مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۰۱.
۴۰۲.
۴۰۳.
۴۰۴.
۴۰۵.
۴۰۶.
۴۰۷.
۴۰۸.
۴۰۹.
۴۱۰.
۴۱۱.
۴۱۲.
۴۱۳.
۴۱۴.
۴۱۵.
۴۱۶.
۴۱۷.
۴۱۸.
۴۱۹.
۴۲۰.
شاهنامه
حوزه های تخصصی:
دو واژه «برگوش» و «برچشم»، نام موجوداتی اسطوره ای است. بسیاری از پژوهشگران انها را به درستی نشناخته و درنتیجه به اشتباه معرفی کرده اند. نویسنده در این جستار می کوشد تا با واکاوی چند منبع پهلوی و فارسی مانند درخت اسوریک ، بندهش ، یادگار جاماسپ ، شاهنامه و برخی از فرهنگ ها، این موجودات را معرفی کند. درنتیجه این بررسی مشخص شد برگوش ها، همان گوش بستران، گوشوران یا گلیم گوشان هستند و کلمه «بزغوش» یا «بزگوش» دردست نویس ها و برخی از چاپ های شاهنامه فردوسی تصحیف کلمه برگوش است. با یک بررسی مقایسه ای میان مطالب منابع تاریخی و تفسیری فارسی در دوره اسلامی و مطالب روایت های پهلوی و شاهنامه اشکار شد این موجودات در صفت بزرگ گوشی و صفات دیگر با یاجوج و ماجوج یکسان اند و به گمان بسیار همان یاجوج و ماجوج در روایت های اسلامی هستند. در این نوشتار پس از یک بحث لغوی و پژوهش در متون فارسی و پهلوی، معنای کلمه برگوش معلوم شد و در مقایسه با ان برای برچشم نیز معنایی پیشنهاد می شود. همچنین ازنظر جغرافیایی به حوزه مشترک برگوش ها در روایت پهلوی و شاهنامه و یاجوج و ماجوج در روایات و منابع اسلامی اشاره خواهد شد.
اندرزهای مینوی خرد و تاثیر آن بر شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مینوی خرد یکی از مهم ترین اندرزنامه های دوره فارسی میانه و ادبیات پهلوی و از متون به دینان است. این اثر کم حجم، سرشار از پند و اندرزهای زیبا و خردمدارانه دینی و تجربی در زمینه های گوناگون است. شاهنامه اثر بزرگ فردوسی، چکیده و میراث دار فرهنگ ایران باستان و پیش از اسلام و نیز نگهدارنده این فرهنگ از خطر نابودی است. مسیله پژوهش این است که ایا پند و اندرزهای مینوی خرد بر شاهنامه تاثیر گذاشته و ایا فردوسی به این اندرزنامه خرد محور توجه داشته است؟ روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی و برپایه مطالعه متون و مقالات، همچنین گرداوری شاهدها و بیان تاثیرات است. نتیجه بررسی دو اثر، بیانگر تاثیر این خردنامه کوتاه بر شاهنامه بزرگ در زمینه های گوناگون پند و اندرز است. جایگاه والای خرد در شاهنامه در فرهنگ ایران باستان ریشه دارد و مینوی خرد در انتقال این موضوع به شاهنامه نقش بسزایی داشته است. فردوسی تنها گزارنده این مفاهیم اخلاقی نیست؛ بلکه با قریحه و ذوق هنری و ادبی بسیار خود، بر غنای این مضامین افزوده؛ انها را پرورده و به مخاطبان خود عرضه کرده است.
واکاوی اسطوره کیومرث در شاهنامه از دیدگاه ساختارگرایی اساطیری لوی استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره کیومرث یکی از اسطوره های مهم فرهنگ ایرانی است. این اسطوره ازنظر پژوهشی ظرفیت بسیاری دارد و ان را از جنبه های مختلف می توان بررسی کرد؛ از این رو به پژوهش های روش مند و منسجم بر مبنای نظریه و نقد ادبی نیازمند است. در این پژوهش کوشش می شود تا اسطوره کیومرث در شاهنامه برپایه نظریه ساختارگرایی اساطیری از لوی استروس تحلیل شود. بر متونی مانند شاهنامه، نقدهای روش مند و امروزی کمتر و نقدهای سنتی و ذوقی، بسیار انجام شده است؛ به همین سبب شایسته است در این زمینه پژوهشی بر مبنای نظریه و با توجه به رویکردهای نقد ادبی انجام شود. روش تحقیق در این مقاله تحلیل کیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی است. ابتدا روایت های مربوط به اسطوره کیومرث از متون مختلف استخراج و رده بندی خواهد شد. سپس یکان ها یا واحدهای اسطوره ای از میان انها استخراج و به صورت تقابل های دوگانه در برابر هم چیده و تحلیل می شود. برپایه نتیجه این بررسی می توان دریافت ساختار اسطوره کیومرث مبتنی بر سه تقابل است: تقابل مقدس و نامقدس، قدرت و افول قدرت، طبیعت و فرهنگ.
نقدی بر مقاله «نامه باستان در بوته نقد (نقد چند بیت از نامه باستان)»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نامه باستان ، اثر میرجلال الدین کزازی، در ویرایش و گزارش شاهنامه فردوسی است. این اثر در حوزه ویرایش و نشانه گذاری و حرکت گذاری، خواننده را در خواندن و فهمیدن متن یاری می کند؛ البته بار اصلی این اثر، در زمینه گزارش است. بحث های زبانی و ادبی، ریشه شناسی واژه ها در زبان های ایرانی و بحث های اسطوره شناختی، دربردارنده نکته های مفیدی است؛ اما نامه باستان می تواند بهتر از این باشد. به همین سبب کزازی، خود ویراست های تازه ای از این اثر منتشر کرد. اشکار است که نقد، یاریگر این بهترشدن است؛ البته نقد باید ویژگی هایی مانند درستی، دقت، صداقت و امانت داشته باشد. مقاله « نامه باستان در بوته نقد (نقد چند بیت از نامه باستان )»، درباره نقص هایی در نامه باستان کزازی به ویژه در گزارش ابیات و ضبط انهاست؛ اما بحث ها در شمار بسیاری، نابسنده و کوتاه و ساده گیرانه، بدون استنادات و شواهد کافی، گاه مبتنی بر خوداستنادی و دریافت های ذوقی و بسیار دور از تخصص، بدون دقت در عبارت ها و ارجاع ها و گاهی برخاسته از در نظر نگرفتن گزارش کزازی به تمامی و با دقت است. در این پژوهش برای نشان دادن نقص ها در مقاله نامبرده، پنج نمونه از انتقادهای ثبت شده در ان بیان و بحث می شود. البته هدف دیگر و چه بسا غرض اصلی از این بحث، گزارش گسترده و پرشواهد همان ابیات نقدشده است.
آیین قربانی در شاهنامه (داستان رستم و اسفندیار و سیاوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قر بانی یک آیین مذهبی است که در میان اقوام و ملل مختلف با اهداف گوناگون رواج دارد. بسیاری از سنت های دینی برای دور ماندن از بلایا و یا رفع آن، کشتن یک حیوان را توصیه می کنند. برخی از پژوهشگران کشتن شتر به دستور اسفندیار در داستان «رستم و اسفندیار» و همچنین کشته شدن سیاوش به دستور افراسیاب و سرخه به دستور رستم را نوعی آیین قربانی قلمداد می کنند. در پژوهش حاضر که به شکل بنیادی بر پایه مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، سعی کردیم تا نشان دهیم که در داستان «رستم و اسفندیار» ( کشتن شتر به دستور اسفندیار) و در داستان سیاوش ( نحوه کشتن سیاوش و سرخه) عمل آیینی قربانی وجود ندارد. برای روشن شدن این امر، پس از تحلیل و تعریف آیین قربانی، به تحلیل داستان رستم و اسفندیار و سیاوش در شاهنامه پرداخته شده است. درنهایت، هیچ نشانه ای از آیین قربانی در این دو داستان وجود ندارد و در داستان رستم و اسفندیار کشتن شتر نوعی بلاگردانی است.
چند روایت شفاهی و عامیانه از شاهنامه در تلمیحات حماسی دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ششم خرداد و تیر ۱۳۹۷ شماره ۲۰
115-133
حوزه های تخصصی:
خاقانی شروانی از شاعران سبک ارانی (آذربایجانی) است. از ویژگی های برجسته این سبک استفاده از ابزارهای گوناگون جهت دشوار ساختن کلام است. او با بهره گیری از پشتوانه عظیم فرهنگی و نیز با استفاده از دانش ها و علوم و فنون زمان خود، تصاویر بدیع خلق کرده و کلام خود را از دام ابتذال رها کرده است. به دیگر سخن، شاید بتوان این تنوع و گونه گونی در تصاویر شاعرانه را ناشی از وسعت اطلاعات خاقانی و تتبع و مداقه او در مطالعه کتب تفسیری و تاریخی دانست. از ابزار و وسایلی که خاقانی برای پروراندن تصاویر خود از آن بهره می برد تلمیح است که به دلیل بسامد بالای کاربرد آن در دیوان می توان آن را از خصایص سبکی خاقانی به حساب آورد. خاقانی گاه در تلمیحات خود به سراغ اشاراتی می رود که در ادبیات رسمی و مکتوب نمی توان منشأ و مأخذی برای آن پیدا کرد، لذا باید سراغ روایت های عامیانه و شفاهی رفت و در آن روایات، مأخذ اشاره او را یافت. در این جستار بر آنیم تا به بررسی مأخذ چند تلمیح شاهنامه ای خاقانی بپردازیم که بر اساس روایات شفاهی و عامیانه بنا نهاده شده و در روایات رسمی و مکتوب از آن ها یاد نشده است.
بررسی برخی همپوشانی ها و اختلافات بین شاهنامه، گرشاسب نامه و کوش نامه در مورد جمشید،فریدون، مازندران و . . .(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۷۷
89-106
حوزه های تخصصی:
در اواخر عهد ساسانیان و اوایل دوره اسلامی، تاریخ باستانی ایران از صورت شفاهی بیرون آمده و با نام خدای نامه به کتابت در آورده شده است. این نوشته ها چون خشک و بی روح بود و خارج از طبع خواننده، کسانی مانند فردوسی آنها را به نظم کشیده و با اضافه کردن ظرایف و صنایع ادبی حال و هوایی دلنشین به آن نوشته ها بخشیدند. حماسه سرایان قرون پنجم و ششم هم شاهنامه فردوسی را اصل قرار داده، کاستی های آن را با نوشتن حماسه های دیگر کامل کرده و هرکجا که به اختلافی در روایات برخورد کرده یا سخنی را لازم به توضیح می دیدند، به شرح و رفع موضوعات می پرداختند. در این مقاله به تحقیق در نوشته های اسدی طوسی و ایرانشاه ابی الخیر پرداخته شده است. این دو تن از کسانی هستند که در کتابهای خود با نام گرشاسب نامه و کوش نامه اختلاف روایتهای خود با شاهنامه فردوسی در مورد جمشید، برمایه، دیو سپید و مازندران را با اسلوبی بسیار دلنشین، بیان کرده و به شرح آن پرداخته اند.
شاهنامه ، ضمیر ناخودآگاه قوم ایرانی (بررسی چند مفهوم استعلایی در شاهنامه، با رویکرد ضمیر ناخودآگاه یونگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۷۸
19-49
حوزه های تخصصی:
بنیاد های فکری و ساختار ذهنی هر ملت و جامعه ای در آثار ادبی و هنری درخشان آن بازتاب می یابد. شاهنامه فردوسی با مجموعه ای عظیم از یادگارهای کهن، نمونه ای حماسی از محتویات و نمودهای ناخودآگاه جمعی قوم ایرانی است. طغیان در برابر ستم (قیام کاوه آهنگر در برابر ضحاک: داستان فریدون) حفظ آبرو، زیر بار زور نرفتن (داستان رستم و اسفندیار) نکوهش تهمت و اثبات پاکی و بی گناهی(داستان سیاوش) باور به نیروی ایزدی و آسمانی(فر یا فره ایزدی، سیمرغ و ...) گسستن این نیرو در اثر ناسپاسی(جمشید و اسفندیار) راز و نیاز همراه با مناسک آیینی (رستم پیش از کارزار یا پس از آن، گذر از آب: داستان کیخسرو) و ... از نمونه های نهفته در ناخودآگاه قوم ایرانی و سرچشمه گرفته از کهن الگوها هستد که او را در کسب انرژی از آغاز آفرینش(زمان مقدس)، نیروی پایان ناپذیر یاری می رساند. مفاهیم نهفته در نهاد آدمی می تواند او را در پیوند با سرچشمه آفرینش نگه دارد، در سلامت روانی، تعالی و سامان اجتماعی مفید و مؤثر واقع گردد. این مقاله با بررسی بعضی شخصیت های اسطوره ای و مفاهیم کهن الگویی درصدد آن است تا نشان دهد ارتباط با زمان مقدس و ازلی، از رهگذر کلید فهم فرهنگ ها یعنی اساطیر می تواند ساختار ذهنی سالم و نیرمندی را در جامعه ایجادکند.
جایگاه شاهنامه فردوسی در نخستین دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۷۸
111-134
حوزه های تخصصی:
انس رابرت یاوس نظریهپرداز آلمانی معتقد بود که تاریخ یک شاهکار ادبی تنها تاریخ خلق آن نیست، بلکه بخش مهمی از تاریخ حیات آن متن وابسته به درجه مقبولیت آن در سالهای پس از آفرینش آن است. بیشک نگریستن از این منظر به شاهکارهای ادب فارسی، میتواند فصلی تازه را در مطالعات تاریخ ادبیات ایران باز نموده و منجر به پدید آمدن نسلی خواندتیتر از کتابهای تاریخ ادبیات در ایران گردد. در جستار حاضر و با بهرهگیری از همین دیدگاه، بخشی از تاریخ شاهنامه در دهه نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق نشان خواهیم داد چگونه شاهنامه که متنی پر اهمیت و بازتابنده سیاست ناسیونالیسم باستانگرا در عصر پهلوی بود، با پیروزی انقلاب اسلامی برای مدتی جایگاه خود را از دست داد و مورد بیتوجهی قرار گرفت و چگونه پس از ده سال این متن ادبی به این دلیل که توانست آیینه بازتابنده ایدیولوژی حاکم بر ایران اسلامی پس از انقلاب باشد، مجدداً مورد توجه قرار گرفت. نیز خواهیم گفت که چگونه برپایی گنگره جهانی شاهنامه در سال 1369 و نامگذاری آن سال به نام سال فردوسی از سوی یونسکو، نویدگر آغاز دورهای جدید در تاریخ حیات این شاهکار ادبی در دوران معاصر شد.
بررسی و تحلیل روایتگری ایدیولوژیک در تاریخ نگاری شاهنامه بر مبنای رستم هرمزد در پایان شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۸۰
50-70
حوزه های تخصصی:
از مسایل مهم مورد بررسی تاریخ نگاری، شناخت محرک تاریخ نگار به سمت تاریخ نگاری و هدف او از نوشتن تاریخ است. هدف مورخ از نگاشتن تاریخ، بر ساختار تاریخ او تأثیر می گذارد و در آن نمود پیدا می کند. روایت مورخ از حوادث تاریخی، روایت معناداری است که باعث شکل گرفتن نتیجه ای ویژه در ذهن خواننده می شود. هدف او از تاریخ نویسی ترویج یا تأیید یک ایدیولوژی از خلال روایات تاریخی است. تاریخ نگاری ابزار و رسانه مستندسازی ایدیولوژی است. این گونه، مورخ یک روایت تأییدگر را از رخدادها سامان می دهد. در این پژوهش، می توان شاهنامه را همچون تدوینگران، شاعر خوانندگان روزگار تألیف، متنی تاریخی دید و با کمک دانش روایت شناسی، روایتگری ایدیولوژیک را در آن ردیابی کرد و از روایت، به ایدیولوژی بعضاً پنهان سازنده آن پی برد. بخش محوری این بررسی، «پادشاهی یزدگرد» در انتهای شاهنامه با چهارچوب نظری بوطیقای زمان روایی ژرار ژنت است.
بررسی و تحلیل سبک فکری و محتوایی سه آیین شاهنامه فردوسی با ایلیاد و ادیسه هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۸۰
132-160
حوزه های تخصصی:
ایلیاد و ادیسه هومر، همانند شاهنامه فردوسی، تجلی گاه فرهنگ و سنت های اجتماعی و جهان اندیشگی مردمان سرزمینی است که این آثار را در آنجا پدید آورده اند؛ بنابراین، با واکاوی مختصات فکری آیین هایی که در این آثار بازتاب یافته اند، می توان روحیات، افکار و عقاید مردم دو سرزمین باستانی ایران و یونان را باز شناخت. در این پژوهش کوشش شده است ضمن بررسی آیین های باستانی ایران و یونان از جمله: آیین سوگند و پیمان، مهمان نوازی و پیشکش دادن و آیین موسیقی، فرهنگ باستانی این دو تمدن دیرینه از منظر مؤلفه های انسان شناسی، جامعه شناسی، دین شناسی، روان شناسی، واکاوی شود و جنبه های اشتراک و افتراق آنان مورد بحث و مداقه قرار گیرد. نتیجه بررسی نشان می دهد که میان تمدن های بزرگ تاریخ باستان، که نژاد و منشأ تاریخی یکسانی دارند، تشابهات و افتراقات نه چندان عمیقی در آثار به جای مانده از آنها دیده می شود. تشابهات بیشتر از لحاظ ساختار و شیوه آداب و رسومی که در لایه های ظاهری آیین انجام می دادند، دیده می شود و علل افتراق آیین را می توان به فاصله زمانی می ان آثار و نوی سندگان شان و بعد مکانی نسبت داد، که این امر بر درون مایه های فکری و معنوی آیین ها تأثیر بسزایی دارد.
یادداشت هایی دربارۀ فردوسی و شاهنامه
حوزه های تخصصی:
تازهتری ن کت اب دکت ر شمیس ا ب ا تعبی ری برگرفت ه از راحه الص دور شاهِ نامه هانامی ده ش ده اس ت. ای ن اث ر مجموع ه یادداش تهای ایش ان درب ارۀ فردوس ی و ش اهنامه اس ت ک ه در ط ول ِ چن د س ال ب ر حواش ی ش اهنامۀ ِ تصحی ح ژول م ول و س پس چ اپ مس کو نوش ته و اخی را در قال ب کتاب ی در بیس ت فص ل منتش ر ش ده اس ت. در ای ن کت اب گاه ی اش ارات، حدس ها و پرسش های جدی د و تأملبرانگی زی دی ده می ِ ش ود و ب ه رغ م تن وع موضوعات وِ حج م نس بتا ِ زی اد آن (نهص د صفح ه) بس یاری از مطال ب به اختص ار و گ ذرا مط رح ش ده که محتملا ناشی از شکل یادداشتی اصل آنهاس ت. در ای ن مقال ه پیش نهادهاییرب ارۀ بعض ی نظری ات و دریافته ای ِ ش اه نامه ه ا آورده ش ده اس ت
ملاحظاتی درباره واژه نامه شاهنامه
منبع:
آینه پژوهش سال بیست و نهم بهمن و اسفند ۱۳۹۷ شماره ۶ (پیاپی ۱۷۴)
155 - 169
حوزه های تخصصی:
جدیدترین و فعاً دقیق ترین فرهنگ تخصّصیِ شاهنامه، واژه نامه شاهنامه دکتر جال خالقی مطلق است که به کوشش دو تن از بانوان محقّق از تلفیقِ واژهنامه پیوستِ بخشهای اوّل، دوم و چهارمِ یادداشتهای شاهنامه دکتر خالقی مطلق و دو همکارشان فراهم آمده و نشانی ابیاتِ شاهد بر اساس چاپِ دو جلدیِ ویرایشِ دومِ تصحیح ایشان تنظیم شده است. در این مقاله نخست پیشنهادهایی درباره معنای بعضی لغات و ترکیبات شاهنامه در این واژهنامه مطرح و سپس به چند نکته دیگر درباره آن اشاره شده است.
نقد اسطوره ای نماد «پری و باد» در «شاهنامه فردوسی» و رمان «پریباد» نوشته «محمدعلی علومی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
95 - 116
حوزه های تخصصی:
نقد اسطوره ای از آن نظر که با زمینه های متنوع و گوناگونی مانند: مردم شناسی، مطالعات تاریخ تمدن، ادیان، روان شناسی جمعی و روان شناسی یونگ و مطالعات کهن الگویی، مرتبط است؛ روی کردی میان رشته ای به حساب می آید. منتقد در این نقد به تحلیل و بررسی تمامی نشانه های کهن الگویی موجود در متن می پردازد که خودآگاه یا ناخودآگاه در آفرینش اثر ادبی، مؤثر بوده اند. با توجه به کاربرد این شیوه در شناخت ارزش های ناخودآگاهانه متن و تحلیل سطوح نمادین آن، به نظر می رسد متونی که حاوی نشانه های اسطوره ای هستند؛ برای تحلیل با این شیوه، قابلیت بیش تری دارند. از جمله این متون، رمان پریباد نوشته محمدعلی علومی است. این رمان، سرشار از بن مایه های اسطوره ایست که مؤلف آن، خودآگاه یا ناخودآگاه به آن توجه کرده است. محقق در این مقاله بر آن است تا با روشی تحلیلی به بررسی اسطوره های شاخص این رمان هم چون اسطوره پری و باد و تطبیق آن با شاهنامه فردوسی بپردازد. بررسی های حاصل از تحقیق نشان می دهد که این مفاهیم در شاهنامه به عنوان پیش متن، بیان شده است و نویسنده رمان سعی در خوانش دوباره این اسطوره ها در رمان پریباد دارد.
اسطوره پدر و پسر در رمان پدر بی جان و داستان رستم و سهراب از دید روان شناسی فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
133 - 153
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش مقاله حاضر بررسی اسطوره پدر و پسر از دیدگاه فروید در رمان پدر بی جان اثر دانلد بارتلمی و مقایسه آن با داستان رستم و سهراب در شاهنامه فردوسی است. برای نیل به این منظور، نویسنده این مقاله از روی کرد زیگموند فروید درباره عقده ادیپ در تحلیل رابطه پدر و پسر در این دو داستان سود جسته است. این رابطه در دل خانواده شکل می گیرد که در رمان بارتلمی به خوبی ترسیم شده است. ابتدا به معرفی دانلد بارتلمی پرداخته می شود. سپس عقده ادیپ در دید فروید معرفی می گردد تا بنیان نظری پژوهش فراهم شود. آن گاه، این مفهوم در رمان پدر بی جان و داستان رستم و سهراب ارائه می گردد که در نهایت با بررسی هردو اثر از دید روان شناسیِ فروید مورد مطالعه قرار می گیرد. نویسنده در این مقاله بر آن است تا با تمرکز بر اسطوره پدر و پسر از منظر روان شناسی فروید، ماهیّت این اسطوره را با تکیه بر متن رمان و شاهنامه به تصویر کِشد. این پژوهش توصیفی تحلیلی است و روش مطالعه نیز کتاب خانه ای.
تحلیل تطبیقی آیین کشورداری در شاهنامه و تِلِماک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه حکیم فردوسی از آثار حماسی طراز اول در ادب فارسی است و با آثار برجسته ادب جهانی می تواند برابری کند. این کتاب حاوی اطلاعات مهمی از آغاز آفرینش تا زمان مؤلف است و می توان موضوعات فراوانی از آن را با آثار مشهور و برتر ادب جهانی مقایسه و بررسی کرد. یکی از آثار معروف جهان، تلماک اثر فِنلون فرانسوی است که کتابی حماسی تعلیمی شمرده می شود. در شاهنامه نیز افزون بر حماسه، می توان تعالیم و آموزه های اخلاقی بسیاری را مشاهده کرد. ازاین رو، می توان موضوعات مشترکی را در تطبیق دو اثر شاهنامه و تلماک جست. یکی از موضوعات مشترک در دو بخش حماسی و تعلیمی، «آیین کشورداری» است که در هر دو اثر جلوه خاصی دارد. مهم ترین پرسش مطرح در این جستار این است که کدام یک از دو اثر، در بُعد اخلاقی و تعلیمی غنی تر است؟ بدین نتایج رسیده ایم که اولاً هرچند شاهنامه و تلماک در موضوع کشورداری، در هر دو زمینه حماسه و تعلیم سخنان مشترکی دارند، می توان برتری شاهنامه را در هر دو حوزه بر تلماک مشاهده کرد. ثانیاً آیین کشورداری در شاهنامه معمولاً بر اصول و مبانی دینی استوار است، درحالی که در تلماک دین در کشورداری مطرح نیست. ثالثاً آیین کشورداری در شاهنامه معمولاً در قالب سفارشی از شاهان پیشین برای شاهان پسین است و جنبه حماسی و حکم و اجبار در آن بیش از تلماک است که در قالب گفت وگوی دوسویه بین مانتور و تلماک با جنبه تعلیمی ارائه شده است.
انتقام و انگیزه های آن در شاهنامه فردوسی و ایلیاد و اودیسه هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
194 - 220
حوزه های تخصصی:
انتقام که امروزه نوعی ناهنجاری اخلاقی و عدالت بدوی به شمار می رود، از جمله پندارهای حاکم بر آثار حماسی است که در ایلیاد و اودیسه هومر، همانند حلقه های ارتباطی، حوادث را منطقی و پیوسته کرده و در هر سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی شاهنامه ، امری بسیار مهم و واجد قداست تلقی شده است. با توجه به اینکه یکی از بهترین روش های تبیین هر مسئله ای، مقایسه آن با نمونه ای هم شأن و هم جنس است، نوشتار حاضر با هدف بررسی رویکرد اقلیم های حماسه ساز ایران و یونان در خصوص انتقام، اقسام انتقام و انگیزه های شکل گیری آن را در حماسه های مذکور بررسی کرده تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا انتقام از بن مایه های شاخص آثار حماسی و اصل اساسی و قابل احترام بوده است؟ یافته های تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، نشان می دهد که انتقام های مقدس در این آثار، انتقام هایی اجتماعی هستند که در غیاب هنجارهای قانون رسمی کشور، در قالب قصاص و مجازات خطاکاران به وقوع پیوسته است. این انتقام ها که صورت ابتدایی کیفر و مجازات عمومی به شمار می روند، در شاهنامه ، بیشترین و در اودیسه ، کمترین فراوانی را دارند و به دلیل برخورداری از جنبه تأدیبی و تأمینی، ضمن جلوگیری از گسترش فساد و ناامنی در جامعه، ضامن اجرای عدالت و حیات افراد بوده اند.
بکُشتی، به گُشنی یا به کُشتی؟ (بررسیِ مجدّدِ چهار بیت بحث برانگیز شاهنامه درباره ضحّاک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی در اوایل پادشاهی ضحّاک چهار بیت در بیان بی رسمیِ هوس آلود او سروده است: پس آیین ضحّاک وارونه خوی ز مردان جنگی یکی خواستی کجا نامور دختری خوب روی پرستنده کردیش در پیش خویش چنان بُد که چون می بدیش آرزوی بکشتی/ به گُشنی/ به کشتی که با دیو برخاستی به پرده اندرون پاک بی گفت و گوی نه رسم کیی بُد نه آیین کیش دشواری اصلیِ این قطعه در ضبط، قرائت و معنای مصراع دومِ بیت دوم و سپس ارتباط یا استقلال معناییِ دو بیتِ آغازین و دو بیت پایانی است. در نسخه های شاهنامه ده ضبط مختلف برای مصراع دومِ بیت دوم دیده می شود و شارحان و محقّقان هم ده معنا برای آن پیشنهاد کرده اند. نگارنده با نقد ضبط ها، خوانش ها و معانیِ گوناگون و بر پایه دلایل و قراینی مانندِ نگاشته «بکشتی» در بیشترِ دست نویس ها، بودن مصراعی مشابه به لحاظِ نحوی و معنایی در جای دیگر شاهنامه ، توجّه به دریافتِ سنّتیِ بعضی کاتبان و خوانندگان شاهنامه از طریقِ نسخه بدل های این ابیات، توضیح گزارشی در بندهش و... ضبط و قرائتِ «به کشتی که با دیو برخاستی» را محتمل تر می داند و برای هر چهار بیت به صورت پیوسته (موقوف المعانی) این تفسیر را پیشنهاد می کند که ضحّاک به هنگامِ برانگیخته شدن شهوتش دختری خوب روی و پاک دامن را در اختیار مردی جنگجو و دیوافکن می نهاد تا در برابر نگاه او با آن دختر نزدیکی کند و منظور فردوسی از «آیین ضحّاک وارونه خوی» احتمالاً همین کارِ ناشایست است.
بررسی هویت بهرام پنجم در شاهنامه و هفت پیکر با نگرش نگاه تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات وتاریخ هیچگاه از هم جدا نیستند این تحقیق می کوشد هویت بهرام پنجم را بامستندات تاریخی به طور کامل بررسی کند وبه شخصیت وی در ادبیات بپردازد که چگونه شاعران از جمله فردوسی و نظامی در شاهنامه وهفت پیکر، جنبه تاریخی این شخصیت را مورد توجه قرار داده ویاهرکدام برای بسط وجذابیت داستان، شخصیتی اسطوره ای وافسانه ای آفریده اند و همچنین دخل وتصرف های این دو داستان پرداز از نظر تاریخی ویا داستانی وهنری را مشخص نمایدوبه مقایسه این شخصیت در راستای تاریخ بپردازد وبه آنجا می انجامدکه فردوسی درشاهنامه با تاریخ همسو تراست و نظامی خلاقیت ادبی به جای می گذارد. واژه های کلیدی : بهرام گور، نقد، تاریخ، ادبیات، شاهنامه، هفت پیکر
تحلیل مقایسه ای رویارویی پدر و پسر در تراژدی های ایرانی و یونانی (رستم و اسفندیار، رستم و سهراب و ادیپوس شهریار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۷
125 - 142
حوزه های تخصصی:
رویارویی پدر و پسر از جمله موتیف هایی است که در بسیاری از اسطوره ها، آثار حماسی، افسانه ها، قصه های عامیانه و یا حتی در روایت های مذهبی جهان دیده می شود. بستر این رویارویی عموماً نوع ادبی حماسه است. در بسیاری از این رویارویی ها با نوع ادبی تراژدی روبه رو هستیم. در این مقاله، سه داستان «ادیپوس شهریار»، «رستم و اسفندیار» و «رستم و سهراب» تحلیل شده اند. مسئله پژوهش حاضر این است که در حماسه هایی که روایتگر این رویارویی ها هستند، هرچند با توجه به تعریف تراژدی، «ساختی» همانند دارند، آنکه در فرجام نمونه یونانی مغلوب می شود و می میرد، پدر و در نمونه ایرانی، پسر است. در پاسخ به چرایی این مسئله بدین نتیجه رسیدیم که پیشینه تراژدی و ساختار فرهنگی یونان باستان که حاصل دموکراسی و گفتگو در آن فرهنگ است، دلیل فرجام نمونه یونانی است و در باب چرایی مرگ پسر در نمونه ایرانی، تقابل های دوگانه، تلاش در حفظ نمونه نخستین و ذهنیت تک صدا که در آن، نفی حضور دیگری رقم می خورد، دلیل اصلی امر است.