مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
ژئوپلیتیک
حوزه های تخصصی:
توجه به اهمیت امنیتی و اقتصادی مناطق دریایی در سیاست خارجی روسیه در سال های اخیر افزایش یافته است. روسیه نفوذ و کنترل بر دریاهای مهم را از بنیادهای خیزش و تحکیم جایگاه خود در سیاست بین الملل می داند. از این رو برنامه های تقویت و نوسازی گسترده ای در حوزه نیروی دریایی در پیش گرفته است. روسیه که به دنبال بازپس گیری جایگاه خود در سیاست بین الملل است، به راستی قدرتی بزرگ نخواهد بود؛ مگر اینکه همانند بیشتر قدرت های بزرگ از گذشته تاکنون همچون انگلیس، آمریکا و چین که با افزایش قدرت، حضور گسترده تری در مناطق آبی جهان پیدا می کنند، در «اقیانوس جهانی» حضور پر رنگ تری داشته باشد؛ بنابراین مسئله کنترل و تسلط بر مناطق آبی مهم جهان در مواردی همچون گرجستان، اوکراین و سوریه از مؤلفه های اصلی تبیین کننده رفتار روسیه در سال های اخیر است. همچنین روسیه همانند همه قدرت های بزرگ جهان تلاش می کند تا در خارج از مرزهای خود حضور نظامی داشته باشد. بر این مبنا این نوشتار در پی پاسخ گویی به این پرسش است که علت مداخله نظامی روسیه در بحران های اوکراین و سوریه چیست؟ در پاسخ گفته می شود که حفظ و تقویت کنترل روسیه بر دریاهای سیاه و مدیترانه از عامل های اصلی حضور این کشور در اوکراین و سوریه بوده است. با توجه به اینکه روسیه هم در اوکراین و هم در سوریه پایگاه های دریایی دارد با مداخله در این دو کشور به دنبال آن است که پایگاه های سواستوپول و ترتوس را حفظ کند و از این راه تسلط خود را بر این مناطق مهم تقویت کند.
ارزیابی عوامل ژئوپلیتیکی، تهدیدها و مخاطرات مناطق مرزی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
167 - 186
حوزه های تخصصی:
مرزها از مفاهیم دائمی و ماندگار در جغرافیای سیاسی می باشند و نقش مهمی در زندگی اجتماعی- اقتصادی ساکنان پیرامون خود دارند. مرز میان دو کشور ایران و عراق همواره در شکل دهی به مناسبات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم مرزنشین نقش اساسی داشته است. این مرز گاهی زمینه تنش و زمانی نیز زمینه همکاری دو کشور را فراهم ساخته است. استان کرمانشاه با بیش از 3۷۰ کیلومتر مرز بین المللی مشترک با کشور عراق، داشتن شش شهرستان مرزی با ظرفیت های بالای طبیعی و انسانی (منابع معدنی، نفت، کشاورزی، تفاوت های مرزی و تنوعات قومی-مذهبی و...) از اهمیت ژئوپلیتیکی خاصی برخوردار است. این مقاله با روش تحقیق توصیفی–تحلیلی و به صورت مطالعه اسنادی و کتابخانه ای با نگاهی ژئوپلیتیکی-استراتژیکی به بررسی مرزهای استان کرمانشاه می پردازد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که هر چند ژئوپلیتیک حاکم، در شرایط فعلی مبتنی بر صلح است؛ اما پاره ای از تهدیدات هنوز در جای خود باقی مانده است و احتمالاً در آینده نیز به دلیل ماهیت مرز بر میزان آن افزوده خواهد شد؛ ازاین رو توجه به هوشمندسازی، دیوارسازی و تقویت سازه ها در مرز بین دو کشور با توجه به روند روبه رشد تهدیدهای نظامی-اجتماعی، از جمله ضروریات اصلی نهادهای رسمی کشور است.
تحلیل عوامل ژئوپلیتیکی شکل گیری ائتلاف نظامی عربی در منطقه جنوب غرب آسیا و آثار آن بر امنیت جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۶)
1011 - 1027
حوزه های تخصصی:
منطقه ژئوپلیتیکی جنوب غرب آسیا به دلیل نقش آفرینی قدرت های فرامنطقه ای همواره با تحولات فراوانی مواجه بوده است. در ماه های اخیر نیز برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس به اقداماتی برای شکل دهی به ائتلاف نظامی عربی در این منطقه پرداخته اند. با توجه به افزایش تنش ها میان ایران و عربستان، حمایت همه جانبه آمریکا از عربستان در تقابل با ایران و افزایش تلاش ها برای شکل گیری ائتلاف نظامی عربی علیه ایران، در پژوهش حاضر برمبنای نظریه نوواقع گرایی، بهشناسایی و تحلیل عوامل ژئوپلیتیکی مؤثر بر شکل گیری این ائتلاف نظامی و آثار احتمالی آن بر امنیت ملی ایران پرداخته شد. برای این منظور از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع و نظر کارشناسان استفاده شد. تحلیل یافته ها نیز به کمک نرم افزار میک مک و مدل دلفی صورت گرفت. براساس نتایج مطالعه پیش رو، هریک از مؤلفه های جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و اجتماعی به میزانی مشخص در شکل دهی ائتلاف نظامی عربی تأثیرگذارند. ایالات متحده آمریکا نیز براساس نظریه هژمونی اثری مستقیم در این امر دارد. همچنین درصورت تداوم شرایط موجود و شکل گیری ائتلاف یادشده، امنیت ایران در ابعاد گوناگون، به ویژه ابعاد اقتصادی و نظامی آسیب خواهد دید و میزان نفوذ ژئوپلیتیکی آن در منطقه کاهش چشمگیری خواهد یافت. براین اساس ایران باید ضمن تلاش برای بهبود مناسبات با کشورهای حاشیه خلیج فارس، درباره خطرهای این ائتلاف با دیگر بازیگران منطقه رایزنی کند.
مؤلفه های ژئوپلیتیکی سیاست خارجی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
1 - 25
حوزه های تخصصی:
روابط خارجی روسیه پس از یک دوره بی ثباتی و درگیری با مسائل و دشواری های گوناگون در دهه ۱۹۹۰، از سال ۲۰۰۰ و با روی کار آمدن ولادیمیر پوتین به یک وضعیت به نسبت متعادلی رسید. ارزیابی بسیاری از تحلیلگران از سیاست خارجی روسیه این است که مسکو با استفاده از مزیت های ژئوپلیتیکی خود به دنبال احیای جایگاه یک قدرت بزرگ است. در این مقاله با شاخص بندی سیاست خارجی روسیه، نویسندگان توضیح می دهند چرا بدون توسل به نظریه های کلانتر ژئوپلیتیک و روابط بین الملل، با استفاده از نظریه واقع گرایی نوکلاسیک می توان به تجزیه و تحلیل سیاست خارجی روسیه با توجه به به تأثیر مؤلفه های ژئوپلیتیکی پرداخت. مفروض نویسندگان این است که از آغاز هزاره سوم نوعی تداوم و پیوستگی در سیاست خارجی روسیه وجود داشته که به شناخت مؤلفه ها و متغیرهای دخیل در آن و تاحدی پیش بینی سیاست خارجی روسیه در آینده نزدیک کمک کرده است. بر اساس یافته های پژوهش آنان، نظریه واقع گرایی و به طور ویژه واقع گرایی نوکلاسیک، برای تحلیل سیاست خارجی روسیه مناسب به نظر می رسد. واقع گرایی نوکلاسیک نه تنها از قدرت بیشتری برای وزن دادن به مؤلفه های مؤثر بر سیاست خارجی روسیه، بلکه از قدرت بیشتر برای تبیین انگیزه ها، اهداف، فرآیند تصمیم گیری و رفتارهای آن برخوردار است. در واقع گرایی نوکلاسیک به دولت تنها یک بازیگر منفعل نیست. واقع گراهای نوکلاسیک به جای این فرضیه که دولت ها در جستجوی امنیت هستند، این فرض را در نظر می گیرند که دولت ها به دلیل بی اطمینانی ناشی از آنارشی بین المللی، به دنبال کنترل و شکل دادن به محیط بین المللی هستند. بر این اساس دولت ها بدون در نظر گرفتن بسیاری از روش ها که ممکن است منافع آنها را تعریف کند، در پی افزایش نفوذ و گسترش توان عملیاتی خود هستند.
تبیین مفهومی ژئوپلیتیک شیعه (ارئه تعریفی جدید)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
58 - 81
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیمی که در دو دهه گذشته بهشدت مورد توجه و علاقه محققان و نویسندگان حوزه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک به خصوص در ایران قرار گرفته مفهوم ژئوپلیتیک شیعه است. حجم مقالات، مطالب و کتب منتشر شده در این زمینه بهگونه جالب توجهی رو به افزایش است. این در حالی است که بسیاری از این مطالب یا تعریف مشخص و روشنی از ژئوپلیتیک شیعه ارائه نکرده و یا برداشتهای نامرتبط و گاه ضد و نقیضی از آن داشتهاند. به نظر میرسد عدم شفافیت و ثبات نسبی در این اصطلاح، روز به روز بر ابهام آن افزوده و سرگردانی ها و مشکلاتی را در آینده بهوجود خواهد آورد. بنابراین تبیین مفهومی و ارائه تعریفی نسبتاً جامع که بتواند به هویت علمی آن کمک کند ضرورتی غیرقابل انکار است. در این مقاله نگارنده با روش توصیفی تحلیلی، ضمن بررسی تعاریف و دیدگاههای ارائه شده از سوی صاحبنظران و نویسندگان درباره ژئوپلیتیک شیعه، تعریف جدیدی را بر پایه واقعیتهای علمی و جغرافیایی ارائه میدهد که نسبت به دیگر تعاریف از جامعیّت بیشتری برخوردار است. بر این اساس در تعریف جدید، ماهیت پویای تحولات سیاسی و نسبت اثرگذاری و اثرپذیری آنها با واقعیتهای جغرافیایی اصالت داشته و مورد توجه بیشتری قرار گرفته است.
تأثیر استراتژی آمریکا بر تحولات کردستان عراق از سال 1971 تا2014(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استراتژی های قدرت های بزرگ در مناطق ژئوپلیتیکی جهان تابع متغیرهای مختلفی است. این قدرت ها در تمام کره زمین به دنبال پایداری و حفظ برتری بوده و این روش را به واسطه ابزارهای مختلفی اعمال می نمایند. یکی از دلایل منابع و ریشه های پایداری قدرت های جهانی حضور و کنش آن ها در گستره جهانی و دخالت و تأثیرگذاری آن ها بر فرایندهای جهانی است. با پایان جنگ جهانی دوم ایالات متحده به عنوان قدرت تأثیرگذار جهانی مطرح شد. رقابت ایالات متحده با شوروی، شکل گیری بلوک های جهانی در دو مقیاس را در پی داشت. لذا دو قدرت شوروی و ایالات متحده به عنوان بازیگران جدید، استراتژی های ژئوپلیتیکی خود را پیگیری کردند. با خروج بریتانیا از شرق کانال سوئز در سال 1971، ایالات متحده بازیگر فعال در کنش های این بخش از جهان شد. کردستان به عنوان بخشی از این فضا، در بخش شمالی عراق تحت تأثیرجریان های قدرتی قرار گرفت. در این پژوهش تأثیرگذاری ایالات متحده و تداوم آن در دوره های بعد در ارتباط با کردستان شمال عراق مورد مطالعه قرار گرفته است. تا الگوی رفتاری یک قدرت بزرگ در یک منطقه ژئوپلیتیکی ویژه تحلیل گردد. ازاین رو پژوهش حاضر در تلاش است با روش تحلیلی و توصیفی به این سؤال پاسخ دهد: که استراتژی آمریکا چه تأثیراتی بر تحولات کردستان عراق از سال 1971 تا 2014 داشته است؟نتایج پژوهش نشان می دهد که رابطه آمریکا با کردستان عراق از الگوی بی طرفی یا مداخله محدود در دوره جنگ سرد تا الگوی تعاملی پس از پایان جنگ سرد پیروی کرده است. استراتژی آمریکا در وضعیت بی طرفی اثرات متفاوتی بر توسعه سیاسی، اقتصادی و نظامی کردها داشته و در دوره تعاملی توسعه سیاسی، نظامی و اقتصادی کردها را در پی داشته است. این الگوی تعاملی، مسیر توسعه تعاملات همه جانبه یک قدرت بزرگ را در جنوب غرب آسیا از یک فضای میکرو فراهم کرده است. به گونه ای که بستر نوعی خودگردانی با اختیارات گسترده در شمال عراق را بهوجود آورده است.
تبیین مفهوم ژئواکونومی (اقتصاد ژئوپلیتیکی) و توصیه هایی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
56 - 82
حوزه های تخصصی:
ژئوپلیتیک شامل سه عنصر جغرافیا، سیاست و قدرت است. اقتصاد از طرفی یکی از ابعاد فضای جغرافیایی و از طرف دیگر یکی از ابعاد قدرت است. ژئوپلیتیک بهطور ذاتی در دو عنصر از سه عنصر تشکیلدهنده خود یعنی جغرافیا و قدرت با اقتصاد پیوند خورده و به آن توجه می نماید. بنابراین چنانچه اقتصاد با قدرت و سیاست پیوند بخورد و با جغرافیا نیز عجین شود، در حوزه ژئوپلیتیک قرار میگیرد که در این صورت ژئواکونومی به عنوان بُعد اقتصادی ژئوپلیتیک شکل میگیرد که در زیر مجموعه جغرافیای سیاسی قرار دارد. اگرچه از قدیم استفاده از ابزارهای اقتصادی در سیاست وجود داشته ولی پس از جنگ سرد و جهانیشدن که رویکردهای اقتصادی مورد توجه بیشتر قرار گرفتند، بحث ژئواکونومی نیز روزبه روز در سیاستهای داخلی و خارجی و بهعنوان یک روش نوین کشورداری مطرح شد. با وجود اینکه از نظر نسبت، ژئواکونومی شاخهای از ژئوپلیتیک است، ولی تفاوت هایی با آن دارد و بازیگران متعددی در آن درگیر میشوند که بر پیچیدگی این رویکرد می افزاید. ابزارهای مورد استفاده در ژئواکونومی نیز علاوه بر تعدد و تنوع زیاد، عمدتاً از نوع ابزارهای قدرت نرم بوده بر پیچیدگی نظام بینالملل میافزایند. در سیاست داخلی و امور کشورداری نیز توجه به این رویکرد موجب تقویت زیربناها و زیرساخت های قدرت ملی شده و به افزایش وزن ژئوپلیتیکی کشور کمک میکند که این امر موجب تغییر رفتار و جایگاه کشور در نظام ژئوپلیتیک در راستای تحصیل منافع ملی میشود. در خصوص ایران بهنظر میرسد تحلیل مسائل کشور از دیدگاه ژئواکونومیک میتواند موجب باز شدن زاویه جدید و واقعبینانهای به فهم مسائل شده و راهکارها و راهبردهای تجویزی را بیش از پیش دقیقتر و مفیدتر می نماید.
بررسی عوامل ژئوپلیتیکی تمایل آمریکا به شکل گیری ائتلاف نظامی عربی در خلیج فارس و آثار آن بر امنیت جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
83 - 108
حوزه های تخصصی:
منطقه ژئوپلیتیکی جنوب غرب آسیا که به واسطهنقش آفرینیقدرت های فرامنطقهای همواره درگیر تحولات فراوانی بوده است، در ماه های اخیر نیز شاهد تلاش هایی از سوی ایالات متحده آمریکا و کشورهای عربی هم پیمانانش در حاشیه خلیج فارس برایشکل دهی به یک ائتلاف نظامی عربی و ضد ایرانی بود.با توجه به افزایش تنش و درگیری میان ایران و عربستان سعودی، حمایت همه جانبه آمریکا از این کشور در تقابل با ایران و نیز افزایش تلاش هابرای شکل دهی به این ائتلاف،پژوهش حاضر بر آن شد تا با بهره گیری از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع و استفاده از نظر کارشناسان به بررسی کیفیت و نقش عوامل ژئوپلیتیکی مؤثر بر تمایل آمریکا در شکل گیری این ائتلاف بپردازد و بر اساس نظریه هاینوواقع گرایی و الگوهای مختلف روابط ژئوپلیتیکی، نقش این قدرت را در این مسیر ارزیابی کند. در این پژوهش که با استفاده از نرم افزار میک مک و مدل دلفی نسبت به تحلیلیافته ها اقدام شد. نتایج به دست آمده نشان داد نقش آفرینی های آمریکا احتمال شکل گیری یک ائتلاف نظامی عربی و ضد ایرانی را در خلیج فارس افزایش داده است و این وضعیت در صورت استمرار امنیت ایران را در ابعاد مختلف به ویژه ابعاد اقتصادی و نظامی دچار مشکل خواهد کرد.
بازآرایی ژئوپلیتیکی در دریای جنوبی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
168 - 196
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال بررسی چگونگی بازآرایی ژئوپلیتیکی منازعه دریای جنوبی چین و همچنین تبیین راهبردهای بازیگران اصلی آن است.چین با اتخاذ سیاست ابهام استراتژیک در تلاش است تا هم از ادعاهای سرزمینی خود پشتیبانی کند و هم روابط خود با کشورهای همسایه را مدیریت کند. در مقابل کشورهای همسایه تلاش کرده اند تا بهنحوی بر قدرت خود افزوده و موازنه قدرت را به نحوی در برابر توسعه طلبی های چین برقرار سازند. در این راستا کشورهای ساحلی اقدام به تقویت نیروی دریایی خود کرده، تلاش در جهت حل اختلافات درونی را در دستور کار قرار داده و نیز برای استفاده از چتر امنیتی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای به مذاکره پرداخته اند.آمریکا سیاست موازنه بدون مهار را در قبال چین در پیش گرفته است و تلاش می کند تا چین را در چارچوب نظم فعلی بین المللی هدایت کند. اینپژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای انجام شده است.
تحلیل اقدامات ژئوپلیتیکی داعش بر اساس مدل مفهومی والرشتاین – تیلور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
190 - 219
حوزه های تخصصی:
اقدامات ژئوپلیتیکی داعش را می توان به عنوان پاسخی به عملکرد اقتصادی-سیاسی کشورهای مرکز نسبت به کشورهای پیرامون در قالب پدیده جهانی شدن و عدم شناسایی فرهنگی-هویتی ملّت های پیرامونی از سوی قدرت های مرکز دانست. پدیده ی "داعش" به عنوان جریانی نوظهور سبب بروز تغییرات عمده ی ای در منطقه ی خاورمیانه به طور ویژه و در سراسر جهان شده است. اقدامات داعش را می توان در سه حوزه ی سرزمین و مرز، جمعیّت و ملّت و دولت و نظام سیاسی تحلیل نمود در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که از منظر جغرافیای سیاسی، داعش نسبت به پدیده جهانی شدن چه واکنشی از خود نشان داده است؟ فرضیه ما این است که با توجه به اینکه جغرافیای تولّد و رشد جریان داعش مربوط به کشورهای حوزه پیرامونی و استثمار شده به خصوص در خاور میانه است، مطابق نظریه نظام جهانی والرشتاین و سیاست شناسایی تیلور می توان گفت داعش، در سه حوزه ی سرزمین، جمعیّت و حکومت، در تقابل با نظام جهانی واکنش نشان داده است.
بازگشت به ژئوپلیتیک: بررسی سیر تحول سیاست های اتحادیه اروپا در قبال خاورمیانه و شمال آفریقا و الزامات آن برای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
104 - 129
حوزه های تخصصی:
تحولات سال های اخیر، منطقه خاورمیانه و شما آفریقا را در نقطه عطف ژئوپلیتیکی خود قرار داده و بیش از هر زمان دیگری اتحادیه اروپا را به چالش کشیده است؛ تا حدی که امروزه بخش مهمی از تهدیداتی که این اتحادیه فراروی خود می بیند از همسایگی جنوبی آن یعنی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نشئت می گیرند. نگرش اتحادیه اروپا به این منطقه از زمان پایان جنگ سرد تا به امروز همواره درحال تغییر و تکامل بوده و به نوبه خود به واسطه برداشت های متفاوت از خود، روابط بین منطقه ای و عرصه فرامنطقه ای، به سیاست های متفاوت و گاه متضاد انجامیده است. این مقاله با استفاده از یک الگوی نظری گلچینی به دنبال تحلیل سیاست های مناطق در قبال هم در دوره های مختلف به طور عام، و رویکرد اتحادیه اروپا در قبال منطقه خاورمیانه و شما آفریقا به شکل خاص است و نشان می دهد که چگونه اهمیت ژئوپلیتیک در عرصه منطقه ای و جهانی بازاحیا شده است. مقاله به دنبال پاسخ به این سوال است که سیاست اتحادیه اروپا در قبال این منطقه از دهه 1990 تا به امروز چه تغییراتی به خود دیده است و دلایل چنین تغییراتی چیست؟ برای پاسخ به این پرسش، مقاله با استفاده از روش تفسیری و تبیینی و با بهره مندی از منابع کتابخانه ای، در ابتدا چارچوب نظریِ طراحی شده برای سیاست مناطق در قبال یکدیگر را شرح می دهد؛ سپس، منافع و چالش های کنونی اتحادیه اروپا در این منطقه را بررسی می کند ؛ و در ادامه در پرتوی چارچوب نظریِ ارائه شده در این نوشتار، یک تحلیل سه سطحیِ درباره بازگشت اتحادیه اروپا به ژئوپلیتیک در قبال این منطقه را ارائه می نماید؛ در ادامه نیز تلاش می شود انعکاس «بازگشت به ژئوپلیتیکِ» اتحادیه اروپا در سیاست های آن در قبال منطقه مورد بررسی قرار گیرد. در پایان نیز، ضمن ارایه جمعبندی و ذکر دستاوردهای پژوهشی احتمالیِ این مقاله، الزاماتی که آنها می توانند برای سیاستگذاری خارجی جمهوری اسلامی ایران، بویژه در قبال اتحادیه اروپایی داشته باشند، خاطرنشان می گردد.
ناکامی اشتراکات ژئوپلیتیکی و ژئوکالچری در همگرا ساختن ایران و کشورهای آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
149 - 164
حوزه های تخصصی:
یک باور عمومی شایعی وجود دارد که مولفه های ژئوپلیتیکی، عناصر مشترک فرهنگی، تاریخی و سیاسی می توانند در همگرا کردن کشورهای یک منطقه نقش کلیدی داشته باشند. با وجود چنین اشتراکاتی، ایران و کشورهای آسیای مرکزی در برقراری تعامل های معنادار بر اساس این اشتراکات، و در نتیجه در همگرایی حول محور آنها، ناکام بودهاند. بنابراین مسأله اصلی این مقاله این است که با وجود مؤلفه های ژئوپلیتیکی، ژئوکالچری و ژئواستراتژیکی، چرا ایران و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در ایجاد یک همگرایی و تعامل معنادار منطقه ای ناکام بودهاند. یافته های این مقاله حاکی از آن است که یک عامل مهم در این زمینه، نبود پیوندهای ذهنی است. برای ایجاد همگرایی، این اشتراکات باید به ارزشهای مشترک، به تفکر مشترک و نهایتاً به پیوند ذهنی ترجمه شوند. پیوند ذهنی می تواند همه مؤلفه های مشترک دیگر را به عواملی برای همگرایی منطقه ای ترجمه کند. بدون چنین پیوندی، شکل گیری همگرایی منطقه ای تقریباً ناممکن است. بحث می شود که عوامل مختلفی در سطوح فرامنطقه ای، منطقه ای و داخلی وجود دارند که مانع از شکل گیری این پیوند ذهنی بین ایران و کشورهای این منطقه شده اند.
ژئواکونومی به عنوان مفهوم و چارچوب اجرایی در سیاست خارجی، مطالعه موردی: چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
209 - 232
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که اقتصاد یک عامل تعیین کننده در سیاست خارجی چین به شمار می رود و با توجه تغییر ماهیت رقابتها در ساختار رقابتی جهان کنونی حول محول مناسبات اقتصادی این مقاله به دنبال تجزیه و تحلیل سیاست خارجی چین بر اساس تحولات جدید از منظر ژئواکونومیکی می باشد. از زمان آغاز دوره اصلاحات، این عامل نیروی محرکه رشد و توسعه چین به شمار می رود. در نتیجه، سیاست مشارکت سازنده با دنیای خارج، به ویژه پیشرفته، به نقطه تمرکز سیاست خارجی چین تبدیل شده است. با این حال، با کاهش رشد اقتصادی چین از آغاز سال های 2010، رهبران کشور به منظور حفظ رشد اقتصادی و جلوگیری از تله "درآمد متوسط"، "وابستگی به مصرف داخلی" بر "مدل سرمایه گذاری خارجی" تأکید کردند. این تحولات پیامدهای مهمی برای سیاست خارجی داشته چین در بر داشته است. مهمترین بازنمودهای سیاست خارجی اقتصاد پایه را می توان در گزاره های ذیل خلاصه کرد: حفظ و حتی تقویت تعهدات چین به موسسات مالی موجود؛ تاکید بر نقش بازار؛ تمرکز بر آسیا؛ تقویت روابط اقتصادی با شرق و غرب جغرافیایی آسیا؛ ایجاد موسسات و طرح های چندجانبه اقتصادی جدید و همچنین تلاش برای حفظ و تقویت روابط اقتصادی با ایالات متحده که توسط دونالد ترامپ با فشار مواجهه بوده است. روش به کار گرفته شده در مقاله توصیفی – تحلیلی بوده و منابع مورد استفاده نیز بیشتر ماهیت کتابخانه ای و اینترنتی دارند.
تبیین قلمروگستری سازمان های بنیادگرا در دولت های شکننده (مطالعه موردی:داعش در لیبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنیادگرایی یکی از مسائل امنیتی جهان امروز است و قلمرویابی و قلمروگستری گروه های بنیادگرای تروریستی بخش عمده ای از ادبیات امنیتی جهان را به خود معطوف داشته است. طی یک دهه گذشته جنوب باختری آسیا و شمال آفریقا برخاسته از بحران های داخلی و مداخله قدرت های فرامنطقه ای کانون پیدایش و گسترش اندیشه های افراطی گرایانه شده به گونه ای که هزینه های کلانی بر کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای جهان تحمیل کرده است. در این میان، شمال قاره آفریقا و به طور مشخص کشور لیبی به عنوان دولت شکننده برخاسته از عوامل درونی و نقش آفرینی قدرت های مداخله گر منطقه ای فرصت های مناسبی برای رشد و گسترش سازمان بنیادگرای داعش فراهم ساخته است. روش شناسی حاکم بر پژوهش حاضر ماهیت توصیفی-تحلیلی دارد و داده های مورد نیاز آن به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. تحقیق پیش روی، بر این فرضیه استوار است که برخاسته از عوامل و زمینه های داخلی و مداخله قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای زمینه قلمروگستری سازمان های بنیادگرایی چون داعش را در لیبی فراهم آورده است.نتیجه پژوهش نشان داد که شکنندگی دولت در شمال آفریقا به ویژه لیبی زمینه قلمرویابی و قلمروگستری داعش را فراهم کرده است.
امنیت و توسعه؛ رویکردی ژئوپلیتیکی به توسعه و توازن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیستم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۷۸)
129 - 158
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با برجسته کردن رابطه امنیت و توسعه در چارچوب معادلات ژئوپلیتیک منطقه ای، تلاش می شود تصویری متفاوت از اثرگذاری معادلات امنیتی فراملی بر توسعه و توازن در ایران ارائه شود. به باور نگارنده، ارتباط میان دو سطح داخلی و بین المللی از طریق معادلات امنیتی و ساختار ژئوپلیتیک منطقه ای، زوایای متفاوتی را در این زمینه پیش رو می نهد. بر این اساس، پرسش اصلی مقاله این است که معادلات امنیتی و ساختار ژئوپلیتیک منطقه ای چه تأثیری بر توسعه و توازن در ایران داشته اند؟ در پاسخ به این پرسش، این فرضیه مطرح می شود که ویژگی های محیط امنیتی خاورمیانه باعث ناپایداری و نامتوازنی توسعه در ایران شده است.
تحلیل ژئوپلیتیک روابط ایران و هند در چارچوب وابستگی های متقابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به گواه اسناد تاریخی روابط دو کشور ایران و هند دارای پیشینه ای به درازای پنج هزار سال است. ولی به شکل دولت های مدرن امروزی، روابط دو کشور بلافاصله پس از استقلال هند از پاکستان در ۱۹۴۷ برقرار شد و علی رغم نقش متغیرهای مداخله ای، در قبل و پس از انقلاب، دو کشور هیچ گاه وارد تنش جدی نشدند و همواره در پی تنش زدایی و رفع ابهام در روابط مابین بودند. هم اکنون نیز ایران و هند به تبعیت از وابستگی های متقابل و نگرانی های مشترک، مناسبات قابل قبول و روبه جلویی دارند. بر این اساس سؤال اصلی این پژوهش این گونه است که زمینههای تنش زدایی و میل به همکاری های مشترک ژئوپلیتیکی ایران و هند متأثر از چه عواملی هستند؟ در پاسخ به سؤال پژوهش، این فرضیه مطرح است که طیفی از وابستگی های متقابل، مانع هرگونه تنش بین دو کشور شده است؛ لذا در بسیاری از زمینه ها دو کشور، میل به تعامل و همکاری دارند. عواملی نظیر: ملاحظات و نگرانی های مشترک امنیتی، منافع مشترک درحوزه انرژی، موقعیت مناسب ایران در دسترسی هند به افغانستان و آسیای مرکزی، نقش بندر دریایی چابهار در کریدور شمال- جنوب، منافع و مشارکت (استراتژیکی، اقتصادی و عمرانی) در افغانستان از جمله مواردی اند که باعث وابستگی متقابل منافع ایران و هند هستند و به خودی خود زمینههای همکاری و تعامل دوسویه دو کشور را فراهم آوردند. غیر از این، پیش بینی می شود با حصول توافق هسته ای ایران و قدرت های جهانی، روابط هند و ایران گسترش چشم گیری داشته باشد. به ویژه اینکه برخورداری هند از رشد بالای اقتصادی، بهره مندی از مؤلفه های قدرت (نرم و سخت) و توان بالای تکنولوژیک؛ فرصت های مناسبی را نیز فراروی ایران قرار می دهد. این پژوهش براساس ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات موردنیاز به شیوه کتابخانه ای و براساس مراجعه به منابع معتبر کتب، مقالات و گزارشات مستند گردآوری شده است.
تجزیه و تحلیل رویکرد عربستان سعودی نسبت به تحولات سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوریه از جمله کشورهایی است که تحت تأثیر تحولات 2011 خاورمیانه و شمال آفریقا قرار گرفت. رویکرد عربستان سعودی به عنوان بازیگر مهم و تأثیرگذار منطقه ای، از جهات مختلف حائز اهمیت فراوان است. عربستان سعودی به دنبال گسترش نقش آفرینی و جلوگیری از نفوذ ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی ایران در منطقه است. از نگاه ریاض، سرنگونی اسد در دمشق باعث تضعیف محور مقاومت و کاهش نفوذ منطقه ای ایران و مهار آن می شود. در این راستا، عربستان سعودی در تعریفی هویتی، حمایت و پشتیبانی از معارضین سوری را در جهت اهداف و منافع خود قلمداد می کند و در راستای تغییر و دگرگونی در نظام سیاسی سوریه مبادرت می ورزد. سؤال اصلی پژوهش این است که عربستان سعودی نسبت به تحولات سوریه چه رویکردی را دنبال می کند؟ فرضیه قابل طرح این است که عربستان درصدد است تا با حمایت از معارضان در مقابل رژیم سیاسی سوریه و براندازی نظام سیاسی این کشور، موازنه قدرت منطقه ای را به نفع خود تغییر داده و دایره نفوذ و بازیگری محور مقاومت و در رأس آن جمهوری اسلامی ایران را در منطقه تنگ تر کند. پژوهش موجود با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در چارچوب نظریه سازه انگاری به بررسی این موضوع می پردازد.
تحلیلی بر ساختار قدرت در منطقه آسیای جنوب غربی (منطقه مورد نظر سند چشم انداز) با تاکید بر جایگاه فعلی ج.ا.ایران
حوزه های تخصصی:
قدرت ملی به مجموعه ای از توانایی های مادی ومعنوی گفته می شود که در قلمرو یک واحد جغرافیایی- سیاسی به نام کشور وجود دارد. سنجش و اندازه گیری قدرت ملی کشورها به منظور تعیین جایگاه کشور در نظام ژئوپلیتیک جهانی و مقایسه قدرت کشورها، همواره از دغدغه های جغرافیدان های سیاسی، دانشمندان علوم سیاسی و روابط بین الملل بوده است. در این تحقیق با نقد و ارزیابی مدل های پیشین سنجش قدرت ملی، مدل جدیدی برای محاسبه قدرت ملی ارائه شده که نسبت به مدل های قبل جامع تر محسوب می شود. توجه بر تمامی ابعاد قدرت ملی (در قالب نه فاکتوراقتصادی، سیاسی، نظامی، فضایی،فرامرزی، سرزمینی،اجتماعی، علمی و فناوری و فرهنگی)، استفاده از متغیرهای متعدد، متنوع در قالب 87 متغیر، تاکید بر استفاده از متغیرهای جدید و استراتژیک متناسب با زمان کنونی، استفاده از روش دلفی و مراجعه به نظر خبرگان در مورد شناخت نقش و اهمیت متغیرهای موثر برقدرت ملی، امکان ترسیم ساختار قدرت در جهان با تاکید بر جایگاه ایران در نظام ژئوپلیتیک جهانی و... از مزایای این مدل نسبت به مدل های قبل است. مقاله حاضر با استفاده از مدل مزبوربه سنجش قدرت کشورهای منطقه آسیای جنوب غربی (منطقه مورد نظر سند چشم انداز 20 ساله) در قالب نه فاکتور مجزا پرداخته است. بر این اساس، ضمن مشخص کردن رتبه کشورهای منطقه از نظر میزان قدرت در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی، علمی، سرزمینی و... به مقایسه تطبیقی رتبه جمهوری اسلامی ایران با کشورهای مذکوردرهرکدام از فاکتورهای نه گانه و همچنین در مجموع فاکتورها پرداخته است. هدف از این مقاله این است تا وضعیت کنونی کشور ایران از حیث ابعاد مختلف قدرت در مقایسه با کشورهای مورد نظر مورد بررسی قرار گیرد تا میزان فاصله با هدف اصلی برنامه چشم انداز (رسیدن به جایگاه قدرت برتر منطقه) مشخص شود.
تحلیل ژئوپلیتیکی فرصتها و چالشهای همگرایی در منطقة غرب آسیا
حوزه های تخصصی:
همگرایی فرایندی است که طی آن کشورهای مختلف به صورت داوطلبانه متقاعد می شوند تا فعالیتهای خود را به سمت مرکزیت جدیدی جهت دستیابی به به اهداف مشترک در سایه قدرتی فرا ملی سوق دهند. با وجود علایق مشترک در زمینه های دینی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در بین کشورهای منطقه غرب آسیا، این منطقه هنوز فاقد سازمان منطقه ای می باشد. این مقاله این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و با تاکید بر عوامل ژئوپلیتیکی موثر در شکل گیری و یا عدم شکل گیری سازمانهای منطقه ای، سعی در تحلیل عوامل موثر بر همگرایی و واگرایی کشورهای غرب آسیا را دارد. نتایج حاصله نشان داد که به دلیل چالشها و تعارضات ژئوپلیتیکی متعدد در زمینه هایی همچون: وجود قدرتهای هم وزن در این منطقه، تعارضات مذهبی و ایدئولوژیک، بحرانهای هیدروپلیتک، اختلافات سرزمینی، اختلاف در سطح توسعه کشورها و بحران مواد مخدر، شکل گیری سازمان منطقه ای در غرب آسیا در افق زمانی کوتاه مدت و میان مدت با مشکل مواجه می باشد.
بررسی وضعیت کنونی منطقه آسیای جنوب غربی (مبانی همگرایی منطقه آسیای جنوب غربی)
حوزه های تخصصی:
تأسیس سازمان همکاری های منطقه ای (اقتصادی، سیاسی و امنیتی، فرهنگی، علمی و...) تشکیل سازمان کشورهای تولیدکننده گاز، شورای امنیت منطقه ای، دادگاه عدالت اسلامی منطقه ای، تأسیس پارلمان بین المجالس، تأسیس دانشگاه های منطقه ای، جرح وتعدیل تعرفه ها در امر تجارت آزاد، ایجادواحدپول مشترک و...توسط کشورهای منطقه می تواند راهگشای برپائی وایجاد کنفدراسیون منطقه ای باشد. هدف از نگارش این مقاله، بررسی شرایط، ویژگی ها و مختصات کشورهای منطقه با درنظر گرفتن اشتراکات تمدنی، زبان، دین، شاخص توسعه انسانی (H.D.I)، جایگاه ژئوپلتیتکی، قابلیت های تولیدونقش آفرینی منطقه ای در عرصه تحولات سیاسی، علمی وفرهنگی، واقتصادی می باشد. این تحقیق بصورت تحقیق کتابخانه ای (Library Research) وبا تکیه بر مستندات واسناد انجام گرفته است. در این نگارش تحقیقی، ازرویکردپراتیک منطقه گرائی (Regionalism) که زمینه سازظهور همگرائی Integration)) منطقه ای و فرا منطقه ای است، استفاده می گرددکه جزو راهکارهای مناسب، برای بسط و توسعه مناسبات سیاسی و اقتصادی، تجاری و فرهنگی کشورهای منطقه است.