مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۴۱.
۵۴۲.
۵۴۳.
۵۴۴.
۵۴۵.
۵۴۶.
۵۴۷.
۵۴۸.
۵۴۹.
۵۵۰.
۵۵۱.
۵۵۲.
۵۵۳.
۵۵۴.
۵۵۵.
۵۵۶.
۵۵۷.
۵۵۸.
۵۵۹.
۵۶۰.
هویت
منبع:
علوم روانشناختی دوره پانزدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۵۸
167-184
حوزه های تخصصی:
یکی از حوزه های روانشناسی بالینی تحوّلی، چگونگی تأثیر فرهنگ بر تحوّل، رفتار و تجربه بیماری است. گسترش موج وسیع صنعتی شدن، جوامع سنّتی را دستخوش تغییرات و تحوّلات عمده ای در زمینه های اجتماعی و فرهنگی کرده است. بسیاری از این تحوّلات، متأثر از تفاوت های نسل هایی اند که جانشین یکدیگر می شوند. ساختار هویّت در متن شخصیت، مرتبط با زمینه های اجتماعی- فرهنگی است. پژوهش حاضر که مطالعه ای درون فرهنگی محسوب می شود، با هدف ردیابی گسست فرهنگی- اجتماعی در روابط بین نسلی و بررسی نقش آن در شکل گیری هویّت انجام شده است. برای رسیدن به نتیجه، هم جوشی دو روش کیفی مورد توجه قرار گرفته است. ردیابی گسست فرهنگی- اجتماعی در مورد آزمودنی ها و والدین شان، گشایش راهی ست برای بررسی هویّت. بنابراین، بر اساس مراجعه مستقیم به آراء مصاحبه شوندگان، با استفاده از روش بالینی تک بررسی "تئوری داده بنیاد"، زمینه مسائل مربوط به روابط فرهنگی- اجتماعی بررسی شده است. سپس بر این مبنا، با استفاده از "روش بالینی"، منزلت های هویّتی به صورت "تک بررسی" مورد بررسی قرار گرفته اند. 10 نفر از زنان و دخترانِ جوان شهر تهران با روش "نمونه گیری نظری" انتخاب شده اند. ابزارهای پژوهش، جدول های راهنمای مصاحبه بوده اند. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس مقوله بندی و تفسیر آن ها صورت گرفته است. نتایج در یک مدل نظری ترسیم شده و نشان داده که هر قدر شدّت گسست فرهنگی- اجتماعی بیشتر باشد، احتمال نارسایی هویّت در فرزندان خانواده بیشتر است.
برساخت هویت ملی ایران بر مبنای نژاد در دوران جنگ جهانی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت از مهم ترین مفاهیم علوم اجتماعی است. برخلاف نگاه ذات گرا به هویت، هویت ها در حال تحول و دگرگونی هستند. مولّفه های اساسی هویت در طی زمان و تحت تأثیر برخی حوادث و اندیشه ها دچار تغییر و دگرگونی می شوند. نژاد آریایی به عنوان یک مولّفه هویت بخش از سال های جنگ جهانی اول به بعد، به عنوان یکی از مولّفه های هویت بخش اضافه گردید. این مقاله دلایل و چگونگی برسازی هویت ایرانی بر اساس مولّفه نژاد را با استفاده از روش تاریخی-تحلیلی و با اتکا به نظریه برساخت گرایی مورد بررسی قرار داده و به دنبال پاسخ به این سؤال است که حوادث و پیامدهای جنگ جهانی اول چه تأثیری بر هویت نژادی ایرانیان داشته است؟ یافته های پژوهش بر آن است که دوران جنگ جهانی اول به خاطر گسترش ارتباطات فکری و فرهنگی ایرانیان با اندیشه های جدید و نیز حوادث سیاسی و اجتماعی خاصی که برای کشور پدید آمد، زمینه برای پذیرش نژاد آریایی به عنوان یکی از مولّفه های هویت ملی ایرانی فراهم گردید.
بازگشت «هویّت» به هنر و معماری اسلامی چگونه است؟
حوزه های تخصصی:
جهان ب ینی ما مُسلمانان را «توحیدی» می خوانند امّا متاسفانه بسیار کم از حقیقت معنایی و چیستی آن می دانیم . لفظی آسمانی است که مقام برترین و عظیم اش را درک نمی کنیم و توجّهی به اصیل بودن رابطه حقیقت مُحتوائی آن با حقیقت و مُحتوای خُداگونه جوهره وجودی مان نداریم و تنها لقلقه ای مُشتری پسند بر زبان های گُنگ و نارسایمان شده است. از «معماری اسلامی» بسیار دم می زنیم و تفاوت و یا یکی بودن آن را با «معماری توحیدی جاری در جُزء و کُلِّ هستی» نمی دانیم. هان، راستی مگر «معماری توحیدی» و «معماری توحیدی جهانی» هم داریم؟! پاسخ مُحقّقانه این مقال به پرسش جاری «آری» است و داریم و «معماری توحیدی جهانی» همان «معماری اسلامی» مطلوب و مورد علاقه ماست و آن «معماری اسلامی» و یا «معماری توحیدی جهانی» یعنی: «معماری وارد شدن در حریم یگانه و بلکه مُطلق وجود» و باید بدانیم که «مُطلق وجود» یعنی: «الله» (خداوندگار سلام). و راز و رمز و بلکه کلید طلائی گشایش درب ها و کیمیای نظر همیشه موفّق و مطلوب همه کیمیاگران همان «فانی گشتن (که: فانی دیدن) حقیقتِ وجود خود و همه چیز و همه کس در حاکمیّت مُطلقه و حتمی الاجرای آن همیشه باقی و همواره بر پای و برپا دارنده قامت جُزء و کُلِّ هستی» است. در این مقالِ بس کوتاه می خواهیم بگوییم که در «معماری توحیدی»، همان گونه که از یگانه دل عظیم و مُحیط (یا فراگیرنده) مفهوم توحید راستین برمی آید، همه چیزها (و از جمله آثار هنری و معماری و حتّی خود شهر) تجلّیاتی گوناگون از جمال و کمال او و وام گیرنده نُور یگانه او هستند و نسبت رابطه وجودی نفس ما، فکر ما، آفریدن ما و آثار بر پا شده و وجودیافته به وسیله ما، با او و اسم ها و صفات او، همه و همه تنها «رابطه فقر مُطلق با غنائی مُطلق» است؛ «رابطه مُطلق عدم با مُطلق وجود»، و «رابطه عَدَمِ بَدیل با وجود عین» (در حالی که «وجود عین» نیز یعنی: همان «هستی مُطلق»)؛ «رابطه آینه ای (به حقیقت فقیر، ولی حقیقتاً صاف و زُلالی) برای پدیدار نمودن صورتی زمان مند و مُتعیّن به حُدود از آن غنای مُطلق و مُطلقِ جمال او و کمال او». می خواهیم بگُوییم برای خُداگونه بودن و خُداگونه عمل نمودن در آفرینش آثار، در گُستره این هستیِ دانش بُنیان بایستی به حقیقت امر «دانشمند و دانش مدار» بود، باید «عالم» بود تا بتوان «عادل» بود، و باید «عادل» بود تا بتوان «خالق» بود و برای «خالق بودن» تنها و تنها باید «عَدمِ بَدیل» موضوع مورد آفرینش یعنی همان «نیاز» را «معلوم» داشت، و به عبارتی آن را در قالب «نیازی حقیقی و به عبارتی کاملاً دقیق و حساب شده» تعریف و تبیین نمود و برای «معلوم داشتن دقیق» هر جُزء نیاز از آن نیاز کُلّی، باید به همه جوانب گوناگون آن و عوامل مرتبط با آن و با هندسه آن حقیقتاً «عالِم» بود و یا اینکه قلب یا اندیشه ای به حقیقت آینه وار و البتّه صاف و زُلالی خود را مُقابل با خورشیدِ تابنده نُور «الله» (یگانه دانش زنده و پوینده و خداوندگاری مُطلقه همه دانش های وحدت بُنیان) بر پا داشت (و البتّه این هر دو بیان، یکی است، و آن بیان یگانه عبارت است از این که: باید تنها و تنها مُنعکس کننده نُور بود (و مُنعکس کننده نُور «او» و یا «هُو») بود، و تنها «او» یعنی «آن محبوب یگانه و معبود همگان» را خواست، و همه چیز را از «او» و با «او» و در «او» و تجلّائی از «او» دانست. به همین دلیل می توان: مفهوم «قرار دادن هر چیز در مکان بایسته و شایسته مربوطه» (یا همان «عدل») را با مفهوم «عقل» و «خلق» یا آفرینش یکی دانست و هر سه این مفاهیم را «سه تجلّی گونه گون از نُور واحد الله». البتّه باید یادمان باشد که: هرگز «عدم بدیل» یک شیء و یا اثر خاصّ معمارانه و یا «نیستی نقیض» آن نمی تواند با «هستی حقیقی» آن شیء و یا اثر در یک جا و به عنوان «یک حقیقت در اتّحاد» و «باهم بودنی در هم» دیده شود،. بلکه «باهم بودنی به همراه، و البتّه رُخ به رُخ»؛ «باهم بودنی مانند: باهم بودن آینه و رُخساره نگار» صورت درست و بایسته و شایسته پاسخ به مسئله است.
التقاط به مثابه سبک، رویکردهای نوین در معماری معاصر مسجد در مالزی
حوزه های تخصصی:
هنگامی که عناصر و اجزاء متنوع یک بنا که هر یک شاخصه سبک، دوره، فرهنگ و اقلیم مختلف هستند، در یک اثر معماری با یکدیگر ترکیب شوند آن اثر را التقاطی می نامند. واژه «التقاط» در ادبیات اغلب جوامع کهن دارای بار منفی است. علت این نوع ارزش گذاری را باید در تلقّی خاص جوامع سنتی از مفهوم «هویت» جستجو کرد. «هویت» در جوامع یاد شده به معنای «اصالت» است که با گذر زمان و در طی قرون و اعصار شکل می گیرد. همین هویت بصری رفته رفته نام «سبک» می گیرد. اما مفهوم «هویت» و «سبک» در هنر و معماری جوامع نوپا چگونه است؟ آیا معماری دینی مدرن اگر در امتداد سنت بومی نباشد « بی هویت » است؟ آیا «هویت» و «التقاط» می توانند در معماری مسجد به آشتی برسند؟ وام گیری عناصر بیگانه در معماری بومی دینی تا چه حد مجاز، مقبول، ممدوح یا نکوهیده است؟ آیا معماری التقاطی استعداد این را دارد که به سطح یک «سبک» ارتقا یابد؟ منظر شهرهای مالزی در دو دهه گذشته عرصه ظهور مساجدی با عناصر ترکیبی و التقاطی بوده است. برخی از این مساجد با حمایت دولت و با هزینه های هنگفت بنا شده اند و جایگاه بصری خاصی را در افق معماری و شهرسازی این کشور به خود اختصاص داده اند و از این رو نقدی جدی را طلب می کنند. مقاله حاضر بر این است که مفاهیم هویت و التقاط را در معماری معاصر مساجد مالزی مورد نقد و بررسی قرار دهد.
تبیین ویژگی های طراحی شهری ایرانی اسلامی تبریز، مورد مطالعه: بازار بزرگ شهر
حوزه های تخصصی:
شهر ت بریز از تاریخ غنی برخوردار است که متأثر از تحولات خوشایند و ناخوشایند اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و طبیعی می باشد. بافت قدیم تبریز همچون بافت برخی دیگر از شهرهای ایران، حاصل تاریخی پر فراز و نشیب و میراثی گران بها و ارزشمند در زمینه طراحی شهری می باشد. مجموعه های شهری عظیم و بکر هم چ ون ب ازارها در ایران، طی فرآیندی تاریخی از اندوخته های فکری فرهنگی و معنوی تبلور یافته و بدیهی است که به یکباره از نمونه های بیگانه دیگری الگوبرداری نشده است. بازسازی و رونق شهر تبریز پس از زلزله های ویران کننده و دیگر تحولات، اشاره ای به وجود اصول و مبانی مکتبی از پیش شکل گرفته دارد. بازار تبریز که به ثبت جهانی رسیده، به طور مسلم از نظر کالبدی- فضایی و اجتماعی یکی از ارکان هویتی این شهر است. مسئله مورد نظر بی توجهی به این میراث ارزشمند و عدم آشنایی با ویژگی های اصول و مبانی مکتب مذکور و هدف اصلی استنتاج مبانی طراحی شهری از فرهنگ و سنن تبریزیان و تجلیات کالبدی موجود آن، به عنوان مکتبی از مکاتب طراحی شهری ایران زمین با ویژگی های خاص سنت طراحی شهری خود است. آموختن از این مجموعه و بازشناسی ابعاد پنهان موجود در آن، می تواند به ارتقای کیفیت شهرهای هم فرهنگ منطقه و توسعه فضاهای شهری کمک شایانی نماید. در این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی موضوع از طریق تحلیل، محتوای متون و اسناد موجود و مشاهدات میدانی مورد مطالعه و بازشناسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد بازار تبریز برخلاف بازارهای تهران، اصفهان، کاشان که ساختاری خطی با انشعابات کمتر می باشند، به صورت شبکه ای متشکل از راسته ها، دالان ها، گره ها، تیم ها، تیمچه ها، سراها، مساجد و با انشعابات فراوان به عنوان سیستمی کارآمد در ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، اقلیمی و با تنوع بالای فعالیتی، با نظمی پیچیده به حیات خود ادامه می دهد. در نهایت می توان چنین نتیجه گیری نمود که سنت طراحی شهری تبریز مکتبی است منحصر به فرد، دارای فضاهای شهری دلنشین، رنگ و لعاب گرم و شاد، بافت هماهنگ و دانه بندی نرم که درس هایی آموزنده و ارزشمند برای بازگو کردن و بازآموزی دارد.
تغییر ادراک معنا از حرم امام رضا (ع) در نسبت با زمان
حوزه های تخصصی:
امروزه جایگاه بین المللی شهر مشهد به عنوان یکی از قطب های مذهبی و فرهنگی جهان اسلام، ضرورت برجسته کردن حرم مطهر، توجه به بافت پیرامونی و در نتیجه ساماندهی آن را به روشنی نمایان می سازد. عدم توجه به احیا و ساماندهی این بافت می تواند سبب کاهش جذب گردشگر، جابجایی جمعیت ساکن، رکود وضعیت اقتصادی و مهمتر از همه، از بین رفتن هویت و نقش مذهبی- فرهنگی آن گردد. در مقابل آشکار است که افزایش کیفیت معنایی و بصری عرصه های شهری می تواند عامل مهمی در جذب گردشگران مذهبی از سرتاسر نقاط جهان به شهر مشهد و همچنین حفظ ابعاد هویتی و خاطره ای نزد ساکنین و زوار محلی باشد . در پژوهش حاضر سعی بر آن بوده تا به این پرسش که کدام یک از ابعاد ادراک محیط حرم درگذر زمان دستخوش تغییر شده ، پاسخ داده شود. قلمرو مکانی این پژوهش خیابان های منتهی به حرم بوده و در تحقق آن از راهبرد اسنادی و پیمایش اجتماعی استفاده شده است. تأکید این جستار بر تغییر وجوه معنایی ادراک منظر بافت پیرامون حرم مطهر امام رضا (ع) درگذر زمان بوده و ارزیابی آن در ابعاد شناختی، احساسی، تفسیری و ارزش گذاری انجام یافته است. تعداد اعضای نمونه مرحله نظرسنجی 105 نفر می باشد که به روش تصادفی انتخاب و پرسش نامه ای شامل سؤالات باز و بسته میان آنان توزیع شده؛ همچنین تحلیل داده ها با استخراج ضریب رگرسیون میان متغیرهای مستقل و وابسته در نرم افزار SPSS 16 و Exel ارزیابی گردیده است. نتایج نشان می دهند که به سبب ظرفیت پایین بافت کنونی پیرامون حرم، بیشترین تأثیر بر تمایل افراد به تغییر محیط به ترتیب متوجه بعد شناختی، تفسیری، ارزشی و در نهایت بعد احساسی است که این نشان دهنده عدم توجه به ابعاد ادراکی، معنایی و به ویژه در بعد شناختی است که در معنادار شدن بیشتر محیط کمک مؤثری می نماید.
جایگاه تاریخ در هویت سازی نسل جوان در گسترهٔ سینما
حوزه های تخصصی:
امروزه در کنار نهادهای مهمی چون آموزش و پرورش و خانواده که نقشی اساسی در شکل دادن به هویت نسل نوجوان و جوان ایفا می کنند، باید از عنصر دیگری به نام رسانه های دیداری نیز نام برد که توان بسیار شگفتی در شکل دهی به نگاه مخاطبان دارند. از میان رسانه های دیداری، سینما به دلیل جاذبه های بصری و راز آمیزی آن، اهمیتی صد چندان پیدا می کند. ژانر تاریخی یکی از دسته بندی های انواع ژانر در سینما به شمار می رود که علاوه بر به تصویر کشیدن وقایع تاریخی، می تواند کارکرد هویتی نیز داشته باشد. در کنار ژانر تاریخی، ژانر زندگی نامه ای نیز با الهام از تاریخ زندگی بزرگان سیاسی، علمی، ادبی و فرهنگی یک کشور سعی در به وجود آوردن لایه های شناختی و هویتی دارد. ایران با دارا بودن پیشینهٔ فرهنگی و تمدنی دامنه دار و نیز شخصیت های نابغه در ابعاد مختلف، جز معدود کشورهایی است که می تواند علاوه بر تولید دیگر ژانرهای سینمایی، در بحث ژانر تاریخی و زندگی نامه ای و بازتاب شخصیت های فرا مرزی تاریخی خود بر پردهٔ سینما سرآمد باشد. از این رو، سینما گران نقش فرهنگی و آموزشی در الگو سازی برای نسل نوجوان و جوان امروز غرق در سینمای هالیوود، دارند و باید از آن به خوبی آگاه باشند. هر چند فیلم های شاخصی از این دست در سینمای ایران تولید شده است، اما وقایع تاریخی وافر و نیز شخصیت های اثر گذار زیادی وجود دارند که به آنها توجهی نشده است. در این مقاله علاوه بر پرداختن به نقش سینمای ژانر تاریخی در هویت سازی نسل جوان به معرفی ایده های فیلم سازی در این ژانر پرداخته می شود.
بازنگری در مفهوم سابالترن (فرودستان) از گرامشی تا اسپیواک: (تحولات تاریخی و کاربردهای جدید)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بازنگری تحولات تاریخی و پیامدهای جدید یکی از مفاهیم متضاد در نظریه پسا استعماری است. مطالعه مفهوم سابالترن نخست با تعاریف اولیه این مفهوم روبرو می شود همانطور که در ابتدا توسط فعال سیاسی مارکسیست ایتالیایی آنتونیو گرامشی در کتاب شناخته شده ی «یادداشت های زندان» مورد استفاده قرار گرفت. بعدها، این مفهوم جدید توسط منتقدان و مورخانی که خود را به عنوان اعضای گروه مطالعات سابالترن تعریف می کردند مورد بررسی و تفسیر قرار گرفت. تمرکز ویژه ای در این مرحله بر روی بینش کلیدی پیشینیان گروه، رانجیت گوها و بر آخرین فرض ها و ایده های ارائه شده توسط منتقد برجسته ی پسا استعماری، گایاتری اسپیفاک، عمدتا در مقاله مفهومی او «آیا می توانم سابالترن صحبت کنم؟» گذاشته شده است: این مقاله در نهایت به برخی از دلالت های کنونی سابالترن می پردازد تا مفهوم آن را در شرایط پسا مدرن آشکار سازد. تجزیه و تحلیل در این مرحله متمرکز بر ایده های کلیدی مطرح شده توسط محقق پست مدرن، ژان بودریار، و منتقد پسا استعماری، هومی بابا می باشد.
تبارشناسی اجتماعی دستکاری بدن در زنان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه تبارشناسی اجتماعی دستکاری بدن در زنان ایرانی می پردازد. در این راستا تلاش شده است با تأکید بر روش تبارشناسانه فوکویی و مراحل مهم کاربست این روش به بررسی و شناخت موضوع پرداخته شود. این تحلیل نشان می دهد که بدن زنان در طول تاریخ تحت تأثیر گفتمان ها و قدرت های موجود در بستر شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی مورد خوانش و دستکاری قرار گرفته است وبدن زنان منعکس کننده روابط قدرت وگفتمان در هر مقطع تاریخی بوده است.. در این پژوهش سعی برآن شده است تا دستکاری بدن را در سه دوره مختلف تاریخی(امپراطوری، مشروطیت و مدرنیته)مورد بررسی قرار داده و بیشترین تمرکز بر مراحل کشف گفتمانهای بدن، تحلیل قدرت، تحلیل مقاومت و تحلیل تصادف در روش شناسی فوکویی می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد بدن زنان در گفتمان امپراطوری حول دال مرکزی اعتدال، در مشروطیت حول دال مرکزی پیشرفت و غربی گری و در دوران مدرنیته حول دال مرکزی انضباط و تغییر مورد خوانش قرار گرفته است.نهایتاً،دو گفتمان اصول گرایی واصلاح طلبی را به عنوان دو گفتمان رقیب در مرحله تحلیل قدرت ومقاومت وچگونگی تأثیر آنها بر دستکاری و بازنمایی بدن در زنان را مورد کاوش قرارداده ایم. این در حالی است که در گفتمان دینی بدن تحت تاثیر مذهب به سمت همذات پنداری، جمع گرایی و عدم نمایش و در دوران اصلاح طلبی بیشتر به سمت مصرف گرایی، نمایش فردیت ها و جراحی های پلاستیک حرکت کرده است.
روایت «دیگری» فهم معماری معاصر ایران در مواجهه با دیگری (از منظر معماران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آبان ۱۳۹۸ شماره ۷۷
59 - 72
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: معماری معاصر ایران همواره در بوته نقد و تحلیل متفکران و معماران قرار داشته است، زیرا با مشکلات عدیده ای روبه روست. یکی از این مشکلات، که در دیدگاه بزرگان به طور مشترک بیان می شود، فقدان هویت است. در چنین بستری، پرداختن به مسئله «من، خود، خویشتن و هویت» نمی تواند به تنهایی مشکل گشای مسائل امروز باشد. زیرا شناخت ما از خود در رویارویی با دیگری شکل گرفته است. «من» به تنهایی نمی تواند موجد اثر باشد، ناگزیر باید «دیگری» نیز در تقابل با آن حضور یابد تا واجد مفهوم شود. توجه نکردن به مفهوم «دیگری» در معماری معاصر ما باعث شده است که درکی عمیق از «من» به مثابه امرِ بنیادین هویت محورحاصل نشود و عارضه چندپارگی و چهل تکه بودن در همه زمینه ها و به ویژه معماری حادث شود. هدف و روش تحقیق: این پژوهش در پی بررسی مفهوم «دیگری» در مواجهه با معماری است و سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که «معماری معاصر ایران از دیدگاه معماران و صاحب نظران چه «دیگری» هایی را برای خود متصور است و در تعامل با چه نیروهایی صورت بندی می شود؟». این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات «کیفی» و نوع داده بنیاد و، به لحاظ «قصد» از پژوهش، «تفسیری» است که شیوه مواجهه ما با «دیگری» را درک و بینش جدیدی تولید می کند. بدین ترتیب یافته های آن در بهبود دانش موجود درباره موضوع مورد مطالعه به کار می آید (دانش افزایی)، بنابراین «نتایج» آن «خالص» است. «منطق» پژوهش «استقرایی» بوده و روش تحلیل داده ها نیز شامل کدگذاری باز و کدگذاری محوری است. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که دیدگاه اغلب معماران ایرانی درمورد مفهوم «دیگری» را می توان در شش صورت «ایده های گذشته»، «مردم»، «اقتصاد»، «حکومت»، «معماری جهان» و «زمینه» دسته بندی کرد.
برساخت هویتِ ایرانیِ مهاجر در تلویزیون ایالات متحده؛مطالعه موردی سریال میهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۱
185-221
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، از منظرِ یک راوی که زاویه ی دیدِ دانایِ کل محدود به یک شخصیت را برای روایتِ خود برگزیده است با تمرکز بر یک شخصیتِ ایرانیِ خاص در سریال تلویزیونی میهن، می کوشیم با استفاده از رهیافتِ تحلیلی نشانه شناسی اجتماعی تصویر که توسط کرس و ون لیوون چارچوب بندی شده است، نحوه ی برساختِ هویتِ ایرانیِ مهاجر را در یک متنِ رسانه ای بررسی کنیم. تحلیلِ ما نشان می دهد که در مدّت حضور این شخصیت در سریالِ میهن، سیرِ تطوّرِ هویتِ او، با استفاده از نمادپردازی های بصری و فنّ ِ بلاغت، به شیوه ای خاص به تصویر کشیده شده است. از منظر نشانه شناسیِ اجتماعی، روایت زندگی این قهرمان خیالی، می تواند به منبعی برای برسازیِ هویت های مطلوب و منطبق بر رویکردِ ایدئولوژیکِ سازندگان، تبدیل شود. فرح در کنار دیگر شخصیت های ایرانیِ مهاجرِ بازنمایی شده در متونِ رسانه ایِ دیگر، هم در برساختِ دوگانه ی خود/دیگریِ جدید مشارکت می کند و هم به جزئی از «منبعِ نشانه ایِ» ایرانیِ مهاجرِ امریکایی شده تبدیل می شود که بعداً نیز می تواند به منظورِ نیل به اهداف خاص، در متونِ دیگر مورد ارجاع قرار گیرد.
هویت و نشانه های هویت زیبایی شناختی در جنبش هنری سقاخانه
هویت، چیستی و چگونگی هر چیزی است و در خصوص انسان و فرهنگ؛ آگاهی فرد از کیستی و تعلقات اجتماعیاش میباشد. در گفتمان تمدن و فرهنگ، هویت با برشماری چیستیها و چگونگیها، بار ارزشی و تقدیسگونه مییابد و انسان با ارجاع به آن، خود و هستیاش را تفسیر و ترجمه میکند؛ لذا خصلتی مفهومساز دارد و به مثابه زبان عمل میکند. هویت در هنر یک امر بغرنج و پیچیده است. اگر مفهومسازی کند و علقهمندی را موجب شود، با زیبایی به عنوان جوهره ذاتی هنر که سیال و آزاد و خارج از علقه و مفهوم معنی مییابد؛ در تضاد قرار میگیرد. چالش اصلی این مقاله تبیین این تناقض است. در جنبش سقاخانه شکل خاصی از هویت وجود دارد که هم معنی «ایرانیت» را به مثابه یک رمزگان فرهنگی منعکس میکند؛ یعنی هم واجد مفهوم است و قوه ادارک ما را از حیث مفهومی متأثر میسازد و هم زیبایی و فرم ناب هنری که تجربهی زیباییشناختی را معنی میکند؛ محدود نمیسازد. این شکل خاص هویت را میتوان «هویت زیباییشناختی» نام نهاد که در این مقاله به روش تحلیلی–توصیفی و به شیوهی اسنادی (کتابخانهای) و استدلال در ترجمهی نشانهها و فرهنگ بصریِ جنبش هنری سقاخانه به بازشناسی آن خواهیم پرداخت. جنبش سقاخانه، شکل خاصی از هویت را در عرصه هنر میگشاید که میتوان از آن به عنوان «هویت زیبایی-شناختی» یاد کرد. شکلی کمالیافته از رهایی و تعلقِ توأمان. رهایی از قیدوبندهای تحمیلی اجتماع و ایدئولوژی و در همان حال تعلق به ذائقه و نبوغ ایرانی بر مدار تجربه زیباییشناختی.
نقش فقه در تکوین هویت تشیع امامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹۲
59 - 81
حوزه های تخصصی:
هویت مقوله ای است که امروزه در علوم اجتماعی اهمیت فراوان دارد و از ابعاد مختلف مورد پژوهش قرار می گیرد. یکی از ابعاد آن، هویت دینی است که فقه، قانون رفتارهای آن است. درباره نقش فقه در هویت شیعه امامیه، با سه دیدگاه روبه رو هستیم. برخی پژوهشگران با نادیده گرفتن بُعد فقهی تلاش کرده اند بعد عرفانی شیعه امامیه را برجسته نموده، به نوعی هویت شیعه را با تصوف پیوند بزنند. برخی دیگر مانند ابن تیمیه با آنکه نقش فقه امامیه در شکل گیری هویت شیعه را می پذیرد، مشروعیت آن را انکار کرده، بنیان تشیع را برکفر و نفاق و ساخته فردی یهودی معرفی می کند. نظریه مختار در این پژوهش که دیدگاه رسمی امامیه است و برخی از شیعه پژوهان غربی نیز کمابیش به آن اذعان دارند، آن است که از آغاز شکل گیری شیعه، احکام شرعی و چگونگی استنباط آن و مراجع صلاحیت دار برای آن نقش پررنگی در هویت شیعه داشته است. روایات تقیه، احادیثی که انحرافات و بدعت های فقهی پدیدآمده پس از عصر رسول خداJ را گزارش می کند و نیز برخی گزارش های تاریخی از شواهد صدق این مدعاست.
سازمان پرورش افکار و تلاش برای تغییر سبک زندگی جوانان در عصر رضاشاه پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان پرورش افکار در سال 1317 شمسی به منظور تحقق بخش مهمی از اهداف ناتمام حکومت پهلوی اول وارد عرصه شد. این سازمان نماد بارز تغییر رویکردهای حکومت رضاشاه؛ به لحاظ تاکتیک ها و تکنیک های فرهنگی است. ناکامی رویکرد تجدد آمرانه و ظهور و بروز مقاومت ها و مخالفت ها در برابر اقدامات حکومت، سبب تقابل دولت و ملت و پیدایش تضاد در این عرصه شد. مقاله حاضر درصدد است به این مسئله پاسخ دهد که تأثیرات فردی و اجتماعی فعالیت های این سازمان به لحاظ سبک زندگی چه بوده است. نگارنده معتقد است سیاست فرهنگی جدید؛ در قالب سازمان پرورش افکار، اهداف کلان حکومت پهلوی اول؛ به منظور تغییر در سبک زندگی نسل جوان و ایجاد گسست اجتماعی در جامعه ایران را در آن مقطع تحقق بخشیده است.
تحلیل نظری چندپارگی هویت به مثابه بحرانی جامعه شناختی (مطالعه موردی: رژیم صهیونیستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال پانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
195 - 216
حوزه های تخصصی:
هویت از جمله مهم ترین عوامل مؤثر در ضریب امنیتی جوامع معاصر ارزیابی می شود که متناسب با آن می توان نسبت به شناخت و تحلیل فرصت ها و تهدیدات امنیت ملی اقدام کرد. از این منظر موضوع چندپارگی هویتی وارد مطالعات امنیتی شده است. در پژوهش پیش رو با رویکردی توصیفی-تحلیلی به واکاوی جایگاه «هویت» در امنیت سازی رژیم صهیونیستی با استفاده از نظریه «برساخت گرایی»، پرداخته شده است. با توجه به تقابل راهبردی جمهوری اسلامی ایران با این رژیم نامشروع، نتایج پژوهش می تواند در اختیار نهادهای سیاسی و امنیتی ذی ربط قرار گیرد و در مدیریت سیاست ها و تقویت منافع ملی ایران و مصالح جهان اسلام، به کار آید. سؤال اصلی عبارتست از وضعیت بحران هویتی در جامعه اسرائیل چگونه است؟ نتایج به دست آمده دلالت بر آن دارد که رژیم صهیونیستی با تعریف منبع «سرزمین موعود»، «هویت واحد تاریخی» و «فرهنگ یهودی» در تلاش برای ترمیم خلأ هویتی سه گانه «مکان»، «زمان» و «فرهنگ مشترک» خودش و رهایی از وضعیت بحرانی ناشی از چندپارگی هویتی است. اگرچه رژیم صهیونیستی در این زمینه تلاش بسیاری کرده، لیکن در فرایند هویت بخشی، بامعضلاتی مواجه شده؛ چالش هایی نظیر «سکولاریسم و الحاد»، «اختلافات طایفه ای»، «چندزبانی» و دیگر موارد که می تواند در کانون توجه راهبردنگاران ایران قرار گیرد.
گفتمان جهانی شدن و اسلام سیاسی سلفی جهادی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر گفتمان جهانی شدن بر گفتمان های حاکم در جهان اسلام و چگونگی ظهور اسلام سیاسی سلفی جهادی در پرتو امواج جهانی شدن است. فرضیه مورد آزمون نیز عبارت است از اینکه: «جهانی شدن، با به چالش کشیدن هویت رسمی حاکم بر دولت ها، ضمن هموار کردن بستر ظهور گفتمان اسلام سیاسی سلفی جهادی، چالشی بنیادین در تداوم مناسبات قدرت سنتی محسوب می شود». نتایج حاصل از پژوهش که با روش تحلیل گفتمان و با استمداد از نظریات ارنستو لاکلا و شانتال موف به دست آمده، نشان می دهد که جهانی شدن در برخی کشورهای اسلامی با به چالش کشیدن گفتمانهای حاکم و تک گفتار، ضرورت هویت یابی و عطش جستجوی معنا را تشدید کرده است. سلفیگری، یکی از پاسخهایی است که به این نیاز داده شده است. آنها با گزینش معنا و انحصاری کردن آن، انرژی خود را صرف به کار بستن معانی و ویژگیهای برگزیده می کنند. بازسازی معنا توسط گروههای سلفی، با تکیه بر مفاهیم جمعی همچون شریعت، رهبری، جهاد، خدامحوری، تفاسیر دینی حداکثری و اجتماع صورت می پذیرد. این مسئله آینده مناسبات قدرت را در برخی کشورهای اسلامی به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
نقش پیوند والدینی و عزت نفس در پیش بینی سبک های هویت دینی نوجوانان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی نقش پیوند والدینی و عزت نفس در پیش بینی سبک های هویت دینی نوجوانان انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور، 338 نفر از جامعه آماری دانش آموزان دبیرستانی شهر قم در سال تحصیلی 1396-1395 به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به پرسش نامه های پیوند والدینی (PBI)، عزت نفس روزنبرگ ((RSES و هویت دینی کراسکیان (ARIQ) پاسخ دادند. در تحلیل داده ها، از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین عزت نفس و دو مؤلفه واکنش پذیری و گریز عاطفی پیوند والدینی با هویت دینی موفق و هویت دینی کلیشه ای ارتباط مثبت و معنادار و با هویت دینی منع شده، هویت دینی آشفته و هویت دینی دیررس ارتباط منفی و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان داد که عزت نفس، واکنش پذیری عاطفی و جایگاه من به خوبی هویت دینی موفق را پیش بینی می کنند. مؤلفه های گریز عاطفی، جایگاه من و عزت نفس نیز مهم ترین پیش بینی کننده های سبک هویت دینی منع شده می باشند. همچنین، عزت نفس و گریز عاطفی به صورت منفی و معناداری، سبک هویت دینی دیررس را تبیین می کنند. این یافته ها نقش مهم پیوند والدین و فرزندان و همچنین ویژگی شخصیتی عزت نفس را در شکل گیری سبک هویت دینی نوجوانان نشان می دهد.
نقد و بررسی الگوهای حل بحران هویت و تطبیق آن بر افغانستان معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، به «نقد و بررسی الگوهای حل بحران هویت و تطبیق آن بر افغانستان معاصر» می پردازد. افغانستان یک کشور چندقومی- فرهنگی است که تقریباً سه دهه کامل از جنگ ویرانگر سراسری آن می گذرد. این نوشتار، بدون انکار نقش آفرینی مداخلات بیرونی، علل و عوامل و نیز راه حل های اصلی این جنگ طولانی مدت را در درون خود جامعه افغانستان می جوید و آن را با «بحران هویت ملی» مرتبط می داند. برای حل بحران هویت، دو الگوی نظری وجود دارد: یکسان سازی و چندفرهنگی گرایی. با توجه به تجربه شکست الگوی یکسان سازیِ حل بحران هویت در کشورهای چندقومی فرهنگی، الگوی چندفرهنگی گرایی برای حل این مسئله در این گونه کشورها کارسازتر از الگوی قبلی به نظر می رسد. البته موفقیت این الگو، در گرو استفاده مناسب از ظرفیت های فرهنگی خود جامعه افغانستان است که باید مطابق مختصات قومی فرهنگی و نیازهای عینی و ضرورت های حیاتی این جامعه صورت بندی و بومی سازی شود. در این راستا می توان از مفاهیم اصیل دینی، مانند برابری انسانی، کثرت قومی فرهنگی، کرامت ذاتی بشر و عدالت اجتماعی کمک گرفت.
عوامل انگیزشی وحدت بخش برای رسیدن به یکپارچگی ایدئال در تمدن از دیدگاه علامه جعفری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بی گمان یکپارچگی میان انسان ها، هسته اصلی یک تمدن را تشکیل می دهد و بدون آن، فروپاشی تمدن قطعی است؛ ولی چه عواملی انسان ها را با وجود گرایش های مختلفی که دارند، به سوی این وحدت رهنمون می شود؟ تمدن پژوهان، عوامل مختلفی همچون نژاد، زبان، دین، آداب و رسوم و غیره را بررسی کرده اند؛ ولی علامه محمدتقی جعفری بسیاری از این عوامل را با اشکال هایی مواجه می داند و در پی عواملی است که اتحادی حقیقی و پایدار میان انسان ها ایجاد کند. در این پژوهش با بررسی دو گروه عوامل انگیزشی برون ذاتی و درون ذاتی، به تحلیل آرای علامه جعفری پرداخته ایم. در عوامل برون ذاتی، عوامل طبیعی، مافوق طبیعی نما و قراردادی و در عوامل درون ذاتی، عامل عقلی، اخلاقی، جان گرایی و گردیدن تکاملی الهی بررسی گردید. نتیجه اینکه عوامل برون ذاتی به دلیل ناپایداری و سودمحوری غالبی، نمی توانند انسان ها را به اتحادی پایدار سوق دهند و تنها مقدمات وحدت را ایجاد می کنند؛ ولی عوامل درون ذاتی به دلیل پایداری و استناد به جوهر درونی انسان، در صورت به فعلیت رسیدن، اتحادی پایدار ایجاد می کنند. این عوامل در مجموع موجب شکل گیری هویتی واحد برای اجتماع انسان ها و وحدت مطلوب در تمدن می گردند.
رویکرد احیای بافت های تاریخی و ارزشمند شهری در حفظ هویت معماری بناها
حوزه های تخصصی:
بافت های قدیمی شهرها به واسطه دیرینگی بناهای ارزشمند تاریخی و وجود عناصر معماری آمیخته با هنر و هویت بناها ارتباط گسترده ای با فرهنگ یک جامعه و تأثر از ساختارهایی با کاربری های منحصربه فرد فضایی و عملکردهای مختلف سنجیده می شود. احیاء و سازماندهی سازگار با مرمت اصولی ابنیه های تاریخی در کالبد بافت های فرسوده شهری می تواند باعث رونق صنعت گردشگردی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با باززنده سازی و نوسازی در حفظ و حفاظت با هویت اصلی بناها و میراث معماری و شهرسازی می توان جستجو کرد. تحولات تأثیرگذار در شهرهای تاریخی و رفع مشکلات ابنیه های بافت های فرسوده شهری در زمینه های مختلف در احیاء و هماهنگ با اجزاء در توسعه و باززنده سازی با یک تغییرکاربری سازگار و به هم پیوسته پرداخته می شود. بنابراین در این پژوهش تلاش شده هویت تاریخی با یک رویکرد مطلوب و واکاوی اجزای تشکیل دهنده با یک نگرش عمل گرایانه رهیافتی پایدار انجام صورت گیرد. روش تحقیق در این نوشتار با بهره گیری از «روش توصیفی – تحلیلی» به بررسی رویکردها و راهبردها در حفظ هویت بافت های فرسوده تبیین گردد شده است و هم چنین با استفاده از گردآوری داده ها مطالعات کتابخانه ای جمع آوری و بهره می برد. مقاله حاضر با بررسی های انجام گرفته شده و تدابیر صورت گرفته در احیاء و باززنده سازی بافت های تاریخی ارزشمند قابل تخصیص با یک تغییرکاربری همسو با نیازهای امروزی می توان شاهد عدم از بین رفت بافت های فرسوده تاریخی شهری با راهکارهای علمی در حوزه نوسازی پدیدار و معیارهای ساختار فضایی دست یافت.