مطالب مرتبط با کلیدواژه

نگارگری


۲۴۱.

کرامت زن در آیات قرآن و فقه مذاهب خمسه اسلامی و انعکاس آن در نگارکاری مکتب تبریز صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۵۲
زن در ادیان ابراهیمی دارای مقام و منزلت متفاوتی است. تردیدی نیست که تمام پیامبران، مدافع ارزش و مقام انسان ازجمله زن و مخالف ظلم به او بوده اند، در دین مبین اسلام نیز تمام ویژگی ها میان مردان و زنان به صورت برابر بیان شده و این نشان دهنده استعداد و توانایی زنان در رسیدن به مراتب والای کمال و قرب الهی است. با توجه به این که زنان اغلب در جوامع مختلف بشری از شأن و حقوق واقعی خود دور مانده اند و حتی در برخی موارد شخصیت و منزلت انسانی آنان به طور کامل زیر پا گذاشته شده است، اما در طول دوران مختلف تاریخ بشریت به آن توجهاتی نیز شده و همواره سران حکومتی و اندیشمندان هر زمان در این خصوص اقدامات و قوانینی را وضع نموده اند. جایگاه و شخصیت زن در فرهنگ هر جامعه، نشان دهنده میزان اهمیت و منزلت زنان در آن جامعه است. هدف از این نوشتار درآمدی بر کرامت و مقام زن در مذاهب پنج گانه اسلامی از جمله حنفیه، حنبلیه، شافعیه، مالکیه و امامیه ایران است. سعی بر این است که آیات قرآنی و بعضی از دیدگاه های مهمی که نسبت به زن در این مذاهب وجود دارد  با تطبیق بر حقوق موضوعه ایران بررسی شود. روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای می باشد. یافته های پژوهش حاکی از این است که حقوق و کرامت زن در جامعه ایرانی در قوانین جاری بر متون فقهی و آیات قرآنی تطابق دارد. در نگارگری مکتب تبریز نیز زنان به عنوان یکی از گروه های اجتماعی حضور دارند. اهداف پژوهش: بررسی کرامت زن در آیات قرآن و فقه مذاهب خمسه اسلامی. درآمدی بر کرامت زن در مذاهب پنج گانه اسلامی ایران و انعکاس آن در نگارگری مکتب تبریز صفویه. سؤالات پژوهش: زن در آیات قرآن و فقه مذاهب خمسه اسلامی چه جایگاهی دارد؟ مقوله کرامت زن چه انعکاسی در نگارگری مکتب تبریز صفویه داشته است؟
۲۴۲.

مطالعه تطبیقی پیکرنگاری انسان در سه نسخه از صورالکواکب قرن نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۵۸
صورالکواکب الثابته اثر صوفی رازی از کتب مصور نجوم قدیم است که نگاره هایی برای صورت های فلکی دارد. صورالکواکب ترکیبی از هنر و ستاره شناسی است و می توان تصویرسازی های آن را به عنوان نمادی از نگارگری دوره های گوناگون مطالعه نمود. پژوهش حاضر در حیطه پژوهش های میان دانشی قرار می گیرد و همان گونه که زمینه تخصصی صورالکواکب ایجاب می کند، نگارندگان تحلیل های هنری خود را با در نظرداشتن ملاحظات نجومی به انجام رسانیده اند تا به این پرسش پاسخ دهند که تحولات هنری قرن نهم هجری چه تأثیراتی بر نگاره های انسانی صورالکواکب آن دوران نهاده است؟ در این پژوهش پس از تجزیه وتحلیل کمّی و کیفی پیکرنگاری، چهره پردازی و جامه آرایی انسان در سه نسخه از صورالکواکب در قرن نهم هجری، چگونگی تأثیر الگوهای هنری دوره تیموری بر نگارگران صورالکواکب در زمینه بازنمایی پیکره آدمی با هدف مشخص نمودن میزان و نحوه تأثیرپذیری نگاره های مورد مطالعه از سبک و آثار هم عصر واکاوی شده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد نگارگران صورالکواکب ضمن رعایت جوانب علمی، ترکیبی از سنن تصویری نسخه های پیشین صورالکواکب را با الگوهای هنری زمانه خود درآمیخته اند که در جزئیات نمود بیشتری یافته است. بااین حال نمی توان آنها را کاملاًً بر هنر دوره تیموری منطبق دانست.
۲۴۳.

ریخت شناسی سازهای َکَرنای، ُسُرنای و نَقاره درنگاره های دوران اسلامی

تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۱۱۲
سازهای کرنـای،سـرنای ونَقـاره جـز اصلـی تریـن سـازها درانـواع موسـیقی در طـول دوران باسـتان و اسـلامی بـوده انـد. بـر ایـن اسـاس آگاهـی یافتـن از ریخـت سـازهای مذکـور در طـول ادوار مختلـف اسـلامی بـر اسـاس نـگاره هـای آن دوران، امـری ضـروری مـینمایـد؛ چـرا کـه ایـن پرسـش در ذهـن مخاطـب شـکل مـیگیـرد کـه آیـا ریخـت و سـاختار سـازهای نامبـرده شـده بـا نمونـه هـای آن در دوران معاصـر تـا چـه مقـدار شـباهت داشـته و مصورکـردن ایـن سـازها در نـگاره هـا بـر اسـاس تخیـل نگارگـر نقـاره بـر اسـاس نـگاره هـا در دوران اسـلامی صـورت گرفتـه اسـت. بـر اسـاس نـگاره هـای موجـود در دوران اسـلامی سـاختار سـاز کرنـای بـه خصـوص در شـکل خروجـی هـوا از تنـوع زیـادی برخـوردار اسـت.سـاز نقـاره از بابـت شـکل بدنـه و مضـرابهـا در جایـگاه دوم قـراردارد. سـاز سـرنای نیـز از تنـوع بسـیار کمـی در نـگاره هـا برخـوردار بـوده و در جایـگاه سـوم قـرار دارد. ایـن پژوهـش در جهـت پاسـخ بـه یـک سـوال اساسـی صـورت گرفتـه اسـت: ریخـت سـاز کرنـای، سـرنای و نقـاره در اَدوار اسـلامی بـر اسـاس نـگاره هـا چگونـه بـوده اسـت؟ روش ایـن پژوهـش توصیفـی، تحلیلـی و براسـاس منابـع مکتـوب مصـور، گـردآوری شـده اسـت. اولویـت انتخـاب نـگاره هـا تنـوع سـاختاری سـازهای مـورد بحـث در تاریـخ جهـان اسـلام بـوده اسـت.بـا نگاهـی بـه حیـات سـازهای کرنـای،سـرنای و نقـاره در نـگاره هـای صـورت گرفتـه یـا خیـر. ایـن پژوهـش بـا هـدف بررسـی ریخـت شناسـی سـازهای کرنـای، سـرنای و دوران اسـلامی مـیتـوان گفـت کـه پـس از گذشـت قـرنهـا ریخـت و سـاختار کرنـای، سـرنای و نقـاره تغییـر ماهیـت خاصـی نداشـته انـد و ضمـن حفـظ سـاختار موسـیقیایی خـود بـه نمونـه هـای امـروزی شـبیه هسـتند.
۲۴۴.

همزیستی مسالمت آمیز ادیان ابراهیمی در نگاره های نسخه خطی جامع التواریخ عصر ایلخانی

کلیدواژه‌ها: ایلخانی ادیان ابراهیمی نگارگری جامع التواریخ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷ تعداد دانلود : ۱۲۷
از جمله راهبردهای سیاسی فرهنگی که در دربار ایلخانان به کارگرفته شد همانا نوع نگاه و رویکرد آنها نسبت به دین و اقلیت های دینی بود. بسیاری این نوع نگاه حکومتی مغولان به دین و امور مذهبی را تسامح و تساهل مذهبی دانسته اند که باعث گردید تا در دربار ایلخانان افرادی با مذاهب مختلف حضور یافته و به مدارج بالای حکومتی برسند. همچنین حاکمان مغول خود نیز، در ادوار مختلف عصر ایلخانی دارای ادیان متفاوتی بوده اند. ادیان ابراهیمی از جمله ادیانی است که در عصر مغول رواج بسیار پیدا می کند و آثار هنری بسیاری تحت تاثیر این ادیان قرار می گیرند. از جمله آثار هنری فاخر هنری عصر ایلخانی، نسخه خطی جامع التواریخ رشید الدین فضل الله همدانی است که در زمان وزارت ایشان به رشته تحریر در آمده و مصور گشته است. این نسخه کتابی است تاریخی و در بر گیرنده تاریخ اسطوره ها، باورها و فرهنگ قبایل ترک- مغول و سایر اقوام و ادیان است. در این پژوهش سعی بر آن است تا چگونگی شرایط و حضور ادیان ابراهیمی در عصر ایلخانی را مورد مطالعه قرار داده و بازنمود آن را در نگاره های نسخه جامع التواریخ رشید الدین بیابیم. و به این سوالات پاسخ گوییم که1- چرا در تصاویر جامع التواریخ رشیدالدین شاهد همزیستی مسالمت آمیز نگاره هایی از ادیان اسلام،مسیحیت و یهودیت هستیم2-  ویژگی های بصری نگاره های مرتبط با هر یک از ادیان ابراهیمی کدام است؟  این پژوهش به شیوه تحلیلی- توصیفی صورت می پذیرد و تجزیه تحلیل داده‌ها در آن به صورت کیفی خواهد بود. نتایج حاصل گویای این امر است: به دلیل تسامح و تساهل مذهبی که در عصر ایلخانان حضور می یابد، در تالیف و کتابت نسخه جامع التواریخ نیز شاهد حضور نگاره هایی با مضامین یهودی، مسیحی و اسلامی (ادیان ابراهیمی) در کنار همدیگر هستیم.
۲۴۵.

جایگاه طبیعت نقاشی ایرانی در مکتب هرات

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۳۶
طبیعت در فرهنگ ایرانی آنچنان ارزشمند است که از دیرباز بر تمامی نقوش هنرهای ایرانی تاثیر بسزایی داشته و حتی در سفالینه ها اولیه و دیوار بناهای مختلف به کار برده شده است. نگرش عرفانی ایرانی از طبیعت به عنوان نمادی از باغ بهشتی از اشاره های مستقیم و غیرمستقیمی سرچشمه می گیرد که قرآن به درخت و باغ های فردوس دارد. ارتباط و در هم تنیدگی طبیعت با موضوع نگاره چنان جداناپذیر است که گویی این دو کنار هم معنا می یابند. عناصر طبیعت نیز مانند دیگر عناصر موجود در نگاره ها نقشی نمادین دارند و تنها به عنوان بیان کننده داستان به تصویر کشیده نشده اند، بلکه به عنوان منبع الهام یادآور حقیقتی هستند که در ژرفای وجود نگارگر مکتب هرات نقش بسته است. نگارگری ایرانی در حقیقت تصویری برای آرایش کتاب ها است که محققان آن را بر اساس ایام تاریخ، رفتن و آمدن یک پادشاه یا مرکزیت یک شهر و بخش به مکاتب مختلف تقسیم بندی کرده اند. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی و تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات از روش مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. نتایج تحقیق بیان گر آن است که ارتباط عمیق و گسترده انسان با طبیعت و نتایج حاصل از آن، نوع نگرش و جهان بینی وی را رقم زده است. اینکه ارتباط با طبیعت چگونه شکل گرفته و نگرش هنرمند نشأت گرفته از چیست، یکی از مسائلی است که می توان به واسطه آن به نقش معنایی بعضی از عناصر طبیعت در نگاره ها پی برد.
۲۴۶.

ماهیت فضای منفی در آثار کمال الدین بهزاد

تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۴۰
هرچند که فضا توامان به صورت کارکردی و نمایشی و یا مفهومی در نگارگری ایفای نقش می کند، با این حال، فضای منفی در آثار کمال الدین بهزاد نقشی کلیدی دارد که در ارتباط با فضای مثبت معنا می یابد و مفهوم خاص و منحصر به فردی دارد. این مقاله بر آن است تا به شناسایی فضای منفی در کنار فضای مثبت در آثار کمال الدین بهزاد بپردازد. روش مورد استفاده توصیفی تحلیلی و گردآوری مطالب نیز کتابخانه ای و مشاهده ای به تحلیل فضای منفی در آثار بهزاد می پردازد که در این راستا، با روش نمونه گیری انتخابی آثار استاد بهزاد گزینش شده است. چیستی «فضای منفی» و چگونگی طبقه بندی فضا در آثار استاد بهزاد، پرسش بنیادی جستار حاضر است که با هدف چگونگی و شناخت فضای منفی در آثار بهزاد به شناخت فضا و انواع آن می پردازد. نتایج پژوهش نشان داد که فضای منفی در آثار بهزاد، ماهیت کارکردی دارد و این بدین معنا است که در تحلیل تکنیکی اجزای اثر، نقش دارد و تمرکز بر روی مجزا کردن اثر به واسطه فضای منفی است. بر اساس آنچه از آثار او بر می آید، گزینش فضای منفی، امری هوشمندانه و هدف دار است. همچنین این فضا با پیوست به فضای مثبت، ایجاد تعادل و توازن کرده، در جذابیت و بهتر دیده شدن اجزاء و عناصر تصویری کمک می کند. کمال الدین بهزاد فضای مثبت و منفی را توأمان در سراسر نگاره های خود نشان داده است؛ به نحوی که به فضای کلی تصویر آسیب نزده و از کوچکترین فضا حتی منفی نیز استفاده می کند.
۲۴۷.

بررسی عکس های یاسر خدیشی از واقعه تاریخی حمله آغا محمد خان به کرمان بر اساس مفهوم ابسنس (غیاب)

تعداد بازدید : ۸۸ تعداد دانلود : ۸۲
برای اینکه عکس های تاریخی جنبه سندیت پیدا کنند، لازمه آن ها حضور عکاسان در بطن رخداد تاریخی یا اجتماعی است؛ همان شانس حضور، اما اگر عکاس چنین شانسی را به دلایلی نداشته باشد، باز می تواند بر اساس متون تاریخی اقدام به ثبت عکس تاریخی کند. عکاس به جای ارجاع مستقیم عکس به رخداد از کارکرد بازنمایی در عکاسی استفاده می کند. بازنمایی در عکاسی از جنس مفهومی است که فراتر از تصویر پیش می رود. در این فرآیند، عکاس می تواند از مفهوم ابسنس (غیاب) به معنای نفی و سلب حضور عناصر، اشیاء و افراد بهره ببرد. عکاسی از ابسنس به عنوان مفهومی پست مدرنیستی بهره می برد تا به واسطه غیاب عناصر تاریخی محتوای متفاوت از واقعه را به نمایش بگذارد. با بررسی مجموعه عکس های یاسر خدیشی از واقعه حمله آغا محمد خان قاجار به کرمان که در پس آن شهر کرمان را به چشمخانه تاریخ تبدیل کرد، با توجه به مفهوم ابسنس می توانیم نتیجه بگیریم که عکاس در منش هنری وضعیت معاصر عکاسی نیازی به حضور در بطن رخداد تاریخی - اجتماعی را ندارد.او می تواند با استفاده از مفهوم ابسنس در عکس هایش علت های وقوع را به طرز عمیق تری به بیننده ارایه دهد. این مفهوم می تواند به صورت اختیاری، غیراختیاری و یا ناآگاهانه در عکس قرار بگیرد. مفهوم ابسنس روایت تاریخی در درون کادر عکس ها را نه بر اساس نمایش عناصر موجود حاضر و آماده توسط عکاس، که بر اساس عوامل و پدیده های خارج قاب توسط بیننده مورد خوانش و فهم قرار می دهد. همین موضوع باعث می گردد که فضای عکس ها شاعرانه و مخاطب بدون تحمیل حضور اشیاء و عناصر دلخواه عکاس درون کادر، بدون جهت گیری خاص، عکس ها را محلی برای اندیشه و تفکری عمیق یافته و شروع به خوانشِ تأویل گونه آن ها کند. در این حالت، عکاس می تواند خودش را به عنوان یک هنرمند از قید و بند آزاد نموده، تخیل و افکار پشت دوربین را به پرواز درآورده و بدون نگرانی از شکستن فرم های کلیشه ای و تکراری، محتوای جدیدی را تولید کند.
۲۴۸.

جایگاه زن در عکس های دوره قاجار

تعداد بازدید : ۲۲۸ تعداد دانلود : ۱۴۳
از اوایل دوره قاجار، سیاحان بسیاری توانستند اطلاعات کم نظیری درباره زنان ارایه دهند. زیبایی زنان ایرانی از نکاتی است که نظر سیاحان اروپایی را به خود جلب کرده است. بازتاب این زیبایی را در نقاشی های این دوره به وفور می بینیم، اما نکته ای که جلب توجه می کند تفاوت فاحش عکس های بازمانده زنان دوره قاجار با سفرنامه ها و نقاشی های این دوره است. آن چه در این پژوهش مطالعه شده، بررسی صحت سیمای زنان دوره قاجار بر اساس مدارک تصویری زنان در نگارگری و عکاسی و تطبیق آن ها با نگاشته های سفرنامه ها است. گردآوری مطالب در این پژوهش کتابخانه ای است و به طریقه تاریخی تحلیلی نگاشته شده است. بر این اساس، پرسش های این مقاله بدین ترتیب است: سیمای ظاهری زنان در نقاشی های دوره قاجاریه تا چه میزان با سایر مدارک تصویرنگاری از قبیل عکاسی و نوشته های سیاحان همخوانی دارد؟ و در صورت تفاوت در سیمای ظاهری زنانی که در مدارک یاد شده، چه عامل یا عواملی سبب این موضوع شده است؟ نتیجه بررسی ها نشان می دهد که ما شاهد نوعی تفاوت در میان عکس های برجای مانده با نقاشی های این دوره هستیم. در دوره قاجار، هنرمند نقاش در ترسیم چهره زن به آرمان گرایی و عدم شبیه سازی گرایش داشت. می توان گفت زن در تصویرنگاری های این دوره، اعم از عکس یا نقاشی، ابزاری در جهت بیان شکوه قدرت و سلطنت است.
۲۴۹.

مقایسه تطبیقی متن و نگاره در شاهنامه صفوی W602 والترز(درآوردن رستم، بیژن را از چاه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه فردوسی نگارگری عصر صفوی تصویرسازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۰۱
«شاهنامه w602 والترز» یکی از نسخ مصور عصر صفوی است که دارای نگاره هایی از صحنه های بزم و رزم، سرگذشت شاهان و پهلوانان و داستان های عاشقانه است. از جمله داستان های عاشقانه سرگذشت بیژن و منیژه و گرفتاری بیژن به چاه اندرون می باشد. ظرافت و زیبایی این نقاشی نگارنده را بر آن داشت که تصویرآفرینی و پیوستگی آن را بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، با متن «شاهنامه» تحلیل نماید و به این پرسش ها پاسخ دهند که: الف) متن «شاهنامه» بر کار هنرمند تا چه اندازه تأثیرگذار بوده است؟ ب) هنرمند تا چه حدی خود را مجاز به اعمال سلیقه شخصی می دیده است؟ نگارندگان بر این فرض است که هنرمند در این مجلس و سایر نگاره های نسخه، اتکای صرف به متن «شاهنامه» نداشته و هنر خویش را تا حدی مستقل از متن به اجرا درآورده است. بررسی ها نشان می دهد که از مجموع 24 ویژگی کلی، 10 مورد اشتراک و 14 مورد افتراق بین متن و تصویر دیده می شود.
۲۵۰.

رویکرد دینی نگارگری اصیل ایران به تصویرگری زنان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جمال دین زن نگارگری متانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۸۸
این مقاله، پژوهشی درباره منظر نگارگران مسلمان ایران تا پیش از دوران صفوی با موضوع «تصویر زن» با رویکرد دینی و بر مبنای آیات و روایات اسلامی است. مقاله پیش رو در صدد است دریابد که بازتاب تصویری ممیزات مطلوب زنان از منظر اسلام در مآثر اصیل نگارگری چگونه بوده است. با فرض آنکه این بازتاب بر مبنای آیات قرآن کریم و روایاتی است که خود نیز منبع الهام نگارگران برجسته آن دوران بوده است، ادبیات نظری این مقاله برگرفته از متون دینی مذکور است و نگاره های منتخب نیز بر مبنای همین رویکرد تحلیل شده است. تحلیل این آثار نشان می دهد که سیمای زن در شاهکارهای اصیل نگارگری و آثار استادان شهیر، پیش از آنکه به عوارض حاصل از نفوذ تأثیرات هنر مغرب زمین گرفتار آید، مبین مقام و منزلتی از وجود زن است که در تطابق با آموزه های قرآنی و دینی بوده است. بر این مبنا بود که نگارگران مسلمان در آثار خود توانستند در عین حال که زیبایی و لطف الهی را در سیمای زنان رقم می زنند، آنان را در پوشیدگی و مستوری به نمایش درآورند و از حرمت آنان در تصویرگری، حتی خصوصی ترین مراودات نیز، پاسداری کنند. تدقیق در چگونگی بازتولید تصویرگری خلاقانه از زنان با استناد به آثار اصیل هنر نگارگری را، که می تواند به برخی از پیچیدگی های این موضوع در زمینه تولیدات تصویری و رسانه ای جامعه امروز ایران کمک کند، می توان جنبه نوآورانه این مقاله دانست.
۲۵۱.

بازنمایی تصویر زن در نگاره های خمسه برلاس بر اساس نظریه میدان پی یر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خمسه برلاس زن نظامی نظریه میدان نگارگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۱۱۹
خمسه نظامی از اواخر قرن هشتم هجری به دلیل داشتن داستان هایی عاشقانه و غنایی مورد توجه نگارگران ایران قرار گرفته است. در بسیاری از داستان های خمسه، زنان قهرمانان اصلی هستند یا در داستان نقشی اساسی دارند که خود بیانگر میزان اهمیت زنان در منظومه های نظامی است. نظامی، برخلاف نگاه منفی رایج به زنان در جامعه، با رویکردی مثبت جایگاهی رفیع به آنان می بخشد. در دوره های مختلف نیز این داستان ها، به خصوص لیلی و مجنون ، خسرو و شیرین و هفت گنبد بهرام گور، که در آن زنان حضوری پررنگ دارند، مورد توجه نگارگران قرار گرفته و تصویرسازی شده است. با بررسی و تجزیه و تحلیل تصاویر زنان در خمسه های دوره های متفاوت می توان به زمینه فرهنگی اجتماعی و همچنین جایگاه زنان در هر دوره پی برد. لذا با مطالعه تصویر زنان در نسخه های مصور می توان به بررسی جایگاه زنان در دوره های مختلف پرداخت. این رساله به چگونگی بازنمایی زنان در تصاویر خمسه قرن نهم ( خمس ه برلاس ) می پردازد. بررسی این نگاره ها با توجه به تعریف جامعه شناسی هنر پی یر بوردیو و نظریه تأثیر میدان های مختلف در خلق اثر هنری صورت می پذیرد. میدان هایی چون میدان ادبی، تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... . میزان تأثیر این میدان ها در به تصویر کشیدن زنان در خمس ه یادشده، از جمله موارد مورد بحث در این رساله است. در نتیجه گیری نهایی می توان گفت بازنمایی تصویر زن در خمسه قرن نهم ( خمس ه برلاس ) به دلیل سبک هنری بهزاد و توجه او به واقع گرایی اجتماعی، بیشتر برگرفته از زمینه ها یا میدان های اجتماعی و فرهنگی عامه است.
۲۵۲.

شمایل شناسی تصویر زن در دوره قاجار با تأکید بر سفرنامه ها، نگارگری ها و عکس های برجای مانده از این دوره(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنان سفرنامه عکاسی قاجار نگارگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۲ تعداد دانلود : ۲۱۶
از اوایل دوره قاجار، سیاحان بسیاری توانستند اطلاعات کم نظیری درباره زنان ارائه دهند. زیبایی زنان ایرانی از نکاتی است که نظر سیاحان اروپایی را به خود جلب کرده است. بازتاب این زیبایی را در نقاشی های این دوره به وفور می بینیم. اما نکته ای که جلب توجه می کند تفاوت فاحش عکس های بازمانده زنان دوره قاجار با سفرنامه ها و نقاشی های این دوره است. آنچه در این پژوهش مطالعه شده، بررسی صحت سیمای زنان دوره قاجار بر اساس مدارک تصویری زنان در نگارگری و عکاسی و تطبیق آن ها با نگاشته های سفرنامه هاست. گردآوری مطالب در این پژوهش کتابخانه ای است و به طریقه تاریخی تحلیلی نگاشته شده است. بر این اساس، پرسش های این مقاله بدین ترتیب است: سیمای ظاهری زنان در نقاشی های دوره قاجاریه تا چه میزان با سایر مدارک تصویرنگاری از قبیل عکاسی و نوشته های سیاحان همخوانی دارد؟ و در صورت تفاوت در سیمای ظاهری زنانی که در مدارک یاد شده، چه عامل یا عواملی سبب این موضوع شده است؟ نتیجه بررسی ها نشان می دهد که ما شاهد نوعی تفاوت در میان عکس های برجای مانده با نقاشی های این دوره هستیم. در دوره قاجار، هنرمند نقاش در ترسیم چهره زن به آرمان گرایی و عدم شبیه سازی گرایش داشت. می توان گفت زن در تصویرنگاری های این دوره، اعم از عکس یا نقاشی، ابزاری در جهت بیان شکوه قدرت و سلطنت است.
۲۵۳.

باستان شناسی و تاریخ: تصویر زنان در نگاره های مکتب تبریز و متون دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دوره صفوی زنان مکتب تبریز نگارگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۱۷۴
متون تاریخی به جهت روایت گری های مردانه از فرمانروایان و بزرگان دوره های تاریخی، اغلب کمتر از مردمان عادی، به ویژه زنان، گفته اند. درواقع،زنان با اینکه نیمی از جامعه بشری و تربیت دهنده مردان و نسل آینده هستند و در ادوار تاریخی نیز تأثیر انکارناپذیری در روابط اجتماعی، حفظ و تداوم سنت ها، رسوم و حتی بازی های سیاسی داشته اند، در بیشتر مواقع به دلایل فرهنگی کمتر سخنی از حضور آنان در اجتماع به میان آمده یا زیر سایه مردان تعریف شده اند. بنابراین، برای روشن کردن موضوع و پاسخ به خلأها و پرسش های موجود روش های باستان شناختی و مطالعه مواد فرهنگی بسیار ارزشمند و کارگشاست، زیرا باستان شناسی همواره با استفاده از مواد فرهنگی به بازسازی جوامع، فرهنگ و نقش های انسان می پردازد. مقاله پیش رو نگاره های مکتب تبریز را به عنوان شواهد مادی دوره صفوی بررسی کرده است و تلاش می کند تصویری را که در متون دوره صفوی از زنان ارائه می شود با تصاویر باقی مانده از آنان در نگاره های مکتب تبریز مقایسه کند و تناقض ها و شباهت های بین آن دو را به بحث بگذارد. در اینجا مطالعه نگاره های شاهنامه شاه تهماسب ، خمسه نظامی و هفت اورنگ جامی نشان داد که زنان در دوره صفوی دست ِکم در دوران هم زمان با مکتب تبریز برخلاف متون تاریخیِ آن دوره نقش پر رنگ و فعال تری در جامعه داشته اند.
۲۵۴.

مقایسه تطبیقی جایگاه زنان در مجالس موسیقی دوره تیموری و صفویه بر اساس نگاره های برجای مانده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تیموری زنان نوازنده صفوی مجالس موسیقی نگارگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳ تعداد دانلود : ۲۴۱
در زمان حکومت تیموریان، هنر نقاشی به چنان درجه ای از تکوین و تکامل رسید که الگویی برای کل مکاتب آینده نقاشی ایران شد. با توجه به رویکرد حکمرانان تیموری، شاهد بلوغ و کمال موسیقی در این دوره هستیم که با مطالعه در نگاره های موجود، می توان به نکات بسیار پراهمیت و مطرح حیات موسیقیایی، از جمله جلوت و ملازمت زنان نوازنده و سازها و ابداعات این هنر، در این دوره پی برد. در تاریخ ایران پس از اسلام، عصر صفوی هم به لحاظ دگرگونی های مهم سیاسی فرهنگی و اجتماعی نقطه عطفی محسوب می شود و نگارگری صفویه نیز، مانند سایر شاخه های هنری، از این قاعده مستثنا نبوده است. نوشته حاضر بر آن است تا با رویکرد تطبیقی و به روش توصیفی تحلیلی و تاریخی و با استناد به منابع کتابخانه ای و اسناد موزه ایِ بر جای مانده از روزگار تیموریان و صفویان، هویت و جایگاه اجتماعی زنان نوازنده را به صورت تطبیقی بررسی و تبیین کند. سؤال اصلی این پژوهش بدین صورت مطرح می شود؛ نگاه دو سلسله به زنان نوازنده در آثار هنری چگونه تببین یافته است؟ مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که به رغم شباهت نقش های این دو دوره با یکدیگر، مع الوصف در عصر صفوی بزرگ داری و احترام به مقام زن و نوازنده نسبت به دوره تیموریان بیشتر بوده است. در عصر تیموری، زنان نوازنده در مجالس آرام و بدون هیاهو همراه با پادشاه و معمولاً در رده پایین مجلس به نمایش در آمده اند. در اوایل دوره صفویه، زنان همراه مردان درباری و نزدیک شخص شاه و در اواخر این دوره نیز در صحنه های شلوغ به تصویر کشیده شده اند؛ در حالی که به جای نوازندگی بیشتر به رقص می پردازند و جایگاهشان تنزلی مقطعی به خود دیده است.
۲۵۵.

تحلیل نقش و جایگاه بن مایه خیر و شر در روند تصویرسازی نگاره های خان هفتم رستم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بن مایه خیر و شر نگارگری خان هفتم رستم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۸۷
نبرد خیر و شر یکی از بن مایه های اصلی شاهنامه است. بن مایه ها به سبب خاصیت تکرار شوندگی و تشخص یافتگی در شبکه های تصویری و رواییِ متن، نقش شاخص و پایه ای دارند، به همین جهت، در اضافه کردن لایه های معنایی به متن، یاری می رسانند. عرصه رویارویی خیر و شر در شاهنامه و ادب حماسی به زندگی اجتماعی انسان ها وارد شده و به شکل داستان های حماسی و پهلوانی و در قالب بن مایه ها در متن، پدیدار می شود. در فرایند تصویرسازی متن، بن مایه ها، دستمایه نگارگر، جهت تولید تصویر می شوند و عناصرِ تصویری، مطابق با بن مایه های به کار رفته در متن ادبی، در ترکیب بندی قرار می گیرند و کارکرد نماد و نشانه را می یابند. پرداختن به این مسئله که در فرایند تصویرسازی یک روایت حماسی، بن مایه های ادبی چه نقشی در شکل دهی به روایتِ تصویری دارند، از مسائل مطرح شده در این جستار است. این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ به این سؤال است که نقشِ بن مایه هایِ ادبی خان هفتم رستم در تصویر سازی نگاره های مصور شده و تبدیل متن شاهنامه به متنِ تصویری چیست؟ و نگارگر از چه شگردهایی جهت ظهور و بروز این بن مایه ها در تصویر، بهره برده است؟ این پژوهش با ماهیت تحقیق کیفی و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، انجام خواهد شد و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و کتابخانه ای خواهد بود. نتایج تحقیق نشان می دهد که نمادها و نشانه های تصویری در نگاره ها، هم راستا با ظهور و بروز بن مایه در متن آشکار می شوند. این ترجمان تصویری از متن ادبی سبب می شود که نگارگران در ترکیب بندی و پلان بندی اثر، براساس اولویت استفاده از بن مایه های به کار رفته در پی رنگ ادبی، از این عناصر استفاده کنند.
۲۵۶.

مطالعه طرح و رنگ پوشاک دوره تیموری بر اساس نگاره های کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پوشاک دوره تیموری نگارگری کمال الدین بهزاد طرح و رنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۴۶۹
پوشاک از مهم ترین شاخصه های فرهنگ جوامع است که نقش کلیدی در تاریخ تمدن آنها ایفا می نماید. از آنجایی که حکومت تیموری از دوره های پراهمیت در اعتلای فرهنگ و هنر ایران است و اطلاعات به دست آمده از پوشاک این دوره مختص به چند نمونه پارچه مکشوفه در قبرهای مربوط به این دوره هستند، لذا شناخت دقیق مؤلفه های پوشاک این دوره دارای اهمیت است. از طرفی تنوع پوشاک این دوره، جهت شناخت جنبه های پنهان تاریخ پوشاک و ارتباط آن با طبقات اجتماعی در تمدن ایران نیز امری ضروری قلمداد می شود؛ موضوعی که بر اساس مطالعات قبلی جای خالی آن مشهود است. بنابراین با هدف شناسایی رابطه طبقات اجتماعی با طرح و رنگ پوشاک، در دوره تیموری از نگاره های کمال الدین بهزاد استفاده شد؛ آثاری که نگرشی ویژه به انسان و رویکردی واقع گرایانه در نمایش موضوعات آنها کاملاً هویدا است. بدین منظور، طرح و رنگ پوشاک به عنوان شاخص کدگذاری اصلی در این پژوهش کیفی لحاظ شد و دسته بندی تفکیکی آن بر اساس تقسیم بندی سرپوش، تن پوش و پاپوش مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین، تعداد 11 نگاره به عنوان حجم نمونه به صورت هدفمند انتخاب شده است و تنوع موضوعی و تعدد پیکره های انسانی، عامل تعیین کننده در انتخاب نمونه ها بود. روش گردآوری اطلاعات نیز بر اساس شیوه کتابخانه ای، اسنادی و منابع اینترنتی و با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی صورتگر صورت گرفته است که بر اساس دو گونه منبع مطالعاتی یعنی منابع مکتوب و منابع تصویری انجام شد. در نهایت، نتایج حاصله بیانگر آن است که پوشاک در دوران تیموری دارای تنوع طرح و رنگ در لباس مردان و زنان است و ارتباط مستقیمی با طبقات اجتماعی دارد.
۲۵۷.

بازیابی فرم ادوات جنگی دوره ایلخانی بر اساس نگاره های منابع تاریخی این دوره(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادوات جنگی ایلخانی نسخ خطی نگارگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۰۱
ساخت ادوات جنگی به منظور دفاع، تثبیت و گسترش قدرت حاکم همواره مورد توجه نهادهای قدرت در اعصار مختلف بوده است. ایلخانان نیز برای اعتلای حکومت خود نیازمند ساخت تجهیزات نظامی بوده اند. امروزه، علی رغم کاوش های باستان شناسی در محوطه های ایلخانی، اطلاعات چندانی از این جنگ افزارها به دست نیامده است. در این میان، نگاره های دوره ایلخانی، به دلیل پرداختن به صحنه های رزمی، از منابع دست اول جهت آگاهی از انواع ادوات جنگی این دوره به حساب می آیند. بر همین اساس، در این مقاله با بررسی و تحلیل نگاره های دوره ایلخانی، انواع ادوات جنگی مورد استفاده این دوره مورد مطالعه قرار می گیرد و طرحی از آن ها نیز جهت آشنایی بیش تر ارایه می شود. هدف، بررسی فرم، تزیین و کاربرد سلاح های دوره ایلخانی است. شیوه گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع اینترنتی و کتابخانه ای انجام شده است. پژوهش حاضر به روش تاریخی، توصیفی- تحلیلی درصدد است بر اساس نگاره های نسخ خطی و با استفاده از منابع مکتوب تاریخی به این پرسش ها پاسخ دهد که: در دوره ایلخانی از چه نوع ادوات جنگی استفاده می شد و این ادوات جنگی دارای چه فرم و تزییناتی بوده اند؟ آیا فرم و نقوش ادوات جنگی این دوره، نشان از رده نظامی افراد دارد؟ یافته های پژوهش نشان می دهند که، در این دوره مجموعه ای از انواع شمشیر، گرز، نیزه، تیر و کمان، سپر دفاعی، زره، کلاه خود و منجنیق در طی لشکرکشی در میدان های کارزار، مبارزه تن به تن، شکار و مراسم دربار مورد استفاده قرار گرفته است که طرح آن ها در بدنه اصلی مقاله ارایه خواهد شد. زره و کلاه خود این دوره نشان از رده نظامی دارد و برخی از جنگ افزارها دارای نقوش اسلیمی، هندسی، گیاهی و حیوانی هستند.    
۲۵۸.

تحلیل انتقادی گفتمان مسلط بر بازنمایی مولوی در نسخه ثواقب المناقب (برمبنای نظریه فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری مکتب بغداد عثمانی تحلیل گفتمان فرکلاف ثواقب المناقب مولوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۲۵
نگارگری به عنوان هنری که در دوره پیشامدرن همواره در خدمت شاهان و حامیان قدرتمند بوده، رسانه ای برای بازنمایی پدیده ها تحت تاثیر گفتمان های غالب است. در این پژوهش که با هدف واکاوی تاثیر گفتمان های مسلط بر تصویرگری شخصیت مولوی در نسخه ثواقب المناقب به منظور رسیدن به درکی بهتر از سازوکار های نقاشانه و تاثیر و تاثر آنها در مواجهه با جریان های فرهنگی و اجتماعی صورت گرفت، کلیت پژوهش حول پاسخگویی به این سؤالات شکل گرفت که: 1. نگاره های نسخه ثواقب المناقب تهیه شده در مکتب بغداد عثمانی، از چه موضوعی و از چه موضعی سخن می گویند؟ و 2. آرایش عناصر بصری در این تصاویر چگونه شکل گرفته و پیام ایدئولوژیک در این آثار چگونه بیان تصویری پیدا کرده است؟ پژوهش حاضر با روشی توصیفی تحلیلی انجام شده و داده های مورد نیاز آن با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بهره گیری از منابع دست اول تهیه شد. اطلاعات بدست آمده در این پژوهش بر مبنای نظریه تحلیل گفتمان فرکلاف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و درنهایت بدین نتیجه رهنمون شد که موضع حامیان نسخه ثواقب المناقب و به تبع آن تولیدکنندگان و تصویرگران این نسخه، میانجیگری بین دو گفتمان تشیع و تسنن بوده و موضوعی که کتاب سعی دارد بدان پرداخته و آن را برجسته کند، نقش شگرف و انکارناپذیر مولوی در برقراری تعامل بین دو گفتمان مذکور است. در این راه ترکیب بندی استعلایی نگاره ها، جایگاه مولوی در هر نگاره، نسبت اندازه های او به سایر افراد، کل تصویر و حتی نسبت سر به تن او، بهره گیری از رنگ های نمادین ازجمله عناصر بصری ای بودند که هنرمندان به کار گرفته تا بر علو درجه مولوی، نقش مؤثر وی در گفتمان های تصوف، تشیع و تسنن، جایگاه او نزد همگان تأکید کنند که همه این ها حامل پیام ایدئولوژیک سیادت مولویه و به حق بودن ایشان هستند. 
۲۵۹.

نشانه شناسی اجتماعی واقعه معاد در نگارگری عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معاد نگارگری نشانه شناسی اجتماعی تصویر عصر صفوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۲۶
در توصیف نگارگری ایرانی به ویژه با موضوعات دینی و فرا مادی همواره تأکید بر درون گرایی، دنیای پررمزوراز و ساحت قدسی این آثار است، اما علیرغم بن مایه ی متعالی این نگاره ها نباید از وجه انسانی و بسترهای اجتماعی شکل گیری این آثار غافل ماند، چراکه نگاره های مذکور علاوه بر رسالت بیان حقایق ملکوتی، همچنان اطلسی فرهنگی منعکس کننده ی فضای عقیدتی، بافت تاریخی، اندیشه های سیاسی و زمینه های اجتماعی عصر خویش نیز هستند و دو ساحت را به یکدیگر پیوند می دهند. بر این اساس مسئله اصلی در پژوهش حاضر مطالعه ی نگاره هایی با مضمون معاد در عصر صفوی و تحلیل فنی و محتوایی آن ها از زاویه ای متفاوت و مهجور است. بدین معنی که وجه مادی و اجتماعی تولید این نگاره ها که همواره تحت تأثیر معانی ارزشی و اعتقادی قرارگرفته و کمتر به آن پرداخته شده، موردتوجه قرار می گیرد. هدف آن است که از مجرای نگاره های مضمون معاد، به هویت یابی سلسله صفوی و شناخت الگوهای زیبایی شناسی و پارادایم های مسلط آن پرداخته شود. پرسش مطرح شده این است که گذر از ساختار بصری به معنا در نگاره های واقعه ی معاد عصر صفوی چگونه صورت پذیرفته است؟ روش تحقیق توصیفی و تحلیل محتوا با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی تصویر است و گردآوری اطلاعات از طریق منابع اسنادی و مشاهده مستقیم صورت پذیرفته است. نتایج مطالعه نشان داد، حضور ثابت فرا نقش های ترکیبی و بازنمودی روایی و منابع نشانه ای مشترکی چون بردار، ارزش اطلاعاتی، قاب بندی و برجسته سازی در نحو بصری نگاره ها، منتج از فضای گفتمانی حاکم و الگوی یکسان اجتماعی در این عصر است؛ گفتمان تشیع که مهم ترین رکن آن مهدویت و موعودگرایی بود و با هوشمندی متولیان آن جهت مشروعیت بخشی ساختار سیاسی به نظام های نشانه ای چون نقاشی نیز نفوذ کرد تا از آن به عنوان ابزاری تبلیغی برای پیشبرد مقاصد دیپلماسی زمامداران صفوی استفاده شود.
۲۶۰.

مطالعه تطبیقی چهره و پوشش نگاره های مانوی بر نقاشی صدر اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقاشی مانوی نقاشی صدر اسلام چهره نگاری انسان نگارگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳ تعداد دانلود : ۱۳۴
در نقاشی های مانوی حضور و نقش انسان بسیار پررنگ است. مانویان در طراحی چهره های انسانی روش و اصول خاصی داشتند؛ هنرمند مانوی با وام گیری از چهره های سرزمین ها و ملل مختلف و ادغام آن با تخیلات ذهن خود سعی کرده تا چهره های  متفاوت و با شیوه های اجرایی متباین خلق کند. در نقاشی های صدر اسلام نیز مانند نقاشی مانوی انسان ها حضوری فعال دارند و نگارگران در ترسیم چهره های انسانی راه و روش مانویان را ادامه دادند، هرچند تغییراتی در چهره نگاری صدر اسلام رخ داده، اما شکل کلی و مشخصه های اجزای صورت و در برخی موارد پوشش پیکره ها همانند سبک هنر مانوی است. مقاله حاضر درصدد پاسخ به این پرسش ها است: چهره نگاری مانوی متأثر از چهره های کدام سرزمین ها و ملل است و چه ویژگی هایی دارد؟ دلیل ترسیم چهره های یکسان و شبیه به هم در نگاره های مانوی چه بوده است؟ چه ویژگی هایی از چهره و پوشش نگاره های مانوی در نقاشی صدر اسلام دیده می شود؟ هدف از انجام این تحقیق مطالعه ویژگی های چهره و پوشش نگاره های مانوی و بررسی شباهت ها و تفاوت های آن با دوره عباسی (مکتب بغداد)، سامانی، غزنوی و سلجوقی است. این تحقیق با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای-اسنادی و به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکردی تطبیقی انجام شده است. این مقاله بدین جهت حائز اهمیت است که از جهت سبک شناسی هنر نگارگری مباحث و دعاوی جدیدی را در ریشه یابی هنر نگارگری و چهره پردازی هنر صدر اسلام (دوره عباسی (مکتب بغداد)، سامانی، غزنوی و سلجوقی) مطرح می کند و این پژوهش درصدد اثبات این فرضیه است که نقاشی صدر اسلام قویاً و به طور قابل ملاحظه ای از نقاشی سبک چهره نگاری مانویان تأثیر پذیرفته است. نتایج تحصیل شده حاکی از آن است که مشخصاتی چون ترسیم چهره های یکسان، زاویه سازی سه رخ و شکل بیضی صورت، عدم سایه گذاری و حجم پردازی، چشمان ریز و کشیده، ابروان خطی شکل و با خمیدگی کم، دهان کوچک و لب های غنچه، بینی به شکل خطی صاف و یا قوس دار و موهای آرایش یافته بر روی پیشانی از مشخصه های اصلی چهره نگاری مانوی بوده که در چهره نگاری دوره های صدر اسلام نیز به کار رفته است.