مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
نگارگری
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده است از منظری گفتمانی به تابلوی «عصر عاشورا» اثر استاد محمود فرشچیان نگریسته شود. بدین معنی که ایده و دیدگاه هنرمند که در بطن اثر مستتر است به عنوان معیاری برای واکاوی اثر در نظر گرفته شود. دو موضوع مهم در این مقاله بررسی شده است: نخست گفتمان های موجود در زمینه عاشورا و قیام امام حسین (ع) دسته بندی و سپس ارتباط تابلوی عصر عاشورا با این گفتمان ها مشخص شده است. سؤال آن است که این هنرمند به کدام گفتمان عصر خود نزدیک بوده و متأثر از کدام رویکردها یا متفکران است؟ نویسندگان نتیجه می گیرند که گونه های گفتمانی مطرح در خصوص عاشورا را می توان به سه گونه عامیانه، روشنفکرانه و عرفانی تقسیم کرد. با توجه به تم و عناصر اصلی تابلوی عصر عاشورا، ایده و دیدگاه نقاش را باید به گونه گفتمانی اول یعنی گفتمان عامیانه نزدیک دانست.
جایگاه اجتماعی زنان نوازنده در نگاره های ایران و هند؛ مطالعه موردی: عصر صفوی و گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سده دهم هجری، هند و ایران تحت حکومت دو خاندان برجسته صفویان و گورکانیان به قدرت های بزرگی تبدیل شدند. اوج قدرت صفویان در ایران با شکوه قدرت گورکانیان در هند همزمان، و این همزمانی، به ایجاد ارتباطات میان دو کشور منجر شد. ظهور سبک نقاشی مخصوص هندی که به سبب مهاجرت نقاشان ایرانی به هند به وجود آمد، در تاریخ هنر هند اسلامی بسیار مهم است. در این برهه تاریخی در هند، مینیاتور سخت مورد توجه بوده و با درخشش خاصی جلوه گر شده است. اولین آثار هندی در این زمینه به طورکلی برگرفته از آثار ایرانی عصر صفویه بود که علاوه بر تفاسیر ادبی، حاوی محتویات جامعه شناختیی و رخدادهای تاریخی این عصر بود. همین امر زمینه تفحص در شاخه های گوناگون این دوره را بر اساس نگارگری به امری ضروری مبدل ساخته است. تصاویر این دوره در دو کشور حاکی از آن است که زنان ایرانی و هندی در این دوره نه تنها به عنوان رقصنده که در جایگاه نوازنده نیز فعالیت می کردند. با توجه به نگاره های مورد بازبینی، چنین به نظر می رسد که زنان نوازنده جز در مجالس خصوصی که گاه در حضور شخص پادشاه و گاه به صورت کاملاً زنانه و بدون حضور مردان برگزار می شدند در دیگر اماکن حضور نداشته اند. همچنین به نظر می رسد نوازندگان زن، تنها در حال نوازندگی سازهای خاصی نشان داده شده اند که می تواند نشانگر مهارت بیشتر زنان در آن دسته از سازها نسبت به مردان باشد. با این حال تفاوت هایی نیز در تصاویر مورد استفاده از زنان نوازنده و همچنین سازهایی که مورد استفاده آنان بوده، در دو کشور وجود دارد. در این پژوهش سعی بر آن است که با نگاهی تطبیقی و تحلیلی بر نگاره های دو مکتب ایران و هند به این مهم دست یافت که آیا بانوان نوازنده در دو کشور جایگاهی برابر داشته اند و تنوع سازهای مورد استفاده آنان به چه صورت بوده است؟ نتایج به دست آمده از بررسی 20 نگاره از هر مکتب و استفاده از منابع مکتوب به عنوان شاهد بوده است. این پژوهش با روش تطبیقی و تحلیلی انجام شده و گردآوری اطلاعات آن با روش کتابخانه ای-اسنادی صورت گرفته است.
بازخوانی مکان و فضای نمایش ایرانی در منتخبی از نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازخوانی به عنوان برابر نهاده ای برای دراماتورژی، یکی از ابعاد فرایندی جامع برای به روزرسانی سنت هاست. نمایش به عنوان هنری اجتماعی در گفتگو با جامعه است، بنابراین هم شکل دهنده ایده ها در جامعه و هم بازتاب دهنده ویژگی های جامعه است. با وجود آنکه جنبه های نمایشی ادبیات و فرهنگ ایرانی هنوز پتانسیل های بسیاری برای به روزرسانی دارد، منابع و مدارک اندکی برای بازخوانی نمایش ایرانی وجود دارد. اما نگارگری ایرانی حاوی اطلاعات ارزشمندی از صور خیال هنرمند ایرانی و بازتاب دهنده اطلاعات بسیاری از جمله معماری، نمایش و جامعه است. این مقاله که پژوهشی بین رشته ای در معماری، نمایش و نگارگری است، با روش تاریخی-تحلیلی به کمک رویکرد بازتاب در جامعه شناسی هنر، در تلاش برای بازخوانی مکان نمایش ایرانی در نگارگری ایرانی است. نتایج گویای آن است که نگارگران در انتخاب موضوع و شیوه بیانی متاثر از بسیاری نکات مهم نمایشی از جمله نحو مکان های مکث و تامل در شهر و منظرفرهنگی برای برپایی انواع نمایش، خرده نمایش و خلق مکان های همگرای اجتماعی بوده اند. بنابراین می توان بازتابی از انواع نمایش ها و عناصر نمایشی از جمله انواع صحنه های میدانی، قابی و تخت گاهی را در آنها مشاهده کرد.
مطالعه ی تطبیقی سازهای زهی در نگاره های دوران صفوی و گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعامل و اشتراک فرهنگی میان دو کشور ایران و هند، در دوران صفوی و گورکانی بیشترین نمود را پیدا می کند و این ارتباط گسترده، سبب ایجاد بیشترین میزان تأثیرپذیری دو کشور از یکدیگر، خصوصاً در زمینه ی موسیقی و نگارگری می شود. در این پژوهش تلاش شده است تا به خوانش و بررسی سازهای زه صدا در نگاره های هر دو دوران پرداخته شود. در واقع هدف از نگارش این مقاله، به دست آوردن اطلاعات کلی درخصوص سازهای زهی در نگاره های هر دو دوران و مشخص شدن شباهت ها و تفاوت های کلی آنها با یکدیگر است. در زمینه ی موسیقی، همانند نگارگری، دو فرهنگ صفوی و گورکانی بسیار متأثر از یکدیگر بوده اند و جدا از اشتراکات فراوانی که با یکدیگر داشته اند، تفاوت های بارزی نیز در میان موسیقی آنان به چشم می خورد. با مقایسه ی سازهای تصویر شده در نگاره ها مشخص می گردد که برخی از آنها در هر دو دوره مشترک هستند و تفاوت هایی در موارد جزیی مانند نوع مضراب و در موارد کلی مانند ساختار فیزیکی ساز، در میان آنها مشاهده می شود. همچنین تعدادی از سازها مخصوص به یکی از دوره ها است و سازی مشابه با آنها از نظر ساختاری در دوره ی دیگر وجود ندارد. روش تحقیق در پژوهش حاضر بر اساس هدف، بنیادی و از نظر روش و ماهیت تاریخی، توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است.
بازنمایی موسیقیدانان زن در نقاشی های دوران قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی موسیقیدانان زن در دوره قاجار بر اساس 118 نقاشی قاجاری پرداخته است. هدف از نگارش این مقاله دست یابی به چگونگی فعالیت موسیقیدانان زن در دوره قاجار است. اطلاعاتی که این پژوهش در اختیار مخاطب می گذارد این است که تعداد نقاشی زنان نوازنده و رقصنده بیشتر از مردان بوده است. علت این امر گرایش و دستور شاهان به تصویرسازی زنان بوده است و سلیقه حامی که شاه بوده، عامل بسیار تعیین کننده ای در این زمینه بوده است. به همین دلیل نمی توان صرفاً با اتکا به نقاشی ها به رابطه جنسیت و ساز دست یافت. در هر صورت بررسی نقاشی ها نشان داد از بین سازهای رایج در دوران قاجار، تار، سه تار، دف، نقاره و سنج انگشتی بیشتر در دست زنان و برعکس تنبک، کمانچه و سنتور بیشتر در دست مردان دیده شده است. در نحوه نوازندگی سازهایی همچون تار و کمانچه، هیچ گونه تفاوتی بین زنان و مردان دیده نمی شود. رقصندگان عموماً از زن ها بودند و فقط در یک نقاشی مربوط به حوزه مردانه، پسران زن نما دیده شدند. رقص های متعددی نیز در این دوره رایج بوده که رقص با چاقو و گیلاس نسبت به دوره های پیشین نوع جدیدی است. پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نظر روش و ماهیت توصیفی_تحلیلی و تاریخی است.
ویژگی های اژدها در نگارگری عصرصفوی با تأکید برتوصیفات فردوسی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۱ شماره ۴۹
31 - 44
حوزه های تخصصی:
فرم و صورت اژدها بارها در طول تاریخ هنر ایران، در قالب های گوناگون و با مضامین رمزگونه ظاهر شده است. اتصال این نقش به فرهنگ، باورها، جهان بینی اساطیری از یک طرف و ادبیات غنی و سرشار ایرانی از سوی دیگر، جایگاه آن را بیش از پیش اهمیت می بخشد. در این میان به نظر می رسد نگارگران با توجه به قصص اساطیری و منابع ادبی موجود خصوصاً شاهنام? حکیم ابوالقاسم فردوسی، در نمایش این موجود، به دستور زبان خاصی دست یافته اند؛ لذا این مقاله سعی دارد به شیوه توصیفی و تحلیلی ضمن بررسی معانی اژدها و توجه به توصیفات بصری فردوسی از این موجود در شاهنامه ازطریق مقایسه این اوصاف با اژدهای ترسیم شده در نگارگری عصر صفوی، نگرش و ساختار بیانی و بصری هنرمندان نگارگر را مورد کنکاش قرار دهد. و از طریق مقایسه و تطبیق تمهیدات به کارگرفته شده در شکل اژدها در این دوره با ادوار گذشته روی کردهای نوین آنها را در نمایش این موجود، مشخص نماید. در ضمن تلاش شده است تا علاوه بر توجه به این نگرش، از طریق مطالع? شکل و سیمای اژدها، اندازه و موقعیت آن در کادر و تزیینات و نوع بافت و رنگ های به کارگرفته شده در نمایش اژدها، چگونگی دلالت آن بر مفهوم نیروی شرورنفس اماره مشخص شود.
گواه نظام شبکه ای در ترکیب بندی نگاره های نسخه خطی شاهنامه بایسنقری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
39 - 47
حوزه های تخصصی:
امروزه تقریباً تردیدی وجود ندارد که نگاره های ایرانی را با استفاده از پیش نمونه ها ترکیب می کرده اند؛ اما این پرسش اساسی که ترکیب این پیش نمونه ها بر اساس چه اصول و ضوابطی صورت می گرفته، همچنان بی پاسخ مانده است. به گمان شماری از پژوهشگران، ترکیب نگاره های ایرانی، بر اساس قانون خاصی صورت نگرفته است و از قاعده چینش دست آزاد تبعیت می کند. این در حالی است که برخی پژوهش های اخیر، نظام شبکه ای را مسئول ترکیب بندی در نگاره های ایرانی می دانند؛ ساختاری که می توان آن را به سادگی از تقسیم طول و عرض کادر اثر به بخش های مساوی به دست آورد. مقاله پیش رو که با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی موردی و با استفاده از شیوه کمی نگاشته شده است، تلاش می کند با تحلیل بصری چهار مجلس از نگاره های 22گانه شاهنامه بایسنقری، یعنی مجالس «دیدار زال و رودابه»، «نبرد گودرز با پیران»، «گریستن فرامرز بر تابوت رستم» و «نبرد کیخسرو با افراسیاب به همراه سپاهیان»، نشان دهد نظام شبکه ای، بنیان طراحی و تنظیم نگاره های نسخه خطی شاهنامه بایسنقری بوده است. از دیگر سو، مشاهده خواهد شد که این ساختار، گاه به تبعیت از شیوه جدول بندی و مسطرکشی قالب متن، زمانی با توجه به چارچوب صفحه و گاه بر اساس نظام درونی اثر، طراحی و تنظیم شده است.
معرفی و تحلیل بصری نگاره های نسخه خطی جَرون نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۱ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
39 - 52
حوزه های تخصصی:
جَرون نامه، حماسه ای منظوم و مصور متعلق به نیمه دوم دوره صفوی و مکتب نقاشی اصفهان است که در موزه بریتانیا نگهداری می شود. این اثر را به قدری شیرازی نسبت داده اند و داستان آن شرح نبرد سپاه ایران با پرتغالی ها در زمان شاه عباس اول و توصیف صحنه های رزم و رشادت های فرماند هان سپاه صفوی می باشد. ده نگاره جَرون نامه فاقد هر گونه امضا یا شناسه است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و شیوه استقرایی، جَرون نامه را به عنوان یکی از نسخه نگاره های ناشناخته هنر صفوی معرفی کرده و به بررسی جزییات صوری و مشخصات هنری تصاویر آن پرداخته است. نتایجی که محقق شده است نشان می دهد؛ نگاره های جَرون نامه در سه مضمون رزم، بزم و سوگواری به تصویر درآمده اند و عناصر بصری و ساختاری هر یک از آنها در خدمت موضوع قرار دارند. علاوه بر آن، از ویژگی های بصری خاص نسخه می توان به مواردی چون تناسب رنگ ها با فضای بیان گرانه و حسی، طراحی شتاب زده مناظر و تزیینات، چهره های منفعل، تعدد پیکره ها و پیروی ابعاد صفحه از تناسبات اشاره کرد. قرابت سبکی تصاویر جَرون نامه با اصول زیبایی شناسی مکتب نقاشی اصفهان متقدم و شیوه مبتنی بر سنت نقاشی ایرانی، در طراحی و قلم گیری، پیکره های فاقد شکوه و اهمیت انسان بر فضای تصویر به ظهور می رسد.
بررسی مؤلفه های تعاملی فرم و متن در ساختار زیباشناسانه آثار نقاشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
23 - 32
حوزه های تخصصی:
آنچه نگاره های ایران رادرکنار دیگر ویژگیهایش متمایز از نقاشی های هم عصر خود و حتی پس از آن معرفی می نماید، نوع نگرش هنرمند در شرح موضوعاتی با بنمایه های تخیلی،افسانه ای، تغزلی و تاریخی و تعامل زیباشناختی میان متن و فرم وبسط مفهومی اثر است که با طرح سوال اصلی پژوهش یعنی؛ چگونگی وجوه زیباشناختی فرم متن نوشتاری و چیدمان وترکیب آن درکادر و عناصر بصری اثر، به مطالعه آن می پردازد. در مقاله حاضر، ضمن بررسی عناصر بصری و ساختار زیبایی شناختی نگاره ها، تلاش شده تا با مطالعه چگونگی تعامل مولفه های بصری فرم ها و متون ،تاثیر زیباشناختی، محتوایی و معنایی نوشته ها در کنار نقش ساختاری و تعاملی آنها، موردپژوهش و ارزیابی قرار گیرد که به نظر می رسد، هنرمند از این تعامل به عنوان کیفیت بصری در نگاره ها بهره برده است و بر این اساس محقق گردید که نگرش محققین و هنرمندانی که نگاره های ایران را صرفا تصویر سازی متون و مرتبط با متن می نگرند، فرض درستی نیست و نگاره هایی که هنرمند در کمپوزیسیون آنها متن را با دقت خاصی گزینش نموده است میان متن وفرم نوشتاری رابطه معناداری وجود داشته و از تعامل بصری ویژه ایی برخوردارند.
بازنمایی قزلباش ها در نگاره های شاهنامه طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
43 - 52
حوزه های تخصصی:
قزلباش ها از مهم ترین عوامل قدرت در دوره صفوی بوده اند که نزدیک به یک قرن، مهم ترین مناصب نظامی و سیاسی ایران را دراختیار داشتند. آن ها نقش اصلی را در به قدرت رسیدن صفویان ایفا کردند. هم زمان با قدرت قزلباش ها، تصویرسازی شاهنامه طهماسبی به دستور شاه اسماعیل اول (905-930/1499-1523) آغاز شد و در زمان سلطنت شاه طهماسب اول (930-984/1523-1576) پایان پذیرفت و قزلباشان که مشخصه اصلی آن ها، کلاه های موسوم به قزلباش بود، در این نگاره ها تجسم یافتند. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی-تحلیلی و تاریخی و روش گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای، به این سؤال پاسخ داده است که نگارگر تاچه میزان توانسته جایگاه و اهمیت قزلباش ها را در این دوره درخلال نگاره های شاهنامه طهماسبی تصویر کند. این نوشتار با هدف آشنایی با جایگاه و دلایل اهمیت قزلباش ها در اوایل عصر صفوی انجام پذیرفته است. انتظار می رود موقعیت منحصربه فرد قزلباش ها در عرصه سیاسی، دلیل اصلی بازنمایی گسترده آن ها در نگاره های شاهنامه طهماسبی بوده باشد. نتایج این پژوهش ضمن تأیید فرضیه فوق، نشان می دهد که عنوان قزلباش، به جنبه ای فراقبیله ای اشاره دارد؛ به طوری که در دوره صفوی، ایران را با نام کشور قزلباش می شناخته اند. مناصب قزلباش ها هم که در نگاره های شاهنامه طهماسبی درقالب مناصب درباری، نظامی و هنری مشاهده می شود، در بسیاری از موارد، این جنبه از قابلیت آن ها را نشان می دهد.
واکاوی لایه های معنایی در نگاره های نسخه ی خاوران نامه با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
23 - 34
حوزه های تخصصی:
منظومه ی حماسی - مذهبی خاوران نامه ی ابن حسام خوسفی، در سال 830 ه.ق سروده و تصاویر و تذهیب نسخه، کار «فرهاد نقاش» دانسته شده است. نگارگر با به تصویر درآوردن این اثر ادبی، دایره دلالت های آن را گسترش داده و لایه های معنایی جدیدی بر آن افزوده است. مسئله ای که مطرح می شود این است که چه لایه های معنایی آشکار و پنهانی در نگاره های خاوران نامه وجود دارد. از این رو ضروری می نماید که این گنجینه ی هنری با رویکردهای جدیدی که در حوزه ی نقد هنری و زیباشناسی مطرح است مورد تحلیل قرار بگیرد. برای نیل به این مقصود در این مقاله تلاش شده است تا با روش توصیفی - تحلیلی، نگاره های خاوران نامه طبق الگوی آیکونولوژی -که توسط اروین پانوفسکی، مورخ آلمانی در قرن بیستم میلادی ارائه شد- خوانش و در مراحل سه گانه ی آن مورد بررسی قرار بگیرد. تا از این طریق لایه های مختلف معنایی آن آشکار گردد. این پژوهش نشان داد که مضامین و نحوه ی دید هنرمندان در سنت نگارگری ایران، نه به جهان واقعی بلکه به گفتمان ادبی/هنری مسلط ارجاع دارد که این گفتمان خود به وسیله حماسه از گفتمان اسطوره ای تغذیه می شود. از این رو لایه ی پنهان معنایی که در طی سه مرحله حاصل گردید، معطوف به عناصر چهارگانه و رمزگان اسطوره ای بود.
کارستان هنری ولی جان تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
47 - 56
حوزه های تخصصی:
فرضیه نگارنده در این مقاله مبتنی بر این است که نگارگر ولی جان تبریزی شاگرد سیاوش بیگ هرگز در حلب ساکن نبوده و با علی جان مذهب، هیچ ارتباطی ندارد. با توجه به سند آنافارتا درباره نگارگران همایون نامه باید گفت این نگارگر، پنج سال زودتر یعنی در 990 ه.ق پیش از آغاز نوشته شدن مناقب هنروران در مملکت عثمانی بوده و به دربار عثمانی راه یافته است. منابع حضور ولی جان در گروه عثمان نقاش و کارگاه سلطنتی را بعد از 992 ه.ق خبر می دهند، و او پیش از آن، در دربار نبوده بلکه آزاد کار می کرده است که در این صورت، تاریخ 988 ه.ق/1580 م. صادق به نظر می رسد. او در کتاب آرایی ها متأثر از مکتب قزوین و در تک برگ ها، تداوم بخش اسلوب ساز است. ولی جان، عناصر سبک ساز را از استادان مکتب دوم تبریز آموخته و همانند هموطن خود شاه قلی، در استانبول با ترکیب بندی جدیدی از این عناصر در راستای اسلوب ساز به خلق آثار سیاه قلم پرداخته است. در این پژوهش، از آنجایی که این هنرمند در ایران آنگونه که باید شناخته نشده، هدف معرفی، بررسی و تحلیل اسناد و مدارک موجود و آثار نگارگری ولی جان در کتاب آرایی ها و آلبوم ها به روش توصیفی و تطبیقی است.
تحلیل بازنمایی فضاهای جنسیتی در نگارگری دوره ایلخانی؛ بررسی فضاهای جنسیتی شده بر اساس نگاره های جامع التواریخ و شاهنامه بزرگ ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
57 - 68
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر تلاشی است تا بر اساس نگاره های برجای مانده از دوره ایلخانی، فضاهای جنسیتی بازنمایی شده در آن شناسایی و نسبتِ حضور زنان و مردان مورد مداقه قرار گیرد. در این راستا، نگاره های دو نسخه مهم بر جای مانده از این دوره، جامع التواریخ و شاهنامه بزرگ ایلخانی بررسی شده است. نگاره های جامع التواریخ، گویای تاریخ مغولان و نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی، به تاریخ اساطیری ایران اشاره دارد. طبقه بندی نگاره ها به مثابه مواد فرهنگی و توجه به فرایند زمانی، از ویژگی های روش شناختی باستان شناسی این پژوهش به شمار می رود. با استناد به این موارد، فضاهای بازنمایی شده در دو ساحت کلی فضای غیریکجانشینی (اردوهای مغول) و فضای شهری، تفکیک و به موضوعات مختلف در فضاهای عمومی و خصوصی در هر یک از نگاره ها پرداخته شده است. حاصل پژوهش اینکه در نگاره هایی که به تاریخ مغولان اشاره دارد، نقش زنان در فضاهای گوناگون بسیار پررنگ تر است و نمی توان فضای طرد شده جنسیتی را در آن بازشناخت. در حالی که زنان در نگاره هایی با موضوع تاریخ ایرانی، عموماً دارای نقشی منفعلانه و تنها در جایگاه نظاره گر در روزنه های معماری بازنمایی شده اند. ایوان، پرده و پنجره های مشبک، از جمله نشان های فضایی است که یادآور حضور زنان است. بنابراین فضاهای شهری و ساختمانی که در نگاره ها بازنمایی شد ه اند، از تفکیک پذیری های جنسیتی بیشتری نسبت به فضاهای اردویی برخوردار است.
واکاوی لایه های معنایی در نگاره های فالنامه نسخه طهماسبی با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
51 - 64
حوزه های تخصصی:
فالنامه های مصور دوره صفوی از چند جنبه دارای اهمیت فراوانی هستند. با توجه به این که فالنامه از نخستین نسخ موجود مکتب قزوین به شمار می رود، نگاره های آن از جنبه ی سبک شناختی دارای ارزش مطالعاتی بسیاری است. اهمیت دیگر آن به ارتباط بینامتنی نگاره ها با متون چندگانه ی عصر خویش که شکل دهنده ی مضامینی مختلف در یک راستای مشخص است، بازمی گردد و دیگر این که هنر نگارگری برخلاف کارکرد معمولش در سنت کتاب آرایی و تصویرسازی متون ادبی، این بار در کارکردی متفاوت ظاهرشده است. بدین ترتیب نگاره های فالنامه به لحاظ معنامندی، از ساختاری چندلایه تشکیل شده اند. مسئله این است که چه لایه های معنایی آشکار و پنهانی در نگاره های فالنامه های عصر صفوی حضور دارند؟ در این مقاله تلاش شده است تا با روش توصیفی-تحلیلی، نگاره های فالنامه نسخه طهماسبی (پراکنده) طبق الگوی آیکونولوژی، خوانش و در مراحل سه گانه ی آن مورد تحلیل قرار بگیرد. نتیجه این پژوهش نشان داد که وجود مضامین دینی و قرآنی و همچنین فراوانی این مضامین نسبت به دیگر مضامین در نگاره های فالنامه طهماسبی (پراکنده) در جهت ایجاد این تلقی بوده که فالنامه کتابی منطبق بر سنت استخاره و در نتیجه از نظر شرع بدون اشکال است و در کنار آن نیز دیگر باورها از طریق مضامین غیردینی نگاره ها فرصت حیات یافته اند.
مطالعه بازنمایی شیطان در نگاره های داستان آدم (ع) و حوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
75 - 84
حوزه های تخصصی:
از میان قصص قرآن قصه حضرت آدم ازجمله داستان هایی است که در دوره های مختلف نگارگری به آن پرداخته شده است. در بازنمایی این قصه توسط نگارگران شخصیت ها و عناصری چون حضرت آدم و حوا، فرشتگان، شیطان، مار، طاووس و باغ تصویر شده است. در این میان شیطان به عنوان یکی از شخصیت های مهم این داستان با صورت های متفاوتی چون: پیرمرد، فرشته ای با صورتی تیره، دیو و مار به تصویر درآمده است. بر همین اساس هدف تحقیق پیش رو تبیین بازنمایی های گوناگون از شیطان و یافتن ریشه های آن در متون است و در پی پاسخ به این پرسش است که چرا شیطان با صورت های متفاوت در نگاره ها ترسیم شده و ریشه ی این تفاوت ها به چه متون و یا تصاویری بازمی گردد. بر همین اساس با روش تاریخی- توصیفی و رویکرد تطبیقی به بررسی رابطه متون مختلف دینی و ادبی در رابطه با شیطان و ارتباط آن با بازنمایی های متفاوت این شخصیت پرداخته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که صورت های متفاوت از شیطان ریشه در متون کهن و ادیان قبل از اسلام دارد و برخی از آن ها بر اساس تفاسیر قرآن و متون عرفانی و یا دیدگاه برخی از عرفا نسبت به شیطان تصویر شده است.
آشنایی با منشأ نقوش و عناصر طبیعی موجود در نگارگری و کاغذ ابری (با تأکید بر مرکب سازی و رنگ سازی نسخه های قرون4 تا 6 هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
27 - 34
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی در این پژوهش شناخت منشأ نقوش کاغذهای ابری و برخی عناصر طبیعی موجود در آثار نگارگری و ارتباط آن ها با مرکب ها و رنگ های قرون اولیه ایران اسلامی است، که منجر به درک شیوه های ساخت برخی عناصر طبیعی موجود در آثار نگارگری و کاغذهای ابری است. اهمیت این موضوع در احیاء شیوه های کهن است، زیرا ما در عرصه نگارگری و آثار قرون اولیه اطلاعات عینی در باب رنگ ها و شیوه های ساخت و ترکیبات مورد استفاده در آن ها نداریم. هدف پژوهش شناسایی منشأ ساخت برخی عناصر و نقوش طبیعی موجود در آثار نگارگری و ارتباط آن با کاغذهای ابری قرون اولیه اسلامی است. سوال اصلی تحقیق این است که شیوه اجرای نقوش کوه ها در نگارگری ایرانی با شیوه ساخت کاغذ ابری چه رابطه ای دارد؟ روش انجام تحقیق به شیوه توصیفی- تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای وآزمایشی بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که منشأ اولیه ساخت برخی عناصر طبیعیِ موجود در آثار نگارگری و کاغذهای ابری درشیوه های خاص مرکب سازی و رنگ سازی قرون اولیه و در نتیجه استفاده از آن ها در هنرهای قرون اولیه بوده است. به بیان دیگر کاغذهای ابری قرون هفتم به بعد الهام گرفته از رنگ های خاص و شیوه های به کار رفته در کوه ها، صخره ها و ابرها در آثار نگارگری بوده است.
خوانشی هرمنوتیکی از نگاره «هفت واد» بر اساس پدیدارشناسی هرمنوتیکی هنر نزد هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
101 - 110
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی هرمنوتیکی، از جریان های پدیدارشناسی پساهوسرلی است که با مساعی مارتین هایدگر شکل گرفت و در آن، تمرکز از روی چگونگی قوام یافتن معنای جهان در آگاهی انسان (مساله پدیدارشناسی کلاسیک) برداشته شده و به سوی رویکردی جهت آشکارگی جلوه هایی از حقیقت وجود چرخش یافت. هایدگر در دوره دوم اندیشه اش با به کار گرفتن رویکرد پدیدارشناسانه هرمنوتیکی در مورد آثار هنری، نقش هنر را در انکشاف حقیقت وجود مورد توجه قرار داده و در این راستا در کتاب سرآغاز کار هنری، خوانشی از نقاشیِ یک جفت کفش اثر ون گوگ ارایه داد. در مقاله حاضر رویکرد هایدگر برای خوانش نگاره ای ایرانی به نام «هفت واد»، متعلق به کتاب شاهنامه طهماسبی از مکتب نگارگری تبریز صفوی، الگو قرار گرفته تا با روشی تحلیلی-تطبیقی و با تمرکز بر تحلیل موقعیت دازاین به عنوان معیار کیفیت آشکارگی عالم، امکان گشایش وجوهی مغفول از وجود فراهم آورده شود. نتیجه کار هموار شدن راهی است برای پدیدارشناسی هرمنوتیکی آثار نقاشی در مقام عمل، با قابلیت بسط یافتن در دیگر آثار هنری، که در مورد نگاره هفت واد، فارغ از مقصود هنرمند و زمینه خلق اثر، در دو بخش روایت و اجزای تصویر به کار گرفته شده و منجر به ارایه تاویلی منحصر به فرد از وجود گشته است.
شناسایی و تحلیل بصری نسخه خطی گرشاسب نامه موزه بریتانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۹۸)
۵۴۸-۵۳۴
گرشاسب نامه داستانی منظوم و پهلوانی است در باب ماجراهای گرشاسب جد رستم که اسدی طوسی، شاعر سده پنجم به نظم درآورده است. از گرشاسب نامه ۳۹ نسخه کامل و ناقص موجود است که تعداد کمی از آنها مصور شده اند. هدف از این جستار، معرفی نسخه موزه بریتانیا به شماره or.۱۲۹۸۵ و تاریخ کتابت ۹۸۱ ق/۱۵۷۳ م و کنکاش در ساختار بصری و مشخصات صوری نگاره های آن است تا شناخت بیشتری از اسناد تاریخی و مهجور ایرانی و آگاهی از فرهنگ بصری گذشتگان حاصل شود. این نمونه مصور، دارای ۸ نگاره است که ویژگی های تصویری و سبکی مکتب قزوین را در خود دارند. نوشتار حاضر درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که خصوصیات صوری شاخص و وجوه اشتراک نگاره ها چیست. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و تاریخی، به شیوه کیفی و استقرایی انجام شده است. نتایج مطالعه نشان داد؛ نگاره های نسخه در دو موضوع رزم و بزم به تصویر درآمده اند که مجالس رزمی به واسطه درون مایه حماسی اثر در پرورش موضوع و بیان هنری برجسته ترند، اگرچه در تقابل با ویژگی شاخص اشعار اسدی در توصیف صحنه های خرق عادت، با رویکرد محتاطانه و طبیعت گرایانه نگارگران آن مواجهیم. محوریت شخصیت قهرمان در تصویر و بی چهرگی او، توجه به غنا و تأثیرات رنگی و همچنین ترکیب بندی متناسب از اهم ویژگی های مشترک بصری نگاره های گرشاسب نامه است.
سیر تحول دیونگاری در نگارگری ایرانی با تأکید بر شاهنامه نگاری از دوره ایلخانی تا پایان دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
105 - 125
دیوان به عنوان موجوداتی اهریمنی در بسیاری از داستان های شاهنامه نقش آفرینی می کنند. بر همین اساس تحلیل دیونگاری ها درگذر زمان می تواند موجبات شناخت شرایط فرهنگی هنری دوره های تاریخی مختلف و مکاتب نگارگری را فراهم آورد. این مقاله باهدف شناخت سیر تاریخی و تحلیلی مفهوم و نقش دیو در ادبیات و شاهنامه و پیرو آن در شاهنامه نگاری در پی پاسخ به این سؤالات است: 1. در یک سیر تاریخی، نگاره دیو در شاهنامه نگاری ها در تقابل با نقش آن در ادبیات دچار چه تحولاتی شده است؟ 2. ویژگی های فرمی و بصری نقش مایه دیو در نگاره های شاهنامه چیست؟ روش تحقیق ، توصیفی و تحلیلی بوده و روش جمع آوری داده ها، کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد دیونگاری، با تکرار سنت های بصری نگارگران دارای هویت خاص گردید. صفات ظاهری چون شکل دست وپا، نحوه ی پوشش دیو، نوع زیورآلات و به کارگیری ترکیبات نیمه انسانی نیمه حیوانی در شکل جمجمه و سیمای دیو به صورت اشتراکاتی تکرارشونده درآمده و درگذر زمان ویژگی های دیوان را در نگاره های شاهنامه تا حدی به هم نزدیک کرده است. از سویی نگارگران در کنار پایبندی به خصوصیات دیوان در متن شاهنامه و همین طور روایات شفاهی موجود، در مواردی سنت نگارگری و خلاقیت هنری را مقدم تر دانسته اند. همچنین صفات منفی چون خشونت و پلیدی دیو با بهره گیری از اجزاء حیوانات درنده مانند شیر یا گربه سانان و سگ سانان ایجادشده اند و به کارگیری ویژگی های انسانی در دیوان را می توان در جهت القاء صفات مثبت دیوان، مانند معلم، موسیقیدان بودن و فرماندهی دانست.
قابلیت مضمون و فرم در غزل های حسین منزوی در تطبیق با مضامین مشابه در نگاره های خمسه نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
455 - 469
در شعر معاصر یأس و امید از مضامین پرکاربردی است که شاعران در پی رخدادهای سیاسی و اجتماعی در اشعار خود به کار برده اند. حسین منزوی از شاعران معاصری است که با اندیشه سیاسی و اجتماعی و تحول در سرودن غزل نو که یکی از ارکان ابداع غزل نو به حساب می آید پا به عرصه ظهور نهاد. در سروده های وی اشعاری وجود دارد که بیانگر افکار سیاسی و اجتماعی او می باشد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که مضمون اشعار سیاسی و اجتماعی وی بیشتر یأس و حسرت و خفقان و گلایه از روزگار و مرگ است. در بسیاری از اشعار منزوی واژه یأس و امید ملاحظه می شود و در برخی از سروده های وی امیدواری به زندگی بسیار رنگین است و می توان گفت وی امیدوارترین شاعر معاصر است. درحالی که این گونه نیست و بسیاری از امیدهای اشعار او حکایت از ناامیدی دارد که از شکست سیاسی، اجتماعی، عشقی و عمومی نشأت می گیرد. رفتار انسان ها در محیط کار تابع عوامل بسیار گسترده ای است که ریشه در ویژگی های انسان و نوع تعامل در محیط دارد. به خصوص صاحب نظران در مکتب جبرگرایان روی این موضوع تأکید داشته و تأثیرگذاربودن و تعیین کننده بودن عوامل طبیعی اعتقاد داشته و این رویکرد رابطه محیط و رفتار را رابطه علّی می دانند. خمسه نظامی نیز یکی از آثار فاخر ادب فارسی است که مصور شده و دارای نگاره هایی است. بررسی نگاره های موجود در این اثر نیز حاکی از امتداد امیدها و رنج ها در این آثار هنر است. اهداف پژوهش: بررسی تأثیر شکست سیاسی، اجتماعی، عشقی و عمومی بر اشعار حسین منزوی. بررسی تطبیقی مضمون در اشعار حسین منزوی و نگاره های خمسه نظامی. سؤالات پژوهش: تأثیر شکست سیاسی، اجتماعی، عشقی و عمومی بر اشعار حسین منزوی چگونه می باشد؟ مضامین اشعار حسین منزوی و نگاره های خمسه نظامی چه شباهتی با یکدیگر دارند؟