مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
کارآفرینی
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۳
101 - 134
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی برساخت های ذهنی مدیران آموزشی، متخصصان و اساتید حوزه برنامه درسی و کارآفرینی در مدارس است و قصد محقق می تواند کشف موضوع تحقیق با نظر مشارکت کنندگان در تحقیق باشد که با روش کیفی با استراتژی گراندد تئوری انجام شده است. جامعه آماری برای انجام مصاحبه جهت مفهوم سازی، مدیران آموزشی، متخصصان و اساتید حوزه برنامه درسی و کارآفرینی هستند و نمونه آماری 30 نفر از آنها بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند و ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه عمیق از نوع مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است. نتایج نشان داد که در مرحله کدگذاری انتخابی نیز، ارتباط میان معیارهای الگوی برنامه درسی آموزش کارآفرینی در قالب تحلیل روایت تحقیق، تعیین شدند و بر این اساس «طراحی برنامه درسی آموزش کارآفرینی» به عنوان مقوله محوری بر مبنای شرایط علی «سیاست ها و اهداف محیطی» و «ارتباط با بازار کار» و از طریق راهبردهای «مشارکت مربیان در تولید برنامه درسی» و «تعامل مستمر با مراکز علمی» با در نظر گرفتن «ویژگی پذیرندگان»، «به عنوان زمینه الگو» محقق می شود و منجر به تحقق «پیامدهای آموزشی، پرورشی و اقتصادی» می گردد. قابلیت اعتماد یافته ها به روش های مشارکت طولانی و مشاهده مداوم در میدان تحقیق، بررسی همکاران و تایید مشارکت کنندگان تایید شد.
مطالعه کیفی شرایط، زمینه ها و پیامدهای کارآفرینی در صنایع دستی شهر اصفهان برای دانش آموزان: (ارائه یک نظریه مبنایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه کیفی کارآفرینی در صنایع دستی برای دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اصفهان است. روش پژوهش حاضر، کیفی- نظریه مبنایی و از نظر هدف نیز پژوهشی کاربردی است. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل معلمان، مربیان و مدیران بودند که حداقل معیار لازم درگیری با فعالیت های صنایع دستی را داشتند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته تا حصول اشباع نظری، یعنی 19 مصاحبه، استفاده شد. نمونه گیری به روش نظری انجام شد و برای اعتبار داده ها از راهبرد بازبینی و خوانش مجدد و دیدگاه استادان استفاده شد. فرایند پیاده سازی و تحلیل متون مصاحبه ها به شناسایی 34 مفهوم و 12 مضمون محوری (دانش پایه صنایع دستی، مصداق های صنایع محور، خلاقیت کارآفرینانه، مروجان آموزشگاهی، میانی و اداری، جو فرهنگی، اجتماعی، تمایلات روان شناختی، ترسیم نقشه شناختی آینده، پیامدهای اولیه و ثانویه) منجر شد. سرانجام ایده مرکزی پژوهش «کارآفرینی در صنایع دستی به مثابه دانش، تمایل و ارزش» شکل گرفت که نسبت به مقولات محوری از سطح انتزاع و جامعیت بالاتری برخوردار است. در انتها نیز مضمون های محوری شناسایی شده در قالب مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین در بخش های مختلف آن ترسیم شدند. با توجه به نتایج مصاحبه با خبرگان می توان گفت، آشنایی دانش آموزان از دوره ابتدایی با کارآفرینی در صنایع دستی ضرورت دارد و زمینه شکل گیری و رغبت آن ها را فراهم می کند.
مطالعه برساخت معنایی پدیده ایدز در سریال «پریا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
121 - 145
حوزه های تخصصی:
بیماری اچ. آی. وی/ایدز یکی از مسائل مهم در حوزه سلامت است. اما معنای آن در جهان اجتماعی فراتر از یک بیماری است. رسانه ها به خصوص تلویزیون در برساخت معنایی از این بیماری نقش مهمی دارد. حال پرسش این است که در سریال «پریا» محصول 1395، چه گفتمان هایی در مورد بیماری اچ. آی. وی/ ایدز وجود دارد؟ چه گفتمانی مسلط است؟ و در نهایت آیا این سریال توانسته از داغ ننگ این بیماری بکاهد؟ برای پاسخ به این سوالات از پاردایم های علوم اجتماعی در مورد این بیماری کمک گرفتیم تا نشان دهیم این برساخت معنایی در چه پارادایمی امکان پذیر است. روش تحقیق تحلیل گفتمان لاکلا و موفه بوده و نتایج نشان داد دو گفتمان رقیب «تبرئه بیمار» و «طرد بیمار» در این سریال با هم تقابل دارند. در نهایت هرچند این سریال تلاش کرده در جهت انگ زدایی از این بیماری حرکت کند و گفتمان مسلط هم «تبرئه بیمار» است، اما بیماری در پاردایم ریسک رفتاری برساخت می شود و نقش ساختارهای اجتماعی نادیده گرفته شده است. گفتمان «تبرئه» نیز با دال مرکزی «قربانی بودن بیمار» با تقسیم بیماران به قربانیان وگناهکاران همچنان داغ ننگ این بیماری را تقویت می کند.
شبکه های استارتاپ و ارائه ی راهبردهای سیاستی
حوزه های تخصصی:
مفهوم «کارآفرینی» که از تأکیدات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) به عنوان یک عبادت و عنصری تأثیرگذار در فرآیند دست یابی به اقتصادمقاومتی می باشد، در روند تحولی خود از حوزه اقتصادی به حوزه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی تسرّی یافته است. ظهور «کارآفرینی فن پایه» با نام کسب و کارهای نوپا (استارتاپ)، از جمله موضوعاتی است که به دلایل گوناگون از جمله فرصت ها و آسیب های نهفته در آن توجه محافل نخبگی و دستگاه های مسئول در عرصه های اقتصادی، سیاسی و امنیتی کشور را به خود معطوف نموده است. این تحقیق از نوع کاربردی و روش آن زمینه ای- موردی بوده که داده ها مبتنی بر روش تبیینی تجزیه و تحلیل شده است. بررسی نقاط آسیب و فرصت پدیده «استارتاپ» و ارائه برخی راهبردهای سیاستی به منظور مدیریت بهینه ی این پدیده مد نظرمی باشد. بنابر نتایج حاصله از پژوهش؛ موضوع کسب و کارهای نوپا (استارتاپ ها) در چرخه سیاستگذاری هنوز در مرحله مسئله شناسی بوده و در برخی از لایه ها به صورت ناقص در دستور کار سیاستگذاری قرار دارد.همچنین میان دستگاه های متولی کشوری یک شکاف نگرشی عمیق از کاملاً فرصت محوری تا کاملاً تهدید محور وجود داشته که نتایج این پژوهش می تواند این شکاف را تعدیل و نگرش دستگاه های تصمیم ساز و تصمیم گیر را نسبت به این پدیده که در فرآیند تبدیل شدن به مسئله برای کشور قرار گرفته را واقع بینانه تر نماید.
طراحی مدل عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کار آفرینی در جمهوری آذربایجان
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف طراحی مدل عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کار آفرینی در جمهوری آذربایجان انجام گرفته است. این تحقیق یک توسعه ای و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری تحقیق حاضر را خبرگان فعال در حوزه کارآفرینی کشور جمهوری آذربایجان که دارای حداقل 10 سال سابقه کار داشتند، تشکیل می دهند. حجم جامعه 35 نفر بوده که برای مطالعه جامعه از روش نمونه دردسترس استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش دلفی سه دوری استفاده شده است. برای انجام تحقیق، ایتدا با مطالعه ادبیات و پیشینه موضوع و مدل ها و نظریه های فرهنگ کار آفرینی مدل اولیه با 42 عامل فرعی شناسایی شد و با استفاده از روش دلفی در اختیار خبرگان قرار گرفت و نهایتا بعد از تجزیه و تحلیل از طریق تکنیک دلفی 36 عامل باقی ماند و 36 عامل فرعی در قالب 6 عامل اصلی؛ عوامل آموزشی و پژوهشی ، عوامل هدایت و راهنمایی، عوامل مالی و تشویقی، عوامل مدیریتی، عوامل انسانی- روانشناختی و عوامل استراتژیک دسته بندی گردیدند .
الزامات ایجاد کسب و کارهای انشعابی توسط دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
موسسه های آموزش عالی به عنوان نهادهای تولید و انتشار دانش، امروزه فقط سازمانی برای آموزش و تحقیق تلقی نمی شوند و انتظار می رود نقش فعال تری در توسعه اقتصاد ملی و ناحیه ای داشته باشند. پاسخ به انتظارهای جدید از موسسه های آموزش عالی آن ها را به سمت تحولات درونی و نیز تحول در نحوه تعامل با محیط اقتصادی - اجتماعی سوق داده و باعث پایدار شدن سل جدیدی از دانشگاه ها به عنوان دانشگاه کارآفرین شده است. تشکیل شرکت های انشعابی از دانشگاه، نمودی برجسته از فعالیت های کارآفرینی دانشگاهی به شمار می آید. طبق قوانین و بخشنامه های موجود در کشورمان این شرکت ها بایستی دانش بنیان بوده و حاصل تحقیقات و پژوهش های دانشگاه ها باشند و در زمینه فناوری های پیشرفته فعالیت کنند. ولی برخی از دانشگاه های ما پا را از این حد فراتر گذاشته و در حال تاسیس شرکت های تولیدی و خدماتی زیرنظر خودشان هستند و به عبارت دیگر، در جهت تبدیل شدن به موسسه های بنگاه داری حرکت می کنند. از سوی دیگر، تضادی روزافزون بین رسالت سنتی دانشگاه ها، یعنی آموزش و پژوهش و وظیفه جدید آن ها، یعنی کارآفرینی، در حال شکل گیری است. در این مقاله، ضمن بررسی این تضاد، پیشنهادهایی کاربردی برای رفع آن ارائه شده است. مقاله حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای، پایگاه های تحقیقاتی الکترونیکی، تجربه نگارندگان و مصاحبه های هدفمند با مسئولان یکی از پارک های فناوری و مرکز رشد و مدیران شرکت های مستقر در پارک و مرکز رشد مذکور، گردآوری شده است.
بررسی تطبیقی شکل گیری و تطور دانشگاه در ایران و دنیا: پیشنهاداتی برای تحول دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی سیر شکل گیری و تحول و تطور دانشگاه در دنیا به عنوان یک نهاد مدرن از بیش از دو قرن پیش تا کنون و مقایسه آن با روند و زمینه شکل گیری و گسترش دانشگاه ها در کشور نشان دهنده برخی تفاوتهای بنیادین است که می توان این تفاوت را به نگرش متفاوت و تلقی دیگرگون از نهاد دانشگاه در کشور در مقایسه با دنیا نسبت داد. چنین برداشت متفاوتی سرچشمه بروز تفاوتهای گسترده و همچنین شکل گیری ضعف مفرط در حوزه پژوهش دانشگاهی شده است و از جمله نتایج آن دوری نهاد دانشگاه از پژوهش در حوزه های نیازهای واقعی جامعه را می توان برشمرد. مبتنی بر این تحلیل، در انتها پیشنهاداتی برای تحول ارائه می گردد.
بررسی تعاریف کارآفرینی اجتماعی و بحث پیرامون خلأهای برخی تعاریف با هدف تبیین این مفهوم(مقاله علمی وزارت علوم)
کارآفرینی اجتماعی، مفهومی نسبتاً جدید است که حدود سه دهه قبل در ادبیات علمی جهان مطرح شد. تعاریف متعددی برای کارآفرینی اجتماعی مطرح شده است و کارآفرینی اجتماعی همچون کارآفرینی، که بیش از سه قرن از معرفی آن در محافل علمی می گذرد، تعریفی واحد و مشخص ندارد. به رغم آنکه تعاریف کارآفرینی اجتماعی نقاط اشتراکی دارند، در برخی موارد، اختلاف های بسیاری میان آن ها مشاهده می شود. تقریباً در همه تعاریف، کارآفرینی اجتماعی مأموریتی اجتماعی و فراتر از کسب سود و منافع شخصی دارد. موضوعی که در هیچ یک از تعاریف به آن توجه نشده است، شناسایی مشکلات اجتماعی و راهکارهای برطرف کردن آن ها به نظام فکری و ارزشی فرد کارآفرین اجتماعی وابسته است. در این مقاله بخشی از تعاریف کارآفرینی اجتماعی ارائه و بررسی شده اند و سعی شده است مفهوم کارآفرینی اجتماعی تبیین شود.
فرصت های کارآفرینانه: الگوها و رویکردها، پیش فرض ها و دیدگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
مفهوم فرصت را می توان یکی از محوری ترین مباحث کارآفرینی دانست. درعین حال، فرصت یکی از مجادله برانگیزترین مفاهیم در قلمرو ادبیات کارآفرینی است؛ به گونه ای که پیش فرض های حاکم بر کارکرد شناسایی فرصت های کارآفرینانه و همچنین ماهیت و ویژگی های این پدیده، مواجهه با رهیافت ها و دیدگاه های گوناگون و گاه حتی متناقض گونه است. در چنین شرایطی، راهکارها و روش های متفاوت نیز به منظور بهره برداری از آن ها در کارکردهای کارآفرینانه مطلوب است. در مقاله حاضر، ضمن اشاره به تعاریف و نقش محوری مفهوم فرصت در متون علمی حوزه مطالعاتی پژوهشی کارآفرینی، به بررسی دیدگاه های اندیشمندان برجسته حوزه های اقتصاد و کارآفرینی در این خصوص پرداخته شده است. در رویکرد عرضه و تقاضای اقتصادی، برمبنای پیش فرض های فلسفی و چارچوب ابزار هدف، الگوهای تخصیص، کشف، و خلق سه الگوی اصلیِ کارکرد شناسایی فرصت های کارآفرینانه را تشکیل می دهند. همچنین فرصت های شومپیتری و کرزنری دو دیدگاه اصلی و متمایز پیرامون فرصت های کارآفرینانه اند که دو جریان اصلی از مطالعات و پژوهش های فرصت های کارآفرینانه را توسعه داده اند. این دو دیدگاه، در تقابل با یکدیگر، از ابعاد گوناگون مانند الگوها، رویکردها، ماهیت و الزامات فازهای بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه و خلق ارزش بررسی می شوند.
تحلیلی نهادگرایانه بر فضای کسب و کار و کارآفرینی بخش گردشگری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل کیفیت فضای کسب و کار و کارآفرینی گردشگری یکی از مهمترین مقدمات بهبود فضای کسب و کار گردشگری است. در این خصوص اقتصاد نهادگرای جدید که بر محیط نهادی تمرکز دارد، روابط بازیگران گردشگری را در چارچوب محیطی تفسیر میکند که تأثیر دولت، قوانین و ساختار حاکمیت در آن غیر قابل انکار است. در این پژوهش تلاش شده است تا با مفهوم نهادگرایی و با رویکرد کیفی (روش تحلیل مضمون یا تم) تبیینی پایهای از عوامل موثر در محیط نهادی بازار بخش گردشگری ارائه شود. لذا با استفاده از مصاحبه عمیق با 24 نفر از خبرگان اقتصادی و گردشگری،عوامل نهادی مؤثر بر فضای کسب و کار و کارآفرینی گردشگری شناسایی و تبیین شد.نتایج تحقیق سه تم اصلی،سیستم قانونی،سیاستهای دولت و علم و فناوری با تمهای فرعی آنها،شناسایی شد که محیط کسب و کار گردشگری متاثر از آنها است و مدیریت و سازماندهی این عوامل میتواند در بهبود و ...
مفهوم پردازی تفکر طراحی: زمینه کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر، تفکر طراحی بهعنوان رویکردی نوین جهت نوآوری و حل مسئله، توجه بسیاری از پژوهشگران حوزههای مختلف را به خود جلب کرده است. امروزه سازمانها و افراد بسیاری در حال بهره بردن از تفکر طراحی میباشند، چراکه آنها به دنبال استفاده از مهارتها و فرآیندهای طراحان جهت دستیابی به راهحلهایی برای مشکلات پیچیده و یا ایجاد فرآیندهایی هستند که نتایج را بهینه میکنند و شرایط را بهبود میبخشند. بااینحال، در حوزه پژوهشی اجماعی در مورد ویژگیهای اساسی، کاربردی و تعاریف تفکر طراحی وجود ندارد. برای روشن کردن دانش این حوزه و مفهومسازی تفکر طراحی و نقش آن بهعنوان سازهای شناختی در ادبیات کارآفرینی، این پژوهش به مرور جامع 106 مطالعه مفهومی و تجربی از مجموع 2037 مقاله در سال 1985 تا 2019 پرداخته است. این مطالعه از نوع توصیفی و از لحاظ روش اجرا مطالعه مرور ادبیات سیستماتیک تلقی میگردد. شناسایی مفهومسازیهای متفاوت از تفکر طراحی، ابزارهای تقویتکننده تفکر طراحی، مدلهای مطروحه در این زمینه و ارتباط این مفهوم با کارآفرینی از نتایج این پژوهش است.
ارائه الگویی نوین از حاکمیت شرکتی و عملکرد شرکتی: مسئولیت اجتماعی و کارآفرینی شرکتی و نقش تعدیل کنندگی فناوری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۳
133 - 150
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق ارائه الگویی نوین از حاکمیت شرکتی و عملکرد شرکتی میباشد که در این راستا از متغیرهای کارآفرینی شرکتی، مسئولیت اجتماعی و تعدیلگر فناوری اطلاعات بهعنوان، استفادهشده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری تحقیق، شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشند که از این میانبر اساس فرمول کوکران 203 شرکت انتخاب و از مدیر ارشد هر شرکت جهت گردآوری داده، استفادهشده است. ابزار گردآوری دادهها شامل پنج پرسشنامه استاندارد می-باشد که پایایی و روایی توسط آزمونهای واگرایی و همگرایی موردسنجش و تائید قرارگرفته است. روش تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار Smart-Pls انجامشده است. در نتایج تحقیق تأثیر مثبت و معنادار حاکمیت شرکتی بر عملکرد شرکت؛ حاکمیت شرکتی بر مسئولیت اجتماعی، حاکمیت شرکتی بر کارآفرینی شرکتی؛ مسئولیت اجتماعی بر عملکرد شرکت؛ کارآفرینی شرکتی بر عملکرد شرکت مورد تائید قرار گرفت؛ اما در نتایج حاصل از تحقیق، نقش تعدیل گری فناوری اطلاعات در رابطه بین کارآفرینی شرکتی و عملکرد شرکت و رابطه بین حاکمیت شرکتی و عملکرد شرکت مورد تائید قرار نگرفت.
شناسایی شایستگی های رؤسای دانشگاه کارآفرین(نسل سوم) با استفاده از رویکرد دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف این پژوهش، شناسایی شایستگیهای رؤسای دانشگاههای دولتی مؤثر بر بهرهوری دانشگاه کارآفرین(نسل سوم) با استفاده از رویکرد دلفی فازی بود. روش: روش تحقیق، آمیخته و جامعه آماری آن شامل اعضای هیئت علمی دانشگاههای دولتی شهر تهران است که بر اساس نمونهگیری هدفمند، 54 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، مصاحبه و پرسشنامه بود. یافتهها: 31 معیار، از جمله: حمایت از نوآوری، مدیریت بهینه منابع، شبکهسازی، تفکر راهبردی، تفکر سیستمی، تفکر خلاق، تیمسازی و قدرت جذب سرمایه، از مؤلفههای مهم برای انتخاب مدیران دانشگاهها در راستای حرکت به سمت دانشگاه کارافرین و بهرهوری در اینگونه دانشگاههاست. نتیجهگیری: ، مدیران دانشگاهها از عناصر مهم برای حرکت به سمت دانشگاه نسل سوم(دانشگاه کارآفرین) محسوب میشوند؛ زیرا تأثیر مدیران در جهتدهی و برانگیختن نیروها بسیار بیشتر از سایر کارکنان است. بدین منظور در این تحقیق ضمن تعریف دانشگاه کارافرین، شایستگیها و معیارهای انتصاب مدیران دانشگاهها و مؤلفههایی برای انتصاب ایشان بر اساس نتایج تحقیقات، مبانی نظری و مصاحبه با خبرگان شناسایی و تدوین شده که میتواند راهنمای مدیران و خط مشیگذاران مرتبط باشد.
نقش آموزش در توسعه کارآفرینی صنایع دستی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
148 - 163
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی شناسایی و بررسی شیوه های آموزش و توسعه کارآفرینی در صنایع دستی است. روش این پژوهش بر اساس ماهیت توصیفی-پیمایشی است و در زمره پژوهش های کاربردی قرار می گیرد. در تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش 250 نفر از کارشناسان سازمانمیراثفرهنگی، صنایع دستیوگردشگری هستند که از طریق توزیع پرسشنامه، داده های اولیه جمع آوری گردید و در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به منظور آزمون فرضیات، از آزمونt تک نمونه و جهت مشخص کردن نرمال یا غیر نرمال بودن مؤلفه های پژوهش، از آزمون کولموگروف–اسمیرنوف استفاده شد. در پایان نیز به منظور اولویت بندی مؤلفه های پژوهش، از آزمون فریدمن استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد که بین شیوه های مختلف آموزش و توسعه کارآفرینی در صنایع دستی، ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین، آموزش از طریق تمرکز بر سرمایه گذاری در آموزش صنایع دستی در مراکز رشد، پارک های صنعتی و فنّاوری از نظر اهمیت با میانگین رتبه ۳۵/۳ در اولویت اول قرار گرفت و آموزش از طریق تربیت مربی کارآفرینی به منظور آموزش شیوه های نوین با میانگین رتبه ۴۷/۲ و آموزش از طریق تبیین رشته های هنری مرتبط با کارآفرینی صنایع دستی در مقاطع مختلف تحصیلی با میانگین رتبه ۲۵/۲ در اولویت های بعدی قرار گرفتند و آموزش از طریق ایجاد کارگاه های آموزشی مبانی کارآفرینی حوزه صنایع دستی و گردشگری زیر نظر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نیز با میانگین رتبه ۹۳/۱ از درجه اهمیت پایین تری برخوردار بود. بنابراین، نتایج حاکی از اهمیت تکیه بر شیوه های نوین آموزش کارآفرینی از طریق مراکز رشد، پارک های صنعتی و فنّاوری به منظور توسعه کارآفرینی در صنایع دستی بود.
توسعه ی کارآفرینی در چارچوب گفتمان اقتصاد مقاومتی: رویکردی فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتضائات، غایات و مسائل توسعه در نظام های سیاسی و اقتصادی بایستی بر پایه ی بنیان های ارزشی، اعتقادی، ایدئولوژی و فرهنگ خاص هر ملتی استوار گردد. اقتصاد مقاومتی، سازه ای برآمده از مبانی ارزشی است که منجر به شکل گیری گفتمان نوینی در ادبیات سیاست گذاران اقتصادی شده و به یکی از ارکان اصلی سیاست گذاری توسعه اقتصادی-اجتماعی کشورمان تبدیل گشته است. یکی از جنبه های مقوّم اقتصاد مقاومتی، توسعه ی کارآفرینی و ایجاد شرایط مناسب برای فعالیت کسب وکارها است. از آنجا که توسعه ی کارآفرینی و کسب وکار یکی از مولفه های اصلی عرصه ی اقتصاد مقاومتی است؛ مقاله ی حاضر، ناظر به شناسایی مولفه های توسعه ی کارآفرینی در چارچوب گفتمان اقتصاد مقاومتی است. این پژوهش با روش فراترکیب در هفت گام انجام شده و در آن از مطالعات کتابخانه ای و تحلیل کیفی پژوهش های پیشین برای گردآوری داده ها استفاده شده و تلاش شده است تا راهکارهای ایجاد کسب وکار و توسعه ی کارآفرینی در شرایط اقتصاد مقاومتی ارائه گردد. حاصل تحقیق الگویی مشتمل بر پنج بُعد «توسعه ی هنجارهای فرهنگی-اجتماعی کارآفرینی ارزش مدار»، «بهبود فضای راه اندازی کسب وکار»، «حمایت های مالی برای راه اندازی کسب وکار»، «حمایت های قانونی برای راه اندازی کسب وکار» و «توانمندسازی کارآفرینان نوآور در ایجاد و تجاری سازی دانش» است. متناسب با هریک از ابعاد شناسایی شده، راهکارهایی برای توسعه ی کارآفرینی در چارچوب گفتمان اقتصاد مقاومتی ارائه شده است.
بررسی دیدگاه زنان کارآفرین ایرانی به فشارهای نهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
67 - 84
حوزه های تخصصی:
در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار دنیای کنونی که با تغییرات سریع و شتابان بین المللی همراه است، از کارآفرینی به منزله موتور توسعه اقتصادی یاد می شود. به علت تاثیرات مثبت کارآفرینی، بسیاری از کشورهای درحال توسعه از جمله ایران، کارآفرینی را به عنوان راه حل اساسی برای ضعف رشد اقتصادی، افزایش نرخ بیکاری و ناتوانی بخش خصوصی و دولتی در فراهم آوردن شغل مناسب برای فارغ التحصیلان دانشگاهی، برگزیده اند. هدف اصلی این پژوهش شناسایی فشارهای نهادی وارد شده بر زنان کارآفرین ایرانی و دیدگاه آن ها به این فشارها و همچنین زمینه این پاسخ هاست. این پژوهش از نظر نتیجه، بنیادین و ازنظر هدف اکتشافی است. جامعه مورد پژوهش را کارآفرینان زن تقدیر شده در جشنواره های زنان کارآفرین استانی و کشوری در سه استان گلستان، مازندران و هرمزگان تشکیل می دهند و شرکت کنندگان در پژوهش به روش گلوله برفی انتخاب شده اند. پس از جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته، تجزیه و تحلیل داده ها با رویکرد جهت دار و به روش کدگذاری سه مرحله ای انجام شد. براساس نتایج بدست آمده، فشارهای اختصاصی بر زنان کارآفرین در بعد تنظیمی شامل فشار از سوی مسئولین، در بعد هنجاری شامل فشار از سوی مردان جامعه و فشار از سوی خانواده و در بعد تشخیصی شامل وظایف زن، خودکم بینی و نادیده گرفتن خود می شود. آنان همچنین در پاسخ فشارهای تنظیمی استراتژی های مصالحه، اجتناب و مبارزه، در پاسخ به فشارهای هنجاری از استراتژی های مصالحه، اجتناب، مبارزه و دستکاری کردن و در پاسخ به فشارهای تشخیصی استراتژی تساهل را استفاده می کنند.
تاثیر نوآوری و کارآفرینی بر رشد اقتصادی: یک مطالعه بین کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اقتصادی ایران سال بیست و پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۲
121 - 148
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی در پیشرفت و رشد اقتصادی، پرداختن به این موضوعات می تواند از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد؛ به خصوص آنکه تاثیر این متغیرها بر رشد اقتصادی مبهم بوده و بررسی تجربی بیشتر این رابطه، ضروری به نظر می رسد. در برخی پژوهش ها از جمله شومپیتر (1947)، رومر (1986) به نقش برجسته کارآفرینی و نوآوری در فرآیند رشد اقتصادی اشاره شده است. هدف اصلی تحقیق حاضر نیز بررسی تاثیر نوآوری (شاخص حق ثبت اختراع) و کارآفرینی بر رشد اقتصادی کشورهای منتخب (فیلیپین، ایران، قزاقستان، آفریقای جنوبی، مجارستان، سوئد، لهستان، پرو، مکزیک، آرژانتین، برزیل، کلمبیا، مالزی، استرالیا، تایلند، کرواسی، ایالات متحده آمریکا، انگلستان و نروژ) با استفاده از روش GLS است. برای این منظور از داده های مربوط به 20 کشور منتخب طی دوره زمانی 2015-2001 و رهیافت داده های تابلویی استفاده شده است. نتایج برآوردها مبین وجود تاثیر مثبت و معنادار این دو متغیر بر رشد اقتصادی در کشورهای نامبرده است به طوری که 1 درصد افزایش نرخ کارآفرینی و نوآوری (تعداد اختراعات ثبت شده) به ترتیب منجر به 13 و 04/0 درصد افزایش در نرخ رشد تولید این کشورها شده است. بنابراین، در پژوهش حاضر، لازمه نیل به رشد اقتصادی مناسب، ایجاد یک سیستم نوآوری و کارآفرینی کارآمد دانسته شده است.
ذهنیت گرایی رادیکال به مثابه بنیان معرفت شناسی کنش کارآفرینانه ناول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اقتصادی سال بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۷۶)
223 - 251
حوزه های تخصصی:
تبیین تغییر، همواره یکی از بزرگ ترین چالش های علوم اجتماعی بوده است. شومپیتر با تمرکز خاص بر تغییر اقتصادی، ناولتی را عامل کلیدی تغییرات بنیادین و به تبع آن توسعه اقتصادی می دانست. اما نقطه آغازین برای درک پدیده ناول و به تبع آن فرآیند، شرایط و مقدمات آن، شناخت بنیان معرفت شناسی متناسب با این پدیده است. بر همین اساس در این مقاله ابتدا مفروضات حاکم بر پدیده ناول و ناولتی تصریح خواهد شد. سپس ضمن مقایسه سه رویکرد تبیین پدیده های کارآفرینانه در ادبیات نئوکلاسیک، نئواتریش و ذهنیت گرایی رادیکال، بنیان معرفت شناختی متناسب کارآفرینی مبتنی بر ناولتی تبیین خواهد شد. برای درک بهتر از ذهنیت گرایی رادیکال به مثابه بنیان معرفت شناسی ناولتی، 5 فرض بنیادین آن «انتخاب مبتنی بر تخیل»، «برنامه های مبتنی بر تجربیات گذشته و انتظارات آینده»، «ناهمگونی و عدم تعادل»، «استعاره جهان به مثابه کالیدوسکوپ» و «خلق نظم» به بحث گذارده می شوند. در پایان دلالت های این مفروضات برای پژوهش های آتی قلمرو اقتصاد وکارآفرینی تصریح می شوند.
عوامل تاثیرگذار بر نگرش به کسب و کار در میان دانشجویان بسیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیستم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۷۵
63 - 88
حوزه های تخصصی:
زیرساخت های ذهنی و روان شناختی کارآفرینان، زمینه ساز اقدامات موفق یا ناموفق آن ها در آینده ی کاری است که در این میان، دانشجویان به عنوان افراد دارای پتانسیل های بالقوه راه اندازی کسب و کار، نیز از این قاعده مستثنی نیستند. این پژوهش با هدف تعیین عوامل موثر بر نگرش به کسب و کار در میان دانشجویان بسیجی تهیه شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی و نحوه گردآوری داده ها از نوع پیمایشی است که برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته در میان دانشجویان بسیجی دانشگاه های تهران استفاده گردید. نتایج نشان می دهد طبق آزمون فرضیه ها؛ تاثیر تمامی 10 عامل در نگرش به کسب و کار تائید شد. برای تعیین مهمترین عوامل، رتبه بندی با روش تاپسیس گروهی فازی صورت گرفت که نتایج رتبه بندی نشان می دهد، حمایت سپاه پاسداران از فرهنگ کارآفرینی، سابقه مسئولیت داشتن در بسیج، توانمندی های فنی دانشجویان بسیجی، رشد و پرورش در خانواده کارآفرین و روابط اجتماعی خوب و تعامل با دیگران، 5 عامل مهم تر می باشند.
شناسایی و اولویت بندی مولفه های خلق ارزش برای کارآفرینی در اقتصادمقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیست و دوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۸۲
101 - 128
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کارآفرینی تخریب خلاق و فرآیندی برای ارزش آفرینی و بستری برای رشد و تعالی جامعه انسانی می باشد. این پژوهش در زمینه مطالعات کارآفرینی در اقتصادمقاومتی و با هدف شناسایی و اولویت بندی مولفه های خلق ارزش برای کارآفرینی در اقتصادمقاومتی انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش کاربردی و از لحاظ روش، آمیخته است. در مرحله کیفی؛ ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه کیفی و عمیق با خبرگان بود. جامعه آماری شامل خبرگان کارآفرینی و اقتصادمقاومتی با حجم نمونه 25 نفر با نمونه گیری به روش هدفمند قضاوتی تا رسیدن به نقطه اشباع نظری بود. تجزیه و تحلیل یافته ها به روش نظریه داده بنیاد با رویکرد کلاسیک(گلیزری) انجام شد. در مرحله کمی؛ ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخت یافته و نمونه آماری تحقیق 384 نفر از کارآفرینان و فعالان اقتصادی کشور بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهایSPSS و Smart PLS انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد مولفه های خلق ارزش برای کارآفرینی در اقتصادمقاومتی شامل چهار مولفه به ترتیب اولویت:1. ایجاد بنگاه جدید(کسب و کارجدید) با شدت تاثیر 0/895، 2.خلق ثروت (ایجاد ثروت مولد) با شدت تاثیر 0/894، 3. توسعه کسب وکارها (ماندگاری کسب وکارها، گسترش کسب وکارها) با شدت تاثیر 0/892، 4. دستاورد جدید(تکنولوژی نوآورانه، محصول جدید) با شدت تاثیر 0/865؛ می باشند. نتیجه گیری: هدف غایی کارآفرینی در اقتصاد مقاومتی، خلق ارزش است.