفته، به بازتاب عینی زبان (تحقق آن در گفتار و نوشتار) پرداخته اند، مقوله ای که در واقع معرفت درجه دوم محسوب می شود. معرفت درجه اول، که عبارت است از شناخت ماهیت خود زبان و تلقی هر فرد (عارف) از چیستی آن، که اغلب مغفول واقع شده، بسیار حائز اهمیت است؛ چراکه پیش از مرحله ثبوت و تحقق زبان، مقام اثبات و تلقی از زبان اصل است و پیش از آنکه زبان به مرز تحقق و ظهور برسد، نحوه تلقی و تقرر آن شکل می گیرد. یکی از عرفای اندیشمندی که درباب ماهیت زبان اندیشیده و در خلال آثارش درباب آن سخن گفته امام محمد غزالی است. در این جستار، به شیوه توصیفی تحلیلی، در پرتو پاره ای از آرای زبان شناختی سوسور، به بررسی تلقی امام محمد غزالی از مقوله زبان و ماهیت آن (معرفت درجه اول)، و در ادامه به ظهور و تحقق زبان در قالب مفردات و کلیات (معرفت درجه دوم) پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که غزالی در تبیین مقوله زبان، هم در مقام فیلسوف، به چیستی و ماهیت زبان پرداخته است و هم از دیدگاه زبان شناس، به فرآیند تکوین زبان در صورت های گفتاری و نوشتاری و... توجه نشان داده است.
رویکرد شناختی به چند معنایی دل در اصطلاحات و ضربالمثل های فارسی در تطبیق با صاحبدلان در نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
541 - 554
دل، اندام واژه ای با گستره چندمعنایی وسیع در زبان فارسی است. ازآنجاکه فرهنگ های لغت فارسی تمام معانی اندام واژه دل را معرفی نمی کند، در این پژوهش تلاش شد تا براساس داده های به دست آمده از اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی، کاربردهای متفاوت واژه دل استخراج، طبقه بندی و تحلیل گردد. ازاین رو 269 نمونه، کاربرد واژه دل از فرهنگ ها و باورهای عامیانه مانند کوچه شاملو، فرهنگ عامیانه ابوالحسن نجفی، فرهنگ سخن، فرهنگ معین، امثال وحکم دهخدا، فرهنگ کنایات منصور ثروت در قالب اصطلاح و ضرب المثل، گردآوری و تحلیل شد. سپس داده ها به صورت دستی وارد نرم-افزار word,excell شده و برای توضیح بسط معانی اندام واژه ها از مجاز و استعاره در تحلیل ها استفاده شده، پس ازآن، تحلیل داده ها براساس مفاهیم معنی شناسی شناختی به ویژه طرح واره ها با تمرکز بر فرضیه بدن مندی صورت گرفته است. این گستره معانی در شش طبقه: دل در نقش ظرف، مکان، شیء، انسان، اندام انسان، اندام حیوان واقع شد. درنهایت مشخص شد معنی پیش نمونه، اندام انسان و پربسامدترین معنی، مکان تجربه عشق است. همچنین معنایی علاوه بر آنچه در فرهنگ های لغت فارسی درج شده بود برای آن استخراج گردید. اهداف پژوهش: آشنایی با کاربردهای متفاوت واژه دل در اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی. بررسی چندمعنایی در نگارگری ایرانی. سؤالات پژوهش: واژه دل چه معانی و کابردهایی در اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی و نگارگری دارد؟ معانی اندام واژه ها از مجاز و استعاره در تحلیل ها چگونه است؟
«بیماری های دل و روش های بهبود آن از منظر قرآن و ادبیات عرفانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، نگارنده با جستاری در فرهنگ ها و متون عرفانی، ضمن ارائه تعاریف مختلف از قلب و دل، با استناد به آیات قرآن کریم و احادیث، بیماری هایی را که باعث انحراف و دگرگونی دل و در نتیجه افسردگی و موت قلبی می شود را با شواهدی از ادبیات عرفانی بیان می نماید، با توجه به اینکه خدای متعال در قرآن کریم، ضمن برشمردن بیماری های قلب، راه بهبودی آن را نیز متذکر شده است، نگارنده بعد از بررسی بیماری های دل، بر طبق آیات قرآن و احادیث، طریق بهبودی آن را همراه با شواهدی از متون نظم و نثر عرفانی بیان می نماید تا تأثیر پذیری ادبیات عرفانی از آیات قرآن مجید، نیز مشخص گردد.
بررسی اصل معرفت و خداشناسی از دیدگاه مولانا در مثنوی و مقایسه آن با جهان بینی شبستری در گلشن راز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت و خداشناسی شرط اساسی ورود به طریقت و نیل به حقیقت است. در واقع تلاش انسان همواره بر این مبنا بوده است تا حقانیّت ذات خداوند را از راه های مختلف شناخته و از این رهگذر حسّ فطری پرستش را در درون خویش ارضا نماید، هرچند که هنوز هم بعد از گذشت قرون متمادی نتوانسته است به کنه ذات حق تعالی پی ببرد و تلاش وی در این زمینه در حدّ و مرز اندیشه محدود مادیتاحدودی ناکام مانده است. اگرچه در طول تاریخ افراد بسیاری این اصل و جنبه های مختلف آن را بررسی کرده اند، امّا به نظر می رسد صوفیّه ژرف تر به این موضوع پرداخته اند؛ خاصّه عارفان بزرگی نظیر مولانا جلال الدین محمّد بلخی و شیخ محمود شبستری. این مقاله کوششی در جهت بررسی جهان بینی این دو عارف در حیطه مسأله معرفت و چگونگی رسیدن به شناخت بهتر خداوند است.
دل و ملائمات آن در اسرارنامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله سر آن دارد که بگوید عطار به عنوان یک «معرفت پژوه» به دنبال انسان قدسی است و تنها راه به سوی این قداست را راه دل می داند. دل بیدار و هوشیار پیر و مرشد عطار است تا سدهای نفس چموش را شکسته و با تکیه بر اصل ریاضت و «دردِ خواستن»، نفس را با خود همسفر راه عشق کند. عشقی که با آمدنش هر چیز غیر خود را می سوزاند و تصفیه می کند. این بیداری آغاز زودودن غبارهای حاصل از لذایذ مادی از دل است تا خورشید سلامت در آینه دل متجلی شود و از تابش آن تمام وجود نورانیّت خود را بازیابد و گوهری که در سویدای دل نهان است به فعلیّت برسد.بنابراین «نویسنده» در آغاز از «دل» و چیستی آن به اختصار سخن گفته و دل را از دو منظر«جسمانی» و «روحانی» می نگرد تا با استناد بر شواهد، به حقیقت واقعی «دل» در بُعد «روحانی» آن تأکید نماید. در گام بعدی مطابق با ساختار اندیشه عطار، به اهمیّت همراهی ملائماتی چون عرش، نفس، جان و عشق در عبور دل از دیوارهای جسم به سرزمین روح و چگونگی ارتباط و سازواری آن ها با یکدیگر برای کشف «راه سر منزل سلامت» می پردازد.
حقیقت «جان شناسی» و راه کارها و پیامدهای آن از دیدگاه مولوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
75 - 98
حوزه های تخصصی:
مولوی جلال الدین بلخی از معرفت نفس به «جان شناسی» تعبیر می کند: «آن که تو جان خوانیش، کی جان بود جان شناسی پیشه ی مردان بود» (مولوی، 1380، ص 1045). ایشان حق تعالی را ««جانِ جانان» و ژرف ترین لایه ی وجودی انسان بر شمرده و برای جان و روح انسانی ویژگی های ذیل را بر می شمارد: جان، جام جهان نمای هستی است به گونه ای که همه ی عوالم هستی اعم از مادّه و مثال و عقل و الوهیت، نمونه و نماینده ای در وجود انسان دارند. مولوی فربه شدن جان انسان را در گرو خودآگاهی و با خبر بودن جان از حقایق غیبی می داند. ایشان بر این باورند که دل و جان انسان می تواند از مرتبه ی جمادی تا مرتبه ی فرا عقلی و فنای فی الله سیر و تکامل نماید و به مرتبه ای دست یابد که حقیقه الحقایق در او تعیّن و تجلی پیدا کند. از دیدگاه مثنوی آدمی نباید «من» خود را با «تن» خود اشتباه گرفته و در خانه ی بیگانه سکنی گزیند؛ زیرا دل انسان از یک فسحت و فراخی برخوردار است که می تواند به مقام «کون جامع» دست یابد. مراتب وجودی انسان از دیدگاه مولوی عبارت است از: 1- جسم؛ 2- روح؛ 3- عقل؛ 4- روح وحی؛ 5- فنای فی الله. مهم ترین موانع جان شناسی از منظر مولانا: انانیت، توجه افراطی به جنبه ی حیوانی و تن، گناهان و هوس ها می باشد. از سوی دیگر صیقل دادن دل مهم ترین راه کار برای دستیابی به معرفت نفس می باشد. در این پژوهش ماهیت جان انسان و مراتب باطنی او و نیز موانع و عوامل خودآگاهی شهودی از منظر مولوی مورد بازپژوهی قرار گرفته است.