مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ملت سازی
دولت بوش به صورتی یکجانبه و بدون مجوز سازمان ملل، در مارس 2003 به عراق حملهکرد و پس از یک جنگ کوتاه این کشور را به اشغال نظامی خود درآورد. این پروژه برای ایالاتمتحده هزینهها و منافعی دارد که توجه به آنها میتواند اهداف پشتپرده و اعلام نشده را تا حدودیآشکار سازد. در این مقاله ضمن بررسی شرایط پیش از حمله، زمینههای جنگ را بررسی کرده وسپس هزینه قابل پیشبینی برای جنگ و اشغال نظامی را مرور خواهیم کرد. آن گاه به بررسیدشواریهای موجود پرداخته و چشمانداز آینده را روشن خواهیم ساخت.
تبیین ادعاهای امارات متحده عربی نسبت به جزایر سه گانه ایرانی از سال 1992 میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امارات متحده عربی در دوم دسامبر 1971میلادی، پس از خروج نیروهای بریتانیا از خلیج فارس با ابتکار بریتانیا و موافقت کشورهای منطقه استقلال یافت. این کشور 21 سال پس از شکل گیریاش (1971- 1992م)، یعنی از سال 1992 میلادی، ادعای مالکیت بر سه جزیره ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را محور تقابل در سیاست خارجی خود در مقابل جمهوری اسلامی ایران قرار داد. علیرغم حاکمیت و مالکیت ایران بر این جزایر و اثبات آن با توجه به اسناد و مدارک معتبر در مجامع مختلف داخلی و بین المللی، باز شاهد اهداف پنهان امارات متحده عربی در این خصوص میباشیم. اهداف پنهان امارات عربی در قالب این پرسش که علل ادعاهای امارات متحده عربی نسبت به جزایر تنب و ابوموسی از سال 1992م، چیست؟ در این پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد.
روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و اسنادی از نوع پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه و مصاحبه و منابع کتابخانه ای معتبر است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده¬ها به وسیله نرم افزار SPSS نشان داد که فرایند کشورسازی و ملت سازی در هر کشور تازه تأسیس نیاز مبرمی به احساس ملیت یکپارچه و هویت ملی مستحکم دارد، به نظر می رسد این امر مهم برای کشور امارات متحده عربی از اساسی ترین دغدغه ها بوده است و ادعا نسبت به جزایر ایرانی، این تنها کشور غیرعربی خلیج فارس؛ می توانست این خواسته آنان را بر آورده سازد. بنابراین، فدراسیون امارات متحده عربی با این ادعاها به دنبال کشورسازی- ملت سازی است و همچنین میخواهد در برابر ایران یک پیروزی سیاسی بزرگ حاصل کند و اعتبار و نفوذ سیاسی خود را در منطقه و جهان بالا ببرد.
کاربست حکمرانی خوب برای ملت سازی در پرتو مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از ملت سازی در متعالی ترین نگاه، شکل دادن به ملتی خردمند است. نیل به این مهم نیازمند به کارگیری مطالعات و تخصص های متنوعی است که بهره مندی از مطالعات میان رشته ای را ضروری می سازد؛ مطالعاتی که باید مستمراً انگاره ملتی در حال «شدن و تکامل» را برای آینده تحقق بخشند. در رویکرد مسئله محور به ملت سازی، پرسش هایی مطرح می شود که پاسخگویی به آنها هرگز از عهده متخصصان یک علم خاص برنمی آید و لازمه توفیق در آن، بهره مندی از فضای گسترده ای از مطالعات میان رشته ای و چندرشته ای است. در این مقاله ماهیت پویای فراگرد ملت سازی در پرتو بصیرت حاصل از رشته های علمی متنوع، مورد مداقه قرار می گیرد تا امکان شکل گیری فراگرد ملت سازی در پرتو رویکرد حکمرانی خوب، در متن رشته های علوم سیاسی، سیاستگذاری و امور اداری امکان پذیر گردد
عراق، استمرار خشونت و رویای دموکراسی: یک تحلیل چندسطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عراق یکی از کشورهایی است که می توان آن را مصداق بارز خشونت های قومی- زبانی و مذهبی در دهه اول سده 21 میلادی دانست. استمرار خشونت و تشدید آن، رویای اپوزیسیون عراقی، آمریکا و سایر قدرت های خارجی برای استقرار دموکراسی در این کشور را به یاس مبدل ساخته است. در این نوشتار، نگارنده درصدد است این موضوع را با استفاده از رویکرد چندسطحی و روش تحقیق تبیینی علی- تاریخی و عمدتاً جامعه شناختی سیاسی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.
مهم ترین دلایل یا فرضیه ها در ارتباط با گسترش خشونت ها و عدم تحقق دموکراسی در عراق پس از سقوط صدام عبارتند از: 1. بحران های هویت، یکپارچگی و مشروعیت ریشه دار و از پیش موجود ناشی از ملت سازی تحمیلی و الیگارشیک در عراق از دهه 1920 به این سو؛ 2. بنیان غیردموکراتیک و غیرمدنی احزاب و گروه بندی های سیاسی و اجتماعی و غلبه باورها و فرهنگ های خشونت طلب فرقه ای، قومی- زبانی و مذهبی بر آنها؛ 3. ناکامی حکومت ضعیف و شکننده در تحقق بخشیدن به حکمرانی خوب با شاخص هایی مانند ایجاد امنیت، اشتغال و خدمات رسانی در ابعاد گوناگون و 4. استمرار حضور و برخورد خشن نیروهای نظامی آمریکا و هم پیمانان آن با مردم عراق و افشای اهداف واقعی و پنهانی آنها در این کشور.
ملت سازی در اندیشه و اخلاق حکمرانی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهتمام به ملتسازی مستلزم فراهم آوردن مجموعه عواملی است که ممکن است در همافزایی خود به تحقق ملتی واحد بینجامد. یک ویژگی مهم فراگرد ملت سازی توسعه ارزش و هدفی مشترک است؛ هدفی دست یافتنی که از طریق ساماندهی خردمندانه ملت، مقدمات کامیابی در تحقق آن فراهم شود. در این مسیر، امام خمینی الگویی از رهبر خردمند و تلاشگری را نمایان ساخت که بنابر تأیید صاحبنظران با اتکا بر ایمان و توان راهبری خویش و با الگوگیری از سنت معصومین علیهم السلام توانست ملت ایران را بسیج کند و متحد و هدفمند برای رسیدن به اهداف مشترک به بذل جان و مال برانگیزد. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از روش داده بنیاد، الزامات ملت سازی و بسیج ملت ایران در سیره حکمرانی ایشان رصد شود؛ لذا در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش اقدام پژوهی تاریخی و تفسیری، شاخصهای ملت سازی پایدار در اندیشه های امام خمینی (ره) مورد شناسایی و سپس کدهای اولیه با استفاده از نرم افزار MAXQDA چندین مرتبه مورد تحلیل و بازبینی قرار گرفت و در نهایت 20 مضمون پایه از مجموعه داده ها شناسایی شد. در پایان با مراجعه به خبرگان و استفاده از شیوه دلفی فازی، ضریب اهمیت و تأثیر این عوامل مورد بررسی و تأیید نهایی قرار گرفت.
ملت سازی ناکام در پاکستان و چالش های قومی: مطالعه موردی قوم بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پاکستان ازجمله دولت های پسااستعماری است که اقوام مختلفی در آن ساکن هستند. این گروه های قومی از بدو تأسیس این کشور با تأکید بر مؤلفه های زبانی، فرهنگی و قومی خاص خود در صدد استقلال بوده اند. قوم بلوچ یکی از این اقلیت ها است که از ابتدای جدایی پاکستان از هند همواره امنیت این کشور را به چالش کشیده است. هدف اصلی مقاله پیش رو بررسی سابقه ملی گرایی قوم بلوچ و نیز سیاست های دولت پاکستان در قبال آن با تاکید بر موضوع ملت سازی ناکام در این کشور است. بر این اساس، این پژوهش ضمن بررسی فرایند ملت سازی در پاکستان در پی پاسخ دادن به این پرسش است که چرا قوم بلوچ در پاکستان همواره امنیت این کشور را به چالش کشانده است؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که ملت سازی ناکام از عوامل موثر بر ایجاد گرایش های واگرایانه قوم بلوچ در کشور چند قومیتی پاکستان بوده است؛ از این رو ادعای اصلی پژوهش این است که ضعف و ناکامی پاکستان در فرایند ملت سازی و عدم توانایی آن برای جذب قوم بلوچ در ملت واحد باعث شد این گروه قومی به سمت خط مشی گریز از مرکز سوق داده شود و امنیت پاکستان را به چالش بکشد.
ناسیونالیسم، دولت و توسعه
حوزههای تخصصی:
جوامع در حال نوسازی برای تحقق توسعه به انسجام اجتماعی و بسیج ملی در پرتو ناسیونالیسم و به رهبری یک دولت ملی نیاز دارند. برای نقش و کارکرد دولت در توسعه، نظریه های گوناگونی مطرح شده اند؛ ولی همان طور که تجربه تاریخی ملل توسعه یافته نشان می دهد، ملت سازی در کنار صنعتی شدن برای تقویت بنیان های اجتماعی و مادیِ دولت و کشور ضروری هستند. در واقع، ناسیونالیسم، دولت ملی و مدرن، سرمایه داری و توسعه صنعتی در چارچوب آن، با یکدیگر ملازمه دارند. اما کشورهای جهان سوم از دوره سلطه استعمار تا دوره استقلال و تا کنون اغلب از چندپارگی قومی-قبیله ای و مذهبی رنج برده و فاقد هویت و همبستگی ملی و انسجام اجتماعی و در نتیجه دارای دولت های ضعیف، فاسد و ناکارآمد و شبه ملی بوده اند. این مقاله می کوشد رابطه مستقیم و مثبت بین ناسیونالیسم و توسعه را با نقش و کارکرد دولت ملی و توسعه خواه، برجسته سازد و بررسی نماید که چگونه فقدان انسجام اجتماعی و هویت همبستگی ملی در کنار دولت های ضعیف و فاقد مشروعیت، وضعیت توسعه نیافتگی را در بیشتر کشورهای جهان سوم تثبیت کرده است.
سیاست گذاری خدمت سربازی و فرایند ملت سازی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تبیین سیاست گذاری خدمت سربازی و فرایند ملت سازی در ایران بر اساس رهیافت داده بنیاد می پردازد. محقق با بهره گیری از فرایند چرخه ای سیاست گذاری به تبیین چگونگی ورود مسئله ملت سازی و همچنین خدمت سربازی به تقویم سیاست گذاری در ایران معاصر می پردازد. بر اساس پژوهش حاضر «خدمت سربازی» و پدیده نوظهور «ملت» از آغاز قرن نوزدهم و تهاجم روسیه و انگلیس به ایران وارد تقویم سیاستی شد، یک اقدام سیاستی مهم در پاسخ به بحران تجاوز خارجی، صورت بندی سیاست های خدمت سربازی بود. مطابق پژوهش حاضر ورود کلیدواژه ملت به ادبیات رسمی ایران تالی سیاست گذاری خدمت سربازی است، رابطه ای تعاملی بین سیاست گذاری خدمت سربازی و فرایند ملت سازی در ایران معاصر وجود دارد؛ بنابراین محقق با بهره گیری از روش نظریه پردازی داده بنیاد به تبیین رابطه این دو مقوله می پردازد. بر اساس چرخه سیاست گذاری، طرح مسئله سیاستی خدمت سربازی و ورود به تقویم سیاستی در بخش بیان مسئله تبیین می شود. در نهایت، محقق پس از تبیین و واکاوی تعامل سیاست های خدمت سربازی با فرایند ملت سازی در ایران، به ایضاح چگونگی تعامل و هماهنگی میان سیاست های سربازی و فرایند ملت سازی در دو قرن اخیر ایران می پردازد.
تحولات سیاست گذاری اجتماعی در عصر پهلوی: فراز و فرود رابطه دولت و ملت. رضا امیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، تحولات سیاست گذاری رفاهی و عوامل مؤثر بر روند تحولات آن در عصر پهلوی بررسی شده است. مسئله اصلی مقاله، شناسایی عوامل تأثیرگذار بر سیاست های اجتماعی در دوره پهلوی است. در مطالعاتی که تاکنون در این زمینه انجام شده، تحولات سیاست گذاری اجتماعی ایران حول یک عامل بررسی شده است. فرضیه مقاله حاضر این است که در دوره های مختلف، عوامل متفاوتی در این زمینه نقش داشته اند و نمی توان کل این دوره را براساس یک عامل توضیح داد. در این مقاله روند تحولات در سه دوره رضا شاه، دوره سقوط رضا شاه تا کودتای 28 مرداد، دوره کودتا تا انقلاب مورد مطالعه قرار گرفته است. بدین منظور، از طریق مطالعه اسنادی و بررسی مذاکرات مجلس شورای ملّی، داده های لازم گردآوری و تحلیل شده است. تحولات سازمانی و نهادی این دوره ها نشان می دهد که در هر دوره عوامل متفاوتی در شکل گیری و توسعه سیاست های رفاهی نقش داشته اند. روی کار آمدن حکومت پهلوی به عنوان سرآغاز شکل گیری دولت در معنای مدرن آن در ایران شناخته می شود. در این دوره انواعی از نهادسازی ها در راستای ملت سازی و دولت سازی انجام شده است که سیاست های رفاهی نیز در همین چارچوب تحلیل می شود. اما بعد از شهریور 1320 و سقوط دولت رضا شاه جنبش چپ در ایران فعال شد و مطالبات اجتماعی نقش بیشتری در شکل دادن به سیاست های رفاهی ایفا کرد. اثرگذاری این عامل نیز از اواسط دهه 30 و پس از کودتای 28 مرداد تقلیل یافت و دولت تلاش کرد با اتکای به درآمدهای رو به افزایش نفت نقش بیشتری در حوزه رفاه برعهده گیرد تا ضمن ایجاد سطح رفاه نسبی برای گروه های مختلف اجتماعی، از این طریق نوعی کنترل و نظارت اجتماعی را نیز اِعمال کند.
آشفتگی در نظر، شتابزدگی در عمل نقد کتاب «سیاست و حکومت در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هفدهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۸ (پیاپی ۵۱)
311-323
رشد علاقه به بررسی تحولات و رویدادهای خاورمیانه از یک سو و گسترش دوره های آموزشی و پژوهشی مطالعات این منطقه طی سال های اخیر، از سوی دیگر، موجب شده است نیاز به آثار آموزشی و تحقیقی بیش از گذشته احساس شود. از این رو انتشار کتاب سیاست و حکومت در خاورمیانه توسط ناشرانی دانشگاهی و معتبر جلب توجه می نماید؛ کتابی که قرار است اسلوب آموزشی داشته باشد و خوانندگان، به ویژه دانشجویان رشته علوم سیاسی در مقطع کارشناسی، را با اطلاعات و تحلیل های پایه در این زمینه آشنا کند. با این حال، بررسی شکلی و محتوایی کتاب نشان می دهد که به رغم دقت ناشران در عرضه اثری جامع و علمی، این نوشته دچار کاستی ها و گاه بی دقتی های متعددی است، به گونه ای که ظرفیت و ارزش آن را برای استناد و تدریس در دانشگاه با تردید روبرو می کند. بر این اساس، مطالبی درباره ویژگی های شکلی و نکات قوت و ضعف محتوای اثر ذکر شده و در پایان نیز توصیه ها و پیشنهادهایی برای ویرایش جدی آن آمده است. به نظر می رسد مهمترین مشکل کتاب آن است که هم از راهنمایی متخصصان حوزه مطالعات خاورمیانه و هم از مشورت صاحب نظران حوزه تعلیم و تربیت، در جهت نگارش اثری آموزشی، بی بهره بوده است.
استراتژی های ملت سازی و توسعه ناموزون در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیستم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۷۸)
65 - 102
حوزههای تخصصی:
این مقاله، رابطه میان استراتژی های ملت سازی و توسعه نامتوازن منطقه ای در ایران را در دوره های پهلوی و جمهوری اسلامی با طرح این پرسش که استراتژی های ملت سازی چه تأثیری بر نابرابری های منطقه ای در ایران داشته اند؟ مورد بررسی قرار داده است. فرضیه مقاله این است که به رغم سرشت متفاوت استراتژی های ملت سازی در دو دوره پهلوی و جمهوری اسلامی، هر دوی این استراتژی ها در ایجاد درجه هایی از توسعه نامتوازن منطقه ای در ایران نقش داشته اند. یافته های حاصل از این مطالعه که به روش تبیین علی مورد پردازش قرار گرفته اند، حاکی از این است که از میان مؤلفه ها و عناصر استراتژی ملت سازی در دوره های یادشده، عناصر مشترک مهمی مانند تمرکزگرایی سیاسی و اقتصادی و سیاست اصلاحات از بالا در ایجاد توسعه نامتوازن مؤثر بوده اند.
دولت-ملت ناکام در مصر (تحلیل تحولات مصر پس از مبارک در قالب نظریه های دولت-ملّت سازی) )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوادث فوریه سال 2011 میلادی مصر، بخشی از پویش های دموکراسی خواهانه در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا محسوب می گردد. اولین پیش بینی ها از نتیجه احتمالی سقوط مبارک، حاکی از کاهش قدرت نظامیان و شکل گیری نظام دموکراتیک بود. اما حوادث پس از آن در قالب ادامه ناآرامی ها و سقوط مرسی، فضای تردید را در مورد آینده این کشور دوچندان کرد. بازگشت تدریجی نظامیان به قدرت در قالب انتخاب رئیس جمهوری با سابقه نظامی، محدودشدن و صدور حکم زندان و اعدام برخی از سران مخالفان و انقلابیون به خصوص از جماعت اخوان المسلمین از نشانه های ناکامی انقلاب 2011 است. مقاله حاضر با به کارگیری روشی توصیفی و تبیینی و در قالب نظریه های دولت-ملت سازی، در پی یافتن پاسخ این سؤال است که در روند تثبیت رژیم دموکراتیک در مصر پس از مبارک، چه موانعی نقش داشتند؟ به نظر نگارندگان، این موانع ارتباط مستقیمی با پروسه دولت-ملت سازی در این کشور آفریقایی دارد. در مصرِ امروز، به دلیل وجود موانعی نظیر نبود اجماع در تبیین هویت ملی، خلل در انتقال باثبات قدرت و نیز گستره عمیق و وسیع فعالیت ارتش در مقابل نهادهای دموکراتیک، نه ملت و نه دولت با ویژگی هایی که در ایجاد پروسه دولت-ملت سازی موفق نقش داشته باشند وجود ندارد.
دموکراسی با زور و چالش های فراروی آن در عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست ترویج دموکراسی در خارج، به ویژه مدل تحمیل آن از طریق زور (دموکراسی با زور) از سوی ایالات متحده آمریکا، همواره بعد از جنگ جهانی دوم در حوزة سیاست خارجی این کشور مطرح شده و در بعضی از کشورها جنبة اجرایی به خود گرفته است. این سیاست، منشأ مجادلات گسترده ای مابین صاحب نظران علوم سیاسی آمریکایی نیز بوده است. اما تحولات یک دهة اخیر در عراق نشان می دهند که این سیاست در این کشور، برخلاف خوش بینی سیاست مداران کاخ سفید، عملاً با شکست مواجه شده است. پرسش اصلی مقالة حاضر این است که موانع فراروی دموکراتیزاسیون در عراق که «مدل دموکراسی با زور» را با چالش های جدی مواجه کرده است، کدام اند؟ فرضیة مقاله بر این است که مؤلفه های چندگانه ای از قبیل تداوم ناامنی و بی ثباتی سیاسی، پایین بودن شاخص های توسعة اقتصادی و اجتماعی، ضعف فرهنگ سیاسی مدنی، حضور برجستة نخبگان و جریانات سیاسی اقتدارگرا در صحنة سیاسی و تعمیق شکاف های قومی و مذهبی همراه با مداخلات خارجی کشورهای منطقه در تشدید این بحران ها، چالش های فراروی دموکراتیزاسیون در عراق بوده و هستند. در این راستا، مقالة حاضر با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی، ضمن اشاره به مجادلات محافل آکادمیک غربی در خصوص سیاست ترویج دموکراسی و مدل دموکراسی سازی با زور، به کنکاش در چالش های فراروی این سیاست در عراق از سال 2003 تا 2016 خواهد پرداخت.
نفت و فرایند دولت - ملت سازی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
95 - 112
حوزههای تخصصی:
نقش آفرینی نفت در روند دولت-ملت سازی ایران در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دیده می شود. در بعد اقتصادی، نفت باعث شکل گیری اقتصادی تک محصولی، حاکم شدن اقتصاد دولتی و غیررقابتی ، عدم رشد بورژوازی و عدم ایجاد نیروهای اقتصادی مولد ،گسترش فساد شده است. نقش ضعیف و حاشیه ای نیروهای اجتماعی در تولید ثروت ملی، سطح پایین و غیراستاندارد شاخص های اجتماعی، جامعه مصرفی و کم بازده، طبقه وسیع حقوق بگیران، زندگی اقتصادی یارانه ای، شکاف های طبقاتی، محدودیت در ایجاد طبقه متوسط هم از نتایج یک اقتصاد وابسته به نفت در حوزه اجتماعی است. تمرکز قدرت، دولت رانتیه، احزاب و گروه های سیاسی دولتی و وابسته و عدم شکل گیری دولت های توسعه گرا نیز از تاثیرات منفی درآمدهای نفت در حوزه سیاسی است. نتیجه اینکه نفت در ایران در یک قرن گذشته عملا فرایند دولت- ملت سازی و روی دیگر آن یعنی توسعه را طولانی، پرهزینه و منحرف کرده است.
Knowing Afghanistan:Can there be an end to the saga?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۳ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
63 - 76
حوزههای تخصصی:
War on terrorism, as the motto which formed the cornerstone of global policies of former neo-conservative administration of the United States, is increasingly becoming ineffective in Afghanistan with the dreaded consequence of spilling over into Pakistan. This inevitable consequence of War on Terrorism</em> in Afghanistan has brought the West face to face with the ‘nest of terrorism’ that CIA built in Pakistan’s so-calledmadrasasof extremist Wahhabi teachings in the first place, with the enthusiastic assistance of Nawaz Sharif’s government in Pakistan, the Al-Saud of Saudi Arabia and the Al-Nahyan of the United Arab Emirates in late 1990s. In their evil planning they found it necessary to invent a state history for Afghanistan based on former British colonial designs for the region during their geopolitics of Great Game with Russia in 19th century. They invented the Afghan state by putting together territories they severed from the veiningPersian Empire of the time. This process of state-manufacturing in Afghanistan though served the colonial purposes at the time, never proved to be working in the sense that is expected of a genuinely founded nation and nation-state. The ills of this ill-designed state will naturally disallow any remedy that is not based on a genuine state-building process in that country. To produce such a remedy Afghanistan needs to address the ills of its state-structure by pinpointing the centrifugal forces that drives various ethnicities apart and to try and find some kind of accommodation among components that makes up the state of Afghanistan. The best method to achieve this in today world of politics would probably be a genuinely designed federalism
خیزش مجدد ناسیونالیسم عربی _ عراقی در عراق (2020-2003)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
131 - 161
حوزههای تخصصی:
هژمونی گفتمان اسلام گرایی سیاسی بعد از سال 2003، منازعات فرقه ای و ظهور داعش در سال 2014، از عواملی بوده اند که باعث کم توجهی به تأثیرات «ناسیونالیسم عربی _عراقی» در عرصه سیاسی عراق جدید شده اند، اما ناسیونالیسم عربی _عراقی، ریشه دیرینی در تاریخ مدرن عراق دارد و تا سال 2003، در قالب مدل های مختلف، گفتمانی مسلط در صحنه سیاسی بوده است. تأثیرات این گفتمان سیاسی، از اشغال عراق تا به امروز نیز، امری مشهود بوده است. این تأثیرگذاری را می توان در پیروزی برخی از نیروهای سیاسی ناسیونالیست سکولار و مذهبی در انتخابات ها، گفتار سیاسی رهبران سیاسی و تلاش آن ها جهت متوازن سازی روابط عراق با کشورهای دیگر ملاحظه کرد. مقاله حاضر، نه تنها به دو گفتمان اصلی ناسیونالیستی در تاریخ عراق مدرن پرداخته، بلکه نقش مهم این ایدئولوژی را بعد از سال 2003 کاوش کرده است. به نظر می رسد، با توجه به ناکارآمدی نیروهای سیاسی مسلط بر صحنه سیاسی در این دو دهه و چالش های متعددی که پیشروی حکمرانی باثبات و دموکراتیک در این کشور قرار دارد، توسل به گفتمان ناسیونالیستی و نقش آن در بسیج سیاسی در آینده بیش از پیش افزایش یابد.
راهبری ملت سازی پایدار مبتنی بر عدالت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، پدیده های متعددی به مثابه ی عوامل موثر بر ساخت دهی و تشکیل ملت ها مدنظر قرار گرفته اند؛ از جمله مهم ترین این عوامل می توان به سرزمین، زبان، مذهب، تاریخ، ایدئولوژی و نژاد مشترک اشاره کرد. ولی تاریخ گواه آن است که در موارد بسیار، با وجود چنین الزاماتی، ملت هایی شکل گرفتند که پایدار نماندند. اگر مبنای شکل گیری ملت ها صرفاً گزاره ای دال بر اهمیت یکی از عوامل ذکر شده باشد، حداقل یک مورد نقض تاریخی وجود دارد که گزاره های فرضیه ی مورد نظر را ابطال می نماید. پژوهش حاضر با رویکردی ابطال گرایانه، ضمن اقدام پژوهی تاریخی و تفسیر ی، با روش تحلیل متون و گردآوری اطلاعات به شیوه ی غیر مستقیم کتابخانه ای و اسنادی، به ذکر یک یا چند موردکاوی، صرفا ً به مثابه ی موارد نقض برای ابطال فرضیه ی اول می پردازد. سپس نتیجه گیری می کند که ملت سازی زمانی پایدار می گردد که توسعه ی ملت بر محور عدالت اجتماعی و بر مبنای عوامل موثر بر ملت سازی نظیر سرزمین، زبان، مذهب و ایدئولوژی مشترک باشد؛ به عبارت دیگر عوامل موثر بر ملت سازی فقط زمانی به ملت سازی پایدار می انجامد که این عوامل با عدالت اجین شده باشند. بر اساس داده های به دست آمده، مثال نقضی برای فرضیه ی دوم یافت نشد؛ در نتیجه نمی توان آن را رد کرد. بنابراین به نظر می رسد که یکی از مهم ترین عوامل پایداری هر جامعه ای، صورت بندی فراگرد ملت سازی بر محور عدالت اجتماعی و ادراک از آن است؛ عدالتی که امکان حیات آزاد، اخلاقی و رو به تکامل را برای همه ی اقوام، فرقه ها، نژادها و زبان ها فراهم آورد.
سیاست گذاری اجتماعی و هویت سازی ملی؛ فراگیری سیاست های کلان اجتماعی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
25 - 48
این مقاله با این مفروض که هویت سازی ملی امری دائماً در حال شدن و مستلزم بازتولید همیشگی است، نسبت بین سیاست گذاری اجتماعی و هویت سازی را به ویژه در جوامع متنوع مطالعه می کند. نوشته حاضر که با روش توصیفی، تحلیلی و در قسمت نخست به صورت کتابخانه ای و در قسمت دوم با تکنیک تحلیل محتوای کیفی صورت می گیرد، با الهام از آرای «بلند» و «لیکورس» به این یافته رسیده است که سیاست گذاری اجتماعی با عام نگری و فراگیری خود موجب پیدایش اجتماع عدالت اجتماعی در جهان واقعی و تقویت حس تعلق شهروندان به مای جمعی و آفرینش همبستگی و سرمایه اجتماعی و مآلاً نیل به استواری و آرامش اجتماعی می شود که همگی از سازوکارها و استلزامات هویت سازی ملی به شمار می آیند. تطبیق نسبت این دو متغیر بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز نشان می دهد که رویکرد قانون اساسی در اصول گوناگون آن به سیاست های کلان اجتماعی مبتنی بر مراعات اصل فراگیر و برابرنگر شهروندی است و در توزیع منابع و منافع به همه شهروندان بدون لحاظ اختصاصات دینی مذهبی و زبانی توجه می کند.
سیاستگذاری آمریکا در مسیر بازسازی آن (با رویکرد جامعه شناسی سیاسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترامپ بارها با اشاره به وضعیت نامطلوب آمریکا، آن را محصول سیاست دولت های پیشین دانسته است. ترامپ با اعلام شعار "آمریکا را دوباره با عظمت کنید"، تأکید کرده است که آمریکا دیگر مانند سابق عالی و استثنایی نیست و ما باید دوباره آمریکا را به جایگاه اصلی و استثنایی آن برسانیم. برای رسیدن به این هدف ترامپ بر مسائل داخلی آمریکا تمرکز کرده و بهبود شرایط داخلی کشور را در الویت قرار داده است. نگاه او به سیاست خارجی به دور از سیاست مداخله گرایی بوده و معتقد است که این سیاست برای منافع آمریکا ضرر داشته است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و مقالات، نگارش گردیده است. هدف از این پژوهش پاسخ به این سؤال اصلی است که، سیاست خارجی ترامپ برای بازسازی عظمت آمریکا بر چه محورهایی تأکید می کند؟ برای تحقق این شعار انتخاباتی سیاست خارجی ایالات متحده در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ بر چهار محور تأکید می کند: "ضدیت با جهانی گرایی آمریکا"، "مهاجرت"، "تجارت" و "ملت سازی". ترامپ به دنبال بازسازی عظمت آمریکاست تا به عنوان یک الگو جهت تقلید و پیروی در جهان باشد.
تکوین و تحول ملت سازی دولتی در امارات متحده عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأسیس امارات متحده عربی در اوایل دهه 1970 محصول اراده ای سیاسی برای به هم پیوستن مجموعه ای از جماعت های قبایلی بود که هویت غالب در آنها، ترکیبی از هویت عشیره ای و اسلامی بود. تبدیل کشور نوپدید از یک مجموعه ازهم گسیخته به یک واحد سیاسی منسجم نیازمند خلق عناصر سازنده هویت ملی، درونی سازی و عمومیت بخشی به آن به عنوان هویتی فراتر از تعلقات قبایلی و فروتر از تعلقات امتی بود که اتباع کشور را به یکدیگر پیوند دهد و احساس ملت بودن را در میان آنها ایجاد کند. با توجه به تقدم زمانی تأسیس دولت بر ملت و محوریت نهادها و نخبگان سیاسی، تجربه ملت سازی در امارات متحده عربی به نمونه ای آشکار از الگویی از ملت سازی است که می توان آن را «ملت سازی دولتی» نامید. ملت سازی دولتی به عنوان شکلی از پدیده ملت سازی در دوران مدرن، فرایندی «از بالا» است که در طی آن دولت و نهادهای دولتی از طریق طراحی و اجرای پروژه ای هدفمند تلاش می کنند تا عناصر و مولفه های هویت ملی را شکل داده، در میان اتباع خود بسط دهند و از این رهگذر مبنای نوینی برای تعلق اجتماعی خلق کنند. مقاله حاضر تلاش دارد تا ابعاد، عناصر و سازوکارهای چنین فرایندی را در امارت متحده عربی عصر محمد بن زاید آل نهیان مورد بررسی قرار دهد. بر مبنای مباحث نظریه پردازان «مدرنیست» پیرامون ملی گرایی، این مقاله سازوکارهای ملت سازی را ذیل چهار محور الف) سنت سازی؛ ب) تاریخ سازی؛ ج) نمادسازی؛ د) غیریت سازی دسته بندی و بررسی کرده است. مقاله نتیجه گیری می کند که ملت سازی در امارات به واسطه سرشت اراده گرایانه و دولتی خود با ناپایداری و بی ثباتی روبرو است.