مطالب مرتبط با کلیدواژه

سوبژکتیویسم


۲۱.

تقاطع میان تجربه دینی و تجربه زیبایی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه دینی تجربه زیبایی شناختی هنر سوبژکتیویسم کانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۷ تعداد دانلود : ۲۰۳
بررسی تقاطع میان تجربه دینی و تجربه زیبایی شناختی، می تواند نسبت میان دین و هنر را بیش از پیش روشن کند. میزان اشتراکات و شباهت ها مشخص می کند که آیا منشأ واحدی در کار است؟ آیا از  هردو می توانیم نتیجه یکسانی انتظار داشته باشیم؟ نوشتار پیش رو در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و در استنتاج، از روش توصیفی- تحلیلی بهره برده است. زمینه های مشترکی همچون نهضت های فلسفی و ادبی در شکل گیری تجربه دینی و تجربه زیبایی شناختی نقش داشته اند. سوبژکتیویسم کانت بر هردو تأثیر جدی داشته است و از حیث معرفت شناختی تشابهات بسیارنزدیکی به هم دارند. پس از سوبژکتیویسم کانت و فروکاستن دین به تجربه دینی و زیبایی به تجربه زیبایی شناختی، بسیاری احساس کردند که رابطه میان دین و هنر به کلی منقطع شده است و اندیشه های دوران مدرن توانسته است این ارتباط وثیقِ دوران کلاسیک را از بین ببرد؛ امّا بعد از مطالعه اشتراکات میان تجربه دینی و تجربه زیبایی شناختی، می توان احساس کرد به رغم پروژه کانتی در تفکیک دین و زیبایی، به قدری این دو به هم نزدیک هستند که برخی تجربه زیبایی شناختی را ادامه تجربه دینی با واسطه های متفاوت می دانند و بعد از کانت نیز، درهم تنیدگی زیبایی و دین از میان نرفته است.
۲۲.

نسبت میان تفکر تأملی و سیاست در اندیشه مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوبژکتیویسم سیاست مدرنیته هستی شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۲ تعداد دانلود : ۲۱۸
سخنی به گزاف نرفته است اگر گفته شود که مارتین هایدگر یکی از شاخص ترین متفکران قرن بیستم است که تاریخ 2500 ساله غرب را به مثابه تجلیگاه سوبژکتیویسم و عقلانیت تکنولوژیک به مهمیز نقد می کشد و وجهه همت خویش را بر این امر قرار می دهد که از پارادایم معرفت بنیاد عالم مدرن بگسلد و به هستی شناسی روی آورد. مفروض این مقاله بر این اصل استوار است که اگر سیاست مدرن بر پایه اراده معطوف به قدرت، شکاف میان سوژه و ابژه و سیطره عقلانیت تکنولوژیک پایه ریزی شده است؛ هایدگر قصد دارد با گسست از معرفت شناسی و روی آوردن به هستی شناسی، از سیاست مبتنی بر رابطه ارباب و بندگی عالم مدرن گذر کند و سیاست مبتنی بر هستی شناسی را که متضمن از میان برداشتن شکاف میان سوژه و ابژه و گشودگی انسان نسبت به خود، جهان و دیگری است مطرح کند.
۲۳.

هنر و امکان گسست از سوبژکتیویسم از منظر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر امکان گسست سوبژکتیویسم تفکر هایدگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۹ تعداد دانلود : ۳۲۵
بیان مسئله: مارتین هایدگر همچون فریدریش نیچه تاریخِ متافیزیک را تاریخِ بسطِ نیهیلیسم می داند. اما در نگرش او به انسان مدرن، آنچه موجب بی خانمانی انسان ها شده، ساختن جهانی خیالی چنان که نیچه گفته است نیست: جهانی خیالی که ما آن را حقیقی و ارزشمند تصور کرده، و به واسطه آن، زندگی این جهانی و نیازهای طبیعی خود را بی ارزش فرض کرده ایم. هایدگر معتقد است نیهیلیسمِ حقیقی آنجاست که متافیزیک به واسطه رویکرد سوبژکتیوِ خود، در پیش زمینه آنچه به حضور می آید یعنی موجودات باقی مانده، «وجود» و «موجود» را با هم خلط کرده و در نتیجه حتی پرسش از «وجود» را نیز فراموش کرده است. ازاین رو هایدگر سوبژکتیویسمِ متافیزیکی را عاملِ اصلیِ وضعیتِ نیهیلیستیکِ انسانِ مدرن می داند. بر این اساس پژوهشِ حاضر، پرسش از امکانِ گسست از سوبژکتیویسم را به عنوانِ ضرورتِ فلسفی امروز ما مورد بررسی قرار داده است.هدف پژوهش: مقاله پیش رو بر آن است تا علاوه بر پاسخ به چیستی نیهیلیسم، متافیزیک و سوبژکتیویسم در اندیشه هایدگر، به سنجش هنر در مقام امکانی برای گسست از سوبژکتیویسم بپردازد.روش تحقیق: با توجه به موضوع و اهداف این پژوهش از روش توصیفی استفاده شده است.نتیجه گیری: با تکیه بر تفسیر هایدگر از شعر «مِنِه مِسین» از هولدرلین در مقاله «شاعران به چه کار آیند؟» و همچنین توصیفی که او ازکارهای پُل سزان ارائه می دهد، این موضوع طرح می شود که هنرمند با اجازه دادن به حضوریافتنِ عدم در کار هنری نه تنها صحنه را برای رخدادِ حقیقتِ وجود آماده می کند بلکه همزمان با آگاه کردن ما از تمایزِ میانِ «وجود» و «موجود» این دوگانگی را رفع کرده و به وحدتی رازآمیز بدل می کند و در نتیجه امکانِ گسست از سوبژکتیویسم را فراهم می آورد.
۲۴.

از سوبژکتویسم کانت تا پرسپکتویسم نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت نیچه سوبژکتیویسم ایده آلیسم پلورالیسم پرسپکتیویسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۵ تعداد دانلود : ۲۴۵
در این مقاله سعی بر آن است تا ابتدا با طرح و فهم مدرنیسم و نگاه سوبژکتیویسم در کانت (به عنوان نماینده مدرنیته) در بحث شناخت و سپس گذار آن به پسامدرنیسم و طرح دیدگاه منظرگرایی در نیچه (به عنوان یکی از مؤسسان پست مدرنیسم) به این نکته مهم و حائز اهمیت اشاره نماییم که هر دو دیدگاه به لحاظ استفاده از نقش فاعل شناسا در عمل شناخت و دریافت حقیقت در مسیری همسو با یکدیگر قرار دارند. هر چند عمل فاعل شناسا در ایده آلیسم عقل گرای کانتی (که بر مبنای یکسان سازی عقل نزد همه انسان ها استوار است و این خود ایده ای ارسطویی است) به نظریه شناخت مطلق؛ هم در نقد عقل نظری و هم در نقد عقل عملی منجر می شود، اما در نیچه، از دل همان فاعل شناسا و با نگرش منظرگرایی، به نسبیت و پلورالیسم خواهیم رسید. این بدین معنا است که در فلسفه نیچه، منظر و خاستگاه اندیشه در هر سوژه، سازنده شناخت های متکثر این سوژه ها است و مهم ترین مصالح تشکیل دهنده این منظرها، اراده قدرت است که قانون طبیعی و وجودی هر موجود، از جمله فاعل شناسای انسانی است.
۲۵.

مقابله با حملات تروریستی به زیرساخت های حیاتی یک کشور در قواعدحقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت نیچه سوبژکتیویسم ایده آلیسم پلورالیسم پرسپکتیویسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۱۳
تروریسم در گذر زمان اشکال مختلفی به خود گرفته،اما جامعه حقوقی در سطح بین الملل همسو با این اشکال مدرن تروریسم حرکت نمی نماید و همواره یک یا چند گام عقب است. با توجه با اینکه زیرساخت های حیاتی مهمترین مجموعه های حیات بخش یک کشور هستند، حمله به آنها خسارات و آسیب های فراوان و بعضاً جبران ناپذیری وارد می کند تا از این طریق دولت هدف را وادار به پذیرش خواسته گروه های تروریستی نماید. حقوق بین الملل، اگر چه اسناد مهمی در زمینه مقابله با تروریسم در حوزه های هواپیمایی، ناوبری دریایی، هسته ای، گروگانگیری و ... وجود دارد، اما خلاء یک سند بنیادین در زمینه مقابله با حملات تروریستی به زیرساخت های حیاتی یک کشور که هم حملات سایبری و هم فیزیکی را پوشش دهد، بسیار محسوس است. لذا این مقاله ضمن پرداختن به مسئله مهم زیرساخت های حیاتی و اسناد مربوط به مقابله با تروریسم، در پاسخ به سوال اصلی خود یعنی مقابله با حمله فیزیکی تروریستی به زیرساخت های حیاتی یک کشور تحت حاکمیت چه قاعده بین المللی قرار داردمی باشد. در این راستا از روش تحقیق تحلیلی-توصیفی با استفاده از ابزار کتابخانه ای بهره گرفته شده است. پس از بررسی این مقاله به این نتیجه رسیده است که در حقوق بین الملل برای مواجه با حملات فیزیکی تروریست ها به زیرساخت های حیاتی کشورها خلاء قانونی وجود دارد و در نهایت تدوین و تصویب یک کنوانسیون بین المللی جهت مقابله با اینگونه حملات تروریستی پیشنهاد گردید.
۲۶.

تحلیل فلسفی- عرفانی فضامندی در شعر و نگارگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوبژکتیویسم فرمالیسم زبانِ اُنتولوژیک فضای پدیداری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶ تعداد دانلود : ۱۸۶
نظریه های شعرشناختی در دوران معاصر و در پیوند با آن ها شعر معاصر، متأثر از زبان شناسی ساختاری یا زبان به مثابه موضوعِ علم است. رویکردی به زبان که بنیان اش را در نظریاتِ فردینان دوسوسور باید جُست. او زبان را در چرخه ای از دال های آوایی و مدلول هایی که در تصور ذهنی، محدود می مانند تعریف کرد و سرآغاز فضای یکسان ساز بوطیقای فرمالیستی و انتزاعی قرن بیستم شد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. این رویکردِ به زبان و نظریه ی ادبی، نسبتی ماهوی با سوبژکتیویسم دکارتی دارد که مبتنی بر تفکیک ذهن از عین است و در مقابلِ بداهتِ در-جهان-بودن انسان و هستی شناسیِ زبان نزدِ هایدگر، و همچنین تقاطع انسان و جهان در پدیدارشناسی تن بنیاد مرلوپونتی قرار می گیرد. نزدِ هایدگر تنها آنجا که زبان هست، جهان هست و ما همواره خود را در فضایی که زبان می گشاید بازمی یابیم و به نظر می رسد همین فضای پدیداری ست که می تواند در-جهان-بودن انسان از یک سو و در-زبان-بودن انسان از سویِ دیگر را، به هم پیوند دهد؛ زیرا زبان و جهان توأمان به ما عرضه می شوند و شیوه ی هستیِ هر دو فضامند است. بنابراین فضا و تلقی زبان همچون فضا در مقابل تلقی زبان همچون فرم، منشأ شعر و بوطیقای فضاست، نظریه ای که در آن شعر را نه با رویکردی زیبایی شناختی با فرم و محتوا، بلکه با آشکارگیِ آن نسبت به جهان از یک سو و تن یافتگی آن نسبت به انسان از سوی دیگر، باید سنجید. فضامندی در نگارگری نیز مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است. اهداف پژوهش: بررسی فضامندی در شعر از دیدگاه فلسفی و عرفانی. برسی فضامندی در نگارگری از دیگاه فلسفی و عرفانی. سؤالات پژوهش: از دیدگاه فلسفی و عرفانی چه عواملی در ایجاد فضامندی در شعر تأثیر دارند؟ از دیدگاه فلسفی و عرفانی فضامندی در نگارگری چگونه ایجاد می شود؟
۲۷.

مقایسه آراء مارتین هایدگر و علی شریعتی در قبال تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تکنولوژی سوبژکتیویسم شریعتی هایدگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۰ تعداد دانلود : ۲۱۷
مارتین هایدگر یکی از شاخص ترین متفکران قرن بیستم است که نقدهای بنیادینی را متوجه سوبژکتیویسم مترتب بر جهان مدرن کرده است. هایدگر تاریخ 2500 ساله غرب را به مثابه تجلیگاه عقلانیت متافیزیکی به مهمیز نقد می کشد و در برابر تفکر محاسبه ای دکارتی و کانتی، تفکر ژرفانگر مبتنی بر متافیزیک وصال را مطرح می کند. هایدگر بر این باور است که با ظهور و بروز دکارت به عنوان مبدع پارادایم مدرنیته، سوبژکتیویسم در جهان سایه می گستراند و یکی از نتایج و تبعات گریز ناپذیر تفوق سوبژکتیویسم، سیطره عقلانیت تکنولوژیک بر جهان است. از نظر هایدگر، تکنولوژی یک ابزار صرف نیست؛ بلکه نوعی انکشاف و شیوه تفکر خاصی است که منطق متصرفانه و حسابگرانه خود را بر همه چیز و همه کس تحمیل می کند. به عبارتی دیگر، در پارادایم معرفت بنیاد مدرن، هستی به صورت تکنولوژیک آشکار می شود که نوع خاصی از عقلانیت را به وجود آورده که تحت عنوان عقلانیت تکنولوژیک از آن یاد می شود. مفروض این مقاله بر این نکته استوار است که اگرچه علی شریعتی نیز به مثابه متفکری که منتقد جهان مدرن است، علم گرایی و ماشینیسم را نقد می کند ولی واقعیت این است که نقد شریعتی از تکنولوژی و ماشینیسم، بیشتر سویه و صبغه سیاسی و جامعه شناختی دارد و شریعتی هرگز همچون هایدگر قادر به نقد فلسفی، حکمی و هستی شناسانه سوبژکتیویسم و عقلانیت تکنولوژیک مترتب بر جهان مدرن نیست.
۲۸.

هم پوشانی نقد و امر زیباشناختی در هنر (نقد فعال تر از خیال)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نقد هنر تجربه زیباشناختی لذت زیباشناختی سوبژکتیویسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۷۹
زیباشناسی مدرن در مقوله های زیبایی و معنا حساب خود را از زیباشناسی کلاسیک جدا کرده و تجربه های زیباشناختی جدیدی را شکل داده است. دیگر از نگرش انسان به ایستایی و ثبات جهان، حتی در حوزه ی تفسیر و نقد، اثری نیست. وقتی کاری، مدرن یا پست مدرن توصیف می شود، با الزام به درک نوعی پیچیدگی، کار نقد پویاتر و دشوارتر از همیشه خواهد شد. با وجود هم پوشانی نقد و امر زیباشناختی، دشواریِ تعریف و تشخیص هنر مدرن و پست مدرن، و دشواریِ معنا کردنِ معنا مسئله می شود. وقتی نه معنایی هست (مثل ادبیات ابسورد)، و نه حتی فرمی تازه (مثل آماده - ساخت های دوشان و وارهول) باید تجربه و لذت زیباشناختی را وسعت بخشید. ازاین رو، دقت در کاربرد اصطلاحات و واژه هایی از قبیل معنا، تجربه و واکنش زیباشناختی برای نظم و انضباط بخشیدن به فرایند نقد لازم است. در هنری که خود نوعی نقد فرهنگی است، نقش منتقدان در برقراری ارتباط میان سوژه و ابژه زیباشناختی که شرط اساسی لذت بخشی است، مهم تر از پیش است. از قرن هجدهم که مفهوم ادراک هنر و تجربه زیباشناختی با یکدیگر هم پوشانی داشته اند، با وجود تمرکز بر اثر همچنان نوعی سوبژکتیویسم بر تمام نقدها ناظر است. در این نوشتار نسبت تجربه های زیباشناختی جدید با نقد نو بیان می شود.
۲۹.

سیطره غریزه بر آگاهی در نقد نیچه به سوبژکتیویسم مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نیچه آگاهی سوبژکتیویسم مدرنیته غریزه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۲۴
این مقاله تلاش می کند تا انسان گرایی مدرن و جایگاه مفهوم سوژه را از نگاه نقادانه نیچه را با توجه به اهمیت و جایگاه غریزه درز مقایسه با آگاهی بررسی کند. انسان به مثابه سوژه و فاعل شناخت در متافیزیک مدرن از جایگاه ممتازی برخوردار است و اساساً مدرنیته پیوند گسست ناپذیری با سوژه و آگاهی دارد. نقد نیچه به مفهوم سوبژکتیو انسان مدرن و احیاء عنصر غریزه در ترسیم سیمای انسانی، در حقیقت نقد بنیادین مدرنیته تلقی می شود. در این پژوهش ابتدا در مبانی نظری نسبت غریزه با آگاهی با محوریت اندیشه روسو و شوپنهاور موردبررسی قرا می گیرد و سپس به بررسی رابطه غریزه با ارزش های اخلاقی و همچنین خواست حقیقت در نگاه نیچه پرداخته می شود. نیچه تقلیل انسان به آگاهی (سوژه شناسنده) را مستلزم نادیده انگاشتن سایر ابعاد وجودی انسان نظیر ابعاد جسمانی، غریزی، عاطفی و تاریخی می داند و درنتیجه تصویر انسان مدرن به عنوان سوژه را صورتی ناقص از انسان تلقی می کند که با وجود محوریت شناختی و اخلاقی که در متافیزیک مدرن دارد وجوه مهمی از ابعاد وجودی و طبیعی انسان را که می تواند به شکوفایی وی منجر گردد نادیده گرفته است. این مقاله درنهایت به جایگاه جسم و غریزه به عنوان ابعاد طبیعی وجود انسان و اولویت آن ها نسبت به ذهن و آگاهی سوبژکتیو در انسانی شناسی نیچه می پردازد.
۳۰.

هنر روزنه ای به امر معنوی در تفکر هایدگر

کلیدواژه‌ها: هایدگر امر معنوی هنر تفکر سوبژکتیویسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۶ تعداد دانلود : ۱۵۸
در جهان جدید، تفکر متافیزیکی، یعنی تفکر مفهومی، گزاره محور، منطق سالار و به منزله ی امری تکنیکی، قابل انتقال و بین الاذهانی، در سراسر کره ی زمین سیطره ای تام یافته است، تا آنجا که بشر متافیزیک زده ی روزگار ما اُنس و آشنایی خویش را با هرگونه معرفت معنوی، غیرعلمی، غیرنظری، غیرعینی و غیرروشمند، که در سنن نظری تاریخی به منزله ی بخشی بنیادی از تجربیات بشری تلقی می شد، از دست داده است. این در حالی است که معرفتِ علمی یعنی شناختِ عینی و روشمند، یگانه صورتِ آگاهی نبوده و تنها بخشی از کل تجربه ی بشری را شکل می دهد. در کنار معرفت علمی، آنچنان که در همه ی سننِ تاریخیِ غیرمتافیزیکی تأکید شده است، معرفت معنوی بخشی بنیادی و اجتناب ناپذیر از تجربیات انسانی را تشکیل می دهد.از منظر هایدگر، سوبژکتیویسم متافیزیکی منجر به «بی خانمانی» انسانِ مدرن شده است. او به منظورِ نقدِ  سوبژکتیویسمِ متافیزیکی و گسست از آن و به قصد نشان دادن اینکه برخلاف تفکر متافیزیکی نه می توان انسان را به یک سوبژه (فاعل شناسای علمی و نظری) تقلیل داد و نه می توان جهان را تنها یک ابژه برای سوبژه جهت شناسایی در نظر گرفت و نه می توان رابطه ی سوبژه ابژه، یعنی رابطه ی نظری و علمی را مهم ترین رابطه و بنیادِ هرگونه رابطه ی میان انسان و جهان دانست، به هنر و تجربه ی هنری ارجاع داده است.این پژوهش می کوشد تا نشان دهد که در اندیشه ی هایدگر، هنرمندان با اجازه دادن به حضور یافتنِ «عدم» در کار هنری، نه تنها صحنه را برای رخدادِ حقیقتِ وجود آماده می کنند، بلکه با آگاه کردن ما به تمایز میان «وجود» و «موجود»، موجب گسست ما از سوبژکتیویسم شده و در نتیجه موجب گشایش روزنه ای به امر معنوی می شوند.
۳۱.

نظریه ادبی و نسبت آن با فلسفه قاره ای (با تأکید بر نظریه های خواننده محور)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه ادبی فلسفه قاره ای فلسفه تحلیلی هرمنوتیک خواننده محوری سوبژکتیویسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۱۱۸
فلسفه قاره ای در تلازم، تعامل و دیالکتیک با نظریه های ادبی،  و در نسبت با ایدئالیسم و رمانتیسم آلمانی، و با ابتناء بر سوبژکتیویسم، نقادی، سنت مندی، تاریخ گرایی و اقتدارستیزی، با بسیاری از نظریه های ادبی تأثیر و تأثر داشته است. مقاله حاضر نشان می دهد که در نزاع میان رویکرد «قاره ای» و «تحلیلی»، هریک از این دو، بر نظریه های ادبی مختلفی تأثیرگذار بوده اند. دراین میان،  فلسفه قاره ای به واسطه بینش های «ادبی» و «ذوقی» و همچنین عدم قطعیت معنا، تکثر روش (حتی ضدیت با روش)، فاصله گیری از روش های علوم طبیعی(پوزیتویستی)، وجودگرایی و سوژه محوری، محمل و مجرای مناسبی برای گسترش و کاربرد نظریه های مبتنی بر خواننده بوده است. در مقاله حاضر ضمن برشمردن خصایص مشترک ادبیات و فلسفه قاره ای، نشان داده خواهد شد که نظریه های مبتنی بر پدیدارشناسی، هرمنوتیک و نظریه های خواننده محور، در تعامل با فلسفه قاره ای بوده و بر یکدیگر تأثیرات متقابل نهاده اند. همچنین نشان داده خواهد شد که علاوه بر خاستگاه های سیاسی و دانشگاهی، که در پیدایش مکاتبی چون کنستانس دخیل بودند؛ بحران های متعدد عصر روشنگری ازجمله شکست عقلانیت و تبعات ناخوشایند سرمایه داری و گسست از معنا و رنگ باختنِ کلان روایت های مسیحی، عمیقاً بر شکل گیری نظریه های خواننده محور اثرگذار بوده اند و در این میان سوبژکتیویسم در یک ضرورت و صیرورت تاریخی و در یک موقعیت متناقض، هم مجرایی برای شکل گیری نیهیلیسم و هم پاسخی به آن بوده است..
۳۲.

مقایسه آرای مارتین هایدگر و سید حسن نصر در باب علم مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوبژکتیویسم علم نصر هایدگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۶
هدف: هدف از انجام این پژوهش، مقایسه اندیشه هایدگر و نصر در باب علم مدرن بود. در راستای نیل به این هدف، نخست دیدگاه هایدگر در باب علم مدرن، واکاوی و به این امر اشاره شد که وی ماهیت فنّاوری در جهان مدرن را نه امری تکنیکال، بلکه امری متافیزیکی و مبتنی بر سوبژکتیویسم می داند. همچنین او در مصاف با سوبژکتیویسم مترتّب بر علم مدرن، به تفکر هستی شناسانه مبتنی بر از میان برداشتن شکاف میان سوژه و ابژه روی آورده است. سپس در واکاوی دیدگاه نصر در باب علم مدرن، بر این امر تأکید شد که نزد وی، تنها راه مصون ماندن از هجوم امواج فنّاوری و علوم مدرن، گسست کامل از علم مدرن و بازگشت به سنّت و علم قدسی است. در پایان پژوهش نیز به شباهتها و تفاوتهای میان هایدگر و نصر در باب علم مدرن اشاره شد. روش: روش مورد استفاده در این تحقیق توصیفی- مقایسه ای بود. یافته ها: اگر چه هایدگر نیز همچون نصر، عقلانیت فنّاورانه مترتّب بر عالم مدرن را به مهمیز نقد کشید؛ اما او همانند نصر قصد وانهادن کامل علم مدرن و بازگشت به دوران قدیم را نداشت و روش شناسی او در مواجهه با علم مدرن، گسستی-پیوستی بود. نتیجه گیری: از نظر هایدگر، تنها راه مواجهه صحیح با فنّاوری و علم مدرن این است که ضمن استفاده صحیح و بهینه از دستاوردهای علمی و فنّاورانه می توان اسیر و خادم فنّاوری هم نشد. اما نصر بر خلاف هایدگر، رویکردی کاملاً گسستی و سلبی در قبال علم و فنّاوری مدرن دارد. واقع امر این است که به دلیل عدم مخالفت دین مبین اسلام با برگرفتن علم و فنّاوری مدرن، رویکرد گسستی-پیوستی در مواجهه با علم و فنّاوری مدرن، راهکاری منطقی تر و کارامدتر در راستای مواجهه با علم مدرن به شمار می آید.