مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
۳۴۷.
۳۴۸.
۳۴۹.
۳۵۰.
۳۵۱.
۳۵۲.
۳۵۳.
۳۵۴.
۳۵۵.
۳۵۶.
۳۵۷.
۳۵۸.
۳۵۹.
۳۶۰.
آمریکا
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
126 - 150
حوزه های تخصصی:
نخبگان چینی اولویت سیاستگذاری خود را بر ارتقای قدرت اقتصادی به عنوان محور قدرت ملی قرار داده که در این راستا قاره آفریقا با برخورداری از ظرفیت های فراوان سیاسی و اقتصادی مورد توجه قرار گرفت. اهمیت سیاسی–امنیتی–اقتصادی آفریقا به ویژه نگرانی از توسعه فعالیت های افراط گرایانه همراه با خشونت و وجودِ تهدیداتی همچون دزدی دریایی، قاچاق انسان و.. سبب شد تا آمریکا نیز راهبرد جدیدی را در قبال این قاره اتخاذ نماید. هدف از این مقاله بررسی فعالیت های چین و زمینه های بروز رقابت با آمریکا می باشد. سئوال اصلی پژوهش:حضور اقتصادی چین در قاره آفریقا چه تاثیری بر منافع، اهداف و زمینه های فعالیت آمریکا در این قاره داشته است؟ و فرضیه پژوهش عبارتست از: گسترش حضور چین در آفریقا در قرن جدید به همراه اولویت راهبردهای غیرنظامی هر دو طرف در این قاره، سبب آسیب پذیری و حساسیت دو سویه امریکا و چین نسبت به سیاست های یکدیگر در این قاره شده و این امر واشنگتن و پکن را در مسیر همکاری و پرهیز از رقابت مخرب سوق داده است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.
قوم هزاره در دوره گذار (2019-2001م.) چالش ها و فرصت های پیش رو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله عدم برنامه ریزی و بهره گیری مناسب از پارامترهای هویتی مختلف نظیر دین، زبان و قومیت یکی از عوامل دیرپای ناامنی و بروز اختلافات میان مردم افغانستان بوده است. این در حالی است که وقوع تحولات سیاسی همچون وجود طالبان باعث شده اقوام کوچک تر مانند هزاره ها که علاوه بر تفاوت های قومی دارای برخی اختلافات مذهبی هستند، با چالش های مضاعفی مواجه شوند. به گونه ای که در دوره امارت طالبان، بیشترین فشارها بر آن ها واردشده و باوجود برخی تحولات پسا طالبانی، به نظر می رسد همچنان هزاره ها در دوره گذار (پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری) و موضوع قدرت یابی مجدد طالبان وضعیت مبهمی داشته باشند. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به این مسئله پرداخته است که وضعیت هزاره ها در دوره جدید چگونه بوده و اصولاً هزاره ها با چه فرصت ها و چالش هایی مواجه هستند؟ فرضیه اصلی آن است که هزاره ها باوجود فرصت هایی نظیر امکان اشتراک و سهم یابی رسمی در ساختار سیاسی قدرت و به رسمیت شناخته شدن مذهب شیعه، همچنان با معضلاتی مانند تهدیدات امنیتی و چالش های فرهنگی روبه رو هستند. یافته پژوهش آن است که شخصیت ها و جریان های تندرو در افغانستان به بهانه هایی مانند وجود اختلافات قومی‑ مذهبی خواستار باقی ماندن هزاره ها در ساختارهای سنتی و قومی خود و عدم پراکندگی آن ها در سطح جامعه افغانستان هستند.
جایگاه جمهوری اسلامی ایران در موازنه سازی نرم روسیه در قبال آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رقابت و موازنه سازی ویژگی بارز دوران جنگ سرد محسوب می شد؛ و دو بلوک در مناطق مختلف جهان درگیر این رقابت و موازنه سازی در بسیاری از حوزه ها بودند. پایان جنگ سرد تا حدی سبب کاهش این رقابت شد ولی روی کار آمدن ولادیمیر پوتین و بحران هایی نظیر گرجستان و اوکراین که تهدید فضای حیانی روسیه را به دنبال داشت ، سبب ورود روسیه به شکل جدیدی از موازنه سازی با نام موازنه نرم شد. در این میان، دولت هایی دارای سیاست های ضدهژمونیک آمریکایی نظیر جمهوری اسلامی ایران، در سیاست خارجی روسیه اهمیت ویژه ای یافته-اند؛ زیرا با توجه به پیشینه ضدغربی دارای ظرفیت ابتدایی کافی برای ایفای نقش موثر در این موازنه سازی نرم هستند. پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که جمهوری اسلامی ایران چه جایگاهی در موازنه سازی نرم روسیه در قبال ایالات متحده آمریکا دارد؟ فرضیه محوری آن است که که با توجه به پتانسیل ایران در عدم پذیرش سرزمینی ایالات متحده در بحران سوریه، دیپلماسی گیراندازی ایالات متحده در پرونده هسته ای و توان بالقوه ایران در حوزه های اقتصادی و انرژی، جمهوری اسلامی ایران نقش مهمی در موازنه سازی نرم روسیه در قبال ایالات متحده ایفا می نماید. این مقاله با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است.
سیاست خارجی ترامپ در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 ، یک رویداد غیرمنتظره بود . هدف اصلی این مقاله بررسی سیاست خارجی ترامپ در خاورمیانه می باشد..پرسش اصلی این مقاله عبارتست از : عوامل تعیین کننده و مولفه های سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه چه می باشد ؟ در پاسخ به این سوال ، به بررسی عوامل گوناگون سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نظریه رئالیسم تهاجمی ضمن ماهیت بنیادی – نظری ،از ماهیت کاربردی برخوردار است. این نظریه پاسخ مناسبی به رفتار بازیگران نظام بین الملل داده است. .طبق یافته ها ونتایج این پژوهش سیاست خارجی ترامپ بدنبال حفظ موقعیت موجود خود در منطقه و پیشگیری از ظهور هژمون منطقه ای است که می تواند ثبات موازنه قدرت را بر هم بزند و هژمونی آمریکا در دنیا را به چالش بکشد ، می باشد. این مطالعه از نوع نظری – بنیادی بوده و به روش توصیفی – تحلیلی و منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته است .
بررسی تروریستی خواندن سپاه پاسداران از جانب آمریکا از منظر حقوق بین الملل
منبع:
پژوهش ملل آذر ۱۴۰۰ شماره ۷۰
51-68
این مقاله به بررسی تروریستی خواندن سپاه در قالب حقوق بین الملل پرداخته است. ایالات متحده آمریکا در تازه ترین اقدام خود علیه جمهوری اسلامی ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست سازمان های تروریستی خود قرار داد. این اولین بار است که یک نهاد رسمی از یک دولت مستقل از سوی کشوری دیگر با چنین تصمیمی مواجه می شود. مقامات این کشور با متهم نمودن این نهاد به حمایت از تروریسم در منطقه از این اقدام خود بعنوان اهرمی برای فشار بیشتر و کشاندن ایران به میز مذاکره نام برده اند. در مقاله پیش رو سعی بر آن شده تا با ارائه تعریفی از تروریسم و بررسی اسناد جهانی و قوانین داخلی آمریکا در این خصوص به بحث پرداخته و ضمن توصیفی از شرایط ایجاد شده به تحلیل حقوقی این اقدام بپردازیم. جمهوری اسلامی ایران در قبال این تصمیم، دست به اقدام متقابل زده و فرماندهی مرکزی آمریکا موسوم به سنتکام و تمامی نیروهای وابسته به آن را گروه تروریستی اعلام کرده است. یافته ها بر این اصل استوار است که این اقدام ایالات متحده خلاف اصول منشور ملل متحد، ناقض صلح و امنیت و نظم بین المللی قلمداد می شود و حضور پررنگ شورای امنیت را بعنوان رکن حافظ صلح سازمان ملل در این عرصه طلب می کند. همچنین وفق مواد 40 و 41 کمیسیون حقوق بین الملل درخصوص مسئولیت دولت ها، مسئولیت بین المللی ایالات متحده را در پی داشته، محکوم به عدم شناسایی است و اصولا باید به شورای امنیت گزارش شود.
رقابت استراتژیک ابرقدرت ها؛ نقش و جایگاه چین و آمریکا در پرونده هسته ای کره شمالی
منبع:
پژوهش ملل آذر ۱۴۰۰ شماره ۷۰
69-90
بحران هسته ای کره شمالی باتوجه به اهمیت و پیچیدگی های آن، یکی از مهم ترین زمینه های بروز و ظهور رقابت استراتژیک میان ایالات متحده آمریکا و چین می باشد. ایالات متحده در پوشش شورای امنیت سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه ها و تحریم های گوناگون تلاش هایی را برای کنترل فعالیت های هسته ای کره شمالی انجام داده است. چین نیز اگرچه مهم ترین هوادار و حامی کره شمالی به شمار می رود، اما با گسترش فعالیت های هسته ای و موشکی کره شمالی موافق نیست. در این مقاله میزان تهدیدآمیز بودن بحران هسته ای کره شمالی برای دو کشور مورد ارزیابی قرارگرفته است. مقاله حاضر در پی پاسخ به این سوال است: بحران هسته ای کره شمالی چگونه از طریق موازنه تهدید میان آمریکا و چین به رقابت و منازعه استراتژیک میان این دو کشور دامن می زند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح است: آمریکا می کوشد از یکسو با حل بحران هسته ای کره شمالی جایگاه هژمونیک خود در عرصه نظام بین الملل را حفظ کند و از سوی دیگر با رفع این بحران به نوعی به تضعیف رقیب نوظهور خود، چین بپردازد. از سوی دیگر، چین با در نظر گرفتن تبعات منفی گسترش بحران هسته ای در شبه جزیره کره برای کشورش، تمام تلاش خود را مصروف بهره گیری بیشتر از این بحران در رقابت استراتژیک با ایالات متحده نموده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و داده های آن از طریق مطالعات کتابخانه ای گردآوری و در چارچوب نظریه موازنه تهدید استفان والت، بررسی و تحلیل شده اند.
تحلیلی بر ماهیت احتضار سرمایه داری و افول قدرت اقتصادی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
31 - 49
حوزه های تخصصی:
اقتصاد آمریکا یک نظام سرمایه داری است و تحلیل سیستماتیک اقتصاد این کشور، فارغ از تحلیل نظام سرمایه داری امکان پذیر نیست. هدف اصلی این مقاله بررسی ویژگی های خاص نظام سرمایه داری در تطبیق با مؤلفه های اقتصاد کلان آمریکاست و نیز پاسخ به این سؤال که آیا می توان با توجه به ماهیت های ذاتی نظام سرمایه داری، احتضار این نظام و افول اقتصاد آمریکا را نتیجه گرفت؟ نتایج تحقیق دلالت بر آن دارد که از بُعد شاخص های کلان اقتصادی، تکیه بر سرمایه داری لیبرال باعث شده اقتصاد آمریکا مسیر رشد خود را استمرار دهد، اما از ابعاد مختلفی نیز دچار افول نسبتاً شدیدی شده است. کاهش سهم اقتصاد آمریکا از تولید جهانی از 21 درصد به 15 درصد و قدرت گرفتن رقبای این کشور مانند چین با تصاحب سهم 17 درصدی در سال 2019، از دست دادن رتبه یک اقتصادی جهان و واگذاری آن به چین از سال 2016، افزایش نابرابری های اقتصادی و نیز چرخه های تجاری بحران زا که از هر ده سال رخ می دهد، اقتصاد آمریکا را در معرض تهدیدات جدی و افول نسبتاً شدیدی قرار داده است. بدون تردید افول قدرت اقتصادی آمریکا امری تحقق یافته است و استمرار این روند در سال های آتی اقتصاد آمریکا را در وضع نامناسب تری قرار خواهد داد. از طرفی با افزایش نابرابری ها و ذات بحران زای نظام سرمایه داری و وقوع بحران های پی در پی، فروپاشی اقتصاد آمریکا هرچند محتمل است، اما زمان دقیقی برای آن قابل تصور نیست و دخالت عامل انسانی در اقتصاد، همانند دولت می تواند این امر را دچار تسریع، تأخیر یا اصلاً نجات دهنده باشد.
اثرات نظامی گری بر فقر و بی عدالتی در آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
51 - 73
حوزه های تخصصی:
اقتصاد آمریکا یک نظام سرمایه داری است و تحلیل سیستماتیک اقتصاد این کشور، فارغ از تحلیل نظام سرمایه داری امکان پذیر نیست. هدف اصلی این مقاله بررسی ویژگی های خاص نظام سرمایه داری در تطبیق با مؤلفه های اقتصاد کلان آمریکاست و نیز پاسخ به این سؤال که آیا می توان با توجه به ماهیت های ذاتی نظام سرمایه داری، احتضار این نظام و افول اقتصاد آمریکا را نتیجه گرفت؟ نتایج تحقیق دلالت بر آن دارد که از بُعد شاخص های کلان اقتصادی، تکیه بر سرمایه داری لیبرال باعث شده اقتصاد آمریکا مسیر رشد خود را استمرار دهد، اما از ابعاد مختلفی نیز دچار افول نسبتاً شدیدی شده است. کاهش سهم اقتصاد آمریکا از تولید جهانی از 21 درصد به 15 درصد و قدرت گرفتن رقبای این کشور مانند چین با تصاحب سهم 17 درصدی در سال 2019، از دست دادن رتبه یک اقتصادی جهان و واگذاری آن به چین از سال 2016، افزایش نابرابری های اقتصادی و نیز چرخه های تجاری بحران زا که از هر ده سال رخ می دهد، اقتصاد آمریکا را در معرض تهدیدات جدی و افول نسبتاً شدیدی قرار داده است. بدون تردید افول قدرت اقتصادی آمریکا امری تحقق یافته است و استمرار این روند در سال های آتی اقتصاد آمریکا را در وضع نامناسب تری قرار خواهد داد. از طرفی با افزایش نابرابری ها و ذات بحران زای نظام سرمایه داری و وقوع بحران های پی در پی، فروپاشی اقتصاد آمریکا هرچند محتمل است، اما زمان دقیقی برای آن قابل تصور نیست و دخالت عامل انسانی در اقتصاد، همانند دولت می تواند این امر را دچار تسریع، تأخیر یا اصلاً نجات دهنده باشد.
گذار به نظام بین الملل پساآمریکایی و تحول در روابط راهبردی آمریکا با متحدان خاورمیانه ای (مطالعه موردی ترکیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
75 - 96
حوزه های تخصصی:
به موازات تحول در محیط بین المللی، ژئوپلیتیک خاورمیانه نیز در حال گذار از یک نظم آمریکایی پساجنگ سرد به یک بی نظمی پساآمریکایی است. وضعیتی که قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای را به نقش آفرینی فعال در سیاست در حال تغییر منطقه ترغیب کرده است. در این فاصله، ظهور یک نظم چندقطبی در سطح جهانی، روسیه و تا حدودی چین را وارد بازی بزرگ خاورمیانه کرده است که بیش از پیش وضعیت منطقه را پیچیده تر کرده و همه این ها به این معنی است که معادلات خاورمیانه دیگر بر اساس یک جانبه گرایی آمریکا تعیین و تکلیف نمی شود. تحولات بعد از انقلاب های عربی نشان می دهد که عصر آمریکایی در خاورمیانه به پایان رسیده است و دولت های منطقه با افول نفوذ منطقه ای آمریکا، دیگر به آن به عنوان تأمین کننده نظم و امنیت نگاه نمی کنند. در چنین وضعیتی هر یک از قدرت های منطقه ای با بازتعریف نقش و جایگاه راهبردی خود در خاورمیانه، که زمانی بر اساس الگوی دوستی و دشمنی با واشنگتن تنظیم می شد، به دنبال شکل دهی به نظم ژئوپلیتیکی منطقه بر اساس منافع و ابتکارات راهبردی خودشان هستند. مهم ترین خروجی چنین وضعیتی تحول در روابط آمریکا با متحدان راهبردی خود در خاورمیانه است که اولویت ها و منافع خود را دیگر بر اساس ترجیحات راهبردی ایالات متحده تنظیم نمی کنند. این مقاله تلاش می کند تا ارتباط معناداری میان تحولات ساختاری در نظام بین الملل و تحول در روابط راهبردی آمریکا و ترکیه ایجاد کند. مقاله این ایده اصلی را به آزمون گذاشته که افول هژمونی آمریکا در محیط پیرامونی ترکیه، موجب تغییر در نقش منطقه ای ترکیه شده و باعث گردیده تا ترکیه پیگیر راهبردهای مستقل از متحدان غربی برای بازتعریف جایگاه خود به عنوان یک قدرت منطقه ای نظم ساز، به نحوی که پیشران های گذار به نظم پساآمریکایی در خاورمیانه را تقویت می کند، باشد.
گذار از نظم اقتصاد سیاسی بین الملل آمریکامحور: روندپژوهی کاربست ابزار تحریم و جهان روایی دلار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
97 - 118
حوزه های تخصصی:
در طول چند دهه اخیر تحولاتی از قبیل ظهور بازدارندگی هسته ای و افزایش بار مالی درگیری های نظامی، باعث گردیده تا مطلوبیت استفاده از ابزار نظامی به طرز چشمگیری کاهش پیدا کند. بر همین اساس، راهبرد کلان ایالات متحده آمریکا، به خصوص در طول دو دهه اخیر، مبتنی بر کاهش درگیری های نظامی و افزایش تمایل به استفاده از ابزارهای جایگزین بوده است. از جمله مهم ترین ابزارهایی که کاربست آن روندی صعودی داشته، تحریم های اقتصادی بوده که به پشتوانه جهان روایی دلار اثرگذاری قابل توجهی بر کشور تحریم شده داشته است؛ بنابراین مسئله اساسی که مقاله حاضر در پی پرداختن به آن است، چرایی رشد کاربست تحریم ها در راهبرد کلان اقتصادی و سیاسی ایالات متحده آمریکا است. در پاسخ به این مسئله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، این فرضیه مطرح شده که به موازات افزایش مقبولیت دلار آمریکا در اقتصاد بین الملل، ایالات متحده در طول 5 دهه اخیر از سلطه دلار به عنوان یکی از ابزارهای سیاست خارجی خود در راستای تحت فشار قرار دادن سایر کشورها بهره گرفته است؛ اما قدرت های نوظهوری همچون چین و روسیه که اساس ظهور خود را بر محوریت رشد اقتصادی بنا نهاده اند، مجموعه مشترکی از کشورهای با منافع مشترک را ایجاد کرده اند که گذار از نظم اقتصادی آمریکامحور را به عنوان یکی از رویکردهای سیاست خارجی خود پذیرفته اند.
تبعیض نژادی در ایالات متحده، یک بررسی میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
5 - 39
حوزه های تخصصی:
شورش های سال ۲۰۲۰ در شهرهای مختلف آمریکا و تظاهرات مختلف ضد نژادپرستی در این کشور یک بار دیگر توجه همگان را به مسئله نژادپرستی در آمریکا و ریشه های عمیق آن جلب کرد. با وجود تغییرات جدی که در دهه های اخیر در کشور آمریکا به وجود آمده، پژوهش ها نشان می دهند که هنوز هم نژادپرستی یکی از مشکلات عمیق در جامعه آمریکاست. «نژاد» تا سالیان دراز یکی از مسائل مهم در کشور آمریکا خواهد بود و هر تلاشی برای نشان دادن این که در جامعه آمریکا دیگر «نژاد» یک مسئله مهم نیست، خود نشان دهنده اهمیت نژاد در این جامعه است. مطالعه حاضر بر روی داده های یکی از پیمایش های سراسری موسسه پیو در ایالات متحده انجام شده و با جدا کردن پاسخگویان سیاه و سفید، تلاش کرده وضعیت و ادراک آن ها از مشکلات خود و مسائل دیگر در جامعه آمریکا را بررسی و مقایسه کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد شکاف نژادی در جامعه آمریکا منحصر به برخورد پلیس یا مسائل اقتصادی نیست و طیف بسیار گسترده تری از مسائل و مشکلات را در برمی گیرد.
تلاش برای هژمونی در راهبردهای نظامی- امنیتی ایالات متحده آمریکا دوره ترامپ (تمرکز بر اسناد راهبردی 2017 تا 2020 میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
111 - 135
حوزه های تخصصی:
راهبرد نظامی ایالات متحده پس از دوران جنگ سرد متناسب با خواست هژمونی و تحولات محیطی، به ویژه پس از حادثه 11 سپتامبر که نومحافظه کاران با طرح مفاهیم امنیت مطلق، پیشگیری و جنگ پیش دستانه در مبارزه با تروریسم در منطقه ی غرب آسیا راهبرد اساسی در پیش گرفتند، دچار تحولات متعددی شده است. پس از این، در رویکردهای امنیت ملی آمریکا، موضوع تمرکز بیشتر بر منطقه آسیا پاسیفیک مطرح شد و با هژمون گرایی لیبرال در دوره اوباما بر چندجانبه گرایی تأکید گردید. روی کار آمدن ترامپ علاوه بر رفتارهای نامتعارف با اعمال سیاست های دفعی این مسئله را که رویکرد کلان دولت آمریکا واجد چه ابعادی است، پدید آورد. با این تعاریف، پژوهش حاضر می کوشد تا از طریق بررسی اسناد راهبردی ایالات متحده آمریکا در سال های 2017 تا 2020 میلادی به این پرسش پاسخ دهد که راهبرد نظامی-امنیتی آمریکا در دوره ترامپ جهت هژمونی جویی این کشور، واجد چه مؤلفه هایی در حوزه های اصول، هدف گذاری، تعریف تهدیدات و اقدامات اجرایی است. لذا هدف این تحقیق ترسیم چارچوب راهبرد نظامی-امنیتی آمریکا و معنادار ساخت رفتارهای این کشور در جهت تداوم هژمونی است. فرضیه پژوهش حاضر این است که راهبرد نظامی-امنیتی آمریکا در دوره ترامپ، همچنان به عنوان یک اصل ثابت در راستای تلاش این کشور جهت تحقق نظم هژمونیک در نظام بین الملل تعریف شده و از طریق احیا و بیشینه سازی قدرت کشور در شرایطی که بازگشت رقابت قدرت های بزرگ، تهدید اولویت دار آمریکا دانسته می شود، محقق خواهد شد. دفاع چندلایه، بازسازی قدرت نظامی، مداخله گری غیرمستقیم، تجارت امنیت و بازتوزیع هزینه های امنیت اصلی ترین سیاست های اجرایی جهت عینیت بخشی به این راهبرد نظامی -امنیتی بوده است. نوع این تحقیق کاربردی، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی با رویکرد کیفی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای است.
راهبرد کلان آمریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در دولت جو بایدن؛ از سیاست ژئوپلیتیک زدایی تا مشروعیت زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
41 - 66
حوزه های تخصصی:
از زمان اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 تا کنون، ایران و آمریکا روابطی خصومت آمیز و پرتنش را تجربه کرده اند. در طول این مدت کاخ سفید از هیچ تلاشی برای تغییر حکومت در تهران چشم پوشی نکرده است. پرسش اصلی پژوهش این است که راهبرد کلان آمریکا برای مقابله با ج.ا.ایران در دوره جو بایدن چیست؟ فرضیه اصلی پژوهش به ژئوپلیتیک زدایی در خارج و مشروعیت زدایی در داخل به عنوان دو راهبرد جدید آمریکا برای مقابله با ایران اشاره دارد. بنابر این، هدف مقاله بررسی و تحلیل این دو راهبرد خواهد بود. برای این منظور داده های لازم به شیوه کتابخانه ای گردآوری و بر اساس روش توصیفی-تحلیلی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بر اساس آموزه های جنگ هوشمند، هدف آمریکا از اقدامات مذکور طی یک فرآیند سینوسی و فرسایشی، تهی سازی و اعتبارزدایی از نظام سیاسی ایران در دو سطح داخل و خارج (مشروعیت زدایی و تسلیم سازی) و تهی سازی ظرفیت استراتژیک و ژئوپلیتیک ایران در منطقه برای خارج کردن ابزارهای قدرت از دست آن (تضعیف برای تسلیم یا تغییر رژیم) است.
چین و نقش آن در افول قدرت اقتصادی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
67 - 84
حوزه های تخصصی:
رشد سریع و پایدار اقتصاد چین سبب شده است تا تحولات عمیقی در اقتصاد جهان حاکم شود و معادلات جدیدی را در عرصه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در سطح بین الملل ایجاد نماید. از مهم ترین این تحولات، تأثیر بر قدرت اقتصادی آمریکا در موازنه با چین و کل اقتصاد جهانی است. این مقاله به این سؤال پاسخ می دهد که آیا تحولات اقتصادی چین تأثیری بر قدرت اقتصادی آمریکا داشته است؟ یافته های تحقیق نشان می دهد اقتصاد چین توانسته با تصاحب سهم بالاتری از تولید ناخالص اقتصادی دنیا، همراه با افزایش سطح صادرات خود به کشورهای مختلف و پشت سر گذاشتن آمریکا و نیز ایجاد کسری تجاری شدید برای اقتصاد آمریکا، تأثیر زیادی بر کاهش سهم اقتصاد آمریکا از اقتصاد جهانی داشته باشد. از این منظر، جنگ تجاری آمریکا و چین قابل توجیه و تفسیر بوده و استمرار این جنگ اقتصادی می تواند منجر به یک بازی باخت-باخت برای هر دو کشور باشد. اقتصاد آمریکا در دوراهی پذیرش قدرت اقتصادی چین و کاهش نفوذ خود و یا پذیرش بازی باخت-باخت مخیر شده است که در هر صورت پایان ناخوشایندی برای اقتصاد آمریکا خواهد بود.
شکل گیری اندیشه اعزام محصلان به آمریکا و پیامدهای آن (با تکیه بر نقش دیپلمات ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل گیری اندیشه اعزام محصل به آمریکا (با تکیه بر نقش دیپلمات ها) فرشته جهانی [1] ، سید محمد طاهری مقدم [2] چکیده آشنایی با اصول تمدن، فرهنگ، علوم و دانش کشورهای غربی و به کارگیری تجارب و دانش آنها در ایران با اعزام محصل به آن کشور ها، از جمله موضوعاتی بود که توجه بسیاری از دولتمردان و مصلحان را به خود معطوف کرد. بعد از دوره مشروطه، یکی از کشورهایی که برای برون رفت ایران از عقب ماندگی آموزشی به آن توجه شد، کشور آمریکا بود. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی، و با تکیه بر اسناد منتشر نشده درپی پاسخ به این سوال هاست که چرا محصلان ایرانی به کشور آمریکا تمایل داشتند؟ دیپلمات های ایران در آمریکا در ورود محصلان ایرانی به این کشور چه نقشی داشتند؟ و محصلان در چه حوزه ای به تحصیل پرداختند؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که ضعف نظام آموزشی ایران و بی نتیجه بودن اعزام محصل به اروپا سبب شد نمایندگان سیاسی ایران در آمریکا، سیاست اعزام محصل را به آمریکا پی گیری کنند. علیقلی خان نبیل الدوله و حسین علایی از جمله دیپلمات هایی بودند که با ارسال گزارش های متعدد به مقامات دولتی مبنی بر توسعه و تحول آمریکا در عرصه نظام علمی و آموزشی، موفق شدند زمینه ورود محصلان ایرانی (حتی محصلان دختر) را به آمریکا و تحصیل در رشته هایی همچون فنون نظامی، زراعت و فلاحت، طب، فنی و مهندسی فراهم آورند ؛ به طوری که در آخرین سال های حکومت قاجاریه، مناسبات علمی و آموزشی ایران و آمریکا رو به ترقی گذاشت و شمار قابل توجهی از محصلان ایرانی که به آمریکا اعزام شده بودند پس از فارغ التحصیلی و بازگشت به ایران منشأ خدمات شایسته ای شدند. واژگان کلیدی: اعزام محصل، آمریکا، پزشکی، دانش نظامی، دیپلمات ها، کشاورزی [1] . دانش آموخته دکتری تخصصی تاریخ ایران بعد از اسلام، دانشگاه پیام نور تهران، تهران، ایران ( نویسنده مسئول). Fereshtejahani65@gmail.com [2] . استادیار گروه تاریخ دانشگاه ایلام، ایلام، ایران. mtaheree@yahoo.com تاریخ دریافت 20/7/ 1400 – تاریخ تأیید 9/9/ 1400
تقابل آمریکا و چین در ابتکار کمربند و راه و بررسی نقش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
209 - 231
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر تقابل آمریکا و چین شکل نمایان تری به خود گرفته است؛ به طوری که دو کشور در مناطق مختلف جهان و در عرصه های گوناگون سیاسی، ژئوپلیتیک، اقتصادی و امنیتی با یکدیگر مواجه هستند. یکی از عرصه های تقابل آمریکا و چین، ابتکار کمربند و راه چین است که اجرای آن چین را به قدرتی برتر در خشکی تبدیل خواهد کرد. این پژوهش به دنبال بررسی نقش ایران در تقابل آمریکا و چین بوده و پرداختن به این موضوع از آن جهت اهمیت داشته است که ایران بخشی از مسیر ابتکار کمربند و راه است و مناسبات هر دو طرف تقابل یعنی آمریکا و چین با ایران از جهاتی منحصربه فرد است: آمریکا در تقابل با ایران و چین در تعامل با ایران. پرسش اصلی پژوهش عبارت بوده است از اینکه «نقش ایران در تقابل آمریکا و چین ذیل ابتکار کمربند و راه چیست؟» این پژوهش با استفاده از داده های اسنادی - کتابخانه ای و مصاحبه نخبگانی غیرساختمند و با رویکردی توصیفی - تحلیلی انجام شده و فرایند دست یابی به پاسخی برای پرسش اصلی، از طریق تبیین تقابل آمریکا و چین و سپس بررسی همراهی یا عدم همراهی ایران با طرف های تقابل بوده است. دستاورد این پژوهش، تبیین نقش و تأثیر ایران در تقابل آمریکا و چین در ابتکار کمربند و راه بوده و در پایان نتیجه گیری شده است که حضور ایران به عنوان عاملی موازنه ساز باعث سنگینی کفه تقابل به سود چین خواهد بود.
تحول راهبرد پایگاهی آمریکا: مطالعه موردی منطقه غرب آسیا (2021-2015)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
309 - 336
حوزه های تخصصی:
آمریکا با اعلام اولویت راهبردی جدیدی مبنی بر رقابت با قدرت های بزرگ و به ویژه چین، در راهبرد خود تغییر ایجاد کرده است و با تمرکز بر افزایش حضور در شرق آسیا، به دنبال بهینه سازی حضور خود در سرتاسر جهان است. غرب آسیا نیز از این امر مستثنا نبوده است و کاهش و تغییر نوع حضور نیروهای آمریکایی در منطقه، به خصوص در افغانستان و تعطیلی سه پایگاه آمریکا در قطر و انتقال آن ها به اردن، همگی نشان از تغییر دارند؛ بر این اساس پرسش اصلی پژوهش حاضر این بود که «تغییر اولویت های راهبردی آمریکا، چه تأثیری بر راهبرد پایگاهی این کشور در منطقه غرب آسیا خواهد داشت؟» این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی نشان داده است که آمریکا به سمت پایگاه های نظامی کوچک و نامتمرکز و تقویت رویکرد «موازنه فراساحل» در حرکت است و در حضور خود بر ابزارهای غیرنظامی، تقویت توان بازدارندگی شرکا و متحدان (به خصوص توان موشکی) و همچنین شبکه سازی امکانات و ظرفیت های خود و استفاده از فناوری های روز تأکید بیشتری خواهد داشت. علاوه بر آن آمریکا به دنبال استفاده از مدلی هیبریدی از پایگاه های خود در منطقه غرب آسیا بوده است. این مدل شامل ترکیبی از پایگاه های سنتی آمریکا که در اختیار کشورهای میزبان اند، برخی پایگاه های سنتیِ در کنترل آمریکا و برخی پایگاه های جدید بوده است که افزایش تاب آوری، چندمنظوره بودن، تأکید بر کارکرد آموزشی، شبکه سازی و ارتباطات، نامتمرکز و کوچک بودن، توزیع جغرافیایی گسترده تر از مهم ترین عناصر جدید در نگاه به این پایگاه های نظامی است.
بررسی راهکارهای اصلی و فرعی آمریکا در تقابل با جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیشتر جنگ ها، طرفین جنگ راهکارهایی را برای شکست طرف مقابل در نظر می گیرند و از میان این راهکارها، طرحی را که احتمال موفقیت آن بیشتر به نظر می رسد را به عنوان راهکار اصلی و برای غفلت جبهه مقابل از توجه به راهکار اصلی، چند راهکار را به عنوان راهکار فرعی طرح و اجرا می کنند. با پیروزی انقلاب اسلامی، استکبار جهانی و در رأس آن آمریکا، برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران، راهکارهایی را به عنوان راهکار اصلی و فرعی طرح و اجرا نموده که از این راهکارها یکی را به عنوان راهکار اصلی مقابله با ایران قرار داده است؛ همچنین برای دور نمودن توجه مسئولان ایران از راهکار اصلی، چند راهکار را به عنوان راهکار فرعی طرح و اجرا می کند. نکته قابل توجه اینکه راهکارهای فرعی را که آمریکا برای مقابله با ایران در نظر گرفته، در تقابل با سایر کشورها، از آن ها به عنوان راهکار اصلی استفاده کرده است. سؤال اصلی مقاله این است که راهکار اصلی آمریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران چیست؟ در این نوشتار، روش تحقیق مورد نظر، روش توصیفی و تحلیلی است و برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای بهره برداری شده است.
راهبردهای ژئوپلیتیکی اتحادیه اروپا و آمریکا در اوراسیای بزرگ: با تاکید بر بحران اوکراین و دریای جنوبی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار ژئوپلیتیکی اوراسیای بزرگ بعد از فروپاشی شوروی؛ روسیه، چین، آمریکا و اتحادیه اروپا را مجبور به رقابت بر سر اوکراین و دریای جنوبی چین کرده است. از چشم انداز مسکو و پکن، گسترش آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا به شرق با هدف تحدید نفوذ منطقه ای روسیه و چین طرح ریزی شده بود. براین اساس، اوکراین و دریای جنوبی چین نیز به حوزه ای برای کشمکش میان روسیه، چین و بازیگران غربی بر سر نفوذ منطقه ای و حتی عاملی برای اختلاف میان آمریکا و اتحادیه اروپا منجر شد که این مسأله بستر تشدید تنش ها و افزایش بى ثباتى در منطقه اوراسیای بزرگ را فراهم کرده است. با بیان این مقدمه، مولفین سوال اصلیود را این چنین مطرح می کنن د که تنش و اختلافات ژئوپلیتیکی بین آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه در قبال بحران اوکراین و اختلافات آمریکا با چین در دریای جنوبی چین و عدم همراهی اتحادیه اروپا با هژمون چه تاثیری بر روابط چندجانبه میان این چند کشور در بحران های اخیر داشته است؟ فرضیه مقاله این گونه مطرح می شود که اختلافات و تنش های میان اتحادیه اروپا، آمریکا، روسیه و سرپیچی از خواسته های هژمون در بحران اوکراین، تشدید اختلافات آمریکا، چین و همکاری های سیاسی، اقتصادی اتحادیه اروپا با دو کشور روسیه و چین ضمن تضعیف روابط امنیتی اتحادیه اروپا با آمریکا، زمینه را برای گذار از نظام تک قطبی به نظام چند قطبی فراهم نموده است. [1] - اوراسیای بزرگ به مفهوم ژئوپلیتیک گستره ای است که آسیا پاسفیک، اوراسیای مرکزی، اروپا(به جز لهستان، فنلاند وکشورهای حوزه بالتیک) و غرب آسیا را در بر می گیرد و به تعبیری از شرق اروپا شروع شده و تمام آسیا را در بر می گیرد(Carnegie.Ru,2017).
سیاست فشار حداکثری آمریکا و راهبرد مهارگریزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به موازات تحول در موازنه قدرت جهانی، نظم ژئوپلیتیکی خاورمیانه با گذار از عصر آمریکایی به سمت یک وضعیت چندقطبی در حال تغییر است. وضعیتی که ناظر بر افول هژمونی ایالات متحده و ظهور قدرت های منطقه ای به منظور شکل دهی به نظم در حال ظهور خاورمیانه است. در این میان، ایران به عنوان یک دولت انقلابی و یک قدرت تجدیدنظر طلب، با اتخاذ راهبردهای نامتقارن سعی در به چالش کشیدن نظم بین المللی لیبرال و تثبیت موقعیت خود به عنوان یک قدرت منطقه ای نظم ساز است. در نقطه مقابل، ایالات متحده با همراه ساختن متحدان بین المللی و منطقه ای خود و در قالب سیاست فشار حداکثری به دنبال تحمیل انزوای ژئوپلیتیکی، تغییر رژیم و تغییر موازنه قدرت منطقه ای علیه ایران بوده است. با وجود این، راهبرد مهار آمریکا قادر به تضعیف ظرفیت های کنشگری ایران در ژئوپلیتیک در حال تغییر منطقه ای نبوده است. سوال اصلی این است که ایران با بهره گیری از چه استراتژی توانسته در مقابل فشار حداکثری ایالات متحده و متحدان منطقه ای آن به منظور تحمیل انزوای ژئوپلیتیکی، موقعیت و قدرت خود را حفظ کند؟ فرضیه این نوشتار این است که در مقابل فشارحداکثری ایالات متحده، جمهموری اسلامی ایران سیاست مهارگریزی را به عنوان راهبرد اصلی خود برگزیده است. این سیاست که از طریق "بازدارندگی نامتقارن" اعمال می شود در سه قالب بهره گیری از گروه های پروکسی، ارتقای توانمندی موشکی و بازدارندگی دریایی اعمال شده است. ذکر این نکته ضروری است که این پژوهش در قالب روش توصیفی-تحلیلی به بررسی فرضیه تحقیق خواهد پرداخت .