مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
ژئوپلیتیک
حوزه های تخصصی:
قدرت نرم به آن دسته از قابلیت ها و منابع یک کشور چون فرهنگ، آرمان یا ارزش های اخلاقی اطلاق می شود که به صورت غیرمستقیم بر منافع یا رفتارهای دیگر کشورها اثر میگذارد. بهره گیری از ابعاد نرم افزاری قدرت سبب می شود از هزینه های محسوس قدرتمندی کشورها به طرز شگفت انگیزی کاسته شود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در سطح تحلیل منطقه ای و مقایسه میزان تاثیرگذاری این ُبعد از قدرت کشورمان برحسب مناطق مختلف ژئوپلیتیکی است.در این نوشتار از روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و مدل سنجش ماتریسی برای محاسبه وزن و جایگاه نسبی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در هفت منطقه ژئوپلیتیکی بر اساس مولفه های ده گانه سنجش قدرت نرم کشورها در قالب 18 شاخص، استفاده شده است. اطلاعات نیز از طریق منابع کتابخانهای، اینترنتی و بهره گیری از پایگاه های خبری با تکیه بر دادههای عینی ـ تاریخی گردآوری و سعی شده تا از معتبرترین و جدیدترین اطلاعات آماری و توصیفی مراکز مطالعاتی داخلی، منطقهای و بینالمللی استفاده شود.یافته های تحقیق نشان می دهد جمهوری اسلامی ایران بیشترین کاربرد مولفه های قدرت نرم را در میان کشورهای اوراسیای مرکزی (76/28 درصد) و کمترین میزان (3/69 درصد) را به نسبت منطقه آمریکای لاتین داشته است. همچنین مشخص شد بالاترین میزان اعمال قدرت نرم ایران در مناطقی است که ساکنان آن بیشتر با زبان فارسی در ارتباط هستند. ضمنا جمهوری اسلامی ایران بیشترین موفقیت در کاربرد عوامل متغیر قدرت نرم را در زمینه بهره گیری از موسسات ایران شناسی در سایر کشورها داشته است.
دکترین تعامل سازنده در سیاست خارجی ایران و ژئوپلیتیک نوین عراق
حوزه های تخصصی:
جایگاه سیاست جغرافیایی (ژئوپلیتیک) و جغرافیای اقتصادی (ژئواکونومیک) ایران در جهان و جایگاه ایدئولوژیک و جغرافیای فرهنگی (ژئوکالچر) آن در جهان اسلام باعث شده تا این کشور خواسته یا ناخواسته در متن تحولات مهم جهانی قرار گیرد؛ ژئوپلیتیک ایران به علت قرار گرفتن در منطقه ای از جهان با حساسیت های امنیتی ـ سیاسی حاکم بر آن همواره دستخوش تغییرات عمده ای بوده است. ایران در راستای تامین توسعه، رفاه، امنیت و ارتقای منزلت بین المللی برای تحقق اهداف سند چشم انداز خود همواره در مسیر انتخابهای دشواری قرار داشته است؛ به گونه ای که نیازمند بررسی و تحلیل پیوسته ژئوپلیتیک خود و کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای است، تا بتواند با اتخاذ تعاملی سازنده و مؤثر در سیاست خارجی خود حداکثر فرصت را فراهم آورد و تهدیدهای ناشی از تغییرات ژئوپلیتیک پیرامون خود را به حداقل برساند. به ویژه لازم است از فرصتهای فراچنگ آمده در مرزهای غربی خود در ارتباط با مؤلفه های ژئوپلیتیک نوین عراق، برای منافع ملی خود اقدام کند. هدف این مقاله بررسی الزامات تعامل سازنده در سیاست خارجی ایران نسبت به عراق با توجه به ژئوپلیتیک نوین این کشور است.
تاثیر عوامل فیزیکی (باد و دما) بر ژئوپلیتیک منطقه خلیج فارس
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین شاخه های علوم سیاسی، ژئوپلیتیک یا جغرافیای سیاسی است. و یکی از عوامل مهم قابل بررسی در ژئوپلیتیک، رابطه بین آب و هوا و سیاست است. تاکنون اهمیت سیاسی منطقه خلیج فارس از دیدگاههای مختلف از جمله اهمیت سوق الجیشی، بازرگانی، اقتصادی، منابع سرشار انرژی نفت و گاز، منابع عظیم آبزیان دریایی و غیره مورد بررسی قرار گرفته، اما کمتر کسی اهمیت سیاسی منطقه خلیج فارس را با تاکید بر آب و هوای خاص این ناحیه مورد توجه قرار داده است. با توجه به اهمیت این موضوع، در این پژوهش سعی می شود علاوه بر شناخت و بررسی عوامل ژئوپلیتیکی منطقه خلیج فارس، به بررسی و شناخت آب و هوا (به خصوص وزش باد و دمای سطح آب) و تاثیر آن بر سیاست منطقه پرداخته شود.فرضیه مورد بررسی در این راستا عبارت است از: محدوده دمایی ثابت خلیج فارس (بین 5/22 تا 5/31)، منطقه امنی را برای تجارت در خلیج فارس ایجاد کرده و علاوه بر آن در حضور قدرتهای بزرگ تاثیرگذار است.روش تحقیق در این مقاله توصیفی ـ تحلیلی است، بدین معنا که ابتدا با روش توصیفی به اهمیت و شناخت عوامل ژئوپلیتیک منطقه خواهیم پرداخت و سپس به بررسی آب و هوا با استفاده از تجزیه و تحلیل داده های موجود با نرم افزارهای خاص از جمله مطلب و دلفی، در مورد باد و دمای سطح آب بین سالهای 2005ـ1999 (استخراج شده از داده های مربوط به دما و باد اطلس داده های لویتس و PODAAC و نیز با مقایسه با پایگاه داده های COADS و پایگاهNCEP به صورت تفکیک یک درجه در یک درجه طول و عرض جغرافیایی) پرداخته خواهد شد.از نتایج به دست آمده در این تحقیق این است که آب و هوای خاص خلیج فارس یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر ژئوپلیتیک منطقه، به خصوص در جذب ابرقدرتها و ایجاد مکان مناسب تجاری است.
ژئوپلیتیک انرژی دریای مازندران (2008-1991) و اهمیت ایران
حوزه های تخصصی:
منطقه ژئوپلیتیک دریای مازندران، هویت جدید خود را بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به دست آورده و به صورت یک منطقه فعال و دارای کارکردهای خاص است. خلا ناشی از فروپاشی شوروی، وجود منابع سرشار انرژی و مسائل مربوط به آن، سبب جلب توجه کشورهای فرامنطقه ای و سرازیر شدن شرکت های عمده سرمایه گذری به این منطقه شد. از این رو بسیاری از تحولات این منطقه متاثر از عامل انرژی و مسائل مربوط به خطوط لوله نفت و گاز و سیاست های مربوط به انتقال آن است. پویایی منطقه دریای مازندران بر بنیان های ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک استوار شده و کشمکش های رقابت آمیز قدرت های بزرگ در منطقه دریای مازندران، جنبه های استراتژیک نقش آفرینی های منطقه ای را حساس کرده است. در این رابطه ویژگی های جغرافیایی هر کشور، سیاست های خاصی را برای آن کشور به وجود می آورد. نیاز کشورهای محاط منطقه دریای مازندران به بازارهای جهانی و صادرات و واردات، به ویژه صادرات نفت و گاز که اقتصاد کشورهای منطقه در دهه های اخیر بر آن استور است و نیاز به ثبات سیاسی که وابسته به ثبات اقتصادی است، نیرومندترین جریانی است که به الگوی درون منطقه شکل دهد. از این رو بسیاری از تحولات این منطقه تاثیر گرفته از عامل انرژی و مسائل مربوط به خطوط لوله نفت و گاز و سیاست های مربوط به انتقال آن است. با توجه به اهمیت بحث انتقال انرژی از حوزه دریای مازندران، این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال است که ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک ممتاز چه نقشی می تواند در این منطقه ایفا کند.
چالش های ژئوپلیتیکی ایران در بهره برداری از منافع خود در خزر
حوزه های تخصصی:
منطقه خزر در وضعیت ژئوپلیتیک قدیم خود در دوره اتحاد شوروی در موقعیت حایل بین حوزه نفوذ دو ابرقدرت قرار داشت. ولی پس از فروپاشی شوروی به دنبال بروز ساختارهای جدید و ظهور سه کشور نوظهور در منطقه، مناسبات جدیدی بین حوزه های جغرافیا، قدرت و سیاست بر این منطقه حکمفرما شد. این مناسبات جدید منافع ایران در خزر را دچار تغییرات جدی کرد و تعریف های جدیدی از منافع ژئوپلیتیکی ایران در خزر را پدید آورد. دولت جمهوری اسلامی ایران نیز پس از فروپاشی شوروی همواره به دنبال احقاق منافع خود در این دریا بوده است، ولی موانع سیاسی و ژئوپلیتیک در این میان وجود داشته که باعث شده تا ایران از بخش مهمی از منافع خود در دریای خزر محروم شود. این مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی به دنبال بازنمایی علمی این موانع و ارایه راهکارهایی جهت حل این مشکل ها است.
جایگاه خلیج فارس در تحولات ژئواکونومی جهان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حوضچه خلیج فارس و کشورهای پیرامون آن، بزرگ ترین منبع غنی نفت و گاز جهان است که 40 درصد ذخایر گاز طبیعی و 5/61 درصد از ذخایر نفت جهان را در خود جای داده است. در این میان، ایران با دارا بودن 13/28 تریلیون متر مکعب گاز طبیعی(5/15 ذخایر جهانی) و 5/137 میلیارد بشکه نفت (5/11 ذخایر جهانی)، مهم ترین کشور منطقه از نظر ذخایر انرژی فسیلی است. از این رو بیش از پیش در کانون تحولات بین المللی انرژی قرار گرفته است. موقعیت مناسب جغرافیایی ایران و رشد فزاینده اقتصادیِ بازارهای شبه قاره هند، شرق آسیا و اروپا نیازمندی آنان به انرژی، به ویژه گاز طبیعی را افزایش داده و زمینه را برای احداث خطوط لوله گاز طبیعی از ایران به بازارهای مصرف ایجاد کرده است.
تبیین ژئوپلیتیک اثرگذاری انقلاب اسلامی بر سیاسی شدن شیعیان جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقوع انقلاب اسلامى در ایران به رهبرى امام خمینى(رحمه الله) یکى از رخدادهاى بزرگ نیمه دوم سده بیستم بود که باعث ایجاد تغییرات و تحولات فراوانى در کشورهاى منطقه و نیز در ساختار قدرت جهانى شد. رخ دادن انقلابى در این مقیاس، بدون تردید درون مرزهاى ملى کشور مبدا باقى نمى ماند; به خصوص اینکه از پشتوانه اى اعتقادى برخوردار باشد و نداى آرمان هاى انسانى را سر دهد. این انقلاب با برخوردارى از دیدگاه فرامرزى خود، کشورها و ملت هاى فراوانى را ـ به خصوص در خاورمیانه ـ تحت تاثیر قرار داد. این تاثیرگذارى عمدتاً در پیشبرد روند بیدارى و آگاهى مسلمانان و افزایش فعالیت هاى مؤثر دینى در کشورهاى اسلامى، بهویژه جوامع شیعى قابل مشاهده است. انقلاب اسلامى از یک طرف باعث شد مذهب شیعه مورد توجه قرار گرفته، به جهانیان معرفى شود و از طرف دیگر، جوامع شیعى در کشورهاى مختلف در اثر انقلاب اسلامى احساس خودباورى کرده، در جهت رشد و ارتقاى سیاسى گام برداشتند و موفق شدند برخى احزاب و تشکل هاى سیاسى را تاسیس یا تقویت کنند. اکنون آنان با تکامل نسبى فرایند سیاسى، در ساختارهاى سیاسى جوامع و کشورهاى خود نقش آفرینى مى کنند. این مقاله در صدد است با روش تحلیلى به تبیین ژئوپلیتیکى نقش انقلاب اسلامى در سیاسى شدن شیعیان بپردازد و ابعاد این موضوع را مطالعه کند.
دورنمای ژئوپلیتیک شیعه در عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار سعی شده است سامان ژئوپلیتیکی شیعیان در عراق آینده، تبیین شود. در ابتدا دو سناریوی اساسی درباره نظام سیاسی آینده عراق و ویژگی های هر کدام، مورد بررسی قرار گرفته است. با بررسی واقعیت های امروزی عراق می توان نتیجه گرفت از دو سناریوی نظام دموکراتیک مبتنی بر فدرالیسم و نظام استبدادی، شرایط برای تحقق سناریوی اول فراهم است.
با توجه به عناصر ژئوپلیتیکی در صورت وقوع نظام دموکراتیک مورد نظر، می توان به این نتیجه رسید که وزن و قلمرو ژئوپلیتیکی شیعیان ارتقا خواهد یافت. جمعیت، حکومت و نهادهای سیاسی، موقعیت و منابع طبیعی، از جمله عناصر ژئوپلیتیکی است که مورد بررسی قرار گرفته اند.
با توجه به تجزیه و تحلیل انجام شده، صحت فرضیه «در آینده وزن و قلمرو ژئوپلیتیکی شیعیان در داخل و خارج گسترش و تثبیت خواهد یافت»، اثبات شده است.
زمینه های همکاری و رقابت ایران و روسیه در آسیای مرکزی در چارچوب ژئوپلیتیک
حوزه های تخصصی:
با پایان یافتن رقابت ژئوراهبردی واشنگتن و مسکو در بسیاری از مناطق جهان بعد از جنگ سرد، چنین به نظر میرسد که در حوزه آسیای مرکزی و قفقاز این رقابت ها تازه آغاز شده است. رقابت میان قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای با هدف کسب برتریهای ژئوپلیتیک، توانایی شکل دهی به ساختارهای امنیتی، تسلط بر منابع انرژی و توسعه حوزه نفوذ است. مقاله پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی منافع و الگوهای رفتاری قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای در محیط ژئوپلیتیکی پس از جنگ سرد در آسیای مرکزی میپردازد و ضمن بررسی هدف ها و منافع ایران و روسیه به عنوان دو بازیگر اصلی در منطقه آسیای مرکزی، الگوی تعامل میان آنها را مشخص میکند که میتواند در قالب طیفی از رقابت تا همکاری معنا یابد. راهبرد تقابل و تضاد در روابط ایران و روسیه به سود هیچ یک نیست و راهبرد رقابت در بستر همکاری، بهتر میتواند تأمین کننده منافع ایران در آسیای مرکزی باشد.
اهداف کوتاه مدت و بلند مدت ایالات متحده آمریکا در تهاجم نظامی به افغانستان
حوزه های تخصصی:
حادثه یازدهم سپتامبر سر فصل جدیدی بر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا بود. این حادثه را می توان بزرگترین اعتراض به سیاست های ایالات متحده دانست. دولت آمریکا با این استدلال که مورد تهاجم عملیاتی تروریستی قرار گرفته، دفاع را حق خود دانست. از همان روزهای اول، انگشت اتهام به سوی شبکه القاعده متوجه شد. سپس دولت آمریکا با ارائه اسنادی این گروه را مسئول حوادث دانست و در مدت زمانی کوتاه نیروهای خود را برای حمله به افغانستان، مقر این گروه آماده نمود و با همکاری جامعه جهانی تحت عنوان مبارزه با تروریسم، توانست این کشور را به راحتی و در مدت زمانی کوتاه اشغال نماید. ایالات متحده تلاش کرد واقعه ی 11 سپتامبر را، ابزاری برای دستیابی اهدافش در سطح جهان تبدیل نماید. مبارزه با تروریسم و تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان را می توان به عنوان هدفی کوتاه مدت و دستاویزی برای هدف طولانی مدت این کشور برشمرد، اما آمریکا ورای مبارزه با تروریسم هدف بلندتری را دنبال می کرد. تثبیت هژمونی بر نظام جهانی را می توان به عنوان هدف بلند مدت ایالات متحده در تهاجم نظامی به افغانستان دانست که در سایه دست آویز قرار دادن هدف کوتاه مدتش درصدد دست یابی به آن بود. دولت آمریکا طی دکترینی پس از حادثه 11 سپتامبر جهان را به دو قطب دوست و دشمن تقسیم نمود تا بدین وسیله در جهت پایه گذاری و تثبیت هژمونی کشورش گام بردارد. افغانستان از ویژگی های ژئوپلیتیک ویژه ای برخوردار بود که ایالات متحده می توانست با حضور در آن به بهانه شعار مبارزه با تروریسم و بهره گیری از پتانسیل های این کشور راه را برای هدف بلند مدتش یعنی تثبیت هژمونی بر جامعه جهانی هموار سازد.
انقلاب اسلامی و نقش بین المللی ایران در منطقه -
حوزه های تخصصی:
فروپاشی شوروی پایانی بر سیطره نظام دو قطبی بر جهان و آغازی بر تلاش قدرتهای جهانی در جهت طرح و پیاده کردن نظام نوین دیگری برای جهان سیاسی بود. در این منازعه قدرت، از یکسو ایالات متحده سعی در پیاده کردن نظام نوین تک قطبی مورد نظر خود در جهان را دارد و از سوی دیگر قدرتهای دیگر همچون فرانسه، آلمان، چین، روسیه و.... خواهان ایجاد نظامی چند قطبی جهان هستند. نظام نوین جهانی مورد نظر ایالات متحده نظامی هرمی شکل و تک قطبی است ایالات متحده در رأس هرم در مقام داور نهایی در جهان ژئوپلتیک بوده و بقیه قدرت ها در رده های بعدی قرار گرفته اند. ایالات متحده در راستای تحقق این طرح برنامه وسیعی را برای حضور در مناطق مهم و حیاتی جهان به ویژه قلمرو رقبای خود تدارک دیده است. در این بین منطقه ژئوپلتیک خزر به دلایل ژئوپلتیک، ژئواکونومیک و ژئواسترانژِک جایگاه ویژه ای را در نظام نوین جهانی مورد نظر ایالات متحده پیدا کرده است.
ژئوپلیتیک تنگه هرمز و روابط ایران و عمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئوپلیتیک تنگه هرمز یکی از عوامل مؤثر و پایدار در روابط ایران و عمان است. ایران و عمان به ترتیب در بخش شمالی و جنوبی تنگه هرمز واقع شده اند. این امر به رغم تحولات منطقه ای و جهانی دو کشور را ملزم به داشتن روابط حسنه با یکدیگر کرده است. ایران و عمان رابطة تنگاتنگی میان حفظ امنیت تنگه هرمز و امنیت خود قائل هستند. این مسئله انگیزة دو کشور را به داشتن روابط نزدیک و دوستانه تشدید می کند. ایران و عمان به این حقیقت واقف هستند که هرچه تغییر کند، عامل جغرافیایی تغییر نمی کند. نزدیکی جغرافیایی ایران و عمان در تنگه هرمز، دورافتادگی جغرافیایی عمان از جهان عرب و اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژی تنگه هرمز ایران و عمان را ملزم به داشتن روابط حسنه با یکدیگر کرده است. بر همین اساس و به رغم اینکه عمان همواره روابط نزدیکی با امریکا داشته و به تازگی نیز روابط خود را با اسرائیل توسعه داده، اما این امر در روابط دوستانة ایران با آن کشور تأثیری نداشته است. در این مقاله نقش تنگه هرمز از نظر تاریخی، اقتصادی، استراتژیکی و امنیتی در روابط ایران و عمان مورد بررسی قرار می گیرد.
نقش آفرینی ضد ژئوپلیتیک در اندیشه های ژئوپلیتیکی
حوزه های تخصصی:
چکیده ژئوپلیتیک سنتی بر پایه مواضع قدرت و مزیت جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دولتها و طبقه مسلط جوامع و نقش موثر سیاستمداران بنا شده است، درحالی که در ژئو پلیتیک پسا نوگرا و انتقادی، می توان تاریخ را از دید کسانی که درگیر مقاومت در برابر دولتها و رفتار ژئوپلیتیکی آنها بوده اند نیز تبیین نمود، مقاومت هایی که اقتدار طبقه مسلط را به چالش کشیده وبه تعبیر روتلج، آن را «ضد ژئوپلیتیک» یا «ژئوپلیتیک از پایین» نام نهاد.
پیروی از منطق ژئوپلیتیک در بهره گیری از قدرت سخت، برای تحمیل ارزش های مورد علاقه، منجر به مقاومت فزاینده ملت ها گردیده و به عنوان مظاهر ""ضدژئوپلیتیک "" در برابر رفتارهای ""ژئوپلیتیک گرایانه"" تظاهر می نماید. فرضیه تحقیق بر پایه میزان اثر گذاری نیروهای نامریی قدرت در معادلات ژئوپلیتیکی و اراده مردمی و مقاومت، در برابر اراده نظام سلطه و رفتارهای ژئوپلیتیک گرایانه می باشد.
مقاله حاضر با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای به واکاوی و تشریح مفهومی پیچیده و دارای ابعاد متنوع می پردازد. نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن است که در تبیین عناصر قدرت، «اراده و مقاومت مردمی» عاملی اثر بخش در بر هم زنی معادلات سنتی قدرت است
تبیین جایگاه روش های اثباتی و فرااثباتی در مطالعات جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از مسایل مهم جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، اساسا روش شناسانه اند.موضوعات روش شناختی در ابتدا در دهه 50 و 60 با تحول رفتارگرایی در علوم سیاسی و روابط بین الملل، به جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک نیز وارد شد و بسیاری از پژوهشگران جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، تلاش کردند تا روش های علمی را در جغرافیای سیاسی به کار بگیرند. این امر واکنش مدافعان رهیافت های سنتی یا کلاسیک را موجب شد. در نتیجه، روش های دیگر ملهم از علم یا اثبات گرایی، مانند انتخاب عقلی و تجزیه و تحلیل ساختاری، توسعه یافت. این امر به نوبه خود روش های دیگر فرااثبات گرایی و از جمله نظریه های انتقادی و پسامدرنیسم را سبب گردید. این تحقیق تقسیم اساسی بین دو گروه از محققان روش های اثباتی و فرااثباتی را مورد مطالعه قرار داده است: 1- آن دسته از پژوهشگران جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک که معتقدند روش پوزیتیویستی می تواند برای تشریح علمی جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک به کار رود؛ و 2- آن دسته از پژوهشگران جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک که تصور می کنند این امر ناشدنی است و آنچه در پژوهش های جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک می توان بدان دست یافت. از لحاظ پژوهشی، تفسیر پدیده ها در قالب روش ه ای فرااثبات گرایی است. از این رو تحقیق حاضر صرفا به ماهیت و جایگاه این روش ها در مطالعات جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک پرداخته است و قصد سوق دادن پژوهشگران و اندیشمندان این رشته را به سوی روش خاصی مدنظر قرار نداده است. بلکه هدف اصلی این است که اگر در تحقیقی از روش اثباتی یا فرااثباتی استفاده شده است، پژوهشگر باید از چه اصول و معیارهایی پیروی کند تا مطالعه ای روشمند انجام داده باشد.
موقعیت ژئوپلیتیک ایران و تلاش های امریکا برای تثبیت هژمونی خود در جهان مطالعه موردی: طرح خاورمیانه بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از جنگ سرد و به دنبال حمله صدام به کویت، امریکا با اتکا به توانایی های سیاسی، اقتصادی و نظامی خود ایده نظم نوین جهانی را به رهبری خود مطرح کرد.پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 نیز امریکا با استفاده از فرصت به دست آمده و با این پیش فرض که دارای رسالت تاریخی برای برخورد با تهدیدهای جهانی است، سیاستی یک سونگر و قدرت محور در پیش گرفت. با توجه به اهمیت و بیلان نفت و گاز در انرژی جهانی و با توجه به این واقعیت که امریکا با دارا بودن 2 درصد ذخایر نفت جهان حدود 25 درصد نفت جهان را مصرف می کند، انگیزه لازم را برای این کشور به منظور تامین امنیت منابع نفت و گاز و مسیرهای انتقال آنها فراهم کرد، تا علاوه بر تامین نیازهای انرژی خود از طریق حضور و ایفای نقش موثر در امنیت منابع انرژی و مسیرهای انتقال آن، رقبای خود را نیز کنترل کند. اهمیت منابع نفت و گاز خاورمیانه و خزر، که حدود 70 درصد ذخایر نفت و 40 درصد ذخایر گاز جهان را دربر می گیرد، موجب شده است تا امریکا برای ایجاد بسترهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هم سو با منافع خود در منطقه خاورمیانه با هدف تثبیت هژمونی جهانی خود، طرح خاورمیانه بزرگ را مطرح سازد. این طرح به دلیل اینکه تهدیداتی را متوجه ایران می کند، مورد مخالفت ایران قرار گرفته است. بنابراین ایران با استفاده از وزن و جایگاه خود در خاورمیانه اجرای موفقیت آمیز طرح خاورمیانه بزرگ را با چالش مواجه می کند. مقاله حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که: با توجه به اینکه طرح خاورمیانه بزرگ در مسیر کمک به تثبیت هژمونی جهانی امریکاست، عدم هماهنگی ایران با این طرح، با توجه به وزن و جایگاه آن در خاورمیانه، چه تاثیری بر این طرح خواهد گذاشت؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که عدم هماهنگی و مخالفت ایران با طرح مذکور، آن را با چالش هایی مواجه می کند؛ و از آن سو، ایران نیز به دلیل این مخالفت هزینه هایی را متحمل می شود.
بنیان های ژئوپلیتیک ایالات متحده در نظام متحول شونده پسا جنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره جنگ سرد، قلمرو وابسته به تجارت جهانی دریایی و قدرت قاره ای اوراسیا مهمترین قلمروهای ژئواستراتژیک بودند، اما امروزه نقشه ژئوپلیتیک نظام جهانی در حال گذار، با نقشه قبلی آن متفاوت است. چهار منطقه از مناطق دهگانه ژئوپلیتیک در قلمرو دریایی قرار دارند. در نظام در حال گذار، هنوز قلمروهای ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک تثبیت نشده اند. انطباق قلمروهای ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک، تجزیه قلمروهای ژئواستراتژیک و ترکیب قلمروهای ژئوپلیتیک، از پیامدهای نظام استراتژیک پسا جنگ سرد است که به احتمال زیاد در آن حداقل پنج قلمرو ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک خواهیم داشت.نظام ژئواستراتژیک مبین این نکته اساسی است که کسب قدرت، جوهر تمام پارادیم های ژئوپلیتیک سنتی تا انتقادی است. از پارادیم ژئوپلیتیک سنتی برخاسته از سنت ارتدوکس تا ژئوپلیتیک نئولیبرال در نظام پسا چنگ سرد، این اصل همواره، رویکرد غالب جهت گیری های ژئوپلیتیک قدرت های هژمون بوده است. در دوره گذار نظام جهانی، ایالات متحده در تلاش است تا استراتژی و کدهای ژئوپلیتیک، قلمروهای مختلف را در راستای منافع جهانی خود تعریف نماید.گرایش ژئواستراتزی ایالات متحده در نظام جهانی و بخصوص در خاورمیانه، متاثر از شاخص های انتزاعی و انضمامی تحول در ساختار نظام ژئواستراتژیک است. در بین این شاخص ها نقش عوامل ژئوپلیتیک در دیپلماسی ایالات متحده چشمگیرتر است؛ اگر چه میزان تاثیر آنها در سه دوره سیاست خارجی آمریکا، از انزوای ژئواستراتژیک، نقش یابی استراتژیک و جهان گرایی متفاوت بوده است.ژئواستراتژی در سایه ژئوپلیتیک درونگان، مداخله گرایی استراتژیک تا واپس گرایی ژئوپلیتیک و مداخله گرایی گزینشی تا درون گرایی مقطعی سه گرایش عمده ژئوپلیتیک آمریکا را، تا جنگ سرد تشکیل داده است. در این میان منطقه خاورمیانه در پاناروما یا دورنمای تحولات ژئواستراتژی جهانی، همچنان از نقش پذیری هسته مرکزی برخوردار است.
کردستان عراق؛ هارتلند ژئوپلیتیکی اسراییل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشغال نظامی عراق توسط امریکا پس از حادثه 11 سپتامبر و سقوط رژیم بعث باعث ایجاد تغییرات ژئوپلیتیکی جدیدی در منطقه خاورمیانه پس از فروپاشی نظام دو قطبی شده است. رواج اصطلاحاتی مانند ""خاورمیانه جدید"" یا ""خاورمیانه بزرگ"" و تعابیر مشابه دیگر، از شکلگیری نقشه ژئوپلیتیکی نوینی در این منطقه حساس از جهان حکایت دارند. این تحولات زمینه را برای گسترش رقابت میان قدرتهای جهانی و منطقهای برای گسترش حضور و نفوذ در منطقه خاورمیانه و بهرهبرداری از شرایط نوین و ترتیبات ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی جدید فراهم نمودهاند. در این میان، خلأ استراتژیکی ناشی از سرنگونی صدام در عراق، فرصت مناسبی در اختیار اسراییل قرار داد تا با تمرکز بر منافع و اهداف ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی خود و طراحی و اجرای برنامههایی راهبردی در مناطق شمالی عراق نفوذ کرده و این مناطق را که از لحاظ ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک از اهمیتی اساسی در استراتژی سیاسی و نظامی اسراییل برخوردار میباشند، به عنوان هارتلند ژئوپلیتیکی خود مد نظر قرار دهد و از این طریق زمینه را برای اجرای طرحهای راهبردی خویش که در شعارهایی همچون ""اسراییل بزرگ"" و یا ایده ""از نیل تا فرات"" منعکس شدهاند، فراهم نماید.
مدل ژئوپلیتیکی امنیت منطقه ای: مطالعه موردی خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه گرایی از اواخر دهه 1980 در سیاست جهانی و تئوریهای روابط بین الملل نمود بارزی یافت اما ادبیات مطالعات منطقه ای و بویژه امنیت منطقه ای مدل مورد نیاز را برای تحلیل امنیت منطقه ای ارایه نمی نماید. از این منظر هدف مقاله ارایه چارچوب یا مدل تحلیلی امنیت منطقه ای است. اصولا در سیستم پیچیده درک امنیت واحدها بدون توجه به شبکه منطقه ای امکان پذیر نمی باشد. به این دلیل مقاله بر اساس تئوری شبکه و همچنین پارادیم ژئوپلیتیک، مدلی را طراحی می نماید که درک پیچیدگی های امنیت منطقه ای را امکانپذیر ساخته و چگونگی ارتباط اجزا متفاوت آن با یکدیگر را نشان می دهد. سرانجام نیز شبکه خاورمیانه به عنوان یک نمونه موردی تجزیه و تحلیل خواهد شد
امنیت انرژی و موقعیت ژئوانرژی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تحول گفتمان ژئواستراتژیک به گفتمان ژئواکونومیک در دهه های اخیر و ایفای نقش برتر اقتصاد در عرصه مناسبات جهانی، ژئوپلیتیک انرژی و امنیت آن ازجایگاه بالاتری در مناسبات بین المللی برخوردار شده است. در این عصر، مقوله انرژی بویژه نفت در امنیت انرژی ایجاد کشمکش های منطقه ای و بین المللی از نقش آفرینی بیشتری برخوردار شده است. از اینرو، مفاهیمی چون امنیت انرژی، ذخایر راهبردی، منابع نفتی، تولید کنندگان و مصرف کنندگان انرژی، خطوط انتقال نفت و گاز و امنیت این خطوط جایگاه خاص یافته است. در این عصر ایران از دو جنبه تولید و انتقال انرژی در کانون توجه و تعاملات بین المللی واقع شده است. ایران از یک طرف در مرکز بیضی استراتژیک انرژی هم از نظر نفت و هم گاز قرار داشته و از طرف دیگر در مسیر انتقال این انرژی به بازارهای بزرگ مصرف انرژی یعنی جنوب و شرق آسیا و اروپا قرار دارد. این ویژگی ها به طور بالقوه موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ویژه ای به ایران داده است که با ید تلاش شود با به فعلیت در آوردن این ظرفیت ها نسبت به ارتقای جایگاه کشور در عرصه های منطقه ای و جهانی اقدام کرد
بررسی انتقادی گفتمان جهان بدون مرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن در حال پیشروی و ایجاد تحول و دگرگون سازی فضای جغرافیایی- سیاسی دنیای فراروی ماست. درحالی که ما هر روز شاهد سرزمین زدایی و مرززدایی حوزه های زندگیمان هستیم، به نظر میرسد که جریان هایی فرامرزی به واسطه پیشرفت های تکنولوژیکی اخیر بیش از پیش ما را به رویای قالیچه پرنده نزدیک کرده است. فشردگی فضا- زمان، دهکده جهانی، لامکانی ها، جهان بدون مرز و بسیاری از مفاهیم دیگر که بیانگر جهانی شدن اقتصاد، فرهنگ، امنیت و البته اطلاعات هست زمانی تحقق می یابد که مرزها و موانع مختلف بی اهمیت و کمرنگ شده باشند. اما به نظر می رسد که آدمی همیشه شیفته ایجاد گلوگاه های جدید بوده و در این دنیایی که به آلیس در سرزمین عجایب شباهت دارد رویای قالیچه پرنده را به یاس و ناامیدی مبدل ساخته است. این مقاله با رویکردی نو واقع گرایی تلاش دارد تا اثبات نماید که نه تنها موانع و مرزها در مقابل جریانهای فراسرزمینی همانند اطلاعاتی شدن روزافزون فضای جهانی وجود دارد بلکه به دلیل ماهیت ژئوپلیتیکی و امنیتی جریان های مختلف اجتماعی – انسانی همانند اطلاعات، تبادل افکار، اندیشه و کالا ایجاد مرزها امری ذاتی می باشد. همچنین ذکر این نکته مهم است که منظور از مرز صرفا مرزهای فیزیکی نبوده بلکه وجود محدودیت ها و موانع ساختاری در فضای اطلاعات، اینترنت و غیره کلیت مرزها، حاکمیت و کنترل سرزمینی را به ذهن متبادر می سازد