مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
سبک دلبستگی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خدمت سربازی به عنوان وظیفه ای اجتناب ناپذیر در زندگی هر فرد محسوب می گردد که گریز از آن با انطباق پذیری روانی اجتماعی مرتبط است. پژوهش حاضر با تکیه بر بعد روانشناختی فرار از خدمت سربازان پرداخته است.
روش: پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری شامل کلیه سربازانی است که در سال 1390 در یکی از پادگان های کشور مشغول خدمت سربازی بوده و از میان آنها به صورت نمونه گیری در دسترس تعداد 70 سرباز دارای تجربه فرار خدمتی و 70 سرباز منظم انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات استفاده از دو پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ(1995) و پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور(1987) بود.
نتایج: نتایج نشان داد که در سبک دلبستگی بین دو گروه سربازان عادی و فراری تفاوت معناداری وجود ندارد. اما نتایج بیانگر تفاوت معناداری در متغیر طرحواره های ناسازگار اولیه بوده است به طوری که در گروه سربازان فراری از میان 5 حوزه طرحوارهای ناسازگار در دو حوزه؛ بریدگی/ طرد که خود شامل پنج طرحواره رهاشدگی و بی ثباتی، بی اعتمادی و بدرفتاری،نقص و شرم، انزوای اجتماعی و بیگانگی است و همچنین در حوزه وابستگی/عملکرد مختل که شامل طرحواره های وابستگی و بی کفایتی،آسیب پذیری، خودتحول نیافته، گرفتار و شکست می باشد نسبت به سربازان عادی این طرحواره ها فعال تر بوده است.
بحث: در میان عوامل مختلف تأثیرگذار بر پدیده فرار از خدمت مطالعه پیشینه روانشناختی از جمله سنجش و شناخت طرحواره ه ای ناس ازگار سرب ازان ف راری با فراهم ساختن زمینه مداخلات پیشگیرانه و درمانی امکان مواجهه مناسب را برای دست اندرکاران فراهم می آورد.
رابطه بین سبک های دلبستگی با افکار خودکشی سربازان
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۷ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۷
81 - 88
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در تأکید بر اهمیت ارتباط مادر و کودک، آنچه که برای سلامت روانی کودک، ضروری است، تجربه یک ارتباط گرم، صمیمی و مداوم با مادر یا جانشین دائم اوست. بسیاری از اشکال روان آزردگی ها و اختلال های شخصیت، حاصل محرومیت کودک از مراقبت مادرانه و یا عدم ثبات رابطه کودک با چهره دلبستگی است. پژوهش حاضر برای بررسی رابطه سبک دلبستگی با افکار خودکشی سربازان در یک سازمان نظامی و تعیین نقش پیش بینی کنندگی آن در این زمینه انجام شد روش: این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی است که در سال 1394 روی 361 سرباز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای در شهر مشهد انجام شد. ابزار مورد پژوهش شامل مقیاس افکار خودکشی بک و پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسال کولینز رید بود. برای تحلیل داده های آماری از ضریب پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شده است. نتایج: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که بی ن سبک دلبست گ ی دوسوگرا با افکار خودکشی، راب طه مثبت معنادار و ب ین سبک های دلبستگی ایمن و اج تناب ی با افکار خودکشی، رابطه منفی معناداری وجود دارد. بحث: با توجه به یافته های این پژوهش، سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی اجتنابی قادرند به طور معناداری افکار خودکشی را پیش بینی کنند. هم چنین یافته های این پژوهش، تأیید کننده نقش سبک دلبستگی ایمن در کاهش افکار خودکشی است.
تدوین مدل علائم نوموفوبیا در دانش آموزان بر اساس سبک دلبستگی، سواد رسانه ای و منبع کنترل با میانجی گری اعتیاد به اینترنت
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: گوشی های هوشمند با دسترسی به اینترنت که جایگزین رایانه ها شده اند، به بخش جدایی ناپذیر از زندگی تبدیل و زندگی را آسان تر کرده اند. اما در کنار این ویژگی های مثبت، اثرات منفی مختلفی نیز وجود دارد. بنابراین، استفاده از گوشی های هوشمند می تواند مشکل آفرین نیز باشد. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل علائم نوموفوبیا در دانش آموزان براساس سبک دلبستگی، سواد رسانه ای و منبع کنترل با میانجی گری اعتیادبه اینترنت انجام گرفت. روش پژوهش: روش این مطالعه ازنوع همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول دولتی شهر قم بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 306 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه نوموفوبیا ایلدیریم و کوریا (2015)، پرسشنامه دلبستگی بزرگسال هازان و شاور (1987)، پرسشنامه سواد رسانه ای فلسفی (1393)، پرسشنامه منبع کنترل راتر (1966) و پرسشنامه اعتیادبه اینترنت یانگ (1999) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل علائم نوموفوبیا در دانش آموزان براساس سبک دلبستگی، سواد رسانه ای و منبع کنترل با میانجی گری اعتیاد به اینترنت با داده های تجربی برازش دارد (05/0>P). نتیجه گیری: توصیه می شود برنامه های مداخله ای در مدارس برای نوجوانان در آسیب پذیرترین جمعیت هایی که با اثرات نامطلوب استفاده از گوشی های هوشمند، به ویژه رفتار نوموفوبیک مواجه هستند، طراحی و اجرا شود.
تدوین مدل ساختاری طرحواره های ناسازگار براساس ترومای فردی و ترومای اجتماعی با میانجی گری سبک های دلبستگی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ورود به دانشگاه همواره با دامنه ای از منابع فشارزای تحصیلی، مالی، ارتباطی، اجتماعی و گاهی دوری از خانواده همراه است. مطالعه حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری طرحواره های ناسازگار براساس ترومای فردی و ترومای اجتماعی با میانجی گری سبک های دلبستگی انجام شد. روش پژوهش: روش مطالعه از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه آماری شامل 380 نفر از دانشجویان بودند که به شکل دردسترس و مبتنی بر وب انتخاب شدند. از پرسشنامه سبک دلبستگی هازان و شاور (1987)، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1998)، پرسشنامه تجربه ترومای کودکی برنشتاین و همکاران (2003) و پرسشنامه محقق ساخته ترومای اجتماعی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ترومای فردی بر طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری سبک دلبستگی ایمن تأثیر دارد (01/0>P)؛ ترومای فردی با میانجی گری سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا بر طرحواره های ناسازگار اولیه تأثیر ندارند (05/0<P)؛ ترومای اجتماعی بر طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری سبک دلبستگی ایمن و اجتنابی تأثیر دارد (01/0>P)؛ ترومای اجتماعی با میانجی گری سبک دلبستگی دوسوگرا بر طرحواره های ناسازگار اولیه تأثیر ندارد (05/0<P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد مدل ساختاری طرحواره های ناسازگار براساس ترومای فردی و ترومای اجتماعی با میانجی گری سبک های دلبستگی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج از برازش کافی برخوردار است؛ بنابراین، فراهم سازی محیط مناسب از دوران کودکی می تواند کمک شایانی به کاهش اختلالات روانی و شخصیتی در جامعه کند
بررسی نقش میانجی گری سبک دلبستگی در رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
589 - 607
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سبک های دلبستگی در رابطه بین صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین بود. روش پژوهش: این تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زوجین شاغل در ادارات خصوصی منطقه 7 تهران در سال 1401 بود. از میان این افراد به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 زوج (200 نفر) انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسالان کالینز (1996)، پرسشنامه صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون (1983) و پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر (1998) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که صمیمیت زناشویی یا تمایزیافتگی زوجین رابطه مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد که سبک دلبستگی در رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین نقش تعدیل کننده دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که سبک دلبستگی ایمن می تواند موجب تقویت رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین شود. همچنین سبک دلبستگی ناایمن می تواند موجب تضعیف رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین گردد.
رابطه سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری کودک با نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر در کودکان 3 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۱۶۰-۱۴۹
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری کودکان 3 تا6 سال با میانجی گری ذهن آگاهی مادر بود. روش پژوهش توصیفی _ همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مادران کودکان 3 تا 6 ساله در مراکز پیش دبستانی و مهد کودک های شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت در دسترس 290 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان (RAAS، کولینز و رید،1990)، مقیاس رفتاری پیش دبستانی و مهد کودک (PKBS، مرل، 1994) و پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی (FFMQ، بائر و همکاران، 2006) بود. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مدل به خوبی برازش شده است. براساس یافته های حاصل از پژوهش، رابطه بین سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری کودک مثبت و معنادار بود (01/0p < و 05/0p < ) و همچنین سبک دلبستگی مادر به طور غیرمستقیم از طریق ذهن آگاهی مادر با پرخاشگری کودک رابطه داشت (05/0p < ). باتوجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی مادران نقش واسطه ای در رابطه بین سبک دلبستگی آنان و پرخاشگری کودکان ایفا می کند.
مدل ساختاری پیش بینی رضایت زناشویی زوج های جوان براساس سیستم های فعال سازی/ بازداری رفتار؛ نقش میانجیگر سبک های دلبستگی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رضایت زناشویی پایدارترین پیش بینی گر ثبات در زندگی است و از این رو استفاده درست از آن، به پایداری خانواده کمک می کند. هدف: این پژوهش با هدف تدوین مدل ساختاری پیش بینی رضایت زناشویی براساس سیستم های فعال سازی/ بازداری رفتار با نقش میانجی دلبستگی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه زوج های جوان شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود، که از بین آن ها ۳۷۰ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، رضایت زناشویی انریچ (۱۹۹۸)، مقیاس فعال سازی/ بازداری رفتار (۱۹۹۴) و مقیاس دلبستگی بزرگسال (۱۳۸۵) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر توسط نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۵ و LISREL نسخه ۸/۸ انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد سیستم بازداری (P<۰/۰۵, ß=-۰/۱۶)، دلبستگی ناایمن دوسوگرا (P<۰/۰۱, ß=-۰/۴۲) و اجتنابی (P<۰/۰۵, ß=-۰/۱۹) به طور مستقیم و منفی و دلبستگی ایمن (P<۰/۰۱, ß=۰/۲۶) به طور مستقیم و مثبت تاثیر معناداری بر رضایت زناشویی دارند. همچنین سیستم بازداری بر دلبستگی اجتنابی (P<۰/۰۱, ß=۰/۱۸)، دوسوگرا (P<۰/۰۱, ß=-۰/۱۹) و سیستم فعال سازی بر دلبستگی ایمن (P<۰/۰۵, ß=۰/۲۸) اثر مستقیم مثبت و سیستم فعال سازی بر دلبستگی اجتنابی (P<۰/۰۱, ß=-۰/۳۰) به طور مستقیم و منفی تاثیر معنادار دارند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که سیستم فعال سازی/ بازداری رفتار به صورت مستقیم و از طریق سبک های دلبستگی به صورت غیرمستقیم قادر به پیش بینی رضایت زناشویی است. بنابراین به زوج درمانگرها پیشنهاد می شود از این متغیرها به منظور افزایش میزان رضایتمندی در زوجین استفاده نمایند.
مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و سبک دلبستگی با نقش میانجی ذهنی سازی در مراجعین کلینیک روان پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۵۷۸-۲۵۶۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: نقش ترومای دوران کودکی در ایجاد اختلال شخصیت مرزی مدت ها مورد مطالعه قرار گرفته است. دقیق ترین مدل های نظری چندعاملی هستند و طیفی از عوامل از جمله ترومای دوران کودکی، سبک های دلبستگی و توانایی ذهنیت سازی را برای توضیح مسیرهای تکاملی اختلال شخصیت مرزی در نظر می گیرند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی بر اساس تجربه ترومای کودکی و سبک دلبستگی با نقش میانجی ذهنی سازی، انجام شد. روش: این پژوهش جزء تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی بود که در جامعه آماری افراد با تشخیص نشانگان شخصیت مرزی مراجعه کننده به کلینیک روان پزشکی بیمارستان امام حسین شهر کرج در سال 1401 انجام شد. تعداد 319 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه شخصیت مرزی (لیشنرنیگ، 1999)، پرسشنامه سبک دلبستگی (کولینز و رید، 1990)، پرسشنامه تجربه ترومای کودکی (برن استین و همکاران، 2003) و پرسشنامه ذهنی سازی (دیمتری جویس و همکاران، 2018) بود. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد تجربه ترومای کودکی (0/79 =β؛ 0/01 >P)، سبک های دلبستگی اجتنابی (0/61 =β؛ 0/01>P) و اضطرابی (0/68 =β؛ 0/01 >P) بر نشانگان شخصیت مرزی تأثیر مثبت و معنادار داشته و سبک دلبستگی ایمن (0/62- =β؛ 0/01 >P) و ذهنی سازی (0/77- =β؛ 0/01 >P) بر نشانگان شخصیت مرزی تأثیر منفی و معنادار دارند. نتیجه گیری: این نتایج این می تواند برای متخصصان بالینی در زمینه درمان اختلال شخصیت مرزی کمک کننده باشد و با در نظر گرفتن نقش عوامل پیش بین در این بیماران، درمان های کارآمدی را برنامه ریزی کنند
پیش بینی اعتیاد به اینترنت نوجوانان بر اساس سبک های فرزندپروری با میانجی گری سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اعتیاد به اینترنت نوجوانان بر اساس سبک های فرزندپروری با میانجی گری سبک های دلبستگی انجام گرفت. روش پژوهش نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 6470 نفر بود که بر اساس جدول مورگان نمونه ای به تعداد 398 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (1998) (IAT)، سبک های تربیتی فرزندپروری شیفر نقاشیان (1358) (PSQ) و پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسال هازن و شیور (1987) (AASQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS استفاده شد.نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری محبت به طور مستقیم (01/0>p) و با میانجیگری سبک های دلبستگی ناایمن اضطرابی و اجتنابی (05/0>p) بر اعتیاد به اینترنت نوجوانان اثر معنادار دارد. از طرفی، اثر مستقیم سبک فرزندپروری کنترل و با میانجیگری سبک های ناایمن دلبستگی بر اعتیاد به اینترنت نوجوانان معنادار نبود (05/0<p). با توجه به نتایج پژوهش حاضر مبنی بر رابطه سبک های فرزندپروری و اعتیاد به اینترنت نوجوانان و نقش واسطه ای سبک های دلبستگی، این یافته ها دارای تلویحات کاربردی برای روانشناسان جهت مداخله های پبشگیرانه – درمانی برای کاهش اعتیاد به اینترنت در نوجوانان است.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر سبک دلبستگی، سازگاری بین فردی و الگوی ارتباطی افراد مبتلا به پرخوری عصبی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
741 - 752
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: وجود مشکلات در سبک دلبستگی، سازگاری بین فردی و الگوی ارتباطی در افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی مشهود است، از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر سبک دلبستگی، سازگاری بین فردی و الگوی ارتباطی افراد مبتلا به پرخوری عصبی شهر اصفهان انجام گرفت.
مواد و روش ها: روش پ ژوهش حاضر کمی و از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پ س آزم ون ه مراه با گروه گواه بود. جامعه اماری پژوهش حاضر شامل افراد مبتلا به پرخوری عصبی شهر اصفهان بود که در سال 1401 به مراکز درمانی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند، در این مطالعه تعداد 30 زن مبتلا به اختلال پرخوری عصبی که توسط روانشناس و روانپزشک تشخیص داده شده بودند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد حاضر در گروه گواه و آزمایش در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به تکمیل پرسش نامه های سبک دلبستگی، سازگاری اجتماعی و الگوی ارتباطی پرداختند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS-23 استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیک بر سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی اجتنابی، ارتباط سازنده، الگوی ارتباطی زن طلبکار، الگوی ارتباطی کناره گیری متقابل و سازگاری بین فردی تاثیر معناداری داشته است (05/0>p)، اما بر سبک دلبستگی اضطرابی، الگوی ارتباطی طلبکار بدهکار و الگوی ارتباطی زن بدهکار تاثیر معناداری نداشت.
نتیجه گیری: از یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که روانشناسان و روانپزشکان می توانند برای افزایش سبک دلبستگی ایمن، سازگاری بین فردی، الگوی ارتباطی سازنده و کاهش سبک دلبستگی اجتنابی، الگوی ارتباطی کناره گیر و زن طلبکار، زنان مبتلا به پرخوری عصبی از رفتار درمانی دیالکتیک و تکنیک های آن استفاده کنند
مدل یابی معادلات ساختاری رابطه آسیب های دوران کودکی با ویژگی های تاریک شخصیت با نقش میانجی خودتنظیمی، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
981 - 995
حوزه های تخصصی:
زمینه: در صورت عدم کفایت و ناشایستگی والدین، مسائل و مشکلاتی از جمله کودک آزاری توسط آن ها و یا اطرافیان رخ می دهد؛ کودک آزاری یکی از معضلات بزرگ اجتماعی است که تمام جوامع، چه پیشرفته و چه در حال توسعه را در بر می گیرد به طوری که سلامت و آسایش کودک آسیب دیده، به خطر می افتد.
هدف: مقاله حاضر با هدف تعیین برازش مدل پیش بینی ویژگی های تاریک شخصیت بر اساس آسیب های دوران کودکی با نقش واسطه ا ی خودتنظیمی، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی، مدنظر قرار گرفته است.
روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و باتوجه به اهداف از روش مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) نیز بهره گرفته شد که بر اساس فرمول کلاین 147، 400 نفر در نظر گرفته شد. همچنین به صورت تفکیکی از پرسشنامه های صفات تاریک شخصیت (جانسون و وبستر، 2010)، خودتنظیمی میلر و براون (1999)، سبک دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، (1990)، ذهنی سازی یا عملکرد بازتابی فوناگی و همکاران (2016)، ترومای دوران کودکی (CTQ) توسط برنستاین، استین، نیوکمپ، والکر، پوگ و همکاران (2003) جهت تنظیم مدل بهره گرفته شده است. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل داده ها ازآماره های توصیفی میانگین، انحراف معیار، کجی و کشیدگی و آمار استنباطی همبستگی، رگرسیون و مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که مسیر مستقیم آسیب دوران کودکی به صفات تاریک شخصیت معنادار نبود، اما همه مسیرهای غیرمستقیم معنادار به دست آمد، که حاکی از تأیید میانجی گری سه متغیر خودتنظیمی، ذهنی سازی و سبک دلبستگی بود (0/05p<).
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج این مطالعه توصیه می گردد متخصصان حوزه روانشناسی به آموزش و پرورش مادران در جهت بهبود توانمندی های شکل دهی سبک دلبستگی ایمن در کودکان شان بپردازند. متخصصان حوزه روانشناسی بالینی و درمانگران جهت بهبود نشانگان به ابعاد ذهنی سازی و خودتنظیمی مراجعان دارای صفات تاریک شخصیت توجه ویژه ای داشته باشند
مدل یابی معادلات ساختاری رابطه آسیب های دوران کودکی با اعتیاد جنسی با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1379 - 1396
حوزه های تخصصی:
زمینه: روابط نامناسب با اجتماع و عدم توانایی در ایجاد روابط سالم و عمیق نیز می توانند در ایجاد اعتیاد جنسی نقش داشته باشد. کودکانی که در دوران کودکی با مشکلاتی مانند نقص های اجتماعی مواجه شده اند، ممکن است در تعاملات اجتماعی و روابط عاطفی ناسالم به مشکل برخورد کنند و بیشتر در معرض خطر اعتیاد جنسی قرار بگیرند. رابطه بین آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی تحت تأثیر عوامل متعددی مانند حمایت اجتماعی، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی قرار می گیرد و بررسی دقیق تأثیر هر یک از این عوامل بر رابطه بسیار حائز اهمیت است. شواهد علمی قوی می توانند تصمیم گیران را در جهت اتخاذ تدابیر و سیاست های مؤثر در پیشگیری از آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی هدایت کنند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری رابطه آسیب های دوران کودکی با اعتیاد جنسی و با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دوره های مجازی در دانشگاه های شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کلاین (2011) برابر با 322 نفر به دست آمد که با توجه به احتمال افت آزمودنی و ریزش 370 نفر در نظر گرفته شد. همچنین برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ترومای دوران کودکی (برنستاین و همکاران، 2003)، اعتیاد جنسی (کارنز، 1988)، سبک دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید، 1990) استفاده شد. داده های گردآوری شده از طریق تحلیل مسیر در نرم افزارهای lisrel و SPSS استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که نتایج همبستگی روابط معنادار بوده و حاکی از تأیید پیش فرض وجود همبستگی بین متغیر جهت تدوین مدل معادلات ساختاری است (0/05>P).
نتیجه گیری: رابطه بین آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله حمایت اجتماعی، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی قرار می گیرد و بررسی دقیق تأثیر هر یک از این عوامل بر این رابطه بسیار حائز اهمیت است. شواهد علمی قوی می توانند تصمیم گیران را در اتخاذ تدابیر و سیاست های مؤثر در پیشگیری از آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی هدایت کنند.
نقش واسطه ای سبک های دلبستگی در رابطه ی عوامل محافظت کننده و مخاطره آمیز مرتبط با خانواده با نگرش به مصرف مواد در دانش آموزان دوم متوسطه
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
36 - 56
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رابطه ی عوامل مرتبط با خانواده (باورهای دینی، پایگاه اجتماعی – اقتصادی، باورهای فرهنگی و سبک فرزند پروری) با نگرش به مصرف مواد در دانش آموزان دوم متوسطه شهرستان خرم آباد با نقش واسطه ای سبک های دلبستگی انجام گرفت. روش پژوهش همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل همه ی دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی1402 – 1401 بود. حجم نمونه 380 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب گردید. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های استاندارد باورهای دینی (1389)، پایگاه اجتماعی – اقتصادی قدرت نما (1993)، سبک های فرزند پروری بامریند (2004)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990)، نگرش به اعتیاد نظری (1380) و پرسشنامه محقق باورهای فرهنگی بومی بود. در پایان نتایج نشان داد که مسیر مسقیم سبک فرزندپروری (001/0>P، 51/0=β)، باورهای دینی (001/0>P، 48/0=β)، باورهای فرهنگی بومی (001/0>P، 65/0=β) و مسیر پایگاه اقتصادی – اجتماعی به نگرش به مصرف مواد مخدر (001/0>P، 67/0=β) معنادار می باشد. همچنین، مسیر مستقیم سبک فرزندپروری (001/0>P، 78/0=β)، باورهای دینی به (001/0>P، 62/0=β)، باورهای فرهنگی بومی (001/0>P، 57/0=β)، پایگاه اقتصادی – اجتماعی (001/0>P، 47/0=β) به سبک های دلبستگی و مسیر مستقیم سبک های دلبستگی به نگرس به مصرف مواد مخدر (001/0>P، 47/0=β)، معنادار می باشند. همچنین حد پایین و بالای آزمون بوت استراپ نشان داد که مسیرهای غیرمستقیم عوامل مرتبط با خانواده از طریق سبک های دلبستگی رابطه معناداری با نگرش به مصرف مواد در دانش-آموزان دارد (001/0>P). بنابراین شناسایی عوامل مخاطره آمیز و تقویت عوامل محافظت کننده مرتبط با خانواده می تواند، نفش پیشگیری از اعتیاد را میان دانش آموزان متوسطه دوم ایفا کند.
پیش بینی سلامت روانی بر اساس دینداری و دلبستگی با میانجی گری انسجام روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دست یابی به سلامت روانی سال هاست ذهن روان شناسان و متفکران را به خود مشغول کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد (مثبت و منفی) سلامت روانی با دینداری و سبک دلبستگی با میانجی گری حس انسجام بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه پژوهش تمام فارسی زبانانی بودند که به شبکه های اجتماعی دسترسی داشتند. نمونه آماری 213 نفر خانم و آقا به صورت در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس های زیر پاسخ دادند: «مقیاس تجدیدنظرشده جهت گیری دینی»، «پرسش نامه حس انسجام»، «پرسش نامه دلبستگی»، «پرسش نامه سلامت عمومی»، «پرسش نامه بهباشی روان شناختی»، «پرسش نامه رضایت از زندگی». برای تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی روابط بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد بین همه متغیرهای پژوهش همبستگی برقرار است. همچنین، ابعاد مختلف دینداری (درونی، بیرونی فردی، بیرونی اجتماعی) و دلبستگی، توان تبیین واریانس ابعاد مختلف سلامت روانی را دارند. دیگر یافته مهم پژوهش توان میانجی گری حس انسجام در رابطه بین دینداری و دلبستگی با ابعاد سلامت روانی است. بر اساس مدل ساختاری پژوهش، اگر دلبستگی با دو عامل اضطراب و نزدیک بودن در مدل حضور داشته باشد، حس انسجام می تواند رابطه بین دینداری و دلبستگی با سلامت روانی را تبیین کند.
سبک های دلبستگی، تنظیم هیجان و ملاک های انتخاب همسر در دانشجویان مجرد دانشگاه خوارزمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۶
131 - 150
یکی از دغدغه های مهم زندگی هر فرد، انتخاب همسر است. انتخاب همسر و معیارهای مربوط به آن، به عنوان عوامل بنیادی در ایجاد یک فضای گرم و صمیمی که زمینه ساز رشد و پیشرفت جامعه است، از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و تنظیم هیجان با ملاک های انتخاب همسر در دانشجویان مجرد دانشگاه خوارزمی بود.روش تحقیق در این پژوهش، از نوع همبستگی است. جامعه این پژوهش را تمامی دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی دانشگاه خوارزمی تهران (در سال تحصیلی 93-92 که مجموعاً 5160 دانشجو بودند) تشکیل می دادند. از این جامعه، 250 دانشجوی دختر و پسر مجرد (125 پسر و 125 دختر) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و سپس پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید،1990)(95/0=آلفای کرونباخ)، خرده مقیاس تنظیم هیجانی (شات و همکاران، 1998)(88/0=آلفای کرونباخ) و ملاک های انتخاب همسر (فراهانی و عابدی، 1385)(80/0> آلفای کرونباخ) را تکمیل نمودند. در فرآیند گردآوری داده ها، پژوهشگر پس از کسب رضایت و توضیح فرآیند پژوهش به شرکت کننده ها، پرسشنامه ها را بین آنها توزیع می کرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش توصیفی و استنباطی، از روش همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که تنظیم هیجان و سبک دلبستگی ایمن با مولفه های انتخاب همسر وظیفه شناسی، برون گرایی و عینی ارتباط مثبت معنادار داشتند. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که تنظیم هیجان و سبک دلبستگی دوسوگرا- اضطرابی می توانند 23 درصد از واریانس ملاک وظیفه شناسی را تبیین کنند. تنظیم هیجان، دلبستگی دوسوگرا- اضطرابی و دلبستگی اجتنابی می توانند 25 درصد از واریانس ملاک برون گرایی انتخاب همسر را تبیین کنند و سبک های دلبستگی دوسوگرا- اضطرابی، اجتنابی و ایمن می توانند 17 درصد از واریانس ملاک عینی انتخاب همسر را تبیین نمایند. همچنین، نتایج آزمون t مستقل نشان داد دو گروه دختر و پسر از لحاظ ملاک انتخاب همسر وظیفه شناسی تفاوت دارند.بدین ترتیب، براساس نتایج این پژوهش می توان در مشاوره های قبل از ازدواج با تعیین سبک دلبستگی و تنظیم هیجان افراد، ملاک های انتخاب همسرشان را پیش بینی کرد.
بررسی نقش واسطه ای ذهنی سازی در رابطه سبک دلبستگی و رویدادهای آسیب زا در نوجوانان با نشانه های نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
123 - 134
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف ا ز پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ذهنیسازی در رابطه سبک دلبستگی و رویدادهای آسیب زا در نوجوانان با نشانه های نافرمانی مقابله ای می باشد. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. در این تحقیق جامعه آماری، کلیه نوجوانان پسر که در سال -١٤٠٠ ١٤٠١ در مدارس شهر ارومیه مشغول به تحصیل بودند می باشد. تعداد نمونه ٣٨٤ نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های عملکرد تاملی فوناگی، سبک های دلبستگی هازن و شیور و رویدادهای آسیب زا احمدی و سیاهه رفتاری نوجوان اخنباخ پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری، رگرسیون چندگانه، و همبستگی پیرسون و نرم- افزار SPSS نسخه ٢٦ و LISREL نسخه ٨.٨ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل دادهها نشان داد ذهنی سازی در رابطه سبک های دلبستگی و رویدادهای آسیب زا در نوجوانان با نشانه های نافرمانی مقابل های نقش واسطه ای دارد. ضریب اثر مستقیم ذهنی سازی در سبک دلبستگی و رویدادهای آسیب زا بر نشانه های نافرمانی مقابله ای ٠/٥٤ و آماره تی آن ٧/٩٥ می باشد که در سطح ٠/٠٠١ معنادار و همچنین ضریب اثر غیر مستقیم ٠/٣٨ می باشد که در سطح ٠/٠٠١ معنادار است. و نیز اثر کلی ٠/٩١ است که در سطح ٠/٠٠١ معنادار می باشد. و تمامی مسیرها از معناداری و مدل از برازش مناسبی برخوردار میباشد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد ذهنی سازی نقش واسطه ای بین سبک های دلبستگی و رویدادهای آسیب زا در نشانه های نافرمانی مقابله ای دارد.
نقش مزاج کودک و سبک های دلبستگی و والدگری مادر در پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان 5-3 سال دارای مادر شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
47 - 61
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات رفتاری کودکان، مشکلاتی شایع و کم توان کننده در کودکان هستند که بررسی آنها اهمیت زیادی دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش مزاج کودک، سبک های دلبستگی و والدگری مادر در پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان 5-3 سال دارای مادر شاغل انجام شد. روش: این مطالعه، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مادران شاغل دارای کودک 5-3 سال در مهدکودک های شهر ارومیه در سال 1401-1400 به تعداد 353 نفر بودند که 184 تن از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. داده های پژوهش با پرسشنامه های مزاج تجدیدنظرشده (الیس و راثبارت، 2001)، سبک دلبستگی (هازن و شاور، 1987)، سبک های والدگری (بامریند، 1991)، و مشکلات رفتاری (راتر، 1976) جمع آوری و با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان در نسخه 21 نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مزاج کودک، سبک دلبستگی ایمن، و سبک والدگری مقتدر با مشکلات رفتاری کودکان رابطه منفی و معنادار؛ و سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا و سبک والدگری مستبد با مشکلات رفتاری کودکان رابطه مثبت و معنادار در سطح 01/0؛ و سبک والدگری سهل گیرانه با مشکلات رفتاری کودکان رابطه مثبت و معنادار در سطح 05/0 داشتند. همچنین متغیرهای مزاج کودک، سبک دلبستگی، و سبک والدگری مقتدرانه و مستبدانه مادر به طور معناداری توانستند 29 درصد از تغییرات مشکلات رفتاری کودکان را پیش بینی کنند (001/0>P). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از نقش مؤثر مزاج کودک، سبک دلبستگی، و سبک والدگری مقتدرانه و مستبدانه مادر در پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان بود. استلزامات نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفت.
پیش بینی سرسختی روانشناختی وتنظیم هیجان براساس جهت گیری مذهبی و سبک دلبستگی دردانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش پیش بینی سرسختی روان شناختی و تنظیم هیجان براساس جهت گیری مذهبی و سبک های دل بستگی در دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش توصیفی ازنوع هم بستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر کاشان (8100 نفر) در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. حجم نمونه در این پژوهش به تعداد 500 نفر و با استفاده از روش نمونه گیری مرحله ای خوشه ای تعیین شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه ها، مقیاس سرسختی کوباسا (1979)، سیاهه تنظیم هیجانی گراس وجان (2003)، پرسش نامه سبک دل بستگی کولینز و رید (1990) و پرسش نامه جهت گیری مذهبی آلپورت و راس (1967) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار اسمارت نسخه ۳.۳ و اس پی اس اس نسخه ۲۶ تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، جهت گیری مذهبی درونی، سبک دل بستگی ایمن با تنظیم هیجان و سرسختی روان شناختی رابطه مثبت و معنادار داشت. جهت گیری مذهبی بیرونی، سبک های دل بستگی اجتنابی و دوسوگرا اثر منفی و معناداری برتنظیم هیجان و سرسختی روان شناختی داشتند. می توان گفت، جهت گیری مذهبی بیرونی و درونی، سبک های دل بستگی ایمن، اجتنابی ودوسوگرا، اضطرابی روی هم رفته 3/67 درصد از تغییرات سرسختی روان شناختی را توضیح داده اند. جهت گیری مذهبی بیرونی ودرونی، سبک های دل بستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا، اضطرابی روی هم رفته 7/36 درصد از تغییرات تنظیم هیجانی را توضیح داده اند. نتیجه گیری: از آن جا که نوع سبک دل بستگی و جهت گیری مذهبی درونی برای تنظیم و تعدیل هیجانات و افزایش سرسختی روان شناختی در نوجوانان دارای اهمیت بسیار است، برنامه ریزان آموزشی باید نسبت به این مهم توجه بیش تری داشته باشند.