مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
ژئوپلیتیک
حوزه های تخصصی:
مناطق آزاد، علیرغم داشتن گستره جغرافیایی محدود، با توجه به فلسفه وجودی متمایز و نوع مدیریت ویژه، در صورت به کارگیری سیاست های کارآمد و اصولی می توانند به عنوان کانون هایی کوچک، اما با نقش آفرینی های اقتصادی کلان در عرصه معادلات ژئواکونومیکی ظاهر شوند. البته، نقش آفرینی اقتصادی کلان این مناطق در معادلات ژئواکونومیکی، تا حد زیادی تحت تاثیر موقعیت ژئوپلیتیکی منطقه می باشد. در همین راستا، در این مقاله، سعی شده است، نقش منطقه آزاد تجاری- صنعتی ارس در شمال غرب ایران، با توجه به واقعیت های ژئوپلیتیکی منطقه (پیوستگی ها و وحدت فضایی، زبانی، فرهنگی و به عبارتی پیوستگی های ژئوپلیتیکی منطقه آذربایجان ایران با حوزه های ژئوپلیتیکی قفقاز، آسیای مرکزی و آناتولی) به عنوان دروازه ورودی و ارتباطی ایران با کشورهای CIS و نقش و پتانسیل های ژئواکونومیکی آن در بطن این منطقه به عنوان گره گاه ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی منطقه مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. بنابراین، سوال اصلی این مقاله، این است که نقش منطقه آزاد ارس، به لحاظ ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی در عرصه مبادلات تجارتی ایران چگونه است؟
بررسی اثرات ژئوپلیتیکی توسعه گردشگری منطقه ای با بهره گیری از رهیافت برنامه ریزی راهبردی نمونه موردی: منطقه گردشگری چادگان، کهسوار طرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری به عنوان یک عامل اقتصادی عمده و بسیار موثر در سال های اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته و به این علت سعی میشود که حتیالامکان از عوامل موثر در کاهش جریان گردشگری جلوگیری به عمل آمده و امکانات لازم جهت رشد و گسترش صنعت گردشگری فراهم گردد. با توجه به اینکه ژئوپلیتیک در مقیاس خرد، به معنای «رقابت» بین دولت های محلی یا ایالت های مختلف یک مملکت برای برتری و قدرت است و از آنجا که این برتری یابی و قدرت با استفاده از امکاناتی که محیط جغرافیایی دراختیار می گذارد و یا امکاناتی که می توان از محیط جغرافیایی اخذ نمود امکان پذیر می شود، استفاده از فرصت های گردشگری موجود در یک منطقه جغرافیایی می تواند دستیابی به قدرت را تقویت نماید.برنامه ریزی راهبردی و مفاهیمی چون «راهبرد» و «تاکتیک» در کوششی که برای ارایه رهیافت های عملی در مدیریت و تصمیم سازی، به صورتی که قادر به رویارویی با محیط های خیلی پیچیده، نامعلوم و پیشبینی ناپذیر باشند، شکل گرفت. برنامه ریزی راهبردی گردشگری قابلیت آن را دارد تا با گنجانیدن زمینه های تصمیم گیری، بیان دلایل پشتوانه تصمیمات و مطرح کردن تصمیمات به صورت خط مشی (پیشنهادات اجرایی)، به عنوان یک فرآیند موثر در زمینه گردشگری عمل نماید.بر این اساس هدف این مقاله تعیین نحوه به کارگیری فرآیند برنامه ریزی راهبردی در برنامه ریزی گردشگری در مقیاس فرامحلی و منطقه ای است. با توجه به اهمیت گردشگری در اقتصاد جهانی و در نظر گرفتن تاثیر آن بر توسعه منطقه ای، در این مقاله ابتدا تعاریف خاص مرتبط با موضوع و مبانی نظری فرآیند برنامه ریزی راهبردی مورد بررسی قرارگرفته است، در ادامه با تکیه بر فرآیند برنامه ریزی راهبردی و فنون مرتبط با آن در فعالیت های گردشگری شهرستان چادگان و فریدون شهر (محدوده برنامه ریزی کهسوار طرار) واقع در استان اصفهان یک مطالعه موردی صورت گرفته است. در نهایت، تعیین و اولویت بندی راهبردهای توسعه گردشگری از نتایج کاربردی این نوشتار می باشد
نقش تنگناهای ژئوپلیتیکی عراق در اشغال کویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عراق در سال 1990 کویت را اشغال و آن را به عنوان استان نوزدهم ضمیمه خاک خود کرد. سوال این است که مهمترین دلایل اشغال کویت چه بوده است؟ اشغال کویت دلایل متعددی داشته است، اما فرض مقاله این است که مهمترین دلیل به تنگناهای ژئوپلیتیکی عراق باز می گردد. برای تبیین این فرضیه، نخست در مورد نظریه های ژئوپلیتیک توضیح داده شده و سپس مهمترین عوامل ژئوپلیتیکی تاثیرگذار در اشغال کویت مانند موقعیت جغرافیایی، مرزها و منابع طبیعی یعنی محیط فیزیکی عراق مورد مطالعه قرار گرفته است.از نظر موقعیت جغرافیایی، عراق وضعیت مناسبی در خلیج فارس ندارد. به همین دلیل، این کشور ابتدا تلاش می کرد تا با طرح هلال خصیب و ایجاد عراق بزرگ به دریای مدیترانه دسترسی پیدا کند. اما با عدم توفیق در این مورد، توجه آن کشور معطوف به خلیج فارس گردید. عراق برای بهبود بخشیدن به وضعیت جغرافیایی خود در خلیج فارس و یا رفع تنگناهای ژئوپلیتیکی، همواره خواستار الحالق کامل کویت یا بخش هایی از آن به خاک خود بوده است. البته ذخایر نفتی کویت نیز در چشم داشت های این کشور نسبت به کویت بی تاثیر نبوده است.بر همین اساس، دولت های عراق هر چند تا سال 1990 در مورد مرزهای خود با کویت به توافقاتی رسیده بودند، اما حاضر نشده بودند که آن را بر روی زمین علامت گذاری نمایند. زیرا این مساله به مفهوم شناسایی کویت به عنوان کشوری مستقل تلقی می شد. از سوی دیگر رهبران عراق از جمله ملک غازی، نوری سعید، عبدالکریم قاسم و صدام حسین از تنگناهای ژئوپلیتیکی عراق در خلیج فارس آگاه بوده اند. آنها کویت را بخشی از عراق می دانستند و انگلستان را متهم می کردند که با ایجاد کشور کویت، قصد داشته دسترسی عراق را به خلیج فارس محدود کند. اشغال کویت در سال 1990 بر همین اساس و به منظور بر طرف کردن این تنگنای ژئوپلیتیکی انجام گرفت
جایگاه مفهوم فضای حیاتی در شکل¬گیری سیاست خارجی عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برآورد قدرت ملی در شرایط کنونی و ترسیم وضعیت مطلوب که متضمن منافع و امنیت ملی باشد حاکمان و نخبگان سیاسی را به تدوین استراتژی ژئوپلیتیک وا می¬دارد. تدوین استراتژی¬ها در پیوند با دیگر قدرت¬های منطقه¬ای و فرامنطقه¬ای و همچنین فرصت¬ها و محدودیت¬ها است. از این رو، نظام¬های سیاسی کوشیده¬اند تا از طریق تصرف یا نفوذ در سرزمین¬هایی که می¬تواند مکمل ژئوپلیتیک آنها باشد به رفع محدودیت ها(سرزمینی و منابع) بپردازند. مقاله حاضر به تشریح این مسئله می¬پردازد که تنگنای ژئوپلیتیک عراق در عدم دسترسی آسان به آبهای آزاد به سیاست خارجی این کشور ماهیتی تهاجمی بخشیده، سیاستی که حتی پس از فروپاشی نظام بعث از طریق سیاستمداران عراقی بارها در قالب لغو یا تغییر مفاد قرارداد الجزایر در ارتباط با ایران طرح مسئله شده است. به نظر می رسد که چالش پایدار ژئوپلیتیک عراق در عدم دسترسی مناسب آن کشور به دریاهای آزاد از طریق خلیج فارس و وابستگی آن به بخش¬هایی از خاک ایران همواره بر مناسبات عراق با ایران سایه خواهد افکند.
تحلیل ژئوپلیتیکی روابط ایران و ارمنستان در چهارچوب تئوریک اندرسون و طرح یک همگرایی منطقه ای بعد از فرایند عادی سازی روابط میان ارمنستان و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر با بهرهگیری از روش تحلیل ژئوپلیتیک اندرسون سعی در بررسی روابط ارمنستان و ایران شده است. مدل اندرسون یک روش ژئوپلیتیکی در شناخت سیاست خارجی کشورهای کوچک با لحاظ نمودن نقش کشور بزرگ در همسایگی آنان است. هدف اصلی مقاله پاسخ به این سوال میباشد که چگونه می توان برای روابط ایران و ارمنستان بنیانی ژئوپلیتیک جستجو نمود. از سوی دیگر بعد از فرایند عادی سازی روابط ارمنستان و ترکیه سیاست خارجی ایران چگونه باید باشد؟ روش کار اندرسون سه مرحله دارد که علاوه بر آن که امکان تحلیل صحیح شرایط ژئوپلیتیک ارمنستان را فراهم می کند، امکان درک سیاست خارجی این کشور با ایران و ترکیه را نیز فراهم می نماید. در چارچوب مدل اندرسون، روابط خارجی ایران و ارمنستان در سه قالب اصلی رجوع تاریخی، منازعه جغرافیایی و درک شرایط ژئوپلیتیک کنونی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج آن حول چند محور بحث می گردد. رفتار تاریخی ایرانیان با ارامنه بر خلاف ترکان که متهم به نسل کشی 1915 هستند، همواره حسنه بوده است، چنانچه این رفتار حسنه تاریخی بر شکل گیری روابط نزدیک میان دو کشور تأثیرگذار بوده است. از سوی دیگر ایران در منازعه قره باغ همواره از خودمختاری آن حمایت کرده است و ارمنستان از میانجی گری ایران ابراز رضایت نموده است. در مسئله انزوای سرزمینی و فقر منابع انرژی ارمنستان، ایران همواره به عنوان تأمین کننده انرژی به حساب آمده است. با توجه به ضرورت همگرایی منطقه ای، از دیگر نتایج پژوهش حاضر بحث اثرات مثبت عادی سازی روابط میان ترکیه و ارمنستان برای ایران می باشد.
تبیین عوامل و اهداف اتحاد استراتژیک میان آمریکا و اسرائیل در منطقه خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت های بزرگ به منظور تأمین منافع ملی و نیز تسلط بر مناطق ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک جهان، با قدرت های منطقه ای متحد می شوند. ایالات متحده آمریکا به عنوان یک قدرت بین المللی با اسرائیل در منطقه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه دارای اتحاد منحصر به فرد می باشند، به گونه ای که این مسئله به عنوان یکی از موضوعات بحث برانگیز در روابط بین الملل تبدیل شده است. در مقاله حاضر در پاسخ به ماهیت و چرایی روابط گام به گام آمریکا و اسرائیل و تبدیل آن به روابط ویژه، سه متغیر و فرضیه مورد بررسی قرار گرفت: پیشینه تاریخی، ارزش ها و فرهنگ مشترک؛ و نیز تأثیر گروه های لابی یهودی بر تصمیمات سیاست خارجی آمریکا، به عنوان فرضیه های رقیب و با استناد به موارد گواه نشان داده شده است که این مؤلفه ها به تنهایی نمی توانند پاسخ منطقی و قانع کننده به چرایی روابط منحصر به فرد میان آمریکا و اسرائیل تلقی شوند. بنابراین، فرضیه اصلی تحت عنوان «منافع استراتژیک مشترک» که براساس نظریه نئورئالیسم در شاخصه های مختلف سیاسی و نظامی تدوین شده است، نشان می دهد که «متحدان استراتژیک» در به حداکثر رساندن منافع ملی خود از روش های مختلف نرم افزاری، سخت افزاری و یا ترکیبی از آنها که اصولاً در تضاد با منافع دولت های خاورمیانه است، استفاده می کنند. همکاری تسلیحاتی دو کشور موجب شده است خاورمیانه هم اکنون بزرگترین مسابقه تسلیحاتی جهان را به خود اختصاص دهد. یافته های پژوهش نشان میدهد که میزان استحکام «اتحاد استراتژیک میان آمریکاو اسرائیل» و «انشقاق و ناامنی میان کشورهای منطقه خاورمیانه» دارای ارتباط معناداری است. راهکار برای دولت های خاورمیانه جهت خروج از وضع موجود می تواند بر پایه استراتژی «موازنه تهدید» استوار شود. در نهایت، نقش ایران در شکل دهی به این رویکرد، با اهمیت ارزیابی شده است.
رویکرد هند در قبال افغانستان پس از 11 سپتامبر 2001:با نگاه به ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دکترین کلان سیاست خارجی هند کشورها را به سه دایره متحدالمرکز تقسیم میکند که افغانستان در درون دایره نخست قرار میگیرد. بنابراین، این کشور دارای اهمیت ویژه ای در سیاست خارجی هند است. هند که در زمان تسلط طالبان بر افغانستان نفوذ خود را در این کشور از دست داده بود، پس از 11 سپتامبر رویکردی مثبت و همکاریجویانه نسبت به این کشور داشته است. هند درصدد است تا با نقش آفرینی بیشتر در تحولات داخلی افغانستان و کمک به بازسازی این کشور، نفوذ دشمن دیرینه خود ـ پاکستان - را کاهش داده و به «محاصره سیاسی» این کشور بپردازد. در این راستا هند سعی کرده است تا با دیگر قدرت های منطقه ای و تأثیرگذار در افغانستان، نظیر ایران، در زمینه های مختلف همکاری داشته باشد. این پژوهش در پی پاسخگویی به این سوال است که افغانستان چه جایگاهی در استراتژی «محاصره سیاسی» هند داشته و این کشور چه رویکردی نسبت به دولت جدید افغانستان داشته است؟ از آنجا که تحولات داخلی افغانستان میتواند تأثیر مستقیمی در امنیت ملی ایران داشته باشد و نیز از آنجا که هند در استراتژیهای سیاست خارجی ایران- بویژه سیاست نگاه به شرق ایران- جایگاه ویژه ای دارد و این پژوهش نیز به تجزیه و تحلیل روابط هند و افغانستان میپردازد، میتوان آن را حائز اهمیت تلقی کرد. هدف این پژوهش نیز تبیین و شناخت جایگاه افغانستان در سیاست «محاصره سیاسی» هند و تبیین رویکرد این کشور نسبت به دولت جدید افغانستان با نگاه به ایران است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری مطالب نیز به شیوه کتابخانه-ای انجام گرفته است.
ژئوپلیتیک قدرتهای در حال ظهور (بریک) و چشم انداز سال 2050(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرتهای در حال ظهور کشورهایی هستند که در طی دو دهه گذشته رشد اقتصادی بالایی داشته و به قطب های اقتصادی جدیدی در جهان تبدیل شده اند. این ائتلاف که از آنها به گروه «بریک» یاد میشود، شامل کشورهای برزیل، روسیه، هند و چین میباشند که یک چهارم مساحت کره زمین، بیش از 40 درصد جمعیت و 45 درصد ذخایر ارزی جهان متعلق به آنها بوده و تصمیم گیریهای آنها در اقتصاد جهانی تأثیرگذار میباشد. از آنجایی که کشورهای عضو «بریک» شتاب بالایی را در اقتصاد خود تجربه کرده و میکنند (این کشورها در دو دهه آینده نیز به طور میانگین نرخ رشد بیش از 6 درصد را تجربه خواهند کرد) و حداکثر تا سال 2050 به رقبای جدی کشورهای قدرتمند جهان تبدیل خواهند شد.
اما مسأله این است که آیا ژئوپلیتیک بریک این ائتلاف را بر طبق معیارهای قدرت ملی نیز، در حال و آینده، به عنوان قدرتهای در حال ظهور مطرح میکند؟ مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، در صدد پاسخ به این مسأله میباشد. نتایج تحقیق بیانگر آن است که گروه بریک در چارچوب معیارهای قدرت ملی در آینده رقبای جدی کشورهای قدرتمند اقتصادی جهان محسوب خواهند شد و به عنوان قدرتهای در حال ظهور مطرح میباشند. با توجه به این رویکرد، در پرتو تعاملات جهانی فرصتهایی برای ایران به وجود خواهد آمد که استفاده از این فرصتها باعث ارتقای امنیت ملی ایران خواهد شد.
عوامل موثر در عدم تعیین خطوط مرزی دریایی کشورهای ساحلی دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریاچه خزر بزرگ ترین دریاچه جهان بین آسیا و اروپا واقع شده و فاقد اتصال طبیعی به اقیانوس ها و دریاهای جهان است. تا پیش از فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی در سال 1991، دریای خزر به عنوان یک دریای ایرانی ـ شوروی شناخته می شد و طبق معاهدات فی مابین دو کشور که در سال های 1921 و 1940 منعقد گردیده بود، عرصه دریایی مشترک دو کشور محسوب می شد. به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ظهور سه کشور جدید یعنی قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان در مجاورت این دریا، عملاً دریای خزر توسط پنج کشور احاطه شد و از اینجا بود که اختلاف در مورد رژیم حقوقی دریای خزر و چگونگی بهره برداری از منابع بستر و زیربستر دریا پدید آمد. بر اساس مذاکراتی که در سال های پس از فروپاشی شوروی انجام گرفته، روش های مختلفی جهت تقسیم دریای خزر پیشنهاد شده که تاکنون هیچ کدام از آنها مورد توافق قرار نگرفته است. ویژگی های جغرافیایی دریای خزر، دارا بودن قابل توجهی منابع نفت و گاز، به علاوه حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای، موجب شکل گیری دیدگاه های مختلفی در مورد چگونگی مالکیت دریای خزر و تعیین خطوط مرزی شده است. در این مقاله کوشش می شود با رویکرد توصیفی – تحلیلی، موضع گیری های کشورهای ساحلی دریای خزر در مورد رژیم حقوقی این دریا پس از فروپاشی شوروی بررسی شود و با توجه به این موضع گیری ها، عوامل موثر در عدم تعیین خطوط مرزی دریایی کشورهای ساحلی دریای خزر مشخص گردند .
ژئوپلتیک دریای خزر با تاکید بر رژیم حقوقی آن
حوزه های تخصصی:
در دوران جنگ سرد، حوضه دریای خزر جزء مجموعه امنیتی همه جانبه اتحاد جماهیر شوروی بود تا جایی که اتحاد شوروی حتی به قرار داد دو جانبه 1920 و 1941 منعقد بین ایران و شوروی در رابطه با نظارت، دخالت و بهره برداری از سطح و عمق، هیچ گونه توجهی به ایران نداشت. بهره برداری از نفت حوضه خزر تحت نظارت کامل شوروی بود ولی برای سه کشور اطراف دریای خزر که جزو محدوده سیاسی و امنیتی اتحاد شوروی بودند، محدوده بهره برداری با نظارت دولت مرکزی شوروی تحدید حدود شده بود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در 1991 و پایان جنگ سرد، ماهیت قدرت در روابط بین المللی تغییر یافت ومعادلات ژئواستراتژیک جای خود را به ژئواکونومیک داد. به همین دلیل اکنون یکی از اهداف مهم قدرت های جهانی دستیابی به منابع انرژی است. ایران هم اکنون در مرکز 75 درصد از منابع انرژی جهان، بین حوضه خلیج فارس و حوضه دریای خزر قرار گرفته و این موقعیت حساس استراتژیکی و ژئوپلیتیکی امنیت ایران را با امنیت منطقه و جهان گره زده است، بنابراین قدرت های جهانی نمی توانند به راحتی ایران را نادیده گرفته و مزاحمت های امنیتی حاد برایش فراهم نمایند. در حال حاضر مهم ترین مشکل منابع نفت و گاز طبیعی حوضه دریای خزر، فقدان توافق میان پنج دولت ساحلی خزر و تدوین رژیم حقوقی آن می باشد. در این تحقیق سعی بر این است که به تشریح موقعیت ژئوپلیتیکی حوضه دریای خزر پرداخته و به این سوال پاسخ دهیم که چه رابطه ای بین ژئوپلیتیک جدید این دریا و تدوین رژیم حقوقی آن وجوددارد؟ تحولات جهان در قرن 21 به سمتی پیش می رود که مفاهیم و کاربردهای ژئواستراتژی به سرعت جای خود را به مفاهیم و کاربردهای ژئواکونومی، می دهد، بنابراین ابتدا ویژگی های ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک حوضه دریای خزر را تجزیه و تحلیل نموده و سپس رژیم حقوقی حاکم بر این دریا را بررسی می کنیم.
تحلیل مبانی جغرافیایی قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
قدرت ملی به عنوان مفهومی ژئوپلیتیکی صفت جمعی افراد یک ملت یا ویژگی کلی یک کشور را منعکس می کند که برآیند توانایی ها و مقدورات آن ملت یاکشور محسوب می شود. درباره منشاء و عوامل قدرت ملی صاحب نظران الگوهای مختلفی را پیشنهاد کرده اند که می توان از ترکیب الگوهای مزبور همراه با تعدیلاتی به یک الگوی کلی تر دست یافت که عوامل تولید کننده قدرت ملی را شامل هشت دسته عوامل، سرزمینی ، اقتصادی، سیاسی، علمی– تکنولوژیکی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و فرامرزی می داند (حافظ نیا، 1376 : 64-60). در بین عوامل جغرافیایی تولید کننده قدرت برعواملی نظیر موقعیت جغرافیایی، فضای جغرافیایی، بنیادهای زیستی، منابع زیرزمینی (انرژی و کانی)، جمعیت و ملت تاکید می گردد. هدف از انجام این تحقیق کالبد شکافی عوامل بنیادین قدرت ملی ایران ازمنظر جغرافیا و بررسی وضعیت و چگونگی آن ها می باشد. لذا تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته است. عوامل جغرافیایی مورد نظر در این تحقیق را سه پارامتر عمده یعنی موقعیت جغرافیایی، ثروت های طبیعی و جمعیت ایران تشکیل می دهد. اطلاعات مورد نیاز تحقیق علاوه برمنابع کتابخانه ای از منابع رسمی، اسنادی و گزارش های آماری سازمان های ذیربط تهیه شده اند. این اطلاعات حول هریک ازمحورهای مزبور مورد بررسی ، طبقه بندی و تبیین قرارگرفته و نهایتاً مورد تجزیه و تحلیل واقع شده اند و گزارش تحقیق در پنج جلد تدوین و به کار فرما تحویل گردیده است . نتایج تحقیق نشان می دهد که موقعیت ارتباطی ایران واجد پتانسیل های ترانزیتی خوبی است که در حد بسیار نازلی مورد بهره برداری قرار گرفته است و این موقعیت واجد این نتیجه ژئوپلیتیکی است که بر وا بستگی و پیوند دولتها به ایران و بسط هم گرایی های منطقه ای تاثیر مثبت دارد. موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در قرون گذشته تاکنون اسباب جذابیت برای قدرت های جهانی را فراهم کرده و علی رغم پتانسیل قدرت آفرینی، به دلیل ضعف نهاد دولت وحکومت در ایران، بصورت منبع تهدید علیه منافع و استقلال ایران عمل نموده است. موقعیت ژئواستراتژیک در چارچوب استراتژی های نظامی جهانی و منطقه ای جلب توجه نموده و در شرایط ضعف دولت درایران برای آن خطرآفرین می باشد. ثروت های طبیعی ایران بالقوه منشاء قدرت هستند، لکن بنیادهای زیستی ایران دچار فرآیند تخریب و کاهندگی می باشند و تکیه دولت به منابع زیرزمینی (انرژی و کانی) خود نیز در اقتصاد جهانی سبب شده که ابزارهای کنترل فرآیندهای اقتصادی آن خارج از مرزهای کشور باشد. بنابراین ثروت های طبیعی اگر چه فی نفسه منشاء قدرت هستند ولی شیوه های بهره برداری، فرآوری و کاربری آن تاثیر منفی برقدرت ملی ایران داشته است و نهاد حاکمیت را به مدیریت دریافت، توزیع و مصرف درآمدهای حاصل از منابع طبیعی تبدیل نموده است. در بعد جمعیت ، کمیت ایرانیان از لحاظ نظامی و دفاعی منبع قدرت محسوب می شود ولی از لحاظ اقتصادی به دلیل ناتوانی مدیریت ملی از فرآوری وکاربری بهینه آن، نقش منفی را بازی نموده است. ساختار اجتماعی و فضایی ملت ایران نیز تکانف و همبستگی ملی را تاکید نموده و برقدرت ملی تاثیر مثبت دارد.
ژئوپلتیک دریای خزر با تاکید بر رژیم حقوقی آن
حوزه های تخصصی:
در دوران جنگ سرد، حوضه دریای خزر جزء مجموعه امنیتی همه جانبه اتحاد جماهیر شوروی بود تا جایی که اتحاد شوروی حتی به قرار داد دو جانبه 1920 و 1941 منعقد بین ایران و شوروی در رابطه با نظارت، دخالت و بهره برداری از سطح و عمق، هیچ گونه توجهی به ایران نداشت. بهره برداری از نفت حوضه خزر تحت نظارت کامل شوروی بود ولی برای سه کشور اطراف دریای خزر که جزو محدوده سیاسی و امنیتی اتحاد شوروی بودند، محدوده بهره برداری با نظارت دولت مرکزی شوروی تحدید حدود شده بود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در 1991 و پایان جنگ سرد، ماهیت قدرت در روابط بین المللی تغییر یافت ومعادلات ژئواستراتژیک جای خود را به ژئواکونومیک داد. به همین دلیل اکنون یکی از اهداف مهم قدرت های جهانی دستیابی به منابع انرژی است. ایران هم اکنون در مرکز 75 درصد از منابع انرژی جهان، بین حوضه خلیج فارس و حوضه دریای خزر قرار گرفته و این موقعیت حساس استراتژیکی و ژئوپلیتیکی امنیت ایران را با امنیت منطقه و جهان گره زده است، بنابراین قدرت های جهانی نمی توانند به راحتی ایران را نادیده گرفته و مزاحمت های امنیتی حاد برایش فراهم نمایند. در حال حاضر مهم ترین مشکل منابع نفت و گاز طبیعی حوضه دریای خزر، فقدان توافق میان پنج دولت ساحلی خزر و تدوین رژیم حقوقی آن می باشد. در این تحقیق سعی بر این است که به تشریح موقعیت ژئوپلیتیکی حوضه دریای خزر پرداخته و به این سوال پاسخ دهیم که چه رابطه ای بین ژئوپلیتیک جدید این دریا و تدوین رژیم حقوقی آن وجوددارد؟ تحولات جهان در قرن 21 به سمتی پیش می رود که مفاهیم و کاربردهای ژئواستراتژی به سرعت جای خود را به مفاهیم و کاربردهای ژئواکونومی، می دهد، بنابراین ابتدا ویژگی های ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک حوضه دریای خزر را تجزیه و تحلیل نموده و سپس رژیم حقوقی حاکم بر این دریا را بررسی می کنیم.
جایگاه افغانستان در ژئواستراتژی نظام نوین جهانی
حوزه های تخصصی:
افغانستان پس از جنگ سرد در مقطعی از سوی ایالات متحده به فراموشی سپرده شد اماحوادث تروریستی 11سپتامبر باردیگر افغانستان را درکانون توجه استراتژیست های ایالات متحده قرار داده است. ایالات متحده تاکنون با دو توافقنامه استراتژیک که با افغانستان امضا نموده است نشان داده که کشور افغانستان جایگاه مهمی در ژئو استراتژی ایالات متحده در منطقه خاورمیانه بزرگ دارد. از سوی دیگر افغانستان کشوریست که در طول قرون گذشته همواره در عرصه های بزرگ ژئوپلیتیکی مدنظر قدرت های جهانی قرار داشته است و شکل گیری تحولات سیاسی افغانستان تا حدود زیادی متاثر از جایگاه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک این کشور در قلب آسیا بوده است. در زمانی برای دستیابی به شبه قاره و در موقعیتی خط مقدم رویارویی دو بلوک ایدئو لوژیکی شرق و غرب در جنگ سرد و در حال حاضر در کانون مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی و ملاحظات ژئواستراتژیکی و ژئوپلیتیکی دیگر. در این مقاله قصد داریم با در نظر داشت ژئواستراتژی ایالات متحده در خاورمیانه به نقش و جایگاه افغانستان در این ژئواستراتژی و اهمیت این کشور در ارتباط با سیستم های جغرافیایی منطقه ای بپردازیم. به نظر می رسد جایگاه افغانستان در ژئو استراتژی ایالات متحده فراتر از عملیات نظامی آمریکا و هم پیمانانش در مبارزه با تروریزم و بنیادگرایی در مقطع کنونی خاورمیانه هرروز شفاف ترمی شود. تامین امنیت سیستم نوین بین الملل در سیستم های چندگانه منطقه ای و نیز تامین امنیت انرژی از جمله عوامل مهم در اهمیت افغانستان برای استراتژی های بلند مدت ایالات متحده ورای مبارزه با تروریزم و بنیادگرایی در منطقه می باشد.
بررسی زمینه های جابه جایی کلان جنگهای فراگیر در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آلودگی بیش از حد هوا و محیط زیست در دهه های اخیر ، باعث شده تا اکثر کشورهای جهان به مصرف انرژی های پاک روی آورند. یکی از این انرژی ها ، گاز طبیعی می باشد که به علت ویژگیهای ذاتی، به ویژه سازگاری با محیط زیست، میزان مصرف آن در جهان افزایش یافته است. منطقه خلیج فارس با دارا بودن 40 درصد گاز جهان، بزرگترین دارنده گاز جهان به شمار می رود. بر این اساس هدف از این پژوهش بررسی پتانسیل های گاز طبیعی در همگرایی منطقه خلیج فارس می باشد. برای انجام این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است و نتایج تحقیق بیانگر آن است که گاز طبیعی از جمله عواملی است که نقش مهمی در روابط کشورهای منطقه خلیج فارس ایفاء می کند، چرا که به همراه نفت ثروت مشترک کشورهای منطقه می باشد و همکاری در یک زمینه اقتصادی، موجب همکاری در سایر زمینه ها خواهد شد. خطوط لوله گاز با ایجاد منافع مشترک برای کشورهای که خطوط لوله گاز از آنها عبور می کند، همگرایی را در بین آنها افزایش و اختلافات سیاسی را کاهش می دهد و باعث پیشرفت و توسعه اقتصادی این کشورها خواهد گشت. مشارکت و توسعه همکاری های منطقه ای در زمینه اکتشافات، استخراج و بهره برداری از میادین گازی، علاوه بر اینکه باعث رشد و توسعه اقتصادی کشورهای منطقه می شود، بر روابط سیاسی کشورهای منطقه نیز تاثیر بالقوه ای می گذارد و باعث افزایش همگرایی در منطقه می شود.
پتانسیل های گاز طبیعی برای همگرایی در منطقه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آلودگی بیش از حد هوا و محیط زیست در دهه های اخیر ، باعث شده تا اکثر کشورهای جهان به مصرف انرژی های پاک روی آورند. یکی از این انرژی ها ، گاز طبیعی می باشد که به علت ویژگیهای ذاتی، به ویژه سازگاری با محیط زیست، میزان مصرف آن در جهان افزایش یافته است. منطقه خلیج فارس با دارا بودن 40 درصد گاز جهان، بزرگترین دارنده گاز جهان به شمار می رود. بر این اساس هدف از این پژوهش بررسی پتانسیل های گاز طبیعی در همگرایی منطقه خلیج فارس می باشد. برای انجام این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است و نتایج تحقیق بیانگر آن است که گاز طبیعی از جمله عواملی است که نقش مهمی در روابط کشورهای منطقه خلیج فارس ایفاء می کند، چرا که به همراه نفت ثروت مشترک کشورهای منطقه می باشد و همکاری در یک زمینه اقتصادی، موجب همکاری در سایر زمینه ها خواهد شد. خطوط لوله گاز با ایجاد منافع مشترک برای کشورهای که خطوط لوله گاز از آنها عبور می کند، همگرایی را در بین آنها افزایش و اختلافات سیاسی را کاهش می دهد و باعث پیشرفت و توسعه اقتصادی این کشورها خواهد گشت. مشارکت و توسعه همکاری های منطقه ای در زمینه اکتشافات، استخراج و بهره برداری از میادین گازی، علاوه بر اینکه باعث رشد و توسعه اقتصادی کشورهای منطقه می شود، بر روابط سیاسی کشورهای منطقه نیز تاثیر بالقوه ای می گذارد و باعث افزایش همگرایی در منطقه می شود.
امنیت زیست محیطی از منظر ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیامدهای اجتماعی و سیاسیِ برخاسته از فروسایی محیطی، گرمایش جهانی و کشمکش بر سر منابع طبیعی، محیط زیست را کانون مطالعات امنیتی سده بیست و یکم قرار داده به گونه ای که ناامنی بوم شناسی و نابودی بُن مایه های زیستکره به عنوان بخشی از تهدیدات غیر سنتی با جُستار امنیت انسانی پیوند استواری یافته است. طی دو دهه اخیر، دانش ژئوپلیتیک، به فراخورِ درون مایه های جغرافیایی و سیاسی اش جایی که «ژئو»(زمین) و «پلیتیک» (سیاست) در هم می آمیزند در قالب ژئوپلیتیک زیست محیطی به واکاوی رخدادها و مسائل برخاسته از کشمکش بر سر منابع طبیعی و کمبود منابع طبیعی پرداخته است. به گونه ای که بَرهمکُنشی و درهم تنیدگی مفاهیم و مصادیق سیاست، قدرت و محیط زیست از پُر بَسامدترین واژگانِ واکاویِ جستار محیط زیست از دهه 1980 به بعد بوده اند. از این دیدگاه، مناسبات قدرت و زیستکره به شدت به هم در آمیخته اند. چنین درهم آمیختگی در چارچوب دانش ژئوپلیتیک امکان بررسی و واکاوی می یابد. از آنجا که تهدیدات یاد شده، کارکرد و گستره ای کروی یافته اند، رویکردهای «نظامی و ملی محورِ» سنتی توان تبیین عوامل تهدیدات غیر سنتی را ندارند. بر این پایه، تبیین و مدیریت امنیت، سرشتی انسان محور با کُنشی مشترک و جهان گستر طلب می کند.
نئومکیندریسم و نظریة ریملند شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی پدیدة ژئوپلیتیک و ژئوکالچر تشیع با استفاده از نظریات کلاسیک در این حیطه می پردازد و با تبیین مفهوم «ریملند شیعی» و موقعیت تشیع به عنوان عاملی مؤثر در مناسبات منطقه ای و بین المللی، سعی در پاسخ به این سؤال دارد که نقش ایران به عنوان یک بازیگر منطقه ای، در معادلات بین المللی چیست؟ پدیدة شیعه و جمعیت های شیعی، از لحاظ جغرافیایی در قلب ریملند واقع شده و با ظهور انقلاب ایران به پدیده ای اثر گذار در معادلات بین المللی تبدیل شد. انقلاب ایران که یک انقلاب مبتنی بر ایدئولوژی شیعی بود، از سویی ایران را تبدیل به ام القرای شیعه نمود و از سوی دیگر، به بیداری جمعیت های شیعی در کشورهای منطقه ریملند انجامید. شیعیان کشورهای منطقه که بیشتر آنان زیر سلطة حاکمان سنی مذهب به سر می برند، در این سال ها با الگوگیری از انقلاب ایران، و با تأکید بر موقعیت های اعتراضی به وضع موجود- که مبتنی بر تبعیض های سازمان یافته و دولت خواسته ضد آنان است- سعی در تغییر وضع موجود داشته اند. این مقاله به بررسی نقش شیعیان منطقه به عنوان فضای «پیرامونی» ایران، و واکاوی موقعیت سیاسی- اجتماعی و ژئوپلیتیک آنان در ارتباط با ایران به عنوان «مرکز» تشیع می پردازد تا از این رهگذر، به تبیین ژئوپلیتیک پدیدة شیعه به عنوان بازیگری فعال در معادلات منطقه ای و بین المللی، و همچنین ژئوپلیتیک نوین تشیع نائل آید.
تحلیلی بر رقابت ژئوپلیتیکی قدرت ها در «بیضی استراتژیک انرژی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیضی استراتژیک انرژی منطقه ای ژئوپلیتیکی شامل سرزمین ایران و کلّ خلیج فارس در مرکز؛ شیخ نشین های عربی در جنوب؛ بخش هایی از عراق، ترکیه، ارمنستان، آذربایجان و گرجستان در غرب و شمال غربی؛ مجموعه دریایخزر و بخش هایی از جنوب روسیه و قسمت هایی از سرزمین قزاقستان در شمال و بخش هایی از ازبکستان در شمال شرق آن تعریف شده است. بیش از هفتاد درصد از ذخایر اثبات شده نفت و بیش از چهل درصد از ذخایر گاز طبیعی جهان در این منطقه قرار دارد. قُطر بزرگ این منطقه بیضی شکل، امتداد همان محوری است که دریایخزر را به خلیج فارس متّصل میسازد و در سرزمین ایران واقع است. محور خزر-خلیج فارس با تأکید بر سیر تحولات جهانی از سمت خلیج فارس به سوی دریایخزر، مبنای تغییرات ژئوپلیتیکی در نظام بین المللی در حال شکل گیری بر مبنای جنگ سرد نوینی است که علایم بروز آن از هم اکنون نیز قابل مشاهده است. ارتباط میان دو کانون ژئوپلیتیک و انرژی جهان یعنی خلیج فارس و حوزه دریایخزر از اهمیت استراتژیک بالایی برخوردار است و رقابت های نظامی و سیاسی قدرت ها برای تسلّط بر محورهای مواصلاتی این دو کانون، پایه و اساس تحولات نظام بین المللی در حال ظهور را تشکیل خواهد داد. بازی بزرگ جدید اصطلاحی است که در این نوشتار به منظور تعریف این دور از رقابت ها میان قدرت های جهانی و منطقه ای برای تسلّط بر بیضی استراتژیک انرژی به کار رفته است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی وضعیت بازی بزرگ جدید در بیضی استراتژیک انرژی، تجزیه و تحلیل رقابت های نظامی- سیاسی بازیگران و نیز تشخیص فضای جغرافیایی است که بازی در آن جریان دارد. نوع تحقیق در این نوشتار، توصیفی-تحلیلی بوده و از روش شناسی استنباطی جهت نیل به اهداف تحقیق استفاده شده است. گردآوری اطلاعات نیز بر مبنای روش کتابخانه ای و اینترنتی، با تکیه بر داده های تاریخی و قرائن و شواهد موجود صورت پذیرفته است.
تحلیلی بر ژئوپولیتیک مرزهای عمان با کشورهای همجوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرزهای عمان با کشورهای همسایه عرب آن توسط بریتانیا تعیین شده است . این مرزبندی به ویژه در شبه جزیره مسندم یکی از عجیب ترین مرزها در جهان است . به موجب این تقسیم بندی سرزمین عمان به دو پاره تقسیم شده و بین دو پاره آن امارات عربی متحده واقع شده است . تقسیم بندی مذکور عامل بازدانده در وحدت عمان بوده است .یک منطقه بسیار وسیع نیز به نام واحه بوریمی به علت دخالت بریتانیا و وجود ذخایر نفتی سبب بروز چالش های جدی بین 3 کشور عمان ، امارات عربی متحده و عربستان سعودی شده است . عربستان سعودی همچنین نسبت به قسمت هایی از سرزمین عمان مانند عمان داخلی و استان ظفار ادعا داشته و با حمایت از گروه های مخالف ، تلاش هایی را برای جدایی این بخش ها به عمل آورده است. مرزهای عمان و یمن نیز به علت جنبش ظفار سال ها محل منازعه بوده است. علاوه بر نقش بریتانیا ، ویژگی های مرزهای عمان مانند طولانی بودن (2هزار کیلومتر) صحرایی بودن، کوهستانی بودن ، پاره پاره بودن و شکل هندسی نامناسب آن در آسیب پذیری ژئوپلیتیکی این کشور نقش داشته است.
تأثیر ژئوپلیتیک بر الگوی سیاسی مورد حمایت شیعیان در کشورهای مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیعیان در جهان اسلام از بعد نظری دیدگاه سیاسی خاصی دارند، اما در عمل، از حکومت های مختلفی در شرایط کنونی جهان اسلام دفاع می کنند. عوامل مختلفی میتواند در این مسئله دخیل باشد، اما فرضیه مقاله این است که وضعیت جغرافیایی و ژئوپلتیک شیعیان، نقش مهمی در حمایت عملی آنها از این الگوهای متفاوت دارد. بنابراین، پرسش اصلی این است که کدام عوامل ژئوپلتیکی بر الگوی سیاسی مورد حمایت شیعیان در کشورهای مختلف اثرگذار بوده اند؟ برای بررسی این موضوع، ضمن بحثی تئوریک درباره نحوه تأثیر ژئوپلتیک بر اندیشه سیاسی، میکوشیم تا عوامل مهم اثرگذار بر اندیشه سیاسی شیعیان را که موجب حمایت آنها از الگوهای مختلف سیاسی شده است، تبیین کنیم.