مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۲۱.
۴۲۲.
۴۲۳.
۴۲۴.
۴۲۵.
۴۲۶.
۴۲۷.
۴۲۸.
۴۲۹.
۴۳۰.
۴۳۱.
۴۳۲.
۴۳۳.
۴۳۴.
۴۳۵.
۴۳۶.
۴۳۷.
۴۳۸.
۴۳۹.
۴۴۰.
شاهنامه
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۸
124 - 99
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از نسخ شاهنامه، شرح ها و فرهنگ های نوشته شده بر آن، در باب معنای دو واژه «جُناغ» و «جُنا» اختلاف نظرهایی دیده می شود. معنای بیان شده این دو واژه چندان با ابیاتی که این دو واژه در آن ها آمده است، سازگاری ندارد. از این رو، در این مقاله در پی آنیم که با در نظر گرفتن «بافت موقعیتی» ابیات شاهنامه، «استفاده از نشانه های درون متنی» موجود در شاهنامه و «نگاهی کُل گرایانه و جامع» بر ابیاتی که دو واژه «جُناغ» و «جُنا» در آن ها آمده اند، به بررسی معنایی این دو واژه در شاهنامه فردوسی بپردازیم. از این رو، ابتدا معانی موجود در فرهنگ های مهم زبان فارسی، فرهنگ های تخصصی شاهنامه و شرح های نوشته شده در باب این دو واژه را دسته بندی کردیم و آنگاه با در نظر گرفتن این سه عامل مهم، معانی متعدد این واژه را در بوته نقد قرار دادیم تا به دو معنای اصلی دست یافتیم. از رهرو همین بررسی دریافتیم که برخلاف نظر محققان، واژه «جُنا»، ریخت دیگر واژه «جُناغ» نمی تواند باشد و در واقع، دو واژه مجزّا با دو معنای متفاوت است که نزدیکی معنایی و قرابت ظاهری آن باعث شده تا بسیاری این دو را یکی بپندارند و در تصحیح های شاهنامه، بدون در نظر گرفتن تفاوت معنایی آن ها، از آن دو به جای یکدیگر استفاده کنند.
«بررسی و تحلیل اختلال شخصیت «نارسیسیم» در جمشید با توجه به متن شاهنامه»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مطالعه ی روان شناسی آثار ادبی، این امکان را به خواننده می دهد که از زاویه ای جدید به بررسی و بازبینی اثر ادبی بپردازد. شاهنامه مهم ترین و معتبرترین سند اسطوره ای، حماسی، تاریخی ایرانی است. در این جستار نویسنده کوشیده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی یکی از شخصیت های این اثر بزرگ را از دیدگاه روان شناسی مورد ارزیابی قرار دهد. این مقاله مدعی است از دیدگاه روان شناختی جمشید، یکی از قهرمانان شاهنامه در نقش شاه - موبد به خاطر دغدغه ی تامین نیازهای زیستی و روانی محق است، او را باهوش ترین فرد شاهنامه بدانیم. هوش سرشار او در درک موقعیت، انطباق با محیط و رفتار هوشمندانه برای حل مساله، باعث تحول زندگی انسان بدوی شد. اما افزایش رفاه اجتماعی توام با احترام مردم، این توهّم را در او ایجاد کرد که بی نظیر است. باور خودکارآمدی بر انعطاف شخصی او تاثیر گذاشت. احساس خود ارزشی عظیم و اعتماد به نفس کاذب او را دچار اختلال شخصیت خودشیفتگی کرد. مغرورانه به خودانگاره ی خود نگریست. با نخوت خود را فردی آرمانی دانست. تا اینکه به بادافره ناسپاسی بر یزدان، به فجیع ترین مرگ شاهنامه جان سپرد. با استناد به کتاب معتبر DSM-5 و تطبیق ویژگی های نه گانه ی بیان شده در مورد افراد دارای اختلال «نارسیسم» می توان اثبات نمود جمشید، شاه- موبد ایرانی، به این اختلال روانی دچار بود.
کارکرد ماورائی اسطوره در بخش اساطیری شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره را نباید صرفا افسانه هایی روایی اغراق آمیز و استحاله شده از وقایع تاریخی دانست؛ چرا که این روایت ها در جنب پر کردن خلاء علمی و تاریخی بشر، پاسخ دهنده بسیاری از نیازهای از روحی و روانی جوامع انسانی از عصر باستان بدین سو نیز بوده اند. با چنین رویکردی، جوزف کمبل، صاحب نظریه تک اسطوره (سفرقهرمان)، به پشتوانه سال ها مطالعه و تحقیق در باب اساطیر مختلف تمدن های گوناگون، قائل به چهار کارکرد اصلی برای اسطوره است. این کارکردها عبارتند از: کارکرد ماورائی، کارکرد کیهان شناختی، کارکرد جامعه شناختی و کارکرد تعلیم و تربیتی. به باور وی این کارکردها جهان شمول بوده و بر تمام آثار اسطوره ای جهان، قابلیت تطبیق دارد. از آن جا که شاهنامه ی فردوسی، عرصه ی ظهور و بروز اساطیر بزرگ ایرانی را فراهم آورده است؛ مصادیق این کارکردهای چهارگانه را می توان در داستان های مختلف آن مشاهده وتبیین کرد. در این پژوهش کارکردهای ماورائی اسطوره که حالتی آمیخته از هراس واحترام و بهت در برابر عظمت و مجهولات عالم هستی در ذهن آدمی پدید می آورد و تضمین کننده امنیت عاطفی و روانی انسان ها است؛ در بخش اساطیری شاهنامه مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته و جلوه های مختلف آن به تصویرکشیده می شود.
تحلیل تقابل دوگانه در داستان جمشید برپایه نظریه لوی استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقابل دوگانه سازنده بنیادین داستان جمشید است و دو دوره سپاس و ناسپاسی را در این داستان مشخص می کند. در ژرف ساخت تقابل دوگانه این داستان، دو اصل مهم به نام «پر بهادادن به پیوند خویشاوندی» (OOK) و «کم بهادادن به پیوند خویشاوندی» (UOK) وجود دارد. اصل اول به همه رویدادها در دوره سپاس جمشید، مفهومی مثبت و اصل دوم به همه رویدادها در دوره ناسپاسی او، مفهومی منفی داده است. هر رویدادی در دیدگاه تقابل دوگانه لوی استروس، «اسطوره واج» خوانده می شود. در این مقاله داستان جمشید در بُعد هم زمانی در دو دوره متقابل و برپایه OOK و UOK، به چهل اسطوره واج تقسیم شده و در جدولی به نمایش درآمده است. این جدول بیانگر آن است که در داستان جمشید به طور آشکار دو نوع تقابل «دوگانه علت و معلولی» و «دوگانه تناقضی» وجود دارد. برپایه این دو نوع تقابل، معنای پایانی تک تک هر اسطوره واج و معنای کلی دوره های متقابل داستان جمشید بیان می شود. از تحلیل پایانی تقابل های دوگانه داستان این نتیجه به دست می آید که چون اسطوره واج های دوره ناسپاسی جمشید بیش از دوره سپاس او هستند، پایان داستان به نابودی او و خواری ایرانیان می انجامد. آنچه بیان شد چکیده ای از این پژوهش است که به طور گسترده با استفاده از نظریه «تقابل دوگانه لوی استروس» به چند پرسش اساسی درباره ساختار این داستان در شاهنامه پاسخ می دهد.
تحلیل نشانه شناختی داستان بهرام گور با زن پالیزبان («زن پالیزبان»ِ شاهنامه در خانه «خُره نما»یِ مرزبان نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره گونه ای از زبان است که می توان آن را نشانه شناسی کرد. در این شیوه، می توان اسطوره را نظام نشانه شناسیک ثانویه ای دانست که پس از نشانه شناسی اولیه، در مرحله دوم، معنا یا نشانه پیشین نیز نشانه شناسی می شود و از این طریق می توان به مفهوم نهفته اسطوره دست یافت. مفهوم اسطوره که کاملاً دریافتنی نیست، ممکن است از آیین ها، رسوم و رفتارهای پنهان قومی که داستان در آن به وجود آمده است، نشانه هایی داشته باشد. از سوی دیگر می توان مفهوم مبهم اسطوره را با کمک روایت های دگرگون هر اسطوره، ملموس کرد. با استفاده از همین شیوه کوشیده ایم ضمن تطبیق داستان «بهرام گور با زن پالیزبان» از شاهنامه با حکایت «خُره نما با بهرام» از مرزبان نامه ، نشان دهیم که این دو داستان صورت هایی متفاوت از داستانی واحدند که به دلیل تحولات فرهنگی به دو شکل روایت شده اند. با تحلیل نشانه شناختی این دو روایت، مشخص شد که این داستان ضمن برخورداری از ساختار منسجم روایی و براعت استهلال به جا که در اختیار مضمون کلیِ «برخاستن برکت به دلیل ستم پادشاه» قرار دارد، دربردارنده نکته مهمی درباره بهرام گور است که می تواند رهاورد تربیتِ متفاوتِ او باشد.
هم سویی با شاهنامه در تجدید حیات هنری و احیا هویت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی (۳۲۹ - ۴۱۶ ھ .ق) نه تنها سند احیای هویت ملی ایرانیان، که رکن مهم دوام بسط و نشر فرهنگ و هنر پربار ساکنان این سرزمین است. فردوسی بزرگ نوشتن این کتاب را تلاشی به منظور زنده کردن دوباره مردم ایران معرفی می کند. مقاله حاضر درپی پاسخ به این پرسش است که آیا حکیم طوس به تنهایی بر احیای سنت های گذشته این مرز و بوم همت گمارده و یا سایر اقشار نظیر هنرمندان و صنعت گران این سرزمین نیز در احیا سنت ها و فرهنگ پیش از اسلام ایران تلاش داشته اند؟ فرض بر آن است که خالقان هنرها و صنایع نیز در تلاشی هم سو با احیاگر زبان فارسی نسبت به تجدید حیات هنری ایران اهتمام ورزیده اند. در نوشتار حاضر تلاش بر آن است تا با اتکا به شواهد باستان شناسانه مورد استفاده در پژوهش، میزان مشارکت هنرمندان و صنعت گران (به ویژه سفالگران، کاشی کاران و گچ بران) ایران در هم سویی با حکیم طوس به منظور تجدید حیات هنری و احیای سنت های روایی عصر ساسانیان مشخص گردد. بدین منظور، تزیینات نمونه هایی از اشیا سفالین، کاشی ها و گچ بری های قرون میانی اسلامی مورد مطالعه قرار گرفت. در نتیجه مشخص گردید که با وجود تأکید حاکمان عرب بر ممنوعیت شرح حال شخصیت های اسطوره ای ایران پیش از اسلام، بیشتر مردم ایران در تلاش بوده اند تا به هر نحو ممکن فرهنگ و سنت های گذشته خویش را بر آثار و مصنوعات خویش منعکس نمایند.
فره مندی در شاهنامه فردوسی و بحران جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله جانشینی و ولیعهدی شاهان در شاهنامه فردوسی، یکی از مشکلات اساسی در ساختار سیاسی آن دولت به شمار می رفت که در مقاطعی دولت و کشور را با بحران و جنگ داخلی مواجه می ساخت. پادشاهان و بزرگان کشور، بر اساس قاعده ی داشتن فرّه ایزدی و نژاد(فرّه شاهی)، دست به انتخاب جانشین می زدند. با وجود این قاعده، اختلاف و ستیز بین شاهزادگان، گروه بندی در بین درباریان، پهلوانان و نظامیان به عنوان عوامل موثر در این مسأله را به دنبال می آورد و در مقاطعی با تردید در شیوه انتخاب ولیعهد و جانشین، باعث تشدید بحران و نیز جنگ داخلی گردید. سوال اصلی و عمده این پژوهش در راستای مسأله اساسی تحقیق بر محور انگیزه ها و دلایل و عوامل موثر در پدیده جانشینی شاهان در شاهنامه فردوسی و تبعات و نتایج آن استوار است. روش فهم ما برای استخراج شیوه انتخاب جانشین و تبعات آن، بازخوانی متن شاهنامه فردوسی همراه با توصیف است که در این خوانش متن بایسته های جانشین، طریقه گزینش و بحران های این انتخاب ها را بررسی می کنیم.
بازتاب حماسه ملی بر شاهدنامه الهامی کرمانشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
231 - 256
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی همواره به صورت یک جریان فرخنده فرهنگی و ادبی تا امروز ادامه و استمرار داشته است و به عنوان یک منبع ارزشمند از عناصر اسطوره ای و حماسی ایران، بر آثار حماسی پس از خود به ویژه حماسه های مذهبی تأثیر فراوان گذاشته است. حماسه های مذهبی پس از زوال حماسه های ملّی آغاز می شوند. در دوره قاجار به دلیل نهضت بازگشت ادبی و وقوع انقلاب مشروطه و تحوّلات آن، حماسه های فراوانی با موضوع عاشورا و وقایع آن سروده شده است. یکی از منظومه های حماسی-مذهبی مهمّ این عصر، شاهدنامه الهامی کرمانشاهی می باشد که با تقلید از حماسه ملّی ایران به شرح وقایع کربلا پرداخته است. در پژوهش حاضر ضمن معرّفی شاهدنامه الهامی کرمانشاهی، تأثّرات آن از شاهنامه فردوسی مورد بررسی قرار می گیرند. عناصر حماسه ملّی ایرانی طبق شاهنامه، شناخته و معرّفی می گردند و در نهایت به بازتاب این عناصر در منظومه شاهدنامه پرداخته می شود. حماسه های مذهبی پس از زوال حماسه های ملّی آغاز می شوند. در دوره قاجار به دلیل نهضت بازگشت ادبی و وقوع انقلاب مشروطه و تحوّلات آن، حماسه های فراوانی با موضوع عاشورا و وقایع آن سروده شده است. یکی از منظومه های حماسی-مذهبی مهمّ این عصر، شاهدنامه الهامی کرمانشاهی می باشد که با تقلید از حماسه ملّی ایران به شرح وقایع کربلا پرداخته است. در پژوهش حاضر ضمن معرّفی شاهدنامه الهامی کرمانشاهی، تأثّرات آن از شاهنامه فردوسی مورد بررسی قرار می گیرند. عناصر حماسه ملّی ایرانی طبق شاهنامه، شناخته و معرّفی می گردند و در نهایت به بازتاب این عناصر در منظومه شاهدنامه پرداخته می شود.
حماسه و نافرمانی: بررسی شاهنامۀ فردوسی
حوزه های تخصصی:
کتاب حماسه و نافرمانی: بررسی شاهنامۀ فردوسی به قلم پرفسور دیک دیویس اثر ارزشمندی در حوزۀ شاهنامه پژوهی است. این کتاب دارایِ پیش گفتاری مفصل، مقدمه ای مختصر و چهار فصل است. چنان که از مقدمۀ کتاب دانسته می شود این کتاب در اصل برای مخاطب غیرایرانی نوشته شده است. غرض نخست از نگارش این کتاب کوشش برای تعدیل باوری عمومی دربارۀ حماسۀ بزرگ پارسی است. غرض دیگر آن است که دیدگاهِ منفی براونی دربارۀ شاهنامه در غرب را تصحیح کند، زیرا چنین دیدگاهی سبب شده نوعی بی میلی به برابر نهادن شاهنامه با آثار بزرگ کلاسیک به وجود آید. افزون بر این ها، دیویس می خواهد انتقادهای فن گرونبام، که شاهنامه را تا سطح اثری صرفاً منظوم و ملال انگیز فرومی کاهد، ردّ و پاسخ دهد. دیویس در فصل پایانی کتاب از چشم غربی به خطبۀ آغازین داستان بیژن و منیژه می نگرد و برخی از نکته های مغفول ماندۀ این داستان را برجسته می کند.
بررسی تطبیقی شخصیتها و قهرمان های شاهنامه و تعزیه با رویکردی به ادبیات نمایشی
قهرمان با تمام پیچیدگی ها و کنش هایی که در مجموع فضایِ نمایشی که از جنبه دیداری و غیر دیداری را به وجود میآورد، بخصوص در دو سنت مذهبی (تعزیه) و ملی (شاهنامه) کمتر موردتوجه پژوهشگران واقع شده است. گاهی پدیدآورندگان آثار، شخصیت اصلی را در سایه قرار داده و به کنش های دیگر قهرمانانِ فرعی میپردازند. این پژوهش سعی دارد تا ضمن پردازش به "مفهوم جهانِ حماسی وجهانِ تراژیک" دو سنت مذهبی و ملی و به ویژه قهرمان به عنوان رکن اصلی پدیدآورنده و جلوبرنده به تمامی وجوه شکل گیری با تکیه بر مفاهیمی که ساختار قهرمان را شکل میدهند گامی هرچند اندک در تئوریزه کردن این بنیانهای نمایشی بردارد.این پژوهش میکوشد تا با تکیه بر مفهوم «جهانِ حماسی» و «جهانِ تراژیک»، فرایند گذر از ادبیات حماسی (شاهنامه) به ادبیات تراژیکِ (شبیهنامه)را بررسی کرده. در همین راستا به چیستی و چرایی «قهرمان» به عنوان عنصر پیش برنده و شکل دهنده این دو گونه پرداخته خواهد شد و بارزترین مصداق «قهرمان» در این دو گونه، رستم (در ادبیات حماسی شاهنامه) و امام حسین ع (در متن شبیهنامههای تعزیه) مورد مقایسه قرار خواهند گرفت.
مقایسه تطبیقی تعلیم و تربیت در شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
163 - 192
حوزه های تخصصی:
تعلیم و تربیت یکی از بنیادی ترین اصول در تمامی فرهنگ های بشری و پلکانی برای عروج به عالم انسانی است و هدف عمده پیامبران و مصلحان اجتماعی چیزی جز تعلیم فضایل تربیتی و پرورش خصائل نیک انسانی نبوده است. از منابع مهم تعلیم و تربیت آثار فاخر ادبی، منظومه های شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر هستند که پر از نکته ها و دستورالعمل های تعلیمی و تربیتی اند و تاکنون کمتر به آن ها پرداخته شده است. ازاین رو با مطالعه کتابخانه ای این آثار می توان ضمن شناخت مؤلفه های تربیتی دو فرهنگ ایرانی و یونانی به این مهم دست یافت که مهم ترین دغدغه های تربیتی هریک از این فرهنگ ها کدام اند؟ و چگونه می توان با شناخت و تدوین، تشریح و تفسیر آن ها نسل امروز را به آموختن و تبعیت از این اصول نیک اخلاقی سوق داد. مقایسه تطبیقی آثار مورد اشاره بیانگر این واقعیت است که مؤلفه های تربیتی مانند نرم خویی، رایزنی و... در این دو فرهنگ علاوه بر اینکه نقاط مشترک بسیاری دارند، برای تأمین سعادت نوع بشر چه در گذشته و چه امروز نیز بسیار کارساز و راهگشا هستند و در حماسه هومر این مؤلفه ها در مراحل اولیه تکامل اندیشه بشری هستند درحالی که حماسه فردوسی در این زمینه بسیار کامل تر و پخته تر است و وضوح و شفافیت مؤلفه های تربیتی در آن بسیار بیشتر از حماسه هومر است.
مدیریت تعارض میان فردی در شاهنامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از محورهای اساسی و مهم رفتارسازمانی، تعارض میان افراد است که به دلایل متعدد از جمله اختلاف در احساسات، اهداف، خواسته ها و ارزشها ما بین افراد به وجود می آید که « مدیریت تعارض»، یکی از رویکردهای مهم رفتار سازمانی، در صدد کنترل و کاهش این تعارضات، راهکارهایی پیشنهاد می دهد. شاهنامه فردوسی، به عنوان اثر بی بدیل حماسی، اگر در چند خصیصه بارز خلاصه شود، مسلماً مهم ترین خصیصه اش «تضاد و کشمکش» و تبعات مثبت و منفی حاصل از آن که به مثابه بن مایه ای عمیق، بر سراسر داستان های این اثر هنری سایه افکنده است، خواهد بود. در این مقاله کوشیده ایم ابتدا تعارضات میان فردی موجود در شاهنامه را استخراج و با بازگشایی و انطباق این موارد با اصول و معیارهای علم مدیریت تعارض ، زمینه فراهم آمدن هدف مورد نظر را تسهیل نمائیم. در این مقاله به بررسی دیدگاه های مدیریتی فردوسی پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که فردوسی با تبحر خاص یک مدیر مدرن، با اصول و نمود این علم کاملاً آشناست و در صدد است تا بهترین تصمیمات را در موقعیتهای مختلف، اتخاذ و اجرایی کند و با احاطه کامل بر اوضاع حاکم، افراد را با توجه به نیازشان برانگیزد و در شرایط به ظاهر مشابه، تصمیمات متفاوت و متناسب بگیرد. هدف این تحقیق ، نشان دادن دیدگاه های در خور توجه و برجسته فردوسی و ارائه راهکار و شیوه های مبتنی بر کنترل و حل تضادها و تعارضات میان فردی پیشامده در شرایط گوناگون است که می تواند الگویی قابل ملاحظه برای مدیران امروزی باشد.
تحلیل روابط فرامتنی و بیش متنی رمان راز کوه پرنده با شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درون مایه، شخصیت ها و نمادهای اسطوره ای شاهنامه همواره مورد توجه شاعران و نویسندگان معاصر بوده است. مؤلفان ادبیات کودک و نوجوان نیز به بازآفرینی و بازنویسی داستان های شاهنامه توجه شایانی داشته اند. آرمان آرین در رمان فانتزی راز کوه پرنده، بخش های حماسی شاهنامه را با تکیه بر حوادث زندگی رستم برای گروه سنی کودک و نوجوان بازآفرینی کرده است. این جستار، برپایه نظریه ترامتنیت ژرار ژنت، روابط فرامتنی و بیش متنی این رمان را با شاهنامه مورد بررسی قرار داده است. نتیجه حاصل شده از این تحلیل، نشان می دهد که نویسنده با تأیید و تأکید درون مایه های شاهنامه، لزوم احیاء و حفظ آن ها را در ذهن و ضمیر نوجوانان نهادینه می کند. همچنین روابط بیش متنی این اثر حاکی از این است که آرین با ایجاد تغییر در پیرنگ، شخصیت پردازی، زمان و مکان، لحن شاهنامه و غیره در راستای تبدیل اسطوره و حماسه به رمان گام برداشته است.
شاهنامه نمود حذف، غیاب یا حضور دیگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «دیگری» به وسیله میخائیل باختین به حوزه ادبیات و نظریه های ادبی وارد شد. باختین در میان انواع ادبی، تنها نوع ادبی رمان آن هم رمان های داستایفسکی را واجد شرایط گفت وگویی و حضور «دیگری» می پنداشت. بر همین اساس، باختین ژانر حماسی و تراژیک را همچون رمان های تولستوی فاقد خصلت مکالمه ای می داند. او معتقد است بنیاد آثار حماسی بر پایه حذف و طرد دیگری استوارست. در مقاله حاضر کوشیدیم با رویکردی سلبی و ساختارشکنانه به رأی باختین در باب آثار حماسی، نمودهای «دیگری» در شاهنامه را نشان دهیم. این نمودها را در ساحت های متفاوتی می توان بررسی کرد که عبارت اند از: 1) آفرینش شاهنامه به مثابه نمود صدایی دیگر در برابر صدای حاکم؛ 2) شاهنامه تلاقی ژانرهای مختلف در کنار هم؛ 3) نهاد پهلوانی در برابر نهاد شاهی؛ 4) ازدواج با بیگانگان. همه این مؤلفه ها گواهی بر حضور دیگری و وجود چندصدایی و گفت وشنود در شاهنامه است.
فیل و بن مایه های اسطوره ای حماسی و آیینی آن در منظومه های حماسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۵
141 - 166
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی اثری گران سنگ در ادب حماسی ایران و مجموعه ای از فرهنگ ها و باورهای قوم ایرانی از دورترین زمان ها تا دوره فردوسی است. در شاهنامه همچنان که فردوسی به ظاهر روایت گر داستان شاهان و پهلوانان ایرانی از دوران اساطیری تا تاریخی است، با مجموعه ای از باورها، فرهنگ ها و آیین های مختلف نیز روبه رو هستیم که نقش آفرین آن ها، پهلوانان، شاهان، عناصر مختلف طبیعی و جانوران هستند. فیل از جمله این جانوران است که در قسمت های مختلف شاهنامه دیده می شود؛ از آنجا که همه بن مایه های اسطوره ای حماسی و آیینی مرتبط با این حیوان در شاهنامهذکر نشده است، برای رسیدن به جامعیتی کلی درباره این حیوان ناگزیر در کنار شاهنامه به بررسی دیگر منظومه های حماسی ایران که پس از شاهنامه و متاثر از آن سروده شده اند نیز پرداخته ایم. در این پژوهش نویسندگان با رویکرد تحلیلی تطبیقی به بررسی بن مایه های مرتبط با فیل در شاهنامهو ده منظومه حماسی (بانوگشسب نامه، برزونامه، بهمن نامه، جهانگیرنامه، سام نامه، شهریارنامه، فرامرزنامه، کک کوهزاد، کوش نامه و گرشاسپ نامه) پرداخته و مهم ترین بن مایه های مرتبط با این حیوان را استخراج، طبقه بندی و تحلیل نموده اند. از مهم ترین این بن مایه ها می توان به: اهورایی اهریمنی بودن، توتم فیل، فیل اوژنی پهلوان، پیکرینگی به سیمای فیل، حضور در سپاه، نقش آن در بازی ها، تعبیر خواب و... اشاره کرد.
نقد درس نامه های رستم و اسفندیار در شرح تعابیر و ابیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مجموع چهار واحد شاهنامه در دانشکده های ادبیات، دو واحد به داستان رستم و اسفندیار اختصاص دارد. برای این درس، کتاب های متعدد منتشر شده است. غیر از کتاب هایی که به منظور تدریس برای دانشجویان تألیف شده، در آثار پژوهشی دیگر نظیر تصحیح و توضیح متن داستان و مقالات علمی نیز به شرح و توضیح واژگان، تعابیر و معنای ابیات دشوار و بحث انگیز متن پرداخته اند. مجموع این آثار به اعتلای آموزش و تحقیق در این داستان کمک کرده است اما در برخی موارد، در شرح و توضیحاتی که ضرورتاً می بایست دقت بیشتری می شد و با نگاهی انتقادی به سخنان محققان پیشین توجه می کردند، چنین ضرورتی را احساس نکرده اند. در این مقاله، به نقد و تحلیل واژگان و تعابیری نظیر پهلوی، راه آسان، پافشاری رستم بر سمت راست نشستن، خاک بر لب زدن یا خاک خوردن، توجه به ارتباط میان عناصر داستان نظیر سربریدن شتری که بر سر دوراهی زابل و گنبدان دژ خوابیده بود با تیر گزی که در آب رز (شراب) پرورده شده و زخم پذیری چشم اسفندیار پرداخته ایم. در یک مورد «بر آزار» را به «دبیدار» تصحیح قیاسی کرده ایم. با ذکر نمونه هایی از عدم دقّت قرائت ها و تفسیرها و عدم توجّه به معنای ثانوی جملات در درس نامه ها به ضرورت اصلاح کتاب ها اشاره کرده ایم.
ممدوحان دقیقی و نگاهی دیگر به تاریخ وفات او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آگاهی ما از احوال و روزگار ابومنصور دقیقی بسیار اندک است. مطالب آشفته و نادرست عوفی در لباب الالباب و نیز تحریف بیتی از قصیده داغگاه فرخی سیستانی درباره دقیقی، سبب شده است که پژوهشگران و محققان تاریخ ادبیات به بی راهه بروند و تاریخ حیات و روزگار دقیقی را از نیمه های نیمه اول قرن چهارم هجری تا نیمه های نیمه دوم همان قرن بدانند. علاوه براین، دریافت نادرستی که بر مبنای ابیاتی از فردوسی درباره مرگ دقیقی در اذهان حاصل شده، عاملی اساسی و مؤثر در تخلیط ها و آشفتگی های روی داده درباره تاریخ و روزگار دقیقی است. توجه به اشعار مدحی دقیقی و زمان زندگی ممدوحانش و نیز تعبیر درست بیت فرخی سیستانی با توجه به تصحیح حافظ محمودخان شیرانی، نادرستی تاریخ های داده شده را روشن می سازد. بر این اساس، این مقاله به این نتیجه رسیده است که به احتمال بسیار، دقیقی در سال های 280 تا 285 ق متولد شده و هنگام مرگ (به سال 341 ق) حدود پنجاه تا پنجاه وپنج سال داشته است.
گُرگسار یا کَرگسار؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسم الخط فارسی در دوره هایی به گونه ای بوده که در متن شناسی متون کهن در روزگار ما مشکلات و بدخوانی هایی برای متون فارسی پیش آورده است. از آن میان صامت گ در نسخه های خطی در بسیاری از دوره ها با یک سرکش به صورت ک نوشته شده است. همین امر هنگام چاپ متون حماسی در خواندن واژه هایی مانند کَرگ (کرگدن) مشکلاتی به وجود آورده است؛ به این معنی که در پاره ای موارد در متون چاپی ازجمله شاهنامه کلماتی مانند کَرگسار و کَرگساران به صورت گُرگسار و گُرگساران خوانده و معنا شده و درنتیجه گوشه ای از فرهنگ گذشته، یعنی وجود اقوامی که در آن سرزمین ها زندگی می کرده اند، مکتوم مانده است. در این پژوهش با قراین برون و درون متنی روشن و پیشنهاد شده است که کلمات گرگسار و گرگساران به عنوان نام شهر، قوم و فرد در شاهنامه باید کَرگسار و کَرگساران خوانده و ضبط شود.
قانعی طوسی مقلّدِ کمترشناخته شده فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قانعی طوسی احتمالاً میانه سال های (644- 646 ه.ق) کلیله ودمنه بهرام شاهی (انشای نصرالله منشی) را در 10548 بیت در قونیّه آسیای صغیر و به نام عزّالدین کیکاووس دوم از سلاجقه روم به نظم کشیده است. گرچه موضوعِ این منظومه تعلیمی- تمثیلی با حماسه ملّی ایران متفاوت است قانعی به دلایلی مانندِ: انتخاب وزن شاهنامه برای نظم کلیله ودمنه، همشهری بودن با فردوسی و ایران دوستی و شاهنامه گراییِ سلجوقیان روم، هم احترام خود را به فردوسی نشان داده و هم به صورت های مختلف از شاهنامه بهره مند شده و تأثیر گرفته است. این توجّهات و تأثیرات در هفت بخش تقسیم بندی و بررسی شده است: 1. صفات و تعابیرِ ستاینده و احترام آمیز برای فردوسی و شاهنامه؛ 2. تضمینِ ابیات شاهنامه؛ 3. آوردن عینِ مصراع های شاهنامه یا با تغییرات اندک بدون اشاره به نام فردوسی؛ 4. تأثّر از مصراع ها و بیت های شاهنامه و سرودن مشابه آن ها؛ 5. تعابیر، کنایات و تصاویر شاهنامه ای؛ 6. استفاده از مضامین شاهنامه؛ 7. ذکر نام شهریاران و پهلوانان شاهنامه.
درباره دو واژه کمیاب شاهنامه (یادگار، سِند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باآنکه طی چند دهه اخیر در شرح دشواری ها و رفع مبهمات لغوی شاهنامه کوشش هایی شده است، هنوز کم نیستند بیت هایی که مبهم اند و یا واژه ها و ترکیباتی که معنای دقیق آنها روشن نیست؛ از آن جمله است واژه «یادگار» که در بیتی از شاهنامه کاربردی خاص دارد و «سِند» که دست کم سه بار در شاهنامه استعمال شده و به نظر نمی آید که فردوسی در همه موارد از این واژه همان معنایی را می خواسته که در فرهنگ ها ضبط شده است. در این جستار، یادگار را به کمک دو متن کهنسال عربی که در آنها به صورت ایاذکار/ ایادکار به کار رفته است وارسی کرده و نتیجه گرفته ایم که این واژه در آن بیت به معنی طومار است و چنانکه یکی از پژوهندگان نیز یادآور شده در یکی از گویش های محلی فارس به همین معنی رواج داشته است. سِند نیز در بیت مورد سخن به معنی شخصی است که نسبش را به کسی بازخوانند ولی از نسل او نباشد (فرزند خوانده/ پسرخوانده) و به این معنی در یکی از ترجمه های قدیم قرآن به کار رفته است.