مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
نورزگرایی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر ارزیابی مجدد و فرونشانی تجارب هیجانی منفی بر فعالیت ناحیه ای قطعه ی پیشانی مغز با نگاه به ابعاد برون گردی و نورزگرایی می باشد. بدین منظور، براساس نمرات انتهایی توزیع ابعاد بـرون گردی و نورزگرایی نسخه ی تجدیدنظرشده ی پرسشنامه ی شخـصیتی آیسنک و مـلاک های ورود، چهار گروه20 نفری (شامل برون گرد، درون گرد، نورزگرا و پایدار هیجانی) از جامعه ی دانشجویان پسر انتخاب شدند. تمام آزمودنی ها راست برتر متجانس (در دست، پا و چشم) بودند. برای ارزیابی فعالیت نواحی پیشانی مغز در خلال ارزیابی مجدد و فرونشانی تجارب هیجانی منفی، آزمودنی ها قطعه فیلم های برانگیزاننده ی هیجان های منفی را مشاهده نمودند. در حالت ارزیابی مجدد، از آن ها خواسته شد در حین تماشای فیلم، درباره ی فیلم به گونه ای غیرهیجانی فکر کنند و در حالت فرونشانی، به شیوه ای رفتار کنند که اگر شخصی آن ها را نگاه کند، به این نکته پی نبرد که چه چیزی را احساس می کنند. در طی این مراحل، EEG از نواحی مختلف قطعه ی پیشانی مغز ثبت شد. نتایج نشان داد که فرونشانی تجارب هیجانی منفی منجر به افزایش فعال سازی قطعه ی پیشانی راست مغز می گردد، این افزایش در افراد درون گرد و نورزگرا بیشتر از افراد برون گرد و پایدار هیجانی می باشد. همچنین نتایج نشان داد که ارزیابی مجدد تجارب هیجانی منفی موجب فعال سازی نقاط متفاوت قطعه ی پیشانی مغز براساس ابعاد شخصیتی می شود. در مجموع، یافته ها دلالت بر این دارند که ابعاد نورزگرایی و برون گردی نقش تعدیل گری در مکانیسم های فعالیت مغزی راهبردهای ارزیابی مجدد و فرونشانی نظم جویی هیجان دارند و این راهبردها تاثیر متفاوتی بر فعالیت ناحیه ای قطعه ی پیشانی مـغز دارند. باتوجه به نتــایج پژوهش، می توان گفت که راهبردهای متفاوت نظم جویی هیجان براساس ابعاد شخصیتی متفاوت و فعالیت مغزی متعاقب آن، چشم اندازهای جدیدی را در زمینه های آسیب شناسی، پیشگیری، درمان و سایر زمینه های پژوهشی به میان می آورد.
نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در رابطه ی بین نورزگرایی و نشانه های افسردگی در جمعیت دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نورزگرایی به عنوان یکی از عوامل مستعد کننده ی افراد نسبت به افسردگی در نظر گرفته شده، اما مکانیزم این آسیب پذیری به خوبی شناخته نشده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در رابطه ی بین نورزگرایی و نشانه های افسردگی در جمعیت دانشجویان بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه ی پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه تهران که در سال تحصیلی 91-92 مشغول به تحصیل هستند، بود. از این میان 72 دختر و 78 پسر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. پس از جلب مشارکت آزمودنی ها از شرکت کنندگان در پ ژوهش خواسته شدکه زیرمقیاس نورزگرایی فرم کوتاه پرسش نامه ی پنج عاملی شخصیت (NEO-FFI)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 (TAS-20) و سیاهه ی افسردگی بک (BDI) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم افزارهای18 SPSS و 8.5 LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته های به دست آمده نشان داد که از بین مؤلفه های ناگویی هیجانی، دشواری در توصیف هیجان ها (اثرمستقیم= 60/0، اثر غیرمستقیم= 14/0 و 05/0< P) و دشواری در شناسایی هیجان ها (اثر مستقیم= 37/0، اثر غیرمستقیم = 32/0 و 05/0< P ) واسطه ی رابطه ی بین نورزگرایی و نشانه های افسردگی هستند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که نورزگرایی از طریق تأثیر بر توانمندی های افراد در زمینه ی پردازش و تنظیم اطلاعات هیجانی بر نشانه های افسردگی تأثیر می گذارد. نتایج به دست آمده می تواند در تدوین برنامه های آموزشی و درمانی جهت مدیریت هیجان ها و کاهش نشانه های افسردگی مؤثر و مفید باشد.
نقش جهت گیری هدف، خودکارآمدی خودتنظیم گری و شخصیت در تعلل ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعلل ورزی، یک پدیده رفتاری است که به صورت به تاخیر انداختن تکالیف، توصیف شده و موجب ایجاد استرس، احساس گناه، کاهش شدید بازدهی فردی می شود. همچنین به دلیل عدم تعهد به تکالیف و مسوولیت ها، به عدم تایید اجتماعی منجر می شود. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش جهت گیری هدف، خودکارآمدی در خودتنظیم گری و شخصیت در تعلل ورزی تحصیلی دانشجویان بود. تعداد 372 نفر از دانشجویان به شیوه تصادفی طبقه ای از جامعه دانشجویان دانشگاه تبریز انتخاب شدند. از پرسشنامه گرایش تعلل ورزی تحصیلی (APOQ)، هدف پیشرفت (AGI)، مقیاس انگیزش تحصیلی (SAM) و پرسشنامه پنج عاملی (NEO-FFI) جهت اندازه گیری متغیرها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که تسلط طلبی، اجتناب از تکلیف، عملکردگریزی و عملکردگزینی به عنوان شیوه های جهت گیری هدف، خودکارآمدی در خودتنظیم گری؛ و نورزگرایی و وظیفه شناسی به عنوان ویژگی های شخصیتی وقوع تعلل ورزی تحصیلی را به صورت جداگانه و ترکیبی به طور معنادار پیش بینی کنند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که تعلل ورزی تحصیلی دانشجویان براساس جهت گیری های هدف، ادراکات خودکارآمدی خودتنظیم-گری و ویژگی های شخصیتی نورزگرایی و وظیفه شناسی قابل تبیین است. به-عبارتی، جهت گیری ها در زمینه اهداف پیشرفت، شامل ویژگی هایی هستند که در پیش بینی تعلل ورزی نقش متفاوتی دارند. علاوه بر این، صفات شخصیتی نیز در بسیاری از موقعیت های فردی و اجتماعی، تعیین کننده رفتارهای افراد هستند.
رابطه ابعاد شخصیت مادران با اختلال های برونی سازی و درونی سازی دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان داده است که ابعاد شخصیتی مادر در ابتلای فرزندان به اختلال های برونی سازی و درونی سازی نقش دارند. هدف از این مطالعه پیش بینی اختلال های برونی سازی و درونی سازی دختران بر اساس ابعاد شخصیتی مادران شامل نورزگرایی، پسیکوزگرایی و برون گرایی بود. صد و هشت دانش آموز دختر در دامنه سنی 11 تا 16 سال و مادران آنها در این پژوهش شرکت کردند. مادران بر اساس نشانه های دختران شان به مقیاس علایم مرضی کودکان (CSI-4) و بر اساس ویژگی های شخصیتی خودشان به پرسشنامه شخصیت آیسنک (EPQ) پاسخ دادند. تحلیل ها نشان داد که فقط عامل نورزگرایی مادر پیش بینی کننده اختلال های برونی سازی و درونی سازی دختران است. ضریب بتای نورزگرایی برای پیش بینی اختلال های برونی سازی دختران اندکی کمتر از همین ضریب برای پیش بینی اختلال های درونی سازی دختران بود. ویژگی های شخصیتی پسیکوزگرایی و برون گرایی مادر پیش بینی کننده اختلال های برونی سازی و درونی سازی دختران نبودند. این نتیجه گیری را می توان بیان کرد که دختران نوجوانی که مادران آنها دارای سطوح بالایی از نورزگرایی هستند، در معرض ابتلا به اختلال های درونی سازی و برونی سازی قرار دارند.
نقش واسطه ای رفتارهای مرتبط با سلامت، استرس مزمن و علایم افسردگی در رابطه بین آسیب پذیری روانشناختی و سندرم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این پژوهش بررسی رابطه آسیب پذیری روانشناختی با سندرم متابولیک و نقش واسطه ای رفتارهای سلامت، استرس مزمن و علایم افسردگی در رابطه بین آسیب پذیری روانشناختی و سندرم متابولیک بود. تعداد 199 نفر از بستگان درجه یک بزرگسال بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در این پژوهش شرکت کردند. شخصیت نوع D، خشم/خصومت و نورزگرایی در پژوهش حاضر به عنوان آسیب پذیری روانشناختی در نظر گرفته شدند. رفتارهای سلامت شامل ورزش، مصرف سیگار و رفتار نشستن بود. سندرم متابولیک بر اساس ملاک های سومین پنل درمان بزرگسالان در برنامه ملی آموزش کلسترول (NCEP ATP-III) و با استفاده از آزمایش خون و اندازه گیری فشارخون و دور شکم شرکت کنندگان تعیین شد. شرکت کنندگان به سوالات مقیاس استرس مزمن (CSS)، مقیاس شخصیت نوع D (DS-14)، مولفه نورزگرایی پرسشنامه تجدید نظر شده شخصیت آیسنک- فرم کوتاه (EPQ-RS)، مولفه افسردگی مقیاس افسردگی- اضطراب- استرس (DASS)، و مولفه خشم/خصومت پرسشنامه SCL-90-R پاسخ دادند. نتایج پژوهش نشان داد که آسیب پذیری روانشناختی به طور مستقیم سندرم متابولیک را پیش بینی نمی کند ولی از طریق استرس مزمن و علایم افسردگی پیش بینی کننده سندرم متابولیک است. به بیان دیگر، استرس مزمن و علایم افسردگی، اما نه رفتارهای سلامت، نقش واسطه ای در رابطه بین آسیب پذیری روا نشناختی با سندرم متابولیک داشتند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان استرس مزمن و علایم افسردگی را به عنوان ساز و کار های زیربنایی مرتبط کننده صفات نامطلوب شخصیت با سندرم متابولیک مطرح کرد.
رابطه تشابه ویژگی های شخصیتی زوجین و رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشابهات یا تفاوت های ویژگی های شخصیتی زوجین یکی از مهم ترین عواملی است که می تواند ثبات و رضایت زناشویی زوجین را پیش بینی کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تشابه ویژگی های شخصیتی زوجین و رضایت زناشویی آنها انجام شد. نمونه مورد بررسی شامل۱۰۰ زوج متاهل بودند که حداقل یک سال از زندگی مشترک آنها می گذشت. شرکت کنندگان، فرم کوتاه مقیاس شخصیتی پنج عاملی (NEO-FFI) و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (ENRICH) را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که شباهت زوجین در ویژگی برون گرایی، پیش بینی کننده افزایش رضایت زناشویی زنان بود. زوجینی که هر دو در ویژگی نورزگرایی نمرات بالا داشتند در مقایسه با زوجینی که هر دو در این ویژگی نمرات پایین داشتند، به طور معنا دار رضایت کمتری از زندگی زناشویی گزارش کردند. زوجینی که هر دو در ویژگی های همسازی و وظیفه شناسی نیز نمرات بالایی داشتند، در مقایسه با زوجینی که هر دو در این ویژگی ها نمرات پایین کسب کرده بودند، به طور معنادار رضایت بیشتری از زندگی زناشویی داشتند. زوجینی که هر دو در ویژگی های همسازی و وظیفه شناسی، نمرات بالا داشتند در مقایسه با زوجینی که هر دو در این ویژگی ها نمرات پایین کسب کردند، به طور معنا دار رضایت بیشتری از زندگی زناشویی گزارش کردند. بر اساس یافته های این پژوهش، تشابه ویژگی های شخصیتی به تنهایی باعث افزایش رضایت زناشویی نمی شود.
نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه میان برونگرایی/ نورزگرایی بهزیستی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ابعاد شخصیت برون گرایی/ نورزگرایی و بهزیستی ذهنی با توجه به نقش واسطه ای ذهن آگاهی بود. در یک مطالعه همبستگی، تعداد 152نفر (61پسر، 91دختر) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه خوارزمی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به فرم کوتاه پرسشنامه تجدید نظر شده شخصیت آیزنک و مقیاس ذهن آگاهی رگه پاسخ دادند. برای ارزیابی بهزیستی ذهنی با توجه به تعریف آن، از دو مقیاس رضایت از زندگی و مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه منفی استفاده شد.یافته ها نشان داد برون گرایی با بهزیستی ذهنی و ذهن آگاهی، رابطه مثبت و نورزگرایی با بهزیستی ذهنی و ذهن آگاهی، رابطه منفی دارد. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد ذهن آگاهی دارای نقش میانجی در رابطه بین برون گرایی و عاطفه مثبت است. همچنین ذهن آگاهی در رابطه بین نورزگرایی و عاطفه منفی و در رابطه بین نورزگرایی و رضایت از زندگی به عنوان واسطه عمل کرده است. سازه ذهن آگاهی می تواند تبیین کننده رابطه تفاوت های فردی در حوزه شخصیت با سلامت روانی باشد.
نقش واسطه ای باورهای فراشناختی و حساسیت اضطرابی در رابطه بین نوروزگرایی با همبودی اضطراب و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش تعیین نقش واسطه ای باورهای فراشناختی و حساسیت اضطرابی در رابطه بین روان رنجور خویی با همبودی اضطراب و افسردگی بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری زنان و مردان ساکن در مناطق مختلف شهر تهران به تعداد تقریبی پنج میلیون نفر بود. تعداد 358 داوطلب شامل 178 مرد و 180 زن از جمعیت عمومی شهر تهران در این پژوهش شرکت کردند و نسخه کوتاه مقیاس پنج عاملی شخصیت کاستا و مک کرا (1992)، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و کارترایت- هاوتون (2003)، مقیاس حساسیت اضطرابی (ریس، پترسون، گورسکای، مک نالی، 1986) و مقیاس افسردگی اضطراب استرس لاویباند و لاویباند (1995) را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که روان رنجور خویی، باورهای فراشناختی و حساسیت اضطرابی با اضطراب و افسردگی رابطه مثبت دارد. نتایج تحلیل مسیر نیز نقش واسطه ای باورهای فراشناختی و حساسیت اضطرابی را در رابطه بین روان رنجور خویی با همبودی اضطراب و افسردگی نشان داد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت اختلال های اضطرابی و افسردگی چندعاملی هستند و افزون بر این در شکل گیری، تداوم و درمان اختلال های اضطرابی و افسردگی، همزمان با روان رنجور خویی، باید به نقش باورهای فراشناختی و حساسیت اضطرابی توجه کرد.
بررسی ناقرینگی الکتروآنسفالوگرافی لوب پیشانی بر اساس ابعاد برونگرایی و نورزگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۱)
35 - 45
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه بررسی زیربنای عصب شناختی خصوصیات شخصیتی جایگاه ویژه ای در پژوهش های عصب روان شناختی کسب نموده است. به اعتقاد آیزنک همبستگی شخصیت و رفتار، حاصل تفاوت های فردی درکنش وری مغز است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ناقرینگی الکتروآنسفالوگرافی لوب پیشانی بر اساس ابعاد برونگرایی و نورزگرایی است. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان پسر دانشگاه پیام نور مرکز تهران جنوب بود که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند که بر اساس نمرات انتهایی توزیع در دو بعد برون گرایی و نورزگرایی چهار گروه (برون گرا، درون گرا، نورزگرا و پایدار هیجانی) با حجم 25 نفر انتخاب شدند. آزمودنی ها نسخه تجدید نظرشده پرسشنامه شخصیت آیزنک (EPQ-R)، پرسشنامه های دست برتری و پا برتری واترلو را تکمیل کردند و چشم برتری آنها مورد بررسی قرار گرفت، سپس فعالیت الکتریکی مغز آزمودنی ها از طریق الکترو آنسفالوگرافی از نقاط مختلف پوست سر ثبت شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که در فعالیت آلفای پایگاه های قطبی پیشانی راست (FP2)، پیشانی میانی راست (F4)، پیشانی جانبی راست (F8) و فعال سازی کل پیشانی راست (RF) تفاوت معناداری بین چهار گروه مشاهده نمی شود، اما در پایگاه های قطبی پیشانی چپ (FP1)، پیشانی میانی چپ (F3)، پیشانی جانبی چپ (F7) و فعال سازی کل پیشانی چپ (LF) تفاوت معنادار بین چهار گروه وجود دارد (01/0P<)؛ به طوریکه فعالیت موج آلفا در این پایگاه ها در افراد نورزگرا و درون گرا بیشتر از افراد پایدار هیجانی و برون گرا است. نتیجه گیری: به طور کلی یافته های پژوهش حاضر ارتباط بین ابعاد شخصیتی و ناقرینگی الکترانسفالوگراف لوب پیشانی مغز را تقویت می کند.