مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نظام معنایی
حوزههای تخصصی:
معناشناسی بخشی از دانش زبان شناسی یا شاخه ای مستقل از آن است که از رهگذر آن می توان به تحلیل معنای واژه ها و جمله های یک متن پرداخت و جایگاه دقیق کلمه ها و ترکیب های آن را با توجه به نظام معنایی که در آن قرار دارد، بدست آورد. این نوشتار به تحلیل معناشناختی واژه و مفهوم «زهد» در نهج البلاغه می پردازد. برای این منظور به واژه هایی که در حوزة معنایی زهد به عنوان واژة کانونی قرار داشته و ارتباط معنایی با آن دارند، توجه شده است.
تحلیل معناشناختی این مفهوم در نهج البلاغه نشان می دهد که این واژه، از معنایی تازه و متفاوت از مفهوم زهد حکایت دارد که با متفاهم آن در نظر اکثر افراد متفاوت است. تبیین و تحلیل معناشناختی واژه زهد در نهجالبلاغه که امری فراتر از مفهومشناسی توصیفی و تعریفی است، میتواند تصحیح کننده برداشتهای نادرست از این مفهوم والا بوده و تفاوت بین زهد در اسلام و رهبانیت را روشن گرداند. این مفهوم در نهج البلاغه در مقابل رغبت قرار گرفته است.
صورت بندی نظریة فرهنگ صدرایی (با الهام از دیدگاه های استاد حجت الاسلام پارسانیا)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هر مکتب فلسفی با ارائة گزاره های هستی شناختی، معرفت شناختی و انسان شناختی خود، زمینة طرح سنخ خاصی از نظریات فرهنگی را فراهم می سازد. برای نمونه، فلسفة هوسرل، شکل گیری نظریة فرهنگی پدیدارشناسی را ممکن نمود و فلسفة هگل برخی از اصول موضوعة نظریة فرهنگی مارکسیستی را مهیا ساخت. «نظام حکمت صدرایی» نیز از قاعدة فوق مستثنی نیست و ظرفیت ارائة یک چارچوب نظری روشن برای طرح نظریة فرهنگی را داراست.
در سال های اخیر، عموماً محققان در ذیل مباحث فلسفی مربوط به اثبات وجود جامعه، به طرح «نظریة فرهنگ صدرایی» اهتمام ورزیده اند. با توجه به اینکه نظریة مذکور تاکنون به صورت یکجا و منسجم انتشار نیافته است، این مقاله تلاش دارد ضمن اشاره به مبادی فلسفی نظریة فرهنگ صدرایی، تقریری منسجم و منظم از نظریه فرهنگ صدرایی ارائه دهد.
واکاوی عوامل مانایی و میرایی فرهنگ ها در آیینة حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع حیات و مرگ پدیده هایی مانند تمدن، فرهنگ و حتی جامعه، مسئله ای است که در میان اندیشمندان حوزة علوم اجتماعی، محل پرسش است. برخی از نظریاتی که در صدد تبیین فرایندهای تغییر و تحول اجتماعی هستند، با استناد به امکان تولد و مرگ پدیده های اجتماعی، فرایند تحول را در دو سر حدّ تولد و مرگ صورت بندی می کنند. «چرخة حیات» عنوان نظریه ای است که با تکیه بر چارچوب مذکور، چگونگی تحول در پدیده ها را تبیین می کند. وجود حقیقی جامعه و فرهنگ با تکیه بر حکمت متعالیه اثبات پذیر است و به تبع آن، منطق حِکمی، حیات و مرگ جوامع و فرهنگ ها را نیز جملگی تأیید می کند، همچنان که اشارات قرآنی نیز این مسئله را تصدیق کرده است. به تبع این تأیید و تصدیق می توان عوامل و مؤلفه هایی را با تکیه بر تبیین های حِکمی و معارف قرآنی احصا کرد که در مانایی یا میرایی جوامع و فرهنگ ها مؤثر هستند. این عوامل و مؤلفه ها را از منظرهای مختلفی می توان گونه بندی کرد. یکی از تقسیم بندی های کلان در این باب، تقسیم عوامل مؤثر در بقا و فنای فرهنگ ها و جوامع به دو دستة «مؤلفه های ناظر به نظام های معنایی (ویژگی های ذاتی و نفس الامری فرهنگ ها)» و «مؤلفه های ناظر به اصحاب یک فرهنگ» است. در ذیل این دو شاخة کلی، موارد مختلف دیگری را می توان دسته بندی کرد. چارچوب نظری فلسفی برای تبیین موضوعات یادشده، مستلزم به کارگیری روش قیاسی برهانی است.
تصویر از خود: برساختی انتقادی ایده آلیستی از هویت ملی؛ مورد مطالعه: دانشجویان دکترای دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه و بازنمایی تجارب ذهنی دانشجویان از هویت ملی و عینی سازی آن صورت گرفته است. سؤال اصلی این است که نظم ساختاری و نظام معنایی مندرج در اذهان دانشجویان از هویت ملی چگونه است و مهم ترین مؤلفه های معنایی آن کدام است؟ روش این مطالعه کیفی و از سنخ استراتژی تئوری داده بنیاد انتخاب گردید. با استفاده از مصاحبه های عمدتاً باز و نیمه ساختاریافته، داده های تحقیق از میان 27 نفر از دانشجویان دکترای دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 93-94 و 94-95 انتخاب گردید. یافته های پژوهش و مقولات حاصل از فرآیند کدگذاری، حاکی از منظر و مدلی انتقادی ایده آلیستی از معنای هویت ملی در بین الاذهان دانشجویان است که آگاهی و احساس تعلق آنان به مؤلفه های ایران بودگی و تمایز و تفاوت از سایر ملت ها را بر می سازد. مفاهیم محوری در این پژوهش چهار مقوله «خودخوانش انتقادی»، «مؤلفه های ایران بودگی»، «غشای ایده آلیسم» و «خود آیینه گون» می باشد که از این میان تصویر دانشجویان از خودِملی بر دو مقوله «خودخوانش انتقادی» و «غشای ایده آلیسم» به عنوان مقولات هسته ای و پایه های نظام معنایی آنان قرار دارد، به نحوی که با وجود انتقادات فراوانی که از هویت ایرانی و منش ملی خود سراغ دارند، تلاش می کنند خود ملی را در پوشش و غشایی از ایده آلیسم به دیگران نشان دهند.
تفاوت نظام معنایی کتابداران و کاربران در مصاحبه مرجع با رویکرد هرمنوتیک مطالعه موردی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال دوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۷
41 - 60
حوزههای تخصصی:
پژوهشی بر اساس میزان درک کتابدار از نیاز کاربر و میزان درک کاربر از پاسخ کتابدار درمصاحبه مرجع با رویکرد هرمنوتیک است. روش: در این پژوهش، از روش پیمایشی استفاده شده است. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه مؤلف محور که به تعدادی از کاربران سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و کتابداران مرجع آن داده شد، استفاده گردید و پایایی آن 953/0 محاسبه گردید. این پرسشنامه با 13 سؤال در ارتباط با درک کتابدار و 13 سؤال در ارتباط با درک کاربر با مقیاس لیکرت از 0 تا 9 طراحی شده است. یافته ها: تجزیه و تحلیل ها نشان می دهد که بیشترین حد درمیان شاخص های درک کتابدار مربوط به شاخص شفاف سازی سؤال کاربر در جریان مصاحبه مرجع با میانگین 79 % و در درک کاربرشاخص درمیان گذاشتن سؤال اصلی با کتابدار مرجع با میانگین 85 % است و کمترین حد در درک کتابدار مربوط به شاخص درک نیاز کاربر با اولین سؤال کتابدار با میانگین 9/52 % و در درک کاربر شاخص درک کتابدار با اولین سؤال کاربر با میانگین 7/61 % است. درهمه ی متغیرها رابطه معناداری بین نظام معنایی کتابداران و کاربران وجود دارد به جز در دو متغیر: متغیر درمیان گذاشتن سؤال اصلی با کتابدارمرجع برای رفع نیاز اطلاعاتی و متغیر سطح اطلاعات قبلی کتابدار و کاربر از موضوع مورد جست و جو باp>0/05 نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که کاربران تسلطی بر موضوع مورد جستجو خود ندارند و یا دقیقا نمی دانند که به دنبال چه هستند. همچنین نشان می دهد که کتابداران تبحر لازم را در زمینه مصاحبه مرجع دارند. با وجود عدم تمایل کاربران به پرسش از کتابداران و شکل نگرفتن مصاحبه مرجع، کتابداران در این پژوهش از عملکرد خوبی برخوردار بودند و توانستند رضایت کاربران را به دست آورند.
حدوث جسمانی جوامع و بقای فرهنگی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۸۷
243 - 272
حوزههای تخصصی:
پیش از پرسش از چگونگی حدوث و بقای جامعه، باید بتوان وجود حقیقی جامعه را با برهان فلسفی به اثبات رساند؛ چه آنکه علمی که عهده دار پاسخ به پرسش از هستی و چیستی پدیده هاست، فلسفه است. اصل صدرایی «اتحاد عالم و معلوم»، زمینه اثبات برهانی وجود حقیقی جامعه را فراهم می کند و بر اساس آن، «فرهنگ» یا همان «نظام معنایی تنزل یافته به عرصه زیست جهان جمعی از انسان ها»، به عنوان نفس و روح جامعه تقریر می شود. پس از اثبات وجود عینی جامعه می توان درباره چگونگی حدوث و بقای آن نیز سخن گفت. شهید مطهری از حکیمان معاصری است که برخی نظریه هایش دال بر حدوث جسمانی و بقای فرهنگی جامعه، به معنای آغاز تولد و تکون آن با نهادهای اقتصادی است؛ اما این تفسیر با ادله فلسفی و تاریخی قابل خدشه است. با تکیه بر اصل «جسمانیهالحدوث بودن علم و ادراک» می توان معنای درست حدوث جسمانی جوامع و بقای فرهنگی آنها را بیان کرد و سپس زمینه مطالعات فلسفی درباره موضوعاتی مانند تأثیر «طبایع جسمانی و ساختارهای بدنی»، «اقلیم و ویژگی های جغرافیایی» و... را در زیست فرهنگی - اجتماعی جوامع فراهم آورد. در ادبیات فرهنگ پژوهی معاصر، از ناحیه مکاتب فکری گوناگون، پیرامون موضوعات یادشده بحث های فراوانی با عناوینی چون «جغرافیای فرهنگی» (Cultural geography)، «زیست شناسی اجتماعی» (Sociobiology)، «مطالعات فرهنگی بدن» و... صورت پذیرفته و لازم است این موضوعات از منظر ذخایر حکمی - دینی نیز بازخوانی شوند.
تبیین جامعه شناختی فرهنگ مالیاتی بر مبنای واکاوی نظام معنایی مؤدیان مالیاتی در شهر اصفهان: رویکردی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی فرهنگ مالیاتی مؤدیان ازطریق واکاوی نظام معنایی آنها درباره پدیده مالیات انجام شده است. روش پژوهش از نوع ترکیبی و راهبرد اکتشافی - متوالی است. در مرحله کیفی پژوهش از روش نظریه زمینه ای (رویکرد سیستماتیک) و در مرحله کمی از روش پیمایش استفاده شد. جامعه مطالعه شده، مؤدیان مالیاتی شهر اصفهان است. تعداد نمونه در مرحله کیفی پژوهش 30 نفر و در مرحله کمی 440 نفر است. شیوه نمونه گیری در مرحله کیفی، هدفمند - نظری و در مرحله کمی، طبقه ای - نسبی است. برای تحلیل داده ها در مرحله کیفی از شیوه کدگذاری و در مرحله کمی از رویکرد مدل سازی معادله ساختاری واریانس محور استفاده شده است. یافته های مرحله کیفی پژوهش نشان دهنده شکل گیری نظام معنایی مؤدیان مالیاتی درباره پدیده مالیات پیرامون تعدادی مقوله عمده و یک مقوله هسته به نام «مطالبه گری نامتوازن» است. یافته های مرحله کمی پژوهش بیان کننده این است که میانگین متغیر فرهنگ مالیاتی در جامعه آماری پژوهش پایین تر از حد متوسط است. متغیرهای مستقل پژوهش در حد نسبتاً بالایی توان تبیین واریانس متغیر فرهنگ مالیاتی را دارند و در الگوی تجربی پژوهش متغیرهای نظام مندی مالیات، اعتماد متقابل کنشگران، عدالت مالیاتی و کارآمدی مصارف مالیاتی به طور مستقیم، متغیرهای شفاف بودن قوانین مالیاتی و اقتدارگرایی مالیاتی به طور غیرمستقیم و متغیرهای انصاف مالیاتی و سلامت اقتصادی مسئولان به طور مستقیم و غیرمستقیم بر فرهنگ مالیاتی مؤدیان اثر می گذارند.
تحلیل فلات زدگی شغلی اعضای هیئت علمی دانشگاه های ایران با رویکردی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل فلات زدگی شغلی اعضای هیئت علمی دانشگاه ها است. روش پژوهش از نوع ترکیبی و راهبرد، اکتشافی- متوالی است. در مرحله کیفی پژوهش از روش نظریه زمینه ای (رویکرد سیستماتیک) و در مرحله کمی از روش پیمایش استفاده شد. جامعه مطالعه شده اعضای هیئت علمی دانشگاه های تهران، اهواز و یاسوج بودند. تعداد نمونه در مرحله کیفی پژوهش 18 نفر و در مرحله کمی 518 نفر بود. شیوه نمونه گیری در مرحله کیفی، هدفمند- نظری و در مرحله کمی، طبقه ای خوشه ای است. برای تحلیل داده ها در مرحله کیفی از شیوه کدگذاری و در مرحله کمی از رویکرد مدل سازی معادله ساختاری استفاده شد. یافته های مرحله کیفی پژوهش نشان دهنده ذهنیت اعضای هیئت علمی درباره پدیده فلات زدگی شغلی درمورد تعدادی مقوله عمده و یک مقوله هسته به نام «سیاسی- امنیتی بودن فلات زدگی شغلی» هستند. یافته های مرحله کمی پژوهش بیان کننده این است که میانگین متغیر فلات زدگی شغلی و ابعاد آن در جامعه آماری پژوهش بالاتر از حد متوسط است. متغیرهای مستقل پژوهش در حد نسبتاً متوسطی توان تبیین واریانس متغیر فلات زدگی شغلی را دارند. در الگوی تجربی پژوهش، متغیرهای نادیده گرفتن ضوابط دانشگاه، سیاست گذاری و جو نامناسب، ماهیت شغلی، مدیریت تمرکزگرا و ناکارآمد و امنیتی دیدن فضای دانشگاه به طور مستقیم و غیرمستقیم، به واسطه نقش میانجی ضعف خودپنداره بر فلات زدگی شغلی اعضای هیئت علمی اثر می گذارند.
تحلیل کیفیت معنابخشی به پدیدار ها در زبان گفتمان عرفان بر مبنای آرای لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از دشواری های مخاطب در مواجهه با متون عرفانی، ناتوانی در درک تجربه زیسته عارف است. کشف چگونگی معنابخشی به جهان پدیدارها در گفتمان عرفانی بدون توجه به زبان و فهم علمی نشانه های زبانی ممکن نیست. اگر چونان هایدگر زبان را خانه وجود بدانیم، حقیقت عرفان نیز در زبان متجلی است، اما به دلایلی چون نقضان زبان عادی در بیان تجارب، موانع فهم مخاطب در درک حقیقت و تجارب عرفانی، دشواری موضوع و غیرعادی بودن تجارب عارف و... زبان عرفان دشواریاب و پیچیده می نماید؛ به ویژه اینکه در گفتمان عرفانی، عارف سوژه به عنوان کنشگر و روایتگر عرفان با ابژه هایی متفاوت روبه روست. در یک سو، جهان حسی پدیدارها و تجربه حسی او قرار دارد و در سوی دیگر با تجربه ذهنی عرفانی او مواجه ایم که بخش بی واسطه و غیرقابل انتقال از تجربه زیسته اوست. جستار حاضر تلاش می کند به کمک آرای پدیدارشناسانه و مبانی زبان شناختی فلسفی لاندوفسکی چگونگی فرایند معنابخشی به جهان پدیدارها را در دو نظام نگرشی وحدت شهودی و وحدت وجودی در گفتمان عرفانی رمزگشایی کند. عارف سوژه با توجه به رویکرد وجود شناسی عرفان نظری از دریچه دو نگرش وجودی و شهودی، ارتباط خود با جهان متن را به تصویر می کشد. او به عنوان سوژه به گونه ای تازه به جهان پدیدارها معنا می بخشد و درنتیجه، فرایند متفاوتی برای زایش و یا دریافت معنا پیش رو خواهد داشت.
تحلیل گفتمان علمی فرهنگی المصطفی صلی الله علیه و آله
حوزههای تخصصی:
پرسش از هویت و چرایی تولد گفتمان علمی فرهنگی المصطفیصلی الله علیه و آله، موجب تکوین این پژوهش شده است. اگر گفتمان به معنای کلیت ساختاردهی شده از عمل مفصل بندی باشد که بر محور یک دال مرکزی و کانونی سازمان گرفته است و فهم انسان از واقعیت های جهان را تشکیل می دهد، در این صورت، می توان المصطفیصلی الله علیه و آله را به عنوان یک گفتمان معرفتی تصویر کرد که بر محور دال مرکزی اسلام شیعی مفصل بندی شده است و در صدد ارائه ی فهمی از واقعیت جهان است. این پژوهش، از منظر نظریه ی تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه، به گفتمان علمی و فرهنگی المصطفیصلی الله علیه و آله نگریسته است؛ گفتمان علمی فرهنگی المصطفیصلی الله علیه و آله در ذیل گفتمان ولایت فقیه و در حاشیه ی هژمونی آن متولد شده است و از سیاست ها و سیاست گذاری فرهنگی گفتمان ولایت فقیه به حساب می آید. هویت هر گفتمانی از نسبتی که با دیگر گفتمان ها برقرار می کند احراز می شود. در این نوشته، هویت گفتمان علمی فرهنگی المصطفیصلی الله علیه و آله از نقطه نظر نسبت آن با گفتمان سلفی، بررسی شده است. نشانه ها و اصولی که نظام معنایی گفتمان المصطفیصلی الله علیه و آله را از نظام معنایی گفتمان سلفی متفاوت می سازد، در حد امکان، نشان داده شده است و برای تکمیل دایره ی این تفاوت ها و تمایزها، اهداف، مسایل و موضوعاتی که در گفتمان المصطفیصلی الله علیه و آله مطرح است نیز بررسی شده است.
جایگاه شناسی «فقه اللغه» در فهم و طراحیِ اجتهادیِ امام خامنه ای با تاکید بر بیانیه گام دوم
حوزههای تخصصی:
فرایند یاددهی-یادگیری و فقه اللغه در هر نظام اجتماعی، متناسب با آن نظام است. هر نظام اجتماعی دارای نظام معنایی ویژه است که با نظام واژگانی خاص خود آن را بیان می کند و حرکت های خود بر اساس آن انجام می دهد و اگر میان نظام واژگانی و معناییِ رهبران و افراد جامعه هماهنگی نباشد مدیریت جامعه مختل گردیده و اختلافات فکری و رفتاری در جامعه به وجود می آید و دشمنان با نفوذ خود به تقویت و تشدید اختلافات کمک می کنند و جامعه را از اهدافش منحرف می نمایند.تنها راه علاج این است که رهبران جامعه با طراحی نظام معنایی و واژگانی و ابلاغ و تبیین آن به جامعه به صورت مستمر، و التفات دادن به حساسیت های این نظام واژگان و بیان دشمنی های دشمنان برای انحراف در آن نظام معنایی، از وجود یا تداوم انحراف جلوگیری نمایند. بیانیه ی گام دوم با مطرح کردن نظریه ی نظام انقلابی و محور قرار دادن مردم مخصوصا جوانان و اعطای مأموریت مدیریت جهادی انقلاب علمی درصدد است که تربیت نیروی انسانی و تولید فکر به عنوان دو بال پرواز به بلندای تمدن اسلامی را تأمین نماید. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و بهره مندی از منابع مکتوب و دیجیتال سامان یافته است و ما در صدد آن هستیم که با تبیین رویکرد رهبر انقلاب در بحث فقه اللغه به روشن شدن هرچه بیشتر این مسئله و کارها ی لازم حول آن سببی شویم تا هدف و مقصود اصلی رهبر انقلاب جهت تحقق یافتن جامعه ای با نظام معنایی مطابق با رهبرش، واضح گردد تا جوانان در این گام خطیر از خواسته ی اصلی رهبرشان آگاه بوده و جهت عملی کردن آن وارد میدان شوند.
مقایسه «هویت یابی» در سه داستان کودک با موضوع مشترک مدادرنگی: از منظر نشانه شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
73-116
حوزههای تخصصی:
از شگردهای داستان های کودک جهت عینی سازیِ روابط انتزاعی، استفاده از استعاره «رنگ» است. از آنجا که از یک طرف استعاره «تغییر رنگ» در سه داستانِ قرمز: داستان یک مدادشمعی ، روزی که مدادشمعی ها دست از کار کشیدند و مداد بنفش بر «انقلاب هویت» دلالت دارد و از طرف دیگر دو داستان اولی امریکایی و داستان مداد بنفش ایرانی است، لذا این مقاله داستان های مذکور را انتخاب کرده تا دیدگاه دو گفتمان فرهنگی مذکور را درباره معنای «هویت آرمانی» مقایسه کند. در همین راستا، برآن است که به روش تحلیلی توصیفی و در چارچوب «نظام های معنایی لاندوفسکی» به سه پرسش پاسخ دهد: با توجه به اینکه سه م تن مذکور کودک را به هویت یابی تشویق می کنند، هرکدامشان چه تفسیری از هویت ایدئال دارند؟ و چگونه کودک را به آن فرامی خوانند؟ ایدئولوژیِ پنهان در هر متن کدام نهادهای مرتبط با سوبژکتیویته را غیریت سازی و کدام را غیریت زدایی می کند؟ پژوهش حاضر برای نخستین بار در ایران، پارادایم هویت یابی را در داستان های کودک بررسی می کند. از منظر ن ش انه شناسیِ فرهنگی هر متن به مثابه یک فرهنگ است و ترجمه ها ایدئولوژیِ نهفته در متون را از سپهر نشانه ایِ مبدأ به سپهر نشانه ایِ مقصد انتقال می دهند. بی توجهی مترجمان متون کودک به تسرّی شیوه هستی در جهانِ دو متن ضرورت تحقیق را انکارناپذیر می نماید.
تجربه زیسته و نظام معنایی زنان بیخانمان از خانواده مطالعه موردی: زنان بیخانمان مقیم مرکز اقامتی مهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
52 - 30
حوزههای تخصصی:
تجربه زیسته و نظام معنایی زنان بیخانمان از خانواده مطالعه موردی: زنان بیخانمان مقیم مرکز اقامتی مهر چکیده امروزه بیخانمانی، یکی از واقعیت های اجتماعی جامعه جهانی است که خود را در فرم ها و اشکال مختلف همچون کانتینرخوابی، کارتن خوابی و... نشان داده است. شاید بارزترین فرم بیخانمانی را بتوان در کارتن خوابی مشاهده کرد. هدف اصلی تحقیق حاضر فهم نظام معنایی زنان بیخانمان از تجربه زیسته خانوادگی ایشان است. به عبارتی مسأله تحقیق این است که زنان بیخانمان در بستر زیست جهان شان چه نظام معنایی مشترکی در نسبت با خانواده دارند؟ در این راستا فهم قواعد ضمنی خانواده در شرایط فقدان و در وضعیت بیخانمانی نیز هدف تحقیق است. این تحقیق با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی از خلال تکنیک هایی همچون مشاهدات مشارکتی و گفت وگوهای عمیق انجام شده است. با توجه به یافته های تحقیق این نتیجه حاصل شد که نظام معنایی زنان بیخانمان از خانواده را می توان حول دو مقوله مرتبط با «خانه» و «بدن» صورت بندی کرد. در واقع «احساس آوارگی» و «بدن بیخانمان» مقولات ضرورتا مشترک همه زنان بیخانمان از تجربه خانواده بود. همچنین با توجه به التفات این تحقیق به شرایط فقدان خانواده در وضعیت بیخانمانی، در ارتباط با تجربه زیست زنان بیخانمان از خانواده، چند قاعده ضمنی خانواده نیز آشکار شد.
فهم نظام معنایی دانشجویان غیربومی از تجربه مصرف سیگار در دانشگاه (مورد مطالعه: دانشجویان غیر بومی دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند رو به رشد استعمال سیگار در میان دانشجویان دانشگاه ها با توجه به نقش اساسی دانشجویان در آینده جامعه، نظر متخصصان حوزه های مختلف را جلب و توجه به مطالعات علمی دقیق و گسترده مرتبط با آن را ضروری کرده است. این مطالعه با هدف فهم نظام معنایی دانشجویان سیگاری غیربومی از تجربه مصرف سیگار در دانشگاه انجام شده است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش انجام دادن آن، روش نظریه داده بنیاد است. نمونه گیری مبتنی بر نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی با حداکثر تنوع است. با تعداد 27 دانشجو، مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. برای دستیابی به اعتمادپذیری، دو روش کنترل توسط اعضا و همتایان علمی به کار رفت. داده ها با استفاده از کدگذاری نظری، تجزیه وتحلیل و درنهایت، 7 مقوله اصلی ساخته شد. تجربه و تفسیر دانشجویان سیگاری غیربومی در قالب این مقولات توصیف پذیر است: منش و کنش مشترک، ضعف خدمات رفاهی دانشگاه، ناهنجاری های زندگی دانشجویی، فشار درسی، روابط مخاطره آمیز، ضعف مهارت ارتباطی والدین و حضور در محیط ناسالم.
رابطه توانمندی زنان و مدارای زناشویی زنان متأهل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوام و سلامت نظام خانواده نیازمند رفتار مدارا جویانه از سوی همسران است. عوامل متعددی بر مدارا در زندگی زناشویی موثر است با توجه به توانمندتر شدن زنان نسبت به گذشته وخلا معرفتی موجود در شناخت رابطه میان توانمندی و مسالمت ومدارا در زندگی زناشویی این پژوهش به سنجش رابطه توانمندی زنان بر مدارای زناشویی پرداخته است. با استفاده از روش پیمایش، نمونه ای شامل 384نفر از زنان متاهل ساکن در سه منطقه 2 و8 و19 شهر تهران به صورت خوشه ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق بیانگر وجود رابطه معنادار بین متغیر مستقل (توانمندی زنان) و متغیر وابسته ( مدارای زناشویی ) است همچنین وجود متغیر مهارت ارتباطی به عنوان یکی از متغیرهای واسط رابطه معناداری با متغیر وابسته ومستقل دارد، بدین معناکه زنان هرچه توانمندتر، مهارت های ارتباطی بیشتری دارند و درنتیجه می توانند مدارای بیشتری در زندگی زناشویی داشته باشند. همچنین مدارا در زندگی زناشویی تحت تاثیر پایگاه اجتماعی و اقتصادی خانواده قرار دارد. از سوی دیگر مدارای زناشویی به معنی پذیرش تفاوتها در روابط زوجین با سن زنان و طول مدت ازدواج رابطه معکوس و معناداری دارد و در اوایل ازدواج بیشتر است.
نظام معنایی مصرف کنندگان ماری جوانا از اعتیاد: ارائه یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۱۷۹-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف نظام معنایی اعتیاد از دید مصرف کنندگان ماری جوانا بود. روش: روش پژوهش نظریه زمینه ای بود که با 20 نفر از جوانان شهر رشت که سابقه مصرف ماری جوانا داشتند، مصاحبه های نیمه ساختار یافته انجام شد و با شیوه نمونه گیری هدفمند-نظری داده ها جمع آوری و با کدگذاری باز، محوری، و گزینشی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: برای عوامل تاثیرگذار در اعتیاد خوشایند: الف) عوامل زمینه ساز شامل ناهنجارشناخته شدن و تمایز دیدگاه، ب) عوامل زمینه ای شامل بینش اجتماعی فردی، گسترش جهان بینی، و فردیت محوری، و ج) عوامل مداخله گر شامل جامعه پذیری دوستان و افزایش کیفیت دوستی شناسایی و استخراج گردید. همچنین، راهبردها شامل آگاهی به مرغوبیت ماده، خودمهارگری، و چارچوب مصرف بین مصرف کنندگان ماری جوانا بود. نتیجه گیری: عوامل نهادی، اجتماعی، و فردی در نظام معنایی مصرف کنندگان از اعتیاد مؤثر است. کنشگران با توجه به نوع مصرف، همچنین با عقلانی و آگاهانه در نظر گرفتن کنش خود و کارکردهای مناسب ماری جوانا در حیات اجتماعی شان، و اتکا به این ایده که کاش ماری جوانا در ایران هم آزاد بود، مصرف ماری جوانا را یک کنش اعتیادآور در نظر نمی گیرند. از سوی دیگر، تعریف اعتیاد که از جامعه و ساختارها نشات گرفته است را به مثابه یک برچسب می دانند که منجر به از دست دادن موقعیت اجتماعی کنونی شان می شود. افزون بر این، نظام معنایی مصرف کنندگان از اعتیاد در فرایند یادگیری و الگوسازی کنار همسالان نیز خلق و تقویت می شود و بر این باور هستند که ماری جوانا متمایز از دیگر مواد مخدر است و آن را یک فعالیت عادی در نظر می گیرند.
بررسی جایگاه انسان قبل از دنیا در نظام معنایی سبک زندگی توحیدی با تاکید بر اندیشه های امام خمینی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
77 - 94
تبیین نظام معنایی سبک زندگی توحیدی پروژه ای بزرگ و ضروری است. این مقاله بر آن است که به تبیین جایگاه انسان قبل از دنیا بپردازد در این راستا به حکایت های قرآن کریم از زندگی قبل از دنیای انسان پرداخته نظیر خلیفه خدا بودن، معلم به اسماء الهی بودن، مسجود ملائکه بودن، متحمل امانت الهی شدن و مفطور به فطرت الهی بودن؛ که هر یک از این موارد قطعه مهمی از نظام معنایی سبک زندگی را تشکیل می دهد که این شناخت نیز مطمئن ترین راه رسیدن به اهداف سبک زندگی توحیدی است. این پژوهش با روش تحلیلی کتابخانه ای و با تکیه بر آراء امام خمینی و علامه طباطبایی به بررسی آیات این حوزه پرداخته و بر نقش بنیادین این معانی در سبک زندگی توحیدی استدلال نموده است و داستان هبوط را برنامه ای الهی و ظلوم و جهول بودن را برترین وصف انسانی دانسته و مطابق برخی روایات شجره منهیه را مقامات اهل بیت معرفی کرده که آدم برای رسیدن به آن، مشقت زندگی در دنیا را پذیرفته است. فطرت الهی را فطرت معرفت، توحید و ولایت دانسته که دستیابی به کمال مطلق و ظهور همه اسما و صفات الهی را می خواهد.
رسم شبکه معنایی(Semantics) واژه فتنه و مترادفات آن در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال ششم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
29 - 52
حوزههای تخصصی:
واژه فتنه از کلمات کلیدی قرآن کریم می باشد که با واژگان دیگری چون کفر، شرک، قتل، عذاب و ... ارتباط سیستماتیک دارد. از طرفی خود کلمه فتنه در آیات مختلف معانی و وجوه گوناگونی داشته و در ضمن آیات قرآن در چندین معنی استعمال شده است. برخی از صاحب نظران معانی متعددی برای این واژه بیان داشته اند. این نوشتار پس از بیان مقدمه ای کوتاه از علم معناشناسی، به تحلیل و بررسی وجوه معنایی فتنه در آیات قرآن کریم پرداخته؛ سپس ارتباط سیستماتیک فتنه با دیگر واژگان بررسی شده است؛ و به منظور اینکه مطالعه جامعی در معنای فتنه از نگاه قرآن شده باشد، فاعلیت فتنه، اسباب فتنه و اهداف فتنه تحت عناوین جداگانه همراه با رسم شبکه های معانی آن ها مورد مطالعه قرار گرفته است؛ به گونه ای که می توان گفت، در این بررسی تمامی آیاتی که واژه فتنه در آن ها به کار رفته است مورد تأمل قرار گرفته اند و به آراء بسیاری از مفسران- با مذاهب مختلف- مراجعه شده است.
ارزیابی انتقادی رهیافت های مکتب کنش متقابل نمادین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مکتب کنش متقابل نمادین تلاشش بر این بود که رویکرد جدیدی مغایر با رویکرد پوزیتیویستی ترسیم کند؛ تا از رهگذر آن برخی زوایای تاریک شکل گیری کنش اجتماعی را روشن سازد. این مکتب با تأکید بر این نکته مرکزی و مهم که انسان برخلاف جانوران پست تر موجودی متفکر و دارای نظام معنایی است، درصدد برآمد نقش نماد و معانی در باز تعریف مقوله آگاهی در خارج از چارچوب پوزیتیویسم ارائه دهد. لذا تلاش این مکتب در چارچوب رهیافت های متنوع آن برای بیان نقش نمادها و معانی در ایجاد کنش و در تحلیل زوایای آن در همین راستا صورت گرفته است. از جمله رهاوردهای این مکتب اینکه توانست رویکردهای خردبینانه را وارد ادبیات جامعه شناسی کند و توجه محققان را به سمت افراد و انگیزه های کنش معطوف سازد. از سوی دیگر، این مکتب دارای نقاط ضعف و رخنه های متعدد و بنیادینی است که به نظر می رسد ریشه در مبانی پراگماتیستی و مادی این مکتب دارد. از جمله نقدهای وارد بر این مکتب، فقدان تبیین علّی، نپرداختن به ابعاد پنهان کنش، انکارگرایش های فطری، انفعال در برابر اقتضائات جامعه و تقلیل معرفت به ساحت های اجتماعی است.
تعلق خاطر به دانشگاه به منزلۀ تعیین گر هویت: تحلیل کیفی نظام معنایی دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به واکاوی نظام معنایی دانشجویان دوره دکتری دانشگاه شیراز و ادراک آن ها از تعلق به دانشگاه شیراز با رویکرد کیفی پرداخته است. شرکت کنندگان این پژوهش 15 دانشجوی دوره دکتری دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته بود. مصاحبه ها تا نیل به اشباع نظری ادامه پیدا کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل مضامین مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند .فرایند حاصل از کدگذاری و تجزیه وتحلیل داده ها منجر به کشف سه مفهوم اصلی «دانشگاه به مثابه میدانی جهت بازاندیشی کلیشه های ذهنی»، «دانشگاه و اثرگذاری بر ابعاد هیجانی و شناختی فرد» و «دانشگاه شیراز و برجستگی بعد تعلق و هویت مکانی» شد. هر کدام از این مفاهیم از زیرمفهوم های متعددی تشکیل شده اند. درون مایه و تم اصلی پژوهش هم شامل «دانشگاه و تعیین گری هویتی و شناختی» است. با توجه به یافته های پژوهش می توان به این نتیجه رسید که دانشگاه تعیین گری سطح بالایی در شکل گیری نوع هویت، شناخت و تعلق دانشجویان دارد و نقش برجسته آن در جامعه انکارناپذیر است. سه مفهوم این پژوهش حکایت از آن دارند که دانشگاه موجب تغییرات هویتی و شناختی دانشجویان می شود و آن ها با چشم انداز فکری جدیدی آشنا می شوند. این تغییرات هویتی و شناختی در دانشگاه موجب بازاندیشی کلیشه های ذهنی دانشجویان و به چالش کشیدن باورها و اندیشه های ذهنی گذشته می شوند، که بسیاری از آن ها می توانند پیامدهای منفی برای جامعه و دانشگاه داشته باشند.