مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تحول دیجیتال
منبع:
دانشنامه تحول دیجیتال دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳
73 - 87
حوزه های تخصصی:
همگام با تحول دیجیتال و ظهور فناوری های نوین مثل اینترنت اشیاء، موضوع گستردگی، چابک سازی و مدیریت زیرساخت ها و شبکه های ارتباطی نیز با رویکردهای نرم افزاری، سرویس گرایی، متن باز بودن و مجازی سازی توسعه پیدا کرده است، به طوریکه توسعه شبکه های نرم افزار محور، از ارکان اصلی سفر تحول دیجیتال شرکت های تلکامی قلمداد می شود. از این رو نیاز است صنایع تلکامی ایران، آمادگی پذیرش و مهاجرت به این فناوری را برای مدیریت شبکه های نوین و پیچیده داشته باشند. پژوهش حاضر با در نظر گرفتن اهمیت موضوع، به سؤال سطح آمادگی پذیرش شبکه های نرم افزار محور در سفر تحول دیجیتال شرکت های تلکامی ایران به چه میزان است؟ پرداخته است. داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه از 54 متخصص خبره تحول دیجیتال تلکامی در ایران در سال 1400 فراهم شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از روش تحلیل عاملی تائیدی، آزمون ویلکاکسون تک نمونه ای و آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد دغدغه های موجود، بیشتر در زمینه های تأمین امنیت، تأمین کنندگان و نیروی متخصص است؛ لیکن رویکرد مثبتی در پذیرش شبکه های نرم افزار محور وجود دارد. همچنین یافته های این بررسی نشان داد که توجه به منافع شبکه های نرم افزار محور در صنعت تلکام (99/5) در اولویت اول قرار داشته و عوامل اصلی به کارگیری (97/5)، تأثیرات تجاری (56/4) و موانع پذیرش (5/4) در رتبه های بعدی قرار می گیرند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل کلیدی موثر بر نقشه راه فناوری صنعت 4.0 با رویکرد توسعه بهره وری اقتصادی در صنایع تجهیزات نیروگاهی و تامین انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های کاربردی اقتصاد سال نهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
203 - 230
حوزه های تخصصی:
روند روبه رشد فناوری در دنیای معاصر موجب تغییرات چشم گیری در زندگی و شیوه مشاغل و فناوری های دیجیتال گردیده است. تحولات حاصل از پیدایش صنعت 4.0، سبب حرکت سریع به سوی فناوری های مدرن هوشمند و دیجیتال شده است. از ابزارهای مدرن جهت برنامه ریزی و مدیریت فناوری در سازمان نقشه راه فناوری است که با تحلیل های محیطی و ردیابی های فناوری به صنایع گوناگون جهت آینده نگری یاری می رساند و با رصد نیازهای مشتریان، فناوری های مناسب ارائه می نماید. نقشه راه فناوری سازمان ها را مجهز به سیستم های تولید هوشمند و دیجیتال می نماید. هدف از این پژوهش شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر نقشه راه فناوری صنعت 4.0 در صنایع تجهیزات نیروگاهی و تأمین انرژی می باشد. در این پژوهش با مطالعه ادبیات موضوع و اخذ نظر خبرگان و استفاده از ابزار دلفی فازی، 14 عامل و 46 زیر عامل در قالب 6 بعد شناسایی گردید. نتایج حاصله عوامل مؤثر بر مدل نقشه راه فناوری صنعت 4.0 را معرفی نموده که به وسیله فرایند تحلیل شبکه ای فازی اولویت بندی گردیده است. نتایج FANP نشانگر این است که بالاترین وزن را زیر عامل طراحی و تولید هوشمند داراست و همچنین عامل پیشران های تکنولوژیک دارای رتبه اول و عامل زیرساخت های نرم و سخت در رتبه دوم و عامل پیشران های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در رتبه سوم می باشند.
طراحی مدل قراردادهوشمندتوافق سطح خدمات با راهبرد تحول دیجیتال بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی آذر و دی ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
75 - 100
حوزه های تخصصی:
قرارداد هوشمند توافقنامه سطح خدمات، میزان تعهدی است که بین ارائه دهنده خدمت و مشتری در غالب، یک توافق نامه الکترونیکی منعقد وبر روی بلاکچین فعال می گردد تا بدون نیاز به واسطه ها به طور خودکار اجرا شود. هدف از این مقاله، ارائه الگوی قرارداد هوشمند توافقنامه سطح خدمات با راهبرد مزیت رقابتی تحول دیجیتال بر اساس نظریه داده بنیاد است. این پژوهش، بر اساس نظریه داده بنیاد، با رویکرد کیفی وبر اساس مطالعه ادبیات و پیشینه موضوع از 44 مقاله در بازه زمانی 2017 تا 2021 و مصاحبه عمیق از 20 نفر خبرگان انجام شد. متون مصاحبه در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیودا 20 استفاده گردید. روش نمونه گیری از نوع گلوله برفی است که درمجموع با انجام 20 مصاحبه با اساتید و خبرگان حوزه های مختلف مدیریت فناوری اطلاعات، مهندسی کامپیوتر، مدیریت بازاریابی اشباع نظری حاصل شد. بر اساس نتایج پژوهش، برخی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر قرارداد هوشمند توافقنامه سطح خدمات شامل تطابق قصد، اعتماد الکترونیکی، اعتمادسازی میان شرکای تجاری، آنالیز پیشرفته اطلاعات، مشتریان هوشمند، شفاف سازی انتظارات طرفین، پشتیبانی دیجیتالی هوشمند، دانش و مهارت شبکه ای، ارتباطات هوشمند، اینترنت اشیا، تحلیل هوشمند، بلاکچین و غیره است. پژوهش حاضر منجر به ارائه الگوی پارادایمی با عنوان طراحی مدل قرارداد هوشمند توافقنامه سطح خدمات با راهبرد تحول دیجیتال بر اساس نظریه داده بنیاد شد.
چالش ها و الزامات اجرای راهبرد تحول دیجیتال در صنعت تلکام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی آذر و دی ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
133 - 158
حوزه های تخصصی:
امروزه، تحول دیجیتال به بخش مهمی از حیات انسان ها و کسب و کارها تبدیل شده است؛ به نحوی که هر سازمانی که به دنبال رشد، گسترش، افزایش کیفیت و تثبیت پایداری باشد، نیازمند آن است. در این رهگذر شرکت ها، کارورهای ارائه دهنده خدمات ارتباطی و بنگاه های اقتصادی فعال در حوزه تلکام در رأس این تحول شگرف قرار دارند. این کسب و کارها همواره در سراسر جهان در تلاش برای اتخاذ استراتژی های مختلف تحول دیجیتال بوده و برای اینکه بتوانند در بازارهای رقابتی و مرتبط باقی بمانند، می بایست تلاش نمایند تا راه کارها و راهبردهای دیجیتالی مختلفی را با موفقیت پیاده سازی و اجراء نمایند. این شرکت ها در این تلاش سریع برای مشارکت و نقش آفرینی در زمینه تحول دیجیتال و ظهور نوآوری و ابتکار در بازار، اغلب با چالش های متعدد مشابهی روبه رو هستند. لذا، در پژوهش حاضر تلاش شده است تا ضمن شناسایی چالش های موجود در زمینه تحول دیجیتال در صنعت تلکام، الزامات اجرای راهبرد تحول دیجیتال در این صنعت نیز مورد شناسایی و تبیین قرار گیرد. این پژوهش به صورت مرور سیستماتیک مبانی نظری انجام شده است و پس از بررسی مقالات و گزارش های معتبر، مقالات و گزارش هایی که معیارهای پژوهش را داشته اند، مورد مطالعه قرار گرفته اند. یافته های پژوهش، گواه بر آن است که شرکت های تلکام با چالش های منحصر به فردی از جمله: کالایی سازی خدمات اتصال اصلی، تقاضا برای پیشنهادهای متفاوت و شخصی شده توسط مصرف کننده خدمات دیجیتال، رقبای خارجی جدید، ظهور پیشرفت های قابل توجه در حوزه نرم افزار و فناوری، و مدل های کسب و کار تحول آفرین جدید مواجه هستند. در این راستا، این بازیگران بازارهای ارتباطی برای آنکه بتوانند در بازارهای جدید و در مواجهه با چالش های مذکور موفق عمل نمایند، لازم است تا استراتژی های دوجانبه ای را به کار بگیرند. این استراتژی ها می توانند به نحو مؤثری در ارتباط با تجربه مشتری، فرایندها، سیستم ها و شبکه ها، کارکنان، زنجیره تأمین و مدل های کسب و کار اعمال شوند.
ترسیم نقشه هم واژگانی مدارک حوزه تحول دیجیتال متمرکز بر بخش دولتی در پایگاه Web of Science(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۸
30 - 44
هدف: پژوهش حاضر با هدف ترسیم نقشه هم واژگانی مدارک حوزه تحول دیجیتال متمرکز بر بخش دولتی در پایگاه وب آو ساینس انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش تحلیلی است که با استفاده از مطالعات علم سنجی و روش های کتابخانه ای، تحلیل هم رخدادی واژگان و تحلیل شبکه اجتماعی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش تعداد 536 برونداد علمی حوزه تحول دیجیتال از سال 1996 تا سال 2022 در پایگاه وب آو ساینس است. تجزیه و تحلیل داده ها و ترسیم نقشه هم رخدادی واژگان با کمک نرم افزارهای Excel، Bibexcel، HistCite و VOSviewer انجام شد. یافته ها: کشور انگلستان، روسیه و هند دارای بیشترین انتشارات علمی در این حوزه بودند. دانشگاه دالهاوزی، دانشگاه اقتصاد پلخانف، دانشگاه برونل لندن بیشترین نقش را در تولید انتشارات علمی در این حوزه داشتند. شش خوشه از تحقیقات تحول دیجیتال در بخش دولتی شکل گرفته است که شامل خدمات دولت دیجیتال، زیرساخت دیجیتال، استراتژی تحول دیجیتال، رهبری و حکمرانی دیجیتال، فناوری های تحول آفرین و خوشه نوآوری دیجیتال هستند. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که اکثریت مطالعات حول محور دولت الکترونیک، فناوری اطلاعات و ارتباطات، دیجیتالی شدن، کسب وکار، رقومی سازی و استراتژی دیجیتال صورت گرفته که لزوم توجه به زیرساخت مناسب و متحول ساختن دولت جهت حرکت به سوی تحول دیجیتال در خدمات را نشان می دهد؛ اما تولیدهای کم در این زمینه نشان می دهد که دولت ها در این زمینه به شکوفایی لازم نرسیده اند. بنابراین، نیاز به همکاری های بین المللی جهت تحقق چنین هدفی برای کشورها الزامی است.
ارائه نقشه راه تحول دیجیتال در حوزه منابع انسانی با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: به رغم سرمایه گذاری های انبوه در حوزه مدیریت منابع انسانی دیجیتال، نرخ شکست این طرح ها بالا است. یکی از مهم ترین دلایل شکست این طرح ها، وجود نداشتن یک نقشه راه و متدولوژی مناسب برای منابع انسانی دیجیتال می باشد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارائه نقشه راه تحول دیجیتال در حوزه منابع انسانی است. روش شناسی: پژوهش حاضر با استفاده از روش فراترکیب انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات در پژوهش حاضر، اسناد و مدارک گذشته در این زمینه است که به طور کلی شامل 31 مقاله می شود. شیوه تحلیل داده ها براساس کدگذاری سه مرحله ای است. یافته ها: نتایج بیانگر این است که نقشه راه تحول دیجیتال در حوزه منابع انسانی شامل سه لایه زیرساخت، فرایندها و اهداف می باشد. لایه زیرساخت دربرگیرنده عوامل فنی و فناوری نوین، عوامل انسانی و فرهنگی، عوامل مدیریتی و عوامل سازمانی؛ لایه فرایندها دربرگیرنده سه بحث اصلی: فعالیت های پشتیبانی، فعالیت های اصلی و فعالیت های ارزیابی و توسعه ای و لایه اهداف دربرگیرنده: کارکنان دیجیتال، محیط کار دیجیتال، یکپارچگی راهبردی، بهبود تجربه کارکنان، بهبود زمان، هزینه و کیفیت خدمات منابع انسانی می باشد.
الگوی نوآورانه بانکداری اجتماعی مبتنی بر تحول دیجیتال در صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مدیریت تحول سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
121 - 149
توسعه زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات و تجهیز کشورها به منابع اطلاعاتی و ارتباطی برخط، بانک ها را با توجه به جایگاه استراتژیکی که در صنعت مالی دارند، در سال های اخیر از فضای سنتی به بستر بانکداری مبتنی بر زیرساخت های متمرکز و فرا شعبه ای سوق داده است. مفهوم بانکداری اجتماعی با تکیه بر ارتقاء فناوری و داده محوری، فضای جدیدی را در اختیار صنعت بانکداری کشور قرارداده که در این پژوهش شناسایی شاخص های مؤثر بر فرآیند نوآوری بانکداری اجتماعی با رویکرد تحول دیجیتال مدنظر قرار گرفته است. پژوهش حاضر، از حیث هدف کاربردی بوده و در پژوهش های کیفی-کمی دسته بندی می گردد. جهت شناسایی شاخص های مؤثر بر فرآیند نوآوری بانکداری اجتماعی با رویکرد تحول دیجیتال با استفاده از مرور جامع ادبیات و پیشینه پژوهش و روش دلفی، از نظرات اساتید حوزه مدیریت تکنولوژی و نوآوری، مدیران و کارشناسان خبره صنعت بانکداری کشور استفاده شده است. همچنین برای بررسی برازش مدل نظری پژوهش، روش مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار AMOS مورداستفاده قرار گرفته و با تحلیل عاملی 36 شاخص در قالب 6 عامل کلیدی در زمینه فرآیند نوآوری بانکداری اجتماعی با رویکرد تحول دیجیتال شناسایی و تأیید گردید. نتایج نشان دهنده آن است عوامل کلیدی قوانین و سیاست ها، رویکرد نوآورانه، امنیت، ساختار صنعت بانکداری، عوامل اجتماعی و زیرساخت تحول دیجیتال به ترتیب بیشترین تأثیر را در ارائه الگوی نوآورانه بانکداری اجتماعی مبتنی بر تحول دیجیتال در صنعت بانکداری ایران داشته که مدیران ارشد و سیاست گذاران صنعت بانکداری می بایست در جهت تقویت این عوامل بکوشند.
بررسی روند تحول و راهبرد دیجیتال صنعت بیمه کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
158 - 141
این مقاله به منظور بررسی روند تحول صنعت بیمه کشور به جمع آوری داده از شرکت های نوپای نوظهور بیمتیس، بیمه بازار، بیمیتو، ازکی و بیمه دات کام پرداخته است. با هدف بررسی عمیق از موردهای مذکور، از روش موردپژوهی تطبیقی استفاده شده است. در این پژوهش با دو سوال چگونگی روند تحول دیجیتال در صنعت بیمه و شناخت راهبردهایی برای بالا بردن نرخ موفقیت استارت آپ های بیمه ای به جمع آوری داده ها از مصاحبه های عمیق و مشاهده مشارکتی واز اسناد پرداخته امّا تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و از منابع کتابخانه و میدانی برای گردآوری داده های اولیه استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که بسترهای لازم برای تحول صنعت بیمه کشور به صورت کامل آماده نشده است و شرکت های نوپا با چالش های بسیار جدی روبرو هستند. در نهایت مدل نظریه سازی شده شرکت های نوپای بیمه ای ارائه شده و پیشنهادهایی برای کمک به این روند تحولی بیان شده است. ایجاد زیرساخت های لازم توسط نهاد نظارتی صنعت بیمه برای تسهیل زمینه ای شرکت های نوپا در مرحله گذار دیجیتال می تواند با طراحی استراتژی تحول صنعت و ترسیم نقشه تحول دیجیتال صنعت بیمه، راهی روشن را پیش روی فعالان بازار قرار دهد.
ارائه چارچوبی برای ارزیابی بلوغ دیجیتال سازمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
سازمان ها برای طراحی نقشه راه تحول دیجیتال خود، ابتدا باید درک جامع و همه جانبه ای از وضعیت فعلی دیجیتال سازمانشان داشته باشند. ارزیابی بلوغ دیجیتال می تواند اولین گام در تدوین نقشه راه تحول دیجیتال باشد. این پژوهش به منظور ارائه یک چارچوب ارزیابی بلوغ دیجیتال برای سازمان ها انجام شده است. روش تحقیق مورداستفاده مرور نظام مند مبانی نظری بوده است. در این بررسی پس از کیفیت سنجی و غربال گری مقالات مرتبط، 32 عنوان مستند مورد تحلیل قرار گرفت. درنتیجه این بررسی، ابعاد بلوغ دیجیتال شامل «استراتژی»، «حکمرانی و رهبری»، «مدل کسب وکار و اکوسیستم»، «فرهنگ و مهارت»، «فرایند»، «تجربه کارکنان»، «تجربه مشتری»، «فناوری»، «داده» و «نوآوری» شناسایی شده و در ادامه نیز درمجموع تعداد 69 شاخص مرتبط با هرکدام از ابعاد معرفی شدند. جهت ارزیابی اعتبار کدگذاری، نتایج توسط 4 نفر از سرارزیابان جایزه ملی تحول دیجیتال بررسی و مورد تأیید قرار گرفت.
استراتژی ایجاد پلتفرم در برندها
پلتفرم های دیجیتالی که محصولات و خدمات را تجمیع می کنند، مانند گوگل شاپینگ یا آمازون، به عنوان واسطه های قدرتمند برای محصولات یا خدمات برند ظاهر شده اند و برندهای سنتی محصولات را که عمدتاً دسترسی مستقیم به مصرف کنندگان را از دست داده اند، به چالش می کشند. در این راستا، چندین برند با سابقه طولانی پلتفرم های خود را برای از سرگیری کنترل و تقویت وفاداری مصرف کننده ایجاد کرده اند. به عنوان مثال، برندهای ورزشی مانند نایک، آدیداس یا آسیکس پلتفرم های پیگیری و آموزشی راه اندازی کردند که امکان تعامل مداوم و همه جانبه بین شرکت کنندگان را فراتر از خرید محصول فراهم می کند. محققان، این پلتفرم های نوظهور را که برندهای آن در تلاش برای بهره برداری هستند، تجزیه و تحلیل می کنند و راهنمایی برای برندهایی ارائه می دهند که هدفشان پلتفرم سازی برای کسب و کارشان است. این راهنما شامل مفهوم سازی پلتفرم های دیجیتال به عنوان مکان های جمع سپاری مصرف کننده (یعنی مصرف کنندگان از شرکت کنندگان پلتفرم مانند برند، سایر مصرف کنندگان یا کسب وکارهای شخص ثالث ارزش کسب می کنند) و ارسال جمعی (یعنی مشتریانی که برای شرکت کنندگان پلتفرم ارزش ارائه می کنند) محصولات ،خدمات و محتوا همراه با چارچوبی کاملاً تعریف شده که برندها می توانند برای تجمیع انواع مختلف پلتفرم های شاخص استفاده کنند، می باشد. نویسندگان با ارزیابی پیامدهای جمع سپاری و ارسال جمعی برای روابط مصرف کننده-پلتفرم، یک گونه شناسی از حالت های رابطه شبیه نمونه های اولیه را استخراج کرده و مجموعه ای از پیشنهادات را برای کمک به برندهای محصول آفلاین توسعه می دهند تا از طریق پلتفرم سازی رشد کنند.
طراحی الگوی پارادایمی توسعه استعدادهای دیجیتال؛ با محوریت صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرایش جدیدی که در حوزه منابع انسانی به ویژه در دهه گذشته رخ داده است، موضوع استعداد دیجیتال است. این رخداد به طور مسلم تحت تأثیر تحول در اقتصاد دیجیتال و آثاری است که فناوری های دیجیتالی مانند هوش مصنوعی بر فضای کسب و کارها بر جای نهاده است. ازآنجایی که مطالعات اندکی در زمینه استعداد دیجیتال انجام شده است، هنوز آگاهی کافی دراین باره که استعداد دیجیتال چیست و باید چه اقداماتی در این زمینه انجام داد، وجود ندارد. بنابراین، این پژوهش به عنوان یکی از ابتدایی ترین مطالعات در زمینه استعداد دیجیتال به بررسی این موضوع در صنعت بانکداری پرداخته است. رهیافت پژوهشی در این مطالعه نظریه داده بنیاد است. داده ها از راه مصاحبه به دست آمدند. در پایان یافته های پژوهش ناظر بر استخراج 326 کد باز مرتبه اول مشترک (از میان 434 کد مرتبه اول)، 72 کد باز مرتبه دوم (حاصل از کدگذاری کدهای باز مشترک)، 24 مقوله محوری و 5 مقوله گزینشی شامل جهت گیری های فلسفی و سازمانی کسب و کار دیجیتال گرا؛ نگاشت شناختی استعداد دیجیتال مبتنی بر ابتکارات دیجیتالی سازی؛ شناخت الگوهای موقعیتی و چشم اندازی با هدف درک رویدادهای محیطی؛ جهت گیری های اقدامات راهبردی در توسعه DTs و ارتقای سطح عملکرد فردی و سازمانی، شدند.
شناسایی موانع پیش روی تحول دیجیتال با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیش بینی می شود فراگیر بودن داده های بزرگ و ظهور فناوری های دیجیتالی در حال ظهور، مانند هوش مصنوعی، بلاکچین، اینترنت اشیا و رباتیک، تأثیرات گسترده ای در کسب و کارها داشته باشد. این تغییرات گسترده در ادبیات جهانی به تحول دیجیتال شناخته می شود. لذا شرکت ها و سیاست گذاران علم فناوری در کشورهای مختلف در راستای حرکت به سمت تحول دیجیتال برنامه ها، استراتژی ها و سیاست های متعددی به کار می گیرند. این مسیر همواره با چالش ها و موانع متعددی روبه رو است که شناخت کافی از آن ها می تواند به تدوین استراتژی و سیاست های مناسب تر کمک شایانی نماید. این پژوهش با تکیه بر روش فراترکیب و بررسی 38 مقاله منتخب به ارائه یک دسته بندی جامع از موانع پیش روی تحول دیجیتال نموده است. نتیجه این بررسی 3 مقوله اصلی، 11 مقوله فرعی سطح 1 و 24 مقوله فرعی سطح 2 می باشد که در قالب یک چارچوب جامع ارائه شده است. سه مقوله اصلی شامل رژیم فنی- اجتماعی، سیستم بیونی و کنام ها می شود. .
نوآوری مدل کسب وکار پایدار در عصر دیجیتال مبتنی بر رویکرد قابلیت های پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
54 - 84
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه علاوه بر جنبه های اقتصادی، پاسخ دادن به چالش های اجتماعی و زیست محیطی به نگرانی و موضوع استراتژیک اصلی کسب وکارها تبدیل شده است. از طرف دیگر، در عصر دیجیتال، سبک زندگی مشتریان نیز تغییر یافته است و از این رو، کسب وکارها با این چالش مواجهند که چگونه می توانند محصولات و خدمات خود را به شیوه های جدید دیجیتالی به نسل جدید مصرف کنندگان ارائه دهند. برای پاسخ گویی به این دو چالش، کسب وکارها به قابلیت های درونی خود اتکا می کنند. با توجه به آنچه بیان شد، هدف این پژوهش، ارائه مدلی است برای نوآوری مدل کسب وکار در راستای پایداری و تحولات عصر دیجیتال و مبتنی بر قابلیت های پویا.
روش: روش این پژوهش از نوع آمیخته (کیفی و کمّی) است؛ به نحوی که در مرحله نخست از روش کیفی فراترکیب و تحلیل مضمون و در مرحله دوم پژوهش، از روش کمّی مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است.
یافته ها: مدل پیشنهادی این پژوهش مشتمل بر 3 رویکرد، 4 وجه، 16 بُعد و 37 مؤلفه است که بر اساس مدل سازی کمّی، 16 بُعد در چهار سطح اصلی قرار گرفته است و به ترتیب اولویت عبارت اند از: «رایانش پایدار»، «اجرای پایدار»، «دل بستگی پایدار» و «نتایج پایدار».
نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش مشخص شد که برای نوآوری مدل کسب وکار، علاوه بر طراحی آن بر اساس مؤلفه های پایداری اجتماعی و زیست محیطی و فناوری های دیجیتال، به وجه جدیدی تحت عنوان دل بستگی پایدار نیز می بایست توجه شود که بیانگر ضرورت همدلی و تعهد کسب وکارها با جامعه و محیط زیست است.
شناسایی و الویت بندی ابعاد بلوغ تحول دیجیتال در صنایع غذایی با رویکرد DANP فازی
منبع:
دانشنامه تحول دیجیتال دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
1 - 27
حوزه های تخصصی:
بروز مشکلات عدیده در زنجیره تامین جهانی، باعث گردیده تحول دیجیتال در صنایع غذایی تسریع گردد اما بررسی مطالعات بیانگر این است نرخ نوآوری و استفاده از فناوری های نوین در صنایع غذایی و آشامیدنی ایران سرعت پایینی دارد و مطالعات اندکی در این حوزه انجام شده است. پژوهش حاضر باهدف کاهش شکاف مطالعات انجام شده است. بدین منظور برای شناسایی و اویت بندی معیارهای بلوغ قابلیت تحول دیجیتال، مدل مفهومی هرندی و همکاران(2022)، به عنوان مدل پایه انتخاب شد. همچنین برای اولین بار از تکنیک DANP فازی جهت استخراج، تعیین اوزان و الویت بندی معیارها و زیر معیارهای بلوغ تحول دیجیتال در این صنعت استفاده شد. این رویکرد روابط متقابل پیچیده در طراحی نقشه روابط شبکه ابعاد تحول دیجیتال را نیز توسعه داد. نتایج نشان داد در بین صنایع منتخب استان تهران، معیار زیرساخت ها، مدیریت ارشد دیجیتال و معیار رهبری تحویل دیجیتال، به ترتیب در رتبه اول تا سوم قرارگرفتند. همچنین معیارهای رهبری و مدیریت ارشد دیجیتال به عنوان معیارهای تاثیرگذار بر زیرساخت ها خصوصا فرهنگ دیجیتال هستند. زیر معیارهای زیرساخت های انسانی، مدیریتی و فنی نیز جزو زیرمعیارهای تاثیر گذار و علت هستند. همچنین در بین معیارهای مدیریت ارشد دیجیتال زیرمعیار های طرح ریزی و هدایت دیجیتال و پایش محیطی و شبکه سازی دیجیتال جنبه معلول و هماهنگی و اقدامات دیجیتال جنبه علت دارد. در بین معیارهای رهبری تحول دیجیتال، تنها زیرمعیار منابع دیجیتال از نوع معلول و مابقی زیرمعیارها از نوع علت هستند.
ارائه مدلی برای ایجاد قابلیت های پویا برای تحول دیجیتال مورد مطالعه: بنیاد بهره وری موقوفات آستان قدس رضوی
منبع:
دانشنامه تحول دیجیتال دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
60 - 79
حوزه های تخصصی:
تحول دیجیتال مفهوم جدیدی است که با محوریت استفاده از فن آوری های جدید دیجیتالی مانند فناوری های تلفن همراه، هوش مصنوعی، رایانش ابری، بلاکچین و اینترنت اشیا تعریف شده تا بتواند پیشرفت های عمده ای برای کسب و کارها در جهت بهبود تجربه مشتری، ساده سازی عملیات یا ایجاد مدل های جدید کسب و کار ایجاد کند. این تحقیق بررسی می کند که چگونه شرکت ها قابلیت های پویایی را برای تحول دیجیتالی ایجاد می کنند. این تحقیق با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری به ارائه مدلی برای ایجاد قابلیت های پویا برای تحول دیجیتال در بنیاد بهره وری موقوفات آستان قدس رضوی می پردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد ایجاد سه گروه از قابلیت های پویا زمینه را برای تحول دیجیتال سازمان فراهم می آورد. الف) قابلیت های پویش دیجیتال شامل: (1) پیش آهنگی دیجیتال، (2) برنامه ریزی سناریوی دیجیتال و (3) ایجاد تفکر دیجیتال. ب) قابلیت های اکتساب دیجیتال شامل: (1) چابکی استراتژیک، (2) نمونه سازی سریع و (3) ایجاد تعادل در پورتفوی دیجیتال و ج) قابلیت های تحول دیجیتال شامل: (1) حرکت در اکوسیستم های نوآوری، (2) طراحی مجدد ساختارهای داخلی و (3) بهبود بلوغ دیجیتالی کارکنان
ملاحظات معماری سازمانی بانک ها در عصر تحول دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و مسئله تحقیق: در دنیای تغییرات مستمر، تحول دیجیتال به موضوعی ضروری و عامل کلیدی بقای سازمان ها تبدیل شده است. این موضوع، نه تنها تغییری فناورانه، بلکه تغییرات بنیادین در تمامی ابعاد و به بیان ساده تحول کسب و کار است. بانک ها مانند سایر سازمان ها در عصر دیجیتال با ویژگی های متفاوتی مانند ظهور فناوری های تحول آفرین و مدل های کسب و کار جدید، حضور در اکوسیستم ها و افزایش اهمیت بالای تجربه مشتری، روبه رو می شوند. جهت بازنگری معماری سازمانی با رویکرد تحول دیجیتال لازم است ویژگی های متمایزکننده بانک دیجیتال با بانک های سنتی به خوبی شناسایی شوند. چرا که این ویژگی ها بر انتخاب رویکرد چارچوب معماری سازمانی و همچنین مکتب فکری معماری سازمانی تاثیر گذار هستند. روش تحقیق: در این پژوهش، ابتدا با روش مرور نظام مند مبانی نظری، 284 مقاله با کلمات کلیدی مرتبط با بانکداری دیجیتال مورد بررسی قرار گرفت تا ویژگی های متمایز کننده این بانک با بانک های سنتی به دست بیاید. جهت شناسایی شاخص ها و دسته بندی آنها با استفاده از مرور نظام مند علاوه بر پژوهشگر (کدگذار 1) توسط یک فرد متخصص مرور سیستماتیک (کدگذار 2) نیز انجام شد. با توجه به مقدار ضریب کاپا 804/،0 6 ویژگی کلان متمایز کننده بانک دیجیتال عبارتند از: مشتری محور، سرویس محور، مبتنی بر اکوسیستم، انطباق با فناوری های دیجیتال، استراتژی تحول دیجیتال و پلتفرم محور که در قالب 18 ویژگی خرد، کد گذاری شده اند. جهت یافتن مکتب فکری معماری سازمانی و چارچوب معماری سازمانی متناسب با بانک دیجیتال، پرسشنامه با جامعه آماری 27 نفر از خبرگان حوزه معماری سازمانی و تحول دیجیتال طراحی شد. نتایج حاصل از پرسشنامه با روش تصمیم گیری چند شاخصه سوارا-واسپاس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد جهت پیاده سازی معماری بانک دیجیتال با توجه به ویژگی های کلان و خرد متمایز کننده این بانک، لازم است مکتب اکولوژیکال و رویکرد چارچوب سرویس محور انتخاب شوند.
تبیین مدل مدیریت استعدادهای دیجیتال در صنعت بانکداری ایران؛ رویکردی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
24 - 50
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش یکی از مطالعات اولیه در زمینه استعداد دیجیتال در داخل کشور به شمار می رود که به تبیین مدل مدیریت استعدادهای دیجیتال در صنعت بانکداری ایران (رویکردی ترکیبی) پرداخته است. روش: رهیافت پژوهشی در این مطالعه، نظریه داده بنیاد و مدل سازی معادلات ساختاری است. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته از خبرگان سازمانی در صنعت بانکداری و پرسش نامه کمّی در میان کارکنان به دست آمده است. یافته ها: بر اساس یافته ها مقوله های نهایی عبارت اند از: جهت گیری های فلسفی و سازمانی، تحلیل موقعیتی استعداد دیجیتال، شناخت الگوهای موقعیتی چشم اندازی، جهت گیری های اقدام های استراتژیک در توسعه DTs، ارتقای سطح عملکرد فردی و سازمانی. در بخش کمّی، سازه جهت گیری های فلسفی و سازمانی، بر سه سازه مستقیم خود، یعنی تحلیل موقعیتی استعداد دیجیتال، شناخت الگوهای موقعیتی چشم اندازی و توسعه استعدادهای دیجیتال اثرگذار بوده است. در مدل ساختاری، سازه شناخت الگوهای موقعیتی چشم اندازی، به عنوان سازه ای با اثرگذاری بیشتر در رابطه با توسعه استعدادهای دیجیتال و جهت گیری های اقدام های استراتژیک در مدل مفهومی محسوب می شود. نتیجه گیری: به طورکلی، اشاعه تفکر دیجیتالی در عناصر گوناگون بانکداری حائز اهمیت است و توسعه جهت گیری های درونی بانک ها به سوی ایدئولوژی دیجیتالی، سیاستی است که می تواند قابلیت ها و ظرفیت های بیشتری را در بخش HR ایجاد کند و بانک ها را به مزایای رقابتی بهتر در زمینه استعدادهای دیجیتالی برساند.
تحلیل عوامل موثر هوشمند و دیجیتال انقلاب صنعتی چهارم با رویکرد مدیریت استراتژی در تدوین نقشه راه تکنولوژی صنایع ساخت تجهیزات نیروگاهی و تامین انرژی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
رشد و توسعه روزافزون تکنولوژی های نوظهور هم زمان با ورود به انقلاب صنعتی چهارم با ویژگی های هوشمند و دیجیتال سبب تحولات بسیاری در شکل سنتی کسب وکارها گردیده و سازمان ها را ناگزیر از همسو شدن با این تغییرات جهت تداوم در بازار رقابتی نموده است. نقشه راه تکنولوژی از موثرترین رویکرد ها جهت همسو نمودن استراتژی های سازمان با برنامه ریزی در حوزه تکنولوژی است که از منظر استراتژیک و تلفیق آن با تکنولوژی های نوین انقلاب صنعتی چهارم، نقشه راه تکنولوژی انقلاب صنعتی چهارم سازمان ها را به سوی تکنولوژی های نوین هوشمند و دیجیتال در راستای تحقق اهداف سازمان و افزایش بهره وری در تولید رهنمون می گردد. در واقع نقشه راه تکنولوژی نوعی ابزار آینده نگاری تکنولوژی و برنامه ریزی استراتژیک در راستای بررسی ساختار مند از توسعه تکنولوژی و علومی است که تأثیرات بالایی بر رقابت صنایع و خلق ثروت و افزایش کیفیت زندگی دارد. این پژوهش درصدد تحلیل عوامل موثر هوشمند و دیجیتال انقلاب صنعتی چهارم با رویکرد مدیریت راهبردی در تدوین نقشه-راه تکنولوژی صنایع ساخت تجهیزات نیروگاهی و تامین انرژی می باشد. در همین راستا ابتدا با استفاده از ادبیات و مصاحبه با تعدادی از کارشناسان ذی ربط در صنایع ساخت تجهیزات نیروگاهی و تامین انرژی عوامل متعددی استخراج گردید و سپس به روش دلفی فازی عوامل نهایی شده و با استفاده از تکنیک TOPSIS رتبه بندی شدند. نتایج نمایانگر این است که معیار طراحی و تولید هوشمند بالاترین رتبه را داراست و همچنین مؤلفه تعریف و متعادل سازی سبد تحقیق و توسعه رتبه اول و مؤلفه ارزیابی تکنولوژی رتبه دوم و مؤلفه ارزیابی تغییرات بازار رتبه سوم را دارا می باشند.
تحلیل مؤلفه های مؤثر بر ارزیابی آمادگی صنعت نسل چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
267 - 298
حوزه های تخصصی:
در قرن حاضر، انقلاب صنعتی چهارم با افزایش ارتباطات و خودکارسازی هوشمند، سبب تغییرات سریع فناوری، صنایع و الگوها شده است در همین راستا ضروری است مطالعاتی پیرامون تعیین اهمیت ابعاد و شاخص های آمادگی صنعت چهار جهت بقای صنایع کشور صورت پذیرد. برای درک بهتر سازمان ها و صنایع غذایی استان تهران از وضعیت فعلی آمادگی خود در حرکت به سمت صنعت نسل چهارم، هدف این پژوهش شناسایی و تعیین اهمیت مؤلفه های تأثیرگذار و تأثیرپذیر بر آمادگی سازمان درحرکت به سمت صنعت نسل چهار است. در بخش کیفی این پژوهش با بررسی مبانی نظری و دریافت نظر خبرگان فرآیند طبقه بندی داده ها برای ایجاد کُدهای اولیه، مقوله ها و کُدهای محوری صورت گرفت که درنتیجه آن 60 کُد اولیه و شش مقوله استخراج شد و سپس به کمک روش دلفی فازی با نظرسنجی انجام شده 17 زیرمعیار مورد اجماع نظر خبرگان قرار گرفت. در پایان نیز با روش دیمتل فازی، روابط بین معیارها و زیرمعیارها بررسی شد که در طی آن معیار «آمادگی عملکردی» بیشترین میزان تأثیرپذیری و «آمادگی فناوری اطلاعاتی» بیشترین میزان تأثیرگذاری را به خود اختصاص دادند؛ همچنین از میان زیرمعیارها نیز زیرمعیار «قوانین دولتی و نهادها» به عنوان اثرگذارترین علت و «پویایی محیط کار» به عنوان اثرپذیرترین معلول شناسایی شدند.
مدیریت منابع انسانی هوشمند: تبیین الزامات و بسترهای فناوری محور در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
13 - 24
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تببین الزامات و بسترهای مدیریت منابع انسانی هوشمند با رویکرد تحول دیجیتال می باشد. با توجه به گسترش کارکردهای فناوری های تحول آفرین در کسب و کارها و رشد اقدامات دانشی، ضرورت تبیین و طراحی یک مدل از مولفه های بسترساز در سیستم های مدیریت منابع انسانی شرکت های دانش بنیان نقش بسزائی در تعالی و زبدگی آنها ایفا می کند. این مطالعه از نظر هدف یک پژوهش کاربردی- توسعه ای است و با رویکرد پیمایش مقطعی انجام شده است. پانل خبرگان جهت گردآوری نظرات و شناسایی مقوله های زیربنایی شامل چهارده نفر از خبرگان دانشگاهی، مدیران منابع انسانی و مدیران تحول دیجیتال در شرکت های دانش بنیان می باشد. جهت شناسایی مقوله های زیربنایی مدیریت منابع انسانی هوشمند مبتنی بر تحول دیجیتال از روش تحلیل مضمون و نرم افزار MaxQDA ، جهت نهائی سازی مضامین از روش دلفی فازی و برای شناسایی درجه اثرگذاری، درجه تاثیر پذیری و درجه مرکزیت و ترسیم نقشه گرافیکی از روش تگاشت شناختی فازی و نرم افزار FCMapper بهره مند شده ایم. بر اساس تحلیل های انجام شده می توان اذعان داشت، مدیریت استراتژیک هوشمند دارای بالاترین درجه مرکزیت در بین متغیرها می باشد و پس از آن رهبری هوشمند دارای بالاترین ترین مرکزیت است و در خصوص بالاترین درجه خروجی به عنوان تاثیرگذارترین متغیر بر مدلسازی انجام شده می توان به مدیریت استراتژیک هوشمند اشاره نمود. لذا در طراحی یک سیستم مدیریت منابع انسانی هوشمند شایسته است مدیران سازمانی و طراحان به نقش بی بدلیل مدیریت استراتژیک توجه ویژه ای داشته باشند تا بتوانند با تعیین صحیح فسلفه و ماهیت وجودی سازمان و تعیین صحیح و دقیق هویت سازمانی به چگونگی استفاده از سایر ابعاد کمک نمایند.