مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
قواعد
حوزه های تخصصی:
اگر پوشش را یک عمل اجتماعی و معنادار فرض کنیم، نه صرفاً شیوه¬ای برای محافظت از بدن، باید آن را در قالبهای تحلیلی معطوف به معنای اجتماعی، تفسیر نمائیم. نگاه به پوشش به مثابه یک امر نمادین و تلاش برای درک نمادها و کشف معانی به ما کمک میکند تا زاویة جدیدی از این مسأله¬ پرحاشیه دریابیم. توجه به «قواعد» در اعمال اجتماعی و نیز ویژگی قراردادی نمادها در نشانه¬شناسی، میتواند هم تغییرات تاریخی پوشش را تا حدی تفسیر کند و هم تفاوت نگاه به پوشش و لباس را در گروه¬های مختلف و خرده فرهنگ های گوناگون جامعه نشان دهد. توجه به «قاعده¬مند»بودن پوشش و ویژگی نمادین و قراردادی پوشش، اگر در تحلیلهای سیاستگذاران فرهنگی قرار گیرد، می تواند به هدف گیری صحیح سیاست¬گذاری فرهنگی کمک کند.
چیستى قواعد فقه سیاسى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۱
حوزه های تخصصی:
فقه سیاسى عرصه مسائل نوپیدا و حوادث واقعه است و در این میان، قواعد فقه سیاسى نقش ویژهاى در پاسخ گویى به این مسائل دارد. این قواعد راهکارهایى کلى، قابل فهم و انسجام یافته براى استفاده همگان ارائه داده و آشنایى با آنها حاکمان را نیز به پیروى از آن اصول و مقررات وادار مىکند. مقاله حاضر در پى تبیین چیستى قواعد فقه سیاسى منابع، اهداف و ساز و کار اجراى آنهاست.
نظریه افعال گفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده
نظریة افعال گفتاری(Theory of Speech Acts) نظریهای فلسفی است که جان لنگشاو اَستین استاد فلسفة اخلاق دانشگاه آکسفورد در سال 1962 عرضه کرد و پس از او شاگردش جان سرل، فلیسوفِ ذهن و زبان معاصر در کتابی با عنوان افعال گفتاری آن را بسط و توسعه داد.
هدف این نظریه ارائه تحلیل جامعی از نحوة ارتباط زبان با عالم خارج است و در نهایت، به این پرسش اساسی و مهم در حوزة فلسفة زبان پاسخ میگوید که چگونه میتوان از یک سلسله پدیدههای طبیعیِ نه چندان پیچیدهای چون خروج اصوات از دهان یا ایجاد علائم و نشانهها بر کاغذ به یک سلسله اوصاف معناشناختی عجیب چون معناداری، بی معنایی، صدق ، حکایت، حمل ، ارتباط با عالم خارج، دست یافت؟
اهمیت این نظریه از آن جهت است که شاید نخستین تلاش جانانهای است که پس از حملة ویران گر ویتگنشتاین به هر گونه نظریه پردازی در فلسفه، صورت میگیرد و تا حدودی نیز موفق است. فیلسوفان اکنون پس از گذشت چهل سال از طرح این نظریه هنوز به استخراج لوازم و نتایج آن مشغولاند.
راجع به برخی اشتباهات مرسوم زبان آموزان ایرانی در گفتار روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"اشتباه به معنی دور شدن از قواعد کلی پذیرفته شده در سطوح واژگان ‘ ترکیب کلمات و جملات می باشد. از آنجا که بررسی و مطالعه و مشاهده اشتباهات گفتاری زبان آموزان‘ امکان تعیین میزان سطح سختی مبحث مورد نظر در آموزش و ارائه راه کارهای مناسب جهت تکمیل روند آموزش را فراهم می سازد‘ در روش تدریس زبان های خارجی‘ دارای اهمیت خاصی می باشد. اشتباهات گفتاری(زبانی) ممکن است بر اثر تداخل زبانی (زبان مادری و زبان بیگانه) به وجود آیند. اشتباهات دستوری به معنی دور شدن از قوانین و قواعد دستوری در گفتار که عدم تناسب و هماهنگی در بیان مفهوم جمله را دربر دارد‘ می باشند. این گونه اشتباهات به اشتباهات صرفی و نحوی تقسیم می شوند. در اشتباهات نحوی می توان به نقض ترکیب کلمات‘ قواعد ساخت جملات و نقض نظم کلمات و در اشتباهات صرفی می توان به انتخاب اشتباه شکل(کلمه) اشاره کرد. بررسی اشتباهات دستوری زبان آموزان ایرانی برای اولین بار در ایران انجام می شود ونتایج حاصله از آن می تواند به زبان آموزان و اساتید زبان روسی در درک درست مطلب و ارائه روش تدریس مناسب تر و کارایی بیش تر کمک نماید.
"
زایایی و استثنا در قواعد دستوری ( بررسی صفت نسبی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دستورهای زبان فارسی دو اشکال مهم است : یکی اینکه بررسی نمی شود که قواعد دستوری زایاست یا نیمه زایا یا سترون ؛ دیگر اینکه در قواعد زبانی معمولا دارای استثنا هستند ، نه تنها استثناها آورده نمی شود بلکه حتی نامی از وجود استثنا نمی برند . در این گفتار ، نمونه تکواژهای نسبی ساز و استثناهای آنها بررسی شده است .
تحلیلی کمینه گرا از اشتقاق جمله های استفهامی ساده در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ، شیوه اشتقاق جمله های استفهامی ساده را در زبان فارسی بر اساس نظریه برنامه کمینه گرا ( minimalist program ) مبتنی بر دیدگاه چامسکی مورد بررسی قرار میدهد . در چارچوب این نظریه زبان شناختی ، اشتقاق جمله های استفهامی در زبانهای مختلف تابع مطلق فقط یکی از مشخصه های دوگانه است . لذا ، طرح اعمال اختیاری حرکت پرسشواژه در زبانها جایگاه و موضوعیتی ندارد . اما ، بررسی جمله های استفهامی زبان فارسی نشان میدهد که این جمله ها به دو طریق مشتق می شود ...
قواعد مورد استناد قاضی در تفسیر عقد در فقه اسلامی، حقوق موضوعه ایران، مصر و لبنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشخاص، در روابط تجاری خود با یکدیگر عقودی را منعقد می کنند، که گاه در آنچه که طرفین از عقد اراده کرده اند اختلاف ایجاد می شود، و ناگزیر به دادگاه مراجعه می کنند. در چنین مواقعی قضات دادگستری وظیفه دارند اراده طرفین را کشف نمایند مسلم است که قضات حق تفسیر به رأی را ندارند و برای کشف اراده واقعی طرفین، باید مطابق اصول و قواعد معینی عمل کنند که از تشتت آراء و اجحاف به طرفین عقد، خودداری شود . به سبب در دسترس نبودن معیار مناسب برای تحلیل و تفسیر عقد، گاهی آراء متناقض و غیر عادلانه صادر می شود و به جای اینکه دادگستری مرکزی برای احقاق حق و اجرای عدالت باشد، باعث تضییع حقوق افراد می گردد.
با وجود اینکه تدوین قواعد تفسیر عقد در قوانین، در حقوق موضوعه ایران ، ضروری به نظر می رسد،اما تاکنون-بر خلاف برخی کشورهای عربی-این قواعد تدوین نشده و فقط در بعضی مصادیق، به صورت پراکنده از آنها استفاده شده است.در این مقاله می کوشیم تا قواعد و اصولی که قاضی برای احراز قصد طرفین و رفع ابهام از عقد می تواند به آنها استناد نماید، از قبیل: تبعیت عقد از قصد و ترجیح اراده باطنی بر ظاهری، تبعیت از عرف، تساوی اجزاء و موضوع اصلی در حکم ، تفسیر عقد به نفع مدیون ، توجه به تمام بندهای قرارداد برای رفع ابهام وحسن نیت واطمینان را ، از منابع معتبر فقهی، اصولی و حقوقی استخراج و مدون کنیم و آن را مورد مطالعه تطبیقی قراردهیم تا استفاده از آنها تسهیل گردد و زمینه اصلاح قوانین فراهم آید.
قواعد العدد فی اللغه العبریه دراسه مقارنه مع اللغه العربیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تنتمی اللغتان العبریه والعربیه إلى أسره لغویه واحدهٍ هی أسرهُ اللغاتِ السَّامیه.وهذا یعنی أنَّ تشابُههُما لا یحتاجُ إلى کبیرِ عناءٍ لإثباته، ولا سیما من حیثُ قواعدُ اللغه. فالمصادرُ العبریهُ نفسُهَا تذکرُ أنَّ الیهودَ لم یؤلفوا کُتُبَاً علمیهً فی قواعدِ لغتهم إلاَّ بعد أنْ تتلمذوا للعرب، إذ اتجه الیهودُ إلى وضع قواعدِ اللغه العبریه متَّبِعِیْنَ فی ذلک المنهج الذی اتَّبعه علماءُ النحو العربی. ومن هنا نجدُ أنَّ المقارنهَ بین قواعد اللغتین یمکنُ أنْ تُتیحَ إمکاناتٍ واسعهً فی فهم الکثیرِ من غوامض هاتین اللغتین، وتسهمَ فی حلِّ کثیرٍ من المشکلات اللغویهِ التی قد یستعصی حلُّها خارجَ إطارِ المقارنه. کما تساعدُ المقارنهُ، أیضاً، الراغبینَ من العرب فی تعلُّم اللغهِ العبریهِ وذلک من خلالِ إسقاط قواعدِ لغتهم الأم على هذه اللغه، الأمرُ الذی یجعلُ تعلُّمَها أکثرَ سهولهً ویسراً.
کاوشی در موارد اختلافی حد و تعزیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفاوت اساسی میان حد و تعزیر در نظام جزایی اسلام امری پذیرفته شده است. با تتبع در نصوص شریفه و عبارات فقها می توان گفت که ضابطه «معین بودن نوع و اندازه حد از سوی شارع و عدم تعیین نوع و مقدار تعزیر و در اختیار حاکم بودن آن» کلیت نداشته و فقها در جرایمی مانند مجامعت با همسر در روز ماه رمضان، ارتداد، افساد فی الأرض و ...، از حیث حدی یا تعزیری بودن آن با یکدیگر اختلاف دارند؛ لذا می توان اظهار داشت که در جرایم تعزیری هم سنخ با جرایم حدی، بر اساس قاعده «التعزیر بما دون الحد» لازم است میزان مجازات تعزیری کمتر از مجازات حد باشد، اما نسبت به جرایم نوظهور، این قاعده اطلاق نداشته و بر اساس قاعده «التعزیر بما یراه الحاکم» و با توجه به اطلاق مفهوم تعزیر و از باب رعایت مصلحت جامعه اسلامی و نیز ریشه کن کردن فساد از روی زمین، حاکم اسلامی می تواند در تعیین نوع و مقدار تعزیر مبسوط الید باشد.
قواعد و شرایط نسخ احکام شرعی و قوانین موضوعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو نظام فقه و حقوق در عین استقلال از یکدیگر شباهت هایی دارند؛ اصول استنباط فقهی و قواعد استدلال حقوقی در بسیاری موارد از منطق واحد پیروی می کنند. وحدت مفهوم و ماهیت قانون یکی از مشترکات دو نظام است و نیز اوصاف و عوارض قانون ازجمله نسخ آن در فقه و حقوق یکی است. شارع و قانون گذار هر دستوری که صادر می کند در پی منظوری معین است و آن هدف و منظور با مفاد و مدلول قانون محقق می شود. از این معنی در لسان فقها به «حکم» تعبیر می شود و حقوق دانان در توصیف آن از مفهوم «حکم قانون» بهره می گیرند. مطابق ماهیت نسخ، آنچه منسوخ می شود، همان حکم شرعی یا اعتبار قانونی است. شارع و قانون گذار آنچه را که خود پیش تر وضع و ایجاد کرده اند، رفع و الغا می کنند. بر این مبنا، میان مفاهیم حقوقی انسجام و پیوستگی وجود دارد. بر این اساس باید ارتباط وضع و نسخ قانون را فهمید: نسخ قانون شیوه پایان بخشیدن به زندگی موجودی است که با وضع قانون به وجود آمده است؛ هر دو عمل انشایی هستند و تنها در صلاحیت قانون گذار قرار دارند. درنتیجه، از میان منابع حقوق فقط قانون قابل نسخ است. از اینجا معلوم می شود که چرا استعمال عنوان «نسخ» برای قواعد لغو شدة عرفی یا آرای قضایی نوعی مرسوم نیست. فقیهان اسلامی نیز اتفاق نظر دارند که از میان ادلة احکام شرعی تنها احکام کتاب و سنت قابل نسخ است و به رفع حکم عرفی یا عقلی «نسخ» اطلاق نمی شود. به علاوه، ناسخ و منسوخ هر دو باید حکم یا دلیل شرعی باشند. همچنین مفهوم نسخ را باید از مفاهیم مربوط به مقام تفسیر و اجرای قانون تفکیک کرد؛ بر این پایه، سخن از نسخ ضمنی قانون ارتباطی به مقام قانون گذاری ندارد و از قواعد مربوط به تفسیر قوانین و رفع تعارض آن هاست. به همین دلیل با عقیده به نسخ ضمنی قانون، اعتبار آن زایل نمی شود.
بازخوانی قاعده فقهی اعراض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره سیزدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
389 - 412
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بهینه سازی و ارتقای قانون ها موضوعه برای افزایش امنیت مالی در جامعه ضمن مقایسه نظرهای فقهای مختلف شیعه با دیدگاه های موجود در حقوق کشورهای دیگر، درباره ماهیت حقوقی اعراض و تکلیف اموال معرض ٌعنه، این مبحث را با ادله عقلی و نقلی و روش های علم فقه و حقوق بررسی می کند و تنها در صورتی اعراض را موجب قطع ارتباط مالکیت مال با مالکش می شناسد که مال مُعْرَضٌ عنه از اموال کم اهمیت باشد و عدم برگشت مالک و قطع دائم تمایل او به مطالبه مالش، محرز و قراین کافی بر این مطلب موجود باشد. این نظریه می تواند تعدیل کننده افراط و تفریط هایی باشد که به بهانه اعمال این قاعده در جامعه به وقوع پیوسته است یا امکان وقوع دارد و اموال مردم را از تصاحب بی مورد حکومت ها به بهانه و ادعای اعراض در امان بدارد. در این مقاله همچنین تکلیف مال معرض ٌعنه در صورت رجوع مالک از اعراض و تفاوت مال متروک و مال اعراضی بررسی می شود. یکی دیگر از مباحث این مقاله معرفی جایگاه قاعده اعراض در نظام حقوقی ایران و سایر نظام های حقوقی و نقد و برسی دلایل نظریه های موجود در این زمینه و داوری میان آنهاست.
قواعد حاکم بر بهره مندی از روایات تفسیری
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال اول پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱
157 - 173
حوزه های تخصصی:
روایات تفسیری که از مهم ترین منابع فهم آیات قرآن اند، روایاتی هستند که مراد خداوند در آیه را بیان می کنند یا زمینه فهم آن را فراهم می سازند. بهره مندی کامل از روایات تفسیری، بر قواعدی استوار است. پژوهشگر وادی تفسیر با رعایت این قواعد و دستورالعمل هاست که می تواند در فرایند تفسیر از خطا و اشتباه دور باشد و به مراد واقعی خداوند دست یابد. هرچند برخی از این قواعد مورد توجه پژوهشگران حوزه تفسیر بوده اند و در فرایند پژوهش های تفسیری از آنها بهره گرفته شده، این قواعد تاکنون به شکل کامل و متقن تدوین نشده اند. پژوهش حاضر با روش کتاب خانه ای و به صورت توصیفی تحلیلی به واکاوی قواعد بهره مندی از روایات تفسیری در دو بخش عقلی و نقلی پرداخته است. در بخش قواعد عقلی به مواردی همچون؛ دوری از افراط و تفریط در کارآمدی روایات تفسیری، توجه به عدم تناقض در روایات تفسیری و... و در بخش قواعد نقلی به مواردی از جمله؛ ضرورت شناسایی روایات ضعیف و ساختگی، آگاهی از تطبیق ها و تأویل های غالیانه، توجه به توسعه معنایی در روایات و... اشاره شده است. قواعد عقلی حاکم بر بهره مندی از روایات تفسیری، مستقیما از عقل و تحلیل های آن به دست آمده اند؛ دوری از افراط و تفریط در کارآمدی روایات تفسیری، ضرورت تمایز میان روایات مبتنی بر تفسیر، تأویل و تطبیق؛ توجه به عدم تناقض درونی روایات تفسیری، ضرورت بهره مندی از همه روایات تفسیری ناظر به آیه و عدم اکتفا به کتب تفسیری، تطبیق دقیق روایات بر آیات، از مواردی هستند که به عنوان قواعد عقلی در این پژوهش تبیین کرده اند.
مبادیِ فلسفیِ «قواعد» در علومِ اجتماعی از وینچ تا دیویدسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
35 - 57
حوزه های تخصصی:
در این مقاله می کوشم به تحلیلِ فلسفیِ جایگاه و نقشِ «قواعد» در چارچوبِ زندگیِ اجتماعی بپردازم، و نشان دهم که یک علم اجتماعیِ قواعدبنیاد چه مبادی و لوازمی دارد. در این راستا، ابتدا بحثهای کلاسیکِ وینچ دربابِ «کنشهای معنادار» را بازسازی می کنم، و نشان می دهم که چگونه وینچ با تحلیلِ «زندگی اجتماعیِ قاعده مند» نوعی «جامعه شناسی تفسیری» پی می ریزد. سپس به سه نقدِ اصلی به استناد به «قواعد» به عنوان منبعِ تحلیلهای جامعه شناختی می پردازم، که به نظر می رسد خزانه فلسفیِ وینچ برای پاسخ به آنها کفایت ندارد. در گامِ آخر این ادّعا مطرح می گردد که بسیاری از این نقدها به فقدانِ نوعی «نظریه عاملیت» در «نظریه ساختاریِ» ویتگنشتاینیِ وینچ بر می گردد، و از اینرو می توان با افزودنِ یک نظریه عاملیتِ مقتضی آن نقدها را پاسخ گفت. بدین منظور، ایده های دیویدسن، دیگر فیلسوفِ تفسیرگرای سده بیستم، به عنوان منبعی ارزشمند برای دستیابی به فهمِ بهتری از رابطه کُنشگران با قواعدِ اجتماعی معرّفی می شود.
ادبیات چیست؟ خوانشی ویتگنشتاینی از بازی زبانی ادبیات و نمود آن در صید قزل آلا در آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
687 - 728
حوزه های تخصصی:
پرسش از چیستی ادبیات در تاریخ نقد ادبی همواره پاسخ هایی مناقشه برانگیز در پی داشته است. بسیاری از نظریه های ادبی کلاسیک تلاش کرده اند تا چیستی ادبیات را از رهگذر یافتن ویژگی متنیِ یگانه و مشترک در آثار ادبی فراچنگ آورند، اما این رویکردِ ذات باورانه همواره با چالشی اساسی مواجه بوده است: با ظهور آثار «آوانگارد»ی که آن «ویژگی» را نداشتند اما سرانجام به نحوی «ادبیات» به شمار می آمدند، کارآمدی نظریه های مذکور به چالش کشیده می شد. در پاسخ به این چالش، برنهاد مقاله ی حاضر این است که از نگاه ویتگنشتاین متأخر واکاوی قواعد حاکم بر نگارش ادبی نشان می دهد که ادبیات گونه ای بازی زبانی است که در آن «حرکت اشتباه» وجود ندارد. یک برتری تعریف پیشنهادی مقاله ی حاضر نسبت به سایر تعاریف و نظریه های پسا-ویتگنشتاینی این است که تعریف مذکور در عین ذات باورانه بودنْ در «ادبیات» انگاشتنِ آثار «آوانگارد» ادبی با چالش نسبتاً کمتری مواجه خواهد بود. در پایان، خواهیم دید که این تعریف ویتگنشتاینی از ادبیات چگونه به واکاویِ خوانشی جدید از معنای «خود-ارجاع» رمان صید قزل آلا در آمریکا یاری می رساند.
بایسته های پرسمانِ سازه انگارانه در تحلیل سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازه انگاری امروزه پرکاربردی ترین رهیافت ِنظری برای تحلیل سیاست خارجی است. اما این رهیافت تاکنون نتوانسته چارچوبی منسجم و مدل سازی شده در اختیار پژوهشگران قرار دهد. ازاین رو بسیاری از پژوهش ها به ضرورت های نظری، روشی و مفهومی که می بایستی در تحلیل سیاست خارجی درنظر گرفته می شد علم و وقوف کافی نداشته اند. بدین جهت دچار تحلیل های سطحی و «تقلیل گرایی نظری» شده اند. پژوهش های سازه انگارانه در هستی شناسی به «انسان شناسی» و «جامعه پذیری» نپرداخته اند. چنین «مشکلی تاحدودی ناشی از ماهیت سازه انگاری است؛ زیرا سازه انگاری ازآنجاکه حائل و سنتز پوزیتویسم و پساختارگرایی است، ترکیب متناقض نمایی از عناصر عینی و ذهنی را در تحلیل سیاست خارجی دخیل ساخته است. لذا مطالعات «تجربی» نیازمند مطالعات «نظریِ» روشمند است. در این مقاله به این پرسش پرداخته می شود: «براساس سازه انگاری، مبانی و بایسته های نظریِ پژوهش در تحلیل سیاست خارجی کدام اند؟». طبق یافته ها بررسی سیاست خارجی نیازمند تجزیه وتحلیل ساز ه انگاری در ابعاد پنج گانه هستی شناسی، معرفت شناسی، روش شناسی، گونه شناسی و مفهوم شناسی است. در هستی شناسی باید «سطح تحلیل» و «واحدهای تحلیل» مشخص شوند: سطح خُرد (انسان شناسی، جامعه شناسی و دولت شناسی) و سطح کلان (نظام بین الملل، سازمان های بین المللی، حقوق بین الملل، ساختارها و کارگزاران بین المللی). در معرفت شناسی رابطه دانش و ارزش، سوژه و ابژه، تبیین و تفسیر، واقعیت و حقیقت و ماده و معنا تحلیل می شود. هستی شناسی و معرفت شناسی روش پژوهش را مشخص می سازند: کمی یا کیفی. سپس نوع سازه انگاری انتخاب می شود: تفسیری، انتقادی، پسامدرن یا پوزیتویستی. سرانجام سازه های مفهومیِ پایه استخراج و تعریف می شوند: بین الاذهانیت، برساختگی، فرهنگ، هویت، انگاره، معرفت، هنجار و جامعه پذیری. بااین وجود، بایسته های پنج گانه مذکور حاکی از پیچیدگی و دشواری تحلیل سازه انگارانهِ سیاست خارجی است.
مفهوم شناسی «مبانی» در پژوهش های حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۲
9 - 24
حوزه های تخصصی:
واژه « مبانی » از جمله واژگانی است که در پژوهش های حقوقی زیاد به چشم می خورد. با این وجود حقوقدانان در تعریف این واژه و بیان معنای آن اتفاق نظر ندارند. در این پژوهش تلاش می شود با تحلیل تعاریفی که حقوقدانان برای مبانی ارائه کرده اند، نشان داده شود که دو مفهوم « نیروی الزام آور حقوق » و « دلیل اعتبار » از سایر مفاهیم موجه تر اند؛ همچنین کوشش می شود که مفهوم واژه مبانی با مفهوم واژه های برابر و نزدیک آن مقایسه شده وجوه تمایز آن ها مشخص گردد. به علاوه تعدادی از آثار حقوقی که در آن ها واژه مبانی به کار رفته است مورد بررسی قرار می گیرد و از این طریق پرکاربردترین معنای واژه مبانی به کار رفته است مورد بررسی قرار می گیرد و از این طریق پرکاربردترین معنای واژه مبانی و نیز برخی از افراد و مصادیق آن معین می شود.
حقوق بین الملل معاصر: حقوق مبتنی بر تعامل یا تعارض؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۱۶ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
99 - 128
حوزه های تخصصی:
تعارض میان قواعد و هنجارها در هر سیستم قانونی می تواند مشکل ساز باشد، زیرا وجود تعارض می تواند به عنوان تهدیدی علیه تمامیت و کارایی حقوق محسوب می شود. اساساً موضوع تعارض میان هنجارها با موضوع وجود سلسله مراتب میان قواعد حقوق بین الملل در ارتباط است. در حقوق بین الملل کلاسیک که غالباً به عنوان حقوق ناشی از هم زیستی شناخته می شود، روابط به طور عمده، دوجانبه بوده و تعارض های هنجاری منطبق با الگوی دوطرفه است. تحولات حقوق بین الملل، ضرورت ایجاد یک سلسله مراتب در نظام های هنجاری حقوق بین الملل را ایجاب می نماید. آنچه مسلم است اینکه ساختار کنونی حقوق بین الملل تاکنون نتوانسته است به عالی ترین سطح ممکن برسد و به عنوان الگو مطرح باشد.
قواعد تفسیر لغوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
241 - 260
حوزه های تخصصی:
شناسایی قواعد تفسیر لغوی به معنای راهکارهای ضابطه مند در معناشناسی واژه های قرآن کریم، ضرورتی است که با توجه به پیش فرض های مفسر و برخی نقائص در عملکرد لغویان، در نظر داشتن آن در فرایند تفسیر نتایج شگرفی به دنبال دارد. در این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی، قواعد از کتب تفسیری و لغوی استخراج و بررسی شده اند. مهم ترین این قواعد عبارتند از: کاربرد غالب ، تقدیم معنای شرعی بر عرفی و لغوی، عدم اعتماد به مجرد لغت، تقدم اقوال مفسران متقدم بر لغویان. یافته ها نشان می دهد که توجه به همه قواعد، منابع و قرائن در تفسیر لغوی تأثیرگذار هستند و مجرد لغت کارآیی ندارد. این قواعد با اصول ادبی و واژه شناسی منطبق بوده و با اجرای آن، مفاهیم و مدالیل قرآنی همیشه قابل استفاده خواهند بود. به منظور شناسایی قواعد تفسیر لغوی از نتایج به دست آمده در این پژوهش استفاده شود.
بررسی تطبیقی آراء روش شناختی ماکس وبر و پیتر وینچ(مقاله علمی وزارت علوم)
جامعه شناسی در دهه های اخیر دورانی خاص را تجربه کرده است. از یک سو، تاکید بر هدایت مفهومی و روشی و از سوی دیگر فرار از دامن خردگرایی محض که اثرات زیان بار آن در علوم مختلف، به ایجاد تفکرات پسا تجدد منتج گردیده است. وبر را یکی از بنیان گذاران اصلی جامعه شناسی می دانند، اما نوشته هایش بسیار گسترده تر از این عرصه بوده و بسیاری از حوزه های تاریخی، نظریه حقوقی، اقتصاد و مطالعه تطبیقی را در بر می گیرد..... اندیشه های وبر هنوز به طور گسترده، هر چند اغلب با تغییرات ، در جامعه شناسی امروز به کار برده می شود. وینچ هم که قبل از ورود به حوزه جامعه شناسی، در فلسفه و معرفت و اندیشه اجتماعی فعالیت داشته و سپس وارد عرصه جامعه شناسی شده است، و با فرق گذاری بین علم و فلسفه معتقد است که کار علم، بررسی ماهیت علت و معلولی وقایع جزیی و کار فلسفه، بررسی ماهیت واقعیت است. در این نوشتار سعی بر این است که به نظریات و ایده های روش شناسی دو اندیشمند معاصر ماکس وبر بپردازیم که هر یک در عین آن که جانب یکسانی را در پیش گرفته اند، ولی با سرعت و با عمق کما بیش متمایزی در عالم معنا و عمل با ماهیت و وجود و یا ذهن و عین، بحث و جستجو و کنکاش کرده اند.
مدیریت درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران: بررسی قواعد مالی بودجه دولت و صندوق توسعه ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران و نحوه ورود این درآمدها در اقتصاد، از موضوعات مهم در مطالعات اخیر بوده است. بررسی آثار شوک بخش نفت بر سایر بخش های اقتصاد تحت قواعد مالی پیشنهادی موضوع این مطالعه است. با توجه به نقش دولت و بانک ها در گسترش اثرات شوک های نفتی، این مطالعه هر دو بخش را در مدل سازی لحاظ کرده است. یک الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی که مخارج دولت وابسته به درآمدهای نفتی است طراحی و برای اقتصاد ایران شبیه سازی شده و نتایج تحت سناریو پایه و سناریوهای پیشنهادی برآورد شده است. قواعد مالی مورد مطالعه لحاظ کف برای جریان ورودی صندوق و اعمال کف موجودی صندوق می باشند. به منظور بررسی اهمیت ضریب درآمدهای نفتی صندوق، آنرا به شکل متغیر در مدل لحاظ و اثرات شوک بر آن، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این مطالعه نشان می دهد ضریب درآمدهای نفتی ابزار موثری برای اعمال قواعد مالی است و اثر زیادی بر متغیرهای کلان اقتصادی دارد. سیاست اعمال کف برای ضریب درآمدهای نفتی صندوق نسبت به تعیین کف برای موجودی صندوق در کاهش اثر شوک نفتی بر متغیرهای کلان موثرتر می باشد. هر دو سیاست به ثبات متغیرهای کلان اقتصادی و حفظ سهم نسل های آینده از درآمدهای نفتی کمک می نمایند. طبقه بندی JEL: D04, D58, E62, C63, H30