مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
همگرایی اقتصادی
حوزه های تخصصی:
قیمت گذاری، ارزیابی و ارزشیابی دانش فنی در سالهای اخیر تحولات ساختار اقتصاد جهانی سبب وابستگی هر چه بیشتر اقتصادها و تاثیرپذیری آنها از یکدیگر گردیده است. نتایج مطالعات اخیر نشانگر کم رنگ شدن مرز میان کشورها، افزایش مبادلات بین المللی و فعالیت های مشترک و فرامنطقه ای کشورها می باشد. در واقع، انگیزه کسب منافع بیشتر محرک گسترش و تعمیق همکاری میان کشورها است. همکاری های اقتصادی می تواند سبب افزایش مبادلات تجاری، صرفه های مقیاس، انتقال تکنولوژی و در نتیجه بهبود رفاه اقتصادی و افزایش رشد گردد. این اثرات از طریق مجاورت و مرز مشترک نیز حاصل می گردد.استدلال های نظری اخیر نشان می دهند که در نظام اقتصادی جدید، وضعیت و جهت حرکت اقتصاد هر کشور علاوه بر اینکه تحت تاثیر شرایط داخلی آن کشور می باشد، از موقعیت و جهت حرکت کشورهای دیگر نیز تاثیر می پذیرد. در بررسی ارتباط میان شرایط داخلی و جهت حرکت اقتصاد کشورها، بحث همگرایی اقتصادی مطرح می شود که رابطه میان نرخ رشد و وضعیت اولیه درآمد سرانه آنها را مورد بررسی قرار می دهد. استفاده از تکنیک های اقتصادسنجی فضایی، امکان بررسی اثرات سرریز ناشی از مجاورت را در قالب روابط تجاری و همکاری های منطقه ای در این مدل فراهم می آورد و بنابراین می توان نتایج واقعی تر و قابل اعتمادتری را به دست آورد. در این مطالعه، همگرایی اقتصادی میان کشورهای اسلامی، با تاکید بر نقش کشورهای حوزه خلیج فارس بررسی می گردد و برای این منظور از روش های اقتصادسنجی فضایی استفاده می شود. نتایج مطالعه نشان می دهد که وابستگی فضایی مثبت میان نرخ رشد کشورهای اسلامی وجود دارد. بنابراین، با توجه به اثرات سرریز مثبت منطقه ای، رشد کشورهای هر منطقه از جمله کشورهای واقع در حوزه خلیج فارس می تواند اثرات مثبتی را بر رشد کشورهای مجاور داشته باشد و یک چرخه رشد اقتصادی مثبت ایجاد نماید
همگرایی اقتصادی در منطقه آسیای جنوب غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده جهانی شدن، تحولات سریع و عمیق در ساختار مناسبات جهانی و شکل گیری قطب ها در جهان به ویژه طی نیم قرن گذشته، جستجوی تعریف جدیدی از تعاملات سازنده و مؤثر در روابط و همکاری های منطقه ای و شکل د هی به راهبرد توسعه ای در بخش جنوب غربی آسیا را ضروری نموده است. لذا ایران با درک شرایط جهانی برای همگرایی، منطقه آسیای جنوب غربی را به عنوان حوزه تعامل منطقه ای مورد تاکید قرار داده است.تشخیص موفقیت یا عدم موفقیت بلوک منطقه ای احتمالی برای ایران در منطقه آسیای جنوب غربی هدف اصلی این مطالعه است. در این مطالعه، مدل جاذبه مبنای الگوسازی برای برآورد اثرات تجاری قرار گرفته است تا با استفاده از امکانات این مدل (اقتصادسنجی با روش داده های تابلویی) برای دوره ی 2006-1995 تغییرات تجارت بین کشورهای عضو احتمالی و بین کشورهای عضو با سایر کشورهای جهان مورد بررسی قرار گیرد. نتایج برآورد، پتانسیل تجاری کشور ایران و یکپارچگی اقتصادی کشورهای عضو بلوک منطقه آسیای جنوب غربی را در تجارت دوجانبه مقدار 61 درصد نشان می دهد و بیان می کند، که حجم جریانات تجاری دوجانبه میان آنها افزایش می یابد. همچنین تخمین مدل بدون حضور ایران، همگراتر است و بلوک منطقه ای تجارت بین اعضای بلوک را به میزان 71 درصد افزایش خواهد داد.
بررسی همگرایی اقتصادی میان ایران و کشورهای آمریکای لاتین (کاربرد مدل جاذبه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن حرکتی پویا است که همه ی جنبه های اقتصادی را در برگرفته و یا در حال تاثیرگذاری بر آن ها می باشد. مساله جهانی شدن به فرآیندی اشاره دارد که طی آن مرزها به مرور ناپدید می شوند و هم زمان مبادلات بین المللی افزایش می یابد. برای کشورهای در حال توسعه که آمادگی ورود به عرصه ی جهانی و تجارت آزاد را در کوتاه مدت ندارند، همگرایی اقتصادی و تشکیل بلوک های تجاری منطقه ای می تواند موثرترین راه برای باز شدن اقتصاد و ادغام آن ها در اقتصاد جهانی باشد.
این مقاله به بررسی همگرایی اقتصادی میان کشور ایران و کشورهای آمریکای لاتین در قالب شکل گیری بلوک تجاری می پردازد. در واقع، هدف اصلی مقاله بررسی موفقیت یا عدم موفقیت تشکیل بلوک و تاثیر آن بر میزان افزایش تجارت دو جانبه بین کشور ایران و این کشورها می باشد. بدین منظور، از مدل جاذبه تعمیم یافته و برای برآورد آن از روش اقتصادسنجی رگرسیون چند متغیره با داده های تابلوئی استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل شانزده کشور در دوره زمانی 2009-2001 می باشد. نتایج نشان می دهد که وجود همکاری های اقتصادی بین ایران و آمریکای لاتین منجر به افزایش قابل ملاحظه ای در جریانات تجاری دوجانبه می گردد. به عبارت دیگر بلوک تجاری می تواند 89 درصد تجارت میان کشورهای عضو را افزایش می دهد.
بررسی همگرایی اقتصادی و همزمانی چرخه های تجاری در گروه شانگهای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله واکنشهای عملی کشورها برای مقابله با پدیده جهانی شدن، میتوان به همگرایی اقتصادی اشاره کرد. امروزه همگرایی اقتصادی همزمان با جهانی شدن رونق گرفته است و بنابراین، انتخاب اتحادیه یا گروه تجاری منطقهای، یکی از اهداف مهم برنامهریزی تجاری میباشد.
بررسی ادوار تجاری بین المللی و انتقال آنها ازکشوری به کشور دیگر از اهمیت ویژهای در همکاری بین منطقهای برخوردار است. بررسی ارتباط بین روابط تجاری و ادوار تجاری، میتواند تحلیل مناسبی از همگرایی منطقهای ارائه نماید.
در این مقاله، با توجه به شرکت ایران در گروه شانگهای به عنوان عضو ناظر و تلاش برای پیوستن به آن، به دنبال بررسی همگرایی در این گروه هستیم.
در این مقاله از روش اقتصاد سنجی و مدل جاذبه تعمیم یافته در دوره زمانی 2009-1996 استفاده شده است. این سؤالات که آیا بین ایران و کشورهای عضو شانگهای همگرایی تجاری وجود دارد و آیا همزمانی چرخههای تجاری بر همگرایی تجاری این کشورها مؤثر است، پاسخ داده شود.
نتایج نشان میدهد که بین ایران و اعضای گروه شانگهای همگرایی تجاری وجود ندارد بلکه روابط تجاری واگرا هستند. همچنین بین همزمانی چرخههای تجاری و همگرایی (واگرایی) این کشورها رابطه منفی و معنیداری وجود دارد.
کلیدواژگان
بررسی همگرایی اقتصادی میان ایران و کشورهای حوزه دریای خزر (کاربرد مدل جاذبه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله واکنش های عملی کشورها برای مقابله با پدیده جهانی شدن می توان به همگرایی اقتصادی اشاره کرد. امروزه همگرایی اقتصادی، همزمان با جهانی شدن رونق گرفته است و بنابراین، انتخاب اتحادیه یا گروه تجاری منطقه ای یکی از اهداف مهم برنامه ریزی تجاری است.
این مقاله همگرایی اقتصادی میان ایران و کشورهای حوزه دریای خزر شامل آذربایجان، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان را بررسی می کند. از این رو، از یک مدل جاذبه براساس اثبات جدید و با استفاده از تصریح ماتیاس (1997) استفاده شده و برآوردها به صورت حداقل مربعات تعمیم یافته (GLS) انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل پنج کشور در دوره زمانی 2008 - 1998 است. نتایج نشان می دهد همکاری های اقتصادی ایران و کشورهای حوزه دریای خزر، به افزایش قابل ملاحظه جریانات تجاری دوجانبه منجر می شود. همچنین، در این گروه کم ترین مقاومت وارداتی به ایران تعلق دارد که از لحاظ توان صادراتی، رتبه دوم را به خود اختصاص داده است، بنابراین، اگر ایران با کشورهای منطقه، طرح تجارت آزاد ایجاد کند، ممکن است بیش ترین اثر ایجاد تجارت در بازار ایران رخ دهد. همچنین، مشخص گردید کشش بلند مدت صادرات بزرگ تر از کشش بلند مدت واردات است.
بررسی همگرایی اقتصادی کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی (اکو): رهیافت اقتصادسنجی فضایی تابلویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه گرایی یکی از پیش زمینه های آزادسازی تجاری است که در مراحل پیشرفته به همکاری های اقتصادی، پولی و سپس به همگرایی سیاسی و امنیتی ختم می شود. در سال های اخیر مؤثر بودن سازمان همکاری اقتصادی (اکو) در فرآیند منطقه گرایی مورد توجه محافل دانشگاهی و سیاسی بوده است. هدف اصلی این مقاله بررسی همگرایی اقتصادی تحت اثرات سرریز فضایی در بین ده عضو سازمان همکاری اقتصادی (اکو) در بازه زمانی 2010-1990 است. به این منظور از آزمون های همگرایی مطلق، سیگما و همگرایی شرطی فضایی استفاده شده است. نوآوری این پژوهش بررسی همگرایی در چارچوب اقتصادسنجی فضایی تابلویی همراه با لحاظ اثرات خاص کشوری و زمانی و دوری از تورش متغیر حذف شده است. بررسی پویایی انحراف معیار مقطعی حاکی از افزایش پراکندگی لگاریتم تولید سرانه واقعی و وقوع واگرایی سیگما است. در مقابل، همگرایی شرطی برای کشورهای عضو اکو پذیرفته شد و هر کشور به طور متوسط با سرعت 25 درصد در مسیر رشد متوازن به سمت حالت پایدار خاص خود حرکت می کند. همچنین، نتایج حاصل از تخمین مدل دوربین فضایی در چارچوب داده های تلفیقی همراه با اثرات ثابت کشوری و زمانی، وجود اثرات سرریز فضایی مثبت در بین کشورهای عضو اکو را تأیید کرده و کشش فضایی تولید سرانه جمعیت در سن کار 63/0 درصد برآورد شد.
تأثیرجهانی شدن بر تقویت همگرایی در حوزه فرهنگی نوروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در پی بررسی تأثیراتجهانی شدن بر همگرایی منطقه ای در منطقه نوروز بوده و با طرح این سؤال که جهانی شدن چه تأثیری بر همگرایی در این منطقه خواهد داشت؟ با فرض اینکه یکی از اساسی ترین ویژگی های همگرایی منطقه ای، فرهنگ مشترک بوده و نظریه های همگرایی نیز کم و بیش بر آن تأکید ورزیده و منطقه گرایی مقدمه ای برای جهانی شدن است، نوروز می تواند عامل اصلی همگرایی میان کشورهای این حوزه باشد. پژوهش با نگاهی به روند تحول جهانی شدن و منطقه گرایی و نظریه های موجود مبتنی بر فرهنگ و همگرایی در روابط بین الملل، و با بررسی حوزه جغرافیایی، فرهنگی و تمدنی نوروز و اشتراکات موجود میان کشورهای منطقه به این نتیجه رسید که در صورت تعریف درست و شفاف منطقه مزبور و ایجاد ساز و کارهای مناسب می توان در راستای ایجاد نوعی خاص از همگرایی فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گام برداشت، و موج گریزناپذیر جهانی شدن را در جهت مثبتِ همگرایی هدایت نموده و تأثیرات منفی آن را به حداقل رساند.
چالش های حقوقی همگرایی اقتصادی دولت ها از منظر حقوق تجارت بین الملل؛ با تأکید بر اتحادیه اروپا و اتحادیه تجارت آزاد اروپا (افتا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۴۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
177 - 194
حوزه های تخصصی:
تمایل دولت ها به تشکیل اجتماعات اقتصادی منطقه ای در کنار سازمان ها و اتحادیه های بزرگ بین المللی مانند سازمان تجارت جهانی و اتحادیه اروپا، که اغلب مبتنی بر توجیهات اقتصادی و سیاسی است، چه در بدو شکل گیری و چه در طول حیات آنها، خالی از موانع حقوقی نیست. جهانی شدن علاوه بر ابعاد اقتصادی دارای جنبه های حقوقی نیز است که از جمله آن می توان به یکسان سازی قواعد حقوقی اشاره کرد. تلاش و ثمره فعالیت برخی سازمان های بین المللی مانند کمیسیون تجارت بین الملل آنسیترال، مؤسسه وحدت حقوق خصوصی رم و... در راستای حذف یکی از موانع حقوقی همگرایی اقتصادی یعنی تعارض قوانین داخلی دولت ها صورت گرفته است. علاوه بر این، عوامل دیگری مانند اصل حاکمیت دولت ها مطابق منشور ملل متحد، صلاحیت های موازی در رسیدگی به اختلافات تجاری، استثنائات اجرای احکام داوری و قضایی خارجی و همچنین توسعه صلاحیت دادگاه های داخلی مانع از همگرایی کامل اقتصادی شده است. در مقاله حاضر عوامل مذکور در اتحادیه اروپا و اتحادیه تجارت آزاد اروپا (افتا) بررسی و نشان داده خواهد شد که این عوامل چگونه بر همگرایی یا واگرایی اقتصادی تأثیر داشته اند.
بررسی فرصت های همگرایی تجاری ایران با کشورهای آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به روند رو به رشد جهانی شدن اقتصاد و لزوم حضور گسترده تر کشورها در صحنه های بین المللی، همکاری های منطقه ای در دو دهه گذشته، به نحو گسترده ای به عنوان یکی از اجزای اصلی در دستور کار سیاست گزاران و دولتمردان کشورها قرار گرفته است. در راستای دستیابی به این هدف، کشور ما نیز به دنبال توسعه روابط خود با کشورهای آسیای مرکزی می باشد. بررسی شاخص های اقتصادی کشورهای مذکور، بیانگر موقعیت نسبتاً مناسب آنها از لحاظ جمعیت، تولید ناخالص داخلی، درآمد سرانه و شاخص های اجتماعی می باشد که می توانند بازار مناسبی برای جذب صادرات و تأمین کننده نیازهای وارداتی ایران باشند. در مقاله حاضر توان و ظرفیت تجاری ایران با کشورهای آسیای مرکزی، با تکیه بر شاخص اکمال تجاری و ظرفیت تجاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد ایران و کشورهای مذکور در تمامی بخش های تجاری فیمابین، از اکمال تجاری بهره مند نبوده و درجه تشابه در کالاهای وارداتی و نیازهای وارداتی دو طرف از یکدیگر بسیار اندک می باشد. برآوردها نشان می دهند پتانسیل صادراتی ایران در تجارت با کشورهای مورد مطالعه قریب به 899 میلیون دلار می باشد. لذا توصیه می گردد توسعه همکاری ها تنها به برخی بخش ها که ایران در آنها دارای توان و پتانسیل صادراتی لازم می باشد، شامل بخش های صنعتی، نفت و پتروشیمی محدود گردد.
دیپلماسی اقتصادی؛ رهیافتی برای افزایش قدرت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر جهانی شدن، معیار ارزیابی قدرت ملی کشورها دیگر همانند گذشته قدرت سخت نظامی نیست. امروزه مؤلفه ها و شاخص های قدرت ملی ابعاد جدیدی را در برمی گیرد که عمدتاً مربوط به حوزه های اقتصادی، مالی، علمی- فناورانه و فرهنگی است. در دنیای حاضر، اهمیت مؤلفه های جدید قدرت (قدرت نرم) نسبت به مؤلفه های سابق (قدرت سخت) افزایش یافته است. با توجه به همگرایی و درهم تنیده شدن اقتصاد کشورهای مختلف، رویکردهای سیاست خارجی و دیپلماسی و تعیین اهداف و راهبردهای آن، نقش اساسی در توسعه قدرت ملی کشورها ایفا می کند؛ بنابراین در راستای استفاده از تمامی ظرفیت های ملی و بین المللی، سیاست خارجی ایران نقشی کلیدی در ایجاد محیطی مناسب برای ارتقای جایگاه کشور در نظام بین الملل بر عهده دارد. بر این اساس، توجه به دیپلماسی اقتصادی به عنوان یک رویکرد اقتصادمحور در سیاست خارجی ایران و توجه به الزامات رفتاری آن، اهمیتی ویژه یافته است. در راستای تجزیه وتحلیل این مسئله، پرسش اصلی مقاله این است که سیاست خارجی در دستیابی ایران به جایگاهی قدرتمند در اقتصاد جهانی چه نقشی می تواند بر عهده گیرد و تصمیم گیران کشور در راستای قدرتمندی ایران، چه مؤلفه هایی را باید محور برنامه ریزی خود قرار دهند؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه پژوهش این است که رهبران و تصمیم گیران در راستای قدرتمندی ایران و ارتقای جایگاه جهانی اقتصاد آن، باید دیپلماسی اقتصادی را محور سیاست خارجی ایران قرار دهند.
ظرفیت های درونی اسلام در تقویت همبستگی با تمرکز بر نقش حج در وحدت جهان اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هرچند جهان اسلام همواره با دیالکتیک عوامل اتحادبخش و تفرقه افکن مواجه بوده است ولی هر بار عناصر اتحادبخش در سطح وسیعی بروز کرده اند، زمینه اتحاد فراهم شده است. این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است که اسلام از چه ظرفیت های درونی جهت ایجاد و تقویت همبستگی برخوردار است. در این بین، حج به عنوان عبادتی جهان شمول که هرساله مسلمانانی را از سرتاسر جهان در قالب برقراری مناسکی یکسان در زمان و مکانی واحد گردهم جمع می کند، مورد توجه قرار گرفته است تا ظرفیت های آن در برقراری و تقویت همبستگی جهان اسلام بررسی شود. حج با تقویت هویت تمدنی و تمرکز بر دشمن مشترک، ظرفیت برقراری همگرایی سیاسی جهان اسلام را دارد. از طرف دیگر؛ تقویت هویت دینی و سرمایه اجتماعی در حج، زمینه همگرایی ارتباطی را تقویت می کند. جمعی بودن و ساختارشکن بودن مناسک حج، مناسکی وحدت بخش را ایجاد می کند. همچنین فضای اخلاقی و زمینه های تعامل اقتصادی در حج، برای همبستگی جهان اسلام، قابل تحلیل است.
رویکرد اتحادیه اروپا در برابر بحران منطقه یورو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۵ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
229 - 248
حوزه های تخصصی:
بحران مالی کنونی در اتحادیه اروپا سهمگین ترین بحرانی است که اتحادیه از زمان تشکیل خود، در سال 1957، تاکنون به آن گرفتار شده است. در این دوره، راه حل هایی برای آن نیز مطرح شده است. گمانه زنی ها حاکی از آن است که به دلیل نبود راه حل قطعی برای حل بحران ها، آنها ادامه خواهند داشت.اقتصاد منطقه یورو و بحران بدهی آن ها بسیار وخیم تر از پیش بینی بسیاری از مردم است. بحران اروپا از یونان تا ایتالیا و پرتغال گسترش یافته است و اسپانیا نیز مانند ایرلند تحت فشار شدید اقتصادی قرار دارد.فرانسه نیز از این بحران مصون نمانده و نرخ بدهی های این کشور در حال افزایش است. این بحران برای بسیاری از سران اروپایی از مدیریت خارج شده است.این بحران هم اکنون همه اتحادیه اروپا را فرا گرفته است و مشکل اصلی آن را می توان در واحد پول منطقه دانست. در این بین، سیاست های حمایتی اتحادیه اروپا و دولت های عضو بسیار مهم بوده است و توجه به آن ما را در شناسایی سیاست های اقتصادی اتحادیه یاری می رساند. ضمن آنکه تأثیر این بحران در جریان همگرایی اروپا نیز قابل ملاحظه است. بنابراین، فرضیه مقاله این است که اتحادیه اروپا برای مقابله با بحران اقتصادی و مالی منطقه یورو ترکیبی از اقدامات حفاظتی و حمایتی را مدنظر قرار داده است. در این مقاله کوشیده ایم این اقدامات حمایتی و تأثیر آن ها را در رفع بحران سنجش و بررسی کنیم.
ارزیابی همگرایی های اقتصادی میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عضو سازمان شانگهای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وابستگی متقابل اقتصادی، ادغام اقتصادهای ملی در سطح جهانی و منطقه ای نیز از مهم ترین پیامدهای اقتصاد امروز کشورهای درحال توسعه است. وابستگی متقابل اقتصاد کشورها به قدرت های جهانی و رشد سریع تجارت جهانی ضمن گسترش سریع رقابت بین المللی، زمینه همکاری متقابل و در تقابل یکدیگر را برای کشورهای جهان به همراه آورده است. جمهوری اسلامی ایران پس از تحریم های پسابرجام، با مشکلات گسترده اقتصادی مواجه شده است و در طی سال های پیش رو، مشکلات اقتصادی آن بیشتر نیز خواهد شد. ازاین رو سیاست های نگاه به شرق و منطقه گرایی ایران افزایش خواهد یافت. سازمان همکاری شانگهای از جمله سازمان هایی می باشد که در زمینه منطقه گرایی و در زمینه های اقتصادی پیشرفت های قابل ملاحظه ای را به خود دیده است و از این رو همگرایی هایی که ایران به خصوص از لحاظ اقتصادی به کشورهای عضو اصلی این سازمان مانند روسیه و چین دارد، می تواند راهی برای کاهش فشارهای اقتصادی و بهبود وضعیت اقتصادی ایران منجر گردد. از این رو مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و کاربردی به ارزیابی همگرایی های اقتصادی میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عضو سازمان شانگهای، به منظور ارزیابی پتانسیل های صادرات واردات غیرنفتی ایران و کشورهای عضو سازمان شانگهای از طریق روش های آزمون مشابهت و کسینوس زاویه پرداخته است. نتایج نشان داد که ایران به ترتیب با کشورهای چین، روسیه، هند و پاکستان بیشترین پتانسیل های تجاری را داراست و در این بین میزان واردات کالاها از کشورهای چین و هند بسیار بیشتر از سایر کشورهای منطقه و حتی کشورهای جهان است.
ارزیابی تراز اقلام امتیازی توافق نامه ایجاد ترتیبات تجارت آزاد بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا
حوزه های تخصصی:
موافقت نامه موقت تشکیل منطقه آزادتجاری بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا که از آبان ماه 1398 لازم الاجرا گردیده، در چارچوب استراتژی ایران در راستای کسب فرصت های سیاسی- اقتصادی در مقابل غرب و همکاری های منطقه ای به خصوص با کشور روسیه حائز اهمیت می باشد. با توجه به تراز تجاری منفی ایران با این منطقه طی سال های اخیر، هدف پژوهش حاضر بررسی این موافقت نامه و پاسخ به این پرسش، که آیا موافقت نامه می تواند منافع تجاری ایران را تامین کند؟ برای این منظور، امتیازات تعرفه ای دوطرف تجاری (ایران و این اتحادیه) با میزان تجارت طرفین در سال 2017 تطبیق داده شده است، بر اساس نتایج بدست آمده، با وجود اینکه اکثر کالاهای وارداتی روسیه از ایران مشمول امتیازات تعرفه ای شده، تراز تجاری اقلام امتیازی ایران در مقابل روسیه منفی بدست آمده است. با این حال، با توجه به نوع امتیازات طرفین، ظرفیت خوبی برای افزایش صادرات ایران به روسیه ایجاد شده است. در مورد کشور ارمنستان، تراز تجاری اقلام امتیازی ایران به صورت کلی در مقابل این کشور مثبت و به نفع ایران محاسبه شده است. در مورد دو کشور قزاقستان و قرقیزستان نیز، تراز تجاری در اقلام امتیازی در مجموع منفی بدست آمده است. همچنین، تراز تجاری اقلام امتیازی ایران در مقابل اوراسیا در مجموع منفی محاسبه شده است، که این یافته می تواند به دلیل تسلط روسیه در این اتحادیه و همچنین جایگاه اقلام امتیازی روسیه در تجارت ایران با منطقه باشد.
روند همگرایی آمریکای لاتین در قرن بیست و یکم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
53 - 71
حوزه های تخصصی:
آمریکای لاتین بعد از جنگ جهانی دوم وارد روند همگرایی منطقه ای گردید و در قرن بیست و یکم نیز در همان راه گام برداشته و به دنبال همگرایی بیشتر است. اما این مسیر چندان هموار نبوده و تحت تاثیر تحولات داخلی، منطقه ای و بین المللی قرار گرفته و نتایج گوناگونی به دنبال داشته است. مقاله حاضر در صدد پاسخ به این پرسش است که روند همگرایی اقتصادی آمریکای لاتین درگسترش تجارت منطقه ای و در توسعه اقتصادی تا چه حد موفق بوده است؟ پژوهش فعلی بر این فرضیه استوار است که آمریکای لاتین در زمینه همگرایی سیاست های تجاری در مقایسه با سایر مناطق جهان موفق عمل کرده است؛ اما این امر با متنوع سازی تجاری و افزایش سهم از تجارت جهانی همراه نبوده و تبعا به افزایش سطح توسعه اقتصادی منطقه نینجامی ده است. ادبیات موجود در این زمینه را می توان در دو گروه جای داد. گروه اول بر این باور است که همگرایی تجاری بین کشورهای بزرگ تر منطقه از موفقیت بیشتری برخوردار بوده و کشورهای کوچکتر به دلیل وابستگی به روابط دوجانبه با آمریکا و اروپا نفعی در همگرایی منطقه ای نمی بینند.گروه دوم معتقد است که کل منطقه آمریکای لاتین به همگرایی تجاری علاقمند است اما چون تمایلی به همگرایی مالی و اقتصادی ندارد نمی تواند از مزایای آن استفاده کرده و سهم خود را از تجارت جهانی ارتقاء بخشد. برای بررسی و آزمون فرضیه پژوهش تلاش خواهد شد با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی سازمان های اقتصادی و تجاری آمریکای لاتین پرداخته و دستاوردهای آنان را تحلیل نمود.
امکان سنجی همگرایی اقتصادی در منطقه ی خلیج فارس در آینده پیش رو و الزامات تحقق آن (ارائه مدل همگرایی شبکه ای به جای مدل سلسله مراتبی)
منبع:
سازمان های بین المللی سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۰
93-135
حوزه های تخصصی:
تمرکز این پژوهش بر امکان سنجی همگرایی اقتصادی در منطقه ی خلیج فارس (شامل ایران، عربستان سعودی، عراق، قطر، امارات متحده عربی، عمان، کویت و بحرین) و الزامات دستیابی به آن است. در این پژوهش همگرایی اقتصادی به عنوان فرایندی مدنظر است که، هدف آن دستیابی به صلح، امنیت و توسعه ی پایدار در منطقه است. براین اساس، سؤالی که در این پژوهش مطرح می شود آن است که باهدف دستیابی به صلح، امنیت و توسعه ی پایدار، کشورهای حوزه ی خلیج فارس چگونه می توانند به همگرایی اقتصادی در منطقه دست یابند؟ در پاسخ این سؤال، فرضیه پژوهش این است که؛ کشورهای منطقه ی خلیج فارس در راستای دستیابی به صلح، امنیت و توسعه ی پایدار، ضمن تکیه بر ترکیبی از ظرفیت های گوناگون اقتصادی، سیاسی، امنیتی و دینی- فرهنگی و غلبه بر عوامل واگرایانِ، باید الزاماتِ رفتاری رسیدن به همگرایی اقتصادی را در تصمیم گیری های کلانِ ملّی و هم چنین رویکردِ سیاست خارجی خود، در پیش بگیرند. روش تحقیق این پژوهش برحسب نیاز، ترکیبی از روشِ کیفی مبتنی بر اسناد کتاب خانه ای و روش کمی و آماری است. درنهایت این پژوهش مدل جامع شبکه ای برای دستیابی به صلح، امنیت و توسعه ی پایدار، از طریق همگرایی اقتصادی در خلیج فارس ارائه می دهد؛ که در آن ضمن ردِ نگاه سلسله مراتبی در اولویت بندی شاخص ها، بهره برداری هم زمان از مؤلفه های مختلف اقتصادی، سیاسی، امنیتی و دینی-فرهنگی در دستیابی به همگرایی اقتصادی را پیشنهاد می کند.
شورای همکاری خلیج فارس: از مدیریت همکاری تا تعمیق همگرایی اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره نهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۰
151 - 184
حوزه های تخصصی:
خروج بریتانیا از منطقه خلیج فارس در اواخر دهه1960، با استقلال سیاسی و اقتصادی شیخ نشین های عربی حوزه خلیج فارس همراه بود. ظهور این بازیگران جدید در عرصه نظام منطقه ای خلیج فارس، معادلات ساختاری منطقه را در ابعاد مختلف تحت شعاع قرار داد. دولت های عربی حوزه خلیج فارس تحت تأثیر دیالکتیک اندرکنش عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و امنیتی در سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی هرچه بیشتر در ایجاد یک سازوکار درون منطقه ای ترغیب شدند. در نهایت، این دولت ها در یک حلقه ارتباطی مبتنی بر وفاق، شورای همکاری خلیج فارس را تشکیل دادند. این مقاله، با تبیین نظری و فرانظری مبانی همگرای منطقه ای و با اتکا به روش های مختلف تحلیلی(توصیفی، تحلیلی، تبیینی- علّی، فرایندی، ساختاری، کارگزاری)، می کوشد به این سؤال پاسخ دهد که فرایند همکاری ها و همگرایی منطقه ای پس از شکل گیری شورای همکاری خلیج فارس، با چه تحولات مهمی روبه رو بوده است؟ در این راستا، فرض مهم این نوشتار، این است که اولویت های شورای همکاری خلیج فارس پس از شکل گیری تغییر پیدا کرده و اعضا با نهادسازی بسترمند، ضمن مدیریت همکاری ها، مقدمات لازم را برای تعمیق همگرایی اقتصادی در سطح فراملی در بخش های مختلف فراهم کرده و با افزایش وابستگی متقابل بین یکدیگر، شورا را به یک پروژه همگرایی مهم درجهت منطقه گرایی اقتصادی مبدل کرده اند. یافته های پژوهش نیز با بررسی فرایند مدیریت همکاری ها درجهت تعمیق همگرایی اقتصادی در چارچوب مدل تحلیلی پژوهش، این فرض را تأیید می کند.
مدل منطقه گرایی سازمان همکاری شانگهای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه گرایی از الگوهای تعامل در عرصه روابط بین الملل است که با گذر از یک سیر تحولی از الگوی کلاسیک اروپامحور به سوی مدل های نوین حرکت کرده است. نفتا، آسه آن و سازمان همکاری شانگهای نمونه هایی از منطقه گرایی نوین هستند که براساس شرایط، موقعیت و اقتضا های منطقه خود، الگو های ویژه ای را پیگیری کرده اند. در این پژوهش مدل منطقه گرایی سازمان همکاری شانگهای را بررسی می کنیم. پرسش اصلی این است که الگوی منطقه گرایی سازمان همکاری شانگهای و به طور مشخص الگوی تعاملی و سازوکارهای همگرایی آن چگونه است؟ برای پاسخ به این پرسش از راهبرد کاوش نظام مند و روش بررسی تاریخی استفاده می کنیم. یافته ها نشان داد که پس از پیوستن هند و پاکستان به این سازمان در سال 2017 سازمان همکاری شانگهای وارد دور جدیدی از منطقه گرایی شده است و با گذار از الگوی «هدایت شده» وارد الگوی «فراگیر» شده است و سازوکارهای همکاری سازمان همکاری شانگهای از ظرفیت های چشمگیری برای منطقه گرایی چندبعدی و تأمین منافع اعضا برخوردار است. بر این اساس، نتیجه این پژوهش نشان داد که از زمان تأسیس سازمان همکاری شانگهای، مفهوم همکاری و سازوکارهای مشارکت، مداوم غنی تر و توسعه یافته تر شده است و سازمان از ظرفیت قوی برای اثرگذاری بر نظم نوین جهانی برخوردار است. اما با توجه به درگیری های درونی و نبود هویت جمعی، سازمان همچنان تا رسیدن به مرحله همگرایی فاصله زیادی دارد.
روابط استراتژیک اسراییل و آذربایجان: بنیادها و الزامات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره پنجم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
218 - 185
در سالهای اخیر روابط روابط اسراییل- آذربایجان در منطقه خاورمیانه و قفقاز در مرکز توجه سیاسی قرار گرفته است. ماهیت روابط میان آذربایجان و اسراییل باید فراتر از دشمنی ایدئولوژیک و سیاسی با ایران یا ارمنستان و در جهت درک توازن قوا و موضوع نیازهای متقابل اقتصادی و امنیت انرژی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. اگر چه در ادبیات سیاسی موجود، به نقش فاکتورهای سیاسی و امنیتی پرداخته شده است، اما به صورت چشمگیری نقش فاکتورهای اقتصادی و تکنولوژیک و تاثیر آن در پیشبرد رابطه میان دو کشور مورد غفلت قرار گرفته است. هدف محقق در تحقیق حاضر آن است دریابد علاوه بر اهداف، منافع و الزامات سیاسی و امنیتی، عوامل اقتصادی و تکنولوژیک و نیازهای متقابل حیاتی دو کشور در این زمینه چه نقشی را در شکل دهی و تحکیم روابط در سطح کنونی ایفا کرده اند. به همین دلیل، در پژوهش حاضر توجه خاصی به نقش آذربایجان به عنوان یک تولید کننده عمده نوظهور انرژی و همچنین نیازهای حیاتی اسراییل در حوزه امنیت انرژی شده است. برای پاسخ به این سوال پژوهش ابتدا تاریخچه روابط دو کشور و اهداف، انگیزه ها و اولویتهای سیاست خارجی که باعث ترغیب باکو و تل آویو به ایجاد و گسترش رابطه به گردیده، واکاوی می شود و سپس نقش فاکتورهای اقتصادی، تکنولوژیک و نظامی در پیشبرد این رابطه به تفکیک مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد نیازهای متقابل حیاتی اقتصادی دو کشور در حوزه امنیت انرژی و نیز دسترسی به تکنولوژی پیشرفته نظامی و دانش مدرن برای دستیابی به توسعه پایدار تاثیرگذارترین فاکتورها در شکل دهی سطح کنونی رابطه میان آذربایجان و اسراییل بوده است.
تبیین ژئوپلیتیکی همگرایی اقتصادی هند با ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
125 - 144
حوزه های تخصصی:
همگرایی اقتصادی و سیاسی در سطح منطقه و همسایگان را می توان ماهیت جدیدی از روابط بین کشورها، پس از جنگ سرد دانست. به این دلیل که برخی کشورها دیگر میل و رغبتی برای ادامه وضعیت وابستگی به بلوک غرب یا شرق را نداشته و در پی تجربه جدید در همکاری و نزدیکی با یکدیگر بودند. ایران و هند نیز از این قائله مستثنی نبودند. موقعیت ژئوپلیتیکی هند و شرایط عدم همگرایی سیاسی و اقتصادی با برخی همسایگان نزدیک این کشور را می توان به نحوی موقعیتی مناسب برای استفاده کشورهای دیگری همچون ایران دانست. از این رو این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و با استفاده از منابع معتبر کتابخانه ای و اینترنتی در پی جواب این سؤال است که از منظر ژئوپلیتیکی کشور هند چه نقشی می تواند در همگرایی اقتصادی با کشور ایران داشته باشد؟ نتایج تحقیق حاکی از آن است که سه عامل باعث شکل گیری همگرایی اقتصادی ایران و هند شده، که عبارت اند از: واگرایی هند با چین (اختلافات مرزی و دستیابی به سلاح های هسته ای تسلیحاتی)، واگرایی هند با پاکستان (درگیری کشمیر، مسئله آب رودخانه ها، درگیری کارگیل و نزاع در سیاجن) و موقعیت خاص ایران و بندر چابهار و عدم مداخله ایالات متحده آمریکا.