تحلیل انتقادی گفتمان مسلط بر بازنمایی مولوی در نسخه ثواقب المناقب (برمبنای نظریه فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
59 - 73
حوزههای تخصصی:
نگارگری به عنوان هنری که در دوره پیشامدرن همواره در خدمت شاهان و حامیان قدرتمند بوده، رسانه ای برای بازنمایی پدیده ها تحت تاثیر گفتمان های غالب است. در این پژوهش که با هدف واکاوی تاثیر گفتمان های مسلط بر تصویرگری شخصیت مولوی در نسخه ثواقب المناقب به منظور رسیدن به درکی بهتر از سازوکار های نقاشانه و تاثیر و تاثر آنها در مواجهه با جریان های فرهنگی و اجتماعی صورت گرفت، کلیت پژوهش حول پاسخگویی به این سؤالات شکل گرفت که: 1. نگاره های نسخه ثواقب المناقب تهیه شده در مکتب بغداد عثمانی، از چه موضوعی و از چه موضعی سخن می گویند؟ و 2. آرایش عناصر بصری در این تصاویر چگونه شکل گرفته و پیام ایدئولوژیک در این آثار چگونه بیان تصویری پیدا کرده است؟ پژوهش حاضر با روشی توصیفی تحلیلی انجام شده و داده های مورد نیاز آن با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بهره گیری از منابع دست اول تهیه شد. اطلاعات بدست آمده در این پژوهش بر مبنای نظریه تحلیل گفتمان فرکلاف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و درنهایت بدین نتیجه رهنمون شد که موضع حامیان نسخه ثواقب المناقب و به تبع آن تولیدکنندگان و تصویرگران این نسخه، میانجیگری بین دو گفتمان تشیع و تسنن بوده و موضوعی که کتاب سعی دارد بدان پرداخته و آن را برجسته کند، نقش شگرف و انکارناپذیر مولوی در برقراری تعامل بین دو گفتمان مذکور است. در این راه ترکیب بندی استعلایی نگاره ها، جایگاه مولوی در هر نگاره، نسبت اندازه های او به سایر افراد، کل تصویر و حتی نسبت سر به تن او، بهره گیری از رنگ های نمادین ازجمله عناصر بصری ای بودند که هنرمندان به کار گرفته تا بر علو درجه مولوی، نقش مؤثر وی در گفتمان های تصوف، تشیع و تسنن، جایگاه او نزد همگان تأکید کنند که همه این ها حامل پیام ایدئولوژیک سیادت مولویه و به حق بودن ایشان هستند.