مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
سبک دلبستگی
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش سبک دلبستگی مادر بر تحول هیجانی کارکردی کودک با میانجی گری شیوه فرزندپروری مادر در کودکان زیر سه و نیم سال است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) است. جامعه آماری مورد مطالعه، شامل تمام مادران مشهدی است که کودک زیر سه و نیم سال دارند. بدین منظور، 210 تن از مادران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تحول هیجانی کارکردی گرینسپن (2007)، پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شیور (1987) و پرسشنامه شیوه فرزندپروری رابینسون و همکاران (2001) بود. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار آموس و الگوی تحلیل مسیر استفاده شد. شاخص های کلی آزمون مدل تحلیل مسیر، حاکی از برازش کلی مدل بود. نتایج حاصل از ضرایب غیرمستقیم نشان داد سبک دلبستگی ایمن مادر با میانجی گری شیوه فرزندپروری مقتدرانه، پیش بینی قدرتمندی برای تحول هیجانی کارکردی کودکان بود، اما نقش میانجی شیوه فرزندپروری مادر در رابطه با سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با تحول هیجانی کارکردی کودکان معنادار نبود. با توجه به یافته های پژوهش می توان با شناسایی مادرانی که در معرض خطر دلبستگی ناایمن هستند، کارگاه های آموزشی جهت تقویت مهارت های پاسخگو بودن و حساس بودن نسبت به رفتارهای کودکان برگزار شود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روان نمایشگری بر دلبستگی و بهزیستی روان شناختی زنان درگیر تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
55 - 68
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روان نمایشگری بردلبستگی و بهزیستی روان شناختی در زنان درگیرتعارض زناشویی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی ازنوع پیش آزمون- پس آزمون باگروه کنترل ودوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش زنان ایرانی درگیرتعارض زناشویی مراجعه کننده به کلینیک های شهرستان خمینی شهردر سال 1399بود. نمونه پژوهش به تعداد 30 نفر به روش هدفمند ازمیان این زنان انتخاب شد و به روش تصادفی در یکی ازگروه های مداخله درمان پذیرش و تعهد (گروه آزمایش 1)، مداخله روان نمایشگری (گروه آزمایش 2) و گروه کنترل قرار گرفتند. داده ها با استفاده ازپرسشنامه های تعارض زناشویی، دلبستگی بزرگسالان و بهزیستی روان شناختی جمع آوری شدند. نتایج تحلیل داده ها در گروه آزمایش 1 و 2 نشان داد مداخلات درمان پذیرش و تعهد و روان نمایشگری، هر دو موجب افزایش نمرات بهزیستی روان شناختی و کاهش نمرات تعارض زناشویی می شوند. ضمن آنکه، نمرات دلبستگی در هر دو گروه آزمایش بهبود پیدا کردند، تنها تغییرات در نمرات دلبستگی اجتنابی در گروه 1 و نمرات دلبستگی ایمن در گروه 2 معنادار بود. بنابراین هر دو مداخله در کاهش تعارض زناشویی وافزایش بهزیستی روان شناختی نقش دارند. پیشنهاد می شود با توجه به سبک دلبستگی یکی از این دو روش مورد استفاده قرار گیرد.
سبک دلبستگی و اعتیاد به تلفن همراه هوشمند: نقش واسطه ای حرمت خود و حساسیت به طرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(مرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
۹۸۶-۹۷۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: با وجود اینکه نقش سبک دلبستگی، حرمت خود پایین، و حساسیت به طرد بالا در اعتیاد به تلفن همراه هوشمند تأیید شده است اما هنوز ابهامات فراوانی در نحوه تأثیر این عوامل بر اعتیاد به تلفن همراه هوشمند وجود دارد؛ حتی در برخی از موارد، نتایج پژوهشی در تناقض با یکدیگر هستند، شاید به این علت که غالباً این موارد مسستقل از هم بررسی شده اند. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای حرمت خود و حساسیت به طرد در رابطه بین سبک های دلبستگی و اعتیاد به تلفن همراه هوشمند صورت گرفت. روش: به منظور بررسی رابطه غیر مستقیم سبک دلبستگی و تلفن همراه هوشمند از طریق حرمت خود و حساسیت به طرد، از روش معادلات ساختاری استفاده شد. کاربران 20 تا 34 ساله ای که از تلفن همراه هوشمند استفاده می کردند جامعه آماری پژوهش را تشکیل می دادند. در این پژوهش 452 شرکت کننده 20 تا 34 ساله (1/49 درصد زنان و 50/9 درصد مردان) به صورت داوطلبانه، پرسشنامه های سبک دلبستگی بشارت (2011)، اعتیاد به تلفن همراه سواری (1393)، حرمت خود روزنبرگ (1965) و حساسیت به طرد نسخه بزرگسال برنسون و همکاران (2009) را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر با استفاده از آزمون بوت استراپ نشان داد متغیرهای حرمت خود و حساسیت به طرد در رابطه بین سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی با اعتیاد به تلفن همراه هوشمند نقش واسطه ای جزئی داشته و در رابطه سبک دلبستگی مضطرب با اعتیاد به تلفن همراه هوشمند نقش واسطه ای کامل را ایفا می کنند. همچنین جنسیت بر مسیر مستقیم سبک دلبستگی اجتنابی و اعتیاد به تلفن همراه هوشمند و مسیر غیرمستقیم سبک دلبستگی مضطرب و اعتیاد به تلفن همراه هوشمند، نقش تعدیل گری دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که در راستای حل معضل اعتیاد به تلفن همراه هوشمند به ویژه در مورد زنان، توجه به مؤلفه های حرمت خود و حساسیت به طرد می تواند راه گشا باشد.
پیش بینی رضایت زناشویی و تاب آوری بر اساس سبک دلبستگی در دانشجویان متأهل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
71 - 81
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی رضایت زناشویی و تاب آوری بر اساس سبک دلبستگی در دانشجویان متأهل شهر همدان انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام، توصیفی از نوع همبستگی است. روش : جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان بود. روش نمونه گیری تصادفی نسبی و برای تعیین حجم نمونه از فرمول تاباچنیک و فیدل (2007) استفاده شد که بر اساس آن تعداد حجم نمونه 105 نفر (104+ تعداد متغیرهای پیش بین) برآورد شده که به جهت احتیاط 120 نفر در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شیور (1987)، پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (1989) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود. برای آزمون فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک های دلبستگی توان تبیین رضایت زناشویی را دارند همچنین سبک های دلبستگی توان تبیین تاب آوری را دارند. بین رضایت زناشویی با سبک دلبستگی ایمن رابطه معنادار مثبت وجود دارد. بین رضایت زناشویی با سبک دلبستگی اجتنابی رابطه معنادار منفی وجود دارد. بین رضایت زناشویی با سبک دلبستگی دوسوگرا رابطه معنادار منفی وجود دارد. بین تاب آوری با سبک دلبستگی ایمن رابطه معنادار مثبت وجود دارد. بین تاب آوری با سبک دلبستگی اجتنابی رابطه معناداری وجود ندارد. تاب آوری با سبک دلبستگی دوسوگرا رابطه معنادار منفی وجود دارد. نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان کرد که تاب آوری و سبک دلبستگی ایمن در رضایت زناشویی زوجین مؤثر هستند و مراکز مشاوره زوجین می توانند از این دو سازه روانشناختی برای ارتقای رضایت زوجین استفاده نمایند.
تدوین مدل علی سازگاری پس از طلاق بر اساس ویژگی های شخصیت ، سبک دلبستگی و حمایت ادراک شده با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل علی سازگاری پس از طلاق بر اساس ویژگی های شخصیتی، سبک دلبستگی و حمایت ادراک شده با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان بود. این مطالعه از نوع پژوهش های همبستگی مبتنی بر الگویابی معادلات ساختاری بود. مواد و روشها: جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان مطلقه نمونه پژوهش 416 زن مطلقه که به صورت تصادفی از میان 15 کلینیک روان شناسی تحت نظر بهزیستی و دادگاه خانواده؛ مراکز تحکیم خانواده؛ انتخاب شدند. در این پژوهش داده ها از طریق پرسشنامه های سازگاری پس از طلاق فیشر، حمایت ادراک شده زیمت و همکاران، سبک دلبستگی هازن و شیور، ویژگی های شخصیت نئو و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری (SEM) انجام گرفت، جهت بررسی معنی داری اثرات غیرمستقیم، روش بوت استراپ به کار گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی پژوهش از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. یافته ها همچنین حاکی از آن بود که مسیرهای مستقیم تنظیم شناختی هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده بر سازگاری پس از طلاق معنادار بود. مسیرهای غیرمستقیم ویژگی شخصیتی روان رنجوری، سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا بر سازگاری پس از طلاق از طریق تنظیم شناختی هیجان منفی و معنادار بودند. همچنین مسیرهای غیرمستقیم ویژگی شخصیتی برونگرایی، گشودگی، موافق بودن، با وجدان بودن و سبک دلبستگی ایمن مثبت و معنادار می باشد. بحث و نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که جهت افزایش سازگاری پس از طلاق، توجه به نقش ویژگی های شخصیتی، سبک دلبستگی، حمایت اجتماعی ادراک شده و تنظیم شناختی هیجان ضروری است.
پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سبک های دلبستگی و باورهای فراشناختی در زنان: نقش واسطه ای فرسودگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
536 - 562
هدف: هدف این پژوهش ارائه مدلی جهت پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سبک های دلبستگی و باورهای فراشناختی در زنان با نقش واسطه ای فرسودگی زناشویی بود. روش: این پژوهش توصیفی -همبستگی از نوع اکتشافی - متوالی و هدایت شده بود و جامعه آماری 1854 زن متأهل مراجعه کننده به خانه های سلامت شهر تهران در سال 1398 بود که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای 375 زن بر اساس نرم افزار sample power انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های طلاق عاطفی گاتمن (2008)، باورهای فراشناختی ولز و همکاران (2004)، سبک های دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (1990) و فرسودگی زناشویی پاینز (1966) بود که بر روی نمونه مورد نظر اجرا شد. به منظور تحلیل داده ها، علاوه بر شاخص های آمار توصیفی، از روش آماری معادلات ساختاری smartpls استفاده شد. یافته ها: یافته های نتایج ضرایب استاندارد مسیر مستقیم نشان داده است که بین سبک دلبستگی ایمن با فرسودگی زناشویی و طلاق عاطفی اثر مستقیم منفی و بین باورهایی درباره نگرانی، باور کنترل ناپذیری همبستگی اثر مستقیم و با باور اطمینان شناختی، باور نیاز به کنترل افکار و وقوف شناختی همبستگی اثر مستقیم منفی برقرار است (01/0=P)؛ همچنین نتایج ضرایب استاندارد مسیر غیرمستقیم نشان داده است که بین سبک های دلبستگی و باورهای فراشناختی با نقش واسطه ای فرسودگی زناشویی با طلاق عاطفی زنان رابطه و شدت اثر مطلوبی دارد (01/0=P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش به مشاوران حوزه خانواده پیشنهاد می شود به منظور ایجاد انسجام و خلق رابطه آگاهانه به تقابل عناصر درون روانی در جهت بهبود روابط زوج ها در طول ملاحظات درمانی بپردازند.
بررسی نقش میانجی ابعاد شفقت به خود بر سبک های دلبستگی و رفتارهای پر خطر دانشجویان: بهبود راهبردهای آموزشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: شیوع رفتارهای پرخطریکی از موضوع های جدی تهدید کننده سلامت است، مخصوصا اینکه رفتارهای پرخطر بر شیوه های آموزشی که فرد با آن درارتباط است تاثیر منفی دارد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی واسطه گری ابعاد شفقت به خود بر سبک های دلبستگی و رفتارهای پرخطر دانشجویان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی با روش رگرسیون سلسه مراتبی به روش بارون و کنی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان آزاداسلامی و پیام نور واحد کرج بوده است که حدودا 15000 نفر تخمین زده شده بود. با استفاده از جدول مورگان 374 نفر از دانشجویان مجرد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.شرکت کنندگان به پرسشنامه های سبک دلبستگی هازن و شاور، رفتارپرخطر و شفقت به خود پاسخ دادند. نتایج در محیط 21SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد،از میان ابعاد سه گانه سبک دلبستگی، سبک دوسوگرا، رفتارهای پرخطر را پیش بینی می کند ( F=4/77, P<0/03). نتایج رگرسیون سبک دلبستگی و شفقت به خود نشان داد که فقط مولفه دلبستگی دوسوگرا قدرت پیش بینی کنندگی شفقت به خود را دارد(p<0/00 F= 11/172 ,).نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که تنها بعد انزواگزینی از ابعاد شفقت به خود در رابطه بین سبک دلبستگی دوسوگرا و رفتارهای پرخطر نقش میانجی دارد. برای بررسی معناداری اثر میانجی از آزمون سوبل استفاده شد که نتایج حاکی از معناداری این آزمون بود. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت سبک دلبستگی دوسوگرا در پیش بینی رفتارهای پرخطر و نقش میانجی بعد انزوا گزینی در رابطه سبک دلبستگی دوسوگرا و رفتارهای پرخطر دانشجویان لازم است در برنامه های مداخله ای و پیشگیرانه به این دو متغیر توجه شود، تا دانشجویان به نحو مناسب تری در حوزه های تحصیلی و آموزشی عمل کنند. بنابراین می توان با مبنا قرار دادن مولفه های زمینه ایی باعث بهبود فرایندها و راهبردهایی آموزشی شد.
اثر بخشی برنامه آموزشی تعامل مادر- کودک مبتنی بر سبک دلبستگی ایمن بر مؤلفه های دلبستگی دانش آموزان با اختلال های اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
۲۶۰-۲۵۰
زمینه و هدف: اصلاح سبک دلبستگی کودک یکی از روش های کاهش آسیب های ناشی از اختلال ها و هیجان های منفی است. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی برنامه آموزشی تعامل مادر - کودک مبتنی بر سبک دلبستگی ایمن بر مؤلفه های دلبستگی دانش آموزان دوره ابتدایی دارای اختلال های اضطرابی انجام شد. روش: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دختر دارای اختلال های اضطرابی منطقه 3 شهر تهران شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 1400-1399 در پایه های دوم و سوم دبستان و مادران آنها بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،30 دانش آموز دارای اختلال های اضطرابی به همراه مادرانشان وارد مطالعه شده و به صورت تصادفی در گروه آموزش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایدهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه دلبستگی (کاپنبرگ و هالپرن، 2006) استفاده شد. گروه آموزش برنامه آموزشی تعامل مادر - کودک مبتنی بر سبک دلبستگی ایمن را در 12 جلسه دریافت کرد، ولی به گروه گواه آموزشی داده نشد. در پایان هر دو گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل داده ها توسط نسخه 24 نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون تفاوت معنا دار کلی بین گروه آموزش و گروه گواه در نمرات مؤلفه های دلبستگی وجود داشت (0/05>p)، به نحوی که برنامه آموزشی به بهبود مؤلفه های تکامل انطباقی مثبت، واکنش هیجانی، و دوری گزینی منجر شد. همچنین این معنا داری (0/05>p) در مرحله پیگیری پس از 50 روز، پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت برنامه آموزشی تعامل مادر - کودک مبتنی بر سبک دلبستگی ایمن به بهبود سبک دلبستگی در دانش آموزان دوره ابتدایی دارای اختلال های اضطرابی منجر شد. در نتیجه می توان از این برنامه آموزشی به عنوان مداخله ای مناسب برای بهبود مشکلات ناشی از دلبستگی کودکان دارای اختلال های اضطرابی در دوره ابتدایی استفاده کرد.
پیش بینی مولفه های درد مزمن بر اساس سبک دلبستگی ناایمن، ذهنی سازی و تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: این مطالعه با هدف پیش بینی مولفه های درد مزمن بر اساس سبک دلبستگی ناایمن، ذهنی سازی و تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به درد مزمن با طرح توصیفی مقطعی و به روش همبستگی انجام شد و جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن که از فروردین تا مرداد 1399 به کلینیک یلدا بیمارستان امام خمینی در شهر تهران مراجعه کردند و نمونه پژوهش شامل 339 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های درجه بندی درد مزمن ون کورف، دلبستگی بزرگسال هزن و شیور، ذهنی سازی فوناگی و دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از نسخه 22 نرم افزارSPSS انجام شد و مشخص شد تأثیر متغیرهای پیش بین دشواری تنظیم هیجان، ذهنی سازی و دلبستگی های ناایمن بر روی ناتوانی درد نشان از تأثیر مثبت دشواری تنطیم هیجان (52/0= β) و دلبستگی ناایمن اضطرابی (30/0= β) در سطح معنی داری کمتر از 05/0 (001/0>p-value ) و (001/0=p-value) می دهد. در بررسی شدت درد، دشواری تنظیم هیجان با (53/0= β) و دلبستگی ناایمن اجتنابی با (13/0= β) با میزان (001/0>p-value ) و (01/0=p-value) نشان از معنی داری در سطح معنی داری کمتر از 05/0 با میزان مثبت این دو متغیر پیش بین را می دهد که با استفاده از این یافته ها می توان در جهت بهبود و ارتقای سلامت روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن به انجام اقدامات موثری مبادرت ورزید. شماره ی مقاله: ۶
بررسی رابطه بین صمیمیت جنسی، تنظیم هیجان و سبک های دلبستگی در افراد متأهل
زمینه و هدف: ازدواج یک رابطه صمیمانه همراه با اختیار و در حال دگرگونی است، از این رو صمیمیت در ازدواج با نوع رابطه ای که میان مادر و فرزند تجربه می شود متفاوت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین صمیمیت جنسی، تنظیم هیجان و ابعاد دلبستگی در افراد متأهل می باشد. روش پژوهش: روش پژوهش نیز مقطعی همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن استان تهران می باشد که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه تجربه روابط نزدیک (برنن، کلارک و شیور، 1998)، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2002) و پرسشنامه بررسی نیازهای صمیمیت باگاروزی (2001) به دست آمد. داده ها با روش میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی و رگرسیون چند متغیره و نرم افزار آماری SPSS 21 و AMOS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین ابعاد دلبستگی اضطرابی و شدت نیاز جنسی (01/0> P ، 167/0= r ) و مشارکت جنسی (01/0> P ، 157/0= r ) در افراد متأهل رابطه معناداری وجود دارد . رابطه بین ابعاد دلبستگی اجتنابی با صمیمیت جنسی در مؤلفه ارضای نیاز جنسی معنادار بود (01/0> P ، 155/0= r ). همبستگی بین سبک اضطرابی و راهبردهای تنظیم هیجانی منفی معنی دار بود ( 132/0= r ). اما بین بعد دلبستگی اجتنابی و تنظیم هیجانی مثبت همبستگی معنادار وجود داشت ( 237/0-= r ). صمیمیت جنسی و تنظیم هیجانی مثبت نیز با هم ارتباط داشتند ( 174/0= r ). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت هر دو بعد دلبستگی با صمیمیت جنسی همبستگی دارند اما همبستگی معنی داری بین تنظیم هیجانی و سبک های دلبستگی وجود ندارد.
نقش تعدیل کنندگی سبک دلبستگی ادراک شده در رابطه بین سبک دلبستگی زوج با میزان بخشودگی در آنان
زمینه و هدف: سبک دلبستگی از عوامل مؤثر در تعاملات بین فردی است که در نتیجه روابط فرد با چهره های دلبستگی (والدین، همسالان، همسر) شکل می گیرد و به طور معناداری بر عملکرد و رابطه زناشویی تأثیر می گذارد. هدف این مطالعه تعیین نقش تعدیل گری سبک دلبستگی ادراک شده از والدین در رابطه بین سبک دلبستگی زوج و میزان بخشودگی در آنان بود. روش پژوهش: روش پژوهش از نوع همبستگی بود. داده ها از طریق سه پرسشنامه مقیاس سنجش بخشایش در خانواده ( FFS )، پرسشنامه سبک دلبستگی RSQ و مقیاس سبک دلبستگی نسبت به هر والد (هازن و شیور)، از همسران ساکن شهر تهران200 زوج ( 400 نفر) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای جمع آوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین سبک های دلبستگی نسبت به همسر با بخشودگی خود، با بخشودگی همسر (001/0> P ) و ادراک سبک های دلبستگی از والدین (001/0> P ) رابطه معناداری وجود دارد. سبک های دلبستگی ادراک شده از والدین در رابطه بین سبک دلبستگی به همسر و بخشودگی خود و بخشودگی همسر، نقش تعدیل کننده داشت (001/0> P ). نتیجه گیری: به نظر می آید این همسران راحت تر خود و همسرشان را می بخشند. در مقابل افراد با سبک دلبستگی ادراک شده دو سوگرا و اجتنابی نسبت به مادر، سبک دلبستگی ادراک شده اجتنابی از مادر و دوسوگرا از پدر سخت تر همسرشان را در رابطه زناشویی مورد بخشش قرار می دهند.
طراحی مدل سبک های دلبستگی در سازش روابط عاطفی با میانجی گری مهارت های ارتباطی در دانشجویان متأهل دانشگاه علوم پزشکی همدان
زمینه و هدف: یکی از عوامل موفقیت آمیز در زندگی زناشویی، مهارت های ارتباطی مناسب بین زوجین است؛ تحقیقات مختلف نشان داده است که مشکلات ارتباطی از رایج ترین مشکلاتی است که زوجین بیان می کنند. پژوهش حاضر به منظور ارائه مدل سبک های دلبستگی در سازش روابط عاطفی با میانجی گری مهارت های ارتباطی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی همدان اجرا شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه شامل 410 نفر از زنان دانشجوی متأهل دانشگاه علوم پزشکی شهر همدان در سال 99-1398 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976)، پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان هازان و شاور (1985) و پرسشنامه مهارت های ارتباطی کریستنسن و سالاوی (1984) جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار AMOS و SPSS نسخه 20 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد دلبستگی ایمن (14/0= β ؛ 001/0> P ) دارای اثر مستقیم بر مهارت های ارتباطی بود. همچنین مسیر غیرمستقیم دلبستگی ایمن با سازش عاطفی با میانجی گری مهارت های ارتباطی معنادار بود (001/0> P ). نتیجه گیری: بنابراین، با توجه به نقش معنادار مؤلفه های سبک دلبستگی ایمن و مهارت های ارتباطی، درمانگران می توانند در بحث بررسی و درمان مشکلات سازگاری زناشویی به بررسی میزان مسئولیت پذیری، شادمانی، افزایش تاب آوری در برابر فشار روانی و آموزش مهارت های ارتباطی در زوجین بپردازند.
مقایسه شیوه فرزند پروری، سبک دلبستگی و ابعاد شخصیت نئو در والدین شاغل و غیر شاغل
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال ششم فروردین ۱۴۰۲ شماره ۵۸
52 - 62
این پژوهش برای بررسی مقایسه شیوه فرزند پروری، سبک دلبستگی و ابعاد شخصیت نئو در والدین شاغل و غیر شاغل انجام گرفته است. جامعه تحقیق عبارت والدین دانش آموزانی پایه ابتدایی (ش امل پدر و مادر )که در س ال تحص یلی 93-94در شهر مشهد مشغول به تحصیل بودند که از جامعه تعداد 250نفر به صورت تصادفی ساده از در تحقیق استفاده شد. روش نمونه گیری در تحقیق حاضر نمونه گیری تصادفی ساده است که جامعه در مجموع 250نفر می باشند. پرسشنامه ها در اختیار والدین قرار گرفت. از این تعداد 125را مادران و 125را پدران پر می کنند. ابزارهای اندازه گیری این پژوهش مقیاس دلبستگی بزرگسالان ( RAAS) کالینز ورید و پرسشنامه تیپ شخصیتی کوتاه نئو و پرسشنامه سنجش شیوه های فرزند پروری بودند. در نهایت نتایج این پژوهش نشان داد سبک دلبستگی بر فرزند پروری بسار موثر است. ابعاد شخصیت نیز بر تاثیر بسیاری بر این جریان دارد.
نقش سبک دلبستگی در اضطراب اجتماعی با توجه به اثرات میانجی عزت نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تعیین نقش سبک های دلبستگی در نشانه های اضطراب اجتماعی با میانجی گری عزت نفس اجتماعی بود. در راستای این هدف، 201 نفر از دانشجویان دختر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. با استفاده از پرسش نامه های اضطراب اجتماعی (SPIN)، عزت نفس (روزنبرگ) و سبک دلبستگی (AAQ) نسبت به جمع آوری داده ها اقدام شد. برای تحلیل روابط ساختاری از روش مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد.تحلیل داده ها نشان داد که مدل اندازه گیری شده از برازش قابل قبولی برخوردار است. سبک دلبستگی ایمن و عزت نفس نقش مثبت و معنادار در تغییرات اضطراب اجتماعی دارند. دلبستگی ناایمن و اجتنابی نقش منفی و قابل توجه در تغییرات اضطراب اجتماعی دارند. همچنین سبک دلبستکی ایمن نقش مثبت ومعنادار و سبک دلبستگی ناایمن و اجتنابی نقش منفی و معناداری در تبیین تغییرات عزت نفس دارند و عزت نفس نیز نقش منفی و معنادار در تبیین تغییرات اضطراب اجتماعی دارد. مبتنی بر نتایج به دست آمده می توان بیان داشت که اضطراب اجتماعی از عوامل درون خانوادگی به ویژه روابط عاطفی افراد با نزدیکان تأثیر پذیرفته و در این میان، این روابط قادرند تصورات افراد از خویشتن را تحت تأثیر قرار داده و زمینه را برای کاهش یا افزایش نشانه های اضطراب اجتماعی مهیا کنند.
پیش بینی تنظیم هیجانی افراد دارای رگه های اختلال شخصیت خوشه Bبراساس سبک های دلبستگی و عملکرد تاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تنظیم هیجانی افراد دارای رگه های اختلال شخصیت خوشه Bبراساس سبک های دلبستگی و عملکرد تاملی صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در سال تحصیلی 1400-1401 بود. حجم نمونه 120 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک های دلبستگی (AAI) سیمپسون (۱۹۹۰)، پرسشنامه چندمحوری بالینی میلون (MCM-III) میلون (1994)، پرسشنامه عملکرد تاملی (RFQ) فوناگی و همکاران (2016) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ) گروس و جان (2003) بود. نتایج آزمون رگرسیون به روش ورود همزمان نشان داد که از میان متغیرهای پژوهش، عدم قطعیت (03/0=P و 23/0-=β)، سبک دلبستگی ایمن (002/0=P و 27/0=β) و اجتنابی (02/0=P و 31/0-=β) پیش بینی کننده تنظیم هیجان بودند. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای پیش بین قادر به پیش بینی 19/0 از واریانس متغیر تنظیم هیجان در افراد دارای رگه های اختلال شخصیت خوشه B بودند. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به سبک های دلبستگی و عملکرد تاملی توسط روان شناسان می تواند به تبیین تنظیم هیجانی در افراد دارای رگه های اختلال شخصیت خوشه B کمک نماید.
رابطه بین سبک دلبستگی و بهزیستی روانشناختی: نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
134-147
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سبک های دلبستگی (ایمن و ناایمن) و بهزیستی روانشناختی با نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی انجام شد. نوع مطالعه، توصیفی از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان 272 نفر از دانشجویان کارشناسی (دختر و پسر) دانشگاه شیراز بودند که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش، مقیاس دلبستگی کولینز و رید (1996)، مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989) و سیاهه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) بودند. داده های به دست آمده با روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و با استفاده از نرمافزارهای SPSS 20 و Amos 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که مدل پیشنهادی محقق با داده های این پژوهش، برازش مناسبی دارد و بین دلبستگی ایمن با بهزیستی روانشناختی، رابطه مثبت و معنادار و بین سبک دلبستگی ناایمن (اضطرابی، اجتنابی) با بهزیستی روانشناختی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین سبک دلبستگی با واسطه گری انعطاف پذیری شناختی، بهزیستی روانشناختی را به صورت غیرمستقیم و به نحو قویتر از مسیر مستقیم، پیش بینی نمود. نتایج پژوهش حاضر مؤید این است که هرچه افراد با دلبستگی ایمن، انعطاف پذیری شناختی بیشتری داشته باشند، بهزیستی روانشناختی بالاتری را تجربه میکنند.
سبک دلبستگی، غذاخوردن ذهن آگاهی و باورهای مادر با غذا خوردن هیجانی کودک: نقش واسطه ای تنظیم هیجان کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
273 - 289
حوزه های تخصصی:
مشکلات غذاخوردن کودکان، به عنوان یکی از عوامل مؤثر در رشد و عملکرد، از عوامل متعدد محیطی و ارتباطی تاثیر میپذیرد. از جمله این عوامل می توان به مؤلفه های روانشناختی مادر و تنظیم هیجانات کودک اشاره نمود. بنابراین هدف اصلی این پژوهش مدلسازی غذاخوردن کودکان هیجانی براساس متغیرهای سبک دلبستگی، غذاخوردن ذهن آگاهی و باورهای مادر با نقش واسطه ای تنظیم هیجان کودک بود. در این پژوهش 250 نفر (150 نفر دختر و 100 نفر پسر) 12 و 13 ساله مدارس شهر ارومیه به همراه مادرانشان انتخاب شدند و مادران پرسشنامه های غذاخوردن ذهن آگاهی، سبک دلبستگی و باورها را تکمیل نمودند. همچنین کودکان نیز پرسشنامه های تنظیم هیجان و غذاخوردن هیجانی را تکمیل نمودند. نتایج در بخش تحلیلی داده ها با نرم افزار SPSS و Lisrel نشان داد سبک دلبستگی، غذاخوردن ذهن آگاهی و باورهای مادر و تنظیم هیجان کودک پیش بین کننده معناداری برای غذاخوردن هیجانی کودک هستند. شاخص برازندگی تطبیقی (016/0=RMSEA) و متوسط باقیمانده استاندارد شده (95/0=CFI) مطلوب شدند. این مدل مشخص می کند سبک دلبستگی، غذاخوردن ذهن آگاهی و باورهای مادر با نقش واسطه ای تنظیم هیجان کودک پیش بین کننده معناداری برای غذا خوردن هیجانی کودک است. با توجه به نتایج بدست آمده مؤلفههای مادر و کودک در مشکلات غذاخوردن هیجانی کودک تأثیر گذار است و در زمینه علل یابی و درمان غذاخوردن کودکان باید به این مؤلفه ها نیز توجه نمود.
نقش کنترل تکانه، تحریک پذیری و سبک دلبستگی مادران در پیش بینی نشانه های نقص توجه- بیش فعالی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
190 - 199
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش کنترل تکانه، تحریک پذیری و سبک دلبستگی مادران در پیش بینی نشانه های نقص توجه-بیش فعالی کودکان بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 120 نفر (65 دختر و 55 پسر) از مادران دانش آموزان مقطع ابتدایی که در سال تحصیلی 99- 98 در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند و نشانه های نقص توجه- بیش فعالی را داشتند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کانرز والدین (1999)، پرسشنامه تحریک پذیری باس و پلامین (1984)، مقیاس کنترل تکانه لینهام (2006) و پرسشنامه سبک های دلبستگی کولینز و رید (1999) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که کنترل تکانه، تحریک پذیری و سبک دلبستگی مادران با تبیین 58 درصد از واریانس نمره کل نشانه های نقص توجه- بیش فعالی، قابلیت پیش بینی متغیر ملاک را دارد. این یافته ها توجه جدی درمانگران و روانشناسان به ویژگی های روانشناختی مادران در اثربخش بودن درمان نشانه های نقص توجه- بیش فعالی کودکان را نشان می دهد.
اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم روان تنی، تفکیک خویشتن و سبک دلبستگی زنان دارای علائم روان تنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۳۸-۱۲۷
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم روان تنی، سبک دلبستگی و تفکیک خویشتن زنان دارای علائم روان تنی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان دارای علائم روان تنی مراجعه کننده به دو مرکز مشاوره نگرش برتر و آرامش پایدار در شهر اصفهان در سال ۱۴۰۰ بود. از بین این زنان به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر که از پاسخ به پرسشنامه تشخیص اختلالات علائم جسمانی، بیشترین نمره را کسب کرده بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند و به پرسشنامه های غربالگری برای اختلالات علائم جسمانی SOMS-7 (ابراهیمی و همکاران،1397)، تفکیک خویشتن DSI-R (اسکورن و فریندلندر، 1998) و سبک های دلبستگی بزرگسالان AASQ (هازن و شاور، 1987) پاسخ دادند. برای گروه آزمایشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه 2 ساعته، هفته ای یک جلسه برگزار شد. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در متغیر علائم روان تنی (716/3=F، 066/0=p) و سبک دلبستگی اجتنابی (273/0=p) تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما در متغیرهای تفکیک خویشتن (327/37=F، 001/0=p)، سبک های دلبستگی ایمن (001/0=p) و دوسوگرا (001/0=p) تفاوت معناداری وجود دارد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که مداخله آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر متغیرهای تفکیک خویشتن و سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا در زنان دارای علائم روان تنی موثر بود.
رابطه سبک دلبستگی زوجین با رضایت زناشویی در خانواده های نظامی
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۳ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۱۱
41 - 52
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عوامل گوناگونی و از جمله سبک دلبستگی زوجین در رضایت زناشویی نقش دارند.این مطالعه با هدف تعیین ارتباط سبک و ترکیب دلبستگی زوجین با رضایت زناشویی آنان انجام شد. روش: دراین مطالعه همبستگی، تعداد 388 نفر(194 زوج) از زوجین یک واحد نظامی، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه، رضایت زناشویی انریچ و مقیاس دلبستگی بزرگسالان، هازان و شیور استفاده شد. نتایج: نتایج پژوهش حاصل از تحلیل واریانس دو راهه نشان داد هر یک از متغیرهای جنسیت و سبک دلبستگی به تنهایی سهم معناداری از واریانس رضایت زناشویی را تبیین می نماید، اگرچه نقش تعاملی جنسیت و سبک دلبستگی در رضایت زناشویی معنادار نبود. نتیجه تحلیل واریانس یکراهه نیز حاکی از تفاوت معنادار، نوع سبک دلبستگی (ایمن، دوسوگرا، اجتنابی) با رضایت زناشویی و همین طور ترکیب دلبستگی زوجین با رضایت زناشویی داشت. نتیجه آزمون t ارتباط معناداری بین، تجانس و عدم تجانس سبک دلبستگی زوجین با رضایت زناشویی نشان نداد. بحث: الگوهای ارتباطی مبتنی بر سبک دلبستگی، رضایت زناشویی زوجین را تحت تاثیر قرار میدهد.