مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
عمر بن عبدالعزیز
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اصلاحات و اقدامات اداری و مذهبی عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموی از دیدگاه مورخین اسلامی می باشد. بر این اساس یافته های پژوهش حاکی از آن است که مورخین اسلامی در ارزیابی اقدامات مذهبی و اداری عمر بن عبدالعزیز به دو گروه تقسیم شده اند؛ اکثر آن ها از او چهره ای مثبت و خلیفه ای عادل، زاهد و راشد را ترسیم می کنند و با تکیه بر اعمال مثبت او از نکات منفی زندگی اش چشم پوشی کرده و درصدد توجیه سؤالات اساسی در خصوص مشروعیت خلافت او برآمده اند. اما گروهی دیگر نگرشی مثبت به او ندارند و مدارک تاریخی موجود هم تا حدی این دیدگاه را تأیید می کند. بنابراین مطالعه ای همه جانبه در مورد اقدامات و اصلاحات مذهبی و اداری عمر بن عبدالعزیز حاکی از آن است که وی بعد از به خلافت رسیدن با استفاده از شیوه عدالت محورانه دست به اصلاحات مذهبی و اداری زد. که این اقدامات از نگاه اکثر مورخان مورد تمجید قرار گرفته است؛ به طوری که عده ای از آنان در آثار خود سعی در جدا نمودن وی از سایر خلفای بنی امیه برآمده، حتی تغییر مشی سیاسی او را ناشی از تربیت وی در مدینه دانسته اند. اما مورخان دیگر با برشمردن دلایلی چون نارضایتی عموم مردم و از جمله شیعیان از دولت اموی، وجود حکام ظالم و فعالیت داعیان عباسی در این دوره اصلاحات مذهبی و اداری عمر بن عبدالعزیز را از روی سیاست و شرایط زمانه برشمرده اند.
بررسی اقدامات و اصلاحات اقتصادی و اجتماعی عمر بن عبدالعزیز از نگاه مورخان اسلامی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد بررسی اصلاحات و اقدامات اقتصادی و اجتماعی عمربن عبدالعزیز خلیفه اموی از دیدگاه مورخین اسلامی می باشد. بر این اساس یافته-های پژوهش حاکی از آن است که مورخین اسلامی در ارزیابی اقدامات اقتصادی و اجتماعی عمر بن عبدالعزیز به دو گروه تقسیم شده اند؛ اکثر آنها از او چهره ای مثبت و خلیفه ای عادل، زاهد و راشد را ترسیم می کنند و با تکیه بر اعمال مثبت او از نکات منفی زندگی اش چشم پوشی کرده و درصدد توجیه سؤالات اساسی در خصوص مشروعیت خلافت او برآمده اند. اما گروهی دیگر نگرشی مثبت به او ندارند و مدارک تاریخی موجود هم تا حدی این دیدگاه را تأیید می کند. بنابراین مطالعه ای همه جانبه در مورد اقدامات و اصلاحات اقتصادی و اجتماعی عمر بن عبدالعزیز حاکی از آن است که وی بعد از به خلافت رسیدن با استفاده از شیوه عدالت محورانه دست به اصلاحات اجتماعی، اقتصادی در دولت زد. که این اقدامات از نگاه اکثر مورخان مورد تمجید قرار گرفته است؛ به طوری که عده ای از آنان در آثار خود سعی در جدا نمودن وی از سایر خلفای بنی امیه برآمده، حتی تغییر مشی سیاسی او را ناشی از تربیت وی در مدینه دانسته اند. اما مورخان دیگر با برشمردن دلایلی چون نارضایتی عموم مردم و از جمله شیعیان از دولت اموی و فعالیت داعیان عباسی در این دوره، اصلاحات عمر بن عبدالعزیز را از روی سیاست و شرایط زمانه برشمرده اند.
چرایی شکست اصلاحات اقتصادی عمر بن عبدالعزیز (م101ق)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عمر بن عبدالعزیز (م101ق) در شرایطی به حکومت رسید که اوضاع اقتصادی جامعه در اثر بدکنشی های پیشینیانش بسیار آشفته بود. از این رو وی تصمیم گرفت با اصلاحات اقتصادی به نارضایتی شکل گرفته در میان طبقات گوناگون پایان دهد، اما این اصلاحات در عمل با شکست روبه رو شد. این پژوهش پس از مروری بر اصلاحات اقتصادی زمان عمر بن عبدالعزیز، از منظر جامعه شناسی تاریخی و با رویکردی توصیفی تحلیلی و با نگاهی انتقادی به منابع دست اول تاریخ اسلام و بررسی ریزسنجانه اسناد و شواهد تاریخی، چرایی شکست این اصلاحات را برمی رسد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که عمر بن عبدالعزیز از یک سو با مخالفت خاندان اموی و از سوی دیگر با کارشکنی کارگزاران و فرمان دارانی روبه رو شد که در پی حفظ منافع نابه جای اقتصادی خود بودند. افزون بر این، برخی کنش های خلیفه نیز مانعی برای دست یابی وی به اهدافش بود.
نقد و بررسی اخبار آغاز نگارش حدیث به فرمان عمر بن عبدالعزیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
161-192
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث متداول تاریخ حدیث نزد مسلمانان، زمان آغاز نگارش آن است و مشهور آن است که زمان آغاز نگارش حدیث نزد اهل سنت، اوایل قرن دوم و به فرمان عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموی بود و برای اثبات آن اخبار و اقوالی استناد می شود. اما حقیقت امر چیست؟ این مستندات تا چه اندازه ای معتبرند؟ آیا مستنداتی بر خلاف آن وجود دارد؟ تحقیق پیش رو به روش توصیفی تحلیلی و نیز کتابخانه ای، در صدد پاسخ به پرسش های بالاست و در نهایت نشان می دهد که داستان عمر بن عبدالعزیز و فرمانش و آغاز نگارش حدیث به سبب آنکه توسط عموم اهل سنت ذکر می شود، چندان معتبر نیست و هم اخبار و اقوال در این باره بسیار متعارض اند و هم مستندات بسیاری در دسترس است که نشانگر نگارش حدیث، پیش از آن است و عملاً سخن از زمان آغاز نگارش حدیث به فرمانی، منتفی است.
بررسی تحلیلی رویکردهای امویان به مسئله مهدویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهدویت به عنوان یکی از موضوع های مهم و جذاب در میراث نبوی، با نگاه ها و رویکردهایی متفاوت در تاریخ اسلام روبه رو شد. از این رو شناخت نگرش طیف های گوناگون که در گذر زمان، بستر شکل گیری تحولات و اندیشه ها یی متنوع بود، ضروری است. این پژوهش با هدف بررسی تحلیلی این موضوع در میان امویان نگاشته شده است و با استفاده از منابع معتبر تاریخی و حدیثی و بهره مندی از تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از مصادر متقدم و ارائه تحلیل های مستند، به واکاوی رویکردهای گوناگون خاندان اموی به آموزه مهدویت می پردازد. گویا خاندان اموی تا پیش از واقعه عاشورا با سکوت و نادیده انگاری، به این موضوع می نگریست؛ اما در اواخر قرن نخست تلاش کرد مهدویت را در قالب هایی چون عیسی 7 و برخی خلفای اموی معرفی کند؛ چنان که سفیانی در این نگره به عنوان یکی از فرزندان ابوسفیان با تغییری معنادار و با تصویری چون مقدمه و یاری گر مهدی معرفی شد.
بررسی خلافت عمر بن عبدالعزیز با توجه به نظریه «مهدی امت»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
به قدرت رسیدن عمربن عبدالعزیز یکی از ابهامات تاریخ است که مخفی کاری بنی امیه و تلاش تاریخ نگاران برای حفظ شأن خلفا غباری از کتمان بر روی نگاشته های مرتبط با این واقعه نشانده است. سلیمان بن عبدالملک در آخرین روزهای عمرش، در اقدامی عجیب و مبهم، با وجود وصیت عبد الملک برای واگذاری حکومت به برادرانش، ردای خلافت را بر دوش عموزاده اش عمر بن عبدالعزیز انداخت. بررسی ها نشان می دهد مصلحت اندیشان و علمای درباری با الهام از سخنان پیشینیان مبنی بر ظهور منجی هنگام فراگیر شدن ظلم کوشیدند با ارائه طرحی، از تنفر جامعه نسبت به آل امیه بکاهند و اسبابِ دوام قدرت آنان را فراهم آورند. بدین منظور عمر بن عبدالعزیز که در مقایسه با دیگر امویان از امتیاز خویشاوندی با خلیفه ثانی برخوردار و ارادتش را به فرزندان عبدالملک ثابت کرده بود، مکلف به اجرای نقش «مهدی امت» شد. او نیز به حسب رسالتش، برخلاف سیره متداول حکمرانان اموی عمل کرد. اما اندکی بعد، کاسه صبر فرزندان عبدالملک لبریز شد. در نتیجه، به موفقیت سطحی از این برنامه اکتفا نمودند و به حکومتی که تنها نقش حلقه اتصال خلافت از سلیمان به یزید را داشت، خاتمه دادند.
اصلاحات در دوره اموی
منبع:
پژوهش در تاریخ سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
35 - 46
حوزه های تخصصی:
در اواخر حکومت امویان، در قلمرو تحت سلطه آنها مخالفت های زیادی در عراق عرب، شام و ایران رخ داد. علت اصلی این موضوع، تعصبات قبیله ای و نژادی، شرایط سخت زندگی و پرداختن جزیه و خراج بود. سیاست های خشن و سخت گیرانه حکام اموی از جمله حجاج بن یوسف باعث تشدید حرکت ها و مخالفت های گسترده ای همچون شورش عبدالرحمن بن اشعث گردید؛ از همین رو بعضی از خلفا و امیران اموی جهت کاهش اختلافات و جلوگیری از فروپاشی خلافت دست به اصلاحاتی زدند. اصلاحات عمر بن عبدالعزیز ابتدا موفقیت آمیز بود، اما مرگ زودهنگام او مانع ادامه روند اصلاحات گردید و خلیفه بعدی سعی در حذف اقدامات او نمود. در اواخر خلافت اموی، یزید سوم و همچنین حاکم خراسان نصر بن سیار با دنبال کردن اصلاحات سعی در کنترل روند سریع مخالفت ها نمودند اما هیچ کدام از این تلاش ها مانع فروپاشی نگردید. نیروی تازه نفس عباسیان با شعارهای اصیل اولیه اسلامی توانستند مردم را با خود همراه کرده و حکومت سلطنتی اسلامی امویان را منقرض نمایند. مسئله این پژوهش، اقدامات اصلاحی خلفا و امرای اموی به ویژه اصلاحات سیاسی و اقتصادی آنان است. پژوهش حاضر به شیوه کتابخانه ای و با تمرکز بر منابع تاریخ نگاری اسلامی تنظیم شده است. مدعای نگارندگان این است که بازیگران سیاسی دوره اموی، با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی سرزمین های اسلامی، لزوم انجام اقدامات اصلاحی در سطح گسترده را ضروری دانستند.