مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
برنامه ریزی درسی
منبع:
پژوهش در برنامه درسی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
57 - 69
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر مهم در برنامه ریزی درسی عنصر زمان بوده که از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد اما همواره مورد غفلت قرار گرفته است. پژوهش حاضر به بررسی اهمیت و جایگاه عنصر زمان در برنامه های درسی بخصوص در دوره ابتدایی با مطالعه موردی شبکه آموزشی دانش آموزان (شاد) پرداخته است. روش پژوهش کیفی بصورت توصیفی تحلیلی و از نوع مروری با جامعه آماری تمامی مدارس دوره ابتدایی سطح شهرستان میرجاوه در استان سیستان و بلوچستان است. شیوه انتخاب حجم نمونه نیز بصورت انتخاب نمونه در دسترس بوده که 2 مدرسه در دسترس (یک مدرسه پسرانه و یک مدرسه دخترانه) انتخاب شد. برای نیل به اهداف پژوهش از ابزار و منابع مختلفی برای جمع آوری اطلاعات چون بررسی کتب، اسناد، مقالات و هم چنین از روش مشاهده از نوع طرح مشاهده کنترل نشده به صورت میدانی در شبکه شاد بهره گرفته شد. شواهد یافته های پژوهش حاکی از آن بود که در شبکه شاد از لحاظ عنصر زمان در برنامه درسی یک نوع سردرگمی و ناهماهنگی آشکاری در اکثر کلاس ها بین معلمان و دانش آموزان حتی در فرآیند زمان بندی برنامه روزانه و هفتگی بین دروس دیده می شد. به عبارت دیگر، عنصر زمان در برنامه درسی شبکه شاد هنوز در بین معلمان جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است.
آینده نگری محتوای مورد نیاز برنامه درسی تربیت بدنی دوره ابتدایی با روش تحلیل ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در ورزش تربیتی (دانشگاهی) پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۸
79 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش آینده نگری محتوای مورد نیاز برنامه درسی تربیت بدنی در دوره ابتدایی با روش تحلیل ساختاری بود. این پژوهش از لحاظ راهبرد هدف گذاری کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی و براساس روش های آینده پژوهی، تبیینی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را صاحب نظران حوزه حوزه تربیت بدنی و برنامه ریزی درسی تشکیل می دادند. انتخاب این افراد به صورت هدفمند بود و تعداد آن ها برابر با 20 نفر بود. جهت شناسایی موضوعات مؤثر بر آینده محتوای برنامه درس تربیت بدنی از مرور ادبیات تحقیق و همچنین مصاحبه با صاحب نظران استفاده شد و مبتنی بر آن تعداد 14 مؤلفه نهایی در ارتباط با آینده محتوای برنامه درس تربیت-بدنی شناسایی گردید. براساس یافته های تحقیق سه متغیر ایجاد انعطاف در محتوا، پویایی در محتوا و ایجاد تنوع در محتوا در مجموع از بیشترین تاثیرپذیری و بیشترین تاثیرگذاری برخوردار بودند در نتیجه چون هم اهمیت و عدم قطعیت بالایی نیز برای خود ثبت کرده بودند به عنوان پیشران های آینده محتوای مورد نیاز برنامه درس تربیت بدنی در دوره ابتدایی مشخص شدند. براین مبنا در تدوین برنامه ها و سناریوهای آتی توجه به پیشران های فوق مبنی بر نقش کلیدی که در محتوای برنامه درس تربیت بدنی ایفاء می-کنند حائز اهمیت خواهد بود.
بررسی نگرش، چالشها و فعالیتهای آموزگاران ابتدایی در مناطق عرب نشین و تکزبانه (مطالعه موردی استان تهران و خوزستان در سال تحصیلی 1400- 1399)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۶
144-117
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی و مقایسه میزان آشنایی آموزگاران دوره ابتدایی با سند برنامه درسی ملی در تهران و خوزستان و بررسی نظر آنان درزمینه محتوای سند ملی برنامه درسی، تأثیر منابع آموشی به زبان فارسی در مناطق عرب نشین بر آموزش و مشکلات و چالشهای آموزگاران ابتدایی در این مورد و فعالیتهای کلاسی آنان است. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و پرسشنامه برگرفته از تحقیقات مشابه به صورت میدانی گردآوری شد. 160 آموزگار کلاس اول ابتدایی خانم و آقا در تهران و خوزستان در پژوهش همکاری کردند. تحلیل توصیفی داده ها براساس آزمونهای مختلف آماری انجام شد. مقایسه میانگین نمره گویه های شاخص اطلاع از برنامه درسی ملی در آموزگاران تهران و خوزستان نشان داد، هرچند آموزگاران تهران و خوزستان از سند ملی برنامه درسی و محتوای آن اطلاعات و اگاهی کافی ندارند در مقایسه دو گروه مشخص شد آموزگاران تهران نسبت به آموزگاران استان خوزستان آشنایی بیشتری با سند برنامه درسی ملی و محتوای آن دارند. هم چنین نتایج مقایسه مدرسان درباره محتوای سند برنامه درسی ملی ارائه شد. براساس یافته های این مطالعه، آموزگاران ابتدایی خوزستان تأثیر محتوای زبان فارسی را بر آموزش نامطلوب ارزیابی کردند و سطح مهارت زبان فارسی آموزگاران و دانش آموزان را برای انتقال دانش و تدریس ناکافی دانستند و تأثیر زبان فارسی را بر آموزش و مشکلات در آموزگاران خوزستان بیش از حد متوسط ارزیابی کردند . از نظر آموزگاران خوزستان، کتابهای زبان فارسی نه تنها کارآمد نیست، بلکه به مشکلات آموزشی آنها می افزاید و آنان فعالیتهای گوناگونی برای رفع این چالش در کلاس انجام می دهند.
تبیین الگوی جاری تصمیم گیری اعضای هیأت علمی در برنامه ریزی درسی کلاسی: نظریه ای داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
206 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی جاری تصمیم گیری اعضای هیأت علمی در برنامه ریزی در سطح کلاس درس است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری در تحقیق کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه بیرجند بودند که 21 نفر از اساتید از طریق نمونه گیری هدفمند و به شیوه ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و گوبا استفاده شد. نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده سی و دو مفهوم محوری و سیزده مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل فقدان جهت گیری علمی در تصمیم گیری های کلاسی به عنوان مقوله ی محوری و شرایط علی (عوامل فراسازمانی، محیطی و انگیزش)، عوامل زمینه ای (مشتمل بر محورهای عوامل رفتاری، عوامل برنامه ای و پشتیبانی)، شرایط مداخله ای تسهیل گر (عوامل مدیریتی، ساختاری و رفتاری)، شرایط مداخله گر محدودکننده (چالش های سازمانی- محیطی و موانع اجرایی)، راهبردها (تصمیم گیری مبتنی بر ساختار پیشین، تصمیم گیری موقعیتی، تصمیم گیری مبتنی بر تفکر محافظه کارانه و تصمیم گیری تعاملی) و پیامد (کاهش اثربخشی و کارایی) سازمان یافت.
نسبت اصول برنامه ریزی درسی و تربیتی مدرسه حکمت بنیان با سند برنامه درسی ملی : مطالعه موردی مکتب اسلامی سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تطبیقی اصول برنامه ریزی درسی و تربیتی مدارس حکمت بنیان با سند برنامه درس ملی انجام شده و به مطالعه موردی یکی از مراکز آموزشی با رویکرد حکمت پرداخته شده است. روش: یک پژوهش کاربردی است که به شیوه توصیفی- تطبیقی است و با استفاده ازروش بردی داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. جامعه تحقیق شامل سند برنامه درسی ملی و اسناد موجود در مکتب اسلامی و سخنرانی ها می باشد که نمونه به شیوه تمام شماری مورد بررسی قرار گرفته است. ابزار جمع آوری اطلاعات علاوه بر اسناد، شامل پرسشنامه و مصاحبه تکمیلی با 3 تن از صاحبنظران است که جهت اعتبارسنجی نتایج از گروه های کانونی با حضور 12 نفر از ایشان استفاده شده است. یافته ها: مجموعه یاد شده در پیاده سازی اصول برنامه درسی ملی، به توسعه فرهنگ و سواد قرآنی؛ تعمیق تقوای الهی و مهارت خویشتنداری؛ توجه به رابطه دوسویه تربیت و تزکیه با تعلیم کتاب و حکمت و عمل به آن؛ ترویج و تعمیق فرهنگ حیا و عفاف و حجاب؛ استفاده از هادی در نقش تسهیل گری و علمدار در نقش معاون؛ تربیت حکمت جو به جای دانش آموز؛ تاکید بر بهره گیری از علوم نافع و کاربردی؛ توجه به عرصه های واقعی یادگیری و برگزاری سفرهای متعدد و حکیمانه؛ تشکیل جلسات امت واحده؛ توجه به جوشش از درون یادگیرنده؛ حرکت علمی از اجمال به تفصیل،کل به جزء و عدم تاکید بر لزوم تفکیک سنی اهتمام جدی ورزیده و مورد توجه قرار داده است و از سوی دیگر لازم است اصول جامعیت و یادگیری مستمر مورد بررسی و مداقه بیشتر این مجموعه قرار گیرد نتیجه گیری: پیاده سازی اصول برنامه درسی ملی با توجه به مولفه های فوق الذکر در مدارس حکمت محور زمینه ساز تحقق نظام توحید در ساختار تزکیه و تعلیم می باشد.
مدلی برای طراحی دوره های آموزشی مهارتی با استفاده از قراردادهای هوشمند بر بستر بلاک چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
197 - 236
با توجه به پیشرفت فناوری و ارتباطات، روش های مدیریت آموزشی سنتی جوابگویی نیازهای آموزشی نبوده لذا، نیاز است تا با استفاده از فناوری های جدید، نظام آموزشی ارتقا داده شود. به همین دلیل، هدف این پژوهش طراحی مدلی است که محتوای دوره های آموزش مهارتی را بر اساس نیاز بازار کار و توانمندی هنرآموز با استفاده از قراردادهای هوشمند بلاک چین تطبیق دهد. روش کلی این پژوهش، علم طراحی است که برای طراحی مدل از روش فراترکیب استفاده شده است. ارزیابی مدل نیز از طریق یک پرسش نامه طراحی شده انجام پذیرفت که این پرسش نامه توسط یک نمونه آماری 30 نفر، از جامعه آماری که شامل معلمان دروس فنی، مدیران بخش آموزش فنی و حرفه ای ادارات آموزش وپرورش و افراد مسئول تدوین رشته ها مهارتی می باشند تکمیل شد که این نمونه ای آماری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده است. اطلاعات پرسش نامه با روش های آماری توصیفی و استنباطی با روش آزمون آماری تی تک نمونه ای تحلیل شد. مدل معرفی شده که با استفاده از فناوری قرارداد هوشمند طراحی شده است، می تواند برای اثربخش بودن آموزش مهارتی بسیار مفید باشد و ارتباط بین بازار کار و آموزش را بهبود ببخشدو نتایج تحلیل های آماری که برای پردازش مدل به دست آمده بیانگر این نکته است که مدل پیشنهادی از درجه اعتبار مناسبی برخوردار است.
طراحی الگوی ارزشیابی برنامه درسی دوره ابتدایی با محوریت تصویرسازی کتاب ها مطابق با معیارهای هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
59 - 69
نظام آموزش وپرورش در دوره ابتدایی از گسترده ترین نظام های کلان در جامعه است که سرنوشت جامعه را در بلندمدت تعیین می کند؛ به عبارت دیگر، مجموعه پژوهش ها و تجربه های دانشمندان و کشورهای جهان، نشان می دهد که توسعه جوامع، رابطه بسیار زیادی با نظام آموزش وپرورش ابتدایی آن ها دارد. با بهره گیری از الگوی مناسب ارزشیابی برنامه درسی در دوره ابتدایی، می توان اطلاعات ارزنده ای جهت تصمیم گیری درخصوص کیفیت برنامه های درسی فراهم آورد تا به واسطه آن اصلاح و بازنگری برخی ناکارآمدی ها انجام پذیرد و اثربخشی و کارایی برنامه های درسی بیش از پیش، افزون گردد. در این پژوهش، تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز انجام گرفت. برای گردآوری داده ها از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. براساس اطلاعات جمع آوری شده الگوی مطلوب ارزشیابی برنامه درسی طراحی و تدوین شده و سپس اعتبار الگوی ارزشیابی برنامه درسی طراحی شده از طریق پرسشنامه محقق ساخته، اعتبارسنجی الگوی ارزشیابی برنامه درسی دوره ابتدایی از طریق تحلیل عاملی و معادلات ساختاری از طریق نرم افزارLISREL 8.8 انجام گرفت. اهداف پژوهش: ارائه الگو برنامه درسی دوره ابتدایی با محوریت تصویرسازی کتاب ها. بررسی برنامه درسی دوره ابتدایی با محوریت تصویرسازی کتاب ها مطابق با معیارهای هنر اسلامی. سؤالات پژوهش: اجرایی ارزشیابی برنامه درسی دوره ابتدایی با محوریت تصویرسازی کتاب ها به چه صورت است؟ چگونه می توان از معیارهای هنر اسلامی در برنامه درسی دوره ابتدایی با محوریت تصویرسازی کتاب ها استفاده کرد؟
جلوه هایی از بهره گیری مضامین ومفاهیم عرفانی درکتب فارسی عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
211 - 228
حوزههای تخصصی:
درس فارسی عمومی ازجمله دروس مهمی است که نقش بسزایی در افزایش دانش ادبی و مهارت های زبانی و نگارشی و نیز آشنایی دانشجویان با مفاخر بزرگ فرهنگی و ادبی کشور دارد و براساس اهمیت وضرورت توجه به آن، با رویکردهای مختلف نقد و پژوهش وتحلیل های مختلفی بر فرم، ساختار، موضوع، مضمون و محتوای آن صورت گرفته است. نگارندگان دراین جستار، با روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی جلوه هایی از بهره گیری از مضامین و مفاهیم عرفانی در چند کتب فارسی عمومی می پردازد تا نشان دهند چه اندازه در این موضوع به اهداف برنامه ریزی درسی نزدیک شده و چه تاثیری درآموزش فرهنگ و ادبیات فارسی دارد. نتایج نشان می دهد مضامین عرفانی (اعم از نظم ونثر) علاوه بر اینکه چاشنی زیبا و جذابی به لحاظ هنری در درس فارسی عمومی دارد، به لحاظ عاطفی و تلطیف افکار و تزکیه نفس، بر روح و روان مخاطبان تأثیری مثبت داشته و مدرس آن را در رسیدن به اهداف عالیه آموزش زبان و ادب فارسی و گستردگی اندیشه مخاطبان و معرفی بزرگان فرهنگ وادبیات وعرفان ایرانی واسلامی، یاری خواهدکرد.
واکاوی دلایل، فرصت ها و چالش های تمرکززدایی در برنامه درسی: مطالعه کیفی
حوزههای تخصصی:
در برخی از کشور ها از جمله ایران نظام آموزشی و برنامه درسی متمرکز است. طی سالیان اخیر تمرکززدایی در نظام آموزشی ایران نیز مانند سایر کشورها مورد توجه مسئولان و برنامه ریزان قرار گرفته است و تمایل زیادی به سمت عدم تمرکز ایجاد شده است. در پژوهش حاضر به واکاوی دلایل، فرصت ها و چالش های تمرکززدایی در برنامه درسی پرداخته شد.با توجه به ماهیت پژوهش از روش کیفی از نوع پدیدارشناسی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه کارشناسان برنامه ریزی درسی بود. نمونه گیری هدفمند از نوع معیار استفاده شد، که با مصاحبه عمیق 7 کارشناس صاحب نظر در حوزه برنامه ریزی درسی، داده های اخذشده به اشباع رسید. داده های حاصل از ادراک و تجارب زیسته کارشناسان به روش تحلیل کلایزی در سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد بررسی قرار گرفتند و از نرم افزار مکس کیودا 11 به عنوان ابزار تحلیل داده ها استفاده شد.یافته های حاصل از پژوهش که حاصل ادراک و تجارب زیسته کارشناسان برنامه ریزی درسی در حوزه تمرکززدایی بود در 3 مضمون اصلی"دلایل و ضرورت های تمرکز زدایی"، "فرصت ها و پیامدهای تمرکززدایی"، "چالش ها و مشکلات تمرکززدایی" دسته بندی شد.تجارب کارشناسان نشان می دهد تمرکز زدایی در نظام آموزشی به دلیل نارکارآمدی سیستم متمرکز بسیار ضروری است اما در این میان اقدامات ستادی در راستای امر تمرکز زدایی بسیار سریع است و موجب آسیب بیشتر می شود و همچنین جهت تمرکز زدایی هنوز نیروی انسانی آموزش و پرورش صلاحیت کافی ندارند و می بایست زیرساخت های سیستمی و تغییر باور ها در این حوزه صورت گیرد.
بررسی تطبیقی خدمات مشاوره و راهنمایی در مدارس ایران و آمریکا
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه ی تطبیقی خدمات مشاوره و راهنمایی در مدارس ایران و آمریکا جهت شناسایی نقاط قوت و ضعف این خدمات در حوزه ها ی برنامه ریزی و اجرایی در راستای ارائه پیشنهادات است. این پژوهش تطبیقی در قالب توصیفی- مروری و بر اساس روش جرج بردی انجام شده است. مهم ترین منابع و ابزارهای اطلاعاتی برای این پژوهش کتب، اسناد و منابع علمی که به موضوع پژوهش مربوط می شوند را شامل می شود. برای شناخت خدمات مشاوره و راهنمایی در آموزش و پرورش هر دو کشور، محتوای خدمات فعلی، استانداردها و شایستگی های مورد نیاز و اهداف سازمان برای آینده ی حرفه ی مشاوره و راهنمایی در مدارس مورد بررسی قرار گرفت و داده های مورد نیاز از منابع موجود، انتخاب، سازماندهی و سپس شباهتها و تفاوت های آنها مشخص و با یکدیگر مقایسه و تفسیر شدند. بر اساس یافته ها، در محتوای خدماتی، استانداردهای مدون برای مشاوران و اهداف آینده، کشور آمریکا در مواردی با ایران شباهت دارد، ولی از مهم ترین تفاوت ها و خلع های شناسایی شده می توان به علل ناکارآمدی نظام مشاوره و راهنمایی آموزش و پرورش، عدم تنظیم محتوای خدمات مشاوره ای مدون از سوی وزارتخانه، بی اعتنایی و عدم آگاهی از استانداردها و شایستگی های مشاور مدرسه و کمبود نیروی مشاوره جهت تحقق اهداف سند تحول بنیادین اشاره کرد و در آخر با توجه به نقصان های شناسایی شده، پیشنهاداتی ارائه گردیده است.
مطالعه کیفی پیش بایست های اجرای رویکرد ترسیم برنامه درسی در رشته های مهندسی (مورد مطالعه: گروه های مهندسی دانشگاه کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۷
97 - 123
یکی از رویکردهای رایج بازنگری برنامه های درسی، ترسیم یا نقشه کشی برنامه درسی است. در این رویکرد استادان به صورت مشارکتی، نقشه برنامه درسی اجراشده را ترسیم کرده و در مرحله بعد، کل برنامه درسی یا بخش هایی از آن را بازنگری می کنند. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان گرایش گروه های مهندسی به اجرای رویکرد ترسیم برنامه درسی و نیز بررسی پیش بایست های اجرای آن بود. در این راستا 14 نفر از مدیران گروه های مهندسی دانشگاه کاشان، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و برای گردآوری اطلاعات با آنان مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. داده های حاصل از مصاحبه ها در محیط نرم افزار اتلس تی به روش کل گرایانه کدگذاری و مقوله بندی شد. پایایی در کدگذاری به روش توافق میان کدگذار محاسبه شد که برای کدهای منتخب از 56/0 تا 67/0 به دست آمد. یافته ها نشان داد که علی رغم تفویض اختیارات لازم، بازنگری برنامه های درسی مهندسی به شکل نظام مند انجام نشده است. ذهنیت استادان مهندسی بیشتر متناسب با رویکرد متمرکز و منتظر ابلاغ برنامه های درسی از سطح بالا است. از تحلیل نظرات مصاحبه شوندگان می توان گفت که اگر چه ضرورت اجرای رویکردهای غیرمتمرکز نظیر ترسیم برنامه درسی به طور کامل توسط استادان رشته های مهندسی درک می شود اما عواملی نظیر عدم آگاهی از اختیارات دانشگاهی برای برنامه ریزی درسی، فقدان مقررات آموزشی و اداری شفاف و فقدان پشتیبانی های لازم، باعث گردیده که از رویکردهای غیرمتمرکز به طور نظام مند بهره برداری نشود.
آموزش درس «آشنایی با معماری جهان» در ایران: تحلیل مضمونی دیدگاه های مدرسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
127 - 151
هدف پژوهش حاضر شناسایی وضعیت کنونی آموزش درس معماری جهان در ایران از دیدگاه مدرسان است تا زمینه ای برای استعمارزدایی از برنامه درسی آن فراهم شود. شرکت کنندگان در این پژوهش نه نفر از مدرسان معماری جهان در نه دانشگاه دولتی هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند گزینش شده اند. گردآوری داده ها با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت گرفت و از نظر مضمونی تحلیل شد و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. شش مضمون اصلی در مصاحبه ها یافت شد: انگیزه های مدرسان، نتایج یادگیری دانشجویان، رویکردهای آموزشی، راهبردهای آموزشی، منابع آموزشی و معضلات آموزشی. بر اساس یافته های پژوهش، مدرسان معماری جهان دانش آموختگانی از رشته معماری هستند که به تاریخ علاقه دارند یا در زمینه تاریخ معماری پژوهش کرده اند. از نگاه آنان اصلی ترین خروجی یادگیری درس تقویت مهارت های طراحی است. آنان برای تدریس از ترکیبِ هشت رویکردِ تاریخ نگارانه، تحلیلی، تطبیقی، توصیفی، سیاق مند، گونه شناسانه، مفهومی و میان فرهنگی استفاده می کنند. اصلی ترین معضلات تدریس عبارتند از اندک بودن زمان درس، توجه بیشتر دانشکده ها به دروس طراحی، فقدان منابع معتبر به زبان فارسی و امکان ناپذیری بازدید از آثار تاریخی برون مرزی. این پژوهش با بررسی انگیزه ها، نتایج یادگیری، رویکردها، راهبردها، منابع و مشکلات آموزشی، به غنای ادبیات آموزش معماری می افزاید و پیشنهادهایی برای توسعه و نوآوری برنامه های درسی ارائه می کند.
بررسی ضرورت ارائه دروس معارف اسلامی در مقطع کارشناسی دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی ضرورت ارائه دروس معارف اسلامی در مقطع کارشناسی می باشد. یکی از عناصر اصلی برنامه ریزی درسی، تبیین منطق و ضرورت هر درسی می باشد. این مقاله ضمن بررسی ضرورت های ارائه دروس معارف اسلامی با رویکرد کیفی و روش توصیفی، طی مصاحبه نیمه باز با 34 نفر از اساتید معارف و 32 نفر از دانشجویان، به نتایج زیر دست یافت. اساتید معارف و دانشجویان در موارد زیر در خصوص ضرورت ارائه دروس معارف هم نظر هستند: 1- معرفت افزایی، آموزش و استحکام بنیادهای فکری و اعتقادی. 2- آموزش ارتقاء سبک و سطح زندگی برتر. 3- ارتباط با اساتید معارف و عالمان دینی و الگو گیری از آنان. دو مقوله بعدی فقط مد نظر اساتید معارف بود. 1-ضرورت هماهنگ بودن با نظام آموزشی جهانی. 2- پیاده سازی اسناد بالا دستی و اسلامی سازی دانشگاه ها. پیشنهاد: نهاد و گروه معارف، جمعی را مرکب از نمایندگان نهاد، گروه معارف، دانشجویان و یکی از اساتید مرتبط با موضوع؛ تحت نظارت متخصص برنامه ریزی درسی تشکیل داده و دروس معارف را مورد بازنگری و برنامه ریزی مجدد بر مبنای یافته های پژوهش قرار دهند.
آسیب شناسی برنامه درسی رشته بازیگری در مقطع کارشناسی ارشد در دو دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه هنر تهران بر اساس الگوی فرانسیس کلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
45 - 54
حوزههای تخصصی:
در این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی و از نوع پیمایشی و دلفی است، که نظر دارد بر اساس الگوی فرانسیس کلاین چه آسیب ها و موانعی در آموزش بازیگری در مقطع کارشناسی ارشد وجود دارد و چه راه کارهایی برای ارتقای جایگاه و سطح کمی و کیفی آموزش بازیگری در این رشته پیشنهاد می شود؟ جامعه آماری این تحقیق دانشجویانی هستند که در دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه هنر تهران در بازه زمانی سال های 1396 تا 1399 دروس الزامی خود را گذرانده یا فارغ التحصیل شده اند. تعداد کل این دانشجویان110 نفر است و 50 نفر از اعضای هیئت علمی و استادان مدعو در این دو دانشگاه است. در روش تحقیق، با استفاده از نمونه گیری تصادفی، 60 نفر دانشجو و 12 نفر از استادان، بر اساس جدول مورگان تعیین شدند. برای جمع آوری اطلاعات و داده ها از پرسشنامه محقق استفاده شده است. برای تعیین روایی، پرسشنامه در اختیار استادان و دانشجویان قرار گرفته و پس از بررسی و با حذف سؤالات تکراری، پرسشنامه نهایی با 65 سؤال برای دانشجویان و 63 سؤال برای استادان به وسیله آزمون پنج گزینه ای در مقیاس لیکرت، تهیه شد. برای تعیین پایایی آزمون، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. برای روش آماری در این پژوهش، آمار توصیفی و آمار استنباطی t برای دو گروه مستقل، و آزمون فریدمن برای مقایسه رتبه میانگین استفاده شده و برای محاسبه دقیق داده های آماری نرم افزار spss به کار رفته است. فرضیه اصلی در این مقاله آن است که دیدگاه استادان و دانشجویان در مورد کیفیت درونی برنامه درسی با توجه به عناصر ذکر شده تفاوت وجود دارد. نتایج نشان می دهد که با توجه به بازنگری های دقیق برنامه های درسی و آموزشی و با ارتقای محتوای برنامه های درسی و تحقق اهداف و نیروی متخصص می توان سطح کیفی آموزش را در این رشته ارتقا بخشید.
تحلیل و نقد کتاب مبانی برنامه ریزی درسی آموزش ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به نقد کتاب مبانی برنامه ریزی درسی آموزش ابتدایی موسی پور با رویکرد توصیفی و تحلیلی و در دو بعد شکلی و محتوایی می پردازد. جهت تحلیل، از شیوه نقد و بررسی بر اساس "اصول راهنمای تهیه مقالات نقد نشریه علمی-پژوهشی پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی" بهره گرفته شد. پس از معرفی کلی اثر، در گام اول به امتیازها و کاستی های ابعاد شکلی و صوری کتاب اشاره شد. در این زمینه به ترتیب به بررسی جلد و طرح روی کتاب، تحلیل قواعد ویرایش و نگارش کتاب و بررسی فهرست منابع و ماخذ آن پرداخته شد. در گام بعد به توصیف، تحلیل و نقد محتوایی کتاب و نقاط قوت و ضعف ابعاد محتوایی آن توجه گردید. در این زمینه نیز به ترتیب به بررسی تناسب عنوان و فهرست مطالب با محتوای کتاب، تفکیک فصول کتاب و سازماندهی و انسجام محتوا و ارائه مطالب پرداخته شد. همینطور به واکاوی جدید بودن و کاربردی بودن محتوا اشاره گردید. در پایان می توان اظهار داشت که به نظر می رسد محتوای کتاب نتوانسته انتظار خواننده از کتاب را با تأکید بر سه ویژگی مبانی برنامه ریزی درسی، آشنایی با برنامه ریزی درسی آموزش ابتدایی و کاربردی بودن، برآورده سازد. ضمنا پیشنهادهایی برای اعتلای اثر ارائه گردید.
بررسی برنامه درسی رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در توانمندسازی دانشجویان از نظر مهارت های فنی، اجرایی، دانشی و نگرشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی برنامه درسی رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در توانمندسازی دانشجویان از نظر مهارت های فنی، اجرایی، دانشی و نگرشی بود. طرح پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و از نظر رویکرد، کمی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دانشجویان رشته های برنامه ریزی درسی در دوره کارشناسی ارشد دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در هفت سال اخیر به تعداد 122 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی مورگان استفاده شد و 85 نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که در چهار بخش مهارت های فنی، اجرایی، دانشی و نگرشی بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به تائید متخصصان رسید. پایایی کل پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 978/0 برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد و...) و همچنین برای پاسخ به سؤال های پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. نتایج نشانگر آن بود که میانگین برنامه درسی رشته برنامه ریزی درسی در توانمندسازی دانشجویان برابر با 40/3 بود. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معنادار در سطح 05/0 معناداری بین میانگین برنامه درسی در توانمندسازی دانشجویان از نظر مهارت های فنی، اجرایی، دانشی و نگرشی با میانگین مطلوب (4) وجود دارد و میانگین به دست آمده در هر چهار مهارت کمتر از وضعیت مطلوب (4) می باشد. در این راستا چنین می توان نتیجه گرفت که برنامه درسی رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در توانمندسازی دانشجویان از نظر مهارت های فنی، اجرایی، دانشی و نگرشی در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و باید در این چهار مهارت، در برنامه درسی رشته تغییراتی داده شود.
بررسی وضعیت موجود و مطلوب مشارکت مدیران و کارفرمایان در برنامه ریزی درسی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل فرایند طراحی برنامه های درسی دانشگاهی در ایران با استفاده از مدل دکر واکر
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ زمستان ۱۳۸۸ شماره ۸
127 - 150
حوزههای تخصصی:
دیدگاه ها و مدل های زیادی برای تدوین برنامه های درسی و تبیین آن وجود دارد که می توان آنها را در دو دسته، سنتی و نومفهوم گرایی طبقه بندی کرد. یکی از کامل ترین مدل های برداشت سنتی از برنامه درسی، مدل دکر واکر است. این مدل فرایند برنامه ریزی درسی را در سه مرحله کلی، دیدگاه بنیادی (خط مشی اعتقادی)، عمل فکورانه (تأمل و بررسی) و طرح خلاصه کرده است و هدف مقاله حاضر آن است که فرایند تدوین برنامه های درسی دانشگاهی با توجه به این سه مرحله تحلیل شود. ماهیت طبیعت گرایانه الگوی واکر روش تحقیق را به سمت کیفی بودن سوق داده و از مصاحبه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. داده ها از دو طبقه مدیران ارشد و میانی وزارت علوم (10 نفر ) جمع آوری، مقوله بندی و تفسیر شده است. یافته های پژوهش بینگر آن است که تلقی از برنامه های درسی در کشور، تلقی حداقلی (سرفصل های دروس) است و نظام برنامه ریزی درسی دانشگاهی به صورت ظاهری با مدل واکر تطابق دارد، اما به دلایلی، از جمله سیستم متمرکز و از بالا به پایین و نبود مراکز تدوین برنامه های درسی در دانشگاه ها با جزئیات مراحل مدل واکر، هماهنگی نداشته و آنچه از جلسات تدوین برنامه های درسی دانشگاهی حاصل می شود، سرفصل های دروس است که به عنوان سند در گروه های آموزشی به صورت کامل و در برخی موارد با اعمال تغییرات جزئی، اجرا می شود.
ارزشیابی کیفیت برنامه درسی دوره کارشناسی ارشد رشته برنامه ریزی درسی بر اساس مدل کانو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین کیفیت برنامه های درسی جدید دوره کارشناسی ارشد رشته برنامه ریزی درسی بر اساس مدل کانو انجام گرفته است. روش پژوهش، بر اساس هدف ازنوع کاربردی، بر اساس ماهیت از نوع توصیفی- پیمایشی و به لحاظ رویکرد نیز کمی است. جامعه آماری شامل همه دانشجویان دوره کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی دانشگاه های دولتی کشور و استادان رشته برنامه ریزی درسی بودند. روش نمونه گیری به شیوه خوشه ای چندمرحله ای بود. از میان استان های کشور، 14 استان و 15 دانشگاه دولتی انتخاب شد. در هر دانشگاه نیز دانشجویان و استادان آن به روش تصادفی انتخاب شدند که بر اساس جدول مورگان تعداد نمونه برای دانشجویان 285 نفر و برای استادان 113 نفر تعیین شد. برای گردآوری داده از روش میدانی و پرسشنامه های محقق ساخته استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t همبسته و ماتریس کانو استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که انتظارات دانشجویان در عناصر ده گانه اکر بیشتر از ادراکات آنها است. همچنین بین انتظارات و ادراکات استادان از منطق، هدف ها، محتوا، فعالیت های یاددهی و یادگیری، مواد و منابع یادگیری، زمان و مکان یادگیری و ارزشیابی تفاوت وجود دارد.
آسیب شناسی محتوایی دروس معارف اسلامی دانشگاهها:گرایش مبانی نظری اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف آسیب شناسی محتوایی اهداف و سرفصلهای دروس مبانی نظری اسلام، مصوّب شورای عالی انقلاب فرهنگی(23/4/1383)، با استفاده از دیدگاههای شهید مطهری، برنامه ریزی درسی و روان شناسی انجام شد و نتایج آن می تواند در بازنگری برنامه این دروس استفاده شود. روش: روش تحقیق، از نوع کاربردی- توسعه ای، با روش توصیفی- تحلیلی(محتوایی-کیفی) با استفاده از منابع کتابخانه ای بود. یافته ها: محتوای مصوّب با رویکرد دانش افزایی کلامی، تناسب لازم را با مشخصات اسلام از دیدگاه شهید مطهری ندارد و فاقد ماهیت میان رشته ای است. این اهداف بدون توجه به ابعاد شناختی، نگرشی و مهارتی تدوین یافته و به نیازها بی توجه است. سازمان دهی محتوا نیز دارای اشکالات اساسی است. نتیجه گیری: با توجه به سرعت تحولات علمی و تغییر نیازها از یک سو و قدمت و اشکالات اساسی موجود در برنامه کنونی از سوی دیگر و نیز تغییر نظام آموزش وپرورش، ضرورت بازنگری کامل در برنامه دروس معارف اسلامی، انکارناپذیر است؛ بنابر این، برای تدوین برنامه جدید، پیشنهادهایی ارائه شده است.