مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
نوجوانان
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۱۹۶-۱۸۳
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان نوجوانان دختر دارای رفتارهای خودآسیب رسان بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر که در سال تحصیلی 99-98 در مدارس دولتی منطقه 1 شهر تهران مشغول به تحصیل بودند تشکیل دادند، که از میان آنها 60 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب و بطور تصادفی در سه گروه مساوی (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) (گارنفسکی و همکاران، 2006) بود که در سه مرحله قبل، بعد و 2 ماه پس از جلسات اجرا شد. مداخلات درمانی برای گرو ه های آزمایش به مدت 8 جلسه برگزار شد، گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. یافته های به دست آمده از تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد که هر دو روش مداخله بر بهبود تنظیم شناختی هیجان و مؤلفه های آن مؤثر بوده و میزان اثربخشی در طی زمان دارای ماندگاری اثر است (01/0P<). همچنین نتایج آزمون t نشان داد بین میزان اثربخشی دو روش بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان دارای رفتارهای خودآسیب رسان تفاوت معناداری وجود ندارد، اما اثربخشی ذهن آگاهی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مثبت و منفی بیشتر است (0001/0=P).
گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان پسر: نقش پیش بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۶۰-۲۵۱
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی در پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان پسر انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مدارس دوره دوم متوسطه شهر رشت در سال تحصیلی 1400-1399 بود. تعداد 150 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس به روش اینترنتی، از طریق شبکه های مجازی (تلگرام، واتساپ و شاد) در پژوهش شرکت کردند و به پرسشنامه های خطرپذیری (زاده محمدی و همکاران، 1390)، تنظیم شناختی هیجان (حسنی، 1389) و تحریف شناختی بین فردی (همام سی و همکاران، 2004) پاسخ دادند؛ داده های پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی با گرایش به رفتار پرخطر رابطه مثبت و معنادار دارد (01/0>P). راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی 50% واریانس گرایش به رفتار پرخطر را تبیین می کنند. بنابراین از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که نقص شناختی و هیجانی می تواند نقش مهمی در رفتارهای پرخطر داشته باشد.
نقش حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های مقابله ای در پیش بینی پرخاشگری و آسیب پذیری در برابر استرس کرونا در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
157 - 178
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین نقش حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های مقابله ای در پیش بینی پرخاشگری و آسیب پذیری در برابر استرس کرونا در نوجوانان بود. پژوهش حاضرازنوع پژوهش های توصیفی وهمبستگی و جامعه آماری نیز شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر تهران بود که درنیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 مشغول تحصیل بودند. حجم نمونه نیز با روش نمونه گیری داوطلبانه 352 نفر بود. پرسشنامه های سبک مقابله با کرونا، حمایت اجتماعی، پرخاشگری، و مقیاس استرس ادارک شده استفاده گردید. بافته های حاصل ازتحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری نشان داد که رابطه بین ابعاد حمایت اجتماعی با پرخاشگری و استرس اداراک شده منفی و معنادار بود. درنتیجه سبک های مقابله ای سازگارانه و جستجوی حمایت اجتماعی با کاهش رفتارهای منفی ارتباط داشتند، در حالی که سبک های مقابله ای ناسازگارانه و دریافت نکردن حمایت اجتماعی راهبردهای غیر انطباقی مانند پرخاشگری را سبب می شدند. به عبارتی افراد در شرایط استرس زا، درگیر حالات و عواطف منفی شده، که این خود موجب پرخاشگری می شود. و اگر افراد از سبک های مقابله ناسازگارانه و اجتنابی استفاده کنند میزان پرخاشگری بالاتر می رود. پیشنهاد می شود سبک های مقابله ای سازگارانه به نوجوانان و حمایت اجتماعی به خانواده ها آموزش داده شود تا پرخاشگری و استرس نوجوانان کاهش یابد.
تدوین مدل مفهومی گذران اوقات فراغت با نقش واسطه گری انطباق پذیری بالای مسیر شغلی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
95 - 130
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل مفهومی گذران اوقات فراغت نوجوانان دارای انطباق پذیری بالای مسیر شغلی بوده است. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی (کلایزی) و ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه عمیق بوده است. جامعه پژوهش نوجوانان 18-16 ساله و افراد شاغل دارای انطباق پذیری بالای مسیر شغلی بوده است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده به این صورت که تا جایی که دیگر اطلاعات جدیدی دست پیدا نمی شد نمونه گیری نیز پایان می پذیرفت؛ بنابراین نمونه شامل 6 نوجوان و 6 فرد دارای انطباق پذیری بالا بوده که در یک مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت کردند. داده های حاصل با روش کلایزی تحلیل شدند و مضامین اصلی اوقات فراغت استخراج شد لازم به ذکر است برای اعتبار یابی داده ها از روش سه سوسازی (مصاحبه با والدین، متخصصین و تحلیل متون) استفاده شد. به دین ترتیب عوامل اوقات فراغت در دو مضمون اصلی کدگذاری شد که هرکدام دارای مضامین فرعی دیگری می شد. مضامین اصلی به دست آمده عبارت اند از 1- رضایت از اوقات فراغت که شامل فاکتورهای مثبت فردی، فاکتورهای مثبت خانوادگی و فاکتورهای مثبت اجتماعی 2 – عدم رضایت از اوقات فراغت شامل فاکتورهای منفی فردی، فاکتورهای منفی خانوادگی و فاکتورهای منفی اجتماعی. به طورکلی اوقات فراغت از عوامل متعدد مثبت و منفی فردی، خانوادگی و اجتماعی متأثر است و شناخت این فاکتورها می تواند در سیاست گذاری مسئولین تربیتی کشور سودمند باشد.
شناسایی و واکاوی عوامل سازنده و موثر بر رشد خودباوری در نوجوانان عضو کانون های پرورش فکری کودکان و نوجوانان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
12 - 25
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی و واکاوی عوامل سازنده و موثر بر رشد خودباوری در نوجوانان عضو کانون های پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی اسناد و متون مرتبط و خبرگان و متخصصان تعلیم وتربیت و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری 15 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی نوجوانان عضو کانون های پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر تهران در سال 1399 بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان 285 نفر از آنها با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی فیش برداری و مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود که شاخص های روانسنجی ابزارهای هر دو بخش کیفی و کمی قابل قبول بود. داده های بخش کیفی با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA و بخش کمی با روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل سازنده بر رشد خودباوری در نوجوانان دارای 2 بعد، 6 مولفه و 40 شاخص و عوامل موثر بر رشد خودباوری در نوجوانان دارای 3 بعد، 9 مولفه و 42 شاخص بود. عوامل سازنده شامل ابعاد فردی (با 3 مولفه ویژگی های فردی، قدرت و ارزیابی) و اجتماعی (با 3 مولفه ارتباط، الگوگزینی و مشارکت) و عوامل موثر شامل ابعاد خانواده (با 3 مولفه اعتمادسازی، حمایت و شیوه های تربیتی)، مدرسه (با 3 مولفه توانمندسازی، تعهد و نشاط) و جامعه (با 3 مولفه عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی و عوامل روانی) بود. دیگر نتایج نشان داد که بار عاملی همه گویه ها و برازش مدل مناسب بود و اثر همه ابعاد بر عوامل سازنده و موثر بر رشد خودباوری در نوجوانان تایید شد. نتیجه گیری: با توجه به عوامل سازنده و موثر شناسایی شده برای رشد خودباوری نوجوانان می توان از طریق آنها برنامه هایی جهت بهبود رشد خودباوری آنان طراحی و اجرا کرد.
تأثیرآموزش هدف گذاری بر خود تنظیمی و انگیزش تحصیلی در دانش آموزان نوجوان پسر شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش تأثیر آموزش هدف گذاری بر خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی در دانش آموزان نوجوان پسر شهر اصفهان بوده است.
روش شناسی: جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان پسر پایه اول متوسطه شهر اصفهان بودند که از میان دانش آموزان متوسطه شهر اصفهان در سال 97 مراجعه کننده به موسسه سلامت اندیشان مهر، به طور تصادفی ساده انتخاب شده و تعداد 40 نفر از دانش آموزان با خودتنظیمی پایین و انگیزش تحصیلی پایین انتخاب شدند که از طریق پرسشنامه خودتنظیمی بوفارد و همکاران که در سال ۱۹۹۵ طراحی و توسط کدیور در سال ۱۳۸۰ در ایران هنجاریابی شده است و نیز مقیاس انگیزش تحصیلی AMS (2009) شناسایی شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایابی شدند. نوع پژوهش نیمه آزمایشی است. پس از انجام پیش آزمون گروه آزمایشی 8 جلسه آموزش هدف گذاری دریافت کرد ولی گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای بررسی تفاوت میانگین ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) با استفاده از نرم افزارSPSS ویراست21تحلیل شد
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش هدف گذاری بر خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی در دانش آموزان نوجوان پسر شهر اصفهان تأثیر معنی داری داشته و باعث افزایش خودتنظیمی و افزایش انگیزش تحصیلی گردیده است.
شکست عاطفی دانش آموزان دختر و ارتباط آن با استفاده از شبکه های مجازی و برنامه های شبکه های ماهواره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین میزان شکست عاطفی در دانش آموزان دختر پایه دوازدهم و ارتباط آن با استفاده از شبکه های مجازی و برنامه های شبکه های ماهواره بود. در این تحقیق از روش تحقیق توصیفی (علی مقایسه ای) استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق دانش آموزان دختر پایه دوازدهم شهرستان مشگین شهر بود و نمونه آماری تحقیق شامل 260 نفر بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه نشانگان شکست عاطفی دهقانی (1389) استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون فیشر نشان داد که میزان شکست عاطفی در بین دانش آموزانی که از شبکه های مجازی و برنامه های شبکه های ماهواره استفاده کردند، برابر با 92/67 درصد است و میزان شکست عاطفی در بین دانش آموزانی که از شبکه های مجازی و از برنامه های شبکه های ماهواره استفاده نکردند، برابر با 02/17 درصد بود. تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت به دست آمده در بین گروه ها با اطمینال 95 درصد (05/0>p) معنادار است. هم چنین، میزان شکست عاطفی در بین دانش آموزانی که در شبکه های مجازی وبگردی کردند، نسبت به دانش آموزانی که از برنامه های شبکه های ماهواره استفاده کردند، بیشتر است (05/0>p). عدم تناسب ارزش های فرهنگی حاکم بر محتوای برنامه های شبکه های ماهواره و شبکه های مجازی با ارزش های فرهنگی حاکم بر جامعه از یک طرف و نیازهای روانی به خصوص بیداری عاطفی دختران در این سن در بروز تعارضات نگرشی در گرایش به جنس مخالف موجب تجربه روابط عاطفی ناپخته شده که می تواند در بروز شکست عاطفی در بین نوجوانان دختر تأثیرگذار باشد.
واکاوی دلایل، زمینه ها و پیامدهای مصرف مواد مخدر در بین نوجوانان (مورد مطالعه نوجوانان شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۱۶۵-۱۴۱
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه ، به دنبال شناخت دلایل گرایش نوجوانان به مصرف مواد مخدر در شهر ایلام بود. روش: این پژوهش با روش نظریه ی زمینه ای و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با 22 نوجوان مصرف کننده مواد مخدر گردآوری شد. یافته ها: در مرحله ی کدگذاری باز، 660 عبارت معنایی و در کدگذاری محوری، 155 مفهوم و 20 مقوله ی اصلی استخراج گردید. یافته ها نقش گروه همسالان، دوستی زیان آورانه، محیط نامناسب زیست شهری، ضعف ساختاری نهادهای اجتماعی کننده ا ی نظیر خانواده به دلیل وجود سابقه اعتیاد در خانواده، سبک فرزندپروری آسیب زا، مدیریت ناتوان خانواده و در نتیجه نابسامانی خانواده را و نهاد آموزش به واسطه ی مدیریت ناکارآمد مدرسه و امکان تشکیل باند و آشنایی با مواد در مدرسه در گرایش به اعتیاد را تایید می کنند. دسترسی آسان به مواد مخدر، هیجان طلبی نوجوانان، استقلال مالی زود هنگام همراه با نداشتن مهارت مناسب ارتباطی نقش تشدید کننده ای در این مورد ایفا نموده اند. نوجوانان مورد مطالعه در این وضعیت از راهبردهای ترک ناموفق، پنهان کاری، اقدام مجرمانه در تأمین مواد و حتی تصمیم های خود ویرانگرانه استفاده کرده اند که همراه با پیامدهایی نظیر طرد اجتماعی بوده است. نتیجه گیری: از برآیند مقوله ها، مقوله ی هسته ی «هم گشتی و برهم کنشی با همگنان بزهکار» حاصل شد که موجب تداوم مصرف، ناتوانی در ترک و طرد فراگیر نوجوانان از سوی خانواده شده است.
مطالعه رابطه نگرش به رسانه های اجتماعی با سبک های هویتی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوجوانان امروز به واسطه حضور دائمی در رسانه های اجتماعی در زیست جهانی زندگی می کنند که بیش از گذشته مرزهایش نامشخص است. رسانه ها و ابزارهای فناورانه ارتباطی مواجهه غیرمستقیم فرهنگ های دیگر را بیش از پیش مهیا کرده اند. و این موقعیت، نوجوان را در شرایطی قرار می دهد که ناچار است درگیر چالش هایی بر سر هویت و تعریف خود شود. هویت شکل گرفته در هر فردی از نوع و سبک خاصی برخوردار است. که تحت عنوان سبک های هویتی نامیده می شود. سبک های هویتی، همان مقیاس و میزان تمایزی است که می توان در میان افراد قائل شد. در این خصوص، برزونسکی (1992)، سبکهای هویتی را مشتمل بر اطلاعاتی ، هنجاری ، سردرگم و متعهد می داند. به این اعتبار پژوهش حاضر درصدد است رابطه بین نگرش به رسانه های اجتماعی با سبک های هویتی را در نوجوانان 12 تا 18 ساله با روش پیمایش آنلاین و نمونه آماری 1065 نفر بررسی کند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه استاندارد برزونسکی و محقق ساخته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با توجه به آزمون کولوموگرف – اسمیرنف و سطح معناداری به دست آمده بالای 5/0 داده های پژوهش نرمال و از آزمون های پارامتریک استفاده شد. با توجه به آزمون همبسنگی پیرسون در سطح معناداری 5/0 بین هویت سردرگم و متعهد و نگرش به رسانه های اجتماعی رابطه معنادار وجود دارد و فرض وجود رابطه بین سبک هویتی اطلاعاتی و هنجاری با نگرش به رسانه های اجتماعی رد شده است.
تبیین مؤلفه های مؤثر بر دلبستگی به مکان از منظر گروه نوجوان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
5 - 17
حوزه های تخصصی:
هدف کلی از پژوهش حاضر، سنجش مؤلف ههای اثرگذار بر دلبستگی به مکان و تبیین معناداری یا عدم معناداری آنها در محل ههای منتخبی از شهر تهران است. این تحقیق با تبیین شاخ صهای اثرگذار بر دلبستگی به مکان که دربرگیرنده هویت مکان، وابستگی به مکان و پیوندهای اجتماعی است، به انداز هگیری و مقایسه آنها پرداخته است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده و داد هها با توزیع 475 پرسش نامه در میان نوجوانان رده سنی 12 تا 16 ساله از میان محل ههای الهیه، نارمک، هاشمی و یافت آباد که به روش طبق های سیستماتیک انتخاب شده بودند، گردآوری شد. درمجموع نتایج آزمون Tukey نشان داد که ازنظر شاخص دلبستگی، دو محله یافت آباد و هاشمی در یک خوشه و محل ههای نارمک و الهیه در خوشه دیگری قرار گرفتند به گونه ای که نوجوانان دو محله نارمک و الهیه به طرز معناداری نسبت به نوجوانان دو محله یافت آباد و هاشمی دلبستگی بیشتری به محل هشان داشتند.
تبیین میزان اثربخشی آموزش های پایه معماری به مخاطب عام نوجوان (موردپژوهی: خوانش نماهای معماری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
75 - 90
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه با توجه به گسست میان جامعه و معماران در کنار عدم موفقیت رویکردهای پست مدرن در مردمی کردن معماری و ضرورت پرداختن مجدد به آموزش معماری به عموم، یک تجربه برای برآورد تأثیر آموزش معماری به نوجوانان در تعمیق نگرش آنان به معماری اجراشده است. در این تحقیق انواع فهم از نما با تحلیل تصویری مشارکتی و افتراق معنایی، میزان درک مردم در مورد سه کاربری مسکونی، اداری و مذهبی سنجش شده است؛ با توجه به نوع سنجش از تحلیل تصویری مشارکتی استفاده شده است.54 تصویر در دودسته (نماهای محلی دامغان، نماهای پراکنده از کل ایران) در نظر گرفته شد و گروه آزمون پس از یک آموزش هدایت شده کوتاه مدت در شهر ایلام سنجش شد. نتایج بررسی میدانی حاکی از آن است که هر نوع از چهار گونه آموزش ارائه شده در این پژوهش، در تغییر دیدگاه ها و نزدیک شدن به مقاصد معماری در توجه دادن عموم مؤثر است.
جهل حکمی و جهل موضوعی در جرایم موجب حدود و قصاص نوجوانان
منبع:
اندیشه حقوقی معاصر دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
98 - 109
حوزه های تخصصی:
دوران کودکی و نوجوانی مرحله ای تأثیرگذار و حساس در زندگی هر فرد است و قانون گذاران با درک این حساسیت، تلاش می کنند تا با توجه به تفاوت های موجود میان این گروه و گروه بزرگسالان، حقوق و تکالیف متمایزی را برای آن ها درنظر بگیرند. در قانون مجازات اسلامی نیز این امر مورد توجه قانون گذاران بوده است و نظام افتراقی برای پاسخ دهی به جرایم این دسته پیش بینی شده است. ازجمله این موارد، ماده 91 قانون مجازات اسلامی است که به بحث رشد جزایی، جهل حکمی و جهل موضوعی، در جرایم موجب حدود و قصاص نوجوانان پرداخته است. از آنجا که قانون گذار در مواد عمومی، یعنی مواد 144 و 155 از قانون مجازات اسلامی، به بحث جهل موضوعی و حکمی در جرایم بزرگسالان پرداخته است، ذکر دوباره این موارد در ماده 91، در نگاه اول، زائد و بی معنا به نظر می رسد. اما با توجه به سیاست افتراقی و مبتنی بر تخفیفِ قانون گذار در واکنش به جرایم اطفال و نوجوانان، به نظر می رسد ماده 91 در مقام بسط و گسترش مفهوم جهل موضوعی و جهل حکمی در جرایم موجب حدود و قصاص نوجوانان است تا از این طریق، در برخورد با نوجوانان بزهکار، نسبت به بزرگسالان بزهکار، تخفیف بیشتری اعمال کند.
جایگاه پیشگیری ثانویه در قانون حمایت از اطفال ونوجوانان
حوزه های تخصصی:
یکی از قوانینی که در دوره های مختلف، انسان به تکمیل آن پرداخته، قوانین مرتبط با پیشگیری از جرایم اطفال و نوجوانان بزهکار بود. اطفال در زمره گروه های آسیب پذیری هستند که در اکثر نظام های حقوقی تحت نظام حمایتی خاص قرار گرفته و از آن ها به طور ویژه حمایت به عمل می آید. این حمایت مختص حقوق ملی نبوده و در نظام بین الملی حقوق بشر نیز مطرح می شود. حمایت مزبور در تمام زمینه های حقوق و تکالیف آنها جاری بوده و در زمینه کیفر و ارتکاب جرایم نیز باید همچنان ادامه داشته باشد. آنچه انسان را به وضع قوانین خاص و مرتبط با اطفال و نوجوانان واداشته جمعیتی بود که آنان به عنوان قشری از جامعه آن را تشکیل می دادند البته برای وضع قوانین مختص اطفال، انسان زمان زیادی را طی نمود و به آسانی به این مهم دست نیافتیک ی از چال ش ه ای اصل ی در بح ث ورود مج رم ب ه چرخ ه عدال ت کیف ری، تک رار ج رم اس ت. از ای ن جه ت، ش ناخت عوام ل مؤث ر در وق وع جرائ م ثانوی ه و پیش گیری از آن ضروری است. یک ی از مهمترین موضوعات قابل بررسی عمل به قوانین حمایت از اطفال و نوجوانان در جهت پیش گیری از جرائ م ثانوی ه آنان است، که در این نوشتار به مسئله پیشگیری از جرائم ثانویه در پرتو عمل به قوانین حمایتی اطفال و نوجوانان، پرداخت ه ش ده اس ت.
چالشها و موانع تربیت دینی نسل چهارم انقلاب در گام دوم و راهکارهای رسانه ای رویارویی با آنها با تأکید بر بیانات رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده و پژوهش دوره 17 پاییز 1399 شماره 3
اهمیت تربیت دینی نوجوانان به عنوان نسل چهارم انقلاب اسلامی، تا حدی است که مقام معظم رهبری بخشهایی قابل توجه از بیانیه راهبردی «گام دوم انقلاب» را به معنویت و اخلاق این قشر از جامعه به عنوان آینده سازان این مرز و بوم اختصاص داده اند. با توجه به نقش انکارناپذیر رسانه ها در شکل دهی باورها و ارزشهای مخاطبان در عصر ارتباطات، صدا و سیما به منزله رسانه ملی، باید به نیازهای دینی و مذهبی مخاطبان، به ویژه نوجوانان و جوانان و موانع موجود در تربیت دینی آنان اشراف داشته باشد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مهم ترین موانع و چالشهای تربیت دینی نوجوانان با تأکید بر بیانات مقام معظم رهبری و ارائه راهکارهای رسانه ای در این زمینه است. این پژوهش کیفی با بهره گیری از روش نظریه زمینه ای، نمونه گیری نظری هدفمند و مصاحبه با جمعی از کارشناسان صورت گرفته است. پس از استخراج و کدگذاری داده ها، مفاهیم و مقولات کلیدی در چند مرحله استخراج و پردازش شده است. با توجه به یافته های پژوهش، مشکلات مربوط به ضعف باورهای دینی و ارتباطات اعضای خانواده، مسائل خاص دوران نوجوانی، مسائل مربوط به مدارس، گروه همسالان و جامعه، مسائل رسانه ای، ناهماهنگی اصول تربیتی در خانه و مدرسه، فقر مالی و فرهنگی خانواده ها، انواع اعتیاد و انواع آسیبهای فردی و اجتماعی در خانواده، مهم ترین موانع تربیت دینی نوجوانان هستند. نتایج پژوهش نشان داد که رسانه ها می توانند با انتقال غیر مستقیم و تأثیرگذار پیامهای تربیتی و ارائه الگوهای مناسب برای افزایش ارتباطات درون خانوادگی (به ویژه والدین و فرزندان) و تقویت باورهای دینی مخاطبان، گام بردارند.
مطالعه فرایند تربیت جنسی نوجوانان ایرانی: نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
126 - 153
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل نظریه برای مطالعه فرایند تربیت جنسی نوجوانان ایرانی است. پارادایم حاکم بر مطالعه حاضر کیفی و با استفاده از روش تحقیق گراندد تئوری انجام شده است. مشارکت کنندگان بخش کیفی، متخصصان حوزه تربیت جنسی، برنامه ریزی درسی، روان شناسی تربیتی، معلمان و والدین دارای تخصص علمی یا تجربه عملی بودند که با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری نظری 20 نفر به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختارمند بود که با این تعداد نمونه اشباع تئوریک در داده ها حاصل شد. تجزیه وتحلیل داده ها در قالب مدل پارادایم اشتراوس و کوربین انجام گرفت. پس از تحلیل داده ها محقق به 169 گزاره مفهومی اولیه در قالب 59 کد باز، 18 کد محوری در قالب 6 کد انتخابی بر اساس مدل داده بنیاد دست یافت. نتایج تحلیل داده ها در قالب مدل الگوواره ای بیانگر آن است که عوامل علی (شناخت دقیق نوجوانان، شناخت ضرورت های تربیت جنسی و هدایت و جهت دهی به رفتار مناسب جنسی)، پدیده اصلی (طرح ریزی تربیت جنسی کارآمد)، شرایط مداخله گر (تعصبات مذهبی و اعتقادی نادرست، دیدگاه های اجتماعی- فرهنگی، سیاست های آموزشی – سازمانی)، عوامل زمینه ای (نبود سیاست های روشن و جسورانه، ناکارآمدی والدین، منابع اطلاعاتی نامعتبر)، راهبردها (غلبه بر موانع فرهنگی، رعایت ملاحظات فرهنگی – اجتماعی، ظرفیت سازی در نظام آموزشی و والدین، همکاری بین بخشی، راهکارهای آموزش، اصول آموزش) و پیامدها (فردی و اجتماعی) الگوی فرایند تربیت جنسی نوجوانان را منعکس می نماید. بر مبنای مدل ارائه شده، ضرورت و نیاز آموزش و ساختارهای فرهنگی اجتماعی حاکم بر جامعه ایرانی بر مؤلفه محوری (تربیت جنسی کارآمد در نوجوانان) تأثیرگذار است.
اثربخشی آموزش والدین آدلری(گام) بر کاهش تعارضات مادر فرزندی در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش والدگری آدلری بر کاهش تعارضات مادر فرزندی در نوجوانان دختر انجام شده است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی است و طرحی که از آن استفاده شده، طرح «پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه» است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دا نش آموزان دختر پایه ی اول و دوم دبیرستان شهر اردکان در سال 97-1396 است که سن آن ها بین 17-15 سال است. روش نمونه گیری نیز به این صورت بود که از بین دبیرستان های شهر اردکان، یک دبیرستان به صورت در دسترس انتخاب شد. در این تحقیق به منظور اندازه گیری تعارض بین والدین و فرزندان از مقیاس تاکتیک های تعارض استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که آموزش والدین آدلری بر کاهش تعارضات والد فرزندی و نیز افزایش مهارت استدلال موثر بوده، در حالی که بر کاهش پرخاشگری کلامی و پرخاشگری فیزیکی تاثیری نداشته است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت تلفیق رویکرد آدلری در آموزش به والدین با رویکردهای هیجان مدار می تواند طیف بیشتری از مسائل والد نوجوان را پوشش داده و به حل و فصل آنها کمک کند.
ساخت و اعتباریابی مقدماتی مقیاس سنجش ابعاد زورگویی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
225 - 247
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی مقیاس سنجش ابعاد زورگویی در نوجوانان انجام گرفت. روش مورداستفاده در ساخت مقدماتی گویه ها مبتنی بر مطالعه کتابخانه ای مفاهیم نظری و اعتباریابی از طریق متخصصان با استفاده از ضریب نسبی روایی محتوا (لاوشه، 1975) و شاخص روایی محتوا (والتز و باسل، 1981) بود. برای بررسی اعتبار و نیز ساختار عاملی مقیاس از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از روش کمترین مربعات جزئی استفاده گردید. در بررسی روایی محتوایی از نظر متخصصان تعداد 40 گویه تهیه گردید و 35 گویه آن به تائید رسید. در بررسی اولیه با حجم نمونه 48 نفری، 3 گویه حذف و 32 گویه باقی ماند که مقیاس اولیه را تشکیل می داد. جامعه موردمطالعه تمام نوجوانان ایرانی در دامنه سنی 12 تا 19 سال بودند. نمونه گیری به شیوه در دسترس انجام گرفت و حجم نمونه 639 نفر بود. بررسی داده ها در تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که 29 گویه بار عاملی قابل قبول نشان داده اند و 3 گویه دیگر که فاقد بار عاملی موردقبول بودند، حذف شد. بررسی داده ها حاکی از آن بود که ساختار 3 عاملی بهترین برازش را در مدل ساختاری دارد و در مجموع 53/99 درصد از واریانس را تبیین می کند. تحلیل عاملی تأییدی و بررسی روایی و اعتبار گویه های باقی مانده نشان دادند که مقیاس سنجش ابعاد زورگویی در نوجوانان یک مقیاس خودگزارشی قابل اعتماد برای استفاده در پژوهش های مربوط به سنجش شیوع و تمایل به زورگویی و برتری طلبی است.
مدل ساختاری تکانش گری و عملکرد تحصیلی با بررسی نقش میانجی انگیزش در دانش آموزان دختر متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به دنبال بررسی روابط ساختاری بین تکانش گری و عملکرد تحصیلی بر اساس نقش واسطه ای انگیزش تحصیلی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی دانش آموزان دختر 16 تا 18 سال در شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1398 بود. نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، 350 نفر انتخاب شدند و به پرسش نامه های عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) انگیزش تحصیلی والرند و همکاران (1995) و تکانش گری بارت (1995) پاسخ دادند. داده های حاصل از پرسش نامه ها در دو بخش آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد، چولگی و کشیدگی) و استنباطی مانند ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار آماری SPSS و AMOS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که بین تکانش گری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان با توجه به نقش میانجی گر انگیزش تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد (01/0>p) و انگیزش تحصیلی، این رابطه را به طور معنادار میانجی گری می کند (01/0>p). بنابر یافته ها می توان نتیجه گرفت که ارتقاء انگیزش تحصیلی می تواند راه حلی برای کاهش تکانش گری و در نتیجه بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان به حساب آید.
اثربخشی رفتار درمانی عقلانی_هیجانی (REBT) بر کنترل تکانه و دشواری در تنظیم هیجان در نوجوانان مراجعه کننده به مراکز DIC شهر تهران
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین اثربخشی رفتار درمانی عقلانی_هیجانی (REBT) بر کنترل تکانه و دشواری در تنظیم هیجان در نوجوانان مراجعه کننده به مراکز DIC شهر تهران بود . روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان مراجعه کننده به مراکز DIC شهر تهران در 6 ماهه دوم سال 1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای اندازه گیری مقیاس تکانشگری (BIS - 11) (بارت و همکاران، 2004) و پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان ( DERS ) (گراتز و روئمر، 2004) بودند. رفتاردرمانی با رویکرد REBT بر کنترل تکانه و دشواری در تنظیم هیجان به مدت 8 جلسه 90دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که مشاوره گروهی با رویکرد REBT بر کاهش نشانه های تکانشگری و دشواری در تنظیم هیجان تأثیر داشته است (P<0/05). با توجه به اثربخشی رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی بر نشانه های تکانشگری و دشواری در تنظیم هیجان اجرای کارگاه های آموزشی مبتنی بر این مفاهیم در مراکز مشاوره خانواده توصیه می شود.
بررسی تاثیر سبک های تربیتی والدین بر التزام عملی به اعتقادات مذهبی نوجوانان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی بررسی تاثیر سبک های تربیتی والدین بر التزام عملی به اعتقادات مذهبی نوجوانان شهر زهک بود. این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی در مدارس متوسطه دوم شهر زهک در سال 1398 انجام شد. جامعه پژوهش 1800 نفر و حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 242 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی برآورد شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بامریند (1972) و التزام عملی به اعتقادات اسلامی نویدی و عبداللهی (1380) استفاده شد. داده ها با استفاده از به نرم افزار 23- spss و آزمون t، آزمون همبستگی و رگرسیون تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سبک مقتدرانه، سبک غالب والدین و التزام عملی دانش آموزان به اعتقادات مذهبی متوسط است. همچنین میان سبک های تربیتی با التزام عملی ارتباط معناداری مشاهده شد (01/0 ≥ P). میان التزام عملی دانش آموزان دختر به اعتقادات مذهبی بیشتر از پسران بود (01/0 ≥ P). نتایج رگرسیون نشان دادند سبک های تربیتی مقتدرانه به میزان 44/0 قدرت پیش بینی التزام عملی به اعتقادات مذهبی را داشته است.