مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
آمریکا
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۳ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
63 - 76
حوزه های تخصصی:
War on terrorism, as the motto which formed the cornerstone of global policies of former neo-conservative administration of the United States, is increasingly becoming ineffective in Afghanistan with the dreaded consequence of spilling over into Pakistan. This inevitable consequence of War on Terrorism</em> in Afghanistan has brought the West face to face with the ‘nest of terrorism’ that CIA built in Pakistan’s so-calledmadrasasof extremist Wahhabi teachings in the first place, with the enthusiastic assistance of Nawaz Sharif’s government in Pakistan, the Al-Saud of Saudi Arabia and the Al-Nahyan of the United Arab Emirates in late 1990s. In their evil planning they found it necessary to invent a state history for Afghanistan based on former British colonial designs for the region during their geopolitics of Great Game with Russia in 19th century. They invented the Afghan state by putting together territories they severed from the veiningPersian Empire of the time. This process of state-manufacturing in Afghanistan though served the colonial purposes at the time, never proved to be working in the sense that is expected of a genuinely founded nation and nation-state. The ills of this ill-designed state will naturally disallow any remedy that is not based on a genuine state-building process in that country. To produce such a remedy Afghanistan needs to address the ills of its state-structure by pinpointing the centrifugal forces that drives various ethnicities apart and to try and find some kind of accommodation among components that makes up the state of Afghanistan. The best method to achieve this in today world of politics would probably be a genuinely designed federalism
From the Vienna Congress of 1815 to the Vienna agreement of 2015: JCPOA a Result for World Peace(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۳ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
77 - 85
حوزه های تخصصی:
The history of international relations represents in vain, that the countries when faced with crises, have made many errors. Most of the decisions of countries have usually lead to huge disasters for the international community. This article utilizes the theory of the international community to acknowledge the dysfunctionality of states’ attention to spending for the wars, siege, and boycott, and torecognize JCPOA’s negotiations as a result of cooperation and power. Using force against Iraq and Afghanistan had no consequent but to help grow terrorism in the world. However, negotiations and granting a positive role to an international actor can help the state to cooperate with the international community. The result of this action would be a stable peace. The Vienna agreement, similar to the Vienna Congress, will start a new era in international relations. This is a new era will be based on dialogue, cooperation, respect and adhere to the principles of international law, and respecting the interests of great powers. The author believes thatthe international security and peace in the world would last, as long as international actors support the JCPOA.
Hierarchy and Instability in the Middle East Regional Order(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
There is an emerging hierarchical order in the Middle East that is both unstable and is also a source of instability. In the current regional setting, the inherent instability of this order is the result of a confluence of four mutually reinforcing developments. First, the global context has entailed a steady departure, or weakening, of the United States as an active interested power in the Middle East, opening up space among local aspirants for regional hegemony. A second factor is the competition among regional powers not only for the expansion of regional influence but also their power and position in the larger global order. Israel and Saudi Arabia seek to maintain the global status quo, while Turkey and Iran perceive of themselves as counter-hegemonic powers and seek to undermine the Western-engineered global order and hierarchy. Third, while some regional middle powers are more pragmatic in their foreign policy choices (i.e. “pragmatic” middle powers), some form alliances on the bases of ideological or identity affinity (i.e. “allied” middle powers), further deepening and prolonging tensions. Fourth and finally, the collapse of central authority in several Arab states following the 2011 uprisings—in Libya, Syria, Iraq, Lebanon, and Yemen—has provided the perfect opportunity for the regional powers, and even some of the secondary regional states, to expand their influence through local proxies and non-state actors. The combined features of the regional order in the Middle East are likely to inhere instability and tensions for the foreseeable future.
The Nuclear Deal: A Crossroad or Deadlock in Relations with Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۴ بهار ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
159 - 189
حوزه های تخصصی:
The 2015 nuclear deal, known as The Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA), signed by the Islamic Republic of Iran and the P5 +1 world powers changed the dynamics of geopolitics in the Middle East. Access to the global market and a relief from sanctions enabled Iran to tap into its vast economic potential and attract foreign investment. Since the election of President Trump, the US has tried to minimize Iran’s economic benefits from the nuclear deal. Iran’s presence as a leader in the region is increasingly being felt with its growing involvement in surrounding conflicts. In Iran, President Hassan Rouhani’s election promises for social reform and constructive dialogue with the world are being fulfilled albeit slowly. Now, President Trump has decided to kill the deal. In our research, we review the effects of the JCPOA on domestic politics in Iran and regional politics in the Middle East as we examine the potential consequences of President Trump and the United States abandoning the nuclear deal.
تبیین جایگاه راهبردی اسرائیل در سیاست تسلیحاتی آمریکا در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
103 - 125
حوزه های تخصصی:
اسرائیل سرمایه ای استراتژیک و متحد راهبردی آمریکا در خاورمیانه محسوب می شود. منافع مشترک آمریکا و اسرائیل تا آنجا پیش رفته که در شکل روابط ویژه نمود یافته است. آمریکا بنا به مجموعه ای از دلایل سیاسی، استراتژیک و فرهنگی از رژیم اسرائیل حمایت می کند. این دو کشور نسبت به افزایش توانایی موشکی ایران به شدت ابراز نگرانی کرده اند و در این رابطه برای تضعیف و کاهش توانمندی نظامی ایران به تجارت تسلیحاتی روی آورده اند. مقاله حاضر به تبیین منافع مشترک آمریکا و اسرائیل به عنوان عامل تعیین کننده روابط آمریکا و اسرائیل در ابعاد سیاسی و نظامی - امنیتی می پردازد. از همین رو پرسش کلیدی مقاله آن است که اسرائیل در سیاست تسلیحاتی آمریکا در خاورمیانه چه جایگاهی دارد؟ فرضیه مقاله این است که از آنجایی که توسعه و توان موشکی ایران در بلندمدت تهدیدی امنیتی برای آمریکا و اسرائیل به عنوان دو متحد استراتژیک محسوب می شود. لذا این دو کشور با هدف کنترل و مهار قدرت موشکی ایران دست به همکاری تسلیحاتی زده اند و در راستای منافع استراتژیک مشترک و افزایش بازدارندگی موشکی در برابر ایران گام بر می دارند؛ که این امر منجر به مسابقه تسلیحاتی عظیمی در منطقه خواهد شد. تحقیق حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره مندی از چارچوب مفهومی روابط ویژه شکل خواهد گرفت.
تأثیر پروژه ایران هراسی در راهبرد منطقه ای جدید اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
67 - 86
حوزه های تخصصی:
طی سال های اخیر یکی از رویدادهای مهم در منطقه ، مساله تغییر راهبرد خارجی منطقه ای رژیم اسرائیل با استفاده از ابزارهای گوناگون علیه جمهوری اسلامی ایران است. طبق سند امنیت ملی اسرائیل در سال های 2019 و 2020 اسرائیل قصد دارد تا با مطرح کردن پروژه ایران هراسی، در راهبرد منطقه ای جدید خود علاوه بر بسیج کردن ظرفیت غرب و در راس آن ایالات متحده، برای جلب حمایت بی دریغ از این رژیم خصوصا اعراب خلیج فارس و مشخصا عربستان سعودی ارتباط برقرار کرده و از این طریق علاوه بر تشدید فضای ضد ایرانی در غرب آسیا، توافق و رضایت عملی اعراب را علیه جمهوری اسلامی ایران با خود همراه کند. در حقیقت، پرسش کلیدی در این مقاله این است که گسترش ایران هراسی در راهبرد منطقه ای جدید اسرائیل چه تاثیری داشته است؟ روش پژوهش در این مقاله توصیفی-تحلیلی است. نتایج حاصله از این پژوهش موید آنست که هدف اسرائیل از گسترش ایران هراسی به دلیل بیم از نفوذ نظام جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه است و در واقع با استفاده از ابزارهای موجود مانند برخوردار بودن از حمایت آمریکا و آغاز طرح دوستی با کشور های عربی قصد دارد تا بیش از پیش در پیشبرد مسئله ایران هراسی تلاش کند.
آمریکا و چالش سازوکار رکن حل اختلاف سازمان جهانی تجارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان جهانی تجارت یک رژیم حقوقی است که سیاست های تجاری اعضایش را قانونمند و سازگار میسازد. اختلافات تجاری اعضا به رکن حل اختلاف ارجاع می شود. عملکرد رکن مذکور همواره مورد شناسایی اعضا و سایر سازمان های بین المللی بوده اما آراء رکن اخیرا مورد اعتراض دولت آمریکا قرار گرفته و با ممانعت از انتخاب داوران رکن استیناف آن را از حیض انتفاع انداخته است. هدف از انجام تحقیق شناخت ریشه های بحران و پاسخ به این سوال است که سازوکار عبور رکن حل اختلاف سازمان جهانی تجارت از موضع آمریکا چیست؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی خواهد بود و یافته هایی مانند رویه کشورها، اثرات آراء صادره بر تجارت عادلانه، تبعات احتمالی نظرات آمریکا، پیشنهاد های ارائه شده و پیش بینی وضعیت آتی مورد بحث قرار خواهد گرفت. نوآوری پژوهش بررسی سناریوهایی است که ممکن است نظام تجارت بین الملل را متحول سازد. نتیجه پژوهش بیانگر این واقعیت است که موضع آمریکا بیش از اینکه در رابطه با عملکرد حقوقی رکن حل اختلاف باشد به تفسیر حقوقی آن کشور از اصل جهانشمولی سازمان بر میگردد. طبق اصل مذکور موافقت نامه های تجاری سازمان بر قوانین ملی برتری دارند. آمریکا با انکار این موضوع و پرهیز از پذیرش تعهدات، معتقد است رکن حل اختلاف از حوزه مذاکره شده در دور اروگوئه فراتر رفته و ادامه کار آن به شکل فعلی به مصلحت نیست. اما پشتیبانی یکپارچه سایر اعضا از ارکان مزبور دسترسی آمریکا به اهدافش را با پیچیدگی مواجه می سازد.
سیاست و مواضع ایالات متحده آمریکا درقبال بحران یمن (2019-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
141 - 168
حوزه های تخصصی:
مواضع و سیاست خارجی قدرت های بزرگ همواره تاثیرات ملموسی را درعرصه نظام بین المللی و نظام های منطقه ای داشته است. بحران یمن درسال 2011 از یک سو ناشی از مسائل ملی و مشکلات داخلی و نارضایتی مردم و از سوی دیگر متاثر از تحولات منطقه ای و فراملی، آغاز شد و از سال 2015 با ورود بازیگران فراملی شکل جدیدی به خود گرفت. درمیان بازیگران فراملی، ایالات متحده آمریکا ، ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی، امارات و ایران نقش پررنگ تری نسبت به سایر بازیگران دارند. سوال اصلی اینست که سیاست و مواضع ایالات متحده آمریکا در قبال بحران یمن چگونه ارزیابی می گردد؟ فرضیه تحقیق اعلام می دارد که سیاست اصلی آمریکا، ایجاد موازنه قوا میان عربستان و ایران و و در این راستا دامن زدن به تنش و درگیری میان طرف های درگیر برای کاهش توان ایران و وابستگی بیشتر عربستان به غرب است . رویکرد آمریکا حاکی از آنست که تشدید تنش ها باعث افزایش وابستگی کشورهای عربی جنوب خلیج فارس به غرب و تسلیحات آمریکایی می گردد و منابع نفتی و انسانی کشورهای اسلامی منطقه در مسیر نابود سازی یکدیگر هزینه می گردد، سیاستی که اسرائیل نیز شدیدا آنرا دامن می زند. درپژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی وتحلیل اسناد، درصدد تحلیل داده ها هستیم. چهارچوب نظری پژوهش معطوف به بهره گیری از نظریه نظام های منطقه ای کانتوری واشپیگل به ویژه مبحث سیستم بازیگران خارجی مداخله گر می باشد. هدف نهایی تحقیق، کمک به دستگاه سیاست خارجی ایران برای برنامه ریزی در سیاست های منطقه ای است.
آموزه های راست مسیحی و سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا
منبع:
دستاوردهای نوین در مطالعات علوم انسانی سال سوم آذر ۱۳۹۹ شماره ۳۱
169 - 160
گروه های بنیادگرای مسیحی در ایالات متحده آمریکا از شاخه های پروتستانیسم در این کشور هستند. این گروه های دینی با آموزه هایی چون تأکید بر جامعیت دین و پیوند دین و سیاست، مخالفت با سکولاریسم، ظهور زودرس مسیح و پایان جهان، تقابل دائمی خیر و شر، غیریت سازی و جواز استفاده از خشونت به منظور پیشبرد اهداف خود در جامعه از دیگر گروه های دینی در این کشور متمایز می شوند. جناح راست مسیحی با اتکا به این آموزه های مذهبی از دهه 1970 و با وقوع انقلاب فرهنگی در آمریکا، وارد عرصه سیاست گشته و بر تحولات داخلی و سیاست خارجی این کشور تأثیر گذاشته است. نوشتار حاضر درصدد است تأثیر تعالیم و آموزه های دینی بنیادگرایی مسیحی را بر جهت گیری و گرایش سیاست خارجی آمریکا مورد ارزیابی قرار دهد. پژوهشگران به منظور نیل به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی بهره برده و از داده های کتابخانه ای به منظور گردآوری اطلاعات بهره برده اند. نویسندگان بدین نتیجه دست یافته اند ماهیت دینی جامعه آمریکایی بستر مناسبی برای فعالیت های گروه های راست مسیحی فراهم نموده و باور به ضرورت وقوع نبرد آرماگدون به ویژه در دوره کارتر، تقابل با اسلام به عنوان نیروی شر در دوران بوش و پشتیبانی از رژیم صهیونیستی به عنوام قوم برگزیده الهی و مقدمه ظهور مجدد مسیح جلوه ای از تأثیرپذیری سیاست خارجی این کشور از آموزه های بنیادگرایی مسیحی به حساب می آیند.
خاورمیانه اسلامی؛ محور سیاست خارجی آمریکا در دو دهه اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۵
155 - 182
حوزه های تخصصی:
آمریکا از جنگ جهانی دوم عملاً گام در عرصه سلطه گرایی جهان گذاشت، اما در این دوران (جنگ سرد) سیاست خارجی خود را بر اروپا استوار ساخت موضوعی که کمتر مورد کنکاش قرار گرفته است، از این رو، چرایی رویکرد آن به خاورمیانه اسلامی پس از حادثه یازدهم سپتامبر2001 م. به مسئله ای تبدیل شد که مقاله حاضر در پی کاویدن آن بر اساس اسناد امنیت ملی آمریکا است! در نوشتار پیش رو با این پرسش روبرو هستیم: علل اصلی محوریت خاورمیانه اسلامی در سیاست خارجی آمریکا با تأکید بر شباهت و تفاوت راهبردهای بوش و اوباما چیست؟ (سؤال) به نظر می رسد که پاسخ آن را باید ناشی از تغییر ساختار نظام بین الملل و دگرگونی در راهبردهای کلان آن کشور دانست. (فرضیه) در این مقاله برآنیم تا با درک علل اصلی توجه سیاست خارجی آمریکا به منطقه، تصویری جدید از سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه اسلامی بر اساس شباهت ها و تفاوت های راهبردهای امنیت ملی بوش و اوباما عرضه کنیم . (هدف) نیل به این هدف به شیوه مقایسه ای و تحلیلی میسر شده است. (روش) از دستاوردهای مقاله پی بردن به شباهت راهبردهای امنیت ملی بوش و اوباما در عناصری چون برتری جویی، تلاش برای تبدیل شدن به قدرتی هژمون و تلاش ناموفق در بهره گیری از قدرت هوشمند، و کشف تفاوت های آنها در تعیین تهدیدهای اعلامی و نیز در یک جانبه گرایی بوش و چند جانبه گرایی اوباما است. (یافته)
ریشه های مناقشه آمریکا در مواجهه با فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران با تأکید بر تئوری موازنه تهدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۶
111 - 137
حوزه های تخصصی:
از آغاز چالش پرونده هسته ای ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی (تاریخچه) و با وجود شفاف سازی و اعتمادسازی های مکرر ایران، ابهام و اقدام آمریکا و متحدان آن علیه ایران افزایش یافته است (مسئله) اما تاکنون، حل این ابهام از منظر تئوری موازنه تهدید استفان والت بررسی نشده است (پیشینه) درنتیجه، این مقاله برای رفع ابهام پیش گفته با این پرسش روبه روست که ریشه های مناقشه آمریکا با فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران به ویژه اجماع دولت های غربی علیه ایران چیست؟ (سؤال) نگارندگان در کوشش برای دستیابی به پاسخ این پرسش نگرانی آمریکا از ماهیت انقلاب اسلامی (گمانه اصلی) و نگرانی اش از گرایش ایران به سمت تولید سلاح اتمی (گمانه رقیب) را بررسی می کنند. (فرضیه) اثبات هریک از این فرضیه ها، چگونگی عمل سیاست خارجی ایران را در مقابل آمریکا و متحدان غربی اش مشخص می کند. (هدف) با بررسی فرضیه های رقیب و اصلی از منظرتئوری موازنه تهدید استفان والت و مبتنی برگزاره های اصلی آن یعنی مفاهیم درک تهدید و توازن تهدید می توان به این هدف دست یافت. (روش) نتیجه آنکه موضوع نگرانی غرب از دستیابی ایران به سلاح اتمی با واقعیت همخوانی ندارد، بلکه ناشی از ماهیت انقلاب اسلامی است. (یافته)
چالش در سیاست های دفاعی امنیتی اتحادیه اروپایی و امریکا
منبع:
سازمان های بین المللی سال اول زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
179-200
حوزه های تخصصی:
سیاست دفاعی و امنیتی اروپایی یکی از چالش های پیمان ناتو و رهبری امریکا است. اروپا پس از جنگ سرد سعی کرد وابستگی به آمریکا و سازمان ناتو را کاهش دهد و از نفوذ امریکا در ترتیبات امنیتی قاره کهن جلوگیری کند. در ساختار بین المللی بعد از جنگ سرد، اروپایی ها خواهان نظامی چندقطبی و تلاش برای تکثیر قدرت و تقویت نقش متوازن کشورهای مؤثر در نظام بین الملل هستند و از نقش هژمون لیبرال از سوی امریکا حمایت می کنند. امریکا معتقد به نظام تک قطبی مبتنی بر یکجانبه گرایی به منظور استقرار نظم هژمونیک است. پرسش اصلی مقاله این است که نقاط مشترک و چالش های موجود در سیاست های امریکا و اتحادیه اروپا درخصوص ساختار امنیتی دفاعی اروپا و موضوعات منطقه ای چیست و هر کدام چه رویکردی را مد نظر دارند؟ این مقاله ضمن پرداختن به بعد نظری بحث ، چالش های اتحادیه اروپا و امریکا در زمینه سیاست های دفاعی امنیتی را از منظر هژمونی لیبرال و موازنه گرا و رد هژمونی یکجانبه گرای امریکا مورد بررسی قرار می دهد.
چشم اندز عضویت ایران در بریکس و تحلیل ظرفیت های آن در آینده مناسبات دو طرف
منبع:
پژوهش ملل بهمن ۱۳۹۹ شماره ۶۱
7-29
مقاله حاضر به دنبال بررسی چشم انداز عضویت ایران در بریکس و تحلیل ظرفیت های آن در آینده مناسبات دو طرف بوده است. گروه بریکس مجموعه ای از اقتصادهای نوظهور شامل کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است که برای ایجاد جهانی چندقطبی و مقابله با تک قطبی-گرایی آمریکا و همچنین شکل گیری یک اقتصاد قدرتمند در برابر آمریکا گردآمده اند، ایران نیز برای قرارگیری در کنار کشورهایی که دارای یک دیدگاه مشترک و هدف یکسان با این کشور هستند، تلاش کرده و به دنبال همگرایی با این قدرت های اقتصادی نوظهور بوده است تا بتوانند به این اهداف یکسان دست یابند لذا در همین راستا مقاله حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که بریکس دربرگیرنده چه ظرفیت هایی برای عضویت احتمالی ایران در این سازمان خواهد بود؟ و برای پاسخگویی به سوال با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از نظریه موازنه نرم این فرضیه مطرح شده است که باتوجه به سناریوهای آینده بریکس که به دنبال تبدیل شدن به یک قدرت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مدنی فراتر از غرب است، عضویت احتمالی ایران در این سازمان می تواند ایران را در کنار این قدرت های برتر قرار دهد و حرکت به سوی توسعه سیاسی-اقتصادی را برای ایران فراهم کند.
انقلاب اسلامی ایران؛ واژگونی سیاستهای آمریکا در خلیج فارس
یکی از بزرگترین نتایج و پیامدهای بارز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، فروپاشی یکی از هم یمانهای مقتدر ایالات متحده آمریکا در منطقه خاورمیانه بود. ایالات متحده آمریکا با از دست دادن ایران، سیاستهای جدیدی در منطقه اتخاذ کرد که خلاء پدید آمده را پر کند. هدف نوشتار حاضر، بررسی سیاستهای آمریکا در خلیج فارس با تاکید بر سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران میباشد. این مقاله پس از طرح مقدمه به بیان انقلاب اسلامی ایران از دیدگاه قدرتهای استکباری و اسرائیل پرداخته و با بررسی فروپاشی دکترین نیکسون – کیسینجر، خروج ایران از پیمان نظامی سنتو، قطع روابط سیاسی ایران و آمریکا و پیامدهای منطقه یی آن را تحلیل میکند. تشکیل شورای همکاری خلیج فارس و موارد مربوط به آن به عنوان اتفاقی مهم در خلیج فارس بخش دیگری از مقاله است که در نهایت به این نتیجه دست یابد که ظهور انقلاب اسلامی در ایران موجب تغییرات جدی و عمیقی در مناسبات سیاسی و اقتصادی منطقه شده و آمریکا را مجبور به تغییر خط مشی سیاسی خود در مقابله با وضع موجود کرده است.
ایران و آینده مناسبات امنیتی در منطقه خلیج فارس
هدف نوشتار حاضر بررسی سیستم سایبرنتیک خلیج فارس و امکان نقش آفرینی و تأثیرگذاری روی آینده مناسبات امنیتی در منطقه خلیج فارس است. بدین منظور پس از تشریح نظریه سایبرنتیک در مطالعات منطقه ای به عنوان چارچوب مفهومی پژوهش به تطبیق سیستم امنیت هژمونیک خلیج فارس با این سیستم پرداخته شده است. سپس با نشان دادن نقایص این سیستم، حالت عدم تعادل پویای آن تشریح شده و به این ترتیب خبر از قرار داشتن این سیستم سایبرنتیک در یکی از مکان های فازی این منطقه داده شده است. به باور نویسنده، جمهوری اسلامی ایران که با استفاده از مدل جذب کننده های ناآشنا در مکان فازی فعلی سیستم کنترل سایبرنتیک خلیج فارس ظاهر شده است، می تواند حداکثر بهره را از شرایط موجود برده و وضعیت خود را از زیر سیستم کنترل شونده به جایگاه کنترل کننده و کنترل شونده تغییر دهد.
بازتاب نظام آموزشی آمریکا در اندیشه ایرانیان دوره قاجاریه و نتایج آن (با تکیه بر مطبوعات دوره قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به یکی از بزرگترین آمال و اهداف اصلاح طلبان و متجددین ایرانی دوره قاجار یعنی تحول در نظام آموزشی کشور با الگو برداری از نظام آموزشی آمریکا می پردازد. اگرچه تا مدتها اعزام دانشجو به کشورهای اروپایی مورد توجه قرار داشت ولی در دهه های پایانی عصر قاجاریه روشنفکران و مطبوعات این دوره به شرح نظام آموزشی آمریکا و برتری های آن نسبت به کشورهای اروپایی پرداختند. پژوهش حاضر با تکیه بر مطبوعات عصرقاجاریه، اسناد منتشرنشده وزارت امور خارجه و مرکز اسناد ملی ایران، با روش توصیفی- تحلیلی به روند شناخت ایرانیان از نظام آموزشی آمریکا و تاثیرات آن بر ایران عصر قاجاریه پرداخته است و نشان می دهد در نتیجه فعالیت مدارس میسیونری آمریکایی و همچنین تبلیغات و تلاش های مطبوعات قاجاریه و همچنین عواملی چون انجمن ملی ایران و آمریکا و بالاخص تلاش های دیپلمات های برجسته ایران در آمریکا، حکومت قاجاریه متقاعد به الگوپذیری از نظام آموزشی و تربیتی آمریکا شد و در این راستا نخستین گام ها را که همانا اعزام دانشجو به آن کشور بود، برداشت و در فاصله زمانی مشروطه تا انقراض قاجاریه شمار قابل توجهی دانشجوی ایرانی تحصیلات خود را در آمریکا به پایان رساندند و به ایران بازگشتند.
مناسبات نظامی امریکا و محمدرضاشاه از جنگ جهانی دوم تا کودتای 28 مرداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست نظامی ایران در عصر پهلوی دوم ازجمله مسائلی است که موردتوجه پژوهشگران بوده است؛ ولی آنان سرآغاز پژوهش خود را کودتای 28 مرداد قرار می دهند؛ اما در این میان موضوعی که مغفول مانده، سیاست های نظامی ایران و آمریکا در دوره پیش از کودتاست. نوشتار حاضر با توجه به این امر، سؤال اصلی خود را بر سیاست های نظامی آمریکا و ایران از پایان جنگ جهانی دوم تا کودتا قرار داده است تا دریابد هرکدام از دو کشور ایران و آمریکا در این برهه خاص چه استراتژی نظامی را دنبال کرده؟ و با کاربست چه تاکتیک هایی درصدد عملیاتی کردن آن برآمده اند؟ جهت پاسخ به این سؤال تلاش شده تا با ابتنا بر روش تاریخی و استفاده از اسناد به آن پاسخ داده شود. فرضیه پژوهش بر این امر استوار است که امریکا به دلایل سیاسی و نظامی بر حفظ استقلال ایران از طریق «ابزارهای سیاسی» تأکید می کرد در حالی که محمدرضا شاه بر تقویت نظامی اصرار داشت. یافته های پژوهش نیز نشان می دهد که به دلیل تسلط آمریکا بر سپهر سیاست نظامی ایران در این دوره، درنهایت آمریکا استراتژی خاص خود و راهبرد نظامی اش بر ایران را به کرسی نشانده و بر عدم تجهیزوتقویت ارتش ایران تا کودتای 28 مرداد جامه عمل پوشاند.
تحلیل ویژگیهای جنگ اطلاعاتی- ارتباطی غرب بر علیه روسیه در گفتمان آکادمیک ایدئولوگهای روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
115 - 145
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر مبنای روش واکاوی توصیفی و پژوهش انگاری تحلیلی روی جنبه های ارتباطی – اطلاعاتی تنش های ژئوپلیتیکی تمرکز کرده و به همین منظور مورد روسیه را در زمینه جنگ اطلاعاتی انتخاب می کند. سوال اساسی این مقاله این است که غرب چگونه و از طریق چه ابزارهایی روس هراسی را در گفتمان آکادمیک علوم اجتماعی روسی و غیر روسی گسترش داده است؟ بستر تحلیلی این مقاله نظریات برخی از ایدئولوگ ها و اندیشمندان روسی است و فرضیه اساسی این مقاله این است که غرب از طریق شش حوزه موضوعی – روایت محور توانسته است جنگ اطلاعاتی موفقی را بر علیه روسیه مدیریت کند و از این طریق روس هراسی را در فضای آکادمیک گسترش دهد. هدف اساسی این مقاله تجزیه و تحلیل روایت ها و نزاع های اطلاعاتی و ایدئولوژیک غرب بر علیه روسیه در گفتمان آکادمیکی این کشور بر مبنای روایتهای متضاد و پارادکس های ایدئولوژیکی - ژئوپلیتیکی است. بر همین اساس در گفتمان نخبگان و ایدئولوگ های روسی، روسیه در اکثر مواقع قربانی اصلی غرب در جنگ اطلاعاتی- رسانه ای بوده است و بر همین مبنا امروزه نیز روسیه سعی می کند تا با طراحی یک نگاه و روایت جدید ایدئولوژیک و گسترش نفوذ رسانه ای – اطلاعات محور در برابر ایالات متحده، به مقابله به مثل و موازنه با غرب بپردازد، هر چند توان و ظرفیت روسیه در این زمینه در برابر غرب محدود بوده است.
بررسی مقایسه ای مؤلفه های پراگماتیک مقاومت و خلافت مجازی آمریکا در پسا-فیزیک داعش بر اساس نظریه مجموعه امنیت منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
335 - 353
حوزه های تخصصی:
نتایج تحقیقات فراوانی نشان می دهد که راهبرد آمریکا در سال های اخیر در قبال منطقه غرب آسیا دچار تغییرات گوناگونی شده است. خلق تروریسم نوپدید داعش و حمایت های مالی، اطلاعاتی، نظامی و لجستیک از آن، از نمودهای بارز این راهبرد جدید است. ادبیات تحقیق حاکی از آن است که رابطه بین داعش و منافع آمریکا به تفصیل موردمطالعه قرارگرفته است اما بعد از حذف فیزیکی داعش توسط قدرت های منطقه ای و محور مقاومت، تحقیق نظام یافته ای بر روی راهبرد آمریکا در فضای پساداعش صورت نگرفته است. ازاین رو تحقیق حاضر تلاشی است تا با اتخاذ مبانی نظریه مجموعه امنیت منطقه ای و روش تحقیق سند پژوهی ، مؤلفه های قدرت مقاومت و خلافت مجازی آمریکا در پسا-فیزیک داعش را به صورت مقایسه ای بررسی کند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که در فضای پساداعش، ساختار سازی مقاومت در مقایسه با ائتلاف سازی آمریکایی تفوق داشته است. همچنین ماهیت پراگماتیک مقاومت توانسته است کنش های لژیون سینتیک نظامی آمریکا را با شکست راهبردی مواجه کند. علاوه بر آن، تلاش آمریکا برای احیای خلافت مجازی داعش از طریق رسانه و پروپاگاندا در مقایسه با واقعیت های هلال شیعی شکست خورده است. نتایج این تحقیق برای محققان رشته های علوم سیاسی و مطالعات منطقه ای و راهبرد سازان نظری و نظامی کاربرد دارد.
نقش آمریکا در شکل گیری گروه تکفیری "دولت اسلامی عراق و شام"(داعش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است تا نقش و جایگاه آمریکا و برخی از کشورهای منطقه نظیر عربستان و قطر در شکل گیری و گسترش دامنه فعالیت گروه تروریستی "دولت اسلامی عراق و شام" (داعش) در دو کشور سوریه و عراق نشان داده شود. در واقع کمک های پنهان مالی و نظامی این کشورها از داعش که در برخی از موارد توسط شخصیت های دولتی و یا گروه های خبری آشکار می شود، زمینه فعالیت های ضد بشری این گروه را فراهم نموده است. در پاسخ به این سوال که "نقش آمریکا و سایر کشورهای منطقه در شکل گیری گروه تکفیری داعش چه بوده است؟"، فرضیه "حمایت های پنهان مالی و نظامی آمریکا و همدستانش نظیر عربستان منجر به شکل گیری و گسترش دامنه فعالیت گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه شده است" در قالب چارچوب تئوریک اتخاذ شده "کنش امنیتی آمریکا" بررسی شده است. عمده مطالب به دلیل به روز بودن موضوع مورد پژوهش از طریق سایت های خبری ارائه شده است