مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
جامعه شناسی تاریخی
حوزههای تخصصی:
روسپیگری پدیدهای رایج در جوامع بشری بوده و تاریخ ایران دوره عصر صفوی نیز از این امر مستثنی نبوده است. منع و محدودیت درباره این ناهنجاری اخلاقی باعث شده است که همه ابعاد تاریخی این پدیده اجتماعی کمتر ثبت و ضبط شود. با اینحال گذشته از اطلاعات پراکنده در تاریخنگاری عصر صفوی، بیشتر گزارشهای مربوط به روسپیان، در سفرنامه های اروپاییان ارائه شده است. اما این نوع اطلاعات نیز گزارش های هیجانی و اخلاقی از این رفتار اجتماعی است. هدف این مقاله با عطف به موارد گفته شده، بررسی حیات اجتماعی روسپیان در عصر صفوی است. لذا در این پژوهش جایگاه و منزلت روسپیان، توجه به رفتارهای اجتماعی و نوع برخورد شاهان و سلاطین و آحاد جامعه با این گروه، مسائل اقتصادی و مشاغل و حرفه های مرتبط با آنها، اماکن روسپیان و حتی بیماری های آنها را مورد توجه قرار گرفته است. یافته های پژوهش غلبه نگاه مردسالارانه درباره تعریف روسپیگری و حدود و ثغور آن و نیز کارکرد اقتصادی روسپیان در نوع شخصی و دولتی را نشان می دهد.
بررسی انتقادی دیدگاه جامعه کلنگی یا جامعه کوتاه مدت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
105 - 125
حوزههای تخصصی:
«ایران، جامعه ی کوتاه مدت» تعبیری است که محمدعلی همایون کاتوزیان در آثار خود مطرح کرده که به تعبیروی نشانگر «کلنگی» بودن جامعه ایران است. این تعبیر، بر گسست تاریخی ایران اشاره دارد تا پیوستگی آن. این دیدگاه در یک منطق و چارچوب خاص، چارچوب دهی شده است که در آن از «استبداد ایرانی» شروع و با بحث «تضاد دولت و ملت» پیش می رود و به «جامعه کوتاه مدت» یا «جامعه کلنگی» می رسد.کاتوزیان در تبیین دیدگاه کوتاه مدتیِ جامعه ایران به سه مقوله ی1.مشکل مشروعیت و جانشینی، 2.بی اعتباری جان و مال و3.مشکل انباشت و توسعه می پردازد؛ این دیدگاه بر محوریت حوزه ی سیاست بر ابعاد دیگر و بر تمام جامعه ی ایران اشاره دارد. روش انجام کار به صورت توصیفی- تحلیلی و با استفاده چارچوب های «جامعه شناسی تاریخی» و «هویت ایرانی» است؛ یافته ها حکایت از این دارد که مولفه هایی چون اندیشه های ایرانی- اسلامی، سرزمین جغرافیایی و نظام سیاسی ایران، زبان و ادبیات فارسی، سنت، عرف، دین و فرهنگ به مثابه «میراث بلند مدت ایرانی» بر پیوستگی و استمرار تاریخی آن تاکید دارند.این موضوع نشانگر این است که یک حلقه مشترکِ همکاری میان حوزه سیاست ومردم در مواقع عادی(استبدادی) و بحرانی(هرج و مرج) وجود داشته است.
بررسی زمینه های شکل گیری جامعه شناسی تاریخی؛ الزامات و کارکردهای آن
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی تاریخی، با ایجاد پیوند بین دو رشته تاریخ و جامعه شناسی، رویکرد نوینی برای مطالعه پدیده ها و رویدادها و مسائل اجتماعی پیش روی محققان تاریخ و جامعه شناسی قرار داده است .جامعه شناسی تاریخی بر مبنای گذشته جوامع می تواند فرایند تغییر و تحول مسائل و پدیده های اجتماعی را بررسی نماید زیرا شناخت یک جانبه نیست و بر اساس پیوند زمان و نظریه است و فارغ از افراط و تفریط های رشته تاریخ و جامعه شناسی است. به همین منظور در این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی علل ، اهمیت و زمینه شکل گیری این رشته پرداخته شده است و بر اساس نظرات مورخان و جامعه شناسان حیطه کاری و روش های تحقیق مورد مداقه قرار گرفته است.یافته های تحقیق نشان می دهد ،جامعه شناسی تاریخی با توجه به ویژگی های خاص خود چون خصلت بین رشته ای بودن(پیوند تاریخ و جامعه شناسی) تنوع حیطه موضوعات مورد مطالعه،گستردگی روش های تحقیق قابلیت وسیع تر مسائل و پدیده های اجتماعی را بر اساس مبانی نظری در طول زمان را دارد و در واقع با امکان مقایسه گذشته جوامع می توان رویدادهای زمان حال را ریشه یابی و تحلیل نمود و برای حل معضلات راهکاری عملی ارائه داد.
هویت گرایی و نظم منطقه ای خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
693 - 714
حوزههای تخصصی:
رابطه میان هویت و نظم منطقه ای در سالهای پس از جنگ سرد و بین المللی شدن منازعات قومی اهمیت یافت. هویت گرایی، پس از پایان نظام دوقطبی، در نقاط مختلف جهان از جمله خاورمیانه، قفقاز و بالکان، بی ثباتی دولت ها و تشدید پویش های امنیتی منطقه ای و بین المللی را در پی داشت. این تحولات، کنش گروه های هویت گرا و تاثیر آن در سطوح فراملی را در کانون توجه پژوهشگران و سیاست گذاران قرار داد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی مشخصا به دنبال پاسخ به این پرسش است که کنش نیروهای هویت بنیاد خاورمیانه چه تاثیری بر شکل گیری و تحول الگوهای نظم منطقه ای دارد؟ گروه های هویت بنیاد فروملی و فراملی بازیگران اصلی محیط امنیتی خاورمیانه بوده که با تضعیف یا دگرگونی ساختار دولت ها و شکل دهی به ائتلاف های منطقه ای و بین المللی بر الگوهای نظم منطقه ای موثرند.
نگاهی جامعه شناختی و عرفانی به گستره و زمینه های بدبینی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۱۴۲-۱۲۳
حوزههای تخصصی:
بدبینی یکی از کلیدواژه های مهم در فلسفه، روان شناسی و جامعه شناسی است که خود، محصول زمان، مکان، شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است. مولانابه عنوان شاعری عارف و منتقدی اجتماعی که به تعالی روح و اندیشه انسانی نظر دارد، همواره می کوشد تا در قالب مصلحی اجتماعی، به نقد جامعه و اوضاع و احوال پیرامون خویش بپردازد. در عصر و زمانه مولانا، مشکلات و مصائب سیاسی و فرقه ای، آشوب های ناشی از حمله مغول، سلطه زاهدان و صوفیان دغل کار و قاضیان رشوه گیر، همه و همه، سبب شده است که مولوی نه به عنوان شخصی بدبین و منفی نگر از لحاظ روان شناسی (پارانویید)، بلکه در هیئت منتقدی واقع بین، فساد و تباهی جامعه خویش را به تصویر بکشد. در این پژوهش، نگاه مولانا را به هریک از عوامل زمینه ساز بدبینی، از منظرجامعه شناختی و عرفانی مورد توجه قرار خواهیم داد. نتایج این جستار که با رهیافتی توصیفی تحلیلی به مطالعه مثنوی معنوی پرداخته است، نشان می دهد که مولانا به بسیاری از پدیده های اجتماعی و سیاسی و مذهبی عصر خویش، اعم از حاکمان و شاهان، زاهدان ریاکار و صوفیان و دیگر اقشار جامعه، دید بدبینانه ای دارد که البته با توجه به شرایط جامعه در آن روزگار، طبیعی به نظر می رسد.
بررسی انتقادی جامعه شناسی تاریخی سلطه پذیری ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
141-166
جامعه شناسی تاریخی به عنوان روشی مبتنی بر داده ها و سیر توالی رویدادهای تاریخی قابل دست یابی است و جامعه شناسی تاریخی سلطه پذیری به عنوان یک پدیده اجتماعی قابل طرح و پیگیری در دوره های مختلف تاریخی است. این مقاله با هدف بررسی کتاب جامعه شناسی تاریخی سلطه پذیری ایرانیان ارائه شده است. اثر به دلیل ویژگی هایی که دارد، به عنوان یک اثر دارای نوآوری در این زمینه، شایسته بازخوانی است. نوشتار پیش رو مروری انتقادی بر این کتاب در قالب محورهای زیر دارد: ابهام زدایی در عنوان کتاب، عدم تبیین صحیح و اولیه مسئله سلطه پذیری، ابهام در روش شناسی، عدم هماهنگی در روش و متن، ابهام در مفهوم جامعه شناسی تاریخی. مقاله پس از پرداختن به تأملاتی درباره جنبه فنی و ویرایشی اثر، با این جمع بندی به پایان می رسد که مسئله «سلطه پذیری» در نزد مؤلف به عنوان یک مسئله تاریخی مطرح شده و نویسنده سعی دارد با استفاده از نظریه ها و روش های جامعه شناسی آن را بررسی و تحلیل کند، اما این بررسی نشان می دهد که جامعه شناسی تاریخی رویکردی جامعه شناسانه با بهره گیری از اطلاعات و داده های تاریخی در دوره های مختلف است یا به عبارت بهتر روند شدن سلطه پذیری در دوره های مختلف را مورد بررسی قرار می دهد، نه آن چه که مورد توجه این اثر تحت عنوان رویکرد تاریخی با روش جامعه شناسانه است.
ظهور دولت مدرن در خاورمیانه از منظر رویکرد جامعه شناسی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
33 - 58
حوزههای تخصصی:
آنچه که امروزه بعنوان دولت مدرن در سرزمین های خاورمیانه شناخته می شود در اکثر کشورهای منطقه به طور جدی با الگوی اولیه آن که در طول بیش از سه قرن در اروپای غربی شکل گرفت، متفاوت است. یکی از نشانه های دولت مدرن استفاده انحصاری از قوه قهریه توسط نظام سیاسی حاکم می باشد که این مهم در الگوی اروپایی به واسطه فرآیند چانه زنی بین نیروهای اجتماعی و دولتمردان شکل گرفت؛ این در حالی است که نیروهای اجتماعی فعال در خاورمیانه معاصر نقش بسیار کمرنگی در روند نهادینه سازی قوه قهریه در دستان دولت ها داشتند. حال این پرسش مطرح می شود، چرا فرآیند دولت سازی و روند تثبیت انحصار دولت بر قوه قهریه در مناطق مورد بحث، سرنوشتی متفاوت داشت. در این رابطه به نظر می رسد نقش بازیگران بین المللی در شکل گیری دولت مدرن خاورمیانه ای باعث شد تا اکثر دولت های منطقه بیش از آنکه بر قدرت زیرساختاری معطوف به جریان های اجتماعی جوامع مربوطه متکی باشند بر قدرت استبدادی برآمده بر زور و اجبار تکیه کنند. بعبارت دیگر حمایت قدرت های بین المللی از رهبرانی که به طور عمده از بقایای نظام سیاسی سابق به حساب می آمدند، باعث گردید طول مدت ظهور دولت مدرن در خاورمیانه تنها به چند دهه تقلیل یابد. این نوشتار می کوشد ضمن اشاره به دیدگاه های رقیب پیرامون ظهور دولت مدرن در چارچوب تحلیلی جامعه شناسی تاریخی، ریشه های ظهور دولت مدرن در خاورمیانه معاصر را در پرتو جامعه شناسی تاریخی روابط بین الملل بررسی نماید.
نقد دیدگاه «تضاد دولت و ملت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
260-237
حوزههای تخصصی:
شایع ترین و مهم ترین دیدگاه مربوط به مناسبات مردم و حکومت در تاریخ ایران، دیدگاه مربوط به «تضاد دولت و ملت» است. این دیدگاه از جانب محمدعلی همایون کاتوزیان و برخی افراد دیگر ذکر شده است. در دیدگاه کاتوزیان، چرخه «استبداد، هرج و مرج، استبداد» درمورد مناسبات مردم و حکومت در تاریخ ایران مطرح شده است. دیدگاه «تضاد» با تعریفی که از جایگاه ساختار سیاسی می کند به نقش نظام سیاسی در نحوه تعامل مردم با حکومت در تاریخ ایران اشاره دارد که همواره نشانگر وضعیت «چالش»، «نزاع» و «درگیری» بین آن ها بوده است. این مقاله به دنبال نقد دیدگاه «تضاد» با بهره گیری از رهیافت « جامعه شناسی تاریخی» است. مدعا این است که دیدگاه «تضاد» نمی تواند جوهره مناسبات مردم و حکومت در طول تاریخ ایران را تبیین کند. روش مقاله کیفی و به صورت توصیفی تفسیری است. یافته ها حکایت از این دارد که با بهره گیری از رهیافت جامعه شناسی تاریخی می توان در تعمیم دیدگاه تضاد بر کل تاریخ ایران و جوهره آن تردید کرد، چراکه بستر تاریخی و اجتماعی جامعه ایران دیده نشده، لذا مکانیسم های تعامل و نحوه زیست اجتماعی ایرانیان نیز فهم نشده است. با روش جامعه شناسی تاریخی می توان بر تکثر قواعد، تنوع تاریخ و به خصوص فضاها و موقعیت های متکثر غیرتضادی در مناسبات دولت و ملت در طول تاریخ ایران تأکید داشت. .
جنبش زنان و هنر مقاومت در عصر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«حضور زنان در جنبش مشروطه»، با «جنبش زنان در عصر مشروطه» متفاوت است. جنبش مشروطه با دغدغه آزادی خواهی و حاکمیت قانون، به دنبال برابری حقوقی و سیاسی میان شاه و رعیت بود، اما جنبش زنان، دغدغه برابری جنسیتی بین زنان و مردان را دنبال می کرد. این جنبش از درون جنبش مشروطه ظهور یافت. پژوهش حاضر در پی آن است که نشان دهد زنان در عصر مشروطه (1285 تا 1304) چگونه به دنبال انقلابی در انقلاب بودند تا از فرصت انقلاب سیاسی مشروطه به عنوان بستری برای انقلاب حقوقی زنان بهره بگیرند. این مطالعه با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی، به تحلیل مضامین موجود در منابع و اسناد تاریخی می پردازد. یافته ها گویای آن است که زنان در دوران مشروطه، در یک تبعیض جنسیتی سیستماتیک قرار داشتند که از خانه تا جامعه، همه عرصه ها را بر آن ها بسته بود. آن ها اجازه نداشتند به مدرسه بروند؛ زیرا مدرسه رفتن فقط حق پسران بود. همچنین آن ها اجازه نداشتند به چندهمسری شوهر و کودک همسری خود اعتراض کنند؛ چرا که خانه در سلطه مردان و قوانین در حمایت از آنان بود. زنان حق نداشتند در انتخابات شرکت کنند؛ زیرا حق رأی فقط برای مردان بود. از این رو جنبش زنان در عصر مشروطه، در سه حوزه مختلف، مبارزه تاریخی را برای تغییر وضع موجود آغاز کرد: 1. مبارزه برای حق تحصیل زنان؛ 2. مبارزه برای تغییر قوانین خانواده؛ 3. مبارزه برای دستیابی به حق رأی و مشارکت سیاسی. زنان در این دوره به هدف اول خود رسیدند و حق تحصیل را به دست آوردند. در دو هدف بعدی، اگرچه با تلاش و مطالبه گری چندلایه تا حدی پیش رفتند، درنهایت در دستیابی به این اهداف کامیاب نبودند. بااین حال، در این دو عرصه نیز با راهبرد گفتمان سازی و مطالبه گری در حوزه عمومی، راه را برای تغییرات در دوره های بعدی هموار کردند.
سواد تاریخی دانشجویان درباره مسائل مهم تاریخی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جامعه جدید سواد نقش مهمی در تبدیل افراد به شهروندان فعال اجتماعی دارد. توانایی خواندن و نوشتن به این معناست که فرد بتواند با رویدادهای جاری همگام باشد، ارتباط مؤثر داشته باشد و مسائلی جهان را درک کند. با گذشت زمان و پیشرفت زندگی، دیگر سواد به معنای توانایی خواندن یک کلمه نیست، بلکه به معنای توانایی درک دنیاست. سواد تاریخی نه تنها یادگیری رخدادهای تاریخی را دربردارد، بلکه تقویت توانایی استدلال پذیری روایت های تفسیری تاریخی را در اولویت قرار می دهد تا بتواند سواد علمی افراد جامعه را پرورش دهد. افراد برای آنکه بتوانند حال و آینده را در بستر گذشته ببینند، باید دو مهارت داشته باشند: درک تاریخ به منزله علم و یافتن چارچوبی قابل استفاده از گذشته. سواد تاریخی این چارچوب است، به کمک بازآموزی تاریخی می آید و با ایجاد توازنی عادلانه در روند آموزش تاریخی میان انتظارات جامعه از آموزش آن، با اطلاعات، توان و آگاهی افراد، به منزله هدف نهایی به توسعه حافظه تاریخی افراد منجر می شود. در مقاله حاضر با استفاده از روش پانل طولی، موضوع سواد تاریخی دانشجویان یک کلاس درباره مسائل مهم تاریخی ایران، شامل سقوط صفویه، عهدنامه ترکمن چای و تأسیس راه آهن سراسری جنوب به شمال، بررسی و تحلیل شده است. جامعه مورد بررسی این تحقیق دانشجویان درس مبانی تاریخ اجتماعی ایران دوره کارشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران هستند. یافته های تحقیق بیان کننده تأثیر محرک های مانند آشنایی دانشجویان با منابع مختلف تاریخی است. همچنین سواد تاریخی دانشجویان درباره رویدادهای مهم ذکرشده، متفاوت است. یکی از یافته ها تفاوت دیدگاه دانشجویان درباره عهدنامه ترکمن چای است. بیشتر آن ها در پیش آزمون این عهدنامه را ننگین می دانستند، اما در پس آزمون تلقی همدلانه تری به این عهدنامه داشتند. بررسی پاسخ های دانشجویان نشان می دهد با استفاده از تحقیقات پانل برای افزایش سواد تاریخی دانشجویان، در انتهای ترم، عملکرد دانشجویان در همدلی تاریخی و قضاوت منصفانه تاریخی بهبود یافت.
رهبران فرهمند، ائتلاف قبایلی و شکل گیری دولت؛ جامعه شناسی تاریخی تاسیس دولت در ایران پیشامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هشتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
351 - 386
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر مبنای نقدی بر دو نظریه استبداد شرقی و ارتدکس مارکسیستی، در پی آن است تا با بهره گیری از مباحث ابن خلدون چشم اندازی متفاوت برای توضیح فرایند تأسیس دولت های ایرانی در دوره مابین تأسیس سلجوقیان تا پایان قاجاریه ارائه کند. فرضیه مقاله آن است که الگوی تأسیس دولت در ایران سنتی زمانی درک خواهد شد که این فرایند در متن ستیزه بنیادینِ تاریخ ایران میان جوامع قبایلی و یکجانشینان قرار داده شود و قبایل در مقام بازیگران دولت ساز در محوریت تحلیل قرار گیرند. یافته های مقاله نشان می دهد که از میانِ انبوه قبایل داخل و خارج فلات ایران، برخی از قبایل به واسطه ظهور رهبرانی فرهمند در میان آن ها موفق به غلبه بر انشقاقِ سرشته با زندگی قبایلی و شکل دادن به ائتلافی شدند که فرآورده آن یک «عصبیت بزرگ» بود. غلبه از طریق زور و مصالحه از طریق وعده سهیم شدن در غنایم دو عامل محوری در پیوستن قبایل به این ائتلاف بود. رهبران فرهمند توانستند جنگاوری و عصبیتِ بزرگِ جاری در ائتلاف قبایلی را از نگرش محدود غارتگریِ پراکنده فراتر برده و معطوف به فتح نواحی مختلف کنند. نتیجه این فرایند استقرارِ شکل اولیه و ناپایداری از دولت قبایلی بود که در تکامل بعدی خود به یک دولت امپراتوری بدل می شد. مقاله حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است و تلاش کرده است تا با استفاده از رویکرد جامعه شناسیِ تاریخی الگوی کلان حاکم بر روند تاریخی تأسیس دولت را استخراج کند. برای گردآوری داده های مورد نیاز نیز از روش اسنادی-کتابخانه ای استفاده شده است.
تاریخ بیداری زنان؛ بازنمایی مسائل زنان و خانواده در روزنامه نگاری دوران مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اولین نسل جنبش زنان در ایران، از اواخر قاجار و انقلاب مشروطه ظهور یافتند. آن ها با وقوع مشروطه، صاحب نشریه و روزنامه شدند. این نشریات، تنها رسانه های فراگیر در ایران عصر قاجار قلمداد می شدند. نشریات زنان، مهم ترین ابزار آن ها برای رساندن صدای خود به جامعه و پیگیری جنبش مطالبه گری در راستای برابری جنسیتی بود. پژوهش حاضر به دنبال شناسایی مسائل و مطالبات خانوادگی زنان در مطبوعات عصر مشروطه است. در این راستا، تمام شماره های باقی مانده از هفت نشریه زنان در دوران مشروطه (شامل نشریات «دانش»، «شکوفه»، «زبان زنان»، «نامه بانوان»، «جهان زنان»، «عالم نسوان» و «مجله جمعیت نسوان وطن خواه») با روش تحلیل مضمون، مورد واکاوی و تحلیل قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان داد که در نشریات زنان در عصر مشروطه، خانواده ایرانی کانون دغدغه ها و مطالبات گوناگون بوده است. در این نشریات، سلطه پدرسالاری، ریشه تمام مسائل و مشکلات زنان قلمداد می شد که پیامد های گوناگونی چون ازدواج اجباری دختران، کودک همسری آن ها، چندهمسری مردان، طلاق های آسان زنان توسط مردان، خشونت های خانگی علیه زنان، ممانعت از اشتغال زنان، زنانه شدن فقر و گسترش روسپی گری و امثال آن را برای زنان ایرانی به همراه آورده بود. زنان در نشریات خود در یک نبرد گفتمانی با ایدئولوژی پدرسالاری و مصادیق متعدد آن قرار گرفتند. آن ها با تضعیف گفتمان جنسیتی حاکم در عرصه های مختلف، می کوشیدند که زمینه تغییر قوانین خانواده در کشور را مهیا سازند تا از این طریق، پیامدهای پدرسالاری در زنان و خانواده را مهار کنند.
تاریخ تحول در روابط ایران و اعراب: تحلیل روابط خارجی با رویکرد جامعه شناسی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
وجود مرزهای طولانی ایران با دولت های عربی؛ پیشینه دراز مدت روابط اجتماعی و میان فرهنگی ایرانیان و اعراب و موقعیت ژئوپلیتیک این دولت ها در حوزه خلیج فارس عواملی هستند که اهمیت روابط ایران و اعراب را برجسته می کنند. با توجه به ابعاد این موضوع، شاهد بوده ایم که تاریخ روابط میان این دولت ها هم پیامدهایی در سطح داخلی خود این کشورها، و هم منطقه ای و بین المللی داشته است. در این تحقیق بر اساس رویکرد جامعه شناسی تاریخی در روابط بین الملل و مطالعه فرهنگی، به بررسی تاریخ روابط میان ایران و اعراب پرداخته و به دنبال پاسخ به این سؤال بوده ایم که زمینه ها و تحولات تاریخیِ اجتماعی و سیاسی، چگونه شکل گرفته و چه تأثیراتی بر رویکردهای هویتی و روابط میان این دو حوزه، و سیاست خارجی معاصر ایران و دولت های عربی بر جای گذاشته است؟ اهمیت دیگر این پژوهش در رابطه با ایران، به برنامه توسعه کشور و اهمیت ثبات منطقه ای آن باز می گردد. با توجه به موقعیت منطقه آسیای جنوب غرب که ایران را به عنوان یک حوزه فرهنگی مشخص در جوار اعراب قرار می دهد، نیاز است راهبرد بلند مدتی بر مبنای ایجاد ثبات و تعامل در منطقه به منظور تأمین فضای امن رقابت و فعالیت های اقتصادی و دیپلماتیک اندیشیده شود. به نظر ما دستیابی به چنین تعاملی می تواند بر اساس حل و یا به حاشیه راندن محورها و مؤلفه های فرهنگی تاریخی تنش زا و همگرایی بر سر مؤلفه های مشترک باشد.
جامعه شناسی تاریخی و توهمات شناختی سنت والتزی روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله در صدد ارائه پرداختی انتقادی و آن هم با تکیه بر رویکرد جامعه شناسی تاریخی از سنت والتزی روابط بین الملل است. مسئله اساسی که بدنبال پاسخ به آن هستیم این است که رویکرد جامعه شناسی تاریخی چه ضعف های روش شناسانه ای را از نظریه والتز در روابط بین املل بر ملا می کند و خود برای گریز از این ضعف چه راه حلی را ارائه می نماید. بر این اساس واز منظر جامعه شناسی تاریخی، سنت والتزی روابط بین الملل بواسطه طرح یک سامانه نظری انتزاعی برای درک پدیده های بین المللی دچار چهار نوع توهم شناختی است که عبارتند از: توهم شی شدن، توهم طبیعی دیدن,توهم تغییرناپذیری وتوهم همریختی. در این نگاه، این توهمات از نتایج بدیهی غیرتاریخی بودن و غیراجتماعی بودن سنت فکری والتز در روابط بین الملل محسوب می شوند. از این روی جامعه شناسی تاریخی با طرح اهمیت مؤلفه های زمانی(تاریخ)ونیروها و عوامل اجتماعی بدنبال گشودن راهی برای فهم دقیقتر روابط بین الملل است.
روایتگری به مثابه روش شناسی در جامعه شناسی تاریخی روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره پنجم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
291 - 267
جامعه شناسی تاریخی در روابط بین الملل به عنوان یک دیدگاه کلان در قلمرو روش شناختی خصلتی کثرت گرایانه دارد. این مقاله با طرح روایت گری بر مبنای تبیین روایی (تبیین مبتنی بر روایت) به مثابه یک تکنیک روش شناختی در صدد است بخشی از ملاحظات روش شناختی دیدگاه جامعه شناسی تاریخی را پوشش دهد. تبیین روایی مورد نظر بر خلاف روش شناسی اثبات گرایانه متضمن توجه به قوانین عام نبوده، بلکه در صدد است علاوه بر سامان بخشیدن به رویدادهای تاریخی، به سرشت اجتماعی که پژوهشگر نیز در بافت آن به فعالیت می پردازد توجه می کند. بر این اساس، رخدادها عناصر برسازنده رویدادها، و رویدادها مؤلفه های تشکیل دهنده روایت ها هستند؛ بدین معنا این رویدادها هستند که متشکّل از مجموعه ای از رخدادها به روایت ها شکل می دهند. لازم به ذکر است که بر مبنای مؤیدات جامعه شناسی تاریخی الزاماً رویدادها و روایت های مورد نظر در یک مسیر واحد پیش نمی روند. در واقع از این منظر تاریخ متشکل از رویدادها و روایت های مختلف بوده و این پژوهشگر تاریخ است که ترتیب در کنار قرار گرفتن آنها را مشخص می کند. از این منظر جامعه شناسی تاریخی در روابط بین الملل به عنوان دیدگاهی کلان و ثمربخش بدون افتادن در دامان نظریه پردازی صرف، هم نقش تاریخ و هم الزامات جامعه شناختی را در پیشبرد مطالعات روابط بین الملل در نظر می گیرد.
ارزیابیِ انتقادی نگاه مکتب انگلیسی به «گسترش جامعه بین المللی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
67 - 108
«جامعه بین المللی» مفهوم کانونیِ مکتب انگلیسی است، که پژوهندگانِ آن از سه منظر بدان نگریسته اند: ساختاری؛ نهادی؛ و تاریخی. در رویکرد تاریخی به «جامعه بین المللی»، گسترش تاریخیِ جامعه بین المللی مطرح شده است. در این نوشتار، در ابتدا، برداشت کلاسیک مکتب انگلیسی درباره گسترشِ جامعه بین المللی به طور اجمالی معرفی می گردد. سپس از طریق تحلیل محتوای آثار دانش پژوهان مکتب انگلیسی، تلاش می شود سیرتحول سیر تطور آرای آنها درباره گسترش جامعه بین المللی بازشناسی شود. در این چارچوب، استدلال می شود که از همان ابتدای طرحِ انگاره گسترش جامعه بین المللی، دو نسلِ متمایز از شرحها/نقدکاویها در درون مکتب انگلیسی بر گسترش جامعه بین المللی سربرآورده اند: نخست، آنهایی که برداشت کلاسیک درباره گسترش جامعه بین المللی را مفروض گرفته اند؛ و دوم، آنهایی که با ارایه بدیل مفهومی در چارچوب مکتب انگلیسی عملاً کوشیده اند گامی به فراسوی برداشت کلاسیک درباره گسترش جامعه بین المللی بردارند. نویسنده، پس از ارزیابیِ دیدگاه های این دونسل، به این جمع بندی می رسد که کفایت و کمال یافتگیِ گسترش جامعه بین المللی مستلزمِ ورود به عرصه ای فراتر از نظریه مکتب انگلیسی در روابط بین الملل است. در پایان، پس از ارزیابیِ انتقادی این دو نسل، تلاش می شود که در قالب نوعی جمع بندی، استدلال نگارنده درباره امکان های پژوهشِ نظریِ برآمده از نتایجِ این نوشتار پیش روی خواننده قرار گیرد.
بازخوانی جامعه شناسی تاریخیِ روایت شریعتی از تشیّع در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
363 - 380
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی تاریخی در حوزه مطالعات اجتماعی تاریخ ایران، جایگاه ویژه ای دارد و ایران به عنوان جامعه ای با تاریخ دراز دامن، یکی از بسترهای مهم این سنخ از مطالعات می باشد. در این مطالعه که به روش تجزیه و تحلیل انتقادی متن انجام شده است، به رویکرد «علی شریعتی» در یکی از مهم ترین دوره های تاریخی جامعه ایران، یعنی حکومت صفویه پرداخته و تلاش شده است که مفهوم «روضه خوانی» را به مثابه یک نهاد اجتماعی جامعه ساز مورد کندوکاو جامعه شناختی قرار دهد. در این پژوهش، از منظر انتقادی، تساهل مذهبی صفویه مورد بازبینی و چشم انداز شریعتی، مورد نقد قرار گرفته است. نتایج تجزیه و تحلیل ها در این مطالعه نشان می دهد شریعتی تساهل اجتماعی -که دارای زمینه های دینی هم بوده- را به اشتباه از نقاط ضعف صفویه برمی شمارد و کوچ «مسیحیان گرجی» و «ارمنی» و توسعه اقتصادی در این دوران را که مبتنی بر شبکه فعال ارمنی/ مسیحی و یهودی بود، به غلط محصول دست های مرموز می خواند. شاید اگر این شبکه ها تقویت می شد و تساهل اجتماعی در امپراتوری صفویان دچار افت و گزند نمی شد، تاریخ ظهور سرمایه داری به گونه دیگری نوشته می شد؛ اما در قرائت شریعتی چندصدایی و تنوع دینی و مشرب های متکثر در دوره صفویه از نشانه های «روابط بسیار نزدیک و مرموز» صفویه با غرب مسیحی قلمداد می گردد. به سخن دیگر، این مطالعه در پی پیشنهاد این نکته است که با رویکرد جامعه شناسی تاریخی می توان برخی از مسائل پیچیده تاریخ ایران و مدرنیته را در بستر مفهومی نوین، طرح و مورد بازخوانی قرار داد.
مطالعه نقش مایه اسارت در منسوجات دوره شاه طهماسب با رویکرد جامعه شناسی تاریخی تدا اسکاچپول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع اسارت رایج ترین موضوع منسوجات دوره شاه طهماسب در نیمه سده دهم ه ق است. تدقیق در دلایل نقش اندازی نقش مایه اسارت بر این منسوجات نشان می دهد که مقاصد مهمی در پس شکل گیری این نقش نهفته است. بررسی این موضوع زمانی اهمیت می یابد که نمونه های قابل توجهی از آن ها شناخته و تاریخ گذاری شده اند در صورتی که کمتر پیش زمینه هنری از این موضوع تا این زمان وجود داشته است. همین امر انگیزه لازم برای انجام این پژوهش را فراهم می آورد. بنابراین پرسشی که در این جا مطرح می گردد این است که علت اصلی نقش اندازی موضوع اسارت بر منسوجات دوره شاه طهماسب چه بوده است؟ پژوهش های انجام شده تاکنون مهمترین علل شکل گیری این نقش را لشکر کشی های پی در پی شاه طهماسب به گرجستان و دستیابی به تعداد کثیری اسرای مرد و زن و کودک دانسته اند. اما با توجه به نقش اندازی این موضوعات تنها بر منسوجات این دوره و عدم شکل گیری آن بر هیچ زمینه هنری دیگر، ضرورت کنکاش بیشتر احساس می گردد که با دقت در تاریخ سیاسی و اجتماعی دوره شاه طهماسب و تغییر رویکردهای حامی هنری نسبت به موضوعات سابق برای نقش اندازی بر منسوجات و نیاز برای نمایش قدرت و نفوذ معنوی حاکم در منطقه می توان به این مهم دست یافت؛ از میان تمام وقایع دوره، اختلافات داخلی قزلباش ها، توبه شاه طهماسب و رقابت با عثمانی در جنگ علیه کفار، ضمن محدودیت های مذهبی در تصویرگری کتاب و همچنین نقش کاربردی منسوجات در مدیریت احساسات درونی فرد و جنبه تبلیغی این منسوجات در این نقش پذیری مؤثر بوده اند. بدین ترتیب، پژوهش حاضر با رویکرد جامعه شناسی تاریخی به تبیین چرایی و چگونگی شکل گیری این نقش بر منسوجات دوره شاه طهماسب می پردازد و نتیجه حاصل از این بحث نشان می دهد که مجموعه ای از عوامل بهم پیوسته در این دوره ، انگیزه جنگ با گرجستان را ایجاد نموده و پیرو آن موجب خلق و تولید این منسوجات تصویری گردیدند.
زیست مشترک و جهت گیری متفاوت در بافت سیاسی - اجتماعی کردستان (با تأکید بر دهه های شصت و هفتاد میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
149 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه جامعه شناسی تاریخی روابط بین الملل زمینه های شکل گیری جریان های اجتماعی_ سیاسی کردستان ایران در با استفاده از نظریه توسعه ناموزون و مرکب است. سوال اصلی پژوهش چنین بوده که کردستان ایران در دوره پهلوی با وجود ضعف شاخص های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی چگونه امکان شکل گیری جریان هایی در بافت اجتماعی سیاسی را فراهم نمده است؟. دیدگاه غالب در امر توسعه به معنای کلی، حکم می کند که سطحی از توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برای شکل گیری جریان های سیاسی اجتماعی لازم است، پس چگونه است که در کردستان ایران در عین وضعیت توسعه نیافتگی، با شکل گیری و تعدد جریان ها مواجه هستیم؟ روش مورد استفاده در این پژوهش، روش جامعه شناسی تاریخی است که متاثر از توالی اصطلاحات درونی خود ایده توسعه ناموزون و مرکب یعنی ناموزونی، ترکیب، توسعه به پیش رفته است. با توجه به مباحث نظری و مطالعات انجام گرفته در مورد کردستان ایران دهه های ۴۰ و ۵۰ ش/ ۶۰، ۷۰م. دست به گزینش داده ها و مباحث زده شده و از اعتبار نظری برآمده از میزان انطباق یافته ها با داده های تاریخی سود جسته ایم. نتایج نشان می دهد که منطق شکل گیری جریان های اجتماعی سیاسی در کردستان ایران نه با ارجاع به تغییرات درون/ بیرونی جامعه کردستان، بلکه براساس تعامل و همزیستی آن با جوامعی شکل گرفت که به لحاظ توسعه ای کردستان ایران وضعیت همزمانی های ناهمزمان قرار داشته است. بنابراین شکل گیری و بعدا تلاقی جریان ها با هم در کردستان ایران در این موقعیت تاریخی را می توان از سویی ناشی از شلاق ضرورت بیرونی در یک وضعیت ناهمزمان با سیار نقاط و امتیاز عقب ماندگی کردستان در یک وضعیت همزمان با امر بین الملل دانست که این امر با ترکیب و جانشینی امر بین الملل با امر درونی کردستان ایران ممکن گشته است.
تبیینی سیاسی-تاریخی از تحولات پوششیِ زنان ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله ناظر بر وضعیت حجاب/بی حجابی در ایران معاصر است؛ که مسئله اصلیِ آن ارجاع به وضعیت فعلیِ جامعه ایران دارد. به این معنا که گسترش در دامنه و شُمار زنان و دخترانی که با حجاب اسلامی همنوا نیستند با چه منطقی قابل تبیین است؟ در پاسخ به این مسئله رویکردی تاریخی اتخاذ شد؛ و به دلیلِ مستندات موضوعه نیز نقطه آغاز آن را بر عصر ناصری بنا کردیم. از این جهت که نمونه این مطالعه، منفرد است؛ کار در زمره تحقیقات کیفی-تاریخیْ و از نوعِ درون موردیْ قرار می گیرد. در این راهبرد که واقعیت در پرتو تئوریْ مورد مطالعه قرار گرفته و به نوعی نظریه آزمایی صورت می گیرد؛ مکانیسم های علّیِ موجود در تئوریْ در واقعیتِ مورد مطالعه ردیابی می شوند. نظریه نوربرت الیاس در ارتباط با تغییرات رفتاری افراد نیز راهنمایِ این پژوهش است. پس از جمع آوری و تحلیلِ مستندات تاریخیْ این نتیجه حاصل شد که کلیتِ بی حجابیِ رایج در ایران فعلیْ نمی تواند مشخصاً و تنها، نتیجه ای دیالکتیکی و برآمده از سیاست های جمهوری اسلامی بوده باشد. درعین حالْ ظهور اینترنت و گسترش شبکه ای اجتماعی در دهه های اخیر نیز نمی تواند مبنای پاسخ به مسئله مورد واکاوی این تحقیق باشد. به نظر می رسد بخشی از زنان ایرانی از اواخر دوره ناصرالدین شاه و از حیث پوشش در مسیری به سمت غربی شدن در حرکت بوده ؛ و آنچه امروز شاهدیم، می تواند پیامدِ تا اینجایِ فرایندِ مذکورِ همچنان در جریان باشد. نتیجتاً پژوهش حاضر، ضمن تقویت تئوری الیاسْ کاربرد آن در تحلیل و تعلیل مسائل مرتبط در بستر جامعه ایران را تأیید و پیشنهاد می کند.