مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
آمریکا
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹
1-25
حوزه های تخصصی:
دولت ترامپ که با شعار اول آمریکا و توجه ویژه به اقتصاد بر سر کار آمد سیاست های امنیتی خود در خاورمیانه را در راستای ناسیونالیسم اقتصادی پیش برد تا بدین گونه رویکرد یک جانبه گرایی در الگوی رفتاری آمریکا با تصمیمات ترکیبی از نظامی گری با ناسیونالیسم اقتصادی و مبتنی بر منفعت جویی همراه گردد. سؤال مقاله حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی و با اسناد کتابخانه ای گردآوری شده این است که سیاست ها و اقدامات امنیتی دولت ترامپ در خاورمیانه در راستای ناسیونالیسم اقتصادی آمریکا چه بوده است؟ برای این منظور در چارچوب نظری مرکانتلیسم جهت تبیین و تحلیل این موضوع پرداخته و فرضیه این است که دولت ترامپ در حفظ هژمونی جهانی و نظم مدنظر آمریکا و برقراری توسعه و امنیت اقتصادی با فاصله گرفتن از مسئله جهان گرایی به سمت ناسیونالیسم و حمایت گرایی اقتصادی چنان پیش رفت که با پیوند مؤلفه های امنیتی و اقتصادی بتواند ائتلاف و اتحاد بدون هزینه، صلح از طریق زورآزمایی، ایجاد بحران و تنش زایی، تحمیل طرح صلح و حمایت از حکومت عربستان را در جهت تقویت جنگ برای تجارت آمریکا، گشودن بازار جنگ افزارهای آمریکایی، تقویت روابط با عربستان در خاورمیانه را موردتوجه قرار دهد. این اقدام برای افزایش ثروت در جهت احیای هژمونی اقتصادی آمریکا در سطح جهانی و رشد و توسعه صنعتی داخلی گام است.
سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در شرق آسیا با تأکید بر هند و چین
حوزه های تخصصی:
بعد از فروپاشی شوروی، رهبران چین تلاش کردند با گسترش همکاری های تجاری، اقتصادی با دیگر کشورها وارد مرحله تازه ای از موقعیت خود در جهان شوند اما خیزش اقتصادی چین به تعبیر سیاستمداران آمریکا به عنوان یک تهدید علیه قدرت اقتصادی آن می تواند تلقی شود که عواقب آن در ابعاد نظامی، فرهنگی، ایدئولوژیکی موردتوجه قرارگرفته است. در همین راستا ایالات متحده آمریکا به دنبال مهار چین با ابزارهای مختلف بوده است که یکی از اولویت های این کشور گسترش همکاری با برخی کشورهای قدرتمند آسیا چون هند است. سؤال این مقاله گردآوری شده اسناد کتابخانه ای و به روش تحلیلی توصیفی، این است که جایگاه و اهمیت هند در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا با تأکید بر مهار خیزش چین چیست؟ و در پاسخ به این پرسش فرضیه مطرح شده این است که جایگاه هند در سیاست خارجی آمریکا به سبب قابلیت هسته ای بودن، جمعیت فراوان، نزدیکی جغرافیایی به چین، قدرت رو به رشد اقتصادی و ارزش هایی همسو با غرب چون دموکراسی در جهت مهار نفوذ و گسترش قدرت چین موردتوجه بوده است.
آشنایی ایرانیان دوره قاجاریه با دست آوردهای فرهنگی آمریکا و تلاش برای الگوپذیری از آن ها (نمونه موردی: کتاب و کتاب خوانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام فرهنگی آمریکا به ویژه توسعه و پیشرفت مراکز علمی این کشور از برجسته ترین مباحثی بود که در دوره قاجاریه مورد توجه ایرانیان به ویژه روشنفکران قرار گرفت. آنان در نگاه کاوشگرانه خود به تجزیه و تحلیل این موضوع پرداختند و به تفصیل نقش و جایگاه مقولاتی همچون کتاب و کتابخوانی در این کشور را تشریح کردند. در این راستا نگارنده به دنبال پاسخی برای پرسش های زیر است: از نگاه ایرانیان دوره قاجاریه کتاب و کتابخوانی در آمریکا چه جایگاهی داشت؟ حکومت آمریکا چه سیاست هایی در قبال آن در پیش گرفته بود؟ و مهم تر از همه شناخت روزافزون اصلاح طلبان و نخبگان سیاسی ایران از این مراکز علمی در عمل چه نتایجی برای ایران به دنبال آورد؟ مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطبوعات و اسناد منتشر نشده نشان می دهد ترقی خواهان به ویژه از دوره ناصری به خوبی متوجه شده بودند که یکی از دلایل سرعت پیشرفت آمریکا جایگاه والای علوم و مراکز فرهنگی آن کشور است. آنان با نگاهی انتقادی و مقایسه ایی از یک طرف عواملی چند همچون اراده و سرمایه گذاری کلان دولت آمریکا در حمایت از نویسندگان و توسعه کتابخانه ها، استقبال عمومی عامه مردم از انتشار کتاب و ... را برای تحول در کتاب و کتابخانه های آمریکا ذکر کردند و از طرف دیگر با ارائه این گزارش ها توانستند مقامات دولتی ایران را به الگوبرداری از آمریکا و گسترش ارتباطات علمی و فرهنگی با این کشور ترغیب کنند.
روابط هند و آمریکا در برابر چین بعد از حادثه 11سپتامبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد نظام دوقطبی درجهان فرو ریخت و روابط بین الملل دچار تغییر و دگرگونی گدید. به دنبال فروپاشی نظام دوقطبی، قدرت های جدیدی در مناطق مختلف جهان سر بر آوردند که می توانستند در مناطق خود حضور و نفوذ آمریکا را به چالش بکشند. یکی از این مناطق شرق آسیا بود که چین بعد از فروپاشی نظام دوقطبی، در این منطقه رشد بالایی داشته است. نگرانی مشترک غرب و هند از قدرت روز افزون چین در دریای چین جنوبی و گسترش نظامی این کشور در تقابل با روابط رو به گسترش روسیه و چین می باشد که این مسئله دهلی را در مورد ارتقا سطح روابط با روسیه مردد می نماید. مسئله دیگر مسئله افغانستان می باشد که غرب به شدت در برابر نفوذ پاکستان و چین در این کشور خواهان رشد تعاملات هندوستان با افغانستان و کمک دهلی برای توسعه و تثبیت امنیتی و اقتصادی این کشور می باشند. به دنبال رشد اقتصادی چین، امریکا وادار به پی ریزی استراتژی هایی چون پیمان های دوجانبه امنیتی- سیاسی با کشورهای قدرتمند منطقه ای چون هند در آسیا شده است. تعاملات میان هند و غرب به رهبری ایالات متحده و تبدیل رابطه دهلی- واشگنتن به یک رابطه راهبردی مهم در تعاملات سیاسی امنیتی حوزه اقیانوس هند و جنوب آسیا یک واقعیت مهم سیاست بین الملل تلقی می شود که می تواند پیامدهای بسیار بزرگی بر موازنه قوا در جنوب و شرق آسیا داشته باشد
چشم انداز خروج آمریکا از غرب آسیا در پرتو سیاست راهبردی منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
174 - 224
حوزه های تخصصی:
آمریکا به عنوان مهم ترین کنشگر فرامنطقه ای نفوذ زیادی در غرب آسیا پیدا کرده و ائتلاف های نظامی و امنیتی متعددی با دولت های درون منطقه ای منعقد ساخته است. روندهای نوظهوری نظیر افزایش روز افزون قدرت چین و شکوفایی نفت شیل در آمریکا منتج به تولید فرض کاهش اهمیت غرب آسیا برای این کشور و متعاقباً تشدید روند خروج شده است. مسئله اصلی پژوهش واکاوی پنداره خروج آمریکا از غرب آسیا در سپهر اهداف و راهبردهای منطقه ای است. هدف محوری پاسخگویی به این سوال است که آیا آمریکا در پرتو سیاست راهبردی منطقه ای، قصد خروج از غرب آسیا را دارد؟ فرضیه پژوهش این است که اهداف آمریکا در غرب آسیا از قاعده پابرجایی پیروی کرده و تغییر محسوسی نیافته است، اما راهبرد جنگ پیاده نظام و دخالت مستقیم به دلیل فرسایشی بودن، هزینه زیاد و فرجام نامشخص، به سمت راهبرد هوابرد و عملیات نقطه ای، مداخله غیرمستقیم و درگیر ساختن بازیگرن منطقه ای سوق پیدا کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اهداف آمریکا از جمله امنیت اسرائیل، کنترل قیمت و کریدورهای انرژی، سد نفوذ چین و روسیه، تجارت جنگ و تسلیحات و سد نفوذ ایران و جستارگشایی از راهبردهایی نظیر موازنه سازی فراکرانه ای، شبکه سازی پایگاهی، طعمه گذاری، آتش بیاری معرکه، عملیات پهپادی، تشکیل ناتوی عربی و تجزیه و تسخیر نه تنها نشانگر قصد خروج نیست، بلکه حاکی از تلاش جهت حضور بلندمدت است. روش پژوهش کیفی بوده و از رویکرد تحلیل اسنادی بهره برده شده است.
ارزیابی نقش و عملکرد سازمان ملل متحد در بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با مرور نقش و عملکرد سازمان ملل متحد در بحران ها و بررسی تطبیقی آن ها درمی یابیم همچنان عملکرد سازمان ملل متحد نمی تواند مستقل و مجزا از نقش قدرت های بزرگ باشد. با آغاز بحران سوریه در سال 2011 و ایجاد مجموعه پیچیده ای از معادلات سیاسی و امنیتی، سازمان ملل متحد برای حل وفصل آن وارد عمل شده و کوشیده است به پایان خشونت و درگیری ها دست یابد. در این مقاله به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که نقش و عملکرد اقدامات سازمان ملل متحد و میزان تأثیرگذاری آن در حل وفصل بحران سوریه چگونه بوده است؟ همچنین ضمن بررسی تلاش های این نهاد بین المللی به واکاوی و ارزیابی علمی آن بر مبنای تحلیل آیین و بررسی اسناد بین المللی صادرشده در این خصوص مانند قطعنامه های شورای امنیت می پردازیم. این مقاله به روش تحلیلی توصیفی و با استفاده اسناد کتابخانه ای نوشته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، سازمان ملل با تصویب قطعنامه های متعدد و ارسال کمک های بشر دوستانه کوشیده است نقش فعالی در حل بحران سوریه داشته باشد، ولی اقداماتش منجر به ترک فوری و دائمی مخاصمه در سوریه نشد و به سبب منافع و رقابت قدرت های بزرگ عضو شورای امنیت میزان تأثیرگذاری آن محدود شده و نفرت و کشتار و آوارگی در سوریه ابعاد گسترده ای یافته است. بنابراین شورای امنیت سازمان ملل با وجود ظرفیت بالقوه فصل هفتم منشور ملل متحد نتوانسته است نسبت به این بحران عملکرد مناسبی داشته باشد.
ماهیت نظام حقوقی حاکم بر فرزندخواندگی در ایران و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نهاد فرزندخواندگی و مقررات حاکم بر آن، یکی از موضوعات مهمی می باشد که مورد توجه سیاست گذاران و قانون گذاران قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ماهیت نظام حقوقی حاکم بر فرزندخواندگی در ایران و آمریکا می باشد. مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نظری بوده روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای است و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات صورت گرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که در نظام حقوقی ایالات متحده آمریکا، نهاد فرزند-خواندگی در چهار وضعیت مختلف مورد شناسایی قرار گرفته است. حال آن که در نظام حقوقی ایران، نهاد مزبور صرفاً در یک وضعیت ثابت پیش بینی شده است. ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت-داری رعایت شده است. نتیجه گیری: چندگانگی ماهیت نظام حقوقی فرزندخواندگی در ایالات متحده آمریکا حاکم می باشد اما در مقابل نظام حقوقی فرزندخواندگی از نظر ماهیتی ایران دارای یکپارچگی می باشد در نتیجه در موارد ابهام، در نظام حقوقی ایران ابهام مزبور باید در پرتو اصول و قواعد حاکم بر فضای حقوق عمومی حل و فصل شود و حال آن که در نظام حقوقی ایالات متحده آمریکا، موارد ابهام، بر حسب این که در چه مصداقی از نهاد فرزندخواندگی مورد بحث می باشد، ممکن است در پرتو اصول و مبانی حقوق عمومی و یا حقوق خصوصی حل و فصل شود.
بررسی تطبیقی پول شویی در قانون ایران و آمریکا
منبع:
پژوهش ملل اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۷۵
57-78
پول شویی اصطلاح جدیدی است که نخستین بار در جریان رسوایی «واترگیت» در سال 1973 پدیدار گردید و در یک چارچوب حقوقی و قانونی برای اولین بار در سال 1982 در دادگاهی در آمریکا مطرح شد و پس از آن در سطح گسترده ای بکار رفت و کاربرد متداولی در سطح جهان یافت. از این رو مقاله حاضر که درصدد مطالعه تطبیقی پول شویی در قانون ایران و آمریکا است. پس از بسط فضای مفهومی موضوع تحقیق، به بررسی موضوع پول شویی و تطبیق آن در دو نظام حقوقی ایران و آمریکا خواهد پرداخت. مطابق با مستندات موضوعی ارائه شده در این مقاله، روش تحقیق، توصیفی- تطبیقی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای می باشد. یافته ها حاکی از آن است که: در مقایسه تطبیقی میان دو سیستم حقوقی از حیث افتراق می توان بیان داشت که در قانون ایران جرم پول شویی مطرح شده است ولی اگر رفتاری که فرد مرتکب انجام می دهد چنانچه پول شویی قلمداد نشود و قانون جرم انگاری کرده باشد به مجازات مستقل همان جرم محکوم می شود ولی در آمریکا به جرم پول شویی و انواع راه های رسیدن به آن صرفا پرداخته شده است اما در حوزه اشتراک می توان بیان داشت که در قانون هر دو کشور ضمن اینکه به بحث نظارت بر تراکنش ها و گردش مالی مرتکبین اشاره شده، جرم پول شویی را نیز جزء جرائم مستمر قلمداد کرده اند.
سه گانه آمریکا، روسیه و اوکراین در ساختار نظام بین الملل سال ۲۰۲۲
منبع:
پژوهش ملل اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۷۵
99-116
در هزاره جدید، این قدرت های بزرگ هستند که روابط بین الملل را شکل می دهند و دولت هایی که در سلسله مراتب، قدرت بیشتری دارند می توانند ساختار نظام بین الملل را متأثر سازند. روابط آمریکا و روسیه تحت تأثیر ساختار نظام بین الملل قابل ارزیابی می شود، که تحت عواملی نظیر گسترش ناتو به شرق، خطوط انتقال انرژی و رقابت تسلیحاتی و کشورهای پیرامونی روسیه، عرصه رقابت روسیه و آمریکا در ساختار نظام بین الملل است. جنگ روسیه و اوکراین در سال ۲۰۲۲ حوزه نفوذ هریک را در دهه های آینده در اروپا مشخص خواهد نمود. اگرچه جنگ روسیه و اوکراین در منطقه شرق اروپا رخ داد، اما تأثیرات جهانی آن زیاد خواهد بود. بعد از فروپاشی شوروی و تغییر ساختار نظام بین الملل از دو قطبی منعطف به سلسله مراتبی غیردستوری به رهبری آمریکا، اوکراین بعنوان کشور پیرامونی بین ناتو و روسیه با بحران های جدی مواجه بوده است. سوالی که می توان در این خصوص مطرح نمود این است که نقش ساختار نظام بین الملل در بررسی ریشه جنگ روسیه و اوکراین در سال ۲۰۲۲ چه میزان است؟ در مقام پاسخ می توان جنگ اوکراین و روسیه را عرصه رقابت مستقیم آمریکا و روسیه در ساختار نظام بین الملل دانست. یافته ها نشان می دهد که ایالات متحده آمریکا به دنبال ایجاد کانونی برای تنش و جنگ نیابتی طولانی مدت در اوکراین برای روسیه است، یک جنگ فرسایشی که تنش بین اروپا و روسیه را کماکان باقی گذارد و ضریب اطمینانی را برای حضور آمریکا در اروپا برای دهه های آینده حفظ نماید.
کالبد شناسی تعهدات برجام بین ایران و آمریکا درمورد مذاکره هسته ای از منظر حقوق بین الملل بشردوستانه
حوزه های تخصصی:
بد عهدی های ناشی از عدم حسن نیت طرف های غربی و به ویژه آمریکا در ماه های پس از اجرایی شدن برجام و به شکل ملموس تر پس از آغاز ریاست جمهوری ترامپ، در تعارض با حسن نیت در اجرای تعهدات بین المللی برجام بوده و با توجه به تأکید قطعنامه 2231 شورای امنیت بر ضرورت اجرای کامل برجام و خودداری از هر گونه اقدام تضعیف کننده این سند همکاری، اظهارات رئیس جمهور آمریکا و برخی اقدامات انجام شده توسط تیم وی و کنگره این کشور در خصوص برجام، همان گونه که اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی و روسیه نیز بر آن اذعان دارند، تضعیف کننده این سند و مغایر با روح برجام و قطعنامه الزام آور 2231 محسوب می گردد. سؤال مقاله حاضر این است که نقطه عزیمت نظری تفاوت در دیپلماسی تحریمی دو دولت ترامپ و اوباما در قبال ایران از منظر حقوق بین الملل بشر دوستانه با وجود تعهد این کشور به تعهدات برجام چه بوده است؟ فرضیه مقاله این است که در حالی که سیاست تحریمی دولت اوباما بیشتر مبتنی بر انگیزه متعهد سازی ایران به هنجارهای بین المللی بود، انگیزه اصلی دولت ترامپ پیشبرد حداکثری منافع آمریکا فارغ از محدودیت های حقوقی بین المللی است. از این منظر، برجام برای دولت اوباما، توافقی کارآمد و برای دولت ترامپ، نا کارآمد تلقی شده است. فرضیه به لحاظ نظری بر دو نظریه واقع گرایی و لیبرالیسم درباره کارکرد تحریم در روابط بین الملل متکی است. این فرضیه به نحو تحلیلی- تبیینی و با تکیه بر داده های معتبر بررسی خواهد شد.
رقابت آمریکا با انگلیس در شکسته شدن انحصار نفتی در دولت مصدق
منبع:
پژوهش ملل خرداد ۱۴۰۱ شماره ۷۶
77-93
ملی شدن صنعت نفت در ایران از زمان به وجود آمدن حکومت مشروطه در ایران یکی از خواسته های نمایندگان مجلس شورای ملی بوده است. این خواسته پیش از ملی شدن صنعت نفت در مجالس مختلف ابراز گردید که با مخالفت هایی روبرو گردید و یکی از مخالفان نیز محمد مصدق بود. هدف مقاله حاضر واکاوی و تحلیل چگونگی نقش دولت آمریکا در هدایت و حمایت از مصدق و جبهه ملی در خلع ید و اخراج انگلیس از صنعت نفت ایران و چگونگی ورود شرکت ها و کارتل های نفتی جهانی به صنعت نفت ایران و اینکه چه عواملی موجب گردید که مصدق از یک مخالف ملی شدن صنعت نفت به یک مدافع و پیشرو این جریان تبدیل گردد. بر همین اساس مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و الکترونیکی ضمن بررسی علل ملی شدن صنعت نفت ایران به چگونگی هدایت و حمایت آمریکا از ملی شدن صنعت نفت ایران پرداخته است. یافته ها نشان می دهد مصدق در ابتدا یکی از مخالفان طرح ملی شدن صنعت نفت ایران بود ولی با ورود آمریکا به صحنه و تمایل به حضور در صنعت نفت ایران مصدق نیز به جریان ملی شدن صنعت نفت پیوسته و تمام اقدامات وی در زمان نخست وزیری با هماهنگی و حمایت دولت آمریکا صورت می گرفته و در پایان بعد از مأیوس شدن دولت آمریکا از وی، با همراهی دولت انگلیس وی را سرنگون کردند و شرکت های نفتی آمریکا وارد ایران شدند.
بررسی فعالیت های کتاب محور مؤسسه انتشارات فرانکلین در ایران در چارچوب جنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از وجوه برجسته و متمایز جنگ سرد رقابت های فرهنگی بین بلوک شرق و غرب بود. شوروی و ایالات متحده به منظور سیطره بر کشورهای مختلف، به جای اتخاذ سیاست مستقیم و بهره گیری از نیروی نظامی، از طریق فرهنگ و اندیشه و به واسطه ابزارهای فرهنگی به دنبال احاطه بر جوامع مدنی برآمدند. در این کارزار، ایالات متحده با ابزارهایی همچون موسیقی، فیلم، مٌد، چاپ و نشر کتاب و با القای اندیشه دموکراسی و لیبرالیسم توانست بر جامعه مدنی کشورهای درحال توسعه غلبه کند و هژمونیک شود. در حوزه چاپ و نشر کتاب، انتشارات فرانکلین نیویورک که شعب متعددی را در کشورهای درحال توسعه ایجاد نمود، توانست علاوه بر ایجاد تحول در صنعت چاپ و نشر کتاب، بر جامعه مدنی این کشورها نیز تأثیر بگذارد و عرصه فرهنگی را از آن خود کند. مقاله حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و با اتکا بر اسناد تاریخی نشان می دهد که هژمونی ایالات متحده در ایران چگونه با تکیه بر صنعت چاپ و نشر کتاب بسط یافت. به علاوه، این پژوهش برنامه کتاب محور مؤسسه انتشارات فرانکلین در ایران و جهان را در راستای یک رقابت کلان فرهنگی در عرصه بین الملل می بیند.
نخستین شناخت ایرانیان از تسلیحات نظامی آمریکا در دوره قاجاریه و دستاوردهای آن (با تکیه بر مطبوعات و اسناد منتشر نشده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرصه نظامی و تسلیحاتی یکی از موضوعاتی است که در دوره قاجاریه و بعد از شکست های ایران از روسیه بیش از پیش موردتوجه دولتمردان و متجددین قرار گرفت. آنها در این دوره به این نتیجه رسیدند که برای جبران عقب ماندگی ایران باید به پیشرفت های علمی و فنّاوری غرب دست یافت. یکی از کشورهایی که بعد از مشروطه به آن توجه ویژه ایی شد، آمریکا بود. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، و با تکیه بر مطبوعات و اسناد منتشر نشده درصدد پاسخ به این سؤال است که ایرانیان از طریق چه ابزارها و عناصری با تسلیحات نظامی آمریکا آشنا شدند و این شناخت چه تأثیر و پیامدهایی بر عرصه نظامی ایران گذاشت؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که مطبوعات آن عصر و نمایندگان سیاسی ایران در واشنگتن گزارش های متعددی از دستاوردها و تحولات تسلیحاتی و نظامی این کشور ارائه دادند به گونه ای که بسیاری از سیاستمداران و متجددین ایرانی متقاعد شدند که آمریکا را به عنوان الگوی مناسب برای ایران در نظر گرفته و این کشور را بر دیگر کشورهای اروپایی برای خرید تسلیحات نظامی، استخدام متخصصین و مستشاران و اعزام دانشجو برای تحصیل در عرصه نظامی ترجیح دهند.
شبکه های جهانی ارتباطی (توییتر) ظرفیتی برای تقویت سرمایه اجتماعی بین المللی (روایتگری ایران در برجام در مقطع خروج آمریکا برای تقویت سرمایه اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توییتر شبکه جهانی ارتباطی است که در عصر کنونی به ابزاری برای دیپلماسی و ارتقای سرمایه اجتماعی بین المللی کشورها بدل شده است. توییتر نقش مهمی در عرصه سیاست خارجی آمریکا به خصوص پس از برجام ایفا کرده است. از آنجا که برجام به عنوان مهم ترین دستاورد دیپلماسی ایران در معرض خطر است، در این میان به مدد رشد فناوری ارتباطات، کمک شایانی به دیپلماسی ایران شده است. سؤال اصلی این است که آیا نقش توییتر در قدرت دیپلماسی ایران در برجام، ظرفیتی برای تقویت سرمایه اجتماعی بین المللی در زمان خروج آمریکا از برجام است. این مقاله با روش تحلیل محتوای کیفی روی توییت های 2018 رهبران سیاسی ایران و آمریکا (ترامپ، پمپئو و بولتن از آمریکا، و آقای خامنه ای، حسن روحانی و جواد ظریف از ایران) انجام گرفت. درمجموع بالغ بر 5700 توییت با استفاده از نرم افزار مکس کودا 18 بررسی شد. تحلیل محتوای توییت ها با اتکا به رویکرد روایتگری راهبردی و قدرت نرم نشان داد ایران در راستای ترمیم نگرش ها، اعتمادزایی و هویت سازی که عناصر جدی در تولید سرمایه اجتماعی بین المللی هستند، دیپلماسی فعالی را در جهت تأثیرگذاری بر اقدام آمریکا در خروج از برجام تعریف کرده است. تأکید بر شبکه ارتباطی جهانی و ترویج این مهم با اتکا به منابع تولید سرمایه اجتماعی، تصویر تازه ای از دیپلماسی را در سطح جامعه بین المللی ایجاد کرده است. این مهم بستری برای تقویت سرمایه اجتماعی بین المللی در راستای همکاری و کاهش تنازعات است.
روندهای کلان جهانی؛ تحول و گسترش ژئواکونومیک دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
159 - 181
حوزه های تخصصی:
دریای خزر با گذار از نقش سنتی خود به عنوان یک دریای بسته و محاصره شده در خشکی در حال تبدیل شدن به یکی از مهم ترین کانون های ژئواکونومیکی دنیا؛ در یک جغرافیای گسترده تر است. به منظور تبیین این فرض؛ نظریه ژئو اکونومی انتخاب شد تا با در نظر گرفتن محوریت دولت ها، به نزاع اقتصادی آنها؛ با ابزارهای اقتصادی در منطقه خزر توجه شود. حال این پرسش مطرح است «چه روندهای ژئواکونومیکی باعث تغییر در جایگاه سنتی دریای خزر و ارتقاء آن شده است». برای پاسخ به این سؤال داده های لازم به شیوه کتابخانه ای گردآوری و بر اساس روش تحلیلی-تبیینی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته های پژوهش نشان می دهد قدرت گیری چین در منطقه و تلاش ایالات متحده آمریکا برای ممانعت از این روند؛ مهار روسیه و تأکید آمریکا بر تحت فشار قرار دادن اقتصاد این کشور از طرق تجاری؛ نظیر تحریم و انحصارزدایی و مهار هژمونی یابی احتمالی ایران در منطقه دریای خزر شواهدی بر تأیید فرض تحول جایگاه دریای خزر بر مبنای معادلات ژئو اکونومیک بوده اند.
فرصت ها و چالش های پیش روی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران پس از خروج نیروهای آمریکا از افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
133-160
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر بررسی فرصت ها و چالش های پیش روی قدرت نرم ایران بعد از خروج نیروهای آمریکا از افغانستان، برمبنای ماتریس SWOT است. در همین راستا نیز سوالی که مطرح می شود این است که «قدرت نرم منطقه ای جمهوری اسلامی ایران پس از خروج نیروهای آمریکا از افغانستان و حاکمیت مجدد دولت طالبان در این کشور، با چه فرصت ها و چالش هایی روبرو شده است؟» نتایج حاصل از تحقیق که با رویکرد روشی توصیفی-تحلیلی و کاربست مدل SWOT حاصل شده است، نشان می دهد که مواردی چون 1-نفوذ اقتتصادیِ بی بدیل ایران در افغانستان؛ 2-امکان یابی تقویت همکاری های سه جانبه ایران، چین و روسیه و کاهش نفوذ آمریکا؛ 4-ابزار فشار و قدرت بازدارندگی لشکر فاطمیون؛ و 4- نارضایتی عمومی از عملکرد بایدن در افغانستان و وضعیت جدیدِ رسانه ای ایجاد شده به نفع ایران، فرصت های لازم جهت اعمال قدرت نرم ایران و ایفای نقش برتر در منطقه را فراهم کرده است. در این میان اما چالش هایی نیز همچون 1-قوم گرایی طالبان؛ 2-امکان نفوذ اندیشه هایی چون داعش و دولت اسلامی ولایت خراسان در طالبان؛ 3- امکان رویکرد قهرآمیز طالبان نسبت به شیعیان؛ و 4-نفوذ دولت های پاکستان، قطر و ترکیه در متن تحولات افغانستان، از جمله مورادی است که نفوذ قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را با مشکل رو برو خواهد کرد.
سازمان سیا، بحران های خاورمیانه بعد از 11 سپتامبر (2011 -2015) و کاهش قدرت نرم آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
161-188
حوزه های تخصصی:
نهادهای اطلاعاتی امریکا تلاش می نمایند با استفاده از رسانه و سینمای هالیوود وجهه مثبت و تصویری مقتدر، جذاب و شکست ناپذیری از عملیات های سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی در خاورمیانه به نمایش گذاشته و از این طریق بر ذهن و قلب مخاطب تاثیر گذاشته و سیاستگزاری و تصمیمات بازیگران مختلف در این منطقه را تحت تاثیر قرار دهند. این کشور از نهادهای اطلاعاتی (سیا) برای پشتیبانی از عملیات نظامی و سیاست خارجی استفاده می کنند. برجسته کردن تهدیداتی تروریسم، بنیادگرایی، گسترش سلاح های کشتار جمعی در خاومیانه توسط نهادهای اطلاعاتی از عوامل مهم توجیه کننده بودجه های کلان و اقدامات غیر قانونی سیا به شمار می رود. روش پژوهش در این مقاله توصیفی و تحلیلی است. سوالی که این پژوهش تلاش می نماید به آن پاسخ دهد این است که کارکرد نهادهای اطلاعاتی از جمله سیا در خاورمیانه از سال 2001 تا 2015 چه تاثیری بر قدرت نرم این کشور ایفاء نموده است؟ شکست نهادهای اطلاعاتی در سنجش و ارزیابی تهدید، سیاست زدگی و ارائه اطلاعات نادرست و نقش آنها در اتخاذ تصمیات نادرست مثل حمله به عراق، عدم پیش بینی حملات 11 سپتامبر 2001 باعث اتخاذ تصمیات خشونت آمیز و تهاجمی و جنگ طلبانه در منطقه خاورمیانه شد. همین امر باعث مخدوش شدن چهره امریکا و کاهش قدرت نرم این کشور در خاورمیانه شده است.
راهبرد اقتصادی چین در رقابت هژمونیک با آمریکا در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دوران مرکانتالیسم به بعد تجارت بین المللی همواره عرصه رقابت ژئوپلیتیک بوده و نظم بین المللی تک قطبی ایالات متحده که پس از پایان جنگ سرد ظهور یافت، اساساً معماری امنیتی ویژه ای در منطقه استراتژیک خاورمیانه ایجاد نمود تا این کشور بتواند وضعیت موجود را به نفع خود حفظ نموده و سایر قدرت ها ناگزیر بین دو گزینه فعالیت در چارچوب و یا به چالش کشیدن آن، یکی را برگزینند. با توجه به اینکه رقابت ایالات متحده و چین یکی از ویژگی های تعیین کننده نظم بین المللی قرن بیست و یکم می باشد لذا این موضوع در قالب مصون سازی استراتژیک تحت ساختار زنجیره ارزش جهانی مورد بررسی قرار گرفته است. پرسش اصلی این است که راهبرد اقتصادی چین در رقابت با امریکا در خاورمیانه چیست؟ فرضیه پژوهش به این صورت است که راهبرد اقتصادی چین در رقابت با آمریکا در خاورمیانه، نفوذ هدفمند از طریق مؤثرترین بخش های زنجیره ارزش جهانی است. یافته های پژوهش بر اساس روش تبیینی- تحلیلی آن است که در نگاه خاورمیانه ای، چین با توجه به تلاش ایالات متحده برای تشکیل جبهه تجاری یکپارچه برای مقابله با دولتی این کشور و به منظور کاهش ریسک امنیت انرژی خود، توجه به امنیت فناوری را با هدف قرار دادن رشد در سلسله مراتب زنجیره ارزش و کسب جایگاه در عالی ترین سطوح آن مدنظر قرار داده است.
آینده مواجهه ایران و آمریکا در دولت بایدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۴
7 - 29
حوزه های تخصصی:
با توجه به استقرار دولت بایدن در ایالات متحده، تحلیل آینده روابط و مواجهه ایران و آمریکا ضرورت جدی دارد. لذا مساله اصلی این نوشتار، شناسایی سناریوهای محتمل در این خصوص می باشد. از لحاظ روش شناسی این پژوهش با رویکرد آمیخته(کمّی و کیفی) انجام شده و داده ها با رویکرد بازیگرمحور و با استفاده از نرم افزار بازیگرمحور مکتور تحلیل شده اند. یافته های خبرگی نشان می دهد به جز دو بازیگر محوری ایران و آمریکا، دیگر بازیگران مؤثر شامل اسرائیل، چین، روسیه، عربستان، ترکیه، سوریه و عراق می باشند. سناریوی محتمل، توافق هسته ای و رقابت منطقه ای است که در آن برخی اهداف تمامی بازیگران به طور نسبی محقق می شود. زیرا بر مبنای ایده موازنه قدرت، هم ایران با رفع تحریم ها تا حدی عمق راهبردی خود را بهبود می بخشد و هم آمریکا از رشد برنامه هسته ای ایران جلوگیری می کند. علاوه بر اینکه در سطح منطقه ای نیز با مدیریت تنش، از خصومت اجتناب شده و البته به سوی همکاری نیز حرکت نمی کنند.
حضور و خروج آمریکا از افغانستان؛ رویکرد نظریه جنگ اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵)
125 - 145
حوزه های تخصصی:
افغانستان با قرار داشتن در موقعیتی ژئواستراتژیک، نقش مهمی در تحولات آسیا و غرب آسیا دارد. این جایگاه باعث شده تا توجه به رویدادهای داخلی این کشور، برای دیگر بازیگران جهانی و منطقه ای نیز از اهمیت بسیار برخوردار باشد. در این راستا، بررسی چگونگی تطابق حضور نظامی آمریکا در افغانستان و نیز خروجش از این کشور که با شاخص های جنگ اخلاقی، از آن به عنوان ابزاری برای توجیه اقداماتش استفاده کرده، می تواند نشان دهنده اهداف واقعی آمریکا از حضور در افغانستان باشد. بر این اساس، مقاله ضمن مقایسه شاخص هایی که رویکرد جنگ اخلاقی به منظور توجیه استفاده از نیروی نظامی مطرح می کند، با نحوه ورود و خروج آمریکا از افغانستان به این نتیجه می رسد که بین این شاخص ها و اهداف اعلام شده از سوی آمریکا همخوانی وجود ندارد؛ بنابراین، مقاله این فرضیه را مطرح می کند که حمله نظامی به افغانستان با پشتوانه ایدئولوژیکِ جنگ اخلاقی، از یک سو در راستای گسترش سیطره و نفوذ آمریکا در منطقه آسیای مرکزی و از سوی دیگر، تأمین منافع اقتصادی این کشور از طریق تحمیل هزینه های نظامی به افغانستان و دیگر کشورهای منطقه بوده و خروج بدون مقدمه نیز فقط در راستای تأمین همین منافع می باشد. در واقع، آمریکا با توجیهی اخلاقی، اهدافی غیراخلاقی را در افغانستان دنبال کرد و هنگامی که از رسیدن به آن ها بازماند، آن توجیهات را کنار گذاشت و با خروج شتاب زده، نشان داد که جنبه غیراخلاقی حضورش سنگین تر از جنبه اخلاقی آن بوده است.