مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
عربستان
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۸
92 - 109
حوزه های تخصصی:
منطقه ی خاورمیانه طی یک دهه گذشته(2020-2011) دستخوش تحولات فراوانی شده است که یکی از مهم ترین آنها را سیالیت روابط بازیگران در این منطقه تشکیل می دهد. در این چارچوب عربستان و اسرائیل به عنوان دو بازیگر محوری در منطقه خاورمیانه طی یک دهه گذشته روابط دوجانبه و منطقه ای را گسترش داده اند. هدف اصلی در این پژوهش بررسی روابط این دو بازیگر با محوریت تحولات جدید منطقه است. این پژوهش با روش تبیینی و با بکارگیری نظریه موازنه تهدید این سوال اصلی را مطرح می کند که مهم ترین علت گسترش روابط عربستان و اسرائیل طی یک دهه اخیر چیست؟ همچنین این فرضیه مطرح شده است که دلیل اصلی گسترش روابط طرفین، همکاری مشترک در مقابله با ایران در چارچوب موازنه تهدید است. یافته ها نشان می دهد که عربستان و اسرائیل، ایران را به عنوان تهدیدی مشترک محسوب کرده و سعی در مقابله با آن در قالب ایران هراسی، حمایت ازگروه های تروریستی، ایجاد چالش برای متحدین منطقه ای ایران، شیعه هراسی، ترغیب آمریکا برای خروج از برجام و عادی سازی روابط دارند.
دشواری های سیاست گذاری ایران با کشورهای خاورمیانه (مطالعه موردی با کشورهای عربستان، بحرین و ترکیه از 2012-2021)
منبع:
پژوهش ملل خرداد ۱۴۰۱ شماره ۷۶
95-114
هدف مقاله پیش رو بررسی دشواری هایی است که سیاست گذاری ایران را در قبال برخی از همسایگان اش با مشکل مواجه است، می باشد. زیرا درک این دشواری ها می تواند به نحوه تعامل و سیاست گذاری ایران با کشورهای همسایه کمک نماید. در این مقاله با پذیرش مفروضه های کمی به بررسی چالش های سیاست گذاری ایران با سه کشور همسایه اش یعنی عربستان سعودی، ترکیه و بحرین می پردازیم و عوامل موثر بر سیاست گذاری ایران با این سه کشور را بررسی می شود. راهبرد پژوهش قیاسی گونه پژوهش کاربردی موردی و ایستا سنجی است، یافته ها حاکی از آن است که رقابت ها بر سر صادرات انرژی، حضور و اعمال نفوذ عوامل خارجی در منطقه، رقابت های ژئوپلیتیک و تلاش کشورها برای احیای امپراطوری خودشان در منطقه و تضاد ایدئولوژیک ایران و همسایگان اش در منطقه و کاهش روابط اقتصادی از جمله مواردی است که منجر به فراز و فرودهایی در روابط ایران با عربستان، بحرین و ترکیه و در مواردی منجر به تیره شدن روابط ایران با این کشورها شده است. در نهایت می توان گفت که مجموعه ای از عوامل مرتبط با انرژی، ژئوپلیتیک مذهب و ایدئولوژی و رقابت های منطقه ای منجر به فراز و فرود روابط ایران با همسایگان اش شده است و سیاست گذاری ایران با این کشورها را با دشواری هایی مواجه نموده است.
راهبرد سیاسی ایران و عربستان در موج دوم بیداری اسلامی درکشورهای بحرین، سوریه و یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
791 - 827
حوزه های تخصصی:
ایران و عربستان به عنوان دو قدرت منطقه ای در غرب آسیا هستند که از دیرباز رقابت های ایدئولوژیک و سیاسی داشتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رقابتی که از پیش وجود داشت تشدید شد و امنیت منطقه ای غرب آسیا دچار تغییر اساسی شد. دو کشور دیدگاه های متفاوتی در مورد نظم منطقه ای دارند، هر دو ادعای رهبری جهان اسلام را دارند وتلاش می کنند راهبردهای منطقه ای تأثیر گذاری بر تحولات منطقه ای طراحی کنند که راهبرد عربستان بر پایه سازش با غرب و ایران راهبرد مقاومت و ائتلاف بر پایه ژئوپولوتیک مقاومت است. پس از ناآرامی های دومینو وار کشورهای عربی منطقه در بیداری اسلامی و تحولات پس از آن، شکاف و رقابت بین دو کشور بیشتر شد. ایران و عربستان دو راهبرد متفاوت در سیاست همسایگی شان نسبت به تحولات در کشورهای عربی و بیداری اسلامی در پیش گرفتند. هدف این مقاله بررسی سیاست همسایگی ایران و عربستان در کشورهای بحرین، سوریه و یمن است. این مقاله در پی پاسخ به این سئوال اصلی است که سیاست همسایگی ایران و عربستان نسبت به بیداری اسلامی و تحولات غرب آسیا چه بود؟ در این مقاله علاوه بر بررسی سیاست همسایگی دو کشور در جریان بیداری اسلامی راهبردهای پیش رو در آینده روابط ایران و عربستان نیز مورد بررسی قرار می گیرد. این مقاله با روش کیفی از نوع تحلیل اسنادی و با استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده است.
زمینه های بازآفرینی بحران در روابط ایران و عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی از مهم ترین بازیگران منطقه خلیج فارس و غرب آسیا بوده که پس از انقلاب اسلامی روابط پر فراز و نشیبی را تجربه کرده اند. در حالی که قبل از انقلاب اسلامی علی رغم رقابت های پیدا و پنهان، اهداف و منافع موازی را دنبال نموده و نوعی همگرایی و ثبات نسبی بر روابط آنها حاکم بود. اما با وقوع انقلاب اسلامی، ساخت های اجتماعی و هویتی متضادی بین ایران و عربستان برساخته شد که به تبع این ساخت های متعارض، واقعیتهای ناسازگار و معکوس بر روابط آنها سایه انداخته و تقابل و تضاد بر مناسبات دو کشور حاکم شده است. از این رو، الگوی روابط منازعه آمیز میان دو کشور شکل گرفته به گونه ای که روابط مسالمت آمیز در مناسبات آنها امری زودگذر و وقوع بحران و باز رخداد بحران به امری ماندگار و بنیادین تبدیل شده است.این پژوهش با روش تحلیلی-توصیفی به بررسی دلایل و زمینه های عودشدن بحران در روابط دو کشور پرداخته و داده های پژوهش نشان می دهد که باز رخداد بحران، در مناسبات آنها، تابعی از ژرف ساخت های اجتماعی متضاد(مانند اسلام سیاسی در مقابل اسلام وهابی) و عناصر ناساز هویتی (همانند انقلابی گری و ایران گرایی تاریخی در برابر محافظه کاری و عرب گرایی سعودی) و کنشهای کلامی مخاصمه آمیز نخبگان سیاست و دیانت دو کشور بوده است.
بررسی تطبیقی وضعیت حقوق بشر در ایران و عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق بشر اسلامی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۳
109-141
حوزه های تخصصی:
نقض فراگیر حقوق بشر در سراسر جهان توسط دولت های مختلف، یکی از موضوعات مهمی است که مایه نگرانی جامعه جهانی شده است. از آنجا که اعلامیه حقوق بشر در احترام به کرامت انسانی و رعایت حقوق شهروندی الگو قرار می گیرد، لذا این نوشتار وضعیت حقوق بشر و تاثیر آن را در دو کشور عربستان و ایران کانون پژوهش قرارداده و به دنبال واکاوی این سوال است که وضعیت حقوق بشر در این دو کشور اسلامی چگونه تشریح می گردد؟ در پاسخ به پرسش مذکور این فرضیه مطرح می شود که به نظر می رسد رابطه حقوق بشر با حاکمیت دولت ها (ایران و عربستان) در چند دهه گذشته به مرور قانونمندتر شده و مجموعه ای از تعهدات بین المللی و مکانیسم های نظارتی در عرصه حقوق بشر، مفهوم حاکمیت را به سوی تعریفی جدید تر و منعطف تر سوق داده است. نتایج پژوهش نشان می دهد هر دو کشور در عمل نسبت به گذشته رفتاری منعطف تر و مطابق با هنجارهای بین المللی از خود بروز داده اند. این مقاله با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی انجام شده بیان می کند که عربستان برای حفظ حاکمیت خود ناگزیرتن به اقتضائات حقوق بشری ماننداصلاح حقوق زنان وحقوق اقلیت ها داده و با طیف متنوعی از بازیگران بین المللی همکاری می کند و ایران در زمینه اجرای موازین دموکراسی و حقوق بشر، برتری آشکار و کارنامه قابل دفاع و مقبول تری نسبت به عربستان دارد.
عربستان سعودی و بکارگیری سیاست کنترل و مهار ایران در بحرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
66 - 92
حوزه های تخصصی:
ایران و عربستان همواره به عنوان دو بازیگر رقیب منطقه ای که به توسعه قلمروی نفوذ خود در خاورمیانه مبادرت می ورزند، مطرح هستند. در این راستا؛ بحرین یکی از صحنه های مهم برای تقابل جویی و زورآزمایی ایران و عربستان در منطقه محسوب می شود. تحولات جهان عرب پس از سال 2011 میلادی، تأثیرات عمیقی بر نظم و معادلات قدرت در بحرین بر جای گذاشته است. در این رابطه، با توجه به هویت اسلامی- شیعی معترضان در بحرین و تعاملات معنوی بسیار نزدیک آن ها با ایران، با روی کار آمدن گروه های شیعی در این کشور، تهران به قدرت و نفوذ فزاینده ای در صحنه سیاست بحرین دست خواهد یافت. از طرفی، هرگونه تغییر در ساختار حکومتی این امیرنشین تأثیر تعیین کننده ای بر ساختار پادشاهی عربستان خواهد گذاشت. ازآنجایی که عربستان نقش آفرینی ایران در معادلات سیاسی بحرین را تهدیدی برای سیاست های منطقه ای خود قلمداد می کند؛ لذا در تلاش برای محدود کردن قلمروی نفوذ ایران در بحرین برآمده است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال اصلی است که عربستان سعودی برای کنترل و مهار ایران در بحرین دست به چه سیاستی زده است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که عربستان باهدف جلوگیری از تغییرات و پویش های دموکراسی خواهانه در بحرین، در تلاش برای جلوگیری از تأثیرات نرم جمهوری اسلامی ایران بر ژئوپلیتیک تشیع در بحرین برآمده است و از این طریق از سرریز شدن تحولات داخلی بحرین به مناطق شرقی خود ممانعت می ورزد. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ تغییر رژیم آل خلیفه، ضمن تأثیر بر سیاست های انرژی عربستان، مطالبات سیاسی ش یعیان در من اطق شرقی عربستان را افزایش خواهد داد و آن ه ا را از ان زوای ژئ وپلیتیکی فعل ی ره ایی خواه د بخشید. این امر ضمن ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی و محور مقاومت در منطقه، ایجاد شکاف سیاسی و اجتماعی در درون جامعه عربستان را در پ ی خواهد داشت.
پیوند میان بخش انرژی و مقررات سازمان جهانی تجارت تحلیلی حقوقی از واقعیات و چشم اندازی حقوقی از تحولات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۸۸ شماره ۱۶
255 - 288
حوزه های تخصصی:
عدم حضور مهم ترین و تأثیرگذارترین صادرکنندگان نفت در مذاکرات دور اروگوئه، علی رغم اهمیت فراوان این مسأله، اساساً زمینه ای را فراهم آورد تا فرآورده های بخش انرژی از شمول کلی مقررات تجاری استثنا شوند؛ این در حالی است که اخیراً بحث عضویت برخی عمده ترین صادرکنندگان نفت در سازمان جهانی تجارت مانند عربستان و فرصت های پیش روی سایر تولیدکنندگان عمده مانند ایران، نه تنها زمینه تجدیدنظری جدی در مقررات بخش انرژی در کشورهای عضو و همچنین سازمان را فراهم آورده، دغدغه ای جدی در بازار انرژی برای تولیدکنندگان در مسیر رفع محدودیت های تجاری در این بخش و همچنین برای واردکنندگان جهت تبعیت از مقررات داخلی دارندگان این ذخایر را نیز فراهم آورده است. به علاوه عضویت توأمان برخی کشورها در سازمان های اقتصادی با اهدافی به ظاهر متعارض مانند اپک، علاوه بر ضرورت توجه به مسائل مذکور دغدغه تعارض تعهدات سازمانی اعضا را نیز به ذهن متبادر می سازد. این مقاله ضمن تأملی کوتاه در برخی مسائل مرتبط، ضرورت تأملی جدی در این خصوص در تکمیل فرایند الحاق ایران به سازمان جهانی تجارت را یادآور می شود.
سیاست خارجی عربستان در قبال ایران در دوره پسابرجام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از سال 2015 تغییراتی در سیاست خارجی عربستان سعودی ایجاد شد که با دوره های پیش تر متفاوت بود. یکی از عواملی که در تغییر رفتار سیاست خارجی عربستان تأثیر گذاشت، توافق هسته ای بین ایران و کشورهای 1+5 (ایالات متحده، روسیه، چین، فرانسه، انگلستان و آلمان) بود. این پرسش مطرح است که فضای پسابرجام چگونه بر سیاست خارجی عربستان سعودی تأثیر گذاشته است. برای پاسخ به این پرسش، با استفاده از نظریه واقع گرایی نوکلاسیک این فرضیه مطرح می شود که فضای پسابرجام سیاست خارجی عربستان سعودی را تهاجمی کرده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مقامات و تصمیم گیرندگان سعودی از ترس تغییر وضعیت و قدرت منطقه ای به نفع جمهوری اسلامی ایران، به سوی استخراج منابع خود (بیشتر نفت) رفته و با استفاده از این منابع، اقداماتی مانند افزایش خرید تسلیحات، به کارگیری سیاست های تهاجمی در منطقه و متنوع سازی شریک های جهانی برای تغییر موازنه قدرت به سود خود انجام داده اند.
مطالعه و تبیین اهداف و استراتژی های عربستان در بحران یمن بر اساس مدل مکعب بحران چارلز هرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۹۷)
289 - 329
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که بر اساس مدل مکعب بحران، ادراک عربستان سعودی در قبال بحران یمن چگونه بوده و با استفاده از چه سازوکارهایی اقدام به مدیریت تحولات کرده است؟ یافته های پژوهش نشانگر این است که مطابق ادراک رهبران عربستان، بحران یمن در سطح «A» مکعب قرار دارد. این کشور با هدف تسخیر برخی مناطق استراتژیک همچون باب المندب، استان حضرالموت و بندر مکلا، استان المهره و بندر نشتون، بندر الحدیده و خروج از انحصار جغرافیایی در جنوب و برخی نواحی جنوب غربی، کنترل جریان حوثی ها و ممانعت از روی کارآمدن نظام شیعی و فدرالیزه کردن یمن به نظام اقلیم ها، اقدام به بحران سازی کرده است و سوم اینکه تحت چنین شرایطی مدیریت هوشمند بحران و بهره گیری هم زمان از اهرم های تهاجمی و سخت (نظامی- امنیتی و اتحادسازی)، نیمه سخت (محاصره و فشار اقتصادی و معیشتی) و نرم (سیاسی- دیپلماتیک و رسانه ای) را در دستور کار قرار داده که هم تهدید حوثی ها را رفع کند و هم اینکه به نیات ژئوپلیتیکی نائل آید. روش پژوهش کیفی بوده و شیوه گردآوری داده ها نیز تحلیلی اسنادی است.
تحلیل تطبیقی نقش ایدئولوژیک ایران و عربستان در تحولات یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
77 - 95
حوزه های تخصصی:
ورود جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی به عنوان بازیگران اصلی منطقه ای در بحران یمن را می توان به عنوان جلوه ای از رقابت ایدئولوژیکی مورد ملاحظه و بررسی قرار داد. ایدئولوژی نقش بسیار مهم و پررنگی در این مسئله دارد و نیز زمینه ساز افزایش رقابت دو کشور در منطقه گردیده است. روش تحقیق مقاله حاضر تطبیقی– تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات نیز از نوع کتابخانه ای است و از کتاب ها، مجلات علمی و پایگاه های اینترنتی استفاده شده است. مطالعه موضوع نیز به صورت تطبیقی در چارچوب نظریه «مجموعه امنیتی» باری بوزان می باشد. این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که؛ «رقابت عربستان و ایران در بحران یمن چگونه قابل ارزیابی است؟» به نظر می رسد که با توجه به چارچوب نظری پژوهش؛ در چهار مؤلفه ی نقش، هدف، سطح و راهبرد رقابت ایدئولوژیک دو کشور جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در یمن قابل بررسی است. به واقع در این رقابت، دو کشور در این چهار مؤلفه تفاوت هایی دارند که در این مقاله به تشریح آن پرداخته ایم. همواره به طور سنتی این دو کشور در منطقه خلیج فارس به رقابت با هم پرداخته اند. لذا پژوهش حاضر با تمرکز بر این مسئله و با هدف اصلی افزایش شناخت جمهوری اسلامی ایران از طریق بررسی دقیق سیاست خارجی عربستان سعودی در منطقه، به سبب فراهم سازی زمینه صحیح برای مقابله ی منطقی و واکنشی مناسب در جهت حفظ موقعیت ایران در منطقه و موازنه قوا صورت پذیرفته است.
بازنمایی امر منازعه در روابط ایران و عربستان(1397- 1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران و عربستان از تأثیرگذارترین و مهم ترین کشورهای منطقه خاورمیانه و در حوزه ی بزرگ تر جغرافیایی و عقیدتی جهان اسلام هستند که به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، روابط خصمانه و تقابل گرایانه ای در قبال دیگری در پیش گرفتند. رویکردهای متفاوت دو کشور در مسائل منطقه ای و جهانی، تلاش دو کشور برای تبدیل شدن به قدرت اول منطقه، تبدیل شدن دو کشور به عنوان نمادی از قطب های مذهبی شیعه و سنی، مواضع طرفین در خصوص بحران های منطقه ای باعث شد تا رابطه ای نه چندان مثبتی بین دو کشور حاکم باشد و در مواردی منجر به تنش و نزاع گردد. در همین راستا، نگارندگان به دنبال پاسخ به این سوال اساسی هستند که چرا به رغم همگونی مذهبی و منافع منطقه ای دو کشور ایران و عربستان همچنان بر دشمنی های خود اصرار ورزیده اند؟ در پاسخ به سوال پژوهش بر اساس چارچوب نظری امنیت هستی شناختی این فرضیه مطرح می شود که پایبندی دو کشور ایران و عربستان سعودی بر دشمنی خود با دیگری به امری عادی تبدیل شده که منافع آنها را به نحوی مطلوب تر برای آنها تأمین می کند و هر دو کشور نمی خواهند با تغییر نگاه خود به دیگری این روند عادی را برهم زده براین اساس منازعه آنها بعد هویتی (سازه انگارانه) و هستی شناسی دارد. روش تحقیق در این پژوهش، تفسیری و شیوه گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و مقالات، سایت ها و... می باشد.
سناریوهای جایگاه آینده یمن در معادلات منطقه غرب آسیا با تاکید بر عدم قطعیت های بحرانی
حوزه های تخصصی:
تهاجم ائتلاف عربی-غربی با محوریت عربستان سعودی صحنه ی یمن را به یکی از پیچیده ترین بحران های منطقه ی غرب آسیا تبدیل کرده است. فرجام نهایی بحران یمن علاوه بر اینکه در ترسیم نظم امنیتی در آینده ی منطقه غرب آسیا تاثیر به سزایی می گذارد، جایگاه این کشور را در معادلات آینده ی منطقه مشخص خواهد ساخت. مشخصه اصلی این بحران تعدد کنشگران دخیل و تعارض مطالبات ذی نفعان است. با توجه به جایگاه استراتژیک و راهبردی یمن در سیاست منطقه و جهان و در اختیار داشتن تنگه باب المندب، هر کدام از بازیگران در تلاش هستند تا جهت تحولات یمن را به سمت و سوی سناریوهای مطلوب خود سوق دهند. در واقع هر کدام از بازیگران تأثیرگذار در یمن بر اساس منافع و ارزش های خود، وضعیتی را مطلوب قلمداد کرده که همان می تواند برای کنشگر مقابل یک سناریوی نامطلوب و تهدیدکننده خوانش شود. پژوهش پیش روی درصدد پاسخ به این سوالات است که عدم قطعیت های اصلی بحران یمن کدامند؟ و با توجه به عدم قطعیت های بحران یمن، چه سناریوهایی را می توان برای جایگاه این کشور در آینده ی معادلات منطقه ی غرب آسیا متصور بود؟ جهت پاسخگویی به این پرسش، از روش سناریو نویسی و رویکرد عدم قطعیت های بحرانی بهره گرفته شده است. پس از شناسایی عدم قطعیت ها بر اساس نظرات خبرگان، از برهم کنش آن ها، چهار سناریوی انزوای یمن در معادلات منطقه ای، اتحاد با جبهه شرقی-اسلامی (ارتقای جایگاه یمن در معادلات منطقه ای)، اتحاد با جبهه سلفی-غربی (یمن ضعیف شده و تحت قیمومیت) و یمن قدرتمند (مستقل از مداخله کنشگران منطقه ای و فرا منطقه ای) ارائه شده است.
آثار سناریوهای محتمل همکاری تسلیحاتی عربستان – آمریکا بر منافع ایران در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
عربستان بازیگری متنفذ در خاورمیانه است که در طی سال های اخیر، با همکاری تسلیحاتی-نظامی آمریکا، رابطه ای سرد و شکننده با ایران داشته است. بر این اساس هدف اصلی پژوهش؛ مطالعه سناریوهای محتمل همکاری تسلیحاتی عربستان – آمریکا با تأکید بر منافع ملی ایران است. روش تحقیق روش تبیینی است و روش گردآوری داده ها از نوع اسنادی-کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد که عربستان در تجارت تسلیحاتی با آمریکا از 4 سناریوی؛ فروپاشی ساختار سنتی منطقه غرب آسیا (سناریوی نخست)؛ تکمیل فرآیند سیاست تهاجمی عربستان سعودی در منطقه (سناریوی دوم)؛ افزایش نقش و نفوذ آمریکا و تحمیل یک نوع امنیت برون زا بر منطقه (سناریوی سوم) و تکمیل فرآیند رقابت تسلیحاتی در منطقه (سناریوی چهارم) و ایران در برابر آن از دو روش کوتاه مدت در قالب 6 سناریوی؛ پرهیز از رقابت های تسلیحاتی بنیان برافکن (سناریوی اول)؛ اتکا به داخل در جهت تقویت و ارتقاء توان بازدارندگی (سناریوی دوم)؛ تقویت بازوهای منطقه ای نظیر حزب الله، حشدالشعبی و حوثی های یمن (سناریوی سوم)؛ اصلاح شعار قدرت اول شدن منطقه ای در سند چشم انداز 1404(سناریوی چهارم)؛ همکاری با سازمان های حقوق بشری (سناریوی پنجم) و برجسته سازی خطر وقوع جنگ در منطقه و بحران مهاجرتی جدید در اروپا (سناریوی ششم) و بلندمدت شامل دو سناریوی اول (تلاش برای ایجاد سازوکارهای مبتنی بر رژیم سازی در سطح منطقه) و سناریوی دوم (بهره برداری از گسست های موجود در شورای همکاری خلیج فارس) است
بررسی و تحلیل منازعات میان ایران و عربستان (مطالعه موردی: یمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منازعه به وضعیتی گفته می شود که گروه انسانی معینی با گروه انسانی دیگر به دلیل ناسازگاری در اهدافشان با یکدیگر تعارض داشته باشند. جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی با توجه به ویژگی ها و ظرفیت های خود، دو کشور تعیین کننده و مهم در منطقه محسوب می شوند. با شکل گیری انقلاب اسلامی ایران، زمینه بروز رقابت و منازعه میان دو کشور شکل گرفته و سایر فضاهای همجوار را تحت تاثیر قرار داده است. یکی از مهمترین فضاهای مذکور، کشور یمن است که بواسطه عواملی همچون همجواری با عربستان، بهار عربی، تعداد قابل ملاحظه جمعیت شیعیان، قدرت گیری احزاب و گروه های شیعی، موقعیت ژئواستراتژیک و... در حوزه علائق ژئوپلیتیکی دو قدرت منطقه ای قرار گرفته است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال بررسی ماهیت منازعه ایران و عربستان در یمن است. سوال اصلی پژوهش بدین صورت است که چه عواملی منجر به شکل گیری منازعه و رقابت میان ایران و عربستان در یمن شده است؟ یافته های تحقیق بیانگر آن است که منازعه دو کشور در یمن ریشه های ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی دارد.
مطالعه تطبیقی سیاستها و اهداف برگزاری نمازجمعه در جمهوری اسلامی ایران، عربستان و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
نماز جمعه از فرایض عبادی-سیاسی مسلمانان، در میان مذاهب و ملل اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است لیکن در چگونگی اقامه آن اتفاق نظر وجود ندارد. گوناگونی فرقه و نوع نظام حاکم در کشورهای اسلامی چگونگی خط مشی و سیاست آنها در قبال اقامه نمازجمعه، را با فراز و نشیب هایی همراه نموده است. این مقاله کاربردی- توسعه ای بوده و از نظر نوعِ روش، کیفی است. برای رسیدن به اهداف آن از روش مطالعه تطبیقی و بهره گیری از نظریه داده بنیاد به عنوان روش پژوهش و تحلیل داده های کیفی استفاده شده است. در این تحقیق با مطالعه تطبیقی برگزاری نماز جمعه در جمهوری اسلامی ایران، عربستان و ترکیه، موارد افتراق و اشتراک آنها بررسی می گردد. عربستان سعودی به دلیل ساختار سیاسی و تشابه از نظر برگزاری نمازجمعه زیر نظر حکومت مرکزی به جمهوری اسلامی ایران، و ترکیه به دلیل وجود دولت لائیک علی رغم اکثریت مسلمان، و ادعای تفکیک دین و سیاست مورد مطالعه و بررسی قرارگرفت. از نتایج تحقیق اینکه: نمازجمعه در جمهوری اسلامی ایران پیوند دهنده دین، حاکمیت و مردم است ولی در عربستان عامل مشروعیت بخشی حکومت و در ترکیه مروج بعد فردی دین است و کاملا از سیاست جداست.
تبیین رئالیستی سیاست خارجی عربستان در قبال بحران های خاورمیانه (2015- 1979)(مقاله علمی وزارت علوم)
عربستان به عنوان یکی از بازیگران کلیدی در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس، نقش مهمی در تحولات سیاسی ایفاء می نماید. این کشور در دهه 1980 مقارن با انقلاب اسلامی در ایران و احیاء اسلام شیعی در ایران، جمهوری اسلامی را بعنوان تهدید امنیتی تصور نمود. بنابراین با تشکیل شورای همکاری خلیج فارس و کمک لجستیکی، تسلیحاتی و مالی به عراق در جنگ علیه جمهوری اسلامی سعی در مهار و برقراری توازن تهدید در مقابل ایران نمود. در دهه 1990 با تهدید عربستان توسط عراق و تجاوز صدام به کویت، عراق به عنوان تهدید علیه عربستان در نظر گرفته شد. عربستان برای دفع تهدید، با تقبل قسمت عمده هزینه لشکرکشی امریکا و متحدانش به خلیج فارس از یک طرف و تنش زدایی با جمهوری اسلامی از طرف دیگر تلاش نمود تا تهدید عراق دفع شود. تصور و درک عربستان در ابتدای قرن بیست و یکم مبتنی بر این قرار گرفته است که بعد از سقوط صدام در عراق، وقوع انقلاب های عربی و نفوذ ایران در کشورهای عربی، جمهوری اسلامی ایران تهدیدی علیه عربستان می باشد. بنابراین نخبگان سیاسی در عربستان تلاش دارند با همکاری ایالات متحده امریکا و ائتلاف با اسرائیل و ترکیه علیه منافع و امنیت جمهوری اسلامی اقدام نمایند. فرضیه این تحقیق که در چارچوب رهیافت رئالیسم و موازنه تهدید و با متدلوژی تحلیلی- تبیینی نگاشته شد عبارتست از: موازنه تهدید الگوی حاکم بر سیاست خارجی عربستان در قبال تحولات و بحران های حادث در منطقه خاورمیانه از سال 1979 تا 2015 می باشد.
بررسی تطبیقی وضعیت حقوق بشر در ایران و عربستان با تاکید بر تئوری های نوین حاکمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله سعی می گردد پیرو تحولات عمیق و گسترده ای که در دهه های اخیر در صحنه روابط بین الملل به وقوع پیوسته و سوالات فراوانی را پیش روی جامعه بشری قرار داده، موضوع حقوق بشر را در چارچوب مکانیسم های نظارتی و تاثیر آن بر حاکمیت ایران و عربستان با تاکید بر تئوری های نوین حاکمیتی مورد بررسی قراردهیم، بدین معنی که مساله حقوق بشر به عنوان متغیر مستقل و حاکمیت ایران و عربستان به عنوان متغیر وابسته تلقی گردیده و تحدیدات مختلف آن برای دو کشور تبیین گردد. البته چنین رویکردی به هیچ وجه تحدید محوری تلقی کردن صرف مساله حقوق بشر در روابط دو کشور در مناسبات جهانی محسوب نمی گردد، بلکه متناظر بر نقش آفرینی این پدیده نوظهور و مورد توجه افکار عمومی در جهان امروز می باشد. مقوله ای که به لحاظ گستردگی حوزه صلاحیت و دخالت و به لحاظ تعهدات الزام آور بین المللی دولت ها، کلیدی ترین ارکان حاکمیت ملی دولت ها را با تحدید مواجه کرده است و سوال این است این چالش ها و تحدیدات حاکمیتی آن برای ایران و عربستان کدامند و حقوق بشر با توجه به تئوری های نوین چه محدودیت هایی بر حاکمیت ایران و عربستان ایجاد می کند؟
تاثیر تحولات ژئوپلتیک کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس با محوریت عربستان بر امنیت ملی جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
پویایی های ژئوپلیتیکی در خلیج فارس همواره امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را در طی چند دهه اخیر از خویش متاثر نموده است. از جمله این پویایی ها می توان به افرایش تنش و رقابت میان عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران بر سر حوزه نفوذ، گسترش حضور ایالات متحده در خلیج فارس در قالب تاسیس پایگاه های نظامی و دریایی، و در نهایت، افزایش تعاملات اعضای شورای همکاری خلیج فارس با اسرائیل اشاره کرد. با توجه به اهمیت موضوع، این پژوهش با یک رویکرد جامع بدنبال بررسی چگونگی تاثیر گذاری پویایی های منطقه ای در خلیچ فارس بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است. در این راستا، این پژوهش بدنبال پاسخگویی به این سوال محوری است که، تحولات ژئوپلیتیکی کشورهای جنوبی خلیج فارس با محوریت عربستان سعودی چه تاثیری بر امنیت ملی ایران داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد، عوامل ژئوپولیتیک خلیج فارس به تنهایی عامل ایجاد ناامنی و تنش نیست، اما وقتی با عوامل دیگر همراه شود، می توانند تنش زا گردد. از آنجا ک ه عوام ل جغرافیایی و ژئوپلیتیک به صورت تدریجی ش کل گرفت ه ان د، از این رو تأثیر نسبتا پایداری از خود برجای می گذارند.شرایط ژئوپولیتیک منطقه و کشورهای آن به نحوی است که ب ی ثب اتی در هر یک از کشورهافرات ر از مرزه ایشان اث رگذار است .لذا حل این مناقشات طولانی و دستیابی به تعادل امری اجتناب ناپذبر است. ایران و عربستان با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی خود مهمترین بازیگران منطقه هستند که به نوعی رقیب هم به حساب می آیند. خروج معنی دار آمریکا از برجام، و بازگشت احتمالی اش به برجام منجر به رقابت جدی تر خواهد شد.خلیج فارس مانند هر منطقه ای نیازمند ثبات و امنیت است و امنیت آن را باید صرفا در خود منطقه جستجو نمود. همگرایی و تعاملات دو یا چند جانبه منطقه ای به عنوان راه حلی برای نزدیکی کشورها و ثبات دائمی آنها باید مورد توجه قرارگیرد. «امنیت جمعی» تنها راهبرد موثربرای تضمین امنیت کشورهای منطقه پیشنهاد می گردد،
تأملی راهبردی بر مفهوم جرم جاسوسی در حقوق عربستان، بحرین و ایران در پرتو بهار عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
پس از بهار عربی که سبب سرنگونی برخی از رژیم های اقتدارگرای دنیای عرب گردید، پادشاهی سعودی ومتحدین در قدرتش در دولت های عربی نگران دومینوی بی ثباتی سیاسی آغاز شده از تونس شدند. از طرفی پادشاهی سعودی نگران افزایش نفوذ ایران درپرتو بهار عربی در درون دنیای عرب شد در این میان نقش آفرینی ایران در بحرین، باعث نگرانی شدید پادشاهی سعودی وکشورهای وابسته نسبت به فعالیت های ایران وافزایش تنش ها با ایران گردید، مقامات بحرین وعربستان با دستگیری تعدادی از شیعیان با تابعیت های مختلف از کشورهای بحرین، ایران، افغانستان، لبنان و ... به اتهام جاسوسی وارتباط با ایران به محاکمه ناعادلانه آنان پرداخته وسپس حکم به مجازات اعدام آنان نمودند. سؤال در این مقاله این است که راهبرد مجازات جاسوسی در کشورهای عربستان وبحرین در مواجه با متهمین جاسوسی به خصوص (منابع، مخبرین) سرویس های اطلاعاتی کشورهای اشاره شده چیست؟ وراهبرد مطلوب ایران در قبال عربستان وبحرین چه خواهد بود؟ مقاله حاضر، با روش تحلیلی، کتابخانه ای با رویکرد تطبیقی، قوانین موجود را بررسی ومشخص نمود که مقنن در هر سه کشور، جرم جاسوسی را تعریف نکرده بلکه به مصادیق آن اشاره کرده است، در عربستان جرم انگاری صورت نگرفته وصدور احکام عمدتاً اعدام وبر اساس قانون شریعت اسلام صادر می شود وامکان دخالت وسلیقه قاضی در صدور حکم وجود دارد، اما در کشور بحرین تحت عنوان جرائم علیه امنیت، جرم انگاری لازم صورت گرفته وعمده مجازات صادره در بحرین نیز اعدام می باشد.
تبیین ساز وکارهای بازتولید سلطه پادشاهی سعودی در پرتو بهار عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
181 - 149
هدف این مقاله پاسخ به سه پرسش اساسی در مورد رژیم حاکم بر عربستان سعودی است. نخست این که رژیم حاکم بر عربستان چگونه سلطه خود را بازتولید می کند؟ دوم این که چرا موج تحولات اخیر خاورمیانه (موسوم به بهار عربی) که منجر به دگرگونی و تغییرات عمده ای در کشورهایی چون مصر، تونس، لیبی، عمان و سایر شورهای عربی منطقه شد به عربستان سرایت نکرد و این کشور در مقایسه با سایر کشورها و دولت های منطقه از این سونامی سیاسی جان سالم بدر برد؟ سوم این که چگونه در بطن حاکمیت غیر دموکراتیک ترین رژیم در میان کشورهای خاورمیانه، یکی از انعطاف پذیرترین رژیم ها حیات دارد؟ مقاله حاضر می کوشد با روش پژوهش کیفی(از نوع تبیین علّی) و با بهره گیری از نظریه لویی آلتوسر در خصوص «ایدئولوژی و سازو برگ های ایدئولوژیک دولت»، وضعیت گذشته و کنونی رژیم حاکم بر عربستان را در راستای پاسخ به پرسش های یاد شده مورد بررسی قرار داده و نشان دهد که دستگاه سرکوب گر و همچنین دستگاه ایدئولوژیک دولت چگونه در کنار هم عمل می کنند تا نظم و ثبات رژیم حاکم را حفظ و تداوم بخشند. یافته های پژوهش نشان می دهد، دستگاه سرکوب گر آل سعود از طریق ائتلاف سازی با علمای وهابی به عنوان عامل مشروعیت بخش به ساز و برگ ایدئولوژیک دولت، اتکا به درآمدهای نفتی و اتحاد با ایالات متحده امریکا، چهار عامل کلیدی هستند که موجب بازتولید سلطه رژیم حاکم، بر جامعه این کشور و گذر موفقیت آمیز این رژیم از امواج تحولات بهار عربی بوده است