رویکرد شناختی به چند معنایی دل در اصطلاحات و ضربالمثل های فارسی در تطبیق با صاحبدلان در نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
541 - 554
دل، اندام واژه ای با گستره چندمعنایی وسیع در زبان فارسی است. ازآنجاکه فرهنگ های لغت فارسی تمام معانی اندام واژه دل را معرفی نمی کند، در این پژوهش تلاش شد تا براساس داده های به دست آمده از اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی، کاربردهای متفاوت واژه دل استخراج، طبقه بندی و تحلیل گردد. ازاین رو 269 نمونه، کاربرد واژه دل از فرهنگ ها و باورهای عامیانه مانند کوچه شاملو، فرهنگ عامیانه ابوالحسن نجفی، فرهنگ سخن، فرهنگ معین، امثال وحکم دهخدا، فرهنگ کنایات منصور ثروت در قالب اصطلاح و ضرب المثل، گردآوری و تحلیل شد. سپس داده ها به صورت دستی وارد نرم-افزار word,excell شده و برای توضیح بسط معانی اندام واژه ها از مجاز و استعاره در تحلیل ها استفاده شده، پس ازآن، تحلیل داده ها براساس مفاهیم معنی شناسی شناختی به ویژه طرح واره ها با تمرکز بر فرضیه بدن مندی صورت گرفته است. این گستره معانی در شش طبقه: دل در نقش ظرف، مکان، شیء، انسان، اندام انسان، اندام حیوان واقع شد. درنهایت مشخص شد معنی پیش نمونه، اندام انسان و پربسامدترین معنی، مکان تجربه عشق است. همچنین معنایی علاوه بر آنچه در فرهنگ های لغت فارسی درج شده بود برای آن استخراج گردید. اهداف پژوهش: آشنایی با کاربردهای متفاوت واژه دل در اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی. بررسی چندمعنایی در نگارگری ایرانی. سؤالات پژوهش: واژه دل چه معانی و کابردهایی در اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی و نگارگری دارد؟ معانی اندام واژه ها از مجاز و استعاره در تحلیل ها چگونه است؟